آیه 48 سوره فصلت: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ ۖ وَظَنُّوا...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۳: | سطر ۵۳: | ||
و هر چه را كه از پيش همواره مىخواندند، از نزد آنان محو شود، و مىفهمند كه برايشان هيچ راه فرارى نيست. | و هر چه را كه از پيش همواره مىخواندند، از نزد آنان محو شود، و مىفهمند كه برايشان هيچ راه فرارى نيست. | ||
+ | |||
+ | لا يَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ «49» | ||
+ | |||
+ | انسان منحرف از دعاى خير خسته نمىشود و هرگاه شرّى به او رسد پس بسيار مأيوس و نوميد مىشود. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | «مَحِيصٍ» به معناى گريز يا محل گريز است. بعضى كلمهى «يؤس» و «قَنُوطٌ» را مرادف هم گرفتهاند، ولى فخر رازى مىگويد: يأس، نوميدى در درون است و قنوط، اظهار نوميدى به ديگران است. | ||
+ | |||
+ | شايد مراد از خير در آيه ثروت دنيا باشد چنان كه در جاى ديگر مىخوانيم: اگر كسى از دنيا رفت و خيرى بر جا گذاشت، چنين و چنان كنيد. «إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ» «1» | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- در صحنه قيامت، جلوه حقّ به گونهاى است كه همه معبودهاى باطل رنگ مىبازند و محو مىگردند و پوچى آنها براى مشركان نيز روشن مىشود. «ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ» | ||
+ | |||
+ | 2- مشرك در قيامت، گذشتهى خود را باطل و آيندهى خود را در بن بست مىبيند. ضَلَ ... مِنْ قَبْلُ ... مِنْ مَحِيصٍ | ||
+ | |||
+ | 3- انسان از طلب خير، سير و خسته نمىشود و به خاطر حرص و آز و افزونخواهى كه جزو سرشت اوست، همهى چيزهاى خوب را براى خود مىخواهد. «لا يَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ» | ||
+ | |||
+ | «1». بقره، 180. | ||
+ | |||
+ | جلد 8 - صفحه 360 | ||
+ | |||
+ | 4- انسان منحرف، كمظرفيّت است و در اولين برخورد با سختىها خود را در بن بست مىپندارد. «فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ» | ||
}} | }} | ||
نسخهٔ ۲۱ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۵۱
<<47 | آیه 48 سوره فصلت | 49>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و معبودان باطلی که در دنیا عبادت میکردند همه از نظرشان محو و نابود شود و آن زمان بدانند که (از آتش قهر خدا) هیچ مفرّ و نجاتی بر آنها نیست.
و آنچه را از پیش [به عنوان شریکان خدا] می پرستیدند از نظرشان گم و ناپدید می شود و یقین می کنند که آنان را هیچ راه گریزی [از عذاب] نیست.
و آنچه از پيش مىخواندند، از [نظر] آنان ناپديد مىشود و مىدانند كه آنان را روى گريز نيست.
و آنچه را پيش از اين به خدايى مىخواندند از دست دادند و دانستند كه راه گريزى ندارند.
و همه معبودانی را که قبلاً میخواندند محو و گم میشوند؛ و میدانند هیچ گریزگاهی ندارند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«ضَلَّ»: ناپیدا گردید. گم شد. «ظَنُّوا»: یقین حاصل کردند. در اینجا ظنّ به معنی علم و یقین است. چرا که در صحنه محشر و هنگامه قیامت، شکّ و گمان معنی ندارد، و همه چیز معلوم و مشهود است. «مَحِیصٍ» گریزگاه. راه فرار (نگا: ابراهیم / ).
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ «48»
و هر چه را كه از پيش همواره مىخواندند، از نزد آنان محو شود، و مىفهمند كه برايشان هيچ راه فرارى نيست.
لا يَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ «49»
انسان منحرف از دعاى خير خسته نمىشود و هرگاه شرّى به او رسد پس بسيار مأيوس و نوميد مىشود.
نکته ها
«مَحِيصٍ» به معناى گريز يا محل گريز است. بعضى كلمهى «يؤس» و «قَنُوطٌ» را مرادف هم گرفتهاند، ولى فخر رازى مىگويد: يأس، نوميدى در درون است و قنوط، اظهار نوميدى به ديگران است.
شايد مراد از خير در آيه ثروت دنيا باشد چنان كه در جاى ديگر مىخوانيم: اگر كسى از دنيا رفت و خيرى بر جا گذاشت، چنين و چنان كنيد. «إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ» «1»
پیام ها
1- در صحنه قيامت، جلوه حقّ به گونهاى است كه همه معبودهاى باطل رنگ مىبازند و محو مىگردند و پوچى آنها براى مشركان نيز روشن مىشود. «ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ»
2- مشرك در قيامت، گذشتهى خود را باطل و آيندهى خود را در بن بست مىبيند. ضَلَ ... مِنْ قَبْلُ ... مِنْ مَحِيصٍ
3- انسان از طلب خير، سير و خسته نمىشود و به خاطر حرص و آز و افزونخواهى كه جزو سرشت اوست، همهى چيزهاى خوب را براى خود مىخواهد. «لا يَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ»
«1». بقره، 180.
جلد 8 - صفحه 360
4- انسان منحرف، كمظرفيّت است و در اولين برخورد با سختىها خود را در بن بست مىپندارد. «فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ (48)
وَ ضَلَّ عَنْهُمْ: و گم شود از ايشان، ما كانُوا يَدْعُونَ: آنچه را كه بودند مىپرستيدند، مِنْ قَبْلُ: پيش از قيامت، يعنى بتانى كه پرستندى، آن روز نبينند، وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ: و يقين دانند مشركان نيست مر ايشان را، مِنْ مَحِيصٍ:
هيچ گريزگاهى از عذاب و عقاب.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (46) إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكائِي قالُوا آذَنَّاكَ ما مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ (47) وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ (48) لا يَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ (49) وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هذا لِي وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ (50)
ترجمه
كسيكه كردكار شايستهاى پس بر نفع خود او است و كسيكه بد كرد پس بزيان او است و نيست پروردگار تو بهيچ وجه ستمكار بر بندگان
بسوى او برگردانده ميشود علم قيامت و بيرون نمىآيد هيچ يك از ميوهها از غلافهاى آنها و باردار نميشود هيچ زنى و نمىنهد جز بعلم او و روزى كه ميخواند آنها را كه كجايند شريكان من گويند اعلام نموديم ترا كه نيست از ما گواهى
و گم شود از
جلد 4 صفحه 564
آنها آنچه كه ميخواندند از پيش و دانند كه نيست براى آنها هيچ گريزگاهى
ملول نميشود انسان از طلب نمودن منافع دنيوى و اگر برسد باو بدى پس بكلّى مأيوس و نااميد از رحمت حق است
و اگر بچشانيم باو رحمتى از خودمان پس از سختيى كه رسيده باشد باو ميگويد اين براى من است و گمان نمىكنم كه قيامت برپا شود و اگر بازگردانده شوم بسوى پروردگارم همانا براى من نزد او هر آينه منزلت خوبى است پس هر آينه خبر خواهيم داد البته آنها را كه كافر شدند بآنچه كردند و هر آينه ميچشانيم البته بآنها از عذابى متراكم و شديد.
تفسير
خداوند متعال احتياجى باعمال بندگان ندارد و هيچ امرى مؤثّر در وجود خدا نيست پس هر كس اعمال صالحه بجا آورد نفعش در دنيا و آخرت بخودش ميرسد و هر كس مرتكب اعمال ناشايسته شود ضرر آنها در دو دنيا بخودش عايد ميگردد و خداوند بهيچ وجه و بهيچ مقدار و بهيچ كس ظلم نميكند و صيغه مبالغه گفتهاند براى زيادتى و تأكيد نفى است نه منفى و محتمل است مراد آن باشد كه اگر خدا بندگانرا بدون موجب عذاب كند بسيار ظلم كننده خواهد بود و نيست و اگر بپرسند كه روز قيامت كى خواهد آمد و موعد حشر چه وقت است بايد گفت علم بآن مخصوص بخدا است و خداوند بتمام تغييراتى كه در احوال موجودات پيدا ميشود علم دارد مثلا هيچيك از ميوجات نيست كه از غلاف و پوست و جاى خود بيرون آيد و هيچ زن و حيوان مادهاى نيست كه آبستن شود پسر باشد يا دختر نر باشد يا ماده مگر آنكه ميداند خداوند آنرا با تمام تغييراتى كه در احوال آنها از بدو انعقاد نطفه تا زمان ولادت روى ميدهد و ميداند زمان ولادت آنها را و بايد با علم و اذن خدا متولّد شوند و چون روز قيامت شود خداوند باهل شرك خطاب ميفرمايد آن شركائى كه براى من قرار داده بوديد كجايند آنها عرضه ميدارند ما قبلا اعلام نموديم بيزارى خودمان را از آنها و آنكه از ما كسى نيست كه شهادت دهد بر استحقاق آنها براى ستايش يا از ما كسى نيست كه آنها را مشاهده نمايد چون گم كرديم ما آنها را لذا خداوند هم ميفرمايد و گم شود و از دست آنها برود آنچه عبادت مينمودند در دنيا و اثرى براى آنها از پرستش و ستايش معبودهاى باطل حاصل نخواهد شد و يقين كنند كه مفرّى ندارند و نجاتى از عذاب
جلد 4 صفحه 565
الهى براى آنها نيست و انسانى كه مربّى بتربيت دينى نشده طبعا ملول و خسته نميشود از طلب مال دنيا از خدا و تحصيل آمال و منافع و لذّات دنيوى و قمّى ره فرموده يعنى ملول نميشود از دعا نمودن براى خود بخير و بعضى گفتهاند مراد از انسان كافر است و اگر اتّفاقا ضرر جانى يا مالى باو برسد و ببلا و محنتى دچار شود يكسره مأيوس از رحمت حق و نااميد از تدارك آن بعنايت خداوند خواهد بود و بعضى يؤوس را بنا اميد از اجابت و قنوط را ببد گمان بخدا تفسير نمودهاند و قمّى ره نقل فرموده يعنى مأيوس از روح خدا و فرج او است و اگر خداوند بعد از آن سختى و محنت و شدّت باو بچشاند طعم نعمت و رحمت و عافيت خود را آن انسان بيخرد ميگويد اين بتدبير و لياقت و استحقاق خودم حاصل شده يا اين هميشه براى من خواهد بود و گمان نميكنم قيامتى كه ميگويند برپا شود و بر فرض تحقّق من نزد خداوند مقام و منزلت خوب رفيعى دارم كه مرا در دنيا برترى داده در آخرت هم خواهد داد ولى غافل از آنكه قيامت مسلّما برپا خواهد شد و مال و نعمت دنيا نزد خدا ارزشى ندارد كه آنرا از بندگان خود دريغ نمايد و ملاك فضيلت و دليل بر مقام و منزلت كسى نزد خدا نيست بلكه ممكن است موجب مزيد استحقاق عذاب شود و خداوند آگاه ميكند اين قبيل اشخاص شكّاك كافر نعمت را در قيامت باعمال خودشان و جزاء آنها و ميچشاند بآنان بر خلاف انتظار و توقّع بيجاشان از عذاب متراكم پى در پى آنچه را كه از شدّت بغلظت و خشونت رسيده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ضَلَّ عَنهُم ما كانُوا يَدعُونَ مِن قَبلُ وَ ظَنُّوا ما لَهُم مِن مَحِيصٍ (48)
و از نظر آنها ميرود آنچه را که بودند ميخواندند از قبل در دنيا و احتمال نميدهند که از براي آنها فرارگاهي و نجاتي باشد يعني يقين دارند که چارهاي ندارند.
وَ ضَلَّ عَنهُم ما كانُوا يَدعُونَ مِن قَبلُ از اصنام و گاو و گوساله و شجر و نار و ملك و جن و انس که اينها را پرستش ميكردند و اله خود قرار داده بودند بكلي از نظر آنها ميرود.
وَ ظَنُّوا ظن در اينجا بمعني يقين است يعني احتمال خلاف نميدهند ما لَهُم مِن مَحِيصٍ هيچ پناهي و دادرسي و نجات دهندهاي از براي آنها نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 48)- و در این حال میبینند «همه معبودانی را که قبلا میخواندند محو و گم میشوند» (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ).
اصلا صحنه قیامت آن چنان برای آنها وحشتناک است که خاطره بتها نیز از نظرشان محو و نابود میشود.
آری «در آن روز میدانند که هیچ گریزگاهی ندارند» (وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِیصٍ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم