آیه 16 سوره طه: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | يصدنك: صد: اعراض و برگرداندن. لازم و متعدى هر دو آمده است در اينجا به معنى برگرداندن است. | |
+ | فتردى: ردى: هلاكت. تردى: قرار گرفتن در معرض هلاكت «فتردى» هلاك مىشوى..<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۱۹
<<15 | آیه 16 سوره طه | 17>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس زنهار مردمی که به قیامت ایمان ندارند و پیرو هوای نفسند تو را از یاد آن (روز هولناک) بازندارند و غافل نکنند و گرنه هلاک خواهی شد.
پس مبادا آنکه از هوای نفسش پیروی کرده و [به این سبب] به قیامت ایمان ندارد، تو را [از توجه به آن] باز دارد که هلاک می شوی.
پس هرگز نبايد كسى كه به آن ايمان ندارد و از هوس خويش پيروى كرده است، تو را از [ايمان به] آن باز دارد، كه هلاك خواهى شد.
آن كس كه به آن ايمان ندارد و پيرو هواى خويش است، تو را از آن رويگردان نكند، تا به هلاكت افتى.
پس مبادا کسی که به آن ایمان ندارد و از هوسهای خویش پیروی میکند، تو را از آن بازدارد؛ که هلاک خواهی شد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يصدنك: صد: اعراض و برگرداندن. لازم و متعدى هر دو آمده است در اينجا به معنى برگرداندن است. فتردى: ردى: هلاكت. تردى: قرار گرفتن در معرض هلاكت «فتردى» هلاك مىشوى..[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى «16»
پس مبادا كسى كه به قيامت ايمان ندارد و پيرو هواى نفس خويش است، تو را از توجّه به قيامت باز دارد كه سقوط مىكنى.
پیام ها
1- تنها اعتقاد و عمل به اصول و فروع كافى نيست، بلكه صلابت در برابر مخالفان نيز لازم است. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا- فَاعْبُدْنِي فَلا يَصُدَّنَّكَ»
2- افراد بىايمان در صدد باز داشتن شما از راه حقّ هستند. توطئه وكارشكنى آنان، در راه وروش شما خللى وارد نسازد. «فَلا يَصُدَّنَّكَ»
3- سرچشمه انكار معاد، پيروى از هواى نفس است. «1» «مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ»
4- ايمان به معاد، بهترين عامل براى كنترل هوى پرستى است. «مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ»
5- نتيجه هوى پرستى سقوط است، گرچه آن شخص پيامبر باشد. «فَتَرْدى» 6- سازش با كفّار و افراد بىايمان، مايهى هلاكت است. فَلا يَصُدَّنَّكَ ... فَتَرْدى
7- كافران و هواپرستان درصدد بازداشتن مؤمنان از نمازند. أَقِمِ الصَّلاةَ ...
فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنْها
«1». شايد علّت آنكه عدم ايمان با جملهى «لا يؤمن» به صورت مضارع، و پيروى از هوى و هوس با جملهى، «واتّبع هويه» به شكل فعل ماضى آمده، اين باشد كه ايمان نياوردنها به خاطر پيروى از هوسها است. تفسير الميزان.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 331
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى «16»
فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها: پس باز ندارد تو را از نماز يا از ايمان به قيامت كسى كه تصديق ننموده است قيامت را. وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى: و پيروى
«1» سوره كهف، آيه 77.
«2» مجمع البحرين، ج 3، ص 138.
«3» نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه 37، ص 121.
جلد 8 - صفحه 254
نمود ميل نفس خود را نه عقل را، پس هلاك شوى چنانچه آن منكر تابع هوى، هلاك شد.
تنبيه: آيه شريفه شامل است كليّه مؤمنين را در تحذير از انكار و تكذيب قيامت و باز ايستادن از وظايف عبادت و اطاعت حضرت احديت به سبب وساوس شيطانيت، زيرا برهان عقلى اثبات نمايد روز جزا و پاداش اعمال را از خوب و بد. لكن منكرين و معاندين، پيروى كردند شهوات نفسانيه و لذات فانيه را و تمام همت خود را مصروف به آن نموده، لذا از امر آخرت باز مانده و به هلاكت ابدى گرفتار شده. و اگر پيروى عقل مىنمودند و فرمايشات پيغمبر را قبول مىكردند، هر آينه آنها را دلالت مىنمود به رشد و هدايت و باز مىداشت از كفر و ضلالت. پس شما مؤمنين آگاه و هشيار باشيد، كثرت و شوكت معاندين شما را باز ندارد از اقامه دين و نشر سنت سيد المرسلين صلّى اللّه عليه و آله؛ فرمود: المؤمن كالجبل لا تحرّكه العواصف: مؤمن در ثبات عقيده ايمانى مانند كوه ثابت و محكم باشد كه متحرك و متزلزل نسازد او را بادهاى شديد مخالف از استقامت «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى «9» إِذْ رَأى ناراً فَقالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدىً «10» فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ يا مُوسى «11» إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً «12» وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى «13»
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي «14» إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيها لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى «15» فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى «16»
ترجمه
و آيا رسيد بتو خبر موسى
چون ديد آتشى پس گفت به كسانش درنگ كنيد همانا من يافتم آتشى را شايد من بياورم براى شما از آن شعلهاى يا بيابم بر اثر آتش هدايتى
پس چون آمد نزد آن ندا كرده شد اى موسى
بدرستيكه من پروردگار توام پس بيرون كن نعلين خود را همانا تو در وادى مقدس طوائى
و من برگزيدم تو را پس گوش ده آنچه را وحى ميرسد بتو
بدرستيكه من خدائى هستم كه نيست خدائى مگر من پس عبادت كن مرا و بر پادار نماز را براى ياد من
همانا قيامت آينده است نزديك بود پنهان دارمش تا جزا داده شود هر كسى بآنچه سعى ميكند
پس باز ندارد تو را از آن كسيكه ايمان نميآورد بآن و پيروى كرده
جلد 3 صفحه 500
است از خواهش دلش پس هلاك شوى.
تفسير
گفتهاند چون اين سوره در اوائل بعثت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده خداوند براى دلگرمى آنحضرت بامر رسالت و صبر و بردبارى آن سرور در تحمل شدائد و ناملايمات دعوت ابتداء امر رسالت حضرت موسى را بيان فرموده باين تقريب كه آيا قصّه بعثت موسى را كه شگفت آور است شنيدهاى و آن از اين قرار است چون نشنيدى بشنو پس از آنكه حضرت موسى چند سال در مدين خدمت شعيب را نمود با اجازه آنحضرت عازم سفر بمصر شد براى ملاقات مادر و برادرش هارون و باعيال خود صفورا دختر شعيب عليه السّلام و اطفال خويش و گوسفندانى كه در آنمدت مالك شده بود رهسپار گرديد و چون بوادى و سرزمين طوى كه كوه طور آنجا است رسيد شب جمعه بود و هوا بسيار سرد و تاريك و زمين پر از يخ عيالش را درد زائيدن گرفت با آنكه راه را هم گم كرده بود و گوسفندانش متفرق شده بودند ناگهان از جانب كوه طور آتشى را مشاهده نمود ناچار بخانواده خود گفت درنگ نمائيد من آتشى كه اميد فرج در آنست مشاهده نمودم چون ايناس رؤيت بدون شبهه يا موجب استيناس و رافع وحشت است شايد من بياورم از آن آتش شعله و پارهاى كه با آن گرم شويم يا بوسيله آن آتش افروخته و كسانيكه در اطراف اويند براه مقصود واقف گرديم و بجانب آتش حركت كرد و چون نزديك شد ديد آتش سفيد رنگى از درخت سبزى مشتعل است در اينجا قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پس رو بآتش رفت كه از آن اقتباس نمايد آتش رو باو آورد موسى ترسيد و عقب رفت و آتش هم بجاى خود برگشت باز موسى نزديك بآن شد براى انجام مقصود و آتش رو باو نمود و او عقب كشيد و آتش بمحل خود باز گشت كرد تا سه مرتبه و در دفعه سوّم آتش برنگشت و نداى خداوند را شنيد و تتمّه حديث در سوره قصص ذكر خواهد شد انشاء اللّه تعالى و آن ندا اين بود كه خدا فرمود اى موسى همانا من و براى تأكيد مكرّر كرد پروردگار توام پس نعلين خود را از پايت بيرون كن بدرستيكه تو در وادى پاكيزه و مقدّس ناميده شده بطوائى و مناسب با ادب و تواضع پا برهنه بودن است و در فقيه و اكمال و علل از امام صادق عليه السّلام و قمّى ره روايت نموده كه نعلين آنحضرت از پوست حيوان مرده بود لذا مأمور بخلع
جلد 3 صفحه 501
شد ولى در بعضى از روايات از اين معنى تكذيب شده و فرمودهاند مراد خلع محبت اهل و اولاد است و در بعضى فرمودهاند مراد خوف از تلف عيال در وضع حمل و خوف از فرعون است و هر يك در محل و مورد خود از ظاهر و باطن صحيح و مناسب است و بعضى طوى را بمعناى طى كرده شده گرفتهاند و بنابراين حال است براى وادى يعنى انّك بالواد المقدّس الّذى طويته و در علل از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه آن وادى مقدّس شد براى آنكه پاكيزه شد در آن ارواح و برگزيده شد در آن ملائكه و سخن گفت خداوند با موسى سخن گفتنى و نيز خداوند بموسى عليه السّلام فرمود و من برگزيدم تو را به نبوت پس گوش ده آنچه را بتو وحى ميشود كه همان معناى نبوّت است و بنابراين لما يوحى قابل تعلق به اخترتك و استمع هر دو است يعنى برگزيدم تو را براى چيزيكه وحى ميشود پس گوش ده آنرا و اوّل جملهئى كه بآنحضرت وحى شد توحيد خداوند يگانه و نفى شريك و اخلاص در عبادت بود كه منتهاى علم و كمال عمل است و پس از آن اقامه نماز براى ادامه ياد خدا و مشغول شدن قلب و زبان بذكر او كه طريقه موحّدين و سيره مقرّبين است و از چند روايت معتبره استفاده ميشود كه مراد آنستكه هر گاه نمازى از شخص فوت شود هر وقت يادش بيايد بايد بخواند ماداميكه وقت نماز حاضرش تنگ نشده باشد و بايد دانست كه مسلما روز قيامت خواهد آمد نهايت آنكه وقتش معلوم نيست چون خداوند خواسته است مخفى باشد و ناگهان آشكار گردد تا مردم از آن خائف و ترسان باشند و بقدرى خداوند باخفاء آن اهتمام دارد كه نزديك بود وقت آنرا بر خلق و خويش مخفى كند و اين كلام را معمولا براى مبالغه در كتمان امرى ميگويند چنانچه در مجمع و جوامع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه نزديك بود مخفى كنم آنرا از خودم و بعضى «اكاد اخفيها من نفسى» قرائت نمودهاند و قمّى ره نيز نقل نموده پرسيدند چگونه مخفى مينمايد آنرا بر خودش فرمود قرار ميدهد آنرا بدون وقت و بعضى گفتهاند مراد بيرون آوردن از خفاء است چون اخفاء باين معنى نيز ميآيد در هر حال روز قيامت ميآيد و پنهان است وقتش يا ميآيد و نزديك است ظاهر شود بمعناى اخير براى آنكه هر كس بپاداش كار خود از خوب و بد برسد پس نبايد حضرت موسى و امت او را باز دارد از تصديق بروز قيامت يا
جلد 3 صفحه 502
نماز كسيكه ايمان بيكى از آن دو ندارد و متابعت هواى نفس امّاره خود را نموده در اين بىايمانى پس هلاك شود العياذ باللّه آنحضرت يا كسيكه باز داشته شده است از اين عقيده حقه مانند فرعون و فرعونيان چون ادلّه قطعيّه بر ثبوت هر دو اقامه شده است بطوريكه جاى شبهه و ترديد براى احدى باقى نمىماند مگر آنكه خواسته باشد هوا پرستى كند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنها مَن لا يُؤمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَردي «16»
پس جلوگير نشود ترا از او كسي که ايمان باو ندارد و متابعت ميكند هواي
جلد 13 - صفحه 17
خود را پس به هلاكت ميافتي.
(فَلا يَصُدَّنَّكَ) خطاب بحضرت موسي است لكن از باب (ايّاك اعني و اسمعي يا جاره) خطاب بجميع مكلّفين است و فرد اجلي را در نظر گرفته و مقصود جميع افراد ما دون است در حديث دارد که بعضي خدمت امير المؤمنين شرفياب شدند عرض كردند که خداوند امر فرمود بملائكه که سجده كنند بآدم و شيطان از ملائكه نبود چرا در ترك سجده رانده درگاه شد با اينكه امر باو نشده بود! حضرت جواب دادند که در قرآن خطاب بمؤمنين شده راجع به بسياري از تكاليف با اينكه تمام جنّ و انس مكلّف بآنها هستند براي اينکه که پيغمبر مبعوث بر كافّه جنّ و انس بوده فرد اجلي را خطاب فرموده که ما بقي افراد بدانند که بطريق اولي مكلّف هستند خداوند ملائكه را با آن مقام قرب که گفتند (نَحنُ نُسَبِّحُ بِحَمدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ) بقره آيه 28 که تكليف را ما دون بدانند مثل شيطان که بطريق اولي مكلّف بسجده است.
(عَنها مَن لا يُؤمِنُ بِها) در بين مفسّرين اختلاف شد در مرجع ضمير عنها و بها بعضي گفتند راجع بصلاة است يعني كساني که ايمان بنماز ندارند مانع نشوند ترا از اقامه نماز بعضي گفتند راجع بساعة است يعني كساني که اعتقاد بقيامت ندارند مانع نشوند ترا از ايمان بقيامت بعضي گفتند ضمير عنها راجع بصلاة است و ضمير بها راجع بساعة است بعضي گفتند راجع بهر دو است و لكن ظاهرا بملاحظه اقربيت راجع به ساعت است و اشاره بفرعون و فرعونيان است که معتقد بمعاد نيستند.
(فَتَردي) ردي مقابل جيد است انسان جيّد انبياء و اولياء و اتقياء و اهل ايمان بدرجات مختلفه و ردي كفّار و منافقان و مشركين و كليه ارباب ضلالت بدركات مختلفه و امور نسبي است بسا انسان از بعض جهات جيد و از بعض جهات ردي است مثل مؤمن فاسق فاجر عاصي.
18
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 16)- در این آیه به یک اصل اساسی که ضامن اجرای همه برنامههای عقیدتی و تربیتی فوق است اشاره کرده، میفرماید: «پس مبادا کسی که به آن ایمان ندارد و از هوسهای خویش پیروی میکند، تو را از آن باز دارد که هلاک خواهی شد»! (فَلا یَصُدَّنَّکَ عَنْها مَنْ لا یُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدی).
در برابر افراد بیایمان و وسوسهها و کار شکنیهای آنان محکم بایست، نه از انبوه آنها و توطئههایشان وحشت کن، و نه در حقانیت دعوت و اصالت مکتبت از این هیاهوها شک و تردیدی داشته باش.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم