آیه 38 سوره رعد
<<37 | آیه 38 سوره الرعد | 39>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و محققا ما رسولانی پیش از تو فرستادیم و برای همه آنان (مانند تو) زنان و فرزندان مقرر نمودیم (یعنی همه رسل بشر بودند، یکی فرشته نبود که از لوازم بشری بینیاز باشد) و هیچ پیغمبری را نرسد که بی اذن خدا آیت و معجزی آورد، که هر امری را وقتی معین مرقوم است.
و همانا پیش از تو پیامبرانی را فرستادیم، و برای آنان همسران و فرزندانی قرار دادیم. و هیچ پیامبری را نسزد که معجزه ای بیاورد مگر به فرمان خدا. برای هر زمانی برنامه مقدّر شده ای [ثبت] است.
و قطعاً پيش از تو [نيز] رسولانى فرستاديم، و براى آنان زنان و فرزندانى قرار داديم. و هيچ پيامبرى را نرسد كه جز به اذن خدا معجزهاى بياورد. براى هر زمانى كتابى است.
به تحقيق پيش از تو پيامبرانى فرستادهايم و برايشان همسران و فرزندان قرار دادهايم. و هيچ پيامبرى را حق آن نبود كه جز به فرمان خدا آيتى بياورد و هر امرى را زمانى مكتوب است.
ما پیش از تو (نیز) رسولانی فرستادیم؛ و برای آنها همسران و فرزندانی قرار دادیم؛ و هیچ رسولی نمیتوانست ا (ز پیش خود) معجزهای بیاورد، مگر بفرمان خدا! هر زمانی نوشتهای دارد (و برای هر کاری، موعدی مقرّر است)!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«آیَةٍ»: معجزه. مراد معجزاتی است که مشرکان و یهودیان پیشنهاد میکردند و انجام آنها را درخواست مینمودند (نگا: إِسراء / - ، فرقان / و أ «أَجَلٍ»: مدّت. زمان. «کِتَابٌ»: کار حتمی و امر معیّن. مصدر است و به معنی اسم مفعول، یعنی (مکتوب) به معنی محتوم است. در اینجا مراد حکم معیّن و معجزه مشخّص و کار مقدّر است. «لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابٌ»: هر زمانی معجزه مربوط به خود دارد. هر زمانی دارای حکم معیّن و کار مقدّری است که جز آن در آن انجام نمیگیرد (نگا: انعام / ).
نزول
ابن عباس گوید: به رسول خدا صلى الله علیه و آله به خاطر ازدواج کردن زیاد خرده گرفته و سرزنش مینمودند و مى گفتند اگر او پیامبر است. سرگرمى نبوت او وى را از ازدواج زیاد مانع مى گردید سپس این آیه نازل گردید.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ «38»
والبتّه ما قبل از تو (نيز) پيامبرانى فرستادهايم و براى آنان همسران و فرزندانى قرار داديم و هيچ پيامبرى را نسزد كه معجزهاى بياورد، مگر با اذن الهى. براى هر زمان و دورهاى كتاب (و قانون) است.
نکته ها
امام صادق عليه السلام فرمودند: ما فرزندان حضرت محمّد صلى الله عليه و آله هستيم و مادرمان فاطمه عليها السلام است و خداوند به هيچ يك از پيامبران چيزى را نداده مگر آنكه آن را به حضرت محمّد صلى الله عليه و آله نيز داده است. سپس آن حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند: «1» وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا ...
پیام ها
1- بعثت انبيا، يكى از سنّتهاى الهى است. «أَرْسَلْنا رُسُلًا»
انبيا نيز مثل ساير مردم زندگى مىكرده و داراى همسر و فرزند بودهاند.
«أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً»
3- معجزهى پيامبران بر اساس خواست آنها يا درخواست و هوس مردم نيست، بلكه با اذن و ارادهى الهى است. «إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»
4- زمان، در نزول قانون الهى نقش دارد. «لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ (38)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ: و هر آينه بتحقيق فرستاديم ما پيغمبرانى پيش از تو. وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً: و قرار داديم مر ايشان را زنان و فرزندان زياده از زنان و فرزندان تو مانند سليمان كه سيصد مهيره و هفتصد سريّه داشت، و داود عليه السّلام صد زن به نكاح درآورده بود، پس كثرت زنان منافى نبوت و رسالت نيست.
تنبيه: شخص عاقل كه با دوربين بصيرت، سير در تاريخ حالات حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمايد، هرآينه دريابد كه تعدد زوجات فضل و كمال آن سرور را ثابت كند، زيرا طبع زن ميل دهد انسان را به شهوات، خصوصا با تعدد؛ در اين صورت كمال را بين كه با وجود نه زن داشتن، ابدا قصورى در تبليغ ننموده بلكه جديتش محكم و خضوع و خشوع عبادتش مستحكم به حدى كه پاهاى مباركش ورم نموده آيه نازل شد: «طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى».
ثانيا كثرت ازواج باعث غلظت مزاج است، زيرا بين آنها خلاف واقع و شقاق ظاهر، و اين موجب آشكارى حالات نفسانى و بروز اخلاق بد انسانى باشد. بنابراين مقام منيع در اينست كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با داشتن نه زن آن هم بعضى كه حالشان معلوم آن هم در يك خانه كوچك بسر برد، و ابدا در اين مدت سوء خلقى يا شكايتى از آن سرور نقل نشود با آن همه
جلد 6 - صفحه 400
دشمنى معاندين. پس اين قسمت معرفى نمايد خلق عظيم آن سرور را به تمام عالميان كه «إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ».
ثالثا تعديل بين آنان با اختلاف طبعشان به مرتبهاى كه ذرهاى از اداى حقوق آنان نقص نفرموده و طريقه عدل را ميان ايشان مرعى داشته، زبان خصم را خاموش و عقل را مدهوش كند:
تعدّد الازواج للرّسول
متّضح السّرّ لدى العقول
و هو حصول العلم للانام
بانّه من جانب العلام
بعد از آن در بيان ردع آيات مقترحه آنان فرمايد كه: وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ: و نباشد و نشايد مر هيچ پيغمبرى را و در وسع او نباشد اينكه بياورد معجزهاى را كه امت از او بخواهند. إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ: مگر به اذن و اراده خداى متعال در وقتى كه صلاح داند به قدرت خود ظاهر سازد. لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ:
مر هر وقتى و مدتى را و هر آيتى را وقتى باشد مقدر كه خداى تعالى حكم فرموده در كتاب بر وجه تدبير و تقدير، پس آيات دلبخواهى را اراده الهى است نه خواهش نفسانى شما. يا هر امرى را از حيات و موت كتابى است نزد الهى كه در آن ثبت است. نزد ابن عباس و ضحاك آيه مقلوب است، يعنى براى هر كتاب آسمانى وقتى است كه عمل به آن نمايند؛ براى تورات وقتى، و براى انجيل وقتى، و براى قرآن وقتى كه تا قيام قيامت است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ (38) يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ (39) وَ إِنْ ما نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ عَلَيْنَا الْحِسابُ (40)
ترجمه
- و بتحقيق فرستاديم پيغمبرانى را پيش از تو و قرار داديم از براى ايشان زنان و فرزندانى و نشايد براى پيغمبرى كه بياورد آيتى را مگر بدستور خدا از براى هر وقتى نوشتهاى است
محو ميكند خدا آنچه را ميخواهد و ثابت ميدارد و نزد او است اصل كتاب
و اگر بنمايانيم بتو بعضى از آنچه را كه وعده ميدهيم بآنها يا بميرانيم تو را پس جز اين نيست كه بر تو است رساندن و بر ما است حساب نمودن.
تفسير
كفّار ظاهرا در اطراف نبوّت حضرت ختمى مرتبت اشكالاتى داشتند كه در اين آيات اشاره بجواب آنها شده از آن جمله آنكه مقام نبوّت بايد منزّه باشد از شهوت رانى و عيش و عشرت با زنان و آنچه مشاهده ميشود از اين شخص كه زياد زن اختيار مينمايد و شايق بعشرت با آنها است منافى با مقام روحانيّت او است چه رسد به نبوّت و جواب آنستكه اين شخص اوّل پيغمبرى نيست كه در دنيا قدم نهاده باشد قبل از او هم پيغمبرانى بودند كه بمراتب از او زيادتر زن گرفتند مانند حضرت سليمان و داود عليهما السلام يا زوجات متعدده داشتند و از آنها ذريّاتى بعمل آمد مانند حضرت يعقوب عليه السّلام و امثال اين بزرگان كه شما آنها را به نبوّت شناختهايد و كسى از
جلد 3 صفحه 213
اين جهت اشكالى در نبوّت ايشان ننموده است چون از جمله شرائط نبوّت ترك ازدواج يا تقليل آن نيست اشكالات ديگر آنكه ما هر معجزهاى كه از او طلب نمائيم نمىكند و هر حكمى را بخواهيم وضع يا رفع كند قبول نمىنمايد با آنكه خودش هر چندى يكبار حكمى را رفع و بجاى آن حكم ديگرى را وضع مينمايد و از روزى كه دعوى نبوّت نموده وعده فتح و ظفر خود را داده و خبرى نشده و وعده عذاب ما را ميدهد و اثرى ظاهر نيست اينها همه دليل است بر آنكه اين شخص پيغمبر نيست و بصرف ادّعاء ميخواهد بر ما حكومت كند و جواب آنستكه مگر خدا پيغمبر را فرستاده كه هر روز مردم معجزى از او طلب نمايند و او بنمايد و موجب سرگرمى و تماشاى مردم باشد و اسباب عادى مختل گردد يك يا چند معجز در موقع لزوم بقدر كافى بدستور الهى بايد از پيغمبر صادر شود كه موجب اطمينان مردم بصدق ادّعاء او شود و از پيغمبر خاتم زيادتر از مقدار لازم بروز نمود ديگر هر روز يك تقاضاى بيجا قابل پذيرفتن نيست و مگر خدا پيغمبر فرستاده است كه بميل شما جعل حكم يا رفع آنرا نمايد پيغمبر خودش هم نميتواند آيهاى بياورد كه دلالت بر وضع يا رفع حكمى داشته باشد مگر بدستور خدا خلاصه آنكه اتيان بمعجزه و اثبات حكم و نسخ آن تماما منوط و مربوط بفرمان الهى است و پيغمبر از پيش خود نمىتواند اقدامى نمايد و از براى هر وقتى كه بايد در آن امرى انجام يابد اعم از معجز يا فتح و ظفر پيغمبر يا هلاكت و عذاب كفّار يا اثبات حكمى يا نسخ آن نوشتهاى است كه در آن تعيين شده است كه آن وقت چه اقتضاء دارد و اختيار محو و اثبات و تغيير و تبديل و وضع و نسخ آن با خدا است و اصل آن نوشته كه جامع احكام و امورى است كه قابل نسخ و تغيير نيست و هست و در چه صورت نيست و در چه صورت هست نزد خداوند است و كسى بر آن اطلاع ندارد و آن لوح محفوظ از محو و نسخ و تغيير و تبديل است كه بنظر حقير صفحه علم نامحدود الهى است و هر علمى غير از آن خواه از ملائكه باشد خواه از انبياء و اولياء خواه نفوس منطبعه فلكيّه باصطلاح حكماء محدود است و احاطه محدود بر نامحدود محال است لذا گاه باشد كه بعلل و اسباب و معدّات آگاهند و از شرطى يا مانعى بىخبرند و باين جهت حكم ميكنند بوقوع امرى و واقع نميشود براى فقد شرطش يا وجود مانعش مثلا ميگويند امروز يا امشب اين شخص ميميرد و نميميرد و معلوم ميشود موجبات فوتش
جلد 3 صفحه 214
موجود بوده نهايت آنكه صدقه داده و رفع بلا شده يا ميگويند ده سال ديگر فلانى عمر ميكند و نميكند و معلوم ميشود قطع رحم نموده و عمرش كم شده يا نام كسيرا در زمره اشقياء مشاهده مينمايند و خبر ميدهند و بوسيله تضرّع و دعاء در شب قدرى خداوند او را مىآمرزد و نامش را در دفتر سعداء ثبت ميفرمايد يا توبه ميكند و سعيد ميشود يا ميگويند چنان حكمى نسخ شد و بجاى آن حكم ديگرى وضع گرديد در صورتى كه آن حكم از ابتدا مدّت داشت و مدتش تمام شد و اوّل زمان حكم ديگر رسيد اينها همه محو و اثبات و نسخ و بداء و تغييراتى است كه در علم محدود و عالم كون و فساد روى ميدهد و در علم الهى بهيچ وجه اختلافى نيست ولى نه باين معنى كه خداوند علل و اسبابى براى كائنات ايجاد فرموده و ديگر كارى ندارد چنانچه از بعضى اقوال فلاسفه ظاهر ميشود بلكه باين معنى كه تمام علل و اسبابى كه ايجاد فرموده بحول و قوّه او مؤثر است و هر آن اراده فرمايد اثر را از مؤثر ميگيرد و ثانيا عطا ميفرمايد ولى خودش ميداند كه نميگيرد يا ميگيرد و كى ميگيرد و كجا عطا ميكند لذا امام عليه السّلام فرموده تعظيم نشده است خدا بچيزى مانند بداء چون مناط خوف و رجاء و رغبت و رهبت و دعا و اجابت بر بداء است كه شيعه قائل بآن شدهاند يعنى اختيار محو و اثبات و تغيير و تبديل در مقدرات با خدا است و تعجّب در آنستكه اين اختيار و تصرّف كه صريحا در قرآن ذكر شده كه با خدا است همان بداء است كه شيعه قائل شدهاند و اهل سنّت آنرا منكر شمردهاند چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده در اين آيه كه آيا محو ميكند مگر چيزيرا كه ثابت باشد و آيا ثابت مينمايد مگر چيزيرا كه نباشد يعنى اين همان بدائى است كه ما قائليم و مخالفين انكار بر ما نمودند خلاصه آنكه لوح محفوظ كتاب علم الهى است كه نسخه اصل است و لوح محو و اثبات علوم نازله است كه در صفحاتى بقدر وسع و گنجايش آنها نقش بسته و در عالم حس و شهود خارجى بطور محو و اثبات تحقّق و بروز پيدا ميكند و باين مناسبت اين كتاب را نيز نسبت بخدا دادهاند كه جلوهاى از نور او است و در ملك وجود عينى كه از مراتب علم او است تحقّق پيدا ميكند ولى چون ام الكتاب مخصوص بذات احديّت است ببودن نزد او در كلام خدا اختصاص يافته و انصاف آنستكه اين تحقيق رشيق از مواهب الهيّه و قابل تأمّل است كه اشكالات قضاء و قدر و محو و اثبات
جلد 3 صفحه 215
و بداء و نسخ بدقت در آن رفع ميشود انشاء اللّه تعالى و ديگر احتياجى بذكر اقوال مفسّرين كه در مجمع و غيره در تفسير اين آيه نقل نمودهاند نيست چون بيشتر آنها راجع بيكى از فروع اين معنى است و پارهاى از آنها خلاف ظاهر و منافى با ذوق سليم است و اخبار مختلفه اين باب هم ناظر باين معنى است يا بايد حمل بر آن شود خلاصه آنكه اين معنى جامع بين معانى و وجه جمع بين اخبار است و در آيه اخيره به بيان معجز نشانى اشاره شده است بجواب ديگرى از اشكال اخير كفّار كه ميگفتند چرا وعده نصرت پيغمبر و عذاب ما عملى نميشود باين تقريب كه وعده نصرت تو و عذاب آنها بموقع مقتضى انجاز خواهد شد و تخلف پذير نيست و اگر تو بعض مراتب آنرا در زمان حيات خود مشاهده نمائى يا تمام مراتب آن بعد از وفات تو تحقّق پيدا كند تفاوتى در انجام وظيفه تو ندارد چون تكليف تو ابلاغ احكام است و وظيفه ما پاداش مطيع و عاصى بمقتضاى عدل و حساب دقيق، تقديم و تأخير وعده ما بآنها نبايد موجب نگرانى و فتور تو در انجام وظيفه خودت گردد و انصاف آنستكه از آيه استفاده ميشود كه بعضى از مراتب وعده الهى در زمان حيات پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم محقّق خواهد شد و مرتبه كاملهاش بعد از وفات آنحضرت است با آنكه در آيه تصريح باين معنى نشده است و اين يكى از اخبار غيبيّه قرآن است كه بايد موجب عبرت عالميان گردد و اين نكته هم ناگفته نماند كه اگر خداوند علمى را بملائكه يا انبياء عطا فرمود براى آنكه بمردم اظهار شود بايد تخلّف نداشته باشد چون اگر خلاف آن مشهود شود موجب سلب اطمينان از اخبار انبياء گردد مگر مكشوف شود كه تخلّف براى فقد شرط يا وجود مانعى بوده كه اخيرا روى داده و ساحت انبياء منزه از خطا و خلاف واقع بوده است و در بعضى اخبار باب اشاره باين معنى شده است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَد أَرسَلنا رُسُلاً مِن قَبلِكَ وَ جَعَلنا لَهُم أَزواجاً وَ ذُرِّيَّةً وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَن يَأتِيَ بِآيَةٍ إِلاّ بِإِذنِ اللّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ (38)
و هر آينه بتحقيق فرستاديم رسولاني از پيش از تو و قرار داديم از براي
جلد 11 - صفحه 348
آنها زوجههايي و ذريّهاي و نيست از براي هيچ رسولي که بتواند اقامه معجزه كند مگر باذن الهي از براي هر مدتي دفتري است که ثبت شده.
توضيح كلام اينكه كفار و مشركين يكي از ايرادهاي آنها اينکه بود که پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بايد مثل سايرين شهوت ران نباشد: زن اختيار نكند، اولاد پيدا نكند که مكرر ميگفتند ما هذا إِلّا بَشَرٌ مِثلُكُم يَأكُلُ مِمّا تَأكُلُونَ مِنهُ وَ يَشرَبُ مِمّا تَشرَبُونَ يونس آيه 34 وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأكُلُ الطَّعامَ وَ يَمشِي فِي الأَسواقِ فرقان آيه 8 و غير اينها از توقعات آنها.
خداوند ميفرمايد وَ لَقَد أَرسَلنا رُسُلًا مِن قَبلِكَ وَ جَعَلنا لَهُم أَزواجاً وَ ذُرِّيَّةً گفتند حضرت سليمان سيصد زن مهريه داشت و هفتصد سريّه، و حضرت داود صد زن داشت بلكه تمام انبياء غير از عيسي و يحيي و بعضي ديگر زن داشتند:
آدم، نوح، ابراهيم، لوط، شعيب، موسي، اسحق، يعقوب و غير اينها بسا زوجات متعدده داشتند حضرت يعقوب هر دو پسرش از يك زن بودند تعجب ميكنند که حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم نه زن داشته باشد و نوع انبياء ذراري بسياري داشتند تمام بشر ذريّه آدم هستند و ذريه نوح بني اسرائيل و بني اسمعيل ذريه ابراهيم و هكذا سادات كلا بلكه بعض غير سادات از طرف امّهات و جدّات ذراري پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم هستند که سر سلسله آنها ائمه اطهار عليهم السلام هستند.
وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَن يَأتِيَ بِآيَةٍ إِلّا بِإِذنِ اللّهِ مكرر گفته شده که معجزه فعل الهيست بدست انبياء جاري ميشود باندازهاي که حجت بر خلق تمام شود نبايد معجزه ملعبه ناس باشد و توقعات بيجاي آنها.
لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ خداوند تبارك و تعالي در لوح محفوظ جميع امور را که واقع شده و ميشود ثبت فرموده و از براي هر يك مدت قرار داده تغيير پذير نيست ساعتي پيش و پس نميافتد بلي لوح محو و اثبات را جز ذات اقدسش كسي
جلد 11 - صفحه 349
نميداند لذا ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 38)- این آیه در حقیقت پاسخی است به ایرادات مختلفی که دشمنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله داشتند از جمله این که: گروهی میگفتند مگر پیامبر ممکن است از جنس بشر باشد، و همسر اختیار کند و فرزندانی داشته باشد، قرآن به آنها پاسخ میگوید:
این امر تازهای نیست «ما پیش از تو پیامبران بسیاری فرستادیم و برای آنها همسران و فرزندان قرار دادیم» (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّةً).
دیگر این که آنها انتظار دارند که هر معجزهای را پیشنهاد میکنند و هر چه هوی و هوسشان اقتضا میکند انجام دهی- چه ایمان بیاورند یا نیاورند- ولی آنها باید بدانند: «هیچ پیامبری نمیتواند معجزهای جز به فرمان خداوند بیاورد» (وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ).
سومین ایراد این بود که پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله آمده و احکامی از تورات یا انجیل را دگرگون ساخته.
آیه در آخرین جمله خود به آنها پاسخ میگوید که: «برای هر زمانی حکم و قانونی مقرر شده» تا بشریت به مرحله بلوغ نهایی برسد و آخرین فرمان صادر شود (لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ).
بنابراین جای تعجب نیست که یک روز تورات را نازل کند، و روز دیگر انجیل را، و سپس قرآن را، چرا که بشریت در زندگی متحول و متکامل خود، نیاز به
ج2، ص488
برنامههای متفاوت و گوناگونی دارد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر مجمع البیان.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.