علی بن محمد اشعری قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«ابوقَتاده علی بن محمد اشعری قمی»، ‌‌از محدثان بزرگوار شیعه در قرن دوم هجری و از اصحاب و راویان امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام است.

معرفی اجمالی

ابوقَتاده علی بن محمد اشعری قمی، در نیمه اول سده دوم هجری در خاندان پرآوازه اشعری، در شهر قم، دیده به جهان گشود. از تاریخ وفات و مدفن ابوقتاده نیز اطلاعی در دست نیست.

نجاشی، در منزلت این محدث چنین می‌‌نگارد: علی بن محمد بن حفص بن عبید بن حمید مولی سائب بن مالک اشعری ابوقتاده قمی، عمرش به درازا کشید و او چهره‌ای موجه است.[۱]

نجاشی همچنین در دو مورد، هم در شرح حال این راوی برجسته و هم در ترجمه فرزند او به صراحت نگاشته است: ابوقتاده قمی ‌‌روی عن ابی عبدالله جعفر بن محمد علیه‌السلام و عن ابی الحسن موسی علیه‌السلام؛ این محدث از یاران دو تن از امامان بزرگوار شیعه است و از آنان روایت می‌‌کند.[۲]

از سخن نجاشی آشکار است که ابوقتاده بدون واسطه از محضر مقدس معصوم علیه‌السلام کسب فیض نموده؛ اما روایاتی که از این محدث در کتاب‌های روایتی موجود است، همه باواسطه از امام علیه‌السلام نقل شده است.

استادان

ابوقتاده قمی برای فراگیری آموزه‌های دینی، در گام نخست به محضر امامان معصوم علیهم‌السلام، شتافت و در گام بعدی نزد شاگردان مکتب ایشان حاضر شد و از آنان کسب فیض نمود، از جمله:

  • علی بن جعفر؛ فرزند امام صادق علیه‌السلام و مردی بزرگوار و جلیل القدر و یکی از برجسته‌ترین و متعبدترین راویان شیعی است.
  • سهل بن یسع قمی؛ او یکی از راویان موجه و بافضیلت است که از محضر پاک امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام بهره‌مند و از یاران آن دو بزرگوار به شمار می‌‌رود.[۴]
  • احمد بن هلال.

شاگردان

ابوقتاده قمی‌‌ بعد از بهره‌مندی از محضر امامان علیهم‌السلام به سفارش آنان - که فرموده بودند اخبار ما را میان مردم منتشر کنید - جامه عمل پوشاند. بدین گونه که گروهی از دانش طلبان، به گرد او جمع شدند و از محضرش بهره بردند. نام جمعی از شاگردان ابوقتاده عبارت است از:

  • عبدالله بن مالک نخعی: گویی این شخصیت از یاران امام جعفرصادق علیه‌السلام بوده است.

آثار و روایات

گرچه در حوزه نقل روایت، جایگاه این راوی بسی والا و ارزشمند است؛ در حوزه تألیف، اثر چندانی برای وی ذکر نشده است. تنها مطلبی که در مورد آثار این محدث بزرگ آمده این است که: او صاحب یک کتاب حدیث است.[۶] گرایش روایی این محدث بزرگ شیعی، چنانچه از روایات او بدست می‌‌آید، بیشتر فقهی است.

در پایان این نوشتار به چند روایت که از این محدث بزرگوار و به عنوان میراث فرهنگی گرانبها، در کتاب‌های روایی به یادگار مانده اشاره می‌‌شود.

غسل میت در فضای باز:

ابوقتاده از علی بن جعفر از برادرش امام موسی کاظم علیه‌السلام روایت می‌‌کند که از آن بزرگوار پرسیدم: آیا می‌‌شود میت را در زیر آسمان و فضای باز غسل داد یا نه؟ امام در پاسخ فرمود: اشکالی ندارد؛ ولی اگر در جایی باشد که بدن میت مستور بماند نزد من بهتر است.[۷]

نماز بر میت هنگام غروب:

ابوقتاده از علی بن جعفر علیه‌السلام روایت کرده که وی گفت: از برادرم حضرت کاظم علیه‌السلام سؤال کردم: آیا در حال غروب خورشید و هنگامی‌‌ که وقت نماز مغرب فرامی‌‌رسد، می‌‌توان نماز میت را خواند. امام فرمود: نباید در هنگام فرارسیدن نماز مغرب، نماز میت را خواند هنگامی‌‌ که خورشید غروب کرد، نخست نماز مغرب را بخوان، سپس نماز بر جنازه را.[۸]

درباره وضو گرفتن:

ابوقتاده از علی بن جعفر روایت می‌‌کند که گفت: از برادرم حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام پرسیدم: مردی وضو می‌‌گرفت؛ اما فراموش کرد دست چپش را بشوید، حالا چکار کند؟ حضرت فرمود: دست چپ را بشوید کفایت می‌‌کند، لازم نیست وضو را دوباره انجام دهد.[۹]

زکات مال:

ابوقتاده از سهل بن یسع قمی، نقل می‌‌کند: هنگامی ‌‌که سهل بن یسع در قم، دهکده‌ای به نام سهل آباد، احداث کرد، از حضرت موسی بن جعفر علیهم‌السلام پرسید: آیا خراج و مالیاتی که از درآمد این زمین کشاورزی به حکومت وقت می‌‌پردازم، زکاتش بر من واجب است؟ حضرت فرمود: اگر حاکم زمان، خراج و مالیات آن جا را از تو می‌‌گیرد بر تو چیزی نیست و بدهکار زکات نیستی؛ ولی اگر چیزی از تو نمی‌‌گیرد باید یک دهم مالی را که به حد نصاب زکات می‌‌رسد پرداخت کنی.[۱۰]

قربانی در مِنا:

ابوقتاده از علی بن جعفر روایت می‌‌کند که: از برادرم پرسیدم: تا چند روز می‌‌توان گوسفند قربانی را در سرزمین منا ذبح کرد؟ امام علیه‌السلام فرمود: اگر در سرزمین منا باشی، تا چهار روز مهلت داری؛ اما در غیر منا تا سه روز.[۱۱]

مختار و امام حسین علیه‌السلام:

در کتاب تهذیب الاحکام، ابوقتاده قمی ‌‌از احمد بن هلال روایت می‌‌کند که روزی امام صادق علیه‌السلام فرمود: روز قیامت، اولین کسی که از پل صراط می‌‌گذرد رسول اکرم صلی الله علیه و آله است. بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه‌السلام بعد از امام علی علیه‌السلام، امام حسن علیه‌السلام و آن‌گاه امام حسین علیه‌السلام که در حال عبور از پل صراط است، در این حال مختار ثقفی، امام حسین علیه‌السلام را چنین می‌‌خواند، یا ابا عبدالله! من به طلب و خونخواهی خون تو قیام کردم و انتقام تو را از کشندگانت گرفتم. رسول اکرم صلی الله علیه و آله تا این صدا را می‌‌شنود رو می‌‌کند به امام حسین علیه‌السلام که او را جواب ده، به فریادش برسد. ناگهان حضرت حسین علیه‌السلام همانند پرنده‌های چابک داخل آتش جهنم می‌‌شود و او را از داخل آتش خارج می‌‌کند، در حالی که بدنش سیاه شده است. آن‌گاه امام صادق علیه‌السلام می‌‌فرماید: اگر قلب مختار شکافته می‌‌شد، محبت و مهر آن دو (ابوبکر و عمر) در دلش جای داشت.[۱۲]

موسی بن جعفر در عراق:

ابوقتاده از ابوخالد زُبالی - که یکی از یاران حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام است - این قطعه تاریخی آموزنده و جالب را نقل می‌‌کند، که ابوخالد گفت: مرتبه اولی را که آن حضرت را از مدینه به بغداد، نزد خلیفه مهدی عباسی می‌‌بردند، هنگامی‌‌ که به سرزمین زباله رسیدند، به محضر حجت خدا، پیشوایم حضرت کاظم علیه‌السلام رفتم.[۱۳] من با آن حضرت صحبت می‌‌کردم. امام مرا بسیار غمگین و ناراحت یافت. فرمود: تو را بسیار اندوهگین و غمناک می‌‌بینم. عرض کردم: چرا غمگین و افسرده نباشم، در حالی که شما را به سمت این طاغوت - مهدی عباسی - می‌‌برند و نمی‌‌دانم با شما چه خواهند کرد. آیا شما را به شهادت خواهند رساند یا نه! امام فرمود: خیلی نگران نباش! در این سفر برایم مشکلی پیش نخواهد آمد و به من آسیبی نخواهد رسید. حالا می‌‌روم و سپس بر خواهم گشت، در فلان ماه و فلان روز در فلان جا، حاضر باش تا با هم دیدار کنیم.

ابوخالد می‌‌گوید، من بعد از این رخداد با دقت فراوان ماه‌ها و روزها را می‌‌شمردم، تا این که روز موعود فرارسید. من به آن جا رفتم و منتظر آمدن امام بودم. امام نیامد؛ تا این که نزدیک بود خورشید غروب کند و تاریکی فرارسد. ناگهان شیطان در من وسوسه کرد، دچار ترس شدم که نکند در گفتار امام علیه‌السلام دچار شک و تردید شوم، در این وضع نگران کننده بودم که چشمم به یک سیاهی افتاد که از سوی سرزمین عراق می‌‌آمد. من از آن کاروان استقبال کردم و به پیشواز آنان شتافتم. دیدم حضرت کاظم علیه‌السلام در جلوی کاروان، سوار بر استر است. او تا مرا دید، فرمود: ای ابوخالد! گفتم: لبیک یابن رسول الله! آن‌گاه فرمود: شک مکن، شیطان دوست دارد که تو دچار شک شوی. من عرض کردم: خدا را سپاس می‌‌گویم که خداوند تو را از شر طاغوت نجات داد. امام فرمود: این را بدان! من یک بار دیگر به سوی آنان - هارون الرشید - بر خواهم گشت و دیگر نجات نخواهم یافت؛ بلکه در غربت به شهادت خواهم رسید.[۱۴]

پانویس

  1. رجال نجاشی، ص ۱۹۴.
  2. همان.
  3. رجال نجاشی، ص ۱۹۴.
  4. همان.
  5. تنقیح المقال، ج ۲، ص ۳۰۳؛ تهذیب الاخبار، ج ۱، ص ۴۵۷.
  6. رجال نجاشی، ص ۱۹۴.
  7. تهذیب الاحکام، ج ۱، ص ۴۵۷، ح ۱۳۹۷؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۷۲۰، چ منشورات اسلامیه.
  8. تهذیب الاحکام، ج ۳، ص ۵۳۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۸۰۸، باب ۲۱، ح ۳.
  9. همان، ج ۱، ص ۱۰۱، ح ۱۰۶؛ مسائل علی بن جعفر، ص ۲۲۶، چ مؤسسه آل البیت قم.
  10. فروع کافی، ج ۳، ص ۳۵۰، ح ۱۵۲۵۸.
  11. الاستبصار، ج ۲، ص ۲۶۴.
  12. تهذیب الاحکام، ج ۱، ص ۴۹۵، ح ۱۵۲۵۸.
  13. تهذیب الاحکام، ج ۱، ص ۴۹۵، ح ۱۵۲۵۸.
  14. اصول کافی، ج ۱، ص ۴۷۷.

منابع

  • "ابوقتاده قمی؛ راوی صادق"، ستارگان حرم، ابوالحسن ربانی سبزواری، ج ۱۹، ص ۱۸۸-۱۹۶.