آیه 117 سوره مؤمنون

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۵۶ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَمَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ ۚ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<116 آیه 117 سوره مؤمنون 118>>
سوره : سوره مؤمنون (23)
جزء : 18
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و هر کس غیر خدا کسی دیگر را به الهیت خواند که هیچ دلیلی بر آن ندارد حساب کار او نزد خدای اوست و البته کافران را (در روز کیفر) فلاح و رستگاری نیست.

و هر کس با خدا معبود دیگری بپرستد [که] هیچ دلیلی بر حقّانیّت آن ندارد، حسابش فقط نزد پروردگار اوست؛ بدون تردید کافران، رستگار نمی شوند.

و هر كس با خدا معبود ديگرى بخواند، براى آن برهانى نخواهد داشت، و حسابش فقط با پروردگارش مى‌باشد، در حقيقت، كافران رستگار نمى‌شوند.

آن كس كه جز خداى يكتا خداى ديگرى را مى‌خواند كه به حقانيتش هيچ برهانى ندارد، جز اين نيست كه حسابش نزد پروردگارش خواهد بود. و كافران رستگار نمى‌شوند.

و هر کس معبود دیگری را با خدا بخواند -و مسلّماً هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت- حساب او نزد پروردگارش خواهد بود؛ یقیناً کافران رستگار نخواهند شد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Whoever invokes besides Allah another god of which he has no proof, his reckoning will indeed rest with his Lord. Indeed the faithless will not be felicitous.

And whoever invokes with Allah another god-- he has no proof of this-- his reckoning is only with his Lord; surely the unbelievers shall not be successful.

He who crieth unto any other god along with Allah hath no proof thereof. His reckoning is only with his Lord. Lo! disbelievers will not be successful.

If anyone invokes, besides Allah, Any other god, he has no authority therefor; and his reckoning will be only with his Lord! and verily the Unbelievers will fail to win through!

معانی کلمات آیه

  • برهان: دليل روشن. «برهن قوله» يعنى سخن خود را بيان كرد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ «116»

پس برتر است خداوندى كه فرمانرواى حقّ است (از اين كه شما را بيهوده آفريده باشد) خدايى جز او نيست كه پروردگار عرش گرانقدر است.

«1». غررالحكم.

«2». بحار، ج 5، ص 312.

«3». نهج‌البلاغه، حكمت 463.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌6، ص: 137

وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ «117»

و هر كس با خداوند، معبود ديگرى بخواند، هيچ برهانى بر كار خود ندارد، پس قطعاً حساب او نزد پروردگارش خواهد بود، قطعاً كافران رستگار نمى‌شوند.

وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ «118»

و بگو: پروردگارا! بيامرز و رحم كن كه تو بهترين رحم كنندگانى.

نکته ها

در اوّل اين سوره، ذيل آيه‌ى يك، گروهى از رستگاران را ذكر كرديم، در پايان سوره با توجّه به جمله‌ى‌ «لا يُفْلِحُ» گروهى از زيانكاران را نيز يادآور مى‌شويم:

  • ستمگران. «لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» «1»*
  • گنهكاران. «لا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ» «2»
  • جادوگران. «لا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ» «3»
  • كافران. «لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ» «4»* آنها كه به خداوند دروغ مى‌بندند. «إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ» «5»*

پیام ها

1- خداوند، كار عبث و بيهوده نمى‌كند. «فَتَعالَى اللَّهُ»

2- حكومت حقّ، از آن خداست. «الْمَلِكُ الْحَقُّ»

3- هستى، تحت تربيت و مديريّت الهى است. «رَبُّ الْعَرْشِ» و در جاى ديگر مى‌خوانيم: «بِرَبِّ النَّاسِ»، «رَبِّ الْعالَمِينَ»* و «رَبُّ كُلِّ شَيْ‌ءٍ»

4- شرك، هر چه باشد محكوم است. «يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً»

«1». انعام، 135.

«2». يونس، 17.

«3». يونس، 77.

«4». مؤمنون، 117.

«5». يونس، 69.

جلد 6 - صفحه 138

5- مشرك منطق ندارد. «لا بُرْهانَ لَهُ» (عقائد و رفتار انسان بايد بر اساس دليل و برهان باشد)

6- پيامبر معصوم نيز به رحمت و مغفرت خداوند نياز دارد. «قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ»

7- در دعا، ستايش از خدا را فراموش نكنيم. «رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ»

«الحمدللّه ربّ العالمين»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ (117)

وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ: و هر كه بخواند، يعنى بپرستد با خداى به حق خداى ديگر كه، لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ‌: حجتى نيست براى او در ادعا. فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ‌: پس اينست و جز اين نيست كه حساب عمل و مكافات كردار او نزد پروردگار او است و بقدر استحقاق، او را جزا خواهد داد.

إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ‌: بدرستى كه شأن چنين است كه رستگارى و نجات نيابند ناگرويدگان به حق و آنانكه در ستايش و پرستش ذات خداوندى، غير را شريك قرار دادند و انكار كردند نعمتهاى الهى را و منكر شدند قيامت و بعث را؛ تمام اين گروه نجات از عذاب و خلاصى از عقاب سبحانى براى آنها نخواهد بود اگر به همين حال بميرند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ (115) فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ (116) وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ (117) وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ (118)

ترجمه‌

- آيا پس پنداشتيد كه آفريديم شما را ببازى بيهوده و آنكه شما بسوى ما باز گردانده نميشويد

پس برتر آمد خدا پادشاه بحق نيست خدائى مگر او كه پروردگار عرش كريم است‌

و كسيكه ميخواند با خدا خدائى ديگر كه نيست حجّتى برايش بآن پس جز اين نيست كه حسابش نزد پروردگار او است همانا رستگار نشوند كافران‌

و بگو پروردگارا بيامرز و رحمت كن و توئى بهترين رحمت كنندگان.

تفسير

- خداوند متعال براى ملامت كفّار منكر معاد و اشاره بدليل آن فرموده آيا گمان كرديد كه ما شما را براى صرف بازى و بيهوده خلق نموديم و شما بحكم ما باز گردانده نميشويد يعنى شما را بحكم ما باز گشت نميدهند و بعضى ترجعون بفتح تاء و كسر جيم قرائت نموده‌اند يعنى بحكم ما باز گشت نميكنيد خداوند برتر و بالاتر است از آنكه مرتكب امر عبث شود آنخداوندى كه پادشاه حقيقى است و پادشاهى حقّ و سزاوار او است و بس چون تمام موجودات مملوك و قائم بامر و اراده اويند نيست خدائى جز او كه خداوند عرش و تخت خوب و پر خير و بركت است چون كريم در جمادات بمعناى خوبى است و عرش الهى سر چشمه فيوضات غير متناهى است و در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند تبارك و تعالى خلق نفرمود مخلوقات خود را ببازى و بيهوده و وانگذارد آنها را سر خود بلكه خلق فرمود آنها را براى اظهار قدرت و تكليف‌

جلد 3 صفحه 660

بطاعت و استحقاق جنّت نه براى جلب منفعت و دفع مضرّت از خود بلكه براى ايصال منفعت و نعمت بآنها و اين بيان امام بضميمه كلام الهى با آنكه معلوم است كه خدا غنى بالذات است خود دليل متين تمام واضح روشنى است بر معاد و حشر عباد و نيز از آنحضرت نقل شده كه گفته شد باو ما خلق شديم براى فناء فرمود ساكت شو خلق شديم ما براى بقاء چگونه ميشود اين با آنكه بهشت فانى نميشود و آتش خاموش نميگردد جز اين نيست كه انتقال از خانه‌اى است بخانه‌اى و كسيكه بخواند با خداوند خداى ديگرى را كه مسلّم است چنين كسى دليلى براى ادّعاء خود ندارد چون برهان بر باطل اقامه نميشود و دين بايد با دليل باشد و دين بى‌دليل پذيرفته نيست خصوصا اگر دليل بر خلافش اقامه شده باشد حساب مجازاتش با خدا است كسى نميداند چه قدر است هر قدر بخواهد و مستحق باشد او را عذاب خواهد فرمود و قدر مسلّم آنستكه كفّار رستگار نخواهند شد و چون خداوند ابتدا فرمود سوره مؤمنون را بذكر فلاح و رستگارى ايشان ختم فرمود آنرا به بيان رستگار نشدن و فلاح نيافتن كفّار و دستور فرمود به پيغمبر خود كه طلب مغفرت و رحمت نمايد براى خود و امّتش با اقرار بآنكه خداوند بهترين رحمت كنندگان و بالاترين بخشندگان است آورده‌اند كه خواندن اين آيات در گوش مريض و مبتلا موجب رفع مرض و بلاى او خواهد شد و بتجربه رسيده است و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس در هر جمعه سوره مؤمنون را بخواند عاقبت بخير و با سعادت شود و در فردوس اعلى با انبياء و مرسلين هم منزل و همنشين گردد خداوند بما توفيق تلاوت عطا فرمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مَن‌ يَدع‌ُ مَع‌َ اللّه‌ِ إِلهاً آخَرَ لا بُرهان‌َ لَه‌ُ بِه‌ِ فَإِنَّما حِسابُه‌ُ عِندَ رَبِّه‌ِ إِنَّه‌ُ لا يُفلِح‌ُ الكافِرُون‌َ (117)

و كسي‌ ‌که‌ ميخواند ‌با‌ خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ الهي‌ ديگري‌ هيچ‌ گونه‌ دليل‌ و برهاني‌ نيست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ باين‌ دعوت‌، ‌پس‌ جز ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ حساب‌ ‌او‌ نزد پروردگار ‌او‌ ‌است‌ محققا خداوند رستگار نميفرمايد كافرين‌ ‌را‌.

(وَ مَن‌ يَدع‌ُ مَع‌َ اللّه‌ِ إِلهاً آخَرَ) شامل‌ جميع‌ كفار مي‌شود. اما مشركين‌ مثل‌ عبده‌ اصنام‌ و شمس‌ و گاو و گوساله‌ و ‌غير‌ اين‌ها ‌که‌ واضح‌ ‌است‌، و اما مجوس‌ عبده‌ آتش‌ هستند، و اما يهود ‌که‌ گفتند ‌خدا‌ اله‌ موسي‌ و موسي‌ اله‌

جلد 13 - صفحه 484

هارون‌ و هارون‌ اله‌ فرعون‌، و اما نصاري‌ ‌که‌ قائل‌ بسه‌ ‌خدا‌ شدند اب‌ ‌إبن‌ روح‌ القدس‌، بلكه‌ بعضي‌ مريم‌ ‌را‌ ‌هم‌ داخل‌ كردند، چنانچه‌ مي‌فرمايد: ‌به‌ عيسي‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌.

(أَ أَنت‌َ قُلت‌َ لِلنّاس‌ِ اتَّخِذُونِي‌ وَ أُمِّي‌ إِلهَين‌ِ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ) مائده‌ ‌آيه‌ 116‌-‌ بلكه‌ فرق‌ ضاله‌ ‌از‌ مسلمين‌ ‌هم‌ ملحق‌ بآن‌ها هستند ‌که‌ خليفه‌ تراشي‌ كردند ‌در‌ مقابل‌ جعل‌ الهي‌ و نصب‌ ‌رسول‌ اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌.

(لا بُرهان‌َ لَه‌ُ بِه‌ِ) هيچگونه‌ مدركي‌ و دليلي‌ و منطقي‌ و برهاني‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ دعاوي‌ ندارند فقط تقليد آباء و اختيار جماعتي‌ ‌از‌ منافقين‌ و معاندين‌ ‌بر‌ ائمه طاهرين‌.

(فَإِنَّما حِسابُه‌ُ عِندَ رَبِّه‌ِ) فرداي‌ قيامت‌ ‌از‌ ‌آنها‌ سؤال‌ مي‌شود بچه‌ دليل‌ اختيار كرديد، فقط عذر ‌آنها‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ديگران‌ ‌ما ‌را‌ گمراه‌ كردند.

(إِنَّه‌ُ لا يُفلِح‌ُ الكافِرُون‌َ) كفار رستگاري‌ ندارند فقط رستگاري‌ منحصر ‌به‌ مؤمن‌ صالح‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 117)- رستگاران و نارستگاران: از آنجا که در آیات گذشته سخن از مسأله «معاد» بود در این آیه اشاره به توحید و نفی هر گونه شرک کرده و بحث «مبدء و معاد» را به این وسیله تکمیل کرده، می‌فرماید: «و هر کس با خدا معبود دیگری را بخواند- و مسلما هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت- حساب او نزد پروردگارش خواهد بود» (وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ).

آری! مشرکان معاد را با آن دلائل روشن انکار می‌کنند اما شرک را با نداشتن هیچ گونه دلیل پذیرا می‌شوند.

و در پایان آیه می‌فرماید: «یقینا کافران رستگار نخواهند شد» (إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ).

چه جالب است که این سوره با «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» آغاز شد و با «لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ» بحثهایش به پایان می‌رسد، و این است دور نمای زندگی مؤمنان و کافران از آغاز تا انجام.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏7، ص162

منابع