آیه 245 سوره بقره
<<244 | آیه 245 سوره بقره | 246>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
کیست که خدا را قرض الحسنه دهد تا خدا بر او به چندین برابر بیفزاید؟ و خداست که میگیرد و میدهد، و همه به سوی او باز گردانده میشوید.
کیست آنکه به خدا وام نیکو دهد، تا آن را برایش چندین برابر بیفزاید؟ و خداست که [روزی را] تنگ می گیرد و وسعت می دهد؛ و [همه شما برای دریافت پاداش] به سوی او بازگردانده می شوید.
كيست آن كس كه به [بندگان] خدا وام نيكويى دهد تا [خدا] آن را براى او چند برابر بيفزايد؟ و خداست كه [در معيشت بندگان] تنگى و گشايش پديد مىآورد؛ و به سوى او بازگردانده مىشويد.
كيست كه به خدا قرض الحسنه دهد، تا خدا بر آن چند برابر بيفزايد؟ خدا تنگدستى دهد و توانگرى بخشد و شما به سوى او باز گردانده مىشويد.
کیست که به خدا «قرض الحسنهای» دهد، (و از اموالی که خدا به او بخشیده، انفاق کند،) تا آن را برای او، چندین برابر کند؟ و خداوند است (که روزی بندگان را) محدود یا گسترده میسازد؛ (و انفاق، هرگز باعث کمبود روزی آنها نمیشود). و به سوی او باز میگردید (و پاداش خود را خواهید گرفت).
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«مَن ذَا الَّذِی»: چه کسی است که؟ (مَنْ): مبتدا، (ذَا): خبر، (الَّذِی): صفت. «قَرْضاً»: مفعول مطلق و به معنی (إقراض) است، یا مفعولٌبه و به معنی (مقروض) است. «قَرْضاً حَسَناً»: وام نیکو. و آن وقتی است که از مال حلال و با طیبه خاطر باشد. «فَیُضَاعِفَهُ»: تا چندین برابرش گرداند. «أَضْعَافاً»: جمع (ضِعْف) چندین برابر. مفعولٌبه دوم فعل (یُضَاعِفَ) یا حال ضمیر (ه) در (یُضَاعِفَهُ) است. «یَقْبِضُ»: باز میگیرد. کم میکند. «یَبْسُطُ»: گسترش میدهد. فراوان میگرداند.
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
على بن عمار از امام صادق عليهالسلام نقل نمايد كه فرمود: وقتى كه آيه «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها»، هر كسى كه كار نيكوئى انجام دهد او را بهتر از آن (پاداش) خواهد بود) نازل گرديد، پيامبر فرمود: «ربّ زدنى؛ پروردگارا آن پاداش را براى من زياد كن»، سپس خداوند آيه «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها؛ هر كسى كه كار نيكوئى انجام دهد او را ده برابر (پاداش) خواهد بود» را نازل فرمود، باز پيامبر فرمود: «ربّ زدنى» سپس اين آيه نازل گرديد.[۳]
چنان كه ابن بابويه نيز بعد از چهار واسطه از ابوايوب الخزاز او از امام صادق عليهالسلام آن را روايت كرده است،[۴] و همچنين از سفيان ثورى نيز حديث مزبور روايت گرديده است.[۵] و نيز از عبدالله بن عمر نقل نمايند كه وقتى كه آيه «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ؛ مثل كسانى كه دارائى خويش را در راه خدا ببخشند به مانند دانه اى است كه از يك دانه آن هفت خوشه برويد و در هر خوشه صد دانه باشد» نازل شد، پيامبر فرمود: «ربّ زد امّتى؛ پروردگارا آن پاداش را براى امت من زياد كن» سپس اين آيه نازل گرديد.[۶]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«245» مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
كيست كه به خداوند وام دهد، وامى نيكو تا خداوند آن را براى او چندان برابر بيافزايد و خداوند (روزى بندگان را) محدود و گسترده مىسازد، و به سوى او بازگردانده مىشويد.
نکته ها
در تفاسير مختلف «1» آمده است كه اين آيه به دنيال آيه قبل كه مردم را به جهاد تشويق مىكرد، مؤمنان را به انفاق و وام ترغيب مىنمايد. زيرا همانگونه كه براى امنيّت و صيانت جامعه، نياز به جهاد و تلاش مخلصانه است، همچنين براى تأمين محرومان و تهيه وسايل جهاد، نياز به كمكهاى مادّى مىباشد.
موضوع وام دادن به خدا، هفت بار در قرآن آمده است. تفسير مجمعالبيان «2» شرايطى را براى قرضالحسنه بيان كرده است. از آن جمله:
1- از مال حلال باشد. 2- از مال سالم باشد.
3- براى مصرف ضرورى باشد. 4- بىمنّت باشد.
5- بىريا باشد. 6- مخفيانه باشد.
7- با عشق وايثار پرداخت شود. 8- سريع پرداخت شود.
9- قرض دهنده خداوند را بر اين توفيق شكرگزار باشد.
10- آبروى گيرنده وام حفظ شود.
«قرض»، در زبان عربى به معناى بريدن است و اينكه به وام، قرض مىگويند بخاطر آن است كه بخشى از مال بريده وبه ديگران داده مىشود تا دوباره باز پس گرفته شود. كلمه «بسط» به معناى گشايش و وسعت است و «بساط» به اجناسى گفته مىشود كه در زمين
«1». تفسير كبير، كاشف ونمونه.
«2». تفسير مجمعالبيان، ذيل آيهى 11 سوره حديد.
جلد 1 - صفحه 380
پهن شده باشد.
جهاد، گاهى با جان است كه در آيه قبل مطرح شد وگاهى با مال است كه در اين آيه مطرح شده است.
كلمه «كثير» در كنار كلمه «اضعاف»، نشانهى پاداش بسيار زياد است. و جمله «يضاعفه» بجاى «يضعفه» رمز مبالغه و ازدياد است. «1»
تعبيرِ قرض به خداوند، نشان دهنده آن است كه پاداش قرض الحسنة بر عهده خداوند است.
به جاى فرمان به قرض دادن، سؤال مىكند كه كيست كه به خداوند قرض دهد، تا مردم احساس اكراه و اجبار در خود نكنند، بلكه با ميل و رغبت و تشويق به ديگران قرض دهند.
از آنجا كه انسان غريزه منفعت طلبى دارد، لذا خداوند براى تحريك انسان، از اين غريزه استفاده كرده و مىفرمايد: «فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً»
به جاى «قرض به مردم» فرمود: «به خداوند قرض دهيد»، تا فقرا احساس كنند خداوند خودش را به جاى آنان گذاشته و احساس ضعف و ذلّت نكنند.
با اينكه وجود ما و هرچه داريم از خداوند است، امّا خداوند گاهى خود را مشترى و گاهى قرض گيرنده معرفى مىكند تا ما را به اين كار تشويق نمايد. حضرت على عليه السلام فرمودند:
جنود آسمانها و زمين از آن خداست، پس آيه قرض براى آزمايش شماست. «2»
امام كاظم عليه السلام فرمود: از مصاديق قرض به خداوند، كمك مالى به امام معصوم است. «3»
گرچه در آيه، قبض و بسط به خداوند نسبت داده شده است، ولى در روايات مىخوانيم: هر كه با مردم گشاده دست باشد، خداوند به او بسط مىدهد و هر كس با مردم بخل ورزد، خداوند نسبت به او تنگ مىگيرد.
در روايات، پاداش قرض الحسنة هيجده برابر، ولى پاداش صدقه دهبرابر آمده است. «4» و دليل اين تفاوت چنين بيان شده است كه قرض را افراد محتاج مىگيرند، ولى هديه و
«1». تفسير روحالمعانى.
«2». نهجالبلاغه، خطبه 183.
«3». تفسير روحالبيان، ج 1، ص 381.
«4». بحار، ج 74، ص 311.
جلد 1 - صفحه 381
بخشش گاهى به غير محتاج نيز داده مىشود. «1»
به فرمودهى روايات: هركس بتواند قرض بدهد و ندهد، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مىكند. «2»
هنگامى كه اين آيه نازل شد: «من جاء بالحسنة فله خير منها» «3» هر كس كار خوبى آورد، بهتر از آن را پاداش مىگيرد. پيامبر صلى الله عليه و آله از خداوند تقاضاى ازدياد كرد، آيه نازل شد: «فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» «4» ده برابر داده مىشود. باز درخواست نمود، آيه قرض الحسنه با جملهى «أَضْعافاً كَثِيرَةً» نازل شد.
پيامبر متوجّه شد كه كثيرى كه خداوند مقدّر كند، قابل شماره نيست. «5»
پاداش خدا به قرض دهندگان، هم در دنيا وهم در آخرت است. زيرا در كنار «أَضْعافاً كَثِيرَةً» مىفرمايد: «وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ» گويا حساب قيامت، جدا از پاداشهاى دنيوى است.
جلوى بدآموزى و سوء برداشت بايد گرفته شود. اگر در اوّل آيه خداوند با لحنى عاطفى از مردم قرض مىخواهد، بدنبال آن مىفرمايد: «وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ» تا مبادا گروهى همچون يهود خيال كنند كه خداوند فقير است و بگويند: «إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ» «6» و همچنين بدانند كه قرض گرفتن خدا، براى رشد انسان است، نه به خاطر نياز او. منافقان مىگفتند: به مسلمانان انفاق نكنيد تا از دور رسول خدا پراكنده شوند.
قرآن در جواب آنها فرمود: آنها در چه باورى هستند، مگر نمىدانند خزائن آسمانها و زمين در دست خداوند است! «7»
پیام ها
1- كمك به خلق خدا، كمك به خداست. «يُقْرِضُ اللَّهَ» بجاى «يقرض الناس»
2- براى ترغيب مردم به كارهاى خير، تشويق لازم است. «فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً»
3- اگر ما گشايش و تنگ دستى را بدست خدا بدانيم، راحت انفاق مىكنيم. «واللّه
«1». بحار، ج 100، ص 138.
«2». بحار، ج 100، ص 138.
«3». نمل، 89.
«4». انعام، 160.
«5». تفسير الميزان، ج 2، ص 310.
«6». آلعمران، 181.
«7». منافقون، 7.
جلد 1 - صفحه 382
يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ»
4- اگر بدانيم كه ما به سوى او باز مىگرديم و هرچه دادهايم پس مىگيريم، راحت انفاق خواهيم كرد. «إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (245)
چون حق تعالى ترغيب بندگان فرمود به جهاد كه از اعمال بدنيه است،
«1» الايفاظ من الهجعه، صفحه 344، حديث 77.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 435
در عقب آن تحريص به افعال ماليه و به طريق تلطف نسبت به انفاق در راه خير خصوصا مساعدت محتاجان مىفرمايد:
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ: كيست آن كس كه به خلوص نيت قرض دهد خداى را، قَرْضاً حَسَناً: قرض نيكو، يعنى بندگان مؤمن محتاج درمانده را رعايت نمايد به اعطاى مالى به قصد ثواب از خداى تعالى در حالى كه موقع طلب قرض بدون تعلل و تأخير قرض دهد و ابدا هيچ منظورى نداشته باشد مگر رضاى خدا، يا منت ننهد بر گيرنده يا طالب عوض نباشد، يا آن را به اخلاص و طيب نفس و از حلال بدهد. نزد بعضى قرض حسن آنست كه مجاهده كند با نفس خود و انفاق كند در راه خدا.
فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً: پس چند برابر فرمايد خدا براى او اجر آن را اضعاف بسيارى كه از غايت كثرت هيچيك علم به آن نداشته باشيد الّا حق تعالى؛ و احاديث بسيار در قرض وارد شده:
1- در كتاب وسائل- قال ابو عبد اللّه عليه السلام: ما من مسلم اقرض مسلما قرضا حسنا يريد به وجه اللّه الّا حسب له اجرها كحساب الصّدقة حتّى يرجع اليه. «1» فرمود حضرت صادق عليه السلام: نيست هيچ مسلمانى كه قرض دهد مسلمانى را قرض حسن به جهت رضاى خدا مگر آنكه حساب شود براى او اجرش مثل حساب صدقه تا برگردد به او.
2- قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: من اقرض مؤمنا قرضا ينظر به ميسوره كان ما له فى زكوة و كان هو فى صلاة من الملئكة حتّى يؤدّيه. « «2»» فرمود حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: هر كه قرض دهد مؤمنى را قرضى كه مهلت دهد او را تا توانائى او باشد، مال او در زكات، و مىباشد او در طلب رحمت ملائكه تا ادا گرديده شود.
3- عن أبي عبد اللّه عليه السلام قال: القرض الواحد بثمانية و عشرون و ان مات حسبتها من الزّكوة. « «3»» فرمود حضرت صادق عليه السلام: قرض
(1 و 2 و 3) وسايل الشيعه، جلد 13 (كتاب التجاره، ابواب الدين، باب 6)، صفحه 87، حديث دوّم و سوم و چهارم.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 436
دادن يكى به بيست و هشت حسنه محسوب، و اگر بميرد صاحبش از صدقات حساب گردد.
تتمه: بعد از نزول آيه شريفه، يهود به طعنه گفتند: مگر خدا فقير است كه از ما قرض مىطلبد. حق تعالى تهديد آنها فرمود، لكن مسلمانان به وعده الهى واثق بودند، در معامله اين قرض مبادرت نمودند. اول ابو الدحداح انصارى پيش آمد، عرض كرد: يا رسول اللّه چرا خدا قرض مىطلبد؟
فرمود: مىخواهد تا شما را بواسطه آن به بهشت برد. گفت: مرا دو خرمايستان است هر دو را قرض دادم به خدا و ديگر چيزى ندارم. حضرت فرمود: يكى را به قرض ده، و ديگرى را براى معيشت بگذار. عرض كرد:
من بهترين آن را كه ششصد درخت خرما دارد قرض دادم. حضرت فرمود:
من ضامن شدم كه خداى تعالى دو برابر آن در رياض بهشت به تو مرحمت فرمايد. عرض كرد: به شرط آنكه فرزندان من با مادرشان با من باشند.
حضرت فرمود: آرى، پس دست مبارك پيغمبر را گرفت و باغ را در راه خدا صدقه داد و ابياتى انشاء نمود.
وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ: و خداى تعالى تنگ مىگيرد و باز مىستاند روزى بعضى را بر طبق حكمت، و وسعت و فراخى دهد بر جمعى به مصلحت. حال كه قبض و بسط در تحت قدرت الهى است، پس امساك از انفاق در راه او از خطوات شيطانى است. وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ: و بسوى پاداش و جزاى خدا بازگشت خواهيد نمود.
مروى است كه بعد از نزول اين آيه، حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: فرمود. خداى تعالى روز قيامت با بندگان خود خطاب فرمايد: بنده من از طعام تو خواستم ابا نمودى، و از تو آب طلبيدم ندادى، و جامه خواستم امتناع نمودى. بنده عرض كند: بار خدايا اين كى و چگونه بوده؟ خطاب فرمايد: فلان بنده گرسنه از تو طعام خواست، و فلان برهنه از تو جامه خواست او را محروم ساختى، پس امروز فضل خود را از تو باز دارم چنانچه از او بازگرفتى.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 437
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (245)
ترجمه
كيست آنكس كه وام دهد خدا را وامى خوب پس دو چندان گرداند آنرا براى او دو چندانهاى زياد و خداوند ميگيرد و ميگشايد و بسوى او بازگشت خواهيد نمود.
تفسير
قرض الحسنه يا صله امام (ع) بايد از روى اخلاص باشد و با كمال طيب نفس بدون وضع منت از مال حلال براى تقرب بخدا بمؤمن قرض بدهد يا پيشكش امام (ع) نمايد تا خداوند چندين برابر كه عدد آنرا جز خداوند نميداند باو عوض در دنيا و آخرت عنايت فرمايد و اختيار قبض و بسط رزق و مال با خداوند است بهر كس خواسته باشد وسعت ميدهد و هر كس را خواسته باشد تنگدست مينمايد پس نبايد بخل ورزيد و از خوف فقر امساك در انفاق نمود و مالى را كه خداوند به بنده خود عنايت فرموده از صرف در راه او مضايقه كرد با آنكه بازگشت همه خلق بخالق است و در آنمقام هر كس بجزاى عمل و انعام پيشكش خود خواهد رسيد در فقيه از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه اين آيه در صله امام (ع) نازل شده است و در كافى از آنحضرت نقل نموده كه هيچ چيز در نزد خدا محبوبتر از آن نيست كه شخص نقدينه از مال خود خارج نمايد و برسم پيشكش نزد امام (ع) ببرد كه خداوند هر درهم او را مانند كوه احد در بهشت نمايد و اين آيه را تلاوت نمودند و فرمودند كه مخصوص بصله امام
جلد 1 صفحه 309
است و در معانى و مجمع از آنحضرت نقل نموده كه چون نازل شد آيه من جاء بالحسنة فله خير منها پيغمبر (ص) عرض كرد بار الها زياد فرما پس نازل شد آيه من جاء بالحسنة فله عشر امثالها باز پيغمبر (ص) عرض كرد بار الها زياد فرما پس اين آيه نازل شد و پيغمبر (ص) دانست كه زياد از خداوند بيشمار و غير متناهى است بنظر حقير اين آيه شريفه شامل است بحسب ظاهر قرض الحسنه و هر صله و برّ و احسان مالى را كه بقصد قربت واقع شود چون تمام آنها معامله با خدا است و مؤيد اين معنى است روايت اخيره كه از امام (ع) نقل شد و منافى نيست دو روايت ديگر كه ظاهر آن دو اختصاص بصله امام (ع) بود زيرا ممكن است روايت اولى در مقابل اهل سنت وارد شده باشد كه تصور مىكردند اختصاص بقرض الحسنه دارد و كسانى كه مىگفتند مگر خدا فقير است كه قرض ميخواهد امام (ع) خواسته است بفرمايد اعم است از قرض دادن و تقديمى امام كه بمنزله تقديمى در پيشگاه حضرت احديت است و روايت دوم در مقابل صله خلفاء جور است كه خواسته است بفرمايد اختصاص بصله امام (ع) دارد و شامل تقديمى سلاطين جور نميشود و در اخبار صحيحه وارد شده است كه براى صدقه ده برابر ثواب است و براى قرض الحسنه هيجده برابر شايد ثواب بينهايت مخصوص بصله امام باشد و باين ملاحظه اختصاص بآن داده شده است و قرض دادن عبارت است از تمليك مالى را بكسى براى آنكه آنرا صرف نمايد و مانند آن را در موعد معينى رد كند پس مناسب است استعمال شود در تقديم بنده خيرى را به پيشگاه احديت براى آنكه در آخرت مانند آنرا چندين برابر باو عنايت فرمايد اگر در دنيا هم عوض كرامت كند چيزى از خزانه كرمش كم نمىآيد خداوند توفيق اين تجارت را بهمه عطا فرمايد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
مَن ذَا الَّذِي يُقرِضُ اللّهَ قَرضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضعافاً كَثِيرَةً وَ اللّهُ يَقبِضُ وَ يَبصُطُ وَ إِلَيهِ تُرجَعُونَ (245)
(كيست آنكه بخدا قرض نيكو دهد تا خداوند براي او دو چندان كند دو چندانهاي بسيار، و خدا ميگيرد و فراخي ميدهد و بسوي او بازگشت ميكنيد) مَن ذَا الَّذِي يُقرِضُ اللّهَ قَرضاً حَسَناً خداوند تبارك و تعالي براي ترغيب و تحريص مؤمنين بانفاق در راه خدا در اينکه آيه مباركه آن را بقرض دادن بخدا تعبير فرموده و اينکه معني جميع انفاقات واجبه و مستحبه را که در شريعت مطهره اسلام مقرر شده شامل ميگردد مانند زكاة و خمس و نفقه واجب النفقه و صدقه مستحبه وصله رحم و احسان بفقراء و ايتام و سادات و اعلاء كلمه دين و مصارف حج و زيارات و سوگواري خاندان عصمت و طهارت و اعانت باهل علم و نشر كتب علميه و ساير مصارف خيريه که هر يك در حد خود عبادتي بزرگ و داراي
1- در همين مجلد صفحه 412- 415
جلد 2 - صفحه 499
مثوبات بسيار است و ما در ذيل آيه شريفه وَ مِمّا رَزَقناهُم يُنفِقُونَ«1» نسبت باكثر آنها بسطي دادهايم.
و تعبيراتي که در اينکه آيه فرموده و ذيلا بآنها اشاره ميشود همه از باب لطف و عنايت بمؤمنين و ترغيب و تشويق باين امر عظيم است:
1- اينکه انفاقات را بعنوان قرض بخدا تعبير فرموده به اينكه او غني بالذات است و هيچگونه احتياجي بكسي ندارد.
2- بقرض حسن تعبير نمود و براي قرض حسن چند معني ذكر نمودهاند قرض بدون رباء، قرض بدون من و اذي، قرض از مال حلال، ولي ظاهرا مراد قرضي است که از روي خلوص نيت و تقرب يافتن باو باشد.
3- جمله «فيضاعفه» است که ضعف بمعني دو چندان است يعني اينکه قرض را ما دو برابر رد ميكنيم.
4- كلمه «اضعافا كثيرة» يعني هر ضعف از آن را نيز مضاعف ميكنيم، دو برابر را چهار برابر و چهار برابر را هشت برابر و هشت برابر را شانزده برابر و هكذا الي ما شاء اللّه عوض عنايت ميكند، و چون معين نفرموده که اينکه پاداش در دنيا يا در آخرت است بمقتضاي اطلاق، شامل هر دو ميشود.
5 و 6- جمله وَ اللّهُ يَقبِضُ وَ يَبصُطُ يعني قبض و بسط بدست او است و ممكن است مراد از قبض گرفتن نعمت و از بسط اعطاء آن باشد يعني نعمي که در اختيار شماست خدا بشما عطا فرموده و اگر بخواهد از شما ميگيرد و ممكن است مراد از قبض، گرفتن صدقات باشد يعني خداوند انفاقات شما را بدست خود ميگيرد اشاره به اينكه بحساب خود محسوب ميدارد چنانچه در باب صدقات اينکه معني در اخبار وارد شده و مراد از بسط، عوض دادن باشد يعني خدا است که باضعاف
1- مجلد اول ص 210- 240
جلد 2 - صفحه 500
كثيرة و مضاعفه انفاقات شما را عوض ميدهد.
7- جمله وَ إِلَيهِ تُرجَعُونَ بازگشت شما بسوي اوست و از عنايات كامله و نعم دائمه او برخوردار خواهيد شد و از اخباري که در تفسير برهان در ذيل اينکه آيه روايت كرده سه مطلب استفاده ميشود:
1- مورد آيه بصله امام تفسير شده و معلوم است که اينکه معني اظهر مصاديق آيه است و منافي با عموم و اطلاق آن نيست.
2- لفظ كثيره را بما لا تحصي تفسير نمودهاند يعني عنايات الهيه که شامل اهل انفاق ميشود بي حدّ و حصر است.
3- قبض و بسط را بمنع و اعطاء تفسير نمودهاند يعني بمقتضاي حكمت بعضي را از بعضي نعم منع نموده و ببعضي عطا ميفرمايد و اينکه تفسير براي ترغيب در انفاق است که اگر انفاق كنند مورد بسط الهي و زيادتي نعمت او ميشوند و اگر ترك انفاق كنند مورد قبض نعمت و از دست دادن آن ميگردند زيرا فقر و غنا و عطا و منع بدست اوست و هر که در راه او بذل و بخشش كند باضعاف مضاعف باو عطا ميكند و هر که بخل ورزد نعمت را از او ميگيرد.
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
(آیه 245)
شأن نزول:
چنین نقل شده که روزی پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود: هر کس صدقهای بدهد دو برابر آن در بهشت خواهد داشت، ابو الدحداح انصاری عرض کرد ای رسول خدا من دو باغ دارم اگر یکی از آنها را به عنوان صدقه بدهم دو برابر آن در بهشت خواهم داشت، فرمود: آری! سپس او باغی را که بهتر بود به عنوان صدقه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله داد، آیه نازل شد، و صدقه او را دو هزار هزار برابر برای او کرد و این است معنی «أَضْعافاً کَثِیرَةً».
تفسیر:
در این آیه میفرماید: «کیست که به خدا وام نیکویی دهد (و از اموالی که او بخشیده است در طریق جهاد و در طریق حمایت مستمندان، انفاق کند) تا خداوند آن را برای او، چندین برابر کند» (مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً).
بنابراین وام دادن به خداوند به معنی انفاقهایی است که در راه جهاد میشود.
و در پایان آیه میفرماید: «خداوند (روزی بندگان را) محدود و گسترده میکند و همه شما به سوی او باز میگردید» (وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).
اشاره به این که تصور نکنید انفاق و بخشش، اموال شما را کم میکند زیرا گسترش و محدودیت روزی شما به دست خداست.
چرا تعبیر به قرض؟ در چندین آیه از قرآن مجید در مورد انفاق در راه خدا
ج1، ص221
تعبیر به قرض و وام دادن به پروردگار آمده است، و این نهایت لطف خداوند نسبت به بندگان را از یکسو و کمال اهمیت مسأله انفاق را از سوی دیگر میرساند، در نهج البلاغه علی علیه السّلام میفرماید: «خداوند از شما درخواست قرض کرده در حالی که گنجهای آسمان و زمین از آن اوست و بینیاز و ستوده (آری، اینها نه از جهت نیاز اوست) بلکه میخواهد شما را بیازماید که کدامیک نیکوکارترید».
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
روایات مرتبط با تفسیر آیه
1- صِله و کمک مالى به امام مسلمین، از مصادیق قرض به خداوند است. (من ذا الّذى یقرض اللّه قرضاً) امام کاظم (ع) درباره آیه «من ذا الّذى ... » فرمود: نزلت فى صلة الإمام[۷].
2- پاداش انفاق در راه خداوند، غیر قابل شمارش است. (فیضاعفه له اضعافاً کثیرةً) امام صادق (ع): ... ان الکثیر من اللّه عزّ و جل لا یحصى و لیس له منتهى[۸].
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 93.
- ↑ تفسير عياشى.
- ↑ تفسير برهان.
- ↑ تفسير روضالجنان يا روحالجنان.
- ↑ تفاسير ابن ابىحاتم و ابن مردويه و صحيح ابن حبان.
- ↑ کافى، ج ۱، ص ۵۳۷، ح ۴ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۳۱، ح ۴۳۵.
- ↑ معانى الاخبار، ص ۳۹۷، ح ۵۴ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۲۴۳، ح ۹۶۵.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.