آیه 27 سوره تکویر: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ|سوره=81|آیه =27}} {{مشخصات آ...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۶۳: | سطر ۶۳: | ||
3- قرآن، براى همه جهانيان است و به زمان و مكان و نژاد خاصى وابسته نيست. | 3- قرآن، براى همه جهانيان است و به زمان و مكان و نژاد خاصى وابسته نيست. | ||
− | |||
«لِلْعالَمِينَ» | «لِلْعالَمِينَ» | ||
سطر ۶۹: | سطر ۶۸: | ||
5- راهيابى به راه راست و پايدارى در آن، در گرو خواست خود انسان است. | 5- راهيابى به راه راست و پايدارى در آن، در گرو خواست خود انسان است. | ||
− | |||
«لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ» | «لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ» | ||
سطر ۹۰: | سطر ۸۸: | ||
جلد 10 - صفحه 404 | جلد 10 - صفحه 404 | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
}} | }} | ||
نسخهٔ ۲۶ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۱۶
<<26 | آیه 27 سوره تکویر | 28>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
این (قرآن عظیم) جز پند و نصیحت اهل عالم هیچ نیست.
قرآن فقط وسیله یادآوری و پند برای جهانیان است؛
اين [سخن] بجز پندى براى عالميان نيست؛
اين كتاب پندى است براى جهانيان.
این قرآن چیزی جز تذکّری برای جهانیان نیست،
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«إنْ هُوَ إِلاّ ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ»: (نگا: یوسف / ص / ، قلم / ).
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ «26» إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ «27» لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ «28» وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ «29»
پس به كجا مىرويد؟ آن (قرآن) جز پند و تذكّرى براى جهانيان نيست.
براى هر كس از شما كه بخواهد راستى و درستى پيشه كند. و شما نمىخواهيد جز آنچه خداوند، پروردگار جهانيان بخواهد.
پیام ها
1- انسان بىهدف و بىمكتب نداريم، حتى كفار ومشركان براى خود راه و مرامى دارند، «لكم دينكم» آنچه مهم است، انتخاب راه درست است. «فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ»
2- قرآن، بهترين وسيله پند، تذكّر و موعظه است. «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ»
3- قرآن، براى همه جهانيان است و به زمان و مكان و نژاد خاصى وابسته نيست. «لِلْعالَمِينَ»
4- در شيوه تبليغ، تذكّر آرى ولى اجبار نه. «ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ»
5- راهيابى به راه راست و پايدارى در آن، در گرو خواست خود انسان است. «لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ»
6- راه قرآن، راه مستقيم است و به دور از هرگونه افراط و تفريط و اعوجاج مىباشد. «لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ»
7- خواست ما در مدار خواست خداست، نه به اجبار او، كه در اين صورت، خواست ما بى معنا مىشود. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ»
جلد 10 - صفحه 402
8- انسان، نه بى اراده است و نه خود مختار. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ»
9- مشيّت خداوند بر مبناى ربوبيّت اوست. «يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ»
10- چون خداوند ربّ العالمين است و بر همه امور تسلّط دارد، پس خواست انسان نيز مشروط به خواست اوست. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ»
مثلًا در ماشينهاى تعليم رانندگى، دو دستگاه گاز و ترمز وجود دارد؛ يكى زير پاى كارآموز و ديگرى زير پاى مربّى. در اين ماشين كارآموز مىتواند از گاز و ترمز سمت خود استفاده كند، ولى به شرط آنكه مربّى هم بخواهد. يا نظير چكهاى دو امضائى كه هر يك از دو صاحب امضا مىتواند امضا كند، اما اثر و پرداخت چك زمانى است كه ديگرى نيز آن را امضا كرده باشد.
«والحمد للّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 404
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ «27»
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ: نيست قرآن، مگر پندى و موعظهاى، للعالمين: براى تمام عالميان، كه رساننده است ايشان را به طريق قويم و صراط مستقيم، يا نيست پيغمبر مگر شرف اهل عالم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ «15» الْجَوارِ الْكُنَّسِ «16» وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ «17» وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ «18» إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ «19»
ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ «20» مُطاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ «21» وَ ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ «22» وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ «23» وَ ما هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ «24»
وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَيْطانٍ رَجِيمٍ «25» فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ «26» إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ «27» لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ «28» وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ «29»
ترجمه
پس قسم نميخورم به پنج ستاره
كه سيّارات پوشيده شدگانند
و بشب وقتى كه رو كند بتاريكى
و بصبح وقتى كه بدمد
كه همانا آن سخن پيام آور مكرّمى است
كه داراى قوّت و نزد صاحب مقرّ سلطنت با منزلت است
فرمانروا است در آنجا داراى امانت است
و نيست معاشر و مصاحب شما ديوانه
و بتحقيق ديد او را در افق روشن
و نيست او در خبرهائى كه از غيب باو ميرسد امساك كننده
و نيست آن سخن شيطان رانده شده
پس كجا ميرويد
نيست آن مگر موجب تذكّر براى جهانيان
براى هر كه بخواهد از شما كه براستى و درستى ثابت باشد
و نميخواهيد مگر آنكه بخواهد خدا پروردگار جهانيان.
تفسير
خداوند متعال پس از ذكر اوضاع قيامت در آيات سابقه قسم ياد فرموده اگر كلمه لا زائده باشد كه معمول در كلام عرب است يا فرموده قسم نميخورم چون حاجت بقسم نيست يا نفى فرموده عقيده كفّار را بكلمه لا اوّلا و بعدا قسم ياد فرموده بستارگان رجوع كننده بمسير خودشان در افلاكشان چون خنّس بمعناى رواجع است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه آنها پنج ستاره سيّارهاند عطارد و زهره و مرّيخ و مشترى و زحل و در مجمع آنرا بستارگان كه در روز مخفى و در شب آشكارند تفسير نموده و فرموده خنّس و كنّس جمع خانس و كانس است و هر دو بمعناى مستور و مختفى است و مؤيّد معناى اوّل آنست كه موصوف شده بجوارى يعنى سيّارات كه جارى ميشوند در افلاكشان و نيز موصوف شده بكنّس
جلد 5 صفحه 352
كه بمعناى متواريات و پوشيده شدگان بنور آفتاب است و ظاهر آنست كه هر يك از آنها معناى مستقلّى است نه آنكه كنّس مؤكّد خنّس باشد و قمّى ره نقل فرموده كه مراد ستارگانند كه مخفى ميشوند در روز پس آشكار نميگردند و در بعضى از روايات معتبره بامام غائب عليه السّلام تأويل شده و فائده قسم ياد نمودن تأكيد است و اگر مراد قسم نميخورم باشد آن هم يك نوع تأكيد در كلام است و اين احتمالات در اين تركيب مكرر ذكر شده و نيز قسم ياد فرموده بشب وقتى كه اقبال نمايد بتاريكى يا ادبار نمايد بآن چون از لغات اضداد است و در روايات بهر دو معنى تفسير شده و بصبح وقتى كه بدمد و قمى نقل فرموده وقتى كه بر آيد و تعبير از آن به تنفّس براى اقبال روح و نسيم است اين قسمها براى آنست كه مردم دير باور قبول كنند كه قرآن قول جبرئيل مكرّم پيام آور خداوند است يعنى سخن آورنده كلام او است نزد پيغمبر خاتم و جبرئيل داراى قوّت و نزد صاحب تخت و سلطنت داراى مكانت و قرب و منزلت است و مطاع و فرمانفرما است در آن بارگاه نسبت بساير ملائكه و امين است در وحى الهى كه كم و زياد نميكند و روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بجبرئيل فرمود خداوند تو را بقوّت و امانت ستوده چگونه است آن عرض كرد امّا قوّتم آنست كه چهار شهر لوط را كه هر شهر چهار هزار مرد جنگى داشت غير از زنان و كودكان از بيخ و بن كندم و بالا بردم تا جائيكه صوت مرغها و سگهاى آنها را اهل آسمانها شنيدند پس واژگون نمودم آنها را و افكندم بر زمين و اما امانتم آنست كه تا كنون از حدود چيزيكه بمن سپرده شده تجاوز ننمودم و نيز روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از نزول و ما ارسلناك الّا رحمة للعالمين از جبرئيل پرسيد آيا از اين رحمت چيزى بتو واصل شده عرض كرد بلى من از عاقبت امر خود ترسان بودم تا وقتى كه خداوند مرا ببركت تو ستود بقول خود ذى قوّة عند ذى العرش مكين و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام اين جمله را بجبرئيل تفسير نموده و مطاع ثمّ امين را بمطاع بودن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نزد خدا و امين بودن او در قيامت و نيز اين قسمها براى آنست كه كفار مكّه تهمت نزنند كه مصاحب و معاشر و هادى آنها كه پيغمبر خدا است ديوانه يا مفتون بعشق على عليه السّلام است كه او را براى خود
جلد 5 صفحه 353
جانشين قرار داده چنانچه ظاهر از آيه و مستظهر از نقل قمّى ره است و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جبرئيل را بصورت اصلى خود در وقت طلوع آفتاب يا در ساق عرش چنانچه مستفاد از بعضى روايات است مشاهده فرمود و آن حضرت كسى نيست كه مانند كفّار مكّه كه به پيغمبر تهمت زدند در خبرى كه از غيب بوحى الهى ميدهد تهمت بخدا زند چون بعضى بظنين بظاء مؤلّف قرائت نمودهاند و بنا بر قرائت مشهوره مراد آنست كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسى نيست كه در احكام و معارف الهيّه كه از عالم غيب باو ميرسد بخل نمايد و تعليم بافراد قابل ننمايد و در ابلاغ آن امساك فرمايد و كسى تصور نكند كه قرآن از قبيل كلام كاهنان است كه از شياطين تلقّى مينمودند و اخيرا آنها از مداخله در اخبار غيبيّه ممنوع شدند و بشهاب ثاقب از آسمان رانده گرديدند و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند بعلم غيب خود بر پيغمبرش بخل نميكند و سخن او از قبيل كلام كاهنان نيست كه شياطين با آنها بودند و بزبانشان تكلّم مينمودند و در خاتمه خداوند آنها را ملامت فرموده كه پس شما از در خانه محمد و آل او كجا ميرويد و از قرآن چه راهنمائى بهتر ميجوئيد نيست آن مگر موجب تذكّر و سعادت دنيا و آخرت براى جهانيان ولى كسى بآن متذكّر و سعادتمند ميشود از شما مردم كه بخواهد راه حقّ را بجويد و استقامت در آن نمايد و كسى طالب حقّ نميشود مگر آنكه خداوند خواسته باشد در ازل سعادت او را باختيار خودش چون مشيّت از آن حق است نه خلق و لطف و توفيق و تأييد مخصوص بذات اقدس او است و قمى ره قول خداوند فأين تذهبون را بفرار از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ان هو الّا ذكر للعالمين را بكسانيكه اخذ ميثاق از آنها بر ولايت شده و لمن شاء منكم أن يستقيم را به استقامت در اطاعت آن حضرت و ائمه اطهار در حديث سابق تفسير فرموده است و از امام كاظم عليه السّلام و ما تشاءون الّا أن يشاء اللّه ربّ العالمين بقلوب ائمه اطهار تفسير شده كه مورد اراده و مشيّت الهيه است و چون خدا بخواهد چيزى را ميخواهند و ثواب قرائت اين سوره در سوره قبل گذشت.
جلد 5 صفحه 354
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِن هُوَ إِلاّ ذِكرٌ لِلعالَمِينَ «27»
نيست اينکه قرآن مگر ياد آورنده براي عالمين. اگر خداوند اينکه پيغمبر اكرم را نفرستاده بود و اينکه قرآن مجيد را نازل نكرده بود احدي راه بصراط مستقيم الهي پيدا نميكرد يك دنيا را كفر و شرك و ضلالت پركرده بود نامش دوره جاهليت گذارده شده بود فقط اوصياء حضرت ابراهيم در بني اسماعيل و اوصياء حضرت عيسي در بني- اسرائيل و قليلي از انبياء و مؤمنين بودند آنها هم مقهور و مغلوب و مستور بودند.
اما طوايف مشركين در اطراف دنيا بسيار بودند، و طايفه يهود هم در خلال اينکه مدت سه مرتبه در شرك سير كردند که ابدا اسمي از موسي و تورات در ميانه آنها مذكور نبود و آن قدر كفريات در اينکه كتاب درج كردند و كتبي بنام عهد قديم هر يك نوشتند و بانبياء استناد دادند که شرح آنها را حقير مفصلا با دلائل و براهيني که نتوانند يهود انكار كنند در مجلد اول كلم الطيب در بحث نبوت خاصه بيان كردهام مراجعه فرمائيد، و طايفه نصاري اناجيل اربعه و كتبي بنام عهد جديد با شدّت اختلافي که بين آنها هست که خود دليل بر كذب آنها ميشود که اينکه را هم در همانجا تذكر داده با قول بتثليث و نسبتهايي بعيسي و مريم لذا ميفرمايد:
إِن هُوَ إِلّا ذِكرٌ لِلعالَمِينَ تنبيه: يكي از آيات شريفه قرآن که دلالت بر خاتميت حضرت رسالت دارد، و اينكه مبعوث بر كافه انس و جن شده الي يوم القيامه همين آيه شريفه است بواسطه كلمه للعالمين که جمع محلي بالف و لام است شامل تمام اينها ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 27)- سپس میافزاید: «این (قرآن) چیزی جز تذکّری برای جهانیان
ج5، ص426
نیست» (ان هو الا ذکر للعالمین).
همه را اندرز میدهد، هشدار میدهد، تا از خواب غفلت بیدار شوند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم