آیه 37 سوره رعد
<<36 | آیه 37 سوره الرعد | 38>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و همچنین ما قرآن را کتابی با حکمت و فصاحت عربی فرستادیم، و اگر با این علم و دانش که بر تو آمد باز پیرو میل جاهلانه آنها شدی دیگر مدد و نگهبانی از (قهر) خدا نخواهی داشت.
و همان گونه [که پیش از این کتاب های آسمانی نازل کردیم] قرآن را فرمانی [گویا و] روشن نازل نمودیم، و اگر از هواها و تمایلات آنان پس از دانشی که [مانند قرآن] برایت آمده پیروی کنی، برای تو در برابر [عذاب] خدا هیچ یاور و نگه دارنده ای نخواهد بود.
و بدين سان آن [قرآن] را فرمانى روشن نازل كرديم، و اگر پس از دانشى كه به تو رسيده [باز] از هوسهاى آنان پيروى كنى، در برابر خدا هيچ دوست و حمايتگرى نخواهى داشت.
همچنين قرآن را به زبان عربى نازل كرديم. اگر پس از دانشى كه به تو رسيده، از پى خواهشهاى آنان بروى، در برابر خدا كارساز و نگهدارندهاى نخواهى داشت.
همانگونه (که به پیامبران پیشین کتاب آسمانی دادیم،) بر تو نیز این (قرآن) را بعنوان فرمان روشن و صریحی نازل کردیم؛ و اگر از هوسهای آنان -بعد از آنکه آگاهی برای تو آمده- پیروی کنی، هیچ کس در برابر خدا، از تو حمایت و جلوگیری نخواهد کرد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«حُکْماً»: داوری. مصدر است و میتواند به معنی اسم فاعل، یعنی حاکم و داور باشد. مراد این است که قرآن فاصل حق از باطل و بیانگر احکام راستین الهی است. «عَرَبِیّاً»: به زبان عربی که زبان قوم پیغمبر است (نگا: ابراهیم / . «اَلْعِلْمِ»: دانش و آگاهی. مراد وحی و دستور آسمانی است. «مَا لَکَ مِنَ اللهِ ...»: مخاطب پیغمبر و مراد امّت او است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ حُكْماً عَرَبِيًّا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا واقٍ «37»
و بدينسان ما آن (قرآن) را به صورت فرمانى روشن (به زبان عربى) نازل كرديم و بدون شك اگر بعد از دانشى كه به تو رسيده است از هوسهاى آنان پيروى كنى، در برابر (قهر) خدا براى تو هيچ ياور و محافظى نيست.
نکته ها
«حكم» در آيه، به يكى از اين سه معناست: حاكم و فاصل ميان حقّ و باطل، احكام الهى و حكمت.
پیام ها
1- بعثت انبيا و نزول كتب آسمانى، سنّت حكيمانه الهى است. «وَ كَذلِكَ»
2- پستتر از هواپرستى وهوسرانى، تأمين هوسهاى ديگران است. «أَهْواءَهُمْ»
3- علم به تنهايى سعادت آفرين نيست، چه بسا كه انسان با وجود علم، باز هم به دنبال خرافات و هوسهاى مردم برود. «اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»
4- انسانهاى آگاه، مسئوليّت بيشترى دارند. «جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»
5- علم واقعى، قرآن است. أَنْزَلْناهُ ... جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ
6- خداوند با هيچكس خويشاوندى ندارد، حتّى اگر انبيا هم كج بروند، مورد تنبيه الهى واقع مىشوند. «ما لَكَ مِنَ اللَّهِ»
7- جلب رضايت منحرفان همان و از دست دادن امدادهاى الهى، همان. اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ ... ما لَكَ مِنَ اللَّهِ
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 370
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ حُكْماً عَرَبِيًّا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا واقٍ (37)
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ حُكْماً عَرَبِيًّا: و همچنانكه فرستاديم كتب آسمانى به پيغمبران سابقه، فرستاديم ما به تو قرآن را كتابى محكم كه نسخ و تغيير بدو راه نيابد و تا قيامت باقى باشد. يا حكم كننده ميان حق و باطل در حالى كه اين صفت دارد كه مترجم است به لغت عرب تا ايشان را فهم و حفظ باشد.
تنبيه: علت نزول قرآن به عربى- هر چند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تمامى السنه دنيا را مىدانست و مىفهميد، لكن عرب بجز زبان عربى زبان ديگر نمىفهميد و از تمام اقوام بيشتر لجوج و كفرشان شديدتر بود، و پيغمبر هم از ملك و قوم آنها مبعوث شد، لذا اتماما للحجة كتاب هم به زبان خود آنها نازل تا افهام و تفهيم و ابشار و انذار آنها گرديد، عذر برطرف شود؛ چنانچه در آيه ديگر فرمايد: وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ». «1» و ايضا اگر غير عربى بود، عرب از روى استكبار و فرط عناد و استنكاف و حميت جاهليت مىگفتند: عرب را متابعت عجم عار است، و اصلا نظر در اين معجزه باهره نمىكردند كه مرد عجمى، قرآن عربى فصيح كه آنها از اتيان مثل آن عاجزند.
در تفسير لوامع نقل نموده كه در تفسير اهل البيت عليهم السلام از حضرت صادق عليه السّلام مروى است: اگر قرآن به لغت عجم نازل مىشد، عرب به او ايمان نمىآوردند. و چون به زبان عربى نازل شد عجم به او ايمان آوردند.
«1» سوره شعراء، آيه 198.
جلد 6 - صفحه 398
وجه ديگر- آنكه زبان عربى نسبت به تمام زبانها فصيحتر و بليغتر است به جهت دربرداشتن كمى لفظ و زيادتى معنى را، حتى به مرتبهاى كه يك لفظش به هفتاد معنى بكار آيد، خصوصا از لسان افصح العرب وجود اشرف نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به تعليم سبحانى جارى شود، و قرآن بر خلاف ساير كتب سماويه معجزه، بلكه اعظم تمام معجزات حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و كلامى است كه طرف محاوره تمام عالميان واقع و با هر قومى به تنهائى معارضه نمايد، لذا مقتضى است به آسانى نازل شود كه اكمل و اشرف و افصح و ابلغ كليّه زبانها باشد، و آن نيست مگر زبان عربى به خلاف ساير زبانها كه عجمه و گنگ باشد از اين معانى و لذا غير عربى را عجمى نامند.
وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ: و اگر بر سبيل فرض پيروى كنى آرزوهاى مشركان را كه تو را به دين پدران خود دعوت كنند، يا امانى يهود را كه تو را به رجوع به قبله خود خوانند. بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ: بعد از آمدن تو را دانائى به بطلان كيش تمام ملل و نحل غير ديانت اسلام و شريعت قرآن. ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍ: نباشد مر تو را از عذاب خداى تعالى هيچ يارى كه نفعى رساند.
وَ لا واقٍ: و نه نگهدارى كه عقاب حق از تو باز دارد.
تبصره: اين مطلب محقق شده كه وجود نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم معصوم از خطا و معاصى است به براهين قاطعه، و طرفة العين مخالفت فرمان الهى ننمايد، پس اين گونه خطابات خطاب به پيغمبر و مراد امت مىباشد. و نظر به آنكه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم واسطه در تبليغ است، مخاطبه با او فرموده، بنابراين آيه در مقام انذار و تهديد امت است؛ يعنى اى امت، اگر چنانچه پيروى شهوات و هواهاى مخالفان قرآن را نمائى بعد از دانائى به حقانيت اسلام و شريعت خاتم پيغمبران، هرآينه هيچ ياورى نيست براى تو در ايصال ثواب، و هيچ نگهدارى در دفع عقاب، و لا جرم حال چنين كسى خسران و زيان و عذاب نيران خواهد بود.
شأن نزول: عبد الله اميه و جمعى از مشركان و يهودان سرزنش مىنمودند حضرت رسول را و مىگفتند: اين چه پيغمبر است كه او را زن و فرزند است اگر
جلد 6 - صفحه 399
پيغمبر بودى، هرآينه نبوت او را مشغول نمودى از تزوج؛ آيه شريفه نازل شد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُكُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْكافِرِينَ النَّارُ (35) وَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَفْرَحُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُوا وَ إِلَيْهِ مَآبِ (36) وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ حُكْماً عَرَبِيًّا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا واقٍ (37)
ترجمه
صفت بهشتيكه وعده داده شدند پرهيزكاران آنستكه ميرود از زير قصرهايش نهرها ميوجاتش هميشگى است و سايهاش، اين است انجام كار آنانكه پرهيزكار شدند و انجام كار كافران آتش است
و آنانكه داديم ايشانرا كتاب شاد ميشوند بآنچه فرستاده شد بسوى تو و از دستههاى مخالف كسانى هستند كه انكار ميكنند بعضى از
جلد 3 صفحه 211
آنرا بگو جز اين نيست كه مأمور شدم پرستش كنم خدا را و شرك نياورم باو بسوى او ميخوانم و بسوى او است بازگشت من
و همچنين فرستاديم آنرا فرمانى عربى و اگر پيروى كنى خواهشهاى آنها را بعد از آنچه آمد تو را از دانش نباشد مر تو را از امر خدا هيچ ياور و نه نگهدارى.
تفسير
مثل در اصل لغت بمعناى مانند است ولى در صورت و صفت چيزى استعمال ميشود ميگويند مثل او چنين است يعنى صورت و صفت او از اين قرار است و در اينجا مراد صفت بهشتى است كه خداوند باهل تقوى وعده فرموده كه ايشان كسانى هستند كه ترك معصيت نمودهاند از ترس خدا و يكى از اوصاف آن بهشت موعود آنستكه نهرهاى آب شيرين و شير و شراب طهور و عسل مصفّى از زير قصرها و كنار درختان آن جارى است و ميوه درختان آن دائمى است قطع و منع نميشود و همچنين ساير نعم و لذائذ آن هميشگى است و از آن جمله سايه آنست كه مانند باغهاى دنيا نيست كه گاهى سايه و گاهى آفتاب باشد آنجا هميشه سايه است اين بهشت با اين اوصاف عاقبت امر اهل تقوى است و مئال كار كافران آتش جهنم است و كسانيكه خداوند براى آنها كتاب آسمانى فرستاده و بآن ايمان آوردهاند مانند مسلمانان صدر اسلام خواه از اهل كتاب باشند مانند عبد اللّه سلام و اصحابش خواه نباشند خوشحال ميشوند باحكاميكه خداوند براى صلاح ايشان بر پيغمبر نازل فرموده بطوريكه در موقع تلاوت قرآن بر آنها گريه شوق ميكنند چون مىيابند كه حقّ است و همانستكه در كتب سماوى از آن خبر داده شده و بعضى از دستجات مخالف با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه در مقام تجهيز و اعلان جنگ با آنحضرت بودند از اهل كتاب مانند كعب بن اشرف و پيروانش و ساير كفّار هر مقدار از قرآن را كه مخالف با شرائع آنها بود منكر ميشدند و حضرت مأمور شد بآنها بفرمايد كه مأموريّت من از طرف خدا دعوت بتوحيد و عبادت خداوند يكتا و نفى شرك و بت پرستى است مبدء و مرجع امر من از اين مقصد شروع و باين مقصود ختم ميشود و اين قدر مشترك و مورد اتّفاق تمام انبياء و كتب آسمانى و شرائع حقّه است و در آن شما با من مخالف نيستيد پس نبايد براى مخالفت بعضى از احكام كتاب من با شرايع سابقه منكر آنشويد چون خودتان اقرار داريد كه هر پيغمبرى كه مبعوث شود و كتابى بياورد بعضى از احكام خواهد آورد كه در كتب
جلد 3 صفحه 212
انبياء گذشته نبوده و چنانچه آن كتب بلسان هر قومى بود كه بر آنها نازل شده بود قرآن هم كه مجموعه احكام و معارف الهيّه است بلسان عربى نازل شد تا اهل عربستان كه در بدو امر مكلّف بعمل بر طبق آن شدند بتوانند از آن اخذ احكام نمايند و بنابراين اطلاق حكم بر قرآن باعتبار اشتمال آنست بر احكام حلال و حرام كه محكم و واجب العمل و ناسخ شرائع سابقه است و بعضى گفتهاند باعتبار اشتمالش بر حكمت اطلاق حكم بر آن شده است در هر حال پيغمبر اكرم مأمور شد كه بهيچ وجه با افكار و عقايد آنها در اصول و فروع موافقت نفرمايد و خواهش آنها را حتى در تغيير يكى از حدود الهى اجابت ننمايد چون آنحضرت ميدانست كه شريعت آنها نسخ شده و صلاح در ابقاء آن نيست و موافقت با آنها مخالفت با خدا است كه موجب استحقاق عقابى است كه هيچ ناصر و معين و نگهبان و نگهدارى نميتواند از آن جلوگيرى نمايد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كَذلِكَ أَنزَلناهُ حُكماً عَرَبِيًّا وَ لَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم بَعدَ ما جاءَكَ مِنَ العِلمِ ما لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَ لا واقٍ (37)
و همين نحو ما نازل كرديم قرآن را مشتمل بر حكم و مصالح بلسان عربي
جلد 11 - صفحه 347
و هر آينه اگر متابعت كردي هواهاي نفسانيه آنها را و توقعات و خواهشهاي آنها را نيست از براي تو بعد از آنكه آمده است تو را از علم وليّي و ناصري و نه نگهباني.
و كذلك يعني همين نحوي که كتب و صحف انبياء سلف را نازل كرديم مشتمل بر حكم و مصالح بلسان قوم آنها همين نحو أَنزَلناهُ حُكماً عَرَبِيًّا مشتمل بر حكم و مصالح بلسان عرب که ميفرمايد وَ ما أَرسَلنا مِن رَسُولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم ابراهيم آيه 4، و حكم در اينکه آيه بمعني حكمت و مصلحت است مثل آيه شريفه أُولئِكَ الَّذِينَ آتَيناهُمُ الكِتابَ وَ الحُكمَ وَ النُّبُوَّةَ انعام آيه 89 وَ لَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم براي دفع خواهش كفار از پيغمبر اكرم [ص] که متابعت هواي نفس آنها كند و اينکه خطاب اگر چه پيغمبر است لكن تكليف جميع مسلمين است که نبايد متابعت كفار و مشركين كنند و مقاصد آنها را اجراء كنند و رفتار آنها را اخذ كنند چنانچه امروز بسيار رواج پيدا كرده بَعدَ ما جاءَكَ مِنَ العِلمِ که جايي براي شبهه باقي نگذاشته و تمام حقايق را مكشوف و روشن و واضح فرموده.
ما لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ توقع نداشته باش که خداوند تو را نصرت فرمايد يعني خداوند تو را نصرت نميفرمايد و لا واق و نگهداري نميكند كسي که متابعت اينها را كند خداوند بخودش وا ميگذارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 37)- قرآن همچنان مسائل مربوط به نبوت را دنبال میکند، در این آیه میفرماید: «همان گونه (که بر اهل کتاب و پیامبران پیشین کتاب آسمانی فرستادیم) این قرآن را نیز بر تو نازل کردیم در حالی که مشتمل بر احکام روشن و آشکار است» (وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ حُکْماً عَرَبِیًّا).
منظور از توصیف قرآن به صفت «عربی» این است که احکامش واضح و آشکار و جای سوء استفاده و تعبیرهای مختلف ندارد.
ج2، ص487
بعد با لحنی تهدید آمیز و قاطع، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را مخاطب ساخته، میگوید:
«و اگر از هوی و هوسهای آنها بعد از آن که آگاهی بر تو آمده پیروی کنی (به کیفر الهی مجازات خواهی شد و) هیچ کس در برابر خدا قدرت حمایت از تو و نگهداریت را نخواهد داشت» (وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا واقٍ).
گرچه احتمال انحراف، مسلما در پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با آن مقام عصمت و معرفت و آگاهی وجود نداشته، اما این تعبیر روشن میسازد که خدا با هیچ کس ارتباط خصوصی و به اصطلاح خویشاوندی ندارد، و حتی اگر پیامبر، مقامش والا است به خاطر تسلیم و عبودیت و ایمان و استقامت اوست.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم