میرزا حبیب الله خراسانی
میرزا حبیبالله مجتهد خراسانی (۱۳۲۷-۱۲۶۶ ق)، فقیه، مجتهد، عارف و شاعر قرن 14 قمری، متخلص به «حبیب» است. وى از شاگردان میرزا حسن شیرازى و میرزا حبیباللَّه رشتى بود. ديوان حبیب خراسانی حاوي سرودههاي او در قالبهاي گوناگون شعري و با محتواي عرفاني، اعتقادي و نيز حاوي اشعاري در مدح و منقبت اهل بيت (علیهم السلام) است.
زندگینامه
حبیب خراسانی در ۹ جمادی الاولی ۱۲۶۶ قمری در مشهد به دنیا آمد. پدرش میرزا محمدهاشم مجتهد (متوفی ۱۲۶۹) نوه میرزا مهدی مجتهد معروف به شهید رابع بود. میرزا محمدمهدی، در ۱۲۱۸ق به فرمان نادر میرزا (متوفی ۱۲۱۸) پسر شاهرخ میرزا افشار که مشهد را تصرف کرده بود به شهادت رسید. به همین سبب فرزندان و نوادگان میرزامهدی به «شهیدی» معروف شده اند.
برخی، حبیب خراسانی را میرزا حبیب الله مجتهد رضوی یا حسینی نیز نامیده اند. تخلصش حبیب» و در خراسان معروف به «آقا» بوده است. با بالا گرفتن اختلافات و تندروی مشروطه خواهان، میرزا حبیب تصمیم گرفت به مدینه سفر کند و باقی عمر را در آنجا بگذراند. او در ۲۷ شعبان ۱۳۲۷ق در ۶۱ سالگی در بحرآباد به طور ناگهانی درگذشت. پیکر او را در حرم امام رضا (علیه السلام) در صفه شاه طهماسب یا رواق پس پشت، روبه روی ضریح دفن کردند.
مرگ ناگهانی حبیب و حوادثی که پیش از درگذشتش رخ داد، سبب شد که در بین نزدیکانش شایع شود که مشروطه خواهان از بیم آنکه وی در خارج از ایران فتوایی علیه آنان صادر کند، او را مسموم کرده اند.
تحصیل و استادان
میرزا حبیب الله مجتهد پس از اتمام تحصیلات مقدماتی، فقه و اصول را نزد میرزا نصرالله مجتهد فانی، شوهر خواهرش که از مجتهدان و مدرسان بزرگ و مشهور خراسان بود، آموخت. وی علاوه بر حكمت و منقول، دانشهايي چون هندسه، رياضي، هيئت و نجوم را نيز از او آموخت. از دیگر اساتیدش در مشهد مقدس، ملا محمد عباسعلي فاضل خراساني و ملا غلامحسين شيخالاسلام (1246-1329ق) از شاگردان ملا هادي سبزواري هستند.
در مشهد، وی در سراچه بیرونی منزل میرزا هدایت الله، پدربزرگ حبیب که در جوار مسجد گوهرشاد بود اقامت داشت و پس از مدتی عده ای از مشاهیر خراسان از جمله سید علیخان درگزی (درگذشت ۱۳۳۲ق) به یاران و ارادتمندان وی که آنها را اصحاب سراچه یا اهل سراچه می نامیدند، پیوست. کم کم رفتار خاص و شیوه درویشانه زندگی اصحاب سراچه باعث شد برخی از متشرعان به مخالفت با آنها برخیزند و اصحاب هم تصمیم گرفتند متفرق شوند.
ميرزا حبیب هم در حدود ۱۲۹۵ق به سامرا هجرت نمود و به حلقه درس میرزای شیرازی پیوست. ميرزا حبيب در تقرير دروس فقهي ميرزاي شيرازي آنچنان دقتي از خود نشان داد و مطالب مزبور آنچنان براي ميرزاي شيرازي اهميت داشت كه بر كرسي تدريس و بر فراز منبر، از نويسندهاش قدرداني شايستهاي كرد.
حبيب خراساني سپس برای ادامه تحصیل به نجف رفت. در هنگام اقامت در نجف، با عارفی به نام میرزا مهدی گیلانی متخلص به خدیو (درگذشت ۱۳۰۹ق) آشنا شد و همراه او به مجالس صوفیه در بغداد می رفت.
اقامت حبیب در عتبات عالیات حدود ۴ سال طول کشید که در این میان، به سفر حج رفت و در بازگشت به عراق، علاوه بر میرزای شیرازی، از محضر میرزا حبیب الله رشتی و فاضل دربندی بهره برد.
فعالیتهای علمی و اجتماعی
میرزا حبیب الله مجتهد پس از نیل به درجه اجتهاد و دریافت تصدیق اجتهاد از میرزای شیرازی، در حدود ۱۲۹۸ق به مشهد بازگشت. مردم مشهد استقبال زیادی از میرزا حبیب کردند و مسئولیت مسائل شرعی که در خاندان حبیب سابقه داشت، به وی سپرده شد. حدود ۱۵ سال به ریاست روحانی مردم مشهد که اموری از قبیل قضا، تدریس، امامت جماعت، موعظه و سخنرانی بود پرداخت. حسن رفتار، درایت و شهامت وی در انجام وظایف دینی حتی زبانزد نسل های پس از وی در خراسان بود.
ميرزا حبيب از اوايل قرن چهاردهم هجري تا سال 1316ق به تدريس و ترويج ديانت در مشهد مشغول شد. او در حوزه درسي خود كه شاخههاي گوناگوني از علوم اسلامي، از قبيل فقه و اصول، حكمت، عرفان، منطق، هيئت، رياضي، نجوم و ادبيات را در بر ميگرفت، تدريس ميكرد و در هر يك از اين رشتهها تواناييهاي شگفتآوري از خود بروز ميداد. برخی از شاگردان او عبارتند از: ميرزا عبدالغفار تهراني، سيد حسن مشكان طبسي و ميرزا محمدباقر مدرس رضوي.
میرزا حبیب در حدود سال های ۱۳۱۵ تا ۱۳۱۶ در بحرآباد با عارفی به نام سید ابوالقاسم درگزی (درگذشت ۱۳۱۹) دیدار کرد. پس از این آشنایی، او مسئولیت امور شرعی را رها کرد و به جز مواقعی خاص که برای موعظه مردم به مشهد می آمد، کنج عزلت گزید و حدود ۱۰ سال در روستاهای اطراف مشهد به خصوص روستای کَنگ به عبادت، ریاضت و تفکر مشغول شد.
با ظهور انقلاب مشروطه، طرفداران مشروطه در خراسان از وی خواستند که فتوایی در وجوب مشروطه امضا کند. حبیب هم با بیان اینکه سالهاست از فتوا و امضا دست کشیده، حکم صریحی در این مورد نداد و فقط خانه خود را در اختیار انجمن ایالتی مشروطه قرار داد تا به امور مردم در آنجا رسیدگی شود.
او مجتهدی است روشن نگر که هنگام سرپرستی امور شرعی خراسان، مردم را از خرافات و برخی آیین ها نظیر شبیه سازی صحرای کربلا منع می کرد. میرزا حبیب از نفوذ خود میان مردم و حاکمان برای حفظ احترام اشخاص استفاده می نمود؛ چنانکه هنگامی که توطئه دشمنان و حاسدانِ ملک الشعراء صبوری (متوفی ۱۳۲۲)، پدر محمدتقی بهار نزدیک بود وی را از مقام ملک الشعرایی در آستان قدس رضوی عزل کند، حبیب از نفوذ خود استفاده کرد و ملک الشعرایی را برای صبوری حفظ کرد.
حبیب شاعری برجسته و غزل سراست. با اینکه در دیوان خود تصریح کرده که از اشتهار به شاعری چندان راضی نیست، اما سرآمدِ مجتهدان و دانشمندانی است که در دوره قاجار شعر سروده اند. از آثار او: «دیوان شعر» و «گنج گهر» است. حبیب خراسانی چندین مدیحه نیز در منقبت و مدح رسول اکرم (ص)، حضرت علی (ع) و حضرت ولی عصر (عج) در قالب قصیده و ترکیب بند دارد که بیشتر آنها را هنگام اقامت در عتبات عالیات سروده است. شعر حبیب بر بسیاری از شاعران خراسانی پس از وی نظیر اخوان ثالث و عماد خراسانی تأثیر گذاشته است.
آثار و تألیفات
با وجود جامعيت علمي، فكري و ادبي ميرزا حبيب، متأسفانه كمتر آثاري از وي در اختيار است. قرائني نشان ميدهد وي تقريرات ارزندهاي از مباحث استادان خود تهيه كرده بود كه به صورت دستنويس در كتابخانهاش نگهداري ميشده، ولي به مرور ايام در آنجا از بين رفته است. از حواشي مفيدش بر كتابهاي گوناگون فقهي، اصولي، كلامي، ادبي و فلسفي نيز اطلاعي در دست نيست. با اين حال ميتوان چند اثر ذيل را از وي برشمرد:
- رسالهاي در موضوع تعادل و تراجيح
- رسالهاي در لباس مشكوك: وي اين دو اثر را هنگامي كه در سامرا به سر ميبرد و از محضر ميرزاي شيرازي استفاده ميكرد، با عنايت به انديشههاي استادش و نيز ابتكارات خويش نوشت و مورد تشویق ميرزا قرار گرفت.
- ترجمه "تلماك فنلون فرانسوي" كه رماني حماسي با محتوايي تربيتي و آموزشي است.
- مقالاتي در نظم و نثر به زبانهاي عربي و فارسي كه در كتابخانهاش نگهداري ميشده است.
- مقالهاي به زبان فرانسه در نقد ديدگاههاي متفكران غربي درباره تمدن اسلامي كه در روزنامه رسمي لوتانبه چاپ رسيد.
- ديوان شعر: اين كتاب حاوي سرودههاي ميرزا حبيب در قالبهاي گوناگون شعري و با محتواي عرفاني، اعتقادي و نيز حاوي اشعاري در مدح و منقبت پيامبر اکرم و اهل بيت (علیهم السلام) كه بخشهاي مهمي از آن با عنوان «گنج گوهر» حدود نيم قرن قبل به چاپ رسيد.
منابع
- انجمن مفاخر فرهنگی، اثرآفرینان، ج۲، ص۲۴۸.
- پایگاه اطلاعرسانی حوزه.