ابراهیم ادهم
«ابراهیم بن ادهم» عارف و زاهد قرن دوم قمری است که در ابتدا زندگی اشرافی داشت اما ناگهان به زهد و عرفان روی آورد. شخصیت ابراهیم ادهم و احوال و اقوال او در تاریخ تصوف اسلامی و در نخستین مراحل شکلگیری آن تأثیر و اهمیت بسیار داشته است.
ولادت و نسب
ابواسحاق ابراهیم بن ادهم بن منصور بن یزید بن جابر تمیمی عجلی، در سال 80 یا ۱۰۰ قمری[۱] در بلخ متولد شد.
گرایش به زهد
ابراهیم بن ادهم مانند پدرانش از اشراف و پادشاهان دیار بلخ بود، اما ناگهان به زندگی زاهدانه روی آورد. دربارۀ علت و چگونگی پیوستن او به طریق زهد و تجرد، داستانهای مختلف نقل شده است. عطار نيشابورى در این باره مى نويسد: ابراهيم شبى بر تخت شاهى خفته و راه تردد بسته بود، بناگاه صدايى از بام قصر به گوشش رسيد، پرسيد اين چه صدايى است؟ پاسخ آمد كه آشناست. پرسيد چه مىطلبى؟ گفت: شترم را گم كردهام. ابراهيم گفت:
شتر گم كردهاى اندر بيابان شتر جويى كنى در قصر شاهان
پاسخ آمد: مثَل تو مثَل غافلى است كه خدا را در تخت زرين و جامه ابريشمين مىجويد!
او پس از توبه به نیشابور رفت و نه سال در غار کوهی به نام البثراء ساکن شد و به مجاهده با نفس پرداخت و پس از آن عازم مکه شد؛ هرچند برخی از مورخان معتقدند که او به علت ترس از ابومسلم خراسانی از بلخ به سمت شهرهای مرزی شام گریخت. وی در مکه با عارفانی چون سفیان ثوری، فضیل بن عیاض و یوسف غسولی آشنا شد. او پس از آن به شام رفت و تاثیر زیادی در پیشرفت زهد و عرفان آن منطقه داشت.[۲]
و گفتهاند که وی شاگرد ابوحنیفه بود (هجویری، ۱۱۳، ۱۲۸). ابوحنیفه در حق او میگفت که «او به خدمت خداوند مشغول شد و ما به خدمت تنهای خود»
ارتباط با ائمه و روایت حدیث
ابراهیم ادهم با امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) معاصر بوده و رابطه وی در منابع با سه امام گزارش شده است. درباره ارتباط او با امام سجاد(ع) برخی معتقدند که وی به ملازمت امام(ع) رسیده است و جریان ملاقات او با امام و توصیههای ایشان به او در منابع، مطالبی ذکر شده است و حتی ابن شهرآشوب در کتاب خود در بخش معجزات امام سجاد(ع)، عنوانی را با اسم او قرار داده است؛ هر چند تردیدهایی در این زمینه وجود دارد که این ملاقات با توجه به سال تولد وی و وفات امام منطقی به نظر نمیرسد.
در برخی از منابع متأخر شیعی آمده است که ابراهیم ادهم در مکه به خدمت امام محمد باقر(ع) رسید و از برکات و انفاس او بهرهگرفت.[۳] همچنین طبق روایاتی که نقل کردهاند وی در کوفه، هنگامی که امام جعفر صادق(ع) از آن شهر رهسپار مدینه بود، همراه با جمعی از علما به مشایعت آن حضرت رفت.[۴]
بودن او در کوفه، مکه و مدینه، در زمان حیات امام صادق (م ۱۴۸ق) و مشابهت برخی از سخنان او با اقوالی که از آن حضرت نقل شده،[۵] انتساب او به قبیلۀ بنیعجل که به دوستی اهل بیت شهرت داشتند و نیز انتساب او به قبیلۀ بکر بن وائل که گروهی از آنان پیروان حضرت علی(ع) بودند، میتواند از نوعی ارتباط یا ارادت او به خاندان نبوت حکایت کند، ولی هیچیک از این اشارات دلیل بر تشیع ابراهیم ادهم نیست و در کتابهایی که قدما در رجال نوشتهاند، نام او در شمار پیروان ائمۀ اطهار نیامده است.
ابراهیم ادهم را در شمار محدثین نیز آورده اند و راویان حدیث از او احادیثی نقل کرده اند.[۶] نسخه ای نیز از کتابی به نام "جزء فیه احادیث ابراهیم بن ادهم الزاهد" در دارالکتب قاهره موجود است. ولی ظاهراً در اواخر عمر نقل و روایت حدیث را رها کرد. از قول او آوردهاند که گفت: سه چیز مرا از این کار باز داشت، یکی شکر نعمت، دیگر استغفار از معصیت، و دیگر آماده شدن برای مرگ.[۷]
وفات
ابراهيم ادهم بنا بر گفتۀ اکثر مورخان در جنگ با رومیان بیمار شد و درگذشت. وفات او را ابنحبان و ابن اثیر سال 161 ق. ذکر کردهاند. ولی ابنکثیر، ابنحجر و ابنعساکر مرگ او را در ۱۶۲ ق. دانستهاند. مدفن ابراهیم ادهم را بعضی از مورخان مانند ابنخلکان و ابنجوزی،[۸] در شهر صور لبنان گفتهاند. همچنین گفته شده مزار او در شهر جَبَلَه بر ساحل دریا در مغرب سوریه است.[۹]
پانویس
منابع
- سرزمين پيامبران، سيد ابراهيم سيد علوى، نشر مشعر، تهران، 1385، ص 194.
- دانشنامه جهان اسلام، مدخل "جَبَلَه" از وحید ریاحی.