آیه 51 سوره اسراء: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | ينغضون: نغض: حركت كردن و حركت دادن. نغض رأس حركت دادن آن يا بالا و پائين بردن آن است، | |
+ | در آيه ظاهرا به معنى جلو آوردن يا حركت دادن به عنوان بىاعتنايى است. آن در قرآن فقط يك بار آمده است. | ||
+ | .<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۲۱
<<50 | آیه 51 سوره اسراء | 52>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
یا خلقتی (سختتر از سنگ و آهن) از آنچه در دلتان بزرگ مینماید (باز به امر خدا زنده میشوید)، پس خواهند گفت: که ما را دوباره زنده میکند؟ بگو: همان خدایی که هم اول بار شما را آفرید؛ آنگاه آنها سر به سوی تو جنبانده گویند: پس این وعده کی خواهد بود؟ بگو: شاید که از حوادث نزدیک باشد (زیرا مرگ به هر کس نزدیک است و قیامتش به مرگ برپا میشود).
یا آفریده ای از آنچه در ذهنتان [حیات یافتنش] سخت و دشوار می آید [بدون تردید با آفرینشی جدید برانگیخته می شوید] بی درنگ خواهند گفت: چه کسی ما را بر می گرداند؟ بگو: همان کسی که اولین بار شما را آفرید. پس سرهای خود را [به عنوان ریشخند و استهزا] به سوی تو می جنبانند و می گویند: [این زنده شدن دوباره] چه زمانی خواهد بود؟ بگو: چه بسا نزدیک باشد.
يا آفريدهاى از آنچه در خاطر شما بزرگ مىنمايد [باز هم برانگيخته خواهيد شد].» پس خواهند گفت: «چه كسى ما را بازمىگرداند؟» بگو: «همان كس كه نخستين بار شما را پديد آورد.» [باز] سرهاى خود را به طرف تو تكان مىدهند و مىگويند: «آن كى خواهد بود؟» بگو: «شايد كه نزديك باشد.»
يا مخلوقى كه در خاطرتان بزرگ مىنمايد. خواهند گفت: چه كسى ما را بازمىگرداند؟ بگو: آن كس كه بار نخست شما را آفريد. آنگاه در برابر تو سر مىجنبانند و مىگويند: چه وقت؟ بگو: ممكن است كه در همين نزديكى؛
یا هر مخلوقی که در نظر شما، از آن هم سختتر است (و از حیات و زندگی دورتر میباشد، باز خدا قادر است شما را به زندگی مجدد بازگرداند). آنها بزودی می گویند: «چه کسی ما را بازمیگرداند؟!» بگو: «همان کسی که نخستین بار شما را آفرید.» آنان سر خود را (از روی تعجب و انکار،) به سوی تو خم میکنند و میگویند: «در چه زمانی خواهد بود؟!» بگو: «شاید نزدیک باشد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
ينغضون: نغض: حركت كردن و حركت دادن. نغض رأس حركت دادن آن يا بالا و پائين بردن آن است، در آيه ظاهرا به معنى جلو آوردن يا حركت دادن به عنوان بىاعتنايى است. آن در قرآن فقط يك بار آمده است. .[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ كُونُوا حِجارَةً أَوْ حَدِيداً «50»
بگو: (استخوان خرد شده كه آسان است، شما) سنگ باشيد يا آهن.
أَوْ خَلْقاً مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُسَهُمْ وَ يَقُولُونَ مَتى هُوَ قُلْ عَسى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً «51»
يا هر مخلوقى از آنچه كه در نظر شما از آن هم سختتر است (باز خدا مىتواند شما را دوباره زنده كند) آنان بزودى خواهند گفت: چه كسى ما را باز مىگرداند؟ بگو: همان كسى كه نخستين بار شما را آفريد. پس بزودى سرهاى خويش را (با تعجّب) به سوى تو تكان خواهند داد و گويند: آن روز، چه زمان خواهد بود؟ بگو: شايد نزديك باشد!
«1». مفردات راغب.
جلد 5 - صفحه 73
نکته ها
گرچه انسان پس از مرگ، متلاشى و خاك مىشود، ولى خاك، سرچشمه و دروازهى حيات و زندگى است. گياهان از خاك مىرويند و موجودات زنده در خاك پرورش مىيابند. پس زنده كردن مردگان از خاك، نزد خداوند متعال مهم و دشوار نيست، حتّى اگر شما سنگ و آهن و سختتر از اينها هم باشيد، كه فاصلهشان با حيات، دورتر است، باز هم خداوند، شما را زنده خواهد كرد.
منكران، دليلى بر انكار معاد ندارند، تنها سؤال دارند كه چه كسى و چه زمانى و چگونه ما را زنده مىكند؟ پاسخ قرآن اين است كه همان خدا كه اوّلين بار شما را آفريد، قدرت بازآفرينى شما را دارد، زمان آن نيز خيلى دور نيست، شايد نزديك باشد! «مَنْ يُعِيدُنا؟ مَتى هُوَ؟ عَسى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً»
پیام ها
1- پيامبر، مأمور پاسخگويى به سؤالات، شبهات و ايرادهاست. «قُلْ»
2- زنده ساختن مجدّد مردگان، حتّى اگر سنگ و آهن هم شده باشند، بر خدا آسان است. حِجارَةً أَوْ حَدِيداً أَوْ خَلْقاً ...
3- معاد جسمانى است. كُونُوا حِجارَةً أَوْ حَدِيداً ...
4- بسيارى از چيزها، تنها در ذهن و دل ما بزرگ مىنمايد، ولى در واقع بزرگ نيست. «يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ»
5- دليل انكار معاد، غفلت از قدرت الهى است. مَنْ يُعِيدُنا ... الَّذِي فَطَرَكُمْ
6- افراد لجوج با شنيدن دليل نيز از روى استهزا و انكار و استبعاد، سر تكان مىدهند. «فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُسَهُمْ»
7- عمر دنيا نسبت به آخرت، كم و كوتاه است و هر كس بايد مرگ و قيامت را نزديك بداند. «أَنْ يَكُونَ قَرِيباً»
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 74
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَوْ خَلْقاً مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُسَهُمْ وَ يَقُولُونَ مَتى هُوَ قُلْ عَسى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً (51)
أَوْ خَلْقاً مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ: يا خلقى از آنچه بزرگ آيد در سينهها و قلوب شما خلجان نمايد مانند آسمانها و كوهها و زمينها، حق تعالى برانگيزاند، چه برسد به استخوانهاى پوسيده شما كه حيات داشته و آن آسانتر است.
قمى (رحمه اللّه) «1» از حضرت باقر عليه السّلام مراد از (خَلْقاً مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ) مرگ است.
«1» تفسير قمى جلد 2، صفحه 21.
جلد 7 - صفحه 392
سعيد بن جبير نقل نموده كه كفار به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كردند (ارايت لو كنا الموت) چه گوئى اگر ما موت باشيم، ما را كه بميراند؟ حق تعالى فرمود: از مرگ چيزى بزرگتر نيست در دل شما، اگر شما خود مرگ باشيد هم بميريد، و هم زنده شويد.
حاصل آنكه: اگر شما از روى مثل چيزى شويد كه از آن سختتر و عظيمتر نباشد مانند سنگ و آهن، هر آينه من شما را بميرانم و زنده نمايم، و اگر به مثل مرگ شويد، شما را مرگ بچشانم و بميرانم.
فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنا: پس زود باشد كه گويند كيست كه زنده نمايد ما را بعد از مرگ. چون آنها فراموش كردند مبدء خود را، لازم آمد نسيان معاد.
قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ: بگو آن خدائى كه بيافريد شما را اول مرتبه، اعاده دهد شما را ذات قادرى كه ايجاد فرمود بشر را از خاك در بدايت، البته محققا زنده تواند ساخت در نهايت. و قدرت الهى مقصور نيست از احياى شما، زيرا اجسام مشتركند در قبول اعراض؛ چگونه در اولين مرحله صورت آدمى و روح انسانى را ايجاد فرمود، همچنين وقتى كه خاك شويد، از حيطه قدرت سبحانى خارج نشويد. پس به حكمت شامله، شما را زنده و حشر فرمايد، زيرا علم ازلى الهى احاطه دارد به ذرات متفرقه هر فردى در هر زمانى و مكانى، و به قدرت تامه مطلقه سبحانى، به محض اراده جمعآورى شده، به صورت اوليه بدون هيچ تفاوت، و به نفخه صور روح دميده، يك مرتبه تماما محشور شوند.
فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُسَهُمْ: پس زود باشد كه حركت دهند سر خود را به طرف تو بر سبيل استهزاء و سخريه. وَ يَقُولُونَ مَتى هُوَ: و گويند، كى خواهد بود اين بعث نشور و اعاده. پس سؤال است از وقت بعث بعد از تعيين باعث. قُلْ عَسى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً: بگو اى پيغمبر در جواب آنها، همانا كه نزديك خواهد بود، زيرا هر چه آيندنى است نزديك باشد، و البته قيامت محقق گردد.
نكته: ذكر «عسى» براى ابهام وقت قيامت است تا موجب اغراء به جهل بندگان نشود، و لذا قيامت از علوم مختص ذات سبحانى، و هيچكس آن را دانا
جلد 7 - صفحه 393
نباشد و يك مرتبه ناگهانى واقع شود، و همه خلايق خود را در محشر ببينند كه گويا در دنيا و در آخرت هميشه بوده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً (49) قُلْ كُونُوا حِجارَةً أَوْ حَدِيداً (50) أَوْ خَلْقاً مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُسَهُمْ وَ يَقُولُونَ مَتى هُوَ قُلْ عَسى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً (51) يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً (52)
ترجمه
و گفتند آيا چون گشتيم استخوانها و ذرات پراكنده آيا ما هر آينه برانگيخته شدگانيم آفريده نوينى
بگو بوده باشيد سنگها يا آهن
يا مخلوقى از آنچه بزرگ آيد در سينههاى شما پس زود باشد بگويند كيست كه عود ميدهد ما را بگو آنكس كه پديد آورد شما را اوّل بار پس زود باشد بجنبانند بسوى تو سرهاشان را و گويند چه زمانى خواهد بود آن بگو شايد كه بوده باشد نزديك
روز كه ميخواند شما را پس اجابت ميكنيد بستايش او و گمان ميبريد كه درنگ نكردهايد مگر اندكى.
تفسير
كسانيكه منكر معاد شدند دليلى بر مدّعاى خودشان اقامه ننمودند جز استبعاد كه گفتند آيا وقتى ما مرديم و گوشت بدن ما خاك شد و از ما جز استخوانى باقى نماند و اجزاء خاك شده بدن ما پراكنده و متفرّق شد و يا غبار گرديد آيا ممكن است ما دو مرتبه برانگيخته و مبعوث شويم از قبورمان با آنكه مخلوق جديد و آفريده نو پديدى باشيم لذا پيغمبر اكرم مأمور شد كه اوّلا در جواب بفرمايد اگر ميتوانيد سنگ يا آهن شويد يا آفريده ديگرى از اشيائى كه در ضمير و اعتقاد شما بزرگ و سختتر از سنگ و آهن است هر چه باشيد و بشويد در قيامت مبعوث خواهيد شد و براى اختصار و مبالغه در الزام جواب شرط حذف و كلام بصورت امر آورده شده و چون اين جواب موجب مزيد استبعاد آنها خواهد شد ناچار ميگويند كه ميتواند چنين كارى كند آنوقت راه جوابى كه رفع استبعاد آنها را نمايد براى تو باز ميشود و بدون درنگ بگو آنكس كه خلق كرد و پديد آورد شما را روز اول چون هر كس ميداند بنى آدم از اجزاء متفرقه و عناصر مختلفه خلق و پديدار شدهاند و هر كس يكبار مركّبى را ايجاد و مصنوعى را اختراع نمود بار دوّم از براى او آسانتر است و باين تذكّر استبعاد آنها رفع خواهد شد و در اينحال آن بيچارگان از عجز و ناچارى در جواب متوسل باستهزاء و استخفاف شوند و بجانب تو سرهاشان را بجنبانند و بگويند پس اين بعث كى ميشود و تو در
جلد 3 صفحه 366
مقابل آنها بگو شايد نزديك باشد چون عمر دنيا در برابر آخرت هر چه باشد كوتاه است يا هر آينده محقّق الوقوعى نزديك است و نغض حركت دادن سر ببالا و پائين است و بعضى او خلقا ممّا يكبر فى صدور كم را اشاره بمرگ گرفتهاند چون هيچ چيز در دل مردم بزرگتر از مرگ نيست و در روايت قمّى ره از امام باقر عليه السّلام به اين معنى تصريح شده و بنابراين مراد آنستكه اگر فرضا شما بصورت مرگ در آئيد و عين آن شويد خداوند قادر است كه مرگ را زنده كند و ممات را حيات بخشد و اين كمال مبالغه در قدرت است و بنظر حقير محتمل است اين جمله اشاره باشد بشبهه آكل و مأكول يعنى اگر شما بميريد و جزء بدن ديگران شويد كه در اين صورت اعاده همه با اجزائشان بزرگ و ممتنع است در نظر شما باز خداوند قادر است همه را با اجسادشان زنده و محشور فرمايد چون واضح است كه استبعاد در اين صورت بيشتر و شبهه بزرگتر است در دلها از اعاده سنگ و آهن و هرچه سختتر باشد از آن دو و كيفيت احياء موتى و رفع اين شبهه و ساير شبهات معاد جسمانى از مراجعه بسوره بقره ذيل آيه فقلنا اضربوه ببعضها كذالك يحيى اللّه الموتى تحت عنوان تبيين سماوى واضح و آشكار خواهد شد انشاء اللّه تعالى و روز قيامت روزى است كه خداوند بندگان خود را ميخواند و آنها فورا اجابت مينمايند در حاليكه مشغولند بحمد خداوند بر كمال قدرتش و اين خواندن در نفخه دوّم اسرافيل است و اجابت در قيام آنها است از قبور و حمد بنا بر روايت جوامع بگفتن سبحانك اللهم و بحمدك است و بعضى گفتهاند حمد اقرار آنها است بآنكه خداوند مستحقّ ستايش است بر نعم او چون معارف در آنروز ضرورى است و بنابراين هر سه معنى يعنى خواندن و اجابت نمودن و حمد كردن، عملى و حالى است و همه گمان ميكنند كه درنگ نكردند در دنيا و برزخ مگر كمى چون عمر دنيا بالنسبه بآخرت كم است و يكروز آخرت بقدر تمام مدت دنيا است و بعضى گفتهاند در اين آيه خطاب باهل ايمان شده چون آنها حمد خدا را بجا ميآورند و در برزخ متنعم ميباشند و اهل تنعم و تعيش زمان طويل را قصير مىپندارند و اللّه اعلم.
جلد 3 صفحه 367
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل كُونُوا حِجارَةً أَو حَدِيداً (50) أَو خَلقاً مِمّا يَكبُرُ فِي صُدُورِكُم فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنغِضُونَ إِلَيكَ رُؤُسَهُم وَ يَقُولُونَ مَتي هُوَ قُل عَسي أَن يَكُونَ قَرِيباً (51)
در جواب اينکه منكرين معاد بفرما اگر مثل سنگ خارا يا آهن و فولاد باشيد يا هر چه در نظر شما بزرگ باشد مثل كوه يا اشجار قويه يا فيل و كرگدن يا بالاتر مثل خورشيد و افلاك باشيد البته مبعوث ميشويد پس ميگويند كيست قدرت داشته باشد بگو آن كسي که اول دفعه که هيچ بوديد خلق فرمود خداوند قادر متعال پس سرهاي خود را بزير مياندازند مقابل تو و ميگويند اينکه بعث چه موقعي تحقق پيدا ميكند بگو اميد است که نزديك باشد، در بحث قدرت در مجلد اول كلم الطيب گفتهايم که قدرت بمحالات عقليه تعلق نميگيرد آن هم نه از جهت نقص در قدرت بلكه از جهت عدم قابليت محل از براي وجود زيرا اگر ممكن باشد وجودش از فرض محال خارج است و هر چه ممكن الوجود باشد قدرت بر ايجادش دارد و لو محال عادي باشد و البته موافق با حكمت و مصلحت زيرا بدون آن لغو يا قبيح است و محال است از خداوند صادر شود بواسطه صفت عدل آنهم نميكند نه آنكه نميتواند و نظير آن در حق معصومين که محالست از آنها معصيت صادر شود نه اينكه قدرت نداشته باشند بلكه بواسطه صفت عصمت محال است از آنها صادر شود.
قُل كُونُوا حِجارَةً أَو حَدِيداً ذكر حجارة و حديد از باب مثال است يعني هر چه محكم و متقن باشيد.
أَو خَلقاً مِمّا يَكبُرُ فِي صُدُورِكُم هر چه تصور كنيد خداوند بزرگتر است از آن و قدرت بر ايجاد و اعدام و تفرقه و تأليف دارد و چون اينها باور نميكنند
جلد 12 - صفحه 267
همچه قدرتي ميگويند فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنا در جواب آنها بفرما آن قادر متعالي که هيچ را چيز ميكند و نيست را هست ميكند قدرت دارد که صورت خاكي را صورت لحمي دهد و مرده را زنده كند.
قُلِ الَّذِي فَطَرَكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ و چون اينکه بيان دندان شكن است ديگر جايي براي اشكال ندارد سرهاي خود را بزير انداختند و مجاب شدند.
فَسَيُنغِضُونَ إِلَيكَ رُؤُسَهُم و زير لب ميگفتند چه وقت اينکه بعث واقع ميشود چنانچه عوام ميگويند حالا تا قيامت بنظر آنها دور ميآيد.
إِنَّهُم يَرَونَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً معارج آيه 6 و 7 وَ يَقُولُونَ مَتي هُوَ در جواب آنها بفرما قُل عَسي أَن يَكُونَ قَرِيباً تمام عمر دنيا را از اول خلقت تا قيام قيامت اگر بگوئيم مثل قطره است نسبت بدرياي عميق غلط گفتهايم زيرا درياي عميق هم محدود است و آخرت نامحدود و كلمه عسي نه بمعني رجاء باشد و احتمال خلاف هم داده شود بلكه بمعني تحقق و وقوع است البته قريب است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 51)- «یا هر مخلوقی که در نظر شما از آن هم سختتر است» و از حیات و زندگی دورتر میباشد، باز خدا قادر است شما را به زندگی مجدّد بازگرداند (أَوْ خَلْقاً مِمَّا یَکْبُرُ فِی صُدُورِکُمْ).
دومین ایراد آنها این بود که میگفتند: بسیار خوب اگر بپذیریم که این استخوانهای پوسیده و متلاشی شده قابل بازگشت به حیات است چه کسی قدرت انجام این کار را دارد، چرا که این تبدیل را یک امر بسیار پیچیده و مشکل میدانستند «پس آنها میگویند: چه کسی ما را باز میگرداند»؟ (فَسَیَقُولُونَ مَنْ یُعِیدُنا).
پاسخ این سؤال را قرآن چنین میگوید: «به آنها بگو: همان کسی که شما را بار اول آفرید» (قُلِ الَّذِی فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ).
سر انجام به سومین ایراد آنها پرداخته، میگوید: «پس آنها سر خود را از روی تعجب و انکار به سوی تو تکان میدهند و میگویند: چه زمانی این معاد واقع میشود»؟ (فَسَیُنْغِضُونَ إِلَیْکَ رُؤُسَهُمْ وَ یَقُولُونَ مَتی هُوَ).
آنها در حقیقت با این ایراد خود میخواستند این مطلب را منعکس کنند که به فرض این ماده خاکی قابل تبدیل به انسان باشد، و قدرت خدا را نیز قبول کنیم، اما این یک وعده نسیه بیش نیست و معلوم نیست در چه زمانی واقع میشود؟
قرآن در پاسخشان میگوید: «به آنها بگو: شاید زمان آن نزدیک باشد» (قُلْ عَسی أَنْ یَکُونَ قَرِیباً).
و البته نزدیک است چرا که مجموعه عمر این جهان هرچه باشد در برابر زندگی بیپایان در سرای دیگر لحظه زود گذری بیش نیست.
ج2، ص646
و از این گذشته، اگر قیامت در مقیاسهای کوچک و محدود ما دور به نظر برسد آستانه قیامت که مرگ است به همه ما نزدیک است چرا که مرگ قیامت صغری است «اذا مات الانسان قامت قیامته»، درست است که مرگ، قیامت کبری نیست ولی یادآور آن است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم