آیه 43 سوره یونس: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ ۚ أَفَأَنْتَ تَهْدِي الْعُم...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۳: | سطر ۵۳: | ||
وگروهى از مردم كسانىاند كه به تو نگاه مىكنند، (امّا گويى هيچ نمىبينند.) پس آيا تو مىتوانى نابينايان را هدايت كنى، هر چند (با چشمِ دل) نمىبينند؟ | وگروهى از مردم كسانىاند كه به تو نگاه مىكنند، (امّا گويى هيچ نمىبينند.) پس آيا تو مىتوانى نابينايان را هدايت كنى، هر چند (با چشمِ دل) نمىبينند؟ | ||
+ | |||
+ | إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «44» | ||
+ | |||
+ | قطعاً خداوند هيچ ظلمى به مردم نمىكند، امّااين خود مردمند كه به خويشتن ستم مىكنند. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | گروهى در قيامت، كور محشور مىشوند و اين نتيجهى كوردلى و فراموشى آيات الهى در دنياست و چنين كسانى گويا كورند: وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى ... كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى «1» | ||
+ | |||
+ | امام هادى عليه السلام فرمود: هر كس گمان كند كه خداوند بندگان را بر گناه مجبور و آنان را كيفر مىكند، به خدا نسبت ظلم داده و اين آيه (44) را تكذيب كرده است. «2» | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- هر نگاهى، بصيرتآور نيست و هر تماشاگرى، جذب حقيقت نمىشود. «يَنْظُرُ، لا يُبْصِرُونَ» | ||
+ | |||
+ | 2- حتّى پيامبران در كوردلان مؤثّر نيستند. «أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ» | ||
+ | |||
+ | 3- آنان كه با نگاه، به حقّ نرسند، همچون كورانند. «يَنْظُرُ، لا يُبْصِرُونَ» | ||
+ | |||
+ | «1». طه، 124- 126. | ||
+ | |||
+ | «2». بحار، ج 5، ص 71. | ||
+ | |||
+ | جلد 3 - صفحه 577 | ||
+ | |||
+ | 4- خداوند، بهترين مكتب، كتاب ورهبر را براى هدايت مردم فرستاده است، اگر نپذيرند به خودشان ستم كردهاند. إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ ... أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ | ||
}} | }} | ||
سطر ۶۲: | سطر ۸۸: | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (44) | ||
− | + | بعد از آن رفع توهّم را فرمايد: | |
− | + | إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً: بتحقيق خداوند سبحان ستم نفرمايد هيچيك از بندگان را به چيزى از نقصان ثواب حسنات و جزاى طاعات، و منع ننمايد هيچكس را از انتفاع به قرآن و بينات. وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ: و لكن مردمان ستم مىكنند نفوس خود را به ارتكاب مناهى از كفر و شرك و معاصى و ترك تأمل در آيات الهى و بازداشتن نفس از ثواب ابدى و مبتلا شدن به عذاب سبحانى. | |
− | + | وجه تنظيم- چون خداوند تبارك و تعالى شرح براهين توحيد و دلايل نبوت را فرمود، جماعتى عناد ورزيده تكذيب نموده منكر شدند. تهديد به عذاب و هلاكت ايشان، و امر به تبرى از آنها، بعد اخبار از غايت عناد و لجاج آنان، سپس بيان فرمود كه ما ظلم ننموديم، بلكه مستحق عقاب و هلاك شدند به سبب قبايح اعمالشان از كفر و عناد و لجاج. | |
− | + | تنبيه- آيه شريفه دالّ است بر آنكه خداوند سبحان به هيچ وجه نسبت به بندگان ظلم نفرمايد مطلقا كم يا بسيار، زيرا ظلم كسى نمايد كه محتاج و ناقص باشد، و حضرت حق جل جلاله غنى على الاطلاق و كامل باشد؛ پس البته منزه و مبرى از ظلم است. بعلاوه صدور قبايح از حكمت ربوبى محال است، و نيز دلالت دارد بر بطلان جبر. وجه استدلال آنكه: حق تعالى ملجأ و مضطر ننموده هيچكس را به قبايح و منكرات و معاصى، و لكن بندگان به سوء اختيار اقدام نمايند بر معاصى و بجاى آرند آن را. بنابراين آنچه لوازم و اثر ذاتى هر معصيتى به شامت ارتكاب آن طارى گردد. | |
− | + | ج5، ص 327 | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | ج5، ص | ||
− | |||
− | |||
سطر ۱۱۷: | سطر ۱۳۴: | ||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
− | + | 100 | |
− | + | إِنَّ اللّهَ لا يَظلِمُ النّاسَ شَيئاً وَ لكِنَّ النّاسَ أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ (44) | |
− | + | محققا خداوند ظلم نميكند بناس افراد بشر هيچگونهاي و لكن خود ناس بخود ظلم ميكنند. | |
− | + | يكي از اصول دين اسلام مطابق مذهب شيعه و معتزله که آنها را عدليه مينامند | |
− | + | جلد 9 - صفحه 393 | |
− | + | خلافا لاشاعره عدل است و از براي عدل سه معني است: | |
− | + | 1- مقابل ظلم که تفسير كردند به (اعطاء کل ذي حق حقّه) و ظلم (منع کل ذي حق عن حقّه) و اينکه از نصوص قرآن و مطابق برهان عقلي و ضروري تمام اديان است و انكارش كفر است و ظلم هم سه قسم است ظلم در دين مثل شرك و كفر و نحو اينها يا بُنَيَّ لا تُشرِك بِاللّهِ إِنَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظِيمٌ لقمان آيه 12 ظلم بغير که دارد در خبر | |
− | + | (الظلم ظلمات يوم القيمة) | |
− | وَ لَو | + | و گفته ميشود فرداي قيامت |
+ | |||
+ | (اينکه الظلمة اينکه اعوان الظلمة و اشباه الظلمة فضرب لهم سرادق من نار حتي يفرق اللّه من الحساب) | ||
+ | |||
+ | و ظلم بنفس بارتكاب معاصي و ترك واجبات و اضرار بنفس و آيه شريفه راجع بقسمت دوم است يعني ظلم بغير. | ||
+ | |||
+ | 2- عدل مقابل لعب و لهو و لغو اينکه هم نصّ قرآن است وَ ما خَلَقنَا السَّماءَ وَ الأَرضَ وَ ما بَينَهُما لاعِبِينَ انبياء آيه 16 لَو أَرَدنا أَن نَتَّخِذَ لَهواً لَاتَّخَذناهُ مِن لَدُنّا إِن كُنّا فاعِلِينَ انبياء آيه 17. | ||
+ | |||
+ | 3- عدل بمعني فعل حسن که تمام افعال الهي حسن است فعل قبيح و زشت از او صادر نميشود يعني تمام موافق حكمت و مصلحت و عين صلاح است و اشاعره اينکه معنا را منكرند زيرا حسن و قبح را نسبت بافعال انكار دارند و اينکه از بديهيات اوليه است حتي در اطفال و بهائم حتي الكلاب اگر چيزي نزد سگ بيندازي دنب خود را حركت ميدهد و خود را باطراف شما ميگرداند و اگر سنگي باو زني پارس ميكند، طفل رضيع اگر مادرش انگشت محبت باو زند خنده ميكند اگر رو ترش كند جز ميزند رجوع كنيم بتفسير. | ||
+ | |||
+ | إِنَّ اللّهَ لا يَظلِمُ النّاسَ شَيئاً ذكر ناس از باب مثال است و الّا خدا باحدي جن و انس، حيوانات ظلم نميكند، و لفظ شيئي يعني هيچ نه كوچك نه بزرگ جزئي و كلي محال است از او صادر شود و اينکه موضوع مشتمل بر فروع | ||
+ | |||
+ | جلد 9 - صفحه 394 | ||
+ | |||
+ | زيادي است بالغ بر ده فرع که ما در مجلد اول كلم الطيب در بحث عدل متعرض شدهايم و اينجا از وضع تفسير خارج است مراجعه فرمائيد. | ||
+ | |||
+ | وَ لكِنَّ النّاسَ أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ بخود ظلم ميكنند که خود را در معرض عذاب ابدي در مي آورند و مورد غضب و سخت الهي ميشوند و گرفتار بليات دنيوي ميگردند. | ||
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۴۲: | سطر ۱۷۵: | ||
] | ] | ||
− | (آیه | + | (آیه 44)- ولی این نارسایی فکر و ندیدن چهره حق و ناشنوایی در برابر گفتار خدا، چیزی نیست که با خود از مادر به این جهان آورده باشند، و خداوند به آنها ستمی کرده باشد، بلکه این خود آنها بودهاند که با اعمال نادرستشان و دشمنی و عصیان در برابر حق روح خود را تاریک و چشم بصیرت و گوش شنوایشان را از کار انداختند «چرا که خداوند به هیچ کس از مردم ستم نمیکند، ولی مردمند که به خویشتن ستم روا میدارند» (إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئاً وَ لکِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ). |
− | |||
− | |||
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۵۲: | سطر ۱۸۳: | ||
==تفسیر های فارسی== | ==تفسیر های فارسی== | ||
− | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=10 |آیه= | + | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=10 |آیه=44}}=== |
− | ==={{تفسیر خسروی|سوره=10 |آیه= | + | ==={{تفسیر خسروی|سوره=10 |آیه=44}}=== |
− | ==={{تفسیر عاملی|سوره=10 |آیه= | + | ==={{تفسیر عاملی|سوره=10 |آیه=44}}=== |
− | ==={{تفسیر جامع|سوره=10 |آیه= | + | ==={{تفسیر جامع|سوره=10 |آیه=44}}=== |
==تفسیر های عربی== | ==تفسیر های عربی== | ||
− | ==={{تفسیر المیزان|سوره=10 |آیه= | + | ==={{تفسیر المیزان|سوره=10 |آیه=44}}=== |
− | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=10 |آیه= | + | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=10 |آیه=44}}=== |
− | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=10 |آیه= | + | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=10 |آیه=44}}=== |
− | ==={{تفسیر الصافی|سوره=10 |آیه= | + | ==={{تفسیر الصافی|سوره=10 |آیه=44}}=== |
− | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=10 |آیه= | + | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=10 |آیه=44}}=== |
</tabber> | </tabber> | ||
نسخهٔ ۸ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۲۴
<<42 | آیه 43 سوره یونس | 44>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و برخی از منکران (هنگام تلاوت قرآن به چشم ظاهر) در تو مینگرند (ولی به مقام باطن تو پی نمیبرند) آیا تو کوران را گر چه هیچ نبینند هدایت توانی کرد؟
و گروهی از آنان تو را می نگرند [ولی گویا از درک معجزاتت، فهم آیات قرآن، سلامت اخلاق و کردارت با چشم دل ناتوانند]. آیا تو می توانی نابینایان را گرچه از روی بصیرت و بینش نبینند، هدایت کنی؟
و از آنان كسى است كه به سوى تو مىنگرد. آيا تو نابينايان را -هر چند نبينند- هدايت توانى كرد؟
برخى از آنها به تو مىنگرند. آيا اگر نبينند، تو مىتوانى كوران بى بصيرت را راه بنمايى؟
و گروهی از آنان، به سوی تو مینگرند (امّا گویی هیچ نمیبینند)! آیا تو میتوانی نابینایان را هدایت کنی، هر چند نبینند؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«الْعُمْیَ»: جمع أَعْمی، نابینایان. «لا یُبْصِرُونَ»: نمیبینند (نگا: بقره / ). درک نمیکنند و پی نمیبرند (نگا: انعام / اعراف / .
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ «43»
وگروهى از مردم كسانىاند كه به تو نگاه مىكنند، (امّا گويى هيچ نمىبينند.) پس آيا تو مىتوانى نابينايان را هدايت كنى، هر چند (با چشمِ دل) نمىبينند؟
إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «44»
قطعاً خداوند هيچ ظلمى به مردم نمىكند، امّااين خود مردمند كه به خويشتن ستم مىكنند.
نکته ها
گروهى در قيامت، كور محشور مىشوند و اين نتيجهى كوردلى و فراموشى آيات الهى در دنياست و چنين كسانى گويا كورند: وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى ... كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى «1»
امام هادى عليه السلام فرمود: هر كس گمان كند كه خداوند بندگان را بر گناه مجبور و آنان را كيفر مىكند، به خدا نسبت ظلم داده و اين آيه (44) را تكذيب كرده است. «2»
پیام ها
1- هر نگاهى، بصيرتآور نيست و هر تماشاگرى، جذب حقيقت نمىشود. «يَنْظُرُ، لا يُبْصِرُونَ»
2- حتّى پيامبران در كوردلان مؤثّر نيستند. «أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ»
3- آنان كه با نگاه، به حقّ نرسند، همچون كورانند. «يَنْظُرُ، لا يُبْصِرُونَ»
«1». طه، 124- 126.
«2». بحار، ج 5، ص 71.
جلد 3 - صفحه 577
4- خداوند، بهترين مكتب، كتاب ورهبر را براى هدايت مردم فرستاده است، اگر نپذيرند به خودشان ستم كردهاند. إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ ... أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (44)
بعد از آن رفع توهّم را فرمايد:
إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً: بتحقيق خداوند سبحان ستم نفرمايد هيچيك از بندگان را به چيزى از نقصان ثواب حسنات و جزاى طاعات، و منع ننمايد هيچكس را از انتفاع به قرآن و بينات. وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ: و لكن مردمان ستم مىكنند نفوس خود را به ارتكاب مناهى از كفر و شرك و معاصى و ترك تأمل در آيات الهى و بازداشتن نفس از ثواب ابدى و مبتلا شدن به عذاب سبحانى.
وجه تنظيم- چون خداوند تبارك و تعالى شرح براهين توحيد و دلايل نبوت را فرمود، جماعتى عناد ورزيده تكذيب نموده منكر شدند. تهديد به عذاب و هلاكت ايشان، و امر به تبرى از آنها، بعد اخبار از غايت عناد و لجاج آنان، سپس بيان فرمود كه ما ظلم ننموديم، بلكه مستحق عقاب و هلاك شدند به سبب قبايح اعمالشان از كفر و عناد و لجاج.
تنبيه- آيه شريفه دالّ است بر آنكه خداوند سبحان به هيچ وجه نسبت به بندگان ظلم نفرمايد مطلقا كم يا بسيار، زيرا ظلم كسى نمايد كه محتاج و ناقص باشد، و حضرت حق جل جلاله غنى على الاطلاق و كامل باشد؛ پس البته منزه و مبرى از ظلم است. بعلاوه صدور قبايح از حكمت ربوبى محال است، و نيز دلالت دارد بر بطلان جبر. وجه استدلال آنكه: حق تعالى ملجأ و مضطر ننموده هيچكس را به قبايح و منكرات و معاصى، و لكن بندگان به سوء اختيار اقدام نمايند بر معاصى و بجاى آرند آن را. بنابراين آنچه لوازم و اثر ذاتى هر معصيتى به شامت ارتكاب آن طارى گردد.
ج5، ص 327
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ (41) وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ (42) وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ (43) إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (44)
ترجمه
و اگر تكذيب كردند تو را پس بگو براى من است كردارم و براى
جلد 3 صفحه 22
شما است كردارتان شما بيزاريد از آنچه من ميكنم و من بيزارم از آنچه شما ميكنيد
و از آنها كسانى هستند كه گوش ميدارند بتو آيا پس تو مىشنوانى كران را و اگر چه باشند كه تعقّل ننمايند
و از آنها كسى است كه مينگرد بسوى تو آيا پس تو هدايت مينمائى كورانرا و اگر چه باشند كه به ديده بصيرت نبينند
بدرستيكه خداوند ستم نمىنمايد مردم را بچيزى ولى مردم بخودشان ستم ميكنند.
تفسير
پس از اصرار كفّار به تكذيب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنحضرت مأمور شد باعراض از آنها و واگذاردنشان بحال خودشان چون معلوم شد گوش شنوا و چشم بينا ندارند و نميخواهند بشنوند و بيابند و به بينند و بدانند و با اين قبيل اشخاص هيچ نوع سخن گفتن مفيد نيست فقط بايد از آنها تبرّى نمود تا تكليف قطعى نسبت بآنها معلوم شود لذا بعضى در آيه اوّل فرمودهاند منسوخ است بآيه قتال و بنظر حقير منافاتى بين دو آيه نيست چون ترك تعرّض دائمى از آيه استفاده نميشود. و در آيات بعد خداوند شرح حال آنها را داده است باين تقريب كه بعضى از آنها در وقتى كه تو قرائت قرآن و بيان احكام و شرائع الهى را مينمائى گوش ميدهند به صوت تو ولى مانند كران كه نميشنوند قبول نميكنند آيا ممكن است مطالب حقّه را به كرانيكه تعقّل هم نميكنند فهماند اينها از اين قبيل ميباشند چون گوش ميدهند نه براى فهميدن بلكه براى استهزاء و ردّ نمودن و بعضى نظر ميكنند و ميبينند معجزات تو را ولى مانند كوران كه نمىبينند تصديق به نبوّت تو نمينمايند آيا ممكن است كورانيرا كه ديده بصيرت آنها هم كور باشد هدايت نمود اينها از اين قبيل ميباشند چون طالب بصيرت و بينائى نيستند عناد و لجاج چشم دل آنها را كور كرده علائم نبوّت را در وجود تو مشاهده مينمايند و انكار ميكنند و ميان سحر و معجزه تميز نميدهند و تدبّر و تفكّر در آيات الهى نمينمايند و از منافع آن محروم ميشوند اصرار آنها بكفر و تكذيب، موجب ملالت خاطر تو نشود مسئوليّت قبول آنها بعهده تو نيست نتيجه اعمال آنها بخودشان و اصل و ثمره عمل تو عائد تو ميگردد و اين خود يك نوع تنبيه و توبيخ است خداوند ذرهاى به احدى ظلم نميكند مردم خودشان ظلم بخود مينمايند كه حاضر براى استماع و تعلّم احكام الهى نميشوند و استعداد فهم و ادراك مطالب حقّه را كه خداوند در وجود آنها بوديعت نهاده است باطل مينمايند در كافى از امام باقر عليه السّلام
جلد 3 صفحه 23
نقل نموده كه خداوند حليم عليم همانا غضب ميكند بر كسيكه قبول ننمايد عطاء او را و گمراه ميكند كسى را كه قبول نكند هدايت او را حقير عرض ميكنم گمراه نمودن خداوند بنده را سلب توفيق و واگذاردن عبد است بحال خود كه نتيجه آن گمراهى است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
100
إِنَّ اللّهَ لا يَظلِمُ النّاسَ شَيئاً وَ لكِنَّ النّاسَ أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ (44)
محققا خداوند ظلم نميكند بناس افراد بشر هيچگونهاي و لكن خود ناس بخود ظلم ميكنند.
يكي از اصول دين اسلام مطابق مذهب شيعه و معتزله که آنها را عدليه مينامند
جلد 9 - صفحه 393
خلافا لاشاعره عدل است و از براي عدل سه معني است:
1- مقابل ظلم که تفسير كردند به (اعطاء کل ذي حق حقّه) و ظلم (منع کل ذي حق عن حقّه) و اينکه از نصوص قرآن و مطابق برهان عقلي و ضروري تمام اديان است و انكارش كفر است و ظلم هم سه قسم است ظلم در دين مثل شرك و كفر و نحو اينها يا بُنَيَّ لا تُشرِك بِاللّهِ إِنَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظِيمٌ لقمان آيه 12 ظلم بغير که دارد در خبر
(الظلم ظلمات يوم القيمة)
و گفته ميشود فرداي قيامت
(اينکه الظلمة اينکه اعوان الظلمة و اشباه الظلمة فضرب لهم سرادق من نار حتي يفرق اللّه من الحساب)
و ظلم بنفس بارتكاب معاصي و ترك واجبات و اضرار بنفس و آيه شريفه راجع بقسمت دوم است يعني ظلم بغير.
2- عدل مقابل لعب و لهو و لغو اينکه هم نصّ قرآن است وَ ما خَلَقنَا السَّماءَ وَ الأَرضَ وَ ما بَينَهُما لاعِبِينَ انبياء آيه 16 لَو أَرَدنا أَن نَتَّخِذَ لَهواً لَاتَّخَذناهُ مِن لَدُنّا إِن كُنّا فاعِلِينَ انبياء آيه 17.
3- عدل بمعني فعل حسن که تمام افعال الهي حسن است فعل قبيح و زشت از او صادر نميشود يعني تمام موافق حكمت و مصلحت و عين صلاح است و اشاعره اينکه معنا را منكرند زيرا حسن و قبح را نسبت بافعال انكار دارند و اينکه از بديهيات اوليه است حتي در اطفال و بهائم حتي الكلاب اگر چيزي نزد سگ بيندازي دنب خود را حركت ميدهد و خود را باطراف شما ميگرداند و اگر سنگي باو زني پارس ميكند، طفل رضيع اگر مادرش انگشت محبت باو زند خنده ميكند اگر رو ترش كند جز ميزند رجوع كنيم بتفسير.
إِنَّ اللّهَ لا يَظلِمُ النّاسَ شَيئاً ذكر ناس از باب مثال است و الّا خدا باحدي جن و انس، حيوانات ظلم نميكند، و لفظ شيئي يعني هيچ نه كوچك نه بزرگ جزئي و كلي محال است از او صادر شود و اينکه موضوع مشتمل بر فروع
جلد 9 - صفحه 394
زيادي است بالغ بر ده فرع که ما در مجلد اول كلم الطيب در بحث عدل متعرض شدهايم و اينجا از وضع تفسير خارج است مراجعه فرمائيد.
وَ لكِنَّ النّاسَ أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ بخود ظلم ميكنند که خود را در معرض عذاب ابدي در مي آورند و مورد غضب و سخت الهي ميشوند و گرفتار بليات دنيوي ميگردند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 44)- ولی این نارسایی فکر و ندیدن چهره حق و ناشنوایی در برابر گفتار خدا، چیزی نیست که با خود از مادر به این جهان آورده باشند، و خداوند به آنها ستمی کرده باشد، بلکه این خود آنها بودهاند که با اعمال نادرستشان و دشمنی و عصیان در برابر حق روح خود را تاریک و چشم بصیرت و گوش شنوایشان را از کار انداختند «چرا که خداوند به هیچ کس از مردم ستم نمیکند، ولی مردمند که به خویشتن ستم روا میدارند» (إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئاً وَ لکِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم