آیه 11 سوره نور

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۲۲ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ ۖ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۚ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِي تَوَلَّىٰ كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ

مشاهده آیه در سوره


<<10 آیه 11 سوره نور 12>>
سوره : سوره نور (24)
جزء : 18
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

همانا کسانی که آن بهتان را بستند (و به عایشه تهمت کار ناشایست زدند که رسول و مؤمنان را بیازارند) گروهی همدست از (منافقان) شمایند؛ نپندارید ضرری از آن به آبروی شما می‌رسد بلکه خیر و ثواب نیز (چون بر تهمت صبر کنید از خدا) خواهید یافت؛ هر یک از آنها به عقاب گناه خود خواهند رسید؛ و آن کس از منافقان که رأس و منشأ این بهتان بزرگ گشت هم او به عذابی بزرگ معذب خواهد شد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed those who initiated the calumny are a group from among yourselves. Do not suppose it is bad thing for you. No, it is for your good. Each man among them bears [the onus for] his share in the sin, and as for him who assumed its major burden from among them, there is a great punishment for him.

معانی کلمات آیه

  • افك: دروغ بزرگ در جوامع الجامع آمده: «الافك: ابلغ الكذب» اصل آن به معنى برگرداندن است، دروغ را از آن افك گويند كه از واقعيتش برگردانده شده است.
  • عصبة: جماعتى كه به هم مربوط هستند عصب (بر وزن شرف): رگ. معصوب چيزى است كه با رگ به هم بسته شده است در جوامع الجامع گفته: جماعت را از آن عصبة گويند كه كارها به وسيله آنها جمع و روبراه مى‏‌شود.[۱]

نزول

على بن ابراهيم قمى فرمايد: عامه نقل نموده‌اند كه اين آيه در حق عايشه نازل شده و آنچه در باره او نسبت دادند در غزوه بنى مصطلق.

اما خاصه روايت نموده كه نازل شده در حق ماريه قبطيه و آنچه عايشه به او نسبت داده، بعد به اسناد خود روايت نموده از حضرت باقر عليه السّلام و نيز در تفسير برهان از آن حضرت روايت شده كه فرمود: چون ابراهيم پسر حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله وفات يافت، حزن شديدى عارض شد، عايشه گفت:

چه چيز محزون ساخته تو را، ابراهيم نيست مگر پسر جريح. حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله حضرت امير المؤمنين عليه السّلام را امر به كشتن جريح فرمود، حضرت امير با شمشير به طرف جريح آمد، به سر ديوار باغ بود، حضرت درب باغ را زدند، جريح خواست درب باغ را باز كند، چون حضرت را ديد، آثار غضب در آن حضرت مشاهده نمود برگشت و درب را باز ننمود. حضرت وارد باغ شد، جريح از ترس بالاى درختى بر آمد، حضرت نيز بر آمد، چون نزديك شد، جريح خود را از بالاى درخت انداخت، ظاهر شد عورت او، نه عورت مرد داشت نه عورت زن. حضرت مراجعت، خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله عرض كرد:

هرگاه مرا فرستادى به امرى، در اجراى آن مانند ميخ سرخ شده در پشم باشم (كنايه از آنكه عجله نمايم) يا تأنى و تثبت نمايم؟ فرمود: بلكه تأنى نما.

عرض كرد: قسم به خدائى كه تو را مبعوث ساخته، جريح نداشت آنچه براى مردان است و آنچه براى زنان است. حضرت فرمود: حمد براى خدائى كه بازگردانيد بدى را از ما خانواده. «1» إِنَّ الَّذِينَ جاؤُ بِالْإِفْكِ‌: بدرستى كه آنانكه آوردند دروغ بزرگ را در شأن ديگرى، عُصْبَةٌ مِنْكُمْ‌: گروهى هستند از شما، لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ‌:

مپنداريد آن دروغ را بدى از براى شما مسلمانان، بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ‌: بلكه آن.

خير است براى شما به جهت آنكه ثواب بزرگ يافتيد و كرامت و تعظيم شما بر همه كس ظاهر گشت و وعيد كلى در باره دروغگويان وقوع يافت. لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ‌: مر هر يكى از اين گويندگان دروغ را، مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ‌: جزاى آن چيزى است كه كسب كرده از گناه بقدرى كه خوض نموده از سخريه و خنديدن و سخنان زشت گفتن و خاموش شدن و منع ننمودن، هر كدام به مرتبه خود شريك و معين در آن گناه باشند. وَ الَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ‌: و آن كس كه فرا گرفت و متحمل شد معظم آن سخن و شنيعتر آن را از آن جماعت، لَهُ عَذابٌ عَظِيمٌ‌: مر او راست عذابى بزرگ در آخرت يا در دنيا به آنكه مخذول گردد.

تنبيه: فرستادن حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله حضرت امير المؤمنين عليه السّلام را به سوى جريح، براى ظاهر شدن حق و گردانيدن نسبت بدى بوده، و حضرت مى‌دانست كه على عليه السّلام نمى‌كشد او را، و چنين نبوده كه به مجرد قول عايشه حكم به قتل فرمايد، بلكه براى آشكار شدن امر دروغ بوده و دلالت نمايد آنچه قمى در سوره حجرات از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده. [۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الَّذِينَ جاؤُ بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظِيمٌ «11»

همانا كسانى كه آن دروغ بزرگ را (در ميان) آوردند، گروهى از خود شما بودند. آن را براى خود شرّ نپنداريد، بلكه آن (در نهايت) به نفع شماست.

بر عهده هر كدام از آنان، بدان اندازه از گناه است كه مرتكب شده است و براى كسى كه بخش بزرگ آن را انجام داده، عذاب بزرگى است.

نکته ها

كلمه‌ى «افك» در لغت، به معناى گرايش از حقّ به باطل است. تهمت زدن نيز نوعى پوشاندن حقّ و جلوه دادن باطل است.

برخى مفسّران درباره شأن نزول اين آيه گفته‌اند: پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در هر سفرى با قيد قرعه يكى از همسرانش را همراه مى‌برد. در جنگ «بنى مصطلق» عايشه را برد. وقتى كه نبرد پايان يافت و مردم به مدينه بازمى‌گشتند، عايشه براى تطهير و يا يافتن دانه‌هاى گردنبند گمشده‌اش از قافله عقب ماند. يكى از اصحاب كه او نيز از قافله دور مانده بود، عايشه را به لشكر رساند. بعضى افراد به عايشه و آن صحابى، تهمت ناروا زدند. اين اتهام به گوش مردم‌

جلد 6 - صفحه 152

رسيد، پيامبر ناراحت شد وعايشه به خانه پدر رفت، تا آن كه اين آيه نازل شد. «1»

جمعى ديگر از مفسّران و خصوصاً نويسنده تفسير «اطيب‌البيان» با استفاده از روايات متعدّد و مستند نقل مى‌كنند كه اين آيه درباره‌ى «ماريه قبطيه» (يكى ديگر از همسران رسول خدا) است، كه خداوند به او فرزندى به نام «ابراهيم» داد، ولى پس از 18 ماه از دنيا رفت. عايشه و حَفصِه گفتند: اى رسول خدا! چرا گريه مى‌كنى؟ ابراهيم فرزند تو نبود، بلكه شخص ديگرى غير از تو با ماريه همبستر شده و ابراهيم متولد شده است. اينجا بود كه اين آيه نازل شد. علّامه جعفر مرتضى در كتاب گرانقدر (حديث الافك) نيز اين بيان را تأييد مى‌كند. در مورد هر دو شأن نزول سؤالاتى مطرح است ولى چون هدف ما در اين تفسير، پيام‌گيرى از متن آيات است، درباره‌ى شأن نزولها بحث گسترده‌اى نداريم.

در ماجراى افك چندين گناه نهفته است: دروغ، سوءظن به مؤمن، ايذاى مؤمن، تهمت، اهانت، آزردن پيامبر صلى الله عليه و آله، تضعيف خاندان رسالت و شايعه‌پردازى.

پیام ها

1- افراد فاسق، از نسبت دادن زنا، حتى به همسر پيامبر نيز ابايى ندارند. «جاؤُ بِالْإِفْكِ»

2- گاهى شايعه‌سازان، با سازماندهى قبلى و قصد توطئه، شايعه را القا مى‌كنند.

«عُصْبَةٌ» ( «عُصْبَةٌ» يعنى گروه متشكّل و متعصّبى كه هدفى را دنبال مى‌كند)

3- مراقب شايعه‌سازان در ميان خود باشيد. «مِنْكُمْ»

4- گاهى در پيش‌آمدهاى تلخ منافعى وجود دارد. (مانند روشن‌شدن چهره‌ى منافقان، هوشيارى مردم، امدادهاى الهى براى مظلوم) «لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ» 5- اميددادن به مؤمنان در برابر توطئه وتهمت بدخواهان لازم است. «بَلْ هُوَ خَيْرٌ»

6- كيفرهاى الهى، عادلانه ومتناسب با اعمال ماست. «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ»

7- در گناهان دسته‌جمعى، هر يك از افراد به مقدار سهم خود مجرم است. «لِكُلِ‌

«1». تفسير ابن كثير.

جلد 6 - صفحه 153

امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ»

8- انسان زمانى مجرم و مقصّر است كه با علم و قصد گناه كند. «اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ»

9- گناه هر كس گريبان‌گير خود اوست. «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ»

10- مجازات كسى كه نقش اصلى را در ارتكاب جرم دارد، بزرگ‌تر است.

وَ الَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ‌ ... لَهُ عَذابٌ عَظِيمٌ‌

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏7، ص189
  2. پرش به بالا تفسیر اثنی عشری، جلد 9، صفحه 205

منابع