ملا فتح الله کاشانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ملا فتح‌الله‌ کاشانی، يكي از معروفترين مفسران پارسي زبان و فارسي نويس سده دهم هجري است.

معرفی اجمالی ملا فتح‌الله‌ کاشانی

ملا فتح‌الله‌ کاشانی، مفسر بزرگ عهد صفوی در یکی از دهه‌های آغازین قرن دهم هجری قمری در کاشان به دنیا آمد.[۱] پدرش شکرالله[۲] نام داشت. ملا فتح‌الله‌ بعد از رشد و ازدواج[۳] با فقر و نداری زندگی را می‌گذراند. در کتب تراجم از این شخصیت بزرگ با عناوین گوناگونی یاد شده که برخی از آن‌ها چنین است: المولی المفسر،[۴] فقیه، متکلم، عالم کامل جلیل،[۵] متبحر در تمام علوم دینی،[۶] عالم به لغات و ادبیات و اصول و جامع معقول و منقول.[۷]

اهمیت دوران حیات ملا فتح‌الله‌ کاشانی

دوران حیات ملا فتح‌الله‌ کاشانی، یعنی سال‌های حدود 900 تا 988 هـ.ق دوران مهمی ‌از نظر دگرگونی تاریخ مذهبی ایران است. وی با سه پادشاه صفوی؛ شاه اسماعیل (908 هـ.ق)، شاه طهماسب (984-930) و شاه اسماعیل دوم 985 هـ.ق معاصر است.

شاه اسماعیل در سال 907 هـ.ق در تبریز مراسم تاجگذاری را برگزار کرد و اولین شاه صفوی شد. نخستین اقدام او، رسمیت بخشیدن به مذهب تشیع بود. این اقدام شیعیان ایران را که صدها سال تحت فشار بودند خوشحال کرد. نخستین کسی که در این دوره، به عنوان شیخ الاسلام[۸] مطرح شد، علی ابن عبدالعال محقق کرکی (متوفی 940 هـ.ق) است که استاد علی بن حسن زواره‌ای و او استاد ملا فتح‌الله‌ کاشانی است. خود محقق در پی احساس نیاز شدید جامعه شیعه، کتاب‌های پرحجم و متنوعی نوشت و حرکت علمی ‌موثری را پایه‌گذاری کرد که توسط شاگردانش پی گرفته شد.

از تبار مفسران نور

کتاب‌های تاریخ و تراجم از چگونگی زندگی، خانواده و فرزندان ملا فتح‌الله‌ سخن نگفته‌اند. برخی این ناشناختگی را به دلیل روحیه زهدگرایی، انزواطلبی و فقر او دانسته‌اند:

در کتاب «لباب الالقاب الاطیاب» آمده است: «و من کسی را ندیدم که به احوال او در میان بزرگان علما اشاره کند... آن چه شایسته شگفتی است این است که چنین فاضل کاملی چگونه ممکن است حالش از علما مخفی بماند و در شمار فضلا از او یاد نشود... انگیزه ناشناخته ماندن وی (و احوالاتش) فقر و نداری است».[۹]

البته در بین عالمان قرن یازده ایشان از مردی به نام علیرضا بن فتح‌الله‌ کاشانی نام برده شده است که به دلیل نداشتن اطلاعاتی کافی، انتساب وی به فتح‌الله‌ جای تحقیق بیشتر دارد.[۱۰] آن چه ما را به فرزندان و نوادگان با واسطه وی راهنمایی می‌کند، اظهارات آیت الله ابوالحسن شعرانی در مقدمه بر تفسیر منهج الصادقین ملا فتح‌الله‌ است. بر طبق این سخنان در نسل‌های بعدی می‌توان فرزندان ملا فتح‌الله‌ را جستجو کرد.[۱۱]

«در آخر کتابی مختصر در قرائت از کتب قدیم خانواده ما، جد هفتم این حقیر ملا نعمت‌الله، اجازه روایت این کتاب را به میرزا حسن نام، از اولاد ملا صالح مازندرانی داده است و اسناد خود را مسلسلاً بالاباء به ملا فتح‌الله‌ صاحب تفسیر می‌رساند. و این نسخه را تبرکا نگاه می‌داشتند» این سخنان بیانگر این است که:

  1. جد هفتم آیت الله شعرانی، ملا صالح مازندرانی است.
  2. ملا صالح از فرزندان (چند نسل بعد) ملا فتح‌الله‌ است.

در تبار نامه آیت الله شعرانی نیز که در مجله نور علم به چاپ رسیده و از مصاحبه وی برای نگارش آن استفاده شده چنین آمده است: «میرزا ابوالحسن تهرانی، فرزند محمد، فرزند ملا غلامحسین، فرزند مولی ابوالحسن مجتهد، فرزند ملا ابوالقاسم فرزند عبدالعزیز، فرزند محمدباقر، فرزند نعمت‌الله تهرانی... و از نودگان ملا فتح‌الله‌ کاشانی».[۱۲]

به این ترتیب می‌توان فرزندان و نوادگان با واسطه وی را چنین برشمرد:

  1. ملا نعمت‌الله
  2. محمدباقر
  3. عبدالعزیز
  4. ملا ابوالقاسم
  5. ابوالحسن مجتهد تهرانی. وی در سال 1200 هـ.ق به دنیا آمد و از عالمان پرهیزکار تهران بود. در شهرهای تهران و اصفهان تحصیل کرد و آن گاه برای تکمیل علوم به عراق رفت و نزد سید علی طباطبایی (صاحب ریاض) و... به تحصیل ادامه داد و بعد از اخذ درجه اجتهاد به تهران برگشت. میرزا ابوالحسن در سال 1272 هـ.ق وفات یافت.
  6. آخوند غلامحسین. وی فرزند ابوالحسن و از علمای تهران بود. وفات او در سال 1313 هـ.ق روی داد و پیکرش در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
  7. شیخ محمد تهرانی. وی پدر میرزا غلامحسین است و در سال 1346 هـ.ق از دنیا رفت.[۱۳]
  8. میرزا ابوالحسن تهرانی. او در سال 1320 هـ.ق در تهران متولد شد و نزد پدر و استادان معروفی همچون میرزا مهدی آشتیانی میرزا محمود قمی‌ و حبیب‌الله ذوالفنون درس خواند. ادامه تحصیلاتش را در قم پی گرفت و از محضر شیخ عبدالکریم حائری و عبدالنبی نوری بهره برد. در 26 سالگی پدر را از دست داد. در نجف نیز تحصیل کرد و در اوج استبداد رضاخان به ایران برگشت و به تألیف، تدریس و... پرداخت.

از نکات جالب توجه در آثار وی، رویکرد به تفسیر است؛ موضوعی که گویا در این نسل وظیفه‌ای ویژه تلقی می‌شده و هر فردی ازا ین تبار به آن نظر داشته است. علاوه بر علوم حدیث، فقه، اصول، فلسفه، کلام، نجوم، تاریخ و... وی در علوم قرآن نیز این تألیفات و تحقیقات را از خود به یادگار گذاشت:

  1. حاشیه بر مجمع البیان.
  2. تصحیح تفسیر صافی (نوشته ملا محسن فیض کاشانی).
  3. حواشی و تعلیق‌ها بر تفسیر «منهج الصادقین» ده جلد و...[۱۴] وی در هفتم شوال 1393 هـ.ق وفات یافت و در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد.

معاصران

در عصری که ملا فتح‌الله‌ زندگی می‌کرد، به دلیل همزمانی با دگرگونی عظیم تاریخی و رویکرد صفویان به گسترش مذهب تشیع، عالمان زیادی فرصت رویش یافتند. برخی از این عالمان که معاصر ملا فتح‌الله‌ و اهل کاشان بودند، عبارتند از:

ابراهیم کاشانی،[۱۵] سلطان کاشانی،[۱۶] میر تقی‌الدین کاشانی،[۱۷] جعفر بن محمدباقر کاشانی،[۱۸] جلال‌الدین مسعود بیدگلی،[۱۹] ملا حافظ کاشانی،[۲۰] قاضی حبیب‌الله کاشانی،[۲۱] حسن بن شمس‌الدین کاشانی،[۲۲] حسن بن بهاءالدین(تاج‌الدین) قاسانی،[۲۳] حسین ملا مسعود کاشانی،[۲۴] شمس‌الدین بن بهاءالدین کاشانی،[۲۵] صدرالدین علوان کاشانی،[۲۶] علی (غیاث‌الدین) بن کمال الدین حسینی کاشانی،[۲۷] علی (قاضی ضیاءالدین) کاشانی،[۲۸] سید علی بن سید فخرالدین حسینی کاشانی،[۲۹] محمد بن محمدحسین شقایی کاشانی[۳۰] و یحیی عمادالدین کاشانی.[۳۱]

به دلیل فاصله زیاد تاریخی و نیز شفاف نبودن تاریخ زندگی این مفسر بزرگ، اسامی ‌استادان وی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. با این حال روشن است که وی مراحل تحصیل و بالندگی علمی ‌را در همان کاشان گذرانده و اخباری دال بر این که او برای تحصیل به شهرهای قزوین و اصفهان ـ که شهرهای علمی ‌آن روزگار بودند ـ رفته باشند؛ در دست نیست. تنها استاد وی که نامش در تاریخ جاودانه مانده، فخرالدین علی بن حسن زواره‌ای است که در سایه آثار ترجمه‌ای قرآنی و غیرقرآنی فراوانش در عصر ترجمه، نامش در کتاب‌های تراجم ثبت و احوالاتش بیان شده است.

علی بن حسن زواره از دانشمندان بزرگ زمان شاه طهماسب اول است، وی مفسر و از نخستین کسانی بود که در تأیید مذهب تشیع کتاب‌هایی به زبان فارسی ترجمه کرد. وی در اصفهان نزد محقق کرکی، شیخ علی بن عبدالعالی و سید غیاث‌الدین جمشید زواره‌ای و امیر عبدالوهاب بن علی بن حسین استرآبادی تحصیل کرد. آثاری از وی بر جای مانده است، مانند:

  1. تفسیر فارسی «ترجمه الخواص» تفسیر زواری
  2. شرح «نهج‌البلاغه»
  3. ترجمه «کشف الغمه» در سال 938 هـ.ق
  4. ترجمه «احتجاج» طبرسی
  5. «اعتقادات» صدوق
  6. تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه‌السلام
  7. «مجمع الهدی فی قصص الانبیاء»
  8. «تحفه الدعوات فی اعمال السنه»
  9. لوامع الانوار الی معرفه الائمه الاطهار
  10. «مرآه الصفا». این آثار فارسی‌اند...[۳۲]

وی پرچمدار ترجمه در عصر صفوی بود و برخی از کتاب‌هایش را نیز به آنان تقدیم کرده است.

علی بن حسن علاوه بر تفسیر، در ردیف مترجمان حرفه‌ای این عصر جای دارد. او در کنار توجه به ترجمه به تدریس نیز می‌پرداخت و ملا فتح‌الله‌ از جمله ثمرات مکتب اوست که همچون استاد خود شیوه فارسی‌نویسی و ترجمه متون حدیثی و تاریخی را برای جامعه شیعی ایران ادامه داد. علاوه بر این ملا فتح‌الله‌ از طریق وی اجازه روایت از محقق کرکی را نیز بدست آورد.

این موضوع به گونه‌ای جدی گرفته شد که شاهان خود پیگیر امر ترجمه و تألیف بودند و تقاضاهای متعددی از آنان جهت ترجمه در تاریخ ثبت شده است. همین طور نهضت تألیف زندگانی، افکار و اندیشه‌های امامان شیعه در این دوره به شدت گسترش یافت. مشهورترین عالم، فقیه و مفسر در این دوره علی بن حسن زواره‌ای، استاد ملا فتح‌الله‌ کاشانی است. وی به واقع مترجم رسمی ‌این دوره است و در کنار تدریس به ترجمه آثار عالمان شیعه و نیز فارسی‌نویسی تفسیر و... پرداخته است.

ملا فتح‌الله‌ در چنین شرایطی که به دلیل گسترش اندیشه شیعه، نیازهای جدیدی احساس می‌شد؛ در جامعه علمی ‌حضور یافت و به ایفای نقش پرداخت. بنابراین شخصیت علمی ‌او را در این دوره باید محصول نیازهای شیعیان در عرصه‌های مختلف علمی ‌دانست. به گونه‌ای که چند نسل پی در پی برای رفع این نیاز، نهضت ترجمه و فارسی‌نویسی را پی گرفتند. علاوه بر این ملا فتح‌الله‌ از طریق علی بن حسن، از ضیاءالدین محمد بن محمد از مقدس اردبیلی اجازه روایت دارد و نقل حدیث می‌کند.[۳۳] در «ریاض العلما» نیز عنوان می‌شود که وی از شیخ علی کرکی (محقق کرکی) توسط علی بن حسن زواره‌ای روایت نقل می‌کند.[۳۴]

زندگی و آثار علمی‌

ملا فتح‌الله‌ سراسر زندگی‌اش را وقف برآوردن نیازهای علمی ‌جامعه خود کرد و به پیروی از استادش علی بن حسن، علاوه بر تدریس و ارشاد به فعالیت‌های علمی‌ در بخش ترجمه و تألیفات فارسی روی آورد. ویژگی فعالیت‌های علمی ‌وی، رویکرد ویژه به قرآن در دو بخش ترجمه و تفسیر اعم از فارسی و عربی است. البته وی ترجمه حدیث و دعا و... را نیز از نظر دور نداشت.

آثار به جای مانده از وی دارای تاریخی روشن و مربوط به دهه‌های آخر عمر اوست و به عبارت دیگر محصول علمی ‌متقن و قابل اعتنا از این شخصیت است؛ زیرا آن چه نوشته حاصل تحصیلات طولانی او و نتیجه علمی ‌تمام عمرش است. آقا بزرگ تهرانی در الذریعه، تاریخ اتمام زبده التفاسیر را ـ که به تصریح خود ملا فتح‌الله‌ بعد از دو تفسیر فارسی نوشته شده ـ سال 977[۳۵] بیان می‌کند. بنابراین می‌توان آغاز تألیف آن تفاسیر را به طور معمول مربوط به دهه قبل از آن یعنی سال های 960 تا 977 دانست. همچنین آثار غیرقرآنی وی نیز عموماً بدون تاریخ بوده و ممکن است برخی از آن‌ها قبل از آثار قرآنی نگاشته شده باشد. با این مقدمه به معرفی آثار علمی‌ وی می‌پردازیم:

الف: آثار قرآنی:

1. تفسیر بزرگ «منهج الصادقين فى الزام المخالفين»:[۳۶]

این تفسیر که به تصریح مولف در سال 984 هـ.ق بخشی از آن (تا سوره انفال) به پایان رسیده، حجیم‌ترین و ارزنده‌ترین اثر مولف است. از لحاظ تاریخی، تفسیر «منهج» اولین اثر تفسیری ملا فتح‌الله‌ است که به تدوین و جمع‌آوری آن دست زده است، هر چند به رغم اولین اثر بودن، به نظر می‌رسد اتمام آن بعد از اثر دیگرش (سوم) «زبده التفاسیر» باشد.

این تفسیر در 5 جلد بزرگ و اخیراً در 10 جلد معمولی به چاپ رسیده است. نخستین چاپ آن مربوط به سال 1284 در تهران و بعد 1296 در 3 جلد و یک بار در سال 1314 در تبریز منتشر گردید و سرانجام با تعلیقه و تحشیه استاد شعرانی بارها چاپ شده است.[۳۷]

در «الذریعه» پیرامون این اثر می‌خوانیم: «فارسی و بزرگ است، در سه مجلد بزرگ. از آن مفسر فتح‌الله‌ فرزند شکرالله کاشانی است که چاپ شده است. وی برخی از بخش‌ها یعنی سوره انفال را در سال 984 به پایان برده و این نسخه با این تاریخ در کتابخانه استاد ما آیت الله شیرازی در سامرا وجود دارد».[۳۸]

شاید با توجه به همین تاریخ که در پایان سوره انفال ذکر شده برخی معتقدند این تفسیر ناقص بوده و بعدها توسط داماد وی به پایان رسیده است. «گفته می‌شود تفسیر فارسی معروفش هنگام وفات او ناتمام بوده که دامادش بعد از وفات او، آن را تکمیل کرد».[۳۹]

ب: ضرورت تألیف از زبان ملا فتح‌الله‌:

ملا فتح‌الله‌، علم قرآن را علم اصلی شریعت می‌دانست و معتقد بود، دانستن آن برای مسلمانان در هر دوره‌ای ضروری است. از این رو است که در هر دوره‌ای به این نیاز علمی به گونه‌ای پاسخ داده‌اند. اما عموم مردم توان استفاده از بسیاری کتب موجود را نداشتند وی کتاب‌هایی را که پیرامون تفسیر نگاشته می‌شد، به دلایل زیر فاقد کارایی لازم می‌دانست:

  1. متن عربی داشتند.
  2. تفاسیر فارسی پیچیده بودند. این امر به دلیل پرداختن بیش از حد به لغات، مأخذ مشتقات، ذکر تمام وجوه ترکیبات، بیان قرائت‌های دوگانه و نادر، شرح دلایل هر یک از قاریان و سخنان غیرمطمئن بود.
  3. برخی کتاب‌های فارسی موجود نیز در استفاده از زبان فارسی قدیم، چنان دچار افراط شده و واژه‌های نامأنوس و شیوه‌ها و عبارت‌های سنگین بکار برده بودند که برای مخاطب فارسی زبان آن دوره فهمیدنی نبود.
  4. برخی چنان مختصر بودند که فایده‌ای به خواننده نمی‌رساند.
  5. آن دسته از تفاسیر هم که از عیوب مذکور خالی بودند، از حیث اعتقادی دچار انحراف بودند؛ هر چند عباراتشان رسا و زیبا بود.

ملا فتح‌الله‌ در این باره می‌نویسد: «تفسیر کاشفی اگر چه به جواهر عبارات بلیغه و لآلی الفاظ فصیحه محلی بود، اما چون که موافق روش مخالفین و مخالف مذهب ائمه صادقین صلوات الله علیهم اجمعین بود، از نظر اعتبار به مثابه مار زرنگار می‌نمود، چه ظاهر آن مزین بود به نقوش جمیله و باطنش مملو از سموم عقاید قاتله و با وجود این در غایت ایجاز و اختصار».[۴۰]

ج: هدف و شیوه تفسیری:

آسیب شناسی تفاسیر موجود، ملا فتح‌الله‌ را که عالمی ‌مفسر و مسلط به تاریخ، حدیث، کلام و فقه بود، بر آن داشت که دست به تألیف اثر جدید در تفسیر بزند. البته روحیه مبارزه با عقاید انحرافی از جمله عقاید اهل سنت را که در دوران گذشته به کتب تفسیر نفوذ کرده بود، نباید از نظر دور داشت. وی هدف و شیوه خود را چنین توضیح می‌دهد: در تفسیری که مبنی باشد بر حل معانی قرآن بر طرق قرائت سبعه و متعرض قرائت دیگر نشود و به جهت تطرق اختلاف در آن‌ها و محتوی باشد بر:

  1. ذکر اسرار و نکات و اسباب نزول آیات
  2. احادیث سید البریات
  3. اخبار و قصص و حکایات ائمه هدی
  4. فضل سور و آیات
  5. وجه ارتباط و اتصال آن به یکدیگر
  6. بیان مسائل فقهیه در ضمن تبیین آیات احکام
  7. مناقب اهل بیت علیهم‌السلام
  8. حاوی بر رفع شبهات مخالفان و ابطال مذهب ایشان
  9. اعتدال در بیان اعراف و لغت
  10. نگارش سخنان ارباب تحقیق.[۴۱]

نامگذاری کتاب

نیاز شیعیان از یک سو و انحرافات اعتقادی حاصل از صدها سال تحمیل عقاید غیرشیعی از سوی دیگر، انگیزه اصلی برای گردآوری و تدوین کتابی با این حجم بزرگ بود. از این رو مفسر کاشانی به صراحت این انگیزه را «مقصد اقصی و مطلب اعلا» بیان می‌کند و می‌نویسد: چون مقصد اقصی و مطلب اعلا از این منتخب، ایضا طریق ائمه صادقین است، به حجج واضحه و الزام مخالفین بر براهین باهره، از این جهت مسمی‌ شد به «منهج الصادقین فی الزام المخالفین».

نمونه‌ای از تفسیر ملا فتح‌الله‌

ملا فتح‌الله‌ در سراسر کتاب با عقاید مخالفان شیعه، با روش‌های علمی‌ و صحیح مبارزه می‌کند و تفسیر او گویای این تلاش‌هاست. سه نمونه از تفسیر او چنین است:

1. «فتولی عنهم و قال یا قوم لقد أبلغتکم رساله ربی و نصحت لکم ولکن لاتحبون الناصحین»:[۴۲]

صالح از ایشان روی برگردانید وقتی ناقه را کشتند و گفت از روی تحیر، ای گروه من به خدای که من رسانیدم به شما پیغام پروردگار خود را که به ادای آن مأمور بودم و نصیحت کردم به شما وقت دعوت ولیکن دوست نمی‌دارید و پیروی نمی‌کنید نصیحت کنندگان را که از راه مهربانی شما را به ایمان می‌خوانند و از اتباع نفس و شیطان منع می‌کنند...

ثلعبی به اسناد خود مرفوع به اسانید معتبره به حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده که آن حضرت فرمود: یا علی «اتدری من اشقی اولین» این علی می‌دانی که بدبخت‌ترین پیشینیان چه کسی است.

امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود: که الله و رسوله اعلم. رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که: «عاقر الناقه» یعنی اشقی الاولین آن کسی است که ناقه صالح را پی کرد. بعد از آن فرمود که: «اتدری من اشقی الاخرین» آیا می‌دانی که بدبخت‌ترین پیشینیان کیست، فرمود که الله تعالی و رسوله اعلم. فرمود که: «قاتلک» آن کشنده تو است و در روایت دیگر فرمود که «اشقی الاخرین من یخضب هذه من هذه «و اشاره به محاسن و سر آن حضرت فرمود...».[۴۳]

2. خلاصه المنهج:

این کتاب که مختصر و شامل مباحث ضروری است، بعد از تألیف «منهج الصادقین» نگاشته شد و مانند خود منهج الصادقین بین اهل تراجم معروف است: «تفسیر (خلاصه المنهج) به فارسی نیز از اوست. این تفسیر از تفسیر اولش مختصرتر و در سه مجلد (شش جلد) است».[۴۴] تفسیر منهج الصادقین و خلاصه المنهج که بخشی از آن را در سال 984 به پایان رسانده از اوست.[۴۵]

3. ترجمه قرآن کریم:

ملا فتح‌الله‌ علاوه بر تفسیر به ترجمه قرآن هم پرداخت. البته طبیعی بود که در ضمن تفسیر ناچار به ارائه ترجمه‌ای طبق تفسیر خود باشد. از این روی احتمال دارد این ترجمه همزمان با تفسیر و یا بعدها نگاشته شده باشد. نکته مسلم این که ترجمه مذکور به صورت مستقل چاپ نشده بلکه در حاشیه برخی کتاب‌ها دیده شده است. صاحب ریاض العلماء نوشته است: «او ترجمه قرآن به فارسی دارد که مشهور است و بر حاشیه برخی قرآن‌ها به طور اختصار نوشته شده است».[۴۶]

صاحب «ریحانه الأدب» نیز با توجه به این ذهنیت که ممکن است این ترجمه مربوط به همان تفسیر باشد نه کتابی مستقل، می‌نویسد: «ترجمه قرآن به فارسی و آن غیر از سه فقره تفسیر قرآن مذکور در ذیل است».[۴۷]

4. زبدة التفاسیر:

ملا فتح‌الله‌ علاوه بر فارسی‌نویسی، تفسیری را نیز به زبان عربی نگاشت که «زبده التفاسیر» نام دارد. این تفسیر نیز دارای حجمی ‌بزرگ است و مولف در نیمه ماه ذی القعده 977 هـ.ق آن را به پایان برده است.

در ریاض العلماء آمده است: «این تفسیر نیز بزرگ است و نزدیک به هشتاد هزار سطر دارد و در دو مجلد قطور است. آن را بعد از دو تفسیر نوشت؛ بنابر آن چه در اول تفسیر تصریح می‌کند. من نسخه‌ای از آن را با خط شریف خودش در شهر اشرف از شهرهای مازندران نزد مولی محمد المدرسی دیدم. در آن اخبار اهل بیت علیهم‌السلام را آورده و در اکثر موارد از کشاف، تفسیر قاضی، مجمع البیان، الجوامع طبرسی نقل کرده است. کتابی دارای مطالب خوب و بافایده است».[۴۸]

آقا بزرگ نیز این کتاب را عربی و خطی می‌داند که در تهران با فهرست مناسب چاپ شده است.[۴۹] وی می‌گوید: هر سه تفسیر وی در خزانه رضویه و غیر آن جا موجود است.[۵۰]

1- آثار غیرقرآنی:

  • 1. شرح نهج البلاغه (تنبیه الغافلین و تذکره العارفین):

نویسنده ریاض می‌گوید: شرح «نهج‌البلاغه» که تنبیه الغافلین و تذکره العارفین نامیده شده، فارسی و کتاب معروفی است و من در اصفهان، شیراز، هرات و جاهای دیگر دیده‌ام.[۵۱]

آقا بزرگ نیز در «الذریعه» ضمن معرفی این اثر می‌نویسد: آغاز شرح چنین است: الحمدلله الذی هدانا لهذا و ماکنا لنهتدی لولا ان هدانا الله. در تهران با فهرست خود چاپ شده است.[۵۲]

برخلاف آن چه گفتیم نویسنده کشف الحجب در دو جای مختلف، از این نوشته یاد می‌کند؛ یک جا آن را شرح «نهج البلاغه»، با نام «تنبیه الغافلین»[۵۳] می‌داند و جای دیگر آن را ترجمه نهج‌البلاغه که با «الحمدلله...» آغاز می‌شود ذکر می‌کند.[۵۴]

پیرامون این اثر باید گفت: ملا فتح‌الله‌ با توجه به همان نیاز سابق‌الذکر جامعه شیعی ایران و برای آشنایی بیشتر مردم با اندیشه‌های حضرت امام علی علیه‌السلام به طرح و توضیح آن در قالب شرح پرداخت و کوشید به سوالات و شبهات موجود با تکیه بر آن پاسخ دهد.

  • 2. کشف الاحتجاج:

این کتاب ترجمه «احتجاج» شیخ طبرسی است که صاحب «ریاض العلما» (میرزا عبدالله افندی) آن را در اردبیل و خزانه شیخ صفی دیده است.[۵۵] ملا فتح‌الله‌ در مقدمه‌ای که بر ترجمه خود نگاشته است. می‌نویسد: «فرمان لازم الاذعان برین شرف نفاذ یافته که این داعی بی‌بضاعت مطالب و مقاصد این کتاب شریف را به زبان فارسی به عبارتی که از تکلفات ارباب ریا مبرا و از تصنیفات منشیانه که از آرایش سخنوری است معرا باشد، از برای تعمیم فواید و تکثیر مواید خواص و عوام تقریر و تحریر نماید».

وی کتاب را به نام شاه طهماسب نگاشته است.[۵۶] و نسخه کتاب با شماره 387 در کتابخانه آیت الله مرعشی موجود است.[۵۷] نامی ‌از این ترجمه در کتاب‌های «کشف الحجب» و «هدایه العارفین» به میان نیامده است.

  • 3. استنساخ کتاب الاستبصار:

آقا بزرگ تهرانی در «طبقات اعلام الشیعه» از این کتاب نام برده می‌نویسد: از آثار ماندگارش بازنویسی مجلد کتاب استبصار است که به طور کامل با مشایخش به خط اوست و از نوشتن آن در 8 شعبان 973 هـ.ق فراغت یافته و امضایش ابن شکرالله فتح‌الله‌ شریف است. این نسخه نزد عبدالحسین نخعی سبط شیخ ما (علی خیگانی) در نجف است.[۵۸] وی در «الذریعه» نیز از این کتاب نام می‌برد.[۵۹]

عصر حضور (شاگردان)

حضور مفسری بزرگ، پرهیزکار و پرتلاش فرصتی مغتنم بود برای عالمان جویای دانش و معرفت. از این روی شاگردان زیادی گرد وجود ملا فتح‌الله‌ کاشانی جمع شدند و از خرمن دانش و زهد وی مستقیم یا باواسطه خوشه چیدند. هر چند گذر ایام (بیش از یک قرن) نام خیلی از آن‌ها را از کتاب تراجم و تاریخ زدوده است، با این حال می‌توان از شخصیت‌های زیر نام برد:

  • 1. رضی‌الدین شاه مرتضی. وی فقیه متکلم، مفسر و ادیب بود. در کاشان حوزه تدریس داشت. در سال 950 متولد و در 1009 هـ.ق در 59 سالگی وفات یافت. رضی‌الدین پدر ملا محسن فیض کاشانی بود.[۶۰]
  • 2. ملا محسن کاشانی، محمد بن شاه مرتضی بن شاه محمود، ملقب به محسن و معروف به فیض کاشانی از عالمان بزرگ قرن یازده هجری است. وی فقیه، محدث، مفسر، محقق، حکیم، متکلم، ادیب و همچنین شاعری توانا بود. وی در طول عمر خود بیش از 150 کتاب تألیف کرد. این همه در سایه استفاده‌های علمی ‌از محضر پدر سید ماجد بحرانی، ملا خلیل قزوین، محمدتقی مجلسی، میرفندرسکی، بهاءالدین محمد عاملی، میرداماد، ملا صالح مازندرانی، ملاصدرا و همچنین ملا فتح‌الله‌ کاشانی بود.

وی با الهام از استادان خود از جمله ملا فتح‌الله‌ به نوشتن «صافی»، «اصفی» و «مصفی» روی آورد و راه استاد را این گونه ادامه داد. فیض در سال 1007 متولد و در 1091 هـ.ق یعنی 84 سالگی در کاشان وفات یافت. از جمله اموری که نشان می‌دهد او در تفسیر از ملا فتح‌الله‌ الهام گرفته، این است که گرایش فلسفی استاد دیگرش ملاصدرا را در تفسیرش راه نداده و تفاسیرش معمولاً جنبه اجتماعی و روایی دارد.[۶۱]

  • 3. ملا مرتضی. وی دانشوری ادیب و برادر فیض کاشانی است، بین راه مکه وفات یافت و همان جا دفن شد. ملا مرتضی که در سال 1010-1029 هـ.ق وفات یافت، از شاگردان ملا فتح‌الله‌ و صاحب کتاب «خلاصه الاقوال» است.[۶۲]
  • 4. محمد علم‌الهدی. (039-1115 هـ.ق) وی محمد، فرزند ملا محسن، کنیه‌اش «ابی‌الخیر» و ملقب به «علم‌الهدی» است و در کاشان متولد شد. علاوه بر مکتب ملا فتح‌الله‌، نزد پدر و عموهایش نیز تحصیل کرد و از ملاصدرا پدربزرگش و شیخ بهایی اجازه اجتهاد گرفت. وی بر وافی، کافی، صافی و شافی... تعلیقاتی دارد و کتاب‌های متنوعی نیز از خود بر جای گذاشت. علم‌الهدی در 76 سالگی درگذشت و در کنار پدرش در کاشان به خاک سپرده شد.

وفات

ملا فتح‌الله‌ شریف کاشانی سرانجام پس از سال‌ها تلاش در عرصه تألیف و ترجمه و تربیت شاگردانی که جریان قرآنی مبارکی را در ایران به راه انداختند و مبارزه علمی ‌با منحرفان در عرصه مذهب و اعتقاد پی ریختند، خود فقیرانه و زاهدانه در سال 988 هـ.ق وفات یافت. البته درباره سال وفات و نیز محل دفن وی اظهارنظرهای مختلفی شده است که می‌توان در دو دسته به آن اشاره کرد.

  • 2. وفات وی در سال 997 هـ.ق این نظریه توسط نویسنده «کشف الحجب والاستار» بیان شده است.[۶۴]

درباره محل وفات نیز نظرات مختلفی ارائه شده است. مولف کشف الحجب محل درگذشت او را کشمیر می‌داند.[۶۵] مولف «لباب الالقاب» مقبره‌اش را در کاشان می‌داند و می‌نویسد این مقبره معروف و مورد زیارت عام و خاص است. آن‌گاه به مقبره‌ای که در همدان به وی نسبت داده می‌شود اشاره می‌کند و می‌نویسد ظاهراً آن مقبره مربوط به فرد دیگری با این نام است. وی در ادامه به موضوع زنده شدن دوباره ملا فتح‌الله‌ اشاره می‌کند و مثل تراجم‌نگاران دیگر یادآور می‌شود که این واقعه درباره صاحب مجمع البیان هم گفته شده و حداقل مشهور تاریخی این است که ماجرای مذکور در مورد طبرسی باشد.[۶۶]

صاحب لباب الالقاب می‌نویسد: مشهور است که وی دچار سکته‌ای شد. گمان کردند مرده است. وقتی دفنش کردند، نذر کرد که اگر از این وضع رها شود، تفسیری بنویسد. در این بین قبر کن به یادش می‌آید چیزی را در قبر جا گذاشته است. مخفیانه قبر را می‌کند او را زنده می‌یابد. به این ترتیب وی خلاص می‌شود و به نوشتن تفسیر می‌پردازد. این حکایت از شارح هادی، ابن صالح مازندرانی نقل می‌شود.[۶۷]

نکته‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که وی سوره انفال تفسیر منهج را در سال 984 به پایان رسانده و زبده التفاسیر را نیز در نیمه ماه ذی القعده 977 به پایان برده است، از این روی موضوع زنده بودن وی تا این سال را نشان می‌دهد و اختلاف‌ها تنها مربوط به بین سال‌ها 997ـ988 هـ.ق (نه سال آخر زندگی وی) است.

پانویس

  1. سال وفات وی (977 یا 988 هـ.ق) است. از این روی منطقی می‌نماید که سال تولد وی را در حدود اوایل همین قرن یا اواخر قرن قبل آن بدانیم. در صورتی که اوایل قرن 10 را بپذیریم، وی در حدود 77 یا 88 سالگی درگذشته است.
  2. هدایه العارفین، اسماعیل پاشا بغدادی، ج 1، ص 815 (فتح‌الله‌ بن شکرالله الشریف القاشانی الشیعی الامامی).
  3. صاحب لباب الالقاب در ص 82 از داماد وی سخن می‌گوید.
  4. الذریعه، ج 23، ص 194 و ج 7، ص 234 و ج 12، ص 22.
  5. روضات الجنات، ج 5، ص 345.
  6. ریحانه الأدب، ج 5، ص 20، ید طولایی در تفسیر داشت. بحر بی‌پایان در تفسیر بود.
  7. لباب الالقاب، ص 81.
  8. مقام رسمی‌ای که بر اساس آن یکی از فقیهان، مسئول رسیدگی به مسائل مذهبی، افتا و حل دعاوی بر پایه فقه شیعه بوده است.
  9. «ولم ارمن تعرض لذکر احواله فی الرجال العلما... فمما یقضی به العجب ان مثل هذا الفاضل الکامل کیف یمکن یخفی حاله عن العلماء ولایذکر عن عداد الفضلاء وبالجمله الداعی الی خفا امر هذا العالم الفاضل هو الفقر و قله الفواضل» لباب الالقاب الاطیاب، ص 82، 81. وی همچنین ملا فتح‌الله‌ را برادرخواهر ضیاءالدین می‌داند.
  10. طبقات اعلام الشیعه، قرن 11، ص 411. از لحاظ موقعیت زمانی این امکان وجود دارد که وی فرزند همان ملا فتح‌الله‌ مورد نظر باشد.
  11. مقدمه تفسیر منهج الصادقین با پاورقی و تصحیح میرزا ابوالحسن شعرانی. کتابفروشی اسلامیه، ص 44.
  12. نور علم، ش 51 و 50، ص 5 و 74.
  13. مجله نور علم، ش 50-51، ص 76 و 75؛ گلشن ابرار، ج 2، ص 742.
  14. کیهان فرهنگی، ش 9، سال دوم؛ نور علم، ش 52 و 53، ص 195.
  15. طبقات اعلام الشیعه، (قرن 10) ص 5.
  16. همان، ص 17.
  17. همان، ص 34.
  18. همان، ص 38.
  19. تاریخ اجتماعی کاشان، ص 171.
  20. طبقات اعلام الشیعه، (قرن 10)، ص 45.
  21. همان، ص 46.
  22. همان، ص 56.
  23. همان، ص 57.
  24. همان، ص 69.
  25. همان، ص 105.
  26. همان، ص 109.
  27. ریحانه الادب، ج 4، ص 257.
  28. طبقات اعلام الشیعه، (قرن 10)، ص 158.
  29. تراجم الرجال، سید احمد حسینی، ج 1، ص 517.
  30. اعیان الشیعه، ج 6، ص 148.
  31. طبقات اعلام الشیعه، (قرن 10)، ص 275. برای مطالعه بیشتر ر.ک: سیمای کاشان، ص 123.
  32. وی متوفی 960 هـ.ق. است. برای مطالعه ر.ک: اعیان الشیعه، ج 8 م، ص 186؛ الکنی والالقاب، ج 2، ص 300؛ الذریعه، ج 15، ص 159 و ج 7، ص 227 (احتمال می‌دهد خلاصه الروضه ترجمه وی باشد) و ج 5، ص 315 (چهل حدیث ترجمه شهید اول که علی بن حسن آن را برای محقق کرکی خواند اجازه گرفت و بعد وفات محقق ترجمه کرد در 19 ذی القعده (943 هـ.ق) ج 21، ص 355 و ج 25، ص 393؛ طبقات مفسران شیعه، ج 2، ص 11؛ طرائف، ج 5، کشف الحجب، ص 132؛ ریحانه الأدب، ج 5، ص 20؛ الکواکب، ص 501؛ فهرست کتابخانه سپهسالار، ص 225 فهرستی از ترجمه‌های فارسی زواره‌ای در برگ لغت نسخه 1081 مرعشی آمده است. (علل بر افتادن صفویان، ص 383)؛ احیاءالداثر، ص 152.
  33. طبقات اعلام الشیعه، قرن 12، ص 177.
  34. ریاض العلما، ج 5، ص 318؛ روضات الجنات، ج 5، ص 245.
  35. الذریعه، ج 12، ص 22.
  36. برای پرهیز از طولانی شدن بحث به روش‌های تفسیر، مشخصات فارسی‌نویسی و... پرداخته نشد. ر.ک: تاریخ ادبیات در ایرن، ذبیح‌الله صفا، مجمع‌البیان و طبرسی، حسین کرمان تفسیر و مفسران، صالحی و ایازی، دهخدا و...
  37. طبقات مفسران شیعه، ج 2، ص 414 و ر.ک: کشف الحجب، ص 568 و 208 و 133.
  38. فارسی کبیر فی ثلاث مجلدان کبار للمولی المفسیر فتح‌الله‌ بن شکرالله کاشانی... و هو مطبوع و فرغ من بعض اجزائه ـ یعنی سوره انفال ـ سنه اربع و ثمانین و تشسع مائه 984 والنسخه بهاذا التاریخ فی خزانه (شیخنا شیرازی) بسامراء، الذریعه، ج 23، ص 194.
  39. «قد یقال ان تفسیره الفارسی المعروف کان ناقصاً عند وفاته و تممه صهره بعد وفاته لباب الالقاب، ص 8203.
  40. مقدمه تفسیر، منهج الصادقین، ج 1.
  41. همان.
  42. سوره اعراف، 79.
  43. منهج الصادقین، به تصحیح علی‌اکبر غفاری، ج 4، ص 60 و 61.
  44. روضات الجنات، ج 5، ص 345. ر.ک: ریحانه الادب، ج 5، ص 20، ریاض العلما، ج 5، ص 318.
  45. طبقات اعلام الشیعه، قرن، 12.
  46. ریاض العلما، ج 5، ص 19 و 318؛ روضات الجنات، ج 5، ص 345.
  47. ریحانه الأدب، ج 5، ص 20؛ هدیه العارفین، ج 1، ص 815.
  48. ریاض العلما، ج 5، ص 19 و 318؛ روضات الجنات، ج 5، ص 6 و 45؛ ریحانه الأدب، ج 5، ص 20؛ الذریعه، ج 12، ص 22.
  49. الذریعه، ج 4، ص 447.
  50. همان، ج 7، ص 234. یادآوری می‌شود که آقای شیخ محمدعلی احمدیان اصفهانی مسئولیت تحقیق و چاپ کتاب را بر عهده گرفته است. (مجله حوزه ش م، ص 50)
  51. ریاض العلما، ج 5، ص 318؛ ریحانه الأدب، ج 5، ص 20.
  52. الذریعه، ج 4، ص 447. از این کتاب در فهرست سپهسالار، ج 2، ص 16-7 به نام شاه اسماعیل یاد شده است. (فهرست مجلس، ج 11، ص 143)
  53. کشف الحجب، ص 358؛ هدیه العارفین، ج 1، ص 815 نیز این کتاب یاد شده است.
  54. همان، ص 143.
  55. ریاض العلما، ج 5، ص 318.
  56. روضات الجنات، ج 5، ص 35؛ ریاض العلماء، ص 318.
  57. علل بر افتادن صفویان، رسول جعفریان، ص 80؛ هزار سال تفسیر فارسی، ص 700.
  58. طبقات اعلام الیعه، آقا بزرگ قرن 12، فتح‌الله‌ کاشانی.
  59. الذریعه، ج 23، ص 194.
  60. معادن الحکمه... محمد علم‌الهدی، ج 1، ص 12-9. به نقل از گلشن ابرار، ج 1، ص 225.
  61. علامه طباطبایی، میزان معرفت، احمد لقمانی، معادن الحکم... محمد علم‌الهدی، ج 1، ص 9.
  62. سیمای کاشان، ص 131، نقل از معادن الحکمه فی مکاسب الأئمه، علم‌الهدی محمد بن محسن بن مرتضی کاشانی، انتشارات جامعه مدرسین قم.
  63. «...او سنه ثمان و ثمانین و تسع ماه... والاصح الاخیر»، الذریعه، ج 23، ص 194، ج 7، ص 234.
  64. کشف الحجب والاستار، ص 143 و 208.
  65. همان، ص 252.
  66. در روضات این نظریه تقویت شده است؛ مقدمه تفسیر منهج الصادقین، ج 1، ص 64؛ لباب القاب، ص 18. برخی هم معتقدند چنین مسئله‌ای درباره طبرسی بعید است و کوشیده‌اند انتساب آن را به ملا فتح‌الله‌ تقویت کنند.
  67. لباب القاب، ص 81.

منابع

  • تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 4، زندگی نامه "ملا فتح الله کاشانی" از محمد عابدي.
  • حسين ستار، پژوهشي در زندگي و آثار ملافتح الله كاشاني، مجله پژوهشنامه كاشان،سال پنجم، شماره 6،در دسترس در پایگاه اطلاعاتی مگ ایران، بازیابی: 26 بهمن 1392.