بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه (کتاب)
نویسنده | محمدتقى شوشترى |
موضوع | شرح نهج البلاغه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | ۱۴ |
|
«بهجالصباغة فی شرح نهجالبلاغة» اثر علامه محمدتقى شوشترى (م، ۱۳۷۴ ه.ش)، مشتمل بر شرح موضوعی کتاب شریف «نهجالبلاغه» در ۱۴ جلد است. علامه شوشترى با نگارش این کتاب، نقطه عطفى در شرحنویسى بر نهجالبلاغه ایجاد کرد. نگرش انتقادى به برخى از شرحهاى پیشین نهجالبلاغه، مستندسازى روایات و تصحیح متن نهجالبلاغه، از ویژگیهای این شرح است.
محتویات
مؤلف
علامه محمدتقى شوشترى (۱۲۸۱ - ۱۳۷۲ ش) فقیه متکلم و محدث رجالی بزرگ شیعه معاصر است. این عالم فرزانه در فقه، رجال و تراجم و حدیث صاحبنظر و داراى دهها جلد اثر تحقیقى در این سه حوزه معرفتى شیعى بود و تا سنین کهولت، پرکار و پرتلاش به تتبع و پژوهش اشتغال داشت.
قاموس الرجال، قضاء امیرالمؤمنین علیه السلام، الاخبار الدخیلة، النجعه فی شرح اللمعه و نوادر الاخبار و جواهر الآثار، از دیگر تألیفات مهم اوست.
محتوای کتاب
علاّمه شوشترى شرحش را برخلاف شرحهاى دیگر که به ترتیب نهجالبلاغه است، به گونه موضوعى و در ۱۴ جلد رقم زده است. او محتواى نهجالبلاغه را در شصت فصل موضوع بندى کرده است و در ذیل این شصت فصل مباحث را در ۹۳۳ عنوان گسترانده است. جلد اول با دو مقدمه از موسسه نهجالبلاغه و مؤلف و سپس شرح خطبه سید رضى آغاز مىگردد. در ابتداى کتاب نیز شرح حالى از مؤلف این شرح ذکر شده است.
در پایان مجلد اوّل فهرست فصول و عناوین تمام مجلدات آمده است و افزون بر آن در پایان همه مجلدات فهرست فصول عناوین یاد شده است. فصول بهجالصباغه خود عناوینى جداگانه دارد؛ مثل: الفصل الثالث و العشرون فی عتاباته لعمّاله وغیرهم...، السادس و العشرون فی نقص الناس و اختلافهم و عجائب قلوبهم و..., الفصل السابع و العشرون فی القضاء و القدر و...، امّا مطالب ذیلِ فصل، عنوان موضوعى ندارد و بلکه همه با کلمه عنوان، آمده است.
مؤلف در آغاز کتاب خود ضمن ستایش نهجالبلاغه و کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام. به نقد و ارزیابى عالمانه نهجالبلاغه پرداخته و برخى از تحریفهایى را که توسط سید رضى در سخنان آن حضرت صورت گرفته، خاطرنشان مىسازد. همچنین اشتباهات سید رضى را در انتساب سخنانى به آن حضرت که براساس شواهد، مربوط به امیرالمؤمنین نیست، یادآور مىشود. نیز برخى از موقعیتهاى خطابهها و کلمات آن حضرت را که سید اشتباها ذکر کرده برمىشمرد. بىتردید، چنین رویکردى به نهجالبلاغه و سیدرضى پیش از علامه تسترى در میان شارحان نهجالبلاغه دیده نمىشود.
وى در همین مقدمه و پس از ذکر مطالب فوق به اهم شرحهاى نهجالبلاغه پرداخته و از آن میان سه شرح ابن ابىالحدید، ابنمیثم و هاشمی خویى را به ترتیب بهترین شرحها مىداند؛ با این همه، از دیدگاه علامه تسترى، این شرحها ضمن داشتن نقاط قوت، خالى از ضعف نبوده و بر این اساس یک یک این شرحها مورد نقد اجمالى قرار مىگیرند. بدین ترتیب، وى تصمیم مىگیرد تا شرحى جامع بر نهجالبلاغه بنویسد که فاقد کاستىها و کژىهاى شرحهاى دیگر باشد.
روش علامه تسترى در شرح بدین گونه است که در هر فصل و در پى هر عنوان که بخشى از خطبه یا کلام آن حضرت را نقل مىکند، نخست به اختلاف روایت لغات و جملات در شرحها پرداخته، سپس صورت صحیح آن لغت یا جمله را با استناد به آیات و روایات صحیح، به طور مستند شرح مىدهد.
مؤلف بر خلاف سنت رایج در شرحنویسى، که براساس ترتیب خطبهها، نامهها و کلمات قصار شرح صورت مىگیرد، وى بر آن مىشود تا طرحى نو در انداخته و با چشمپوشى از سنت ترتیب لفظى، براساس "ترتیب معنوى" شرح خود را سامان دهد. بدینسان این شرح نخستین شرح موضوعى مفصل بر نهجالبلاغه است که در شصت فصل طراحى و تدوین شده است. این موضوعات شصتگانه که هر یک داراى زیر موضوعات متعدد بوده، عبارتند از:
توحید، آفرینش جهان، آفرینش فرشتگان، خلقت انسان (حضرت آدم علیهالسلام)، نبوت عامه و خاصه، امامت عامه و خاصه، ملاحم و مغیبات، دانش امیرالمؤمنین علیهالسلام و دیگر سجایاى اخلاقى آن حضرت، تفسیر آن حضرت از آیات قرآن کریم، قضاوتها، پاسخهاى مثلگونه امیرالمؤمنین علیهالسلام، زهد و بىاعتنایى امام به دنیا، التزام على علیهالسلام به حق و عدالت، دعاها، شگفتىهاى جهان آفرینش، دانشهاى ستوده و ناپسند، رهنمودهاى آن حضرت به خلیفه دوم، دوستى و دشمنى او، شجاعت و شهامت وى، دوستان و دشمنان امام، سرزنشهاى او نسبت به کارگزاران خود، پیمان و تقیه آن حضرت، گلهها و شکایتهاى ایشان، کاستىهاى مردمان و اختلاف آنان، قضا و قدر، سخنان جامع آن حضرت در مسائل دین و دنیا، آنچه به عمر و عثمان مربوط مىشود، موضوع بیعت آن حضرت، داستان جمل، داستان صفین، حادثه نهروان، غارتها، مقتل آن حضرت و وصیتهاى ایشان، مرگ، نکوهش دنیا، قیامت و بهشت و دوزخ، آنچه یک بنده نسبت به پروردگار خود باید انجام دهد، اسلام و ایمان و تقوى و کفر و نفاق، قرآن کریم، عبادات و معاملات و خیر و شر، فضایل و مکارم اخلاقى، صفات نکوهیده و پسندیده، آداب معاشرت، دوستان، شادباش و تسلیت، آداب جنگ، نکوهش شامیان و ستایش کوفه، انصار و گروههاى قریش، استسقاء و قربانى، اقبال و ادبار، فتنهها و بدعتها، عقل و قلب و دل، حقایق، فقر، زنان، شیطان و دیگر موضوعات پراکنده.
ویژگیهای کتاب
از ویژگىهاى برجسته این کتاب، معرفى نسخههاى گوناگون نهجالبلاغه و اشاره به اشتباهات، تصحیفها و تنظیمهاى مختلف این نسخهها و داورى درباره میزان اعتبار این نسخهها است. مؤلف همچنین اشاره مىکند، در برخى از شرحها، قسمتى از شرح بهعنوان متن یا بالعکس قلمداد شده است.
مؤلف در مقدمه یادآور شده که امانت در نقل را رعایت خواهد کرد و هر مطلبى که مربوط به دیگران باشد، به خود نسبت نخواهد داد، چرا که این کار را نوعى "سرقت" مىداند و نتیجه مىگیرد که اگر مطلبى به کسى نسبت داده نشده باشد، از خودِ او است.
به طور کلى امتیازات «بهجالصباغه» را مىتوان در موارد ذیل برشمرد:
- موضوعى بودن این شرح.
- نگرش انتقادى به برخى از شرحهاى پیشین از جمله شرح ابن ابىالحدید و شرح ابنمیثم.
- تصحیح متن نهجالبلاغه، براساس متن منتشره از سوى شیخ محمد عبده مصرى و اقدام به تطبیق این متن با چند متن دیگر از جمله متن نهجالبلاغه ابن ابىالحدید، ابنمیثم و یک متن خطى.
- مستندسازى روایات نهجالبلاغه براساس متون قبل از تألیف نهجالبلاغه. علامه با کوششى درخور توجه تلاش کرده است تا منابع روایات نهج را یافته و متن خود را با متون قبل از نهجالبلاغه تطبیق دهد.
- گستردگى موضوعات مورد بحث. علامه با انتخاب ۶۰ عنوان اصلى که هر کدام دربردارنده، چندین عنوان فرعى است. اهم موضوعات این کتاب شریف را به بحث گذاشته است. این موضوعات هر یک جلوهاى از نهجالبلاغه را نشان داده و بیانگر دامنه وسیع این دائرةالمعارف حکمت، سیاست و فلسفه و کلام است.
- توجه به ظرائف حوادث تاریخى. احاطه علامه بر مباحث تاریخى موجب گردیده تا در مورد حوادث تاریخى با دقت سخن گفته و خطاهاى شارحان پیشین را نشان دهد.
- بىطرفى علمى در نقد و بررسى. علامه بدون تعصب و جانبدارى از مذهبى خاص، نقدهاى علمى خود را بر سخنان شارحان گذشته مطرح نموده و ضمن برشمردن محاسن آنان، معایب آشکار را نیز مطرح مىنماید.
- بهج الصباغه آکنده از نکات تاریخى، توضیح اماکن و شرح و تبیین مواضع کسان در تاریخ اسلام است.
با این همه، نباید از ذکر چند کاستى در این شرح ارجمند غفلت ورزید:
- این شرح، براساس گرایشات و توانائىهاى علمى مؤلف، بیشتر شرحى "نقلى" است و علیرغم معارف گسترده و عمیق عقلى و فلسفى در نهجالبلاغه، شرح مذکور کمتر صبغه عقلى دارد.
- هر چند فصلهاى شصتگانه بیشترین تنوع موضوعى را دارند، اما ترتیب منطقى خاصى در این چینش مشهود نیست.
منابع
- "نگاهى به شرحهاى نهجالبلاغه"، پایگاه مجلات تخصصى نور، مجله قبسات، بهار ۱۳۸۰ شماره ۱۹.
- "معرفىهاى اجمالى"، پایگاه مجلات تخصصى نور، مجله آینه پژوهش، مهر ۱۳۷۶ شماره ۴۶.