آیه 2 سوره نوح
<<1 | آیه 2 سوره نوح | 3>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
نوح گفت: ای قوم، من برای شما رسولی هستم که شما را با بیانی روشن از عذاب قهر خدا میترسانم.
گفت: ای قوم من! همانا من شما را بیم دهنده ایآشکارم،
[نوح] گفت: «اى قوم من، من شما را هشدار دهندهاى آشكارم،
گفت: اى قوم من، من بيمدهندهاى روشنگرم،
گفت: «ای قوم! من برای شما بیمدهنده آشکاری هستم،
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «1» قالَ يا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ «2» أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُونِ «3»
همانا ما نوح را به سوى قومش فرستاديم كه قوم خود را قبل از آنكه عذابى دردآور به سراغشان بيايد هشدار بده. (نوح) گفت: اى قوم من! همانا من براى شما هشدار دهندهاى آشكارم. خدا را بپرستيد و از او پروا داشته باشيد و مرا اطاعت كنيد.
نکته ها
داستان حضرت نوح به طور تفصيل در سورههاى اعراف، هود، مؤمنون، شعراء، قمر و نوح آمده و مفصلترين آن در سوره هود از آيه 25 تا 49 است.
قوم نوح، نسبت گمراهى به آن حضرت دادند. «إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ» «1» دائماً او را مسخره مىكردند. «كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا» «2» سبك مغز و ديوانهاش خواندند. «مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ» «3» امّا آن حضرت باز هم آنان را هدايت مىكرد.
بالاترين رسالت انبيا، دعوت به توحيد «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» اطاعت از رهبر آسمانى، «وَ أَطِيعُونِ» و رعايت تقواست. «و اتقوا»
«1». اعراف، 60.
«2». انبياء، 36.
«3». قمر، 9.
جلد 10 - صفحه 229
تبليغ بايد گام به گام باشد. حضرت نوح ابتدا به قوم خود هشدار داد «إِلى قَوْمِهِ» ولى كمكم رسالت خود را به تمام مردم ابلاغ كرد و بعد از سرسختى به آنان نفرين كرد. «لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً» «1»
ويژگىهاى حضرت نوح عليه السلام در قرآن
- سلام مخصوص خداوند به او: «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ» «2» خداوند به ابراهيم و موسى و هارون و الياس و بندگان صالحش سلام كرده، ولى در هيچ يك از اين سلامها كلمه «فِي الْعالَمِينَ» نيامده است.
- تنها پيامبرى است كه مدت نبوّت او در قرآن ذكر شده است. (950 سال)
- تنها پيامبرى است كه همسر و فرزند و قومش با او مخالفت كردند.
- تنها پيامبرى كه بيشترين عمر را كرد، به امر خدا كشتى ساخت، بقاى حيوانات به وسيله كشتى او بود و وسيله نجات نسل بشر شد و به نام ابوالبشر ثانى ملقب شد.
- اولين پيامبرىكه داراى كتاب و شريعت جهانى شد. «3»
- پيامبرى كه خداوند با نفرين او زمين را در آب غرق كرد.
- پيامبرى كه بعد از 950 سال، ياران او به ده نفر هم نرسيد.
پیام ها
1- در نقل تاريخ گذشتگان، بايد به قسمتهاى سازنده اكتفا كرد و نقل جزئيات مكانى و زمانى، در تربيت نقشى ندارد. «أَرْسَلْنا نُوحاً»
2- براى افراد غافل، هشدار لازم است نه بشارت. «أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ»
3- عقاب قبل از بيان، جايز نيست. «أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ»
4- هشدارهاى دينى، بايد شفاف و دلسوزانه باشد. «إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ»
5- پيروى از انبيا، نتيجه و ثمره ايمان به خدا و معاد است. اول توحيد و تقوا، سپس اطاعت از پيامبر. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُونِ»
«1». نوح، 26.
«2». صافات، 79.
«3». كنز العمال، حديث 32391.
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 230
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ يا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ «2»
قالَ يا قَوْمِ: فرمود نوح اى قوم من، إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ: بدرستى كه من شما را ترسانندهام هويدا و آشكارا.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «1» قالَ يا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ «2» أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُونِ «3» يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرْكُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذا جاءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ «4»
قالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلاً وَ نَهاراً «5» فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلاَّ فِراراً «6» وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً «7» ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهاراً «8» ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً «9»
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً «10» يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً «11» وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً «12» ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً «13» وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً «14»
ترجمه
همانا ما فرستاديم نوح را بسوى قومش كه بيم ده قوم خود را پيش از آنكه بيايد آنها را عذابى دردناك
گفت اى قوم من همانا من براى شما بيم دهندهاى هستم آشكارا
كه بندگى كنيد خدا را و بترسيد از او و اطاعت كنيد مرا
مىآمرزد براى شما گناهانتان را و تأخير مىاندازد هلاك شما را تا مدّت نامبرده شده همانا مدّت نامبرده خدا وقتى كه آمد تأخير افكنده نميشود اگر باشيد كه بدانيد
گفت پروردگارا همانا من خواندم قوم خود را شب و روز
پس نيفزود آنانرا خواندن من مگر گريختن
و همانا من هرگاه خواندم آنها را تا بيامرزيشان قرار دادند انگشتان خود را در گوشهاشان و بسر كشيدند جامههاشان را و پا فشارى كردند و سركشى نمودند سركشى نمودنى
پس همانا من خواندم آنها را به آواز بلند
پس همانا من دعوت را آشكار نمودم براى آنها و پنهان نمودم
جلد 5 صفحه 278
براى آنان پنهان نمودنى
پس گفتم آمرزش بطلبيد از پروردگارتان همانا او است بسيار آمرزنده
ميفرستد بر شما باران پى در پى
و مدد ميكند شما را بمالها و پسران و پديد ميآورد براى شما باغها و پديد ميآورد براى شما نهرها
چيست براى شما كه نميترسيد مر خدا را از جهت عظمت
با آنكه بتحقيق آفريد شما را بطورهاى مختلف با يكديگر.
تفسير
خداوند متعال حضرت نوح را كه اوّل انبياء اولوا العزم است برسالت نزد قوم خود فرستاد تا آنها را بترساند از عذاب خدا در صورت مخالفت از اوامر او قبل از آنكه نازل شود بر آنها و او مأموريّت خود را انجام داد و با كمال ملاطفت بآنها فرمود اى قوم و قبيله من همانا من از جانب خداوند مأمورم كه شما را بترسانم با بيّنه و برهان از عذاب خدا كه بر شما نازل خواهد شد در صورتى كه دست از پرستش بت و ساير اعمال قبيحه خود بر نداريد پس بايد عبادت كنيد خداى يگانه را و از او بترسيد و اطاعت كنيد مرا در آنچه از جانب او براى شما از احكام بيان مينمايم تا خداوند گناهان گذشته شما را بيامرزد و گفتهاند كلمه من براى تبعيض است تا شامل نشود گناهان آينده آنها را و موجب غرور آنها و جرئت بر معصيت نگردد و ظاهرا من زائده باشد براى تقويت عامل چون لكم فاصله شده و اگر كلمه من هم نبود كلام دلالت بر مغفرت گناهان آينده نداشت و نيز تأخير بيندازد هلاك شما را به اجلهاى معلّقه بر معاصى و بعذاب دنيوى تا برسد اجل حتمى شما كه قابل تأخير نيست چون اين قسم اجل مقدّر الهى وقتى برسد مهلت نميدهد و تأخير نمىافتد و اگر شما دانا بوديد ميدانستيد كه اجل معلّق بتوبه و اعمال صالحه دفع ميگردد و اجل حتمى چارهاى ندارد و چون آنها نصايح مشفقانه آنحضرت را بسمع قبول تلقّى ننمودند عرضه داشت پروردگارا من آنها را شبانه روز دعوت نمودم ولى مع الاسف نيفزود دعوت من بر سلوك آنها مگر تنفّر و فرار از اطاعت و قبول را و هر چه من خواندم آنها را بسوى تو كه ايمان بياورند و بسبب آن تو از معاصى آنان بگذرى انگشتها در گوشها نهادند و جامهها بر سر كشيدند كه مرا نه بينند و صداى مرا نشنوند و باقى ماندند بر كفر و ضلالت و سركشى
جلد 5 صفحه 279
كردند و عازم شدند بر معصيت ولى باز من بوظيفه خود عمل نمودم و با صوت بلند آنها را خواندم و هر قسم ممكن بود از علنى و سرّى در ارشاد و نصيحت آنها كوتاهى نكردم باين بيانات كه بيائيد توبه كنيد خدا آمرزنده و مهربان است مزارع و باغهاى شما كه خشك شده و از دست رفته بواسطه نيامدن باران و زنان شما كه نازا شدهاند چنانچه در سوره هود گذشت از رحمت الهى و باران فراوان پى در پى آباد خواهد شد و نهرهاى شما جارى خواهد گرديد مانند آنكه خداوند تازه آنها را بشما عنايت فرموده و اموال شما بفضل الهى زياد ميشود و زنان شما اولاد آور ميگردند و پسرانى كه كمك شما باشند خداوند بشما كرم ميفرمايد چه ميشود شما را كه از عظمت خدا نميترسيد چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام در ذيل اين آيه نقل نموده و اهل لغت تصريح نمودهاند كه رجاء در اينجا بمعناى خوف است و اگر اين تصريحات نبود رجاء بمعناى اعتقاد انسب بود و وقار بمعناى ثبات يعنى چرا معتقد به ثبات خدا نسبت بمواعيدش نيستيد و بعضى هم گفتهاند و اطوار در روايت قمّى ره باختلاف اهواء و ارادات و مشيّات تفسير شده و بعضى آنرا بأطوار خلقت از خاك و نطفه و علقه و مضغه و عظام و لحوم و خلق آخر كه دلالت بر عظمت قدرت حق دارد تفسير نمودهاند و ظاهرا اعمّ از اينها و احوال مختلفه و عوارض طاريه تا آخر عمر باشد و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ يا قَومِ إِنِّي لَكُم نَذِيرٌ مُبِينٌ «2»
نذير مقابل بشير است انسان در اينکه دنيا سيري دارد و دو راه از براي او باز است و او سر دو راه ايستاده يك راه راه سعادت و رستگاري و نيل بفوائد و ثمرات و نتايج و مثوبات است مثل اينكه بگويند: در اينکه راه گنجي است مملو از جواهرات در فلان نقطه که اگر بروي نائل ميشوي، و يك راه راه شقاوت و بدبختي و هلاكت و عقوبات است مثل اينكه بگويند: چاهي است و پرتگاهي است که مملو از حيوانات درنده و گزنده است که اگر بروي دچار و گرفتار ميشوي و چون انسان جز از اينکه دو راه ندارد خداوند بمقتضاي عدل و لطف انبياء را فرستاده و عقل بانسان عنايت كرده که انسان را از اينکه دو راه خبر دهند و آگاه كنند که از راه اول برود بشيرش گويند و از راه دوم نرود نذيرش نامند.
حضرت نوح فرمود: من آمدهام که اينکه راهي که شما ميرويد راه هلاكت و شقاوت است برگرديد و براه سعادت و رستگاري سير كنيد، و در مقابل انبياء شيطان و هواي نفس انسان را براه شقاوت سوق ميدهند و اينکه راهنماهاي الهي را تكذيب ميكنند و ميگويند قضيه بر عكس است شيطان در مقابل انبياء و هواي نفس در مقابل عقل لذا فرمود:
قالَ يا قَومِ إِنِّي لَكُم نَذِيرٌ مُبِينٌ و مبين بودن او تطابق با عقل است که اگر انسان تابع عقل شد درك ميكند که انبياء صادق و مصدق هستند و دوست و مهربان و شياطين هم عدو مبين هستند که: الشَّيطانِ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبِينٌ و مبين بودن او تطابق با هواي نفس است اگر عقل غالب شد بر بهشت از ملائكه بالاتر ميرود و اگر شهوت
جلد 17 - صفحه 204
بر عقل غالب شد ز حيوان پستتر ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 2)- نوح این پیامبر «اولو العزم» که صاحب نخستین شریعت و آئین الهی بود و دعوت جهانی داشت بعد از دریافت این فرمان به سراغ قومش آمد و «گفت: ای قوم! من برای شما بیم دهنده آشکاری هستم» (قال یا قوم انی لکم نذیر مبین).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم