مجتبی لنکرانی غروی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آيت الله حاج شيخ مجتبى لنكرانى


ولادت

مجتبى لنكرانى به سال 1315 قمرى در نجف اشرف پا به عرصه گيتى نهاد. پدرش آيت الله حسن بن شكور لنكرانى نجفى (م، 1361 ق)، از دانشمندان صاحب نام حوزه نجف اشرف و از شاگردان سيد حسن صدر بود. از تأليفات او مى توان «نتايج الافكار فى فهم كلمات الائمة الاطهار»[۱] را نام برد.

تحصیل و استادان

شیخ مجتبى لنكرانى در سايه هدايت و ارشاد پدر فرهيخته اش، مقدمات و مراتب تحصيل و رشد را طى نمود و وارد حوزه علميه نجف اشرف گرديد و در محضر اساتید خود، فقه و اصول را به كمال فراگرفت و خود به مقام بلند استادى نايل آمد. برخی از اساتید او عبارتند از:

  • آيت الله سيد ابوتراب خونسارى (م، 1346 ق): از بزرگترين مدرسان حوزه نجف اشرف بشمار مى رود آثارى مانند: «سبيل الرشاد فى شرح نجاة العباد»، «قصد السبيل»، و «مصباح الصالحين» از او به يادگار مانده است.
  • آيت الله سيد محمد فيروزآبادى.[۲]
  • آيت الله شيخ محمود شيرازى.
  • آيت الله شيخ عبدالحسين رشتى.
  • آيت الله شيخ كاظم شبسترى تبريزى.
  • آيت الله شيخ مرتضى محلاتى.

حاج شيخ مجتبى علاوه بر تسلط به مبانى فقه و اصول، در حد عالى به علومى چون تاريخ، ادبيات، شعر، لغت و كلام آشنا و داراى تبحر و تخصص بود. محقق ارجمند، مرحوم سيد عبدالعزيز طباطبايى، كه خود از شاگردان ايشان است، درباره او نوشته است: «او دانشمند اديبى بود كه در بسيارى از علوم دست داشت».[۳]

تدریس و شاگردان

هجرت به سامرا:

شهر سامرا و حرم عسكريين علیهم السلام، از ديرباز به علت سكونت اهل تسنن و كمىِ شيعيان، همواره محيطى غربت افزا و حزن آور براى دوستداران اين دو امام همام داشت. از اين رو ميرزاى بزرگ شيرازى، در سال 1291 ه.ق با هجرت به اين شهر و تأسيس حوزه بزرگ درسى، گرد مظلوميت و غبار غربت را از رخسار آن زدود؛ ولى بعد از درگذشت ميرزا و انتقال مجدد پايگاه مرجعيت شيعه به نجف اشرف، باز هم شهر سامرا و حوزه آن از وجود و حضور دائم علما و فضلا خالى شد.

پس از سال ها در زمان مرجعيت مرحوم آيت الله بروجردى؛ ايشان تصميم به اعزام نماينده اى قوى به سامرا گرفتند تا ضمن تدريس و تبليغ و اداره حوزه اين شهر، پايگاه شيعه را تقويت كند. بدين منظور آيت الله حاج شيخ مجتبى لنكرانى را انتخاب كردند كه ضمن برخوردارى از وجاهت و موقعيت مطلوب بين علما و فضلاى نجف اشرف، خود مدرسى زبردست و صاحب كرسى تعليم و تربيت بودند. بعد از درگذشت مرحوم آيت الله بروجردى، آقا مجتبى لنكرانى از سوى مرحوم آيت الله سيد احمد خوانسارى و با حمايت و كمك ايشان چند سالى در سامرا ماند.[۴]

او در سامرا حوزه گرمى را تأسيس كرد و شاگردانى گرد آورد. حضور اين شخصيت گرانقدر شور و نشاط تازه اى در شيعيان و طلاب اين شهر ايجاد نمود. به دنبال هجرت شيخ مجتبى به سامرا، تعداد زيادى از شاگردان ايشان در نجف نيز براى استفاده از محضر استاد به اين شهر هجرت كردند. در هر سال، در ماه مبارك رمضان، كه طبق روال هميشگى، ايشان درس عقايد و كلام برقرار مى كردند، مرحوم حاج شيخ نصرالله خلخالى، طلاب و فضلاى حوزه نجف را تشويق مى كرد كه با استفاده از ايام تعطيلى دروس حوزه، به سامرا مسافرت كنند و از مباحث اعتقادى حاج شيخ مجتبى بهره برده و موجب تقويت ايشان در آن شهر غريب شوند. توقف او در سامرا حدود نُه سال به طول انجاميد و مجدداً به نجف اشرف بازگشتند.

هجرت به ایران:

حكومت بغداد كه هميشه حضور بزرگان حوزه را در اين كشور مخل و مزاحم خود مى ديد، در جهت فشار و تضعيف حوزه كهنسال نجف اشرف از هيچ تلاشى فروگذار نمى كرد. در سال 1391 ه.ق، اين تهديدات و آزارها به نهايت رسيد و موجب شد عده زيادى از علماى ايرانى الاصل اين دانشگاه نورانى، مجبور به ترك موطن خود شوند. در پى آن حوادث، مرحوم آيت الله مجتبی لنكرانى نيز به ايران هجرت كرد و از آن جا كه با علماى اصفهان ارتباط و انس زيادى داشت و بسيارى از شاگردان ايشان نيز اصفهانى بودند، آن مرحوم بعد از مراجعت به ايران، دعوت علما و مردم اصفهان را جهت سكونت در اين شهر پذيرفت و آن جا رحل اقامت افكند.

آقا شيخ مجتبى ضمن تدريس در اصفهان، با منبرهاى معنوى و اعتقادى خود به تحكيم مبانى دينى و معارف ولايى مردم نيز مى پرداخت و طى ساليان طولانى، تعداد زيادى از فضلا و جويندگان زلال ناب علم و فضيلت و تقوا، از گفتار و كردار روشن زندگى اين اسوه فضيلت بهره ها مى بردند.

شاگردان:

آيت الله لنكرانى را بايد از اساتيد موفق حوزه بشمار آورد؛ چه او از همان عنفوان جوانى در حوزه نجف اشرف به تدريس مقدمات و سپس سطح پرداخت. وى سال ها در سامرا (مدرسه ميرزاى شيرازى)، در نجف (مدرسه صدر) و در اصفهان (مدرسه صدر بازار و مدرسه جلاليه) مشغول به تدريس بود. فرزند محترمشان آقا شيخ عبدالله لنكرانى براى نگارنده نقل نمود: «در بعضى خانواده ها پسر، پدر و پدربزرگ، شاگرد مرحوم حاج شيخ مجتبى بوده اند و تدريس ايشان به صورت مداوم تا نزديك هشت ماه به رحلتشان ادامه داشت».

دقت، ظرافت، بيان شيوا و اخلاق نيكوى آن بزرگوار كه با شوخ طبعى و خوش‌رويى همراه بود، باعث مى شد تعداد زيادى از فضلا در محفل او حضور يابند و از درياى علومش استفاده كنند.

حجت الاسلام ناصرى قوچانى از شاگردان آن مرحوم، از آيت الله لنكرانى نقل مى كند: «بنده سى دوره «رسائل»، بيست و پنج دوره «مكاسب» و بيست وهشت دوره «كفايه» را براى طلاب تدريس كرده ام».

از ميان شاگردان ايشان افراد ذيل را مى توان نام برد:[۵]

  • شهيد شيخ مرتضى بروجردى؛
  • سيد عبدالعزيز طباطبايى؛
  • شيخ محمد اسحاق فياض؛
  • آقا رضى شيرازى؛
  • سيد على گلپايگانى؛
  • شيخ احمد معرفت؛
  • شيخ معين خفاجى؛
  • شيخ محمدباقر مدرس سلطان‌آبادى؛
  • سيد على علم‌الهدى؛
  • شيخ مصطفى هرندى؛
  • شيخ عبدالرسول واعظى؛
  • شيخ محمدرضا ناصرى قوچانى؛
  • سيد محمدحسن طالقانى؛
  • سيد محمداصغر مروج؛
  • سيد محمدرضا خرسان؛
  • سيد محمد جزايرى؛
  • سيد كلب عابدالرضوى؛
  • سيد محمدمهدى خلخالى؛
  • سيد على ميلانى؛
  • سيد عبدالعظيم كندى؛
  • سيد محمدجواد جلالى حسينى؛
  • سيد جعفر علم الهدى؛
  • سيد فاضل ميلانى؛
  • سيد يوسف طباطبائى؛
  • شيخ جواد دشتى؛
  • شيخ محمدعلى اسلامى.

آثار و تألیفات

برخی آثار شیخ مجتبی لنکرانی عبارتند از:

  1. تقريرات فقه و اصول اساتيد بزرگى چون: آقا ضياء عراقى، سيد ابوالحسن اصفهانى و ميرزا حسين نائينى.
  2. ديوان شعر به نام «گلستان حاتمى»؛ كه مشتمل بر اشعار عربى و فارسى، در توحيد، عقايد و مدح پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام است.
  3. اوفى البيان، كتابى در عقايد و كلام؛ در شرح «منظومه منجيه» از مرحوم سيد محمد تقوى، فرزند آيت الله سيد مرتضى كشميرى، مى باشد. حاج شيخ مجتبى به جهت علاقه به اين قصيده و اشتمال آن بر اصول اعتقادات، آن را شرح نموده و در سال 1375 ق، به چاپ رسانده است. بعضى از مباحث اين كتاب عبارت است از: صفات ثبوتيه و سلبيه، عدل، نبوت، امامت، معاد، شفاعت، رجعت و چند قصيده در مدح اهل بيت علیهم السلام.

ویژگی‌های اخلاقی

آیت الله مجتبی لنکرانی از مصاديقِ «کونوا دعاة الناس بغير السنتکم» بود. تواضع، ادب، خوش رويى، زهد و تقواى وى مورد تحسين و اعتراف اطرافيانش بود. صفاى باطن و پاكى نفس و بى آلايشى آن عالم عامل، چنان بود كه مورد توجه همه بزرگان، علما و مردم واقع مى شد.

مرحوم رازى درباره اش نوشته است: «ايشان گذشته از مقام علم و فضل، عالمى پارسا و موصوف به تقوا و داراى ملكات فاضله اخلاقى و محامد آداب و محاسن اخلاق و مبرا از تظاهرات و بسيار متواضع و خليق مى باشند».[۶]

از تصدى امامت جماعت به شدت پرهيز داشت و به وعظ و منبر اهتمام ويژه داشت. در اصفهان شب هاى ماه مبارك رمضان در حسينيه مرحوم عمادزاده از مسائل اعتقادى و محبت و ولايت ائمه اطهار علیهم السلام سخن مى گفت و محضر او ميعاد جويندگان معرفت و هدايت بود.

تواضع آن بزرگوار نيز زبانزد همه نزديكان او است. شاگرد فاضل ايشان، آقاى ناصرى نقل نمودند: «بنده بارها مى ديدم آقا شيخ مجتبى در ملاقات با مرحوم آيت الله العظمى سيد عبدالهادى شيرازى، خم مى شد تا دست ايشان را ببوسد. و اين در حالى است كه با آن مرجع عالى قدر هم بحث و هم دوره بود؛ اگر چه آقا سيد عبدالهادى اجازه نمى داد و از دست بوسى ممانعت مى كرد».

وفات

مرحوم آيت الله حاج شيخ مجتبى لنكرانى، سرانجام پس از عمرى مجاهده و تلاش در راه تعليم و تعلم و تبليغ معارف الهى و ترويج مبانى شيعه، در 24 فروردين سال 1365 (شعبان 1406 ه.ق) در اصفهان دار فانى را وداع نمود و به جوار قرب الهى پر كشيد. پیکر مطهر ایشان، به قم منتقل گرديد و در حجره 25 صحن بزرگ، در جوار آستان حضرت معصومه سلام الله علیها آرميد.

پانویس

  1. الذريعه، ج 24، ص 45.
  2. بقيه اساتيد آيت الله لنكرانى را فرزند ايشان از قول آن مرحوم ذكر كرده است.
  3. الغدير فى التراث الاسلامى، محقق طباطبائى، ص 234.
  4. نقل از حجت الاسلام آقا شيخ عبدالله لنكرانى.
  5. نام اكثر شاگردان ايشان را از «المنتخب من اعلام الفكر والادب» و تعدادى را نيز از زبان شاگردانشان در قم نقل نموديم.
  6. گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 106.

منابع