آیه 256 سوره بقره: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←معانی کلمات آیه) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←نزول) |
||
سطر ۶۱: | سطر ۶۱: | ||
این آیه در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.</ref> | این آیه در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.</ref> | ||
− | '''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 95.</ref> | + | '''شأن نزول:''' |
+ | |||
+ | «[[شیخ طوسی]]» گوید: ابن عباس و سعيد بن جبير گويند: درباره بعضى از پسران انصار نازل گرديده كه يهودى بودند و پدرشان ميخواست آنها را به اجبار و اكراه در دين اسلام وارد كنند و مسلمان نمايند<ref> صاحبان روضالجنان و مجمعالبيان از مجاهد نقل نمايند كه اين آيه درباره مردى از انصار نازل شده كه غلام سياهى داشت به نام صبيح و ميخواست او را به اسلام آوردن مجبور نمايد.</ref><ref> طبرى از طريق سعيد يا عكرمة از ابن عباس و نيز صاحبان كشف الاسرار و روض الجنان از سدى و همچنين صاحب مجمع البيان چنين روايت كنند كه مردى از انصار به نام ابوالحصين كه طبرى او را از طائفه بنىسالم بن عوف معرفى كرده در [[مدينه]] دو پسر داشت مسيحيان شام كه براى تجارت به مدينه آمده بودند. آن دو پسر را فريفته به دين مسيح وارد كرده و با خود به شام برده بودند. ابوالحصين نزد [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله آمد و استمداد كرد كه ايشان را به مدينه برگرداند. در آن حال اين آيه نازل گرديده و پيامبر آن دو را به حال خود گذاشت و به پدرشان فرمود: دو فرزند را از خود دور كن و اين دو نفر نخستين كسانى بودند كه كافر گرديدند و نيز آيه 65 از [[سوره نساء]] «فَلا وَ رَبِّكَ لايُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ» درباره اين موضوع نازل گرديد و گويند اين آيه به آيه قتال در [[سوره توبه]] منسوخ گرديده و عده اى نيز معتقدند كه منسوخ نشده بلكه محكم ميباشد.</ref><ref> طبرى از طريق سعيد بن جبير از [[ابن عباس]] و نيز صاحب روض الجنان از همان طريق از ابن عباس چنين روايت كنند كه در ميان طوائف انصار قبل از [[اسلام]] اگر از براى زنى فرزندى بوجود نمى آمد، نذر مينمود كه اگر صاحب فرزندى شود به يهوديان بسپارد. چون اسلام ظهور كرد هنوز از اين گونه زنان در ميان طائفه بنىنضير وجود داشتند و چون طائفه مزبور از طرف اسلام تبعيد شدند، انصار مى گفتند: يا رسول اللَّه! فرزندان و برادران ما در ميان آنها هستند سپس خداوند اين آيه را نازل نمود و پس از نزول آيه رسول خدا فرمود: اينان مختار خواهند بود، اگر ميخواهند مسلمان شوند در مدينه بمانند و اگر ميخواهند يهود باشند و تبعيد گردند.</ref>.<ref> محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 95.</ref> | ||
− | |||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
<tabber> | <tabber> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۲۳
<<255 | آیه 256 سوره بقره | 257>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
کار دین به اجبار نیست، تحقیقا راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده، پس هر که از راه کفر و سرکشی دیو رهزن برگردد و به راه ایمان به خدا گراید بیگمان به رشته محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست، و خداوند (به هر چه خلق گویند و کنند) شنوا و داناست.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اكراه: اجبار. اصل كلمه از «كره» به معنى ناپسند داشتن و امتناع است.
رشد: هدايت. به معنى كمال، نجات و صلاح نيز آيد (قاموس قرآن).
غى: هلاكت. (قاموس قرآن).
طاغوت: اين كلمه در اصل مصدر است به معنى طغيان كردن ولى به معنى فاعل به كار مى رود. مراد از آن هر طغيانگر و متجاوز است مثل خدايان دروغين، حكمرانان متجاوز و غيره.
استمسك: چنگ زده. با دست گرفته. اصل آن «مسك» به معنى گرفتن و نگاه داشتن است.
العروة الوثقى: عروه به معنى دستگيره. وثقى مؤنث اوثق به معنى محكمتر مى باشد.
انفصام: از ماده «فصم» به معنى قطع شدن است.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و سعيد بن جبير گويند: درباره بعضى از پسران انصار نازل گرديده كه يهودى بودند و پدرشان ميخواست آنها را به اجبار و اكراه در دين اسلام وارد كنند و مسلمان نمايند[۳][۴][۵].[۶]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«256» لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لَا انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
در (پذيرش) دين، اكراهى نيست. همانا راه رشد از گمراهى روشن شده است، پس هر كه به طاغوت كافر شود و به خداوند ايمان آورد، قطعاً به دستگيره محكمى دست يافته، كه گسستنى براى آن نيست. وخداوند شنواى دانا است.
نکته ها
ايمان قلبى با اجبار حاصل نمىشود، بلكه با برهان، اخلاق و موعظه مىتوان در دلها نفوذ كرد، ولى اين به آن معنا نيست كه هر كس در عمل بتواند هر منكرى را انجام دهد و بگويد من آزادم و كسى حقّ ندارد مرا از راهى كه انتخاب كردهام بازدارد. قوانين جزايى اسلام همچون تعزيرات، حدود، ديات و قصاص و واجباتى همچون نهى از منكر و جهاد، نشانه آن است كه حتّى اگر كسى قلباً اعتقادى ندارد، ولى حقّ ندارد براى جامعه يك فرد موذى باشد.
اسلامى كه به كفّار مىگويد: «هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» «1» اگر در ادّعاى خود صادقيد، برهان و دليل ارائه كنيد. چگونه ممكن است مردم را در پذيرش اسلام، اجبار نمايد؟
جهاد در اسلام يا براى مبارزه با طاغوتها و شكستن نظامهاى جبّارى است كه اجازه تفكّر را به ملّتها نمىدهند و يا براى محو شرك و خرافهپرستى است كه در حقيقت يك بيمارى است و سكوت در برابر آن، ظلم به انسانيّت است.
مطابق روايات، يكى از مصاديق تمسك به «عروة الوثقى» و ريسمان محكم الهى، اتصال با اولياى خدا و اهلبيت عليهم السلام است.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله به حضرت على عليه السلام فرمودند: «انت العروة الوثقى». «2»
«1». بقره، 111.
«2». تفسير برهان، ج 1، ص 141.
جلد 1 - صفحه 408
پیام ها
1- دينى كه برهان و منطق دارد، نيازى به اكراه و اجبار ندارد. «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ»
2- تأثير زور در اعمال و حركات است، نه در افكار و عقايد. «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ»
3- راه حقّ از باطل جدا شده، تا حجّت بر مردم تمام باشد. روشن شدن راه حقّ، با عقل، وحى ومعجزات است. «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» اسلام دين رشد است.
4- دين، مايهى رشد انسانيّت است. «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ»
5- اسلام با استكبار سازش ندارد. «يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ»
6- تا طاغوتها محو نشوند، توحيد جلوه نمىكند. اوّل كفر به طاغوت، بعد ايمان به خدا. «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ»
7- كفر به طاغوت و ايمان به خدا بايد دائمى باشد. «يكفر، يؤمن» فعل مضارع نشانهى تداوم است.
8- محكم بودن ريسمان الهى كافى نيست، محكم گرفتن هم شرط است. «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ ...»
9- تكيه به طاغوتها و هر آنچه غير خدايى است، گسستنى و از بين رفتنى است.
تنها رشتهاى كه گسسته نمىگردد، ايمان به خداست. «لَا انْفِصامَ لَها»
10- ايمان به خدا و رابطه با اولياى خدا ابدى است. «لَا انْفِصامَ لَها» ولى طاغوتها در قيامت از پيروان خود تبّرى خواهند جست.
11- ايمان به خدا و كفر به طاغوت بايد واقعى باشد، نه منافقانه. زيرا خداوند مىداند ومىشنود. «وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 409
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- پرش به بالا ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.
- پرش به بالا ↑ صاحبان روضالجنان و مجمعالبيان از مجاهد نقل نمايند كه اين آيه درباره مردى از انصار نازل شده كه غلام سياهى داشت به نام صبيح و ميخواست او را به اسلام آوردن مجبور نمايد.
- پرش به بالا ↑ طبرى از طريق سعيد يا عكرمة از ابن عباس و نيز صاحبان كشف الاسرار و روض الجنان از سدى و همچنين صاحب مجمع البيان چنين روايت كنند كه مردى از انصار به نام ابوالحصين كه طبرى او را از طائفه بنىسالم بن عوف معرفى كرده در مدينه دو پسر داشت مسيحيان شام كه براى تجارت به مدينه آمده بودند. آن دو پسر را فريفته به دين مسيح وارد كرده و با خود به شام برده بودند. ابوالحصين نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و استمداد كرد كه ايشان را به مدينه برگرداند. در آن حال اين آيه نازل گرديده و پيامبر آن دو را به حال خود گذاشت و به پدرشان فرمود: دو فرزند را از خود دور كن و اين دو نفر نخستين كسانى بودند كه كافر گرديدند و نيز آيه 65 از سوره نساء «فَلا وَ رَبِّكَ لايُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ» درباره اين موضوع نازل گرديد و گويند اين آيه به آيه قتال در سوره توبه منسوخ گرديده و عده اى نيز معتقدند كه منسوخ نشده بلكه محكم ميباشد.
- پرش به بالا ↑ طبرى از طريق سعيد بن جبير از ابن عباس و نيز صاحب روض الجنان از همان طريق از ابن عباس چنين روايت كنند كه در ميان طوائف انصار قبل از اسلام اگر از براى زنى فرزندى بوجود نمى آمد، نذر مينمود كه اگر صاحب فرزندى شود به يهوديان بسپارد. چون اسلام ظهور كرد هنوز از اين گونه زنان در ميان طائفه بنىنضير وجود داشتند و چون طائفه مزبور از طرف اسلام تبعيد شدند، انصار مى گفتند: يا رسول اللَّه! فرزندان و برادران ما در ميان آنها هستند سپس خداوند اين آيه را نازل نمود و پس از نزول آيه رسول خدا فرمود: اينان مختار خواهند بود، اگر ميخواهند مسلمان شوند در مدينه بمانند و اگر ميخواهند يهود باشند و تبعيد گردند.
- پرش به بالا ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 95.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.