آیه 62 سوره مریم
<<61 | آیه 62 سوره مریم | 63>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
در آن بهشت هرگز سخن لغوی نشنوند بلکه همه گفتارشان سلام (و ستایش یکدیگر) است و در آنجا روزی آنها صبح و شام (بیهیچ رنج) به آنها میرسد.
در آنجا کلام لغو و بیهوده ای نمی شنوند، بلکه آنچه می شنوند فقط سلام و درود است؛ و در آنجا صبح و شام، رزقشان برای آنان [آماده] است.
در آنجا سخن بيهودهاى نمىشنوند، جز درود. و روزىشان صبح و شام در آنجا [آماده] است.
در آنجا سخن لغو نمىشنوند، گفتارشان سلام است. و روزيشان هر صبح و شام آماده است.
در آن جا هرگز گفتار لغو و بیهودهای نمیشنوند؛ و جز سلام در آن جا سخنی نیست؛ و هر صبح و شام، روزی آنان در بهشت مقرّر است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
بكرة: بكره: اول روز «عشى» از اول ظهر تا غروب.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا «61»
بهشتهاى جاويدى كه خداى رحمان از غيب به بندگانش وعده داده، مسلّماً وعدهى او تحقّق يافتنى است.
لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً إِلَّا سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا «62»
در آنجا سخن بيهودهاى نمىشنوند، (و گفتارشان) جز سلام (نيست) و در آنجا هر صبحگاه و شامگاه، روزى آنان آماده است.
تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيًّا «63»
اين، همان بهشتى است كه به هر يك از بندگان پرهيزكار خود به ارث مىدهيم.
نکته ها
در آيه قبل كلمهى «جنّت» به صورت مفرد بكار رفته بود، «يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ»، ولى در اين آيه كلمهى «جَنَّاتِ» به صورت جمع مطرح شده و اين نشان مىدهد كه باغ و بوستان اهل
جلد 5 - صفحه 291
بهشت مجموعهاى از بوستانهاى متعدّد است.
اين تعبير شايد به خاطر آن باشد كه هر يك از بهشتيان داراى چهار باغ مىباشند كه در سورهى الرّحمن به آن اشاره شده است: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ ... وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ» «1» يعنى براى هركس كه اهل تقوا باشد، دو باغ است و پس از توصيف دو باغ مىفرمايد: غير اين دو باغ، دو باغ ديگر نيز هست كه روى هم مىشود چهار باغ كه اين دو باغ يا نزديكترند و يا سطح پايينترى دارند و يا به خاطر اختلاف درجات اهل بهشت، نوع باغها نيز تفاوت دارد. «2»
قرآن كريم از تحقّق يافتن وعدههاى الهى بارها سخن به ميان آورده است، از جمله فرمود:
«وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ» «3» كيست كه از خداوند با وفاتر باشد؟
ستايش بهشت به اينكه در آنجا لغوى نمىشنوند، هم توصيه به امروز ماست كه از لغو دورى كنيم و هم اشاره به اين است كه سخنان ياوه كفّار و شنيدههايى كه مؤمنان را در دنيا رنج مىداد، در آنجا نيست.
در جملهى «نُورِثُ ... مَنْ كانَ تَقِيًّا» هم به تقوا اشاره شده است كه كليد بهشت است و هم تعبير ارث آمده كه به معناى رسيدن به مال و نعمت بدون رنج و زحمت است. گرچه تقوا كليد بهشت است، امّا آن همه پاداش، ارث خدا به ماست و اعمال ما به اين اندازه پاداش ندارد و در حقيقت پاداشهاى ما ارثى است كه از طرف خداوند بدون رنج به ما مىرسد.
در حديثى مىخوانيم: هر انسانى در بهشت و دوزخ جايگاهى دارد؛ اگر اهل بهشت شد، جايگاه دوزخى او به دوزخيان ارث مىرسد و اگر اهل دوزخ شد، جايگاه بهشتى او به بهشتيان ارث مىرسد. «4»
شخصى به امام صادق عليه السلام از درد معدهاش شكايت كرد. حضرت به او فرمودند: دو نوبت غذا بخور، صبح وغروب، و بين آن دو غذا نخور كه موجب فساد بدن مىشود. آنگاه اين آيه را «رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا» تلاوت كردند. «5»
«1». الرحمن، 46- 62.
«2». تفسير كشفالاسرار.
«3». توبه، 111.
«4». نورالثقلين، ج 2، ص 31.
«5». تفسير نورالثقلين؛ محاسن برقى.
جلد 5 - صفحه 292
پیام ها
1- استقرار در باغهاى بهشت هميشگى است. «جَنَّاتِ عَدْنٍ» «1»
2- سرچشمهى آن همه الطاف موعود، لطف خداوند رحمان است. «وَعَدَ الرَّحْمنُ»
3- ما امروز حقيقت وعدههاى خداوند را درك نمىكنيم. «بِالْغَيْبِ»
4- كلام رايج بهشتيان، سلام است. لا يَسْمَعُونَ ... إِلَّا سَلاماً محيط بهشت، محيطى امن و سالم است و بهشتيان، هم از فرشتگان سلام مىشنوند، «سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ» «2» و هم از دوستان خود. «فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ» «3»
5- در بهشت تنوّع زمان (بامداد و غروب) وجود دارد. «بُكْرَةً وَ عَشِيًّا»
6- در بهشت هم امنيّت روحى است، «إِلَّا سَلاماً» و هم تأمين نيازهاى جسمى. «رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا»
7- در عطا كردن بهشت، برگرداندن و نقضى در كار نيست و اين، قوىترين نوع مالكيّت است. «4» «نُورِثُ»
8- بهشت، ميراث پرهيزكاران است. «نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيًّا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً إِلاَّ سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا (62)
لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً: نشنوند بهشتيان در آن بهشتها سخن بيهوده و هرزه و بىفايده مانند فحش و ساير اباطيل. إِلَّا سَلاماً: لكن شنوند كلام منطوى بر سلام را از جانب حضرت احديت كه «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «1» يا سلامى از ملائكه يا از يكديگر.
تنبيه: آيه شريفه آگاهى است بر وجوب احتراز و دورى از لغو، زيرا حق تعالى منزه گردانيد بهشت را از آن، و توصيف فرموده مؤمنين را در كلام
«1» سوره يس آيه 58.
جلد 8 - صفحه 205
مجيد به اينكه «وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ» «1» وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها: و مر ايشان را باشد روزى ايشان از نعم عظمى در بهشتها. بُكْرَةً وَ عَشِيًّا: بامداد و شبانگاه، يعنى در طرفين روز ايشان را نعم بهشتى خورانند، چنانكه عادت متنعمان و متوسطين است كه روزى دو نوبت طعام مىخورند. و چون در بهشت آفتاب و ماه و روز و شب نيست، پس مراد صبحگاه و شبانگاه مقدار اين دو زمان است، يعنى به مقدار اين دو زمان كه در دنيا شناخته باشند روزى به ايشان دهند. و تغذيه به اين دو وقت، عادت نيكو و طريق وسطى و موجب صحت مزاج است، چنانچه در طب الائمه- شهاب گويد: خدمت حضرت صادق عليه السلام شكايت كردم از دردها و تخمه «2»، فرمود: صبح و شب تغذيه نما و نخور چيزى ميان آن، زيرا فساد بدن باشد، آيا نشنيدى خداوند فرمايد: «وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا» «3» على بن ابراهيم قمى (رحمه اللّه) فرمايد: اين در بهشت دنيا باشد پيش از قيامت (به) دليل فرمايش «بُكْرَةً وَ عَشِيًّا» و صبح و شب در آخرت در بهشت خلد نباشد بلكه در بهشت دنيا است كه ارواح مؤمنين منتقل به آنجا شوند و طلوع نمايد در آن آفتاب و ماه «4».
و چند روايتى هم تفسير برهان در ذيل همين آيه نقل نموده از جمله كلينى به سند صحيح از ضريس كناسى كه گفت: سؤال نمودم از حضرت باقر عليه السلام كه مردم گويند فرات ما از بهشت بيرون آيد و چگونه مىشود و حال از جانب مغرب آيد و چشمهها و رودها در آن ريزد؟ حضرت فرمود: خداوند بهشتى خلق فرموده در مغرب، و آب فرات شما از آنجا بيرون آيد و به آن بهشت مىروند ارواح مؤمنين از قبرهاى خود هر وقت شام، و مىخورند از ميوههاى آن و متنعم شوند و با هم ملاقات كنند و يكديگر را شناسند. صبح از بهشت بيرون و در هوا
«1» سوره قصص آيه 55.
«2» تخمه. سوء هاضمه.
«3» نور الثقلين ج 3 ص 351 و 352 روايت 120 و 121 به نقل از محاسن برقى و طبّ الائمة عليهم السلام.
«4» تفسير قمّى ج 2 ص 52.
جلد 8 - صفحه 206
پرواز نمايند ما بين زمين و آسمان، و طلوع آفتاب به قبرهاى خود برگردند و ملاقات كنند يكديگر را در هوا.
فرمود كه خدا را آتشى هست در مشرق، ارواح كفار در آن ساكن و در هر شب از طعام زقّوم خورند و از حميم بياشامند، و صبح از آنجا به برهوت روند و از تمام آتشهاى دنيا گرمتر است و يكديگر را ملاقات و شناسند، و شام آنها را باز به آتش برمىگردانند. (حديث) «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا (61) لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً إِلاَّ سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا (62) تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيًّا (63) وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ ما بَيْنَ أَيْدِينا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَيْنَ ذلِكَ وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا (64) رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا (65)
ترجمه
بهشتهاى اقامت دائمى كه وعده داده خداوند بخشنده بندگانش را بامر ناپيدا همانا باشد وعده او بجا آورده شده
نميشنوند در آن سخن بيهودهاى ولى ميشنوند سلام را و مر ايشانرا است روزيشان بامداد و شبانگاه
اين آن بهشتى است كه بميراث ميدهيم از بندگان خود آنرا كه باشد پرهيزكار
و فرود نمىآئيم مگر بفرمان پروردگارت مرا و را است آنچه در پيش روى ما است و آنچه در پشت سر ما است و آنچه ميان اين دو است و نباشد پروردگار تو فراموش كار
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است پس عبادت كن او را و بردبارى كن بر عبادت او آيا ميدانى براى او همنامى.
تفسير
- خداوند متعال در آيه قبل بكسانيكه توبه نمودند و كار خوب كردند وعده بهشت داد و در اين آيه اوصاف آنرا بيان فرموده باين تقريب كه آن يك بهشت نيست بلكه بهشتهاى متعدد است كه جاى اقامت دائمى است چون اصل
جلد 3 صفحه 484
عدن بمعناى اقامت است و دوام مستفاد از اضافه جنّات بآن ميشود پس تصوّر نشود كه تمام اهل بهشت در يك جا جمع ميشوند بلكه گفتهاند هر مؤمنى بهشت مخصوصى دارد و خداوند وعده داده است بندگان مؤمن خود را بآن و ايشان مطمئن شدند با آنكه غايب بود از انظارشان چون ميدانستند كه وعده خدا تخلّف نميكند و بهشت موعود و اصل بايشان ميگردد و ايشان هم واصل بآن ميشوند پس بهشت هم آتى است و هم مأتى و وعده خدا منجز است و بجا آورده شده و نميشنوند اهل بهشت در آن كلام لغو و بيهوده و بىفائده و زيادى و باطل و دشنام و امثال اينها را بلكه ميشنوند تحيّت و درود و سلام ملائكه و خودشان را بيكديگر كه موجب سلامتى و ايمنى از آلام و اسقام است و روزى ايشان صبح و شام بآنها ميرسد و ظاهرا مراد آنستكه روزى آنها پيوسته در تمام اوقات بايشان ميرسد چون آنجا آفتاب و ماه و روز و شبى نيست بلكه عالم نور و روشنى صرف است و تاريكى و ظلمتى وجود ندارد ولى قمّى ره نقل فرموده كه اين در بهشتهاى دنيا پيش از قيامت است چون صبح و شام در بهشت آخرت و دائم نيست بلكه در بهشتهائى است كه منتقل ميشود بآنها ارواح اهل ايمان و در آنها آفتاب و ماه است اين بهشت با اين اوصاف را خداوند مانند ارثى كه از مورث بعد از ارتحالش از دنيا بوارث ميرسد كه ملك طلق او است و هيچ مسئوليّت و گرفتارى براى او ندارد عطا ميفرمايد به بندگان پرهيزكار خود بعد از انتقال آنها از اين عالم بعالم ديگر در مجمع از ابن عباس نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بجبرئيل فرمود چرا بيش از اين نزد ما نميآئى اين آيه نازل شد كه مفادش جواب جبرئيل است كه بتلقين الهى عرض ميكند و فرود نميآئيم ما مگر بامر خدا يعنى من باراده خودم نميتوانم خدمت برسم تقدير امور آتيه و امور گذشته و امر فعلى ما بدست خدا است از هيچ مكانى بمكان ديگر منتقل نميشويم و در هيچ زمانى تا زمان ديگر حركت نميكنيم مگر بدستور الهى و هيچگاه خداوند تو را بحال خود واگذار و فراموش نميكند اگر چه براى مصلحتى در وحى تأخيرى روى دهد در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام در اين آيه نقل نموده كه خداوند تبارك و تعالى نيست آنكه فراموش كند يا غفلت نمايد بلكه او است حفيظ و عليم او پروردگار آسمانها و زمين و ما بين آنها است از موجودات بايد همه را در تمام
جلد 3 صفحه 485
احوال مراقبت و نگهدارى و نگهبانى كند چگونه ممكن است فراموش كار باشد پس صبر كن و ثابت قدم باش بر عبادت و اطاعت او آيا اى حبيب من ميدانى و مىيابى كسى را كه سزاوار نام الهى باشد كه بشود او را خدا خواند و شريك او يا مثل و شبيه و مانند او قرار داد و نيز در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه آيا ميدانى احدى را كه نام او خدا باشد غير از خدا و واضح است كه مراد از سؤال نفى است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لا يَسمَعُونَ فِيها لَغواً إِلاّ سَلاماً وَ لَهُم رِزقُهُم فِيها بُكرَةً وَ عَشِيًّا (62)
نميشنوند در آن جنات كلام لغوي فقط كلام آنها سلام است و از براي آنها است رزق آنها در هر صبح و شام.
لا يَسمَعُونَ فِيها لَغواً لغو حرف بيهوده و بيفائده است و اينکه دو قسم است يك قسم که ضرر هم دارد مثل غيبت و كذب و فحش و افتراء و كلمات كفر آميز و
جلد 12 - صفحه 463
تهمت و سعايت و امثال اينها، و يك قسم لغو و لهو و بيجا و امثال اينها هيچگونه اينها در بهشت نيست. إِلّا سَلاماً استثناء منقطع است نه اينكه يك فرد لغو باشد خارج شده باشد، و سلام در جنت دو قسم است يكي آنكه ملائكه بر آنها سلام مي كنند، ديگر آنكه اهل بهشت بملاقات يكديگر سلام ميكنند.
وَ المَلائِكَةُ يَدخُلُونَ عَلَيهِم مِن كُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَيكُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبَي الدّارِ رعد آيه 23 دَعواهُم فِيها سُبحانَكَ اللّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُم فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعواهُم أَنِ الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمِينَ.
يونس آيه 10 و مراد اينکه نيست که فقط كلام آنها سلام باشد، البته پس از ملاقات با يكديگر صحبت ميكنند حمد الهي تسبيح تهليل تكبير و كلمات زيبا و حسن بسيار دارند.
وَ لَهُم رِزقُهُم فِيها بُكرَةً وَ عَشِيًّا يعني شب و روز دائما، زيرا غذاهاي بهشتي و ميوهجات و مأكولات و مشروبات بهشت سيرايي ندارد و دائما التذاذ ميبرند، چنانچه ميفرمايد:
مَثَلُ الجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ المُتَّقُونَ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ أُكُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلكَ عُقبَي الَّذِينَ اتَّقَوا وَ عُقبَي الكافِرِينَ النّارُ رعد آيه 35.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 62)- پس از آن به یکی از بزرگترین نعمتهای بهشتی اشاره کرده، میگوید: «آنها هرگز در آنجا سخن لغو و بیهودهای نمیشنوند» (لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً).
نه دروغی، نه دشنامی، نه تهمتی نه زخم زبانی، نه سخریهای و نه حتی سخن بیهودهای.
«و جز سلام در آنجا سخنی نیست» (إِلَّا سَلاماً). سلامی که نشانه یک
ج3، ص98
محیط امن و امان، یک محیط مملوّ از صفا و صمیمیت و پاکی و تقوا و صلح و آرامش است.
و به دنبال این نعمت به نعمت دیگری اشاره کرده، میگوید: «هر صبح و شام روزی آنها در بهشت در انتظارشان است» (وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیها بُکْرَةً وَ عَشِیًّا).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم