آیه 182 سوره اعراف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
جز (ویرایش مهدی موسوی (بحث) به آخرین تغییری که Quran انجام داده بود واگردانده شد)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج، آنان را از جايى كه ندانند، گرفتار خواهيم كرد.
 
و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج، آنان را از جايى كه ندانند، گرفتار خواهيم كرد.
 +
}}
  
وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ «183»
+
|-|
 +
اثنی عشری=
  
و به آنان مهلت مى‌دهم (تا پيمانه پر شود،) همانا تدبير من محكم و استوار است (و هيچ كس را قدرت فرار از آن نيست).
+
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
  
«1». تفسير مجمع‌البيان.
+
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
 
«2». تفسير نمونه؛ كافى، ج 1، ص 44.
 
 
 
جلد 3 - صفحه 231
 
 
 
===نکته ها===
 
 
 
«استدراج» كه يكى از سنّت‌هاى الهى نسبت به مكذّبان و مُترفان است، از «دَرَجَةٌ» به معناى درهم پيچيدن تدريجى است. «1» اين سنّت در آيه‌ى 44 سوره‌ى قلم هم آمده است.
 
 
 
حضرت على عليه السلام فرمود: «آنان كه در رفاه و آسايش زندگى مى‌كنند، به فكر خطر استدراج باشند، مبادا نعمت‌ها وسيله‌ى خواب و غفلت آنان شود». «2» همچنين فرمودند: «كسى كه در مواهب و امكانات بسيار زندگى كند و شكر نعمت را بجا نمى‌آورد و آن را مجازات استدراجى نداند، از نشانه‌هاى خطر غافل مانده است». «3» آرى، خداوند مهلت مى‌دهد، امّا اهمال نمى‌كند. چنانكه بزرگان گفته‌اند: «انّ اللّه يمهل و لا يهمل»
 
 
 
حضرت على عليه السلام فرمود: «هنگامى كه خداوند اراده خيرى براى بنده‌اى كند، به هنگام انجام گناه او را گوشمالى مى‌دهد تا توبه كند، ولى هنگامى كه بر اثر اعمالش، بدى و شرى مقدّر شود، هنگام گناه نعمتى به او مى‌بخشد تا توبه و استغفار را فراموش كند و به گناه ادامه دهد كه در واقع نوعى عذاب مخفيانه و به تدريج است. چنانكه خداوند مى‌فرمايد: «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ»». «4»
 
 
 
كيد الهى و مهلت و طول عمر دادن به عنوان «استدراج»، بارها در آيات قرآن آمده است، مثل اين آيات: «لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً» «5» كفّار گمان نكنند كه مهلتى كه به آنان مى‌دهيم، خير آنهاست بلكه ما از اين جهت به آنان مهلت مى‌دهيم تا بر گناهانشان بيافزايند، «فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ» «6»، پس ايشان را در غفلتشان واگذار. و نيز آيات: 196 سوره‌ى آل‌عمران، 44 سوره‌ى انعام، 55 سوره‌ى توبه و 55 و 56 سوره‌ى مؤمنون.
 
 
 
گاهى نعمت‌هاى الهى، پرده‌پوشى‌هاى خداوند و ستايش‌هاى مردمى، همه و همه، از وسائل غرور و سرگرمى و به نحوى استدراج است. «7»
 
 
 
«1». مفردات راغب.
 
 
 
«2». تفسير نورالثقلين.
 
 
 
«3». تفسير نمونه.
 
 
 
«4». تفاسير نمونه و برهان.
 
 
 
«5». آل‌عمران، 178.
 
 
 
«6». مؤمنون، 54.
 
 
 
«7». تفسير نمونه.
 
 
 
جلد 3 - صفحه 232
 
 
 
حضرت على عليه السلام فرمود: «تحريف‌گران توجيه‌كار كه هر روز مطيع طاغوتى هستند، مشمول قانون استدراج مى‌باشند». «1»
 
  
امام صادق عليه السلام فرمود: «خداوند، دوستان خود را با تلخى‌ها هشدار مى‌دهد و نااهلان را در رفاه، رها مى‌كند». «2»
 
  
از امام سؤال شد از كجا بفهميم نعمت‌هاى موجود در اختيار ما استدراج است يا نه؟ امام در جواب فرمود: اگر شكر نعمت به جاى آورى نگران نباش استدراج نيست. «3»
+
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ (182)
  
===پیام ها===
+
بعد از آن حامل معامله با كفار را در دنيا به نعمت استدراج بيان فرمايد:
  
1- تكذيب آيات روشن الهى، به سقوط تدريجى وهلاكت مخفى مى‌انجامد. «وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ» (چوب خدا، صدا ندارد)
+
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا: و آن كسانى كه تكذيب كردند آيات ما را، يعنى كفار و مستهزئان، سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ‌: زود باشد كه اخذ كنيم ايشان را درجه درجه و مرتبه مرتبه به هلاكت نزديك نمائيم، از آنجا كه ندانند؛ به اين وجه كه هر چه گناه كنند، ما نعمت را بر آنها زياد كنيم، و آنها گمان نمايند كه اين نعمت، لطفى و مرحمتى است از حق تعالى، و در طغيان و عصيان و بطر افزوده، منهمك در بغى و غى، تا به يك بار عذاب به آنها نازل شود بى‌ظهور علامات، بلكه بى‌خبر، يك مرتبه آنها را فرا گيرد به عقاب.
  
2- مهلت دادن به مردم، از سنّت‌هاى خداست، تا هر كس در راهى كه برگزيده، به نتيجه برسد و درها به روى همه باز باشد، هم فرصت طغيان داشته باشند، هم مجال توبه و جبران. «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ»
+
تبصره: يكى از نعم الهى، نعمت استدراج است نسبت به عاصى و طاغى، كه در ظاهر نعمت، و در باطن نقمت است، مانند صحت و دولت و عزت ياغيان و طاغيان، كه آن را لطف و مرحمت در باره خود پنداشته، غافل از آنكه عاقبتى وخيم دارد، زيرا در حال انهماك يك مرتبه عذاب الهى وارد آيد. و احاديث نيز وارد شده از جمله:
  
3- غالباً سقوط انسان، پلّه پله و آرام آرام است. «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ»
+
1- در كافى علىّ بن ابراهيم قال سئل ابو عبد اللّه عليه السّلام عن الاستدراج، فقال: هو العبد يذنب الذّنب فيملى له و يجدّد له عنده النّعم فتلهيه عن الاستغفار من الذّنوب فهو مستدرج من حيث لا يعلم. «1» 2- عن سماعة بن مهران قال سئلت ابا عبد اللّه عن قول اللّه تعالى:
  
4- عمر و زندگى، به دست خداست و گنهكار را از قدرت خدا گريزى نيست. «وَ أُمْلِي لَهُمْ»
+
سنستدرجهم من حيث لا يعلمون، قال: هو العبد يذنب الذّنب فتجدّد له النّعمة معه تلهيه تلك النّعمة عن الاستغفار من ذلك الذّنب. «2» 3- قال ابو عبد اللّه عليه السّلام: انّ اللّه اذا اراد بعبد خيرا فاذنب ذنبا اتبعه‌
  
5- خداوند فرصت توبه و جبران به كافران مى‌دهد، ولى آنان لايق نيستند. «وَ أُمْلِي لَهُمْ»
+
«1» اصول كافى، جلد دوّم، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 452، حديث دوّم (باب الاستدراج)
  
6- هميشه نعمت‌ها نشانه‌ى لطف خدا نيست، گاهى زمينه‌اى براى قهر ناگهانى خداوند است. «أُمْلِي‌- كَيْدِي»
+
«2» همان مدرك، حديث سوّم.
  
7- مرفّهان غافل، با تدبير خدا طرفند. «أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي» (همان گونه كه كيد، عملى پنهانى است، استدراج نيز عذابى مخفيانه مى‌باشد)
+
جلد 4 صفحه 256
  
«1». تفسير نورالثقلين.
+
بنقمة و يذكّره الاستغفار و اذا اراد بعبد شرّا فاذنب ذنبا اتبعه بنعمة لينسيه الاستغفار و يتمادى بها و هو قول اللّه عزّ و جلّ: سنستدرجهم من حيث لا يعلمون بالنّعم عند المعاصى. «1» 1- در كافى على بن ابراهيم روايت كند كه: سؤال شد از حضرت صادق عليه السّلام از استدراج؟ فرمود: او بنده‌اى است گناه نمايد، پس بسيار و تازه شود نعمت با وجود معصيت، و مشغول كند او را از استغفار از گناه، پس او مستدرج است از آنجا آنكه نداند.
  
«2». تفسير نمونه.
+
2- سماعه روايت كند كه: سؤال نمودم حضرت صادق عليه السّلام از فرمايش الهى: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ‌، فرمود: او بنده است گناه نمايد، پس تازه شود براى او نعمت، مشغول سازد او را از استغفار از گناه.
  
«3». اصول كافى، ج 2، باب استدراج.
+
3- سفيان بن سمط، روايت كند كه آن حضرت فرمود: خداى تعالى هرگاه اراده فرمايد به بنده خير را، پس گناه نمايد عقب آن را نقمتى وارد، و متذكر كند او را به استغفار؛ و هر گاه اراده كند شرّ را نسبت به بنده، پس گناهى نمايد، او را نعمتى دهد تا فراموش كند استغفار را، و متمادى شود به معصيت و اين است فرمايش الهى: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ‌، زود باشد كه اخذ كنيم به نعمت، نزد معاصى؛ نعوذ باللّه من هذه العقوبة.
 
 
جلد 3 - صفحه 233
 
 
 
8- خطر غرور و غفلت تا حدّى است كه خداوند با سه تعبير پياپى آن را مطرح كرده است. «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ‌- أُمْلِي لَهُمْ‌- كَيْدِي»
 
 
 
9- طرح و تدبير الهى، شكست ناپذير است. «إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ»
 
}}
 
 
 
|-|
 
اثنی عشری=
 
 
 
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
 
 
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
 
 
وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ (183)
 
 
 
وَ أُمْلِي لَهُمْ‌: و مهلت دهيم ايشان را مدتى، پس بگيريم ايشان را كه: انّ اللّه يمهل و لا يهمل. و عدم معاجله بر اخذ ايشان، به جهت آن است كه معاجله به عقوبت كسى كند كه خوف فوت آن را داشته باشد؛ و از حيطه سلطنت و قدرت ما هيچ چيز خارج نشود. إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ‌: بدرستى كه اخذ من، سخت، كه دفع نكند او را چيزى. و تسميه اخذ به كيد، به جهت آنكه كيد عملى است‌
 
 
 
«1» مدرك پيشين، حديث اوّل.
 
 
 
جلد 4 صفحه 257
 
 
 
مخفى، همچنين اخذ به استدراج از اين قبيل است، چه ظاهر آن احسان، و باطن آن خذلان، پس اطلاق كيد بر آن مستحسن باشد. و يا مراد به كيد، عذابى است متين و قوى كه مانع و دافعى نداشته باشد.
 
 
 
شأن نزول: از حسن و قتاده نقل شده كه: پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به كوه صفا برآمده، قريش را دعوت به خدا پرستى و ترهيب و تخويف از بت پرستى مى‌نمود. قريش مى‌گفتند: انّ صاحبهم قد جنّ بات ليلا يصوت الى الصّباح. آيه شريفه نازل شد.
 
  
  
سطر ۱۷۶: سطر ۱۱۷:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ أُملِي‌ لَهُم‌ إِن‌َّ كَيدِي‌ مَتِين‌ٌ (183)
+
وَ الَّذِين‌َ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَستَدرِجُهُم‌ مِن‌ حَيث‌ُ لا يَعلَمُون‌َ (182)
  
و مهلت‌ ميدهم‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ محققا كيد ‌من‌ بسيار محكم‌ ‌است‌.
+
و كساني‌ ‌که‌ تكذيب‌ كردند بآيات‌ ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ ‌ما بزودي‌ درجه‌ درجه‌ ميبريم‌ ‌از‌ ‌آن‌ راهي‌ ‌که‌ نميدانند.
  
وَ أُملِي‌ لَهُم‌ مهلت‌ الهي‌ اينست‌ ‌که‌ ‌در‌ دنيا تعجيل‌ ‌در‌ عقوبة ‌بر‌ ‌آنها‌ نميكند و ‌بر‌ اعمال‌ زشت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نميگيرد مگر ‌در‌ جايي‌ ‌که‌ فساد ‌آنها‌ سرايت‌ بمؤمنين‌ بكند مثل‌ جزء فاسدي‌ ‌در‌ بدن‌ ‌که‌ مسريه‌ ‌باشد‌ ‌آن‌ ‌را‌ قطع‌ ميكنند.
+
وَ الَّذِين‌َ كَذَّبُوا بِآياتِنا مكذب‌ بآيات‌ الهي‌ كساني‌ هستند ‌که‌ انبياء ‌را‌ تكذيب‌ كردند و ‌آنها‌ ‌را‌ ساحر و مجنون‌ و كذاب‌ و مفتري‌ گفتند و معجزات‌ ‌را‌ سحر و جادو شمردند و قرآن‌ ‌را‌ اساطير الاولين‌ و رقّي‌ نام‌ نهادند و احكام‌ الهيه‌ ‌را‌ دور انداختند و نحو اينها نسبت‌ بمقدسات‌ ديني‌.
  
إِن‌َّ كَيدِي‌ مَتِين‌ٌ مفسرين‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ كيد و مكر ‌از‌ صفات‌ خبيثه‌ ‌است‌ و ساحت‌ قدس‌ ربوبي‌ منزه‌ ‌است‌ لذا كيد و مكر ‌را‌ حمل‌ ‌بر‌ عقوبت‌ و عذاب‌ كردند ‌يعني‌ عذاب‌ ‌من‌ سخت‌ ‌است‌، لكن‌ كيد و مكري‌ ‌که‌ ‌از‌ صفات‌ رذيله‌ شمرده‌ ‌شده‌ ‌با‌
+
سَنَستَدرِجُهُم‌ سين‌ ‌براي‌ تراخي‌ نزديك‌ ‌است‌ ‌يعني‌ زود ‌باشد‌ و استدراج‌ ‌را‌ معاني‌ بسيار كردند ‌از‌ ماده‌ درج‌ و درجات‌ لكن‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مقام‌ طبق‌ اخبار مرويه‌
  
جلد 8 - صفحه 42
+
جلد 8 - صفحه 41
  
مؤمنين‌ ‌است‌ و اما ‌با‌ كفار بخصوص‌ ‌در‌ مقام‌ عقوبت‌ ‌از‌ صفات‌ بارزه‌ ‌است‌ چنانچه‌ گفتند امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌در‌ جنگ‌ ‌با‌ عمرو ‌إبن‌ ‌عبد‌ ود ‌بعد‌ ‌از‌ ضربتي‌ ‌که‌ ‌بر‌ فرق‌ ‌علي‌ آمد فرمود ‌با‌ ‌اينکه‌ شجاعتت‌ كمك‌ ‌از‌ ‌براي‌ تو ميآيد برگشت‌ ببيند كيست‌ بكمك‌ ‌آن‌ آمده‌ حضرت‌ ضربتي‌ ‌بر‌ ران‌ ‌آن‌ ملعون‌ زد ‌که‌ ‌در‌ غلطيد و روي‌ زمين‌ افتاد، و همچنين‌ حضرت‌ قاسم‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ ‌در‌ مقابل‌ ازرق‌ شامي‌ فرمود بند ركاب‌ اسبت‌ ‌را‌ ببند خم‌ شد ضربتي‌ ‌بر‌ كمر ‌او‌ زد دو نيم‌ شد و كيد و مكر الهي‌ اينست‌ ‌که‌ معامله‌اي‌ ‌با‌ كفار ميكند ‌که‌ ‌بر‌ حسب‌ ظاهر ‌آنها‌ ‌را‌ خوش‌ آيد مثل‌ اقبال‌ دنيا ‌از‌ سلطنت‌ و رياست‌ و جاه‌ و مقام‌ و مكنت‌ و دولت‌ ولي‌ ‌در‌ حقيقت‌ عين‌ عقوبت‌ ‌است‌ لذا ميفرمايد وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللّه‌ُ وَ اللّه‌ُ خَيرُ الماكِرِين‌َ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 47، و نيز ميفرمايد إِنَّهُم‌ يَكِيدُون‌َ كَيداً وَ أَكِيدُ كَيداً فَمَهِّل‌ِ الكافِرِين‌َ أَمهِلهُم‌ رُوَيداً طارق‌ ‌آيه‌ 15‌-‌ 17، ‌که‌ تفريع‌ ميفرمايد ‌بر‌ كيد ‌خود‌ ‌که‌ اي‌ پيغمبر ‌من‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مهلت‌ ده‌ ‌من‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مهلت‌ دادم‌ ‌تا‌ زمان‌ عقوبت‌ و البته‌ كيد ‌خدا‌ محكم‌ ‌است‌ و مكر ‌او‌ شديد (حلاوة الدنيا مرارة الاخرة و مرارة الدنيا حلاوة الاخرة)
+
‌از‌ كافي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ آنكه‌ كفار و فساق‌ ‌هر‌ چه‌ ‌در‌ كفر و فسق‌ زياده‌روي‌ كنند خداوند نعمت‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ميافزايد ‌تا‌ آنكه‌ بكلي‌ ‌خدا‌ ‌را‌ فراموش‌ كنند و ‌خود‌ ‌را‌ نيك‌ پندارند و بنظر حقارت‌ بمؤمنين‌ نظر كنند مِن‌ حَيث‌ُ لا يَعلَمُون‌َ ‌که‌ ‌اينکه‌ افزودگي‌ نعم‌ عقوبت‌ و بلائي‌ ‌است‌ ‌که‌ باعث‌ ازدياد عذاب‌ ميشود ‌بر‌ ‌آنها‌ و بالعكس‌ مؤمن‌ ‌اگر‌ آلوده‌ بمعصيتي‌ شد فوري‌ دچار يك‌ بلاء ميشود ‌تا‌ متنبه‌ شود و استغفار كند و دست‌ ‌از‌ معاصي‌ بردارد و ‌بر‌ طبق‌ ‌اينکه‌ معني‌ شواهد بسيار ‌در‌ آيات‌ شريفه‌ قرآن‌ داريم‌ يكي‌ كلمه‌ املي‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ ‌که‌ شرحش‌ بيايد و يكي‌ ‌آيه‌ شريفه‌ وَ لا يَحسَبَن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ خَيرٌ لِأَنفُسِهِم‌ إِنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 172، شرحش‌ گذشت‌ و ديگر آيات‌ شريفه‌ وَ لَو لا أَن‌ يَكُون‌َ النّاس‌ُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلنا لِمَن‌ يَكفُرُ بِالرَّحمن‌ِ لِبُيُوتِهِم‌ سُقُفاً مِن‌ فِضَّةٍ وَ مَعارِج‌َ عَلَيها يَظهَرُون‌َ وَ لِبُيُوتِهِم‌ أَبواباً وَ سُرُراً عَلَيها يَتَّكِؤُن‌َ وَ زُخرُفاً وَ إِن‌ كُل‌ُّ ذلِك‌َ لَمّا مَتاع‌ُ الحَياةِ الدُّنيا وَ الآخِرَةُ عِندَ رَبِّك‌َ لِلمُتَّقِين‌َ زخرف‌ ‌آيه‌ 32‌-‌ 34 و ‌غير‌ اينها
 
 
‌هر‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ بزم‌ مقرب‌تر ‌است‌ ||  جام‌ بلا بيشترش‌ ميدهند
 
 
 
‌هر‌ ‌که‌ ‌بود‌ تشنه‌ ديدار دوست‌ ||  آب‌ دم‌ نيشترش‌ ميدهند
 
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۹۹: سطر ۱۳۶:
 
]
 
]
  
(آیه 183))- در این آیه همان مطلب را به این صورت تأکید می‌کند: چنان نیست که با شتابزدگی چنین کسانی را فورا مجازات کنم، بلکه «به آنها مهلت و فرصت کافی (برای تنبه و بیداری) می‌دهم» و هنگامی که بیدار نشدند، گرفتارشان می‌سازم (وَ أُمْلِی لَهُمْ). زیرا کسانی شتاب و عجله می‌کنند که قدرت کافی ندارند و می‌ترسند فرصت از دستشان برود «ولی نقشه من و مجازاتهایم آنچنان قوی و حساب شده است» که هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست (إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ).
+
(آیه 182)- مجازات استدراج: در این آیه و آیه بعد یکی از مجازاتهای الهی که به صورت یک سنّت در باره بسیاری از گنهکاران سرکش اجرا می‌شود، بیان شده و آن «عذاب استدراج» است.
 
 
این آیه به همه گنهکاران هشدار می‌دهد که تأخیر کیفر الهی را دلیل بر پاکی و درستی خود، و یا ضعیف و ناتوانی پروردگار، نگیرند، و ناز و نعمتهایی را که در آن غرقند، نشانه تقربشان به خدا ندانند، چه بسا این پیروزیها و نعمتهایی که به آنها می‌رسد مقدمه مجازات استدراجی پروردگار باشد، خدا آنها را غرق نعمت می‌کند و به آنها مهلت می‌دهد و بالا و بالاتر می‌برد، اما سر انجام چنان بر زمین می‌کوبد که اثری از آنها باقی نماند و تمام هستی و تاریخشان را درهم می‌پیچد.
 
  
از امام صادق علیه السّلام در تفسیر آیه فوق چنین نقل شده که فرمود: «منظور از این آیه بنده گنهکاری است که پس از انجام گناه، خداوند او را مشمول نعمتی قرار می‌دهد ولی او نعمت را به حساب خوبی خودش گذاشته و از استغفار در برابر گناه غافلش می‌سازد».
+
استدراج در دو مورد از قرآن مجید آمده است. یکی در آیه مورد بحث و دیگری در آیه 44 سوره قلم و هر دو مورد در باره انکار کنندگان آیات الهی است.
  
ج2، ص117
+
خداوند در این آیه می‌فرماید: «آنها که آیات ما را تکذیب و انکار کردند تدریجا، مرحله به مرحله، از راهی که نمی‌دانند، در دام مجازات گرفتارشان می‌کنیم» و زندگی آنها را درهم می‌پیچیم (وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ).
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۲۱۳: سطر ۱۴۸:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=183}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=182}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=183}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=182}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=183}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=182}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=183}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=182}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=183}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=182}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=183}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=182}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=183}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=182}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=183}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=182}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=183}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=182}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۳۱

مشاهده آیه در سوره

وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<181 آیه 182 سوره اعراف 183>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و آنان که آیات ما را تکذیب کردند به زودی آنها را به عذاب و هلاکت می‌افکنیم از جایی که فهم آن نکنند.

و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج ازجایی که نمی دانند [به ورطه سقوط و هلاکت می کشانیم تا عاقبت به عذاب دنیا و آخرت دچار شوند.]

و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج، از جايى كه نمى‌دانند گريبانشان را خواهيم گرفت.

و آنان را كه آيات ما را دروغ انگاشتند، از راهى كه خود نمى‌دانند به تدريج خوارشان مى‌سازيم.

و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جائی که نمی‌دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

As for those who deny Our signs, We will draw them imperceptibly [into ruin], whence they do not know.

And (as to) those who reject Our communications, We draw them near (to destruction) by degrees from whence they know not.

And those who deny Our revelations - step by step We lead them on from whence they know not.

Those who reject Our signs, We shall gradually visit with punishment, in ways they perceive not;

معانی کلمات آیه

«سَنَسْتَدْرِجُهُمْ»: درجه به درجه بالایشان می‌بریم و کم‌کم در پیله نعمت اسیر و گرفتارشان می‌سازیم. آهسته و آرام به سوی هلاک و عذابشان می کشانیم و می لغزانیم. «مِنْ حَیْثُ»: از راهی که. به گونه‌ای که.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ «182»

و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج، آنان را از جايى كه ندانند، گرفتار خواهيم كرد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ (182)

بعد از آن حامل معامله با كفار را در دنيا به نعمت استدراج بيان فرمايد:

وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا: و آن كسانى كه تكذيب كردند آيات ما را، يعنى كفار و مستهزئان، سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ‌: زود باشد كه اخذ كنيم ايشان را درجه درجه و مرتبه مرتبه به هلاكت نزديك نمائيم، از آنجا كه ندانند؛ به اين وجه كه هر چه گناه كنند، ما نعمت را بر آنها زياد كنيم، و آنها گمان نمايند كه اين نعمت، لطفى و مرحمتى است از حق تعالى، و در طغيان و عصيان و بطر افزوده، منهمك در بغى و غى، تا به يك بار عذاب به آنها نازل شود بى‌ظهور علامات، بلكه بى‌خبر، يك مرتبه آنها را فرا گيرد به عقاب.

تبصره: يكى از نعم الهى، نعمت استدراج است نسبت به عاصى و طاغى، كه در ظاهر نعمت، و در باطن نقمت است، مانند صحت و دولت و عزت ياغيان و طاغيان، كه آن را لطف و مرحمت در باره خود پنداشته، غافل از آنكه عاقبتى وخيم دارد، زيرا در حال انهماك يك مرتبه عذاب الهى وارد آيد. و احاديث نيز وارد شده از جمله:

1- در كافى علىّ بن ابراهيم قال سئل ابو عبد اللّه عليه السّلام عن الاستدراج، فقال: هو العبد يذنب الذّنب فيملى له و يجدّد له عنده النّعم فتلهيه عن الاستغفار من الذّنوب فهو مستدرج من حيث لا يعلم. «1» 2- عن سماعة بن مهران قال سئلت ابا عبد اللّه عن قول اللّه تعالى:

سنستدرجهم من حيث لا يعلمون، قال: هو العبد يذنب الذّنب فتجدّد له النّعمة معه تلهيه تلك النّعمة عن الاستغفار من ذلك الذّنب. «2» 3- قال ابو عبد اللّه عليه السّلام: انّ اللّه اذا اراد بعبد خيرا فاذنب ذنبا اتبعه‌

«1» اصول كافى، جلد دوّم، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 452، حديث دوّم (باب الاستدراج)

«2» همان مدرك، حديث سوّم.

جلد 4 صفحه 256

بنقمة و يذكّره الاستغفار و اذا اراد بعبد شرّا فاذنب ذنبا اتبعه بنعمة لينسيه الاستغفار و يتمادى بها و هو قول اللّه عزّ و جلّ: سنستدرجهم من حيث لا يعلمون بالنّعم عند المعاصى. «1» 1- در كافى على بن ابراهيم روايت كند كه: سؤال شد از حضرت صادق عليه السّلام از استدراج؟ فرمود: او بنده‌اى است گناه نمايد، پس بسيار و تازه شود نعمت با وجود معصيت، و مشغول كند او را از استغفار از گناه، پس او مستدرج است از آنجا آنكه نداند.

2- سماعه روايت كند كه: سؤال نمودم حضرت صادق عليه السّلام از فرمايش الهى: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ‌، فرمود: او بنده است گناه نمايد، پس تازه شود براى او نعمت، مشغول سازد او را از استغفار از گناه.

3- سفيان بن سمط، روايت كند كه آن حضرت فرمود: خداى تعالى هرگاه اراده فرمايد به بنده خير را، پس گناه نمايد عقب آن را نقمتى وارد، و متذكر كند او را به استغفار؛ و هر گاه اراده كند شرّ را نسبت به بنده، پس گناهى نمايد، او را نعمتى دهد تا فراموش كند استغفار را، و متمادى شود به معصيت و اين است فرمايش الهى: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ‌، زود باشد كه اخذ كنيم به نعمت، نزد معاصى؛ نعوذ باللّه من هذه العقوبة.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 182 تا 184

وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ (182) وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ (183) أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ (184)

ترجمه‌

و آنانكه تكذيب نمودند آيتهاى ما را زود است بتدريج مى‌اندازيم آنها را بهلاكت از آنجا كه نميدانند

و مهلت ميدهم مر ايشانرا همانا مكر من محكم است‌

آيا انديشه نمى‌كنند كه نيست در يارشان جنونى نيست او مگر بيم دهنده آشكار.

تفسير

استدراج طلب درجه است كه آن نردبان است خداوند تشبيه فرموده است حال كفار را بنردبان در آنكه شخص را بتدريج بمحل عالى يا سافل ميرساند و آنها را بكسانيكه از آن پائين مى‌آيند و خود را بقائد آنها از اين نردبان براى آنكه آنها را ناگهان بچاه اندازد و اين بآنستكه نعمت را بر آنها روز بروز افزوده ميفرمايد تا گمان كنند كه خداوند لطف مخصوصى بآنها دارد و بر معصيت خود بيفزايند و مستحق عذاب شديد شوند چون استحقاق اين سلوك را بعمل خودشان پيدا كرده‌اند و لازمه اين مهلت است در انتقام و اينكه كيد ناميده شده براى آنستكه ظاهر آن احسان و باطنش خذلان است است و محكم است كه كسى نمى‌تواند رهائى از آن پيدا كند و قمى ره فرموده استدراج‌

جلد 2 صفحه 498

تجديد نعم است در عقب معاصى و در كافى از امام صادق (ع) نقل نموده كه پرسيدند از اين آيه فرمود بنده گناه ميكند پس نعمت او افزوده ميشود و مشغول ميكند آن نعمت او را از طلب مغفرت از آنگناه و نيز از آنحضرت روايت شده است كه چون خدا بخواهد براى بنده خير را و او گناه كند در عقب آن ميرساند باو بلائى را تا متذكر استغفار شود و وقتى بخواهد براى بنده شر را و او گناه كند در عقب آن ميرساند باو نعمتى را تا فراموش كند استغفار را و باقى بماند در گناه و اين مراد است از قول خداوند سنستدرجهم من حيث لا يعلمون يعنى بنعم بعد از معاصى و كفار مكه وقتى ميديدند پيغمبر (ص) را كه حاضر نشد بهيچ قيمتى دست از دعوت بردارد با آنكه آنها حاضر بودند كه تأمين نظر او را بهر قيمتى بخواهد بنمايند ميگفتند خالى از جنون نيست چنانچه وقتى آيات قرآن را ميشنيدند كه مانند آنرا نشنيده بودند ميگفتند شاعر است و وقتى معجزات را مشاهده ميكردند ميگفتند ساحر است و امثال اين مهملات لذا خداوند باين تقريب آنها را ردّ فرموده كه اين شخص همان رفيق شفيق و يار ديرين و محمد امين است كه در ميان شما مسلّم در عقل و خلق و دانش بود چه شد بمجرّد آنكه شما را بدين حق دعوت نمود و از عذاب خدا بيم داد نسبت جنون باو داديد معلوم است سخن شما از روى فكر و تعقّل نيست بلكه از باب تكبّر و عناد است و روايت شده است كه آنحضرت بكوه صفا بر آمد و اهل مكه را قبيله قبيله خواند و از عذاب خدا ترساند و آنها اين نسبت را بآنحضرت دادند و اين آيه نازل شد و در مجمع كيد را بعذاب تفسير نموده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ الَّذِين‌َ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَستَدرِجُهُم‌ مِن‌ حَيث‌ُ لا يَعلَمُون‌َ (182)

و كساني‌ ‌که‌ تكذيب‌ كردند بآيات‌ ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ ‌ما بزودي‌ درجه‌ درجه‌ ميبريم‌ ‌از‌ ‌آن‌ راهي‌ ‌که‌ نميدانند.

وَ الَّذِين‌َ كَذَّبُوا بِآياتِنا مكذب‌ بآيات‌ الهي‌ كساني‌ هستند ‌که‌ انبياء ‌را‌ تكذيب‌ كردند و ‌آنها‌ ‌را‌ ساحر و مجنون‌ و كذاب‌ و مفتري‌ گفتند و معجزات‌ ‌را‌ سحر و جادو شمردند و قرآن‌ ‌را‌ اساطير الاولين‌ و رقّي‌ نام‌ نهادند و احكام‌ الهيه‌ ‌را‌ دور انداختند و نحو اينها نسبت‌ بمقدسات‌ ديني‌.

سَنَستَدرِجُهُم‌ سين‌ ‌براي‌ تراخي‌ نزديك‌ ‌است‌ ‌يعني‌ زود ‌باشد‌ و استدراج‌ ‌را‌ معاني‌ بسيار كردند ‌از‌ ماده‌ درج‌ و درجات‌ لكن‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مقام‌ طبق‌ اخبار مرويه‌

جلد 8 - صفحه 41

‌از‌ كافي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ آنكه‌ كفار و فساق‌ ‌هر‌ چه‌ ‌در‌ كفر و فسق‌ زياده‌روي‌ كنند خداوند نعمت‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ميافزايد ‌تا‌ آنكه‌ بكلي‌ ‌خدا‌ ‌را‌ فراموش‌ كنند و ‌خود‌ ‌را‌ نيك‌ پندارند و بنظر حقارت‌ بمؤمنين‌ نظر كنند مِن‌ حَيث‌ُ لا يَعلَمُون‌َ ‌که‌ ‌اينکه‌ افزودگي‌ نعم‌ عقوبت‌ و بلائي‌ ‌است‌ ‌که‌ باعث‌ ازدياد عذاب‌ ميشود ‌بر‌ ‌آنها‌ و بالعكس‌ مؤمن‌ ‌اگر‌ آلوده‌ بمعصيتي‌ شد فوري‌ دچار يك‌ بلاء ميشود ‌تا‌ متنبه‌ شود و استغفار كند و دست‌ ‌از‌ معاصي‌ بردارد و ‌بر‌ طبق‌ ‌اينکه‌ معني‌ شواهد بسيار ‌در‌ آيات‌ شريفه‌ قرآن‌ داريم‌ يكي‌ كلمه‌ املي‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ ‌که‌ شرحش‌ بيايد و يكي‌ ‌آيه‌ شريفه‌ وَ لا يَحسَبَن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ خَيرٌ لِأَنفُسِهِم‌ إِنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 172، شرحش‌ گذشت‌ و ديگر آيات‌ شريفه‌ وَ لَو لا أَن‌ يَكُون‌َ النّاس‌ُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلنا لِمَن‌ يَكفُرُ بِالرَّحمن‌ِ لِبُيُوتِهِم‌ سُقُفاً مِن‌ فِضَّةٍ وَ مَعارِج‌َ عَلَيها يَظهَرُون‌َ وَ لِبُيُوتِهِم‌ أَبواباً وَ سُرُراً عَلَيها يَتَّكِؤُن‌َ وَ زُخرُفاً وَ إِن‌ كُل‌ُّ ذلِك‌َ لَمّا مَتاع‌ُ الحَياةِ الدُّنيا وَ الآخِرَةُ عِندَ رَبِّك‌َ لِلمُتَّقِين‌َ زخرف‌ ‌آيه‌ 32‌-‌ 34 و ‌غير‌ اينها

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 182)- مجازات استدراج: در این آیه و آیه بعد یکی از مجازاتهای الهی که به صورت یک سنّت در باره بسیاری از گنهکاران سرکش اجرا می‌شود، بیان شده و آن «عذاب استدراج» است.

استدراج در دو مورد از قرآن مجید آمده است. یکی در آیه مورد بحث و دیگری در آیه 44 سوره قلم و هر دو مورد در باره انکار کنندگان آیات الهی است.

خداوند در این آیه می‌فرماید: «آنها که آیات ما را تکذیب و انکار کردند تدریجا، مرحله به مرحله، از راهی که نمی‌دانند، در دام مجازات گرفتارشان می‌کنیم» و زندگی آنها را درهم می‌پیچیم (وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع