عبدالله معنی گیلانی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
معنی گیلانی، عبدالله
قرن: 12
(س دوازده ق)
شاعر، متخلصبه معنى. وى عموى شیخ محمدعلى حزین لاهیجى (1181-1103 ق) بود. از آثارش: دیوان (شعر). از اوست:
نمك ز شور جنون رفت و بى دماغم كرد سیاهى از سر داغم فتاد و داغم كرد
منابع
- انجمن مفاخر فرهنگی، اثرآفرینان، ج5، ص270.
شعرشناسی | * شعر * علم عروض * قافیه * تخلص * دیوان * مصراع * بیت * مقفا * قالب * مطلع * تغزل * بحور شعری |
قالبهای شعر | *مثنوی * قصیده * غزل * مسمط * مستزاد * ترجیعبند * ترکیببند * قطعه * رباعی |
سبکهای شعر فارسی | * سبک خراسانی * سبک عراقی * سبک هندی * سبک بازگشت ادبی * شعر نو |
شاعران پارسی گو: | همه*قرن 4 * قرن 5 * قرن 6 * قرن 7 * قرن 8 * قرن 9 * قرن 10 * قرن 11 * قرن 12 * قرن 13 * قرن 14 |