آیه 139 سوره نساء

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۵ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۴۶ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (تفسیر آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۚ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا

مشاهده آیه در سوره


<<138 آیه 139 سوره نساء 140>>
سوره : سوره نساء (4)
جزء : 5
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

آن گروه که کافران را دوست گیرند و مؤمنان را ترک گویند، آیا نزد کافران عزّت می‌طلبند؟ عزّت همه نزد خداست.

همان کسانی که کافران را به جای مؤمنانْ سرپرست و دوست خود می گیرند؛ آیا عزت و قدرت را نزد آنان می طلبند؟ یقیناً همه عزت و قدرت فقط برای خداست.

همانان كه غير از مؤمنان، كافران را دوستان [خود] مى‌گيرند. آيا سربلندى را نزد آنان مى‌جويند؟ [اين خيالى خام است،] چرا كه عزت، همه از آنِ خداست.

كسانى كه به جاى مؤمنان كافران را به دوستى برمى‌گزينند، آيا عزت و توانايى را نزد آنان مى‌جويند، در حالى كه عزت به تمامى از آن خداست؟

همانها که کافران را به جای مؤمنان، دوست خود انتخاب می‌کنند. آیا عزّت و آبرو نزد آنان می‌جویند؟ با اینکه همه عزّتها از آن خداست؟!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

—those who take the faithless for allies instead of the faithful. Do they seek honour with them? [If so,] indeed all honour belongs to Allah.

Those who take the unbelievers for guardians rather than believers. Do they seek honor from them? Then surely all honor is for Allah.

Those who chose disbelievers for their friends instead of believers! Do they look for power at their hands? Lo! all power appertaineth to Allah.

Yea, to those who take for friends unbelievers rather than believers: is it honour they seek among them? Nay,- all honour is with Allah.

معانی کلمات آیه

«مِن دُونِ»: به جای. «جَمِیعاً»: حال است.

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

على بن ابراهيم گويد: درباره بنى اميه نازل شده كه سوگند ياد كرده بودند كه دست بنى‌هاشم را از كارها كوتاه نموده و كارى از امور را به آنان واگذار ننمايند.[۳]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


بَشِّرِ الْمُنافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً «138»

منافقان را بشارت ده كه برايشان عذابى دردناك است.

الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً «139»

آنان كه كافران را بجاى مؤمنان، سرپرست و دوست خود مى‌گيرند آيا عزّت را نزد آنان مى‌جويند؟ همانا عزتّ به تمامى از آن خداست.

نکته ها

مضمون اين آيه كه انتقاد شديد از ايجاد رابطه با كفّار است، در آيه‌ى 28 آل‌عمران نيز بيان شده است.

در صدر اسلام، منافقان با يهود مدينه و مشركان مكّه رابطه داشتند تا اگر مسلمانان شكست خوردند، آنها ضررى نبينند و جايگاه خود را از دست ندهند.

«1». كتاب مسلم‌بن عقيل آيةاللَّه‌كمره‌اى ص 178، قاموس‌الرجال تسترى، معجم‌رجال‌الحديث آيةاللَّه خويى.

جلد 2 - صفحه 188

عزّت تنها به دست خداست. چون سرچشمه‌ى عزّت يا علم است يا قدرت، و ديگران از علم و قدرت بى‌بهره‌اند. در مناجات شعبانيّه مى‌خوانيم: «الهى بيدك لا بيد غيرك زيادتى و نقصى» خداوندا! زيادى و يا كاستى من تنها در دست توست، نه در دست ديگرى.

پیام ها

1- عزّت را در وابستگى به كفّار جستن، خصلتى منافقانه است. «الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ ...»

2- هرگونه ايجاد رابطه با كفار ممنوع است. «يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ»

3- در سياست خارجى، به جاى گسترش روابط با كشورهاى كفر، در فكر برقرارى روابط با كشورهاى اسلامى باشيم. «يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً (139)

بعد از آن بيان منافقين را فرمايد:

الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ‌: منافقان آنانند كه اتخاذ كنند و فرا مى‌گيرند كافران را دوستان خود از غير مؤمنان. بعد بر سبيل انكار مى‌فرمايد: أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ: آيا اين متحابين با كفار، ميطلبند نزد كافران عزت و بزرگوارى را، يعنى از دوستى با ايشان، ارجمندى و قوت و شوكت و غلبه و نصرت را مى‌خواهند. فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً: پس بدرستى كه عزت و ارجمندى مر خداى راست به تمامه يعنى در حالتى كه جميع عزت از جانب حضرت عزت مى‌باشد لا غير، پس متعزز نيست كسى كه خدا او را عزيز نگردانيده و حق تعالى عزت را براى اولياء خود خواسته، چنانچه فرمايد: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ‌: بنابراين عزت غير، نسبت به عزت اولياى الهى، هيچ نمى‌نمايد.

«1» شبيه به اين مضمون از امام باقر عليه السّلام روايت شده است: اصول كافى، جلد 4، صفحه 43، حديث 2.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 611

تنبيه: چون آيات قرآنى، عبرت آن به عموم لفظ است نه خصوص سبب، لذا آيه شريفه عموميت دارد به تمام مكلفين. و كأنّه هاتف غيبى الهى و لسان ناطق قرآنى، السّاعه مخاطبه نمايد با كسانى كه مصاحبت و مجالست و معاشرت و مرافقت با كفار مى‌كنند از غير مؤمنان، و مى‌فرمايد: آيا اين جماعت طلب عزت مى‌كنند از كفار، و حال آنكه جميع عزت از خدا است، و طالبين آن بايد دوستى با خدا و طاعت او را نمايند تا عزت يابند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً (139)

ترجمه‌

آنانكه مى‌گيرند كافران را دوستان غير از اهل ايمان آيا مى‌جويند نزد ايشان عزت را پس همانا عزت مر خدا راست بتمامى..

تفسير

كوته‌نظران همينكه ديدند كفار داراى ثروت و مكنت و رياست ميباشند مايل بدوستى با آنها ميشوند بگمان آنكه حشر و معاشرت و رفاقت با آنها موجب عزت و افتخار است در صورتى كه از ثروت و مكنت و رياست آنها بهره نميبرند و بوبال عقائد فاسده و اعمال كاسده آنها گرفتار ميشوند و ناچار ميشوند كه در اوضاع زندگانى از آنها تقليد و تبعيت كنند و خود را از هر جهت كه ممكن است شبيه بآنها نمايند كم كم آداب دينى خود را از دست داده رفتار خود را فراموش ميكنند و رفتار آنها را هم ياد نميگيرند و اگر هم ياد بگيرند چون تقليدى است دوام و ثبات ندارد و چون با قواعد و آداب دينى و اوضاع مملكتى آنها سازش ندارد نمى‌توانند كاملا تبعيت نمايند ناچار از اين در رانده و از آن راه مانده ميشوند با آنكه خداوند فرموده مر خدا راست عزت بتمامى در هر جا و براى هر كس باشد و بهر كس خواهد عنايت فرمايد و مقرر داشته است آنرا براى دوستان خود و قمى فرموده نازل شده است در باره بنى اميّه كه هم قسم شده‌

جلد 2 صفحه 140

بودند كه نگذارند بنى هاشم بر مسند خلافت متمكن شوند و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


الَّذِين‌َ يَتَّخِذُون‌َ الكافِرِين‌َ أَولِياءَ مِن‌ دُون‌ِ المُؤمِنِين‌َ أَ يَبتَغُون‌َ عِندَهُم‌ُ العِزَّةَ فَإِن‌َّ العِزَّةَ لِلّه‌ِ جَمِيعاً (139)

جلد 6 - صفحه 241

كساني‌ ‌که‌ ميگيرند كفار ‌را‌ دوست‌ و ناصر و معين‌ ‌خود‌ ‌از‌ ‌غير‌ مؤمنين‌ آيا طلب‌ ميكنند ‌از‌ نزد كفار عزّت‌ و بزرگي‌ ‌را‌ ‌پس‌ بدانند ‌که‌ محققا جميع‌ انحاء عزّت‌ اختصاص‌ بخداوند دارد ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ بخواهد عزيز ميكند و ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ بخواهد ذليل‌ وَ تُعِزُّ مَن‌ تَشاءُ وَ تُذِل‌ُّ مَن‌ تَشاءُ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 36.

الّذين‌ صفت‌ منافقين‌ ‌است‌ ‌که‌ ظاهر مسلمان‌ و باطن‌ كافر يَتَّخِذُون‌َ اخذ بمعني‌ دوستي‌ و رفاقت‌ ‌با‌ ‌آنها‌ ‌است‌ الكافرين‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ دوست‌ ‌خود‌ پنداشتن‌ (اولياء) ولي‌ّ دوست‌ و ناصر و معين‌ و صاحب‌ اختيار ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ تحت‌ اطاعة كفار ميروند و تصور ميكنند ‌که‌ ‌آنها‌ اينان‌ ‌را‌ عزت‌ و شوكت‌ و رفعت‌ ميدهند، ‌آنها‌ ‌در‌ گرفتاريها باو كمك‌ ميدهند و ‌او‌ ‌را‌ نجات‌ ميدهند مِن‌ دُون‌ِ المُؤمِنِين‌َ ‌يعني‌ ‌با‌ مؤمنين‌ آميزش‌ و محبت‌ و رفاقت‌ نميكنند و ‌آنها‌ ‌را‌ دوست‌ و ناصر ‌خود‌ نميپندارند أَ يَبتَغُون‌َ عِندَهُم‌ُ العِزَّةَ استفهام‌ انكاريست‌ مثل‌ أَ إِله‌ٌ مَع‌َ اللّه‌ِ قُل‌ هاتُوا بُرهانَكُم‌ نمل‌ ‌آيه‌ 64، ابتغاء بمعني‌ طلب‌ و تحصيل‌ ‌است‌، عندهم‌ نزد ‌آنها‌ ‌يعني‌ تصور ميكنيد ‌که‌ عزة نزد كفار ‌است‌ چنانچه‌ امروز بسياري‌ ‌با‌ كفار و ظلمه‌ آميزش‌ دارند بطمع‌ مال‌ و جاه‌ ‌که‌ ‌از‌ پرتو ‌آنها‌ بهره‌مند شوند و ‌با‌ اهل‌ ايمان‌ و تقوي‌ و علماء كناره‌گيري‌ ميكنند و ‌آنها‌ ‌را‌ خوار و خفيف‌ ميپندارند غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ للباطل‌ جولة و للحق‌ دولة.

فَإِن‌َّ العِزَّةَ لِلّه‌ِ جَمِيعاً خداوند تمام‌ عزة بدست‌ ‌او‌ ‌است‌ لَهُوَ العَزِيزُ الرَّحِيم‌ُ عزتش‌ ‌غير‌ متناهيست‌ و تمام‌ مخلوقات‌ ‌در‌ جنب‌ قدرتش‌ ذليل‌ و خوار هستند و بخاصان‌ خودش‌ عنايت‌ ميفرمايد وَ لِلّه‌ِ العِزَّةُ وَ لِرَسُولِه‌ِ وَ لِلمُؤمِنِين‌َ منافقين‌ ‌آيه‌ 8.

242

برگزیده تفسیر نمونه


سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 254.
  3. البرهان في تفسير القرآن.

منابع