آیه 34 سوره صافات

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۱۰ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (تفسیر آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِنَّا كَذَٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<33 آیه 34 سوره صافات 35>>
سوره : سوره صافات (37)
جزء : 23
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

ما چنین از بد کاران انتقام می‌کشیم.

ما با مجرمان این گونه رفتار می کنیم؛

[آرى،] ما با مجرمان چنين رفتار مى‌كنيم!

ما با مجرمان چنين مى‌كنيم.

ما این گونه با مجرمان رفتار می‌کنیم!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed, that is how We deal with the guilty.

Surely thus do We deal with the guilty.

Lo! thus deal We with the guilty.

Verily that is how We shall deal with Sinners.

معانی کلمات آیه

«کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ»: با همه بزهکاران تاریخ چنین می‌کنیم.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ «34»

همانا ما با مجرمان اين گونه رفتار مى‌كنيم.

إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ «35»

آنان كه هرگاه برايشان «لا اله الا اللّه» گفته مى‌شد، تكبر مى‌ورزيدند.

وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ «36» بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ «37»

و مى‌گفتند: آيا ما به خاطر شاعرى ديوانه خدايانمان را رها كنيم؟ (هرگز چنين نيست) بلكه او حقّ آورده و انبيا (پيشين) را تصديق نموده است.

إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ «38»

شما (نيز به خاطر اين روحيه‌ى استكبارى و تهمت‌ها و لجاجت‌ها) عذاب دردناك الهى را خواهيد چشيد.

پیام ها

1- سنّت عدل الهى نسبت به مجازات مجرمان يكسان است. «إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ»

2- ريشه‌ى عذاب، جرم انسان‌هاست. «نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ»

3- نشانه‌ى مجرم، داشتن روحيه‌ى استكبارى در برابر توحيد است. «يَسْتَكْبِرُونَ»

4- پيامبران، مردم را به سوى خدا مى‌خواندند نه خود. «قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ»

5- تهمت و تحقير ديگران و تعصب بر عقايد خرافى، نشانه استكبار است. يَسْتَكْبِرُونَ وَ يَقُولُونَ‌ ... لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ‌

جلد 8 - صفحه 27

6- تكبّر، فكر انسان را واژگون مى‌كند. (عاقل‌ترين مردم را ديوانه و بت‌هاى سنگى را خدا مى‌پندارد). «آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ»

7- تهمت‌ها را بايد پاسخ داد. «بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ»

8- سخنان پيامبر اسلام و شعار لا اله الا اللّه جاذبه شديدى در فطرت‌ها ايجاد مى‌كرد. (تهمت شاعر به خاطر جذّابيّت سخنان حضرت بود). «لِشاعِرٍ»

9- مشركان معبودهاى متعدّدى داشتند. «آلِهَتِنا»

10- تعاليم همه انبيا يكى است و تمام انبيا به توحيد و حقّ دعوت مى‌كردند و پيامبر اسلام نيز آنان را تصديق مى‌كرد. «وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ»

11- هم خود اهل حقّ باشيد و هم حقّانيّت ديگران را تصديق كنيد. «جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ»

12- كيفر كسانى كه از روى آگاهى، قرآن را شعر و پيامبر را مجنون مى‌خواندند، عذاب دردناك است. «الْعَذابِ الْأَلِيمِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ (34)

إِنَّا كَذلِكَ‌: بدرستى كه ما مانند اين عذاب، نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ‌: پاداش‌

جلد 11 - صفحه 116

مى‌دهيم مشركان را يا اين چنين جزا مى‌دهيم مجرمان فرمان خود را، زيرا سبب عقوبت اجرام است، پس هر كه مرتكب شود مستوجب عقوبت گردد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ (31) فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ (32) فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (33) إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ (34) إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ (35)

وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ (36) بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ (37) إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ (38) وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (39) إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (40)

ترجمه‌

پس لازم شد بر ما وعده پروردگار ما همانا ما چشندگانيم‌

پس گمراه كرديم شما را همانا ما بوديم گمراهان‌

پس بدرستيكه آنها در چنين روز در عذاب شريكانند

همانا ما اين چنين رفتار ميكنيم با گناهكاران‌

بدرستيكه آنها بودند كه وقتى گفته ميشد بآنها نيست معبودى جز خداوند تكبّر و سركشى مينمودند

و ميگفتند آيا همانا ما ترك‌كنندگان باشيم خدايان خود را براى شاعرى ديوانه‌

نه چنين است بلكه آورد دين حقّ را و تصديق نمود پيمبران را

همانا شما هر آينه چشندگان عذاب دردناكيد

و جزا داده نميشويد جز آنچه بوديد كه ميكرديد

مگر بندگان خدا كه خالص شدگانند.

تفسير

بعد از معارضه گمراه‌شدگان با گمراه كنندگان كه در آيات سابقه ذكر شد گمراه كنندگان اوّلا اقرار نموده‌اند كه ما مستحق عذاب شديم و لازم شد كه بچشيم طعم آتش جهنّم را كه خداوند قول داده بود بكفار بچشاند و ثانيا اعتراف كرده‌اند كه ما گمراه‌شدگان را گمراه نموديم چون خودمان گمراه بوديم خواستيم آنها را هم مثل خودمان كنيم تا امثال ما در دنيا كم نباشند ولى خدا بآنها عقل داده بود نبايد گوش بحرف ما بدهند بايد بعقل خودشان رجوع نمايند و دريابند بطلان قول ما را و خدا فرموده هر دو دسته امروز با يكديگر در عذاب شريكند نهايت آنكه گمراه كنندگان بيشتر براى گناه گمراه شدن و گمراه كردن و بعدا خدا ميفرمايد ما كلّيّه گناهكاران را باين نحو مجازات ميكنيم كه عذر غير موجّه آنها را نمى‌پذيريم چه رسد بمشركين مكّه چون آنها اشخاصى بودند كه وقتى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بآنها فرمود بگوئيد لا اله الا اللّه رستگار شويد تكبّر و سركشى و تعصّب بيجا و عناد و لجاج وادار نمود آنها را كه بگويند آيا ما دست از بتها و معبودهاى خود و پدرانمان برداريم بقول يكنفر شاعر ديوانه با آنكه ديده بودند معجزات او را و او دين حق ثابت محقّق بادلّه و براهين عقليّه آورده بود و تصديق نموده بود انبياء سابق را بقول و بوجود خود و كتابش چون منطبق بودند با معرّفى ايشان از آندو در كتب خودشان و بطريقه‌اش كه دعوت بتوحيد نمود چنانچه انبياء عليهم السلام مينمودند و از اعاظم ايشان حضرت ابراهيم و اسمعيل عليهما السلام جدّ اعلاى اينها بودند كه مؤسّس توحيد در عالم شدند و اين ناخلفان‌

جلد 4 صفحه 430

مشرك شدند پس ميگوئيم بايد بچشيد عذاب اليم آتش دائم جهنّم را و دم نزنيد اين جزاى اعمال شما است كه مرتكب شديد نه زيادتر از آن چون خداوند زياده از ميزان استحقاق جزا نميدهد مگر به بندگان خالص شده از لوث معاصى كه بفضل خود بآنها زيادتر از ميزان استحقاق هم جزاء ميدهد و بنابراين استثناء متّصل و مستثنا مفهوم از كلام است يا خطاب بعموم بندگان ميباشد و محتمل است منقطع باشد يعنى شما معذّب خواهيد بود ليكن بندگانيكه خالص نمودند وجود خود و نيّات خودشان را براى عبادت و اطاعت خدايا خدا ايشانرا موفّق بخلوص نيّت فرموده براى خود مثاب و مأجورند بتفصيلى كه بيايد انشاء اللّه تعالى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنّا كَذلِك‌َ نَفعَل‌ُ بِالمُجرِمِين‌َ (34)

و محققا ‌ما همين‌ نحو معامله‌ ميكنيم‌ ‌با‌ كساني‌ ‌که‌ مجرم‌ هستند.

مجرم‌ كسي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ مخالفت‌ كند فرمان‌ خداوند ‌را‌ مخالفتي‌ ‌که‌ استحقاق‌ جرم‌ داشته‌ ‌باشد‌ و كلمه بالمجرمين‌ و ‌لو‌ جمع‌ محلّي‌ بالف‌ و لام‌ ‌است‌ و افاده عموم‌ ميدهد شامل‌ تمام‌ مشركين‌ ‌از‌ عبده اصنام‌ و شمس‌ و قمر و ستاره‌ و گاو و گوساله‌ و آتش‌ و شجر و ملك‌ و جن‌ و انس‌ ميشود بلكه‌ لفظ مشرك‌ شامل‌ جميع‌ انحاء شرك‌ ميشود شرك‌ ذاتي‌ صفاتي‌ افعالي‌ عبادتي‌ نظري‌ و تمام‌ كفار ‌از‌ يهود نصاري‌ مجوس‌ اهل‌ بدعت‌ منكر ضروري‌ ‌که‌ تمام‌ اينها كافر و نجس‌ هستند و تمام‌ اهل‌ ضلالت‌ منكرين‌ ولايت‌ و امامت‌ و ‌لو‌ نسبت‌ بحضرت‌ بقية اللّه‌ و معاندين‌ و مخالفين‌ و اهانت‌ كنندگان‌ بمقدسات‌ ديني‌ ‌حتي‌ كساني‌ ‌که‌ يك‌ واجب‌ ديني‌ ‌را‌ ترك‌ كنند مثل‌ صلوة و صوم‌ زكاة خمس‌ حج‌ جهاد امر بمعروف‌ و نهي‌ ‌از‌ منكر تحصيل‌ علم‌ واجب‌ ‌حتي‌ مثل‌ حب‌ و بغض‌ نسبت‌ بائمه طاهرين‌ ‌که‌ ‌در‌ خبر ‌است‌ سؤال‌ مي‌‌-‌ كند هل‌ الحب‌ و البغض‌ ‌من‌ الايمان‌ حضرت‌ جواب‌ ميفرمايد

هل‌ الايمان‌ الا الحب‌ و البغض‌

و شامل‌ ميشود فعل‌ يك‌ معصيت‌ و حرام‌ ديني‌ ‌که‌ ‌در‌ معني‌ واجب‌ گفتند ‌که‌ ‌در‌ تركش‌ استحقاق‌ عذاب‌ و جرم‌ دارد و معني‌ حرام‌ ‌در‌ فعلش‌ استحقاق‌ عذاب‌ ‌است‌ لكن‌ قطعا ‌در‌ ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ مراد ‌اينکه‌ عموم‌ نيست‌ چنانچه‌ ‌در‌ آيه ‌بعد‌ تعيين‌ ميفرمايد ‌که‌ مراد ‌از‌ بالمجرمين‌ كيان‌ هستند بعلاوه‌ ‌در‌ حق‌ مؤمن‌ عاصي‌ و ‌لو‌ استحقاق‌ عذاب‌ دارد و صدق‌ مجرم‌ ميكند لكن‌ قابليت‌ عفو و مغفرت‌ و شفاعت‌ ‌را‌ دارد و ‌بر‌ فرض‌ ‌اگر‌ مشمول‌ اينها نشد ‌براي‌ ايمانش‌ مسلما مصداق‌ إِنّا كَذلِك‌َ نَفعَل‌ُ بِالمُجرِمِين‌َ نيست‌ و بالاخره‌ بواسطه ايمان‌ نجات‌

جلد 15 - صفحه 143

پيدا ميكند لكن‌ مشروط باينست‌ ‌که‌ معاصي‌ باعث‌ زوال‌ ايمان‌ نشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 34)- سپس برای تأکید بیشتر می‌افزاید: «ما این گونه با مجرمان رفتار

ج4، ص139

می‌کنیم» (إِنَّا کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ).

این سنّت همیشگی ماست، سنتی که از قانون عدالت نشأت گرفته است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع