آیه 115 سوره نحل: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۳: | سطر ۴۳: | ||
اهل: اهلال: بلند كردن صدا. «اهل المولود»: بچه وقت ولادت فرياد كرد . | اهل: اهلال: بلند كردن صدا. «اهل المولود»: بچه وقت ولادت فرياد كرد . | ||
أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ در بقره/ 173، مائده 3، انعام 145 گذشت. | أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ در بقره/ 173، مائده 3، انعام 145 گذشت. | ||
− | باغ: باغ به معنى طالب و مايل .«عاد» به معنى متجاوز از حد نياز است | + | |
+ | باغ: باغ به معنى طالب و مايل .«عاد» به معنى متجاوز از حد نياز است.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۳۲
<<114 | آیه 115 سوره نحل | 116>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
خدا بر شما بندگان تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که به نام غیر خدا ذبح کنند حرام گردانید، و اگر کسی مضطر و ناچار شود بیآنکه قصد تجاوز (از اندازه) و تعدی (از حکم خدا) نماید (باز از همین حرامها به قدر ضرورت تناول کند) خدا البته بسیار آمرزنده و مهربان است.
خدا فقط مردار وخون و گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا ذبح کرده اند، بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که [برای نجات جانش از خطر، به خوردن آنها] ناچار شود در حالی که خواهان لذت نباشد و از حد لازم تجاوز نکند [گناهی بر او نیست] یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
جز اين نيست كه [خدا] مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه نام غير خدا بر آن برده شده حرام گردانيده است. [با اين همه،] هر كس كه [به خوردن آنها] ناگزير شود، و سركش و زيادهخواه نباشد، قطعاً خدا آمرزنده مهربان است.
خدا حرام كرده است بر شما مردار و خون و گوشت خوك و هر چه را جز به نام خدا ذبح كرده باشند. اما كسى كه ناچار شود هرگاه بىميلى جويد و از حد نگذراند، خدا آمرزنده و مهربان است.
خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریدهاند، بر شما حرام کرده است؛ امّا کسانی که ناچار شوند، در حالی که تجاوز و تعدّی از حدّ ننمایند، (خدا آنها را میبخشد؛ چرا که) خدا بخشنده و مهربان است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اهل: اهلال: بلند كردن صدا. «اهل المولود»: بچه وقت ولادت فرياد كرد . أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ در بقره/ 173، مائده 3، انعام 145 گذشت.
باغ: باغ به معنى طالب و مايل .«عاد» به معنى متجاوز از حد نياز است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «115»
جز اين نيست كه (خداوند) مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نام غير خدا (به هنگام ذبح) بر آن برده شده، بر شما حرام كرده است، پس هر كس (به خوردن اينها) ناچار شود، بدون آنكه (قصد) تجاوز و تعدى (به حكم خداوند) داشته باشد و يا (از نياز ضرورى) تجاوز كند، (مانعى براى خوردنش نيست) زيرا كه خداوند بخشنده مهربان است.
نکته ها
اين آيه با اندكى تفاوت، در سورههاى انعام و نحل كه مكّى هستند و سورههاى بقره و مائده كه مدنى هستند نيز آمده است.
«اهلال» از «هلال» به معناى بلند كردن صدا هنگام ديدن هلال ماه است و چون مشركان هنگام ذبح حيوانات، نام بتها را با صداى بلند مىبردند، از اين كار تعبير به «اهلال» شده است. «1»
گرچه در اين آيه مواردى از خوردنىهاى حرام آمده است، امّا منحصر در آنها نيست، بلكه موارد ديگرى را پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بيان نموده كه به سفارش خود قرآن بايد بپذيريم. «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» «2»
پیام ها
1- حرام كردن چيزى تنها بدست خداست و كسى حقّ ندارد از پيش خود يا براساس خرافات و موهومات چيزى را حرام يا حلال كند. «إِنَّما حَرَّمَ»
2- دليل و فلسفهى تحريم بعضى خوردنىها، تنها مسائل بهداشتى و مادى نيست، بلكه دورى از پليدىهاى معنوى، همچون شرك نيز يك معيار است. حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ ... وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ
«1». تفسير نمونه.
«2». حشر، 7.
جلد 4 - صفحه 594
3- حتّى خوردن بايد در مدار توحيد باشد. حَرَّمَ ... ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ
4- از قانون الهى و تبصرههاى آن سوءاستفاده نكنيد. «فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ»
5- اسلام بنبست ندارد. در شرايط اضطرار، كيفر گناه بخشيده مىشود. فَمَنِ اضْطُرَّ ... فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (115)
بعد از آن بيان محرمات را فرمايد:
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ: اين است و جز اين نيست كه خدا حرام فرموده بر شما مردار را. وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ: و خون و گوشت خوك را. وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ: و آنچه ندا كرده شود مر غير خدا را به آن در وقت ذبح آن، يعنى آنها را به نام بتان كشته باشند.
تحقيق: اين مطلب مسلم شده كه ذات احديت الهى، حكيم على الاطلاق، و به مقتضاى حكمت در جميع اوامر و نواهى و تحليل و تحريم او حكمتى و علتى قطعا مىباشد، خواه بدانيم يا ندانيم؛ و ندانستن حكمت نهى يا امرى، دليل بر نداشتن حكمت نيست. و همينقدر كافى است كه جميع افعال عالم
جلد 7 - صفحه 298
ازلى به غير از حكمت و مصلحت صحيحه معقوله، اصلا و ابدا متعقل نخواهد بود، چنانچه طبيب حاذق نسبت به مرض امر و نهى دارد، و مريض حق چون و چرا در نسخه طبيب ندارد؛ زيرا او مىداند، و لكن مريض جاهل، و قاصر از ادراك باشد همچنين در نسخه جامعه فرامين الهيه كه براى رفع امراض نظام اجتماعى و موجب حفظ الصحه روحى و جسمى عالم بشرى است، هر آينه چون و چرا لغو و باطل خواهد بود.
مقدمه ديگر آنكه: احكام شرعيه، دائر مدار مصلحت در مأمور بها، و مفسده در منهىّ عنها است، لكن دائر مدار حكم عقل، نفع و ضرر است. بنابراين نتوان به ميزان عقل، كشف حكم شرع را نمود، لذا علل احكام شرعيه، مجهول است مگر شمهاى از آن كه در اخبار ائمه هدى عليهم السّلام عنوان شده؛ از جمله در علل الشرايع صدوق «1» رحمه الله حضرت رضا عليه السّلام در جواب مسائل محمد بن سنان نوشته كه: حرام فرمود خداوند مردار را به جهت آنكه در آنست از فساد ابدان و آفت، و حق تعالى قرار داده تسميه را سبب براى تحليل و فرق بين حلال و حرام. و حرام فرموده خون را مانند تحريم ميته به سبب آنچه در او است از فساد بدنها و موجب شود زرداب و خشكى دهن و بدبوئى و بدى خلق و موجب قسوت قلب و كمى رأفت و رحمت، به حدى كه ايمن نباشد كه بكشد پدرش را و پسرش را و رفيق خود را. در حديثى نيز فرمايد «2»: حرام فرمود خوك را، زيرا قبيح گردانيده شده است و قرار داده خداوند آن را پند و عبرت براى خلق و دليل بر آنچه از مخلوقاتش را مسخ نموده و نيز به سبب آنكه غذاى آن نجسترين نجاسات است با بيماريها و علتهاى بسيار.
فَمَنِ اضْطُرَّ: پس هر كه مضطر و محتاج گردد به خوردن يكى از محرمات.
غَيْرَ باغٍ: در حالتى كه طالب لذت نباشد، يا باغى بر امام زمان خود نباشد؛ چه
«1» علل الشرايع، جلد 2، باب 237، صفحه 485.
«2» همان مدرك، صفحه 484، حديث 4.
جلد 7 - صفحه 299
خوارج با آنكه اقتصار كند بر سدّ رمق در خوردن ميته، بر او حرام، و موجب عقوبت اخروى است. وَ لا عادٍ: و نه تجاوز كننده از حد سد رمق. فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ: پس بدرستى كه خداى تعالى آمرزنده است گناه مضطر را كه مؤاخذه نفرمايد، مهربان است در رخصت دادن خوردن محرمات در حين اضطرار. مضطر به خوردن اين محرمات مذكوره با رعايت دو شرط مزبور كه باغى و تعدى از سد رمق ننمايد، خداى تعالى بر او غفور و رحيم است، نه در دنيا بر او حرجى باشد و نه در آخرت تبعهاى داشته باشد؛ و تفصيل آن در سوره بقره مذكور شده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها وَ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (111) وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ (112) وَ لَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ وَ هُمْ ظالِمُونَ (113) فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (114) إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (115)
ترجمه
روز كه ميآيد هر كسى با آنكه مجادله ميكند براى خودش و وفا كرده ميشود بهر كس آنچه بجا آورد و آنها ستم كرده نميشوند
و زد خدا مثلى كه بلدى بود امن و آرام ميآمد آنرا روزيش فراوان از هر جا پس كفران نمودند بنعمتهاى خدا پس چشانيدشان خدا اثر لباس گرسنگى و ترس را براى آنچه بودند كه ميكردند
و بتحقيق آمد آنها را پيغمبرى از خودشان پس تكذيب نمودند او را پس گرفت آنها را عذاب در حاليكه بودند ستمكاران
پس بخوريد از آنچه روزى داد شما را خدا حلال پاكيزه و شكر كنيد نعمت خدا را اگر باشيد كه او را ميپرستيد
جز اين نيست كه حرام كرد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه بانگ زده شود براى غير خدا به آن پس كسيكه مضطرّ شود در حاليكه نه ستمكار باشد و نه متعدى پس همانا خداوند آمرزنده مهربان است..
جلد 3 صفحه 322
تفسير
ظرف در صدر آيه يا متعلّق است بغفور رحيم در آيه سابقه يا به اذكر مقدّر و مراد روز قيامت كبرى است كه مردم در پيشگاه الهى حاضر ميشوند و هر كس حجّت باطلى اقامه مينمايد براى رفع تقصير از خود و عذر غير موجّهى ميآورد براى ترك اطاعت خويش و كسى بفكر كسى نيست روز وا نفسا است و جزاى اعمال بد و خوب آنها بدون كم و زياد بآنها داده ميشود و در اين باب بر آنها ستم نميشود كه از عمل خيرشان چيزى كاسته يا بر عمل شرّشان چيزى افزوده شود و ممكن است عين اعمال بآنها مسترد شود بصورت زشت و زيبا و خداوند مثلى زده است براى اهل مكّه كه در بلدى بودند امن و مورد اطمينان از هجوم دشمن باحترام كعبه با وسعت رزق چون از طائف و غيره انواع فواكه و اطعمه بآن جا حمل ميشد و مرفّه البال زندگانى مينمودند پس كفران نعمت كردند و بت پرست شدند و خداوند چشانيد بآنها و مقدّر كرد براى اهالى آن گرسنگى و ترس را كه مانند لباس بر بدنشان احاطه داشت براى اعمال بدشان و آمد از طرف خداوند نزد آنها پيغمبرى از اهل بلد خودشان پس تكذيب نمودند او را و معذب بعذاب مذكور شدند با آنكه ستمكار بودند بر خودشان و بعضى گفتهاند عذابشان در جنگ بدر بود و آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نفرين فرمود آنها را و از خداوند خواست كه هفت سال بقحطى مبتلا شوند مانند اهل مصر در زمان حضرت يوسف عليه السّلام بعلاوه منع فرمود از آنكه آذوقه بآن جا حمل شود و از ترس مسلمانان جرئت مسافرت براى تجارت نداشتند و از گرسنگى مردار و خون ميخوردند و قمّى ره فرموده اينها قومى بودند كه نهر آبى داشتند و با وفور نعمت و رفاهيّت زندگانى ميكردند پس كفران نعمت نمودند و استنجاء كردند بخمير براى آنكه نرم باشد پس نهرشان خشك شد و گرفتار قحطى شدند بطوريكه همان خميرهائى كه خودشان را با آنها پاك كرده بودند بين خودشان قسمت ميكردند و ميخوردند و اين بنظر حقير منافى با بيان سابق نيست چون مثل با ممثّل بايد مطابق باشد حال آنها هم با اهل مكّه مطابق است در كفران نعمت و تبديل آن بعقوبت و پس از انقضاء ايّام شدّت و محنت و قبول اسلام خداوند از نظر رحمت و رأفت نعمت خود را براى آنها عودت داد و اباحه فرمود بصيغه امر كه بخوريد از آنچه روزى داد شما را خدا از غنائم وافر و سائر نعم كه حلال و پاكيزه
جلد 3 صفحه 323
است براى شما و شكر نعمت خدا را بجا آوريد اگر عبادت مينمائيد خداوند يگانه را و دست از بت پرستيدن برداشتهايد و طالب رضاى خدا و خوشنودى پيغمبر او هستيد فقط حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و حيواناتى كه در وقت كشتن آنها نام بتها برده شود و باسم غير خدا آنرا ذبح كنند آنهم در صورت اختيار نه اضطرار بتفصيلى كه در سوره بقره ذيل همين آيه گذشت و اينجا بمناسبت مقام تكرار شده است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيكُمُ المَيتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحمَ الخِنزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضطُرَّ غَيرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (115)
جز اينکه نيست که خداوند حرام فرموده بر تمام شما ميته و خون و گوشت خوك و آنچه براي بتها و بنام آنها ميكشيد پس كسي که از روي اضطرار و حفظ نفس اكل نمود بشرط آنكه تجاوز و تعدي نكرده باشد پس محققا خداوند آمرزنده و رحم كننده است.
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيكُمُ خطاب بجميع مكلفين است که تمام افراد بشر را شامل ميشود زيرا پيغمبر مبعوث بر كافه جن و انس است.
(الميتة) ميته مقابل مذكّي است که داراي جميع شرائط تذكيه باشد اولا قابل تذكيه باشد حيوانات حرام گوشت مثل سگ گربه موش شير ببر پلنگ روباه شغال و امثال اينها قابليت تذكيه ندارند فقط حيوان حلال گوشت قابل تذكيه است و ثانيا شرايط تذكيه را بايد مراعات كرد.
«1» تذكيه كننده مسلم باشد.
«2» رو بقبله باشد.
«3» حين تذكيه بسم اللّه گويد.
«4» فري اوداج اربعه بشود که ذبح گويند در مثل گاو و گوسفند يا نحر كنند در شتر.
جلد 12 - صفحه 202
«5» با آهن باشد مثل كارد و چاقو و خنجر و شمشير و در شتر نيزه هم كافيست و اينکه لفظ ميته شامل جميع مذكورات در سوره مائده آيه 5 ميشود وَ المُنخَنِقَةُ وَ المَوقُوذَةُ وَ المُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلّا ما ذَكَّيتُم وَ ما ذُبِحَ عَلَي النُّصُبِ وَ أَن تَستَقسِمُوا بِالأَزلامِ بلكه هر چه فاقد شرائط باشد مثل ذبيحه كفار تمام ميته است.
وَ الدَّمَ مطلق خون چه از حلال گوشت باشد و چه از حرام گوشت حتي متخلف در ذبيحه که محكوم بطهارت است اكلش حرام است حتي خون غير صاحب نفس سائله که حكم بطهارت شده وَ لَحمَ الخِنزِيرِ ذكر خصوص خنزير با اينكه حيوانات محرمة الاكل بسيار است براي اينكه معمول نصاري است و امروز هم در جامعه مسلمين بسيار رواج دارد وَ ما أُهِلَّ لِغَيرِ اللّهِ اينهم لفظ ميته شامل بود لكن چون معمول مشركين بود بالخصوص ذكر شده فَمَنِ اضطُرَّ اضطرار مجوّز تمام مذكورات ميشود الضرورات تبيح المحظورات و جزو نه چيزيست که از اينکه امت برداشته شده
و ما اضطروا اليه
لكن بشرطي که غَيرَ باغٍ وَ لا عادٍ باشد باغ بمعني طلب كننده است چنانچه ميفرمايد:
ابتِغاءَ وَجهِ اللّهِ بقره آيه 274منبه وَ مَن يَبتَغِ غَيرَ الإِسلامِ دِيناً فَلَن يُقبَلَ مِنهُ آل عمران آيه 79 و بسياري از آيات و عاد از عدو است بمعني دويدن اشاره به اينكه سگها را روانه كنند و آن حيوان حرام گوشت را صيد كند يا ميته شود که ميفرمايد:
وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلّا ما ذَكَّيتُم مائده آيه 4 فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ ميامرزد و عفو ميكند و گذشت ميفرمايد رحيم مورد عنايات و مشمول رحمتهاي خود ميگرداند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 115)- دروغگویان هرگز رستگار نخواهند شد: از آنجا که در آیات گذشته سخن از نعمتهای پاکیزه الهی و شکر این نعمتها به میان آمده بود این آیه در تعقیب آنها، از محرمات واقعی و محرمات غیر واقعی که از طریق بدعت در آیین خدا تحریم شده بودند، سخن میگوید تا این حلقه تکمیل گردد.
نخست میگوید: خداوند «تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریدهاند بر شما حرام کرده است» (إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ).
اما آلودگی سه مورد اول، امروز بر کسی پوشیده نیست، مردار منبع انواع میکربهاست، و خون نیز از تمام اجزاء بدن از نظر فعالیت میکربها آلودهتر است، و گوشت خوک نیز عاملی برای چند نوع بیماری خطرناک است.
اما حیواناتی که با نام غیر «اللّه» ذبح میشوند فلسفه تحریم آن جنبه بهداشتی نیست، بلکه جنبه اخلاقی و معنوی دارد. چرا که از یک سو مبارزهای است با آیین
ج2، ص607
شرک و بت پرستی و از سوی دیگر توجهی است به آفریننده این نعمتها.
ضمنا از مجموع محتوای این آیه و آیات بعد، این نکته استفاده میشود که اسلام، اعتدال را در استفاده از گوشت توصیه میکند، نه مانند گیاهخواران این منبع غذایی را بکلی تحریم کرده، و نه مانند مردم عصر جاهلیت و گروهی از به اصطلاح متمدنان زمان ما اجازه استفاده از هر نوع گوشتی (حتی سوسمار و خرچنگ و انواع کرمها) را میدهد.
و در پایان آیه همان گونه که روش قرآن در بسیاری از موارد است، موارد استثناء را بیان کرده، میگوید: «اما کسانی که ناچار شوند (از خوردن گوشتهای حرام فی المثل در بیابانی بدون غذا بمانند و جانشان در خطر باشد) در حالی که تجاوز و تعدّی از حدّ ننمایند (خدا آنها را میبخشد چرا که) خدا بخشنده و مهربان است» (فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم