آیه 4 سوره اعراف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَكَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءَهَا بَأْسُنَا بَيَ...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
چه بسيار آبادى‌هايى كه ما اهل آنجا را (به خاطر فساد و كفرشان) نابود كرديم. پس قهر ما به هنگام شب يا روز، هنگامى كه به استراحت پرداخته بودند، به سراغشان آمد.
 
چه بسيار آبادى‌هايى كه ما اهل آنجا را (به خاطر فساد و كفرشان) نابود كرديم. پس قهر ما به هنگام شب يا روز، هنگامى كه به استراحت پرداخته بودند، به سراغشان آمد.
 +
 +
فَما كانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلَّا أَنْ قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ «5»
 +
 +
پس آن هنگام كه قهر ما سراغشان آمد، سخن و اعتراضى نداشتند، جز آنكه گفتند: ما قطعاً ستمكار بوديم.
 +
 +
===نکته ها===
 +
 +
«قرية»، به معناى روستا نيست، بلكه مركز اجتماع مردم است، چه شهر، چه روستا.
 +
 +
«بيات»، شب هنگام و شبانه است و «قائِلُونَ» از «قيلولة»، به معناى خواب يا استراحت نيمروز است. «اقاله» به معناى پس گرفتن جنس فروخته شده از همين باب است، چون خريدار، از نگرانى معامله راحت مى‌شود.
 +
 +
هر ستمگرى، روزى در مواجهه با قهر خدا به اشتباه خود اعتراف مى‌كند، «إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ» ولى اين اعترافات ثمرى ندارد. چنانكه در آيه‌ى ديگر مى‌خوانيم: هنگامى كه عذاب ما را
 +
 +
جلد 3 - صفحه 19
 +
 +
ديدند، گفتند: به خداى يگانه ايمان آورديم و به آنچه شرك‌ورزيديم، كافر شديم؛ امّا ايمان به هنگام عذاب سودى براى آنان نداشت. فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا ... «1»
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- مناطقى كه با قهر الهى نابود شدند، بسيار است. «وَ كَمْ»
 +
 +
2- از تجربيّات تلخ ديگران، عبرت بگيريم. «وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها»
 +
 +
3- قرآن با بيان هلاكت قريه‌ها به جاى هلاكت مردم، عظمت عذاب را بيان مى‌كند. «وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها»
 +
 +
4- كيفرهاى الهى مخصوص قيامت نيست، ممكن است در دنيا هم نمونه‌هايى از آن را ببينيم. «وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها»
 +
 +
5- هر كس غير خدا را سرپرست گرفت، منتظر قهر الهى باشد. وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ... وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها
 +
 +
6- از سنّت‌هاى الهى، نابود كردن امّت‌ها به خاطر نافرمانى و تبعيّت از ديگران است. وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ... وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها
 +
 +
7- اراده‌ى خداوند، همه چيز را دگرگون مى‌كند. «أَهْلَكْناها»
 +
 +
8- قهر الهى، گاهى ناگهانى است و روز و ساعت مشخّص و فرصتى براى فكر و چاره‌جويى ندارد. «بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ»
 +
 +
9- عذاب به هنگام استراحت، غافلگيرانه وتلخ‌تر است. «بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ»
 +
 +
10- بسيارى از شعارها در زمان رفاه است، هنگام خطر، كسى حرفى براى گفتن ندارد. فَما كانَ دَعْواهُمْ‌ ...
 +
 +
11- حوادث و خطرها، غرور را مى‌شكند و پرده‌هاى غفلت را كنار زده و وجدان‌ها را بيدار مى‌سازد. «إِلَّا أَنْ قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ»
 +
 +
«1». مؤمن، 84- 85.
 +
 +
جلد 3 - صفحه 20
 +
 +
12- اگر امروز با اختيار خضوع نكرديد، روزى به اجبار كرنش خواهيد كرد. «قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ»
 +
 +
13- سراغ غير خدا رفتن و عدم پيروى از انبيا (كه در دو آيه‌ى قبل بود)، ظلم است. «كُنَّا ظالِمِينَ»
 
}}
 
}}
  
سطر ۶۲: سطر ۱۱۰:
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
 +
فَما كانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلاَّ أَنْ قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ «5»
  
وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها فَجاءَها بَأْسُنا بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ «4»
+
فَما كانَ دَعْواهُمْ‌: پس نبود دعا و استغاثه آنها يا اعادى ايشان از صحت دين خود، إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا: وقتى كه آمد عذاب و بلاى ما، إِلَّا أَنْ قالُوا:
 
 
بعد از امر به متابعت اوامر و نواهى ترك آن را تحذير مى‌فرمايد:
 
 
 
وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها: و چه بسيار از شهرهائى كه كفار و فجار بودند، اراده نموديم يا حكم فرموديم به هلاكت ايشان، فَجاءَها بَأْسُنا بَياتاً:
 
  
«1» تفسير عياشى، جلد اوّل صفحه 2، حديث اوّل.
+
مگر آنكه گفتند، بر سبيل تحسر و ندامت كه، إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ‌: بدرستى كه ما بوديم ظلم كننده به نفس خود كه تكذيب رسل نموديم. يعنى اعتراف كردند به ظلم خود و آنچه بر آن بودند؛ و اقرار كردند به بطلان آن به جهت تحسر بر آن، يا به سبب مظنه‌اى كه اعتراف به جرايم سبب خلاصى از عذاب باشد؛ و حال آنكه نزول عذاب و ارتفاع تكليف مقارن يكديگرند. پس آيه شريفه دال است بر آنكه وقت نزول عذاب توبه و استغفار مفيد نباشد. و قوم يونس عليه السّلام از اين حكم مستثنى‌اند چنانكه معلوم شود، إن شاء اللّه تعالى.
  
جلد 4 صفحه 12
+
ايقاظ: آيه شريفه منذر و منبه است عموم مكلفان را از مخالفت احكام خدا كه از اين واقعات عبرت گيرند و مغرور نشوند. امير المؤمنين عليه السلام در خطبه‌اى فرمايد: عباد اللّه، اين الّذين عمّروا فنعموا و علّموا ففهموا و انظروا فلهوا و سلّموا فنسوا! امهلوا طويلا و منحوا جميلا و حذّروا اليما و وعدوا جسيما! احذروا الذّنوب المورّطة و العيوب المسخطة. اولى الابصار
  
پس آمد اهل آن شهرها و قريه‌ها را عذاب ما، در حالتى كه بيتوته كرده بودند، مانند: قوم لوط كه هفت يا پنج شهر با اهل آنها را تماما در شب هلاك نموديم، أَوْ هُمْ قائِلُونَ‌: يا در حالتى كه آنها خفتگان نيمروز و در خواب قيلوله بودند، مانند: قوم شعيب.
+
جلد 4 صفحه 13
  
تخصيص اين دو وقت به جهت آنست كه زمان آسايش و استراحتند و تصور و توقع وقوع عذاب در آن نيست. پس بليه غير منتظره كه بر طريق فجئه و ناگهانى است، دشوارتر و سخت تر، و رسوائى آن بيشتر؛ چنانچه نعمت غير مترقبه نيكوتر و لذيذتر است.
+
و الاسماع (الخ). «1» اى بندگان خدا كجايند كسانى كه عمر داده شدند، پس زيستند به ناز و نعمت؛ و تعليم شدند پس فهم كردند به مظنه سليمه؛ و مهلت داده شدند، پس غفلت و اعراض نمودند از طاعات به لهويات؛ و صحت يافتند از آفات، پس فراموش كردند تنبيهات و تذكرات را. مهلت داده شدند زمان دراز، و متنعم شدند به عطاى جميل، و تهديد شدند به عذاب اليم، و وعده داده شدند به نعيم جسيم؛ و به سبب شغل دنيا باز ماندند از آن نعم. حذر كنيد بندگان خدا از گناهانى كه اندازنده‌اند صاحب خود را به هلاكت، و از عيوبى كه غضب آرنده‌اند حضرت عزت را؛ اى صاحبان ديده‌هاى بينا و گوشهاى شنوا.
  
  
سطر ۸۳: سطر ۱۲۸:
 
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
 
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها فَجاءَها بَأْسُنا بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ «4»
+
فَما كانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلاَّ أَنْ قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ «5»
  
 
ترجمه‌
 
ترجمه‌
  
و بسا از بلديكه هلاك گردانيديم آنرا پس آمد آنرا عذاب ما در شب يا در حاليكه آنها در خواب قيلوله بودند.
+
پس نبود ادعاى آنها وقتى كه آمد ايشانرا عذاب ما مگر آنكه گفتند بدرستيكه ما بوديم ستمكاران.
  
 
تفسير
 
تفسير
  
چه بسيار از اهالى بلاد كه بعذاب الهى براى مخالفت با انبياء و اوامر ايشان گرفتار شدند در وقت غير مترقب مانند قوم لوط كه در شب عذاب بر آنها نازل شد و مانند قوم شعيب كه نيمه روز وقتى كه در خواب قيلوله بودند بعذاب الهى گرفتار شدند با آنكه انتظار نداشتند و باستراحت مشغول بودند و بيا تا مصدر است در موضع حال و بمعنى بائتين استعمال شده يعنى در حاليكه بيتوته كنندگان يا قيلوله كنندگان بودند و معلوم است كه عذاب غير مترقب ناگوارتر چنانچه نعمت غير مترقبه گواراتر است ..
+
پس از نزول عذاب الهى بر ستمكاران بنفس و غير چاره براى آنها باقى نميماند جز آنكه اقرار بگناه نمايند و اين اعتراف بظلم هم ادّعا و حرف حساب آنها است و هم اعتذار و دعا و مسئلت عفو است از آنها كه شايد رحمت الهى شامل حال آنها شود و عذاب از ايشان مرتفع گردد چنانچه در امم سابقه از قديم مرسوم و معمول بوده است ..
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۹۷: سطر ۱۴۲:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ كَم‌ مِن‌ قَريَةٍ أَهلَكناها فَجاءَها بَأسُنا بَياتاً أَو هُم‌ قائِلُون‌َ «4»
+
فَما كان‌َ دَعواهُم‌ إِذ جاءَهُم‌ بَأسُنا إِلاّ أَن‌ قالُوا إِنّا كُنّا ظالِمِين‌َ «5»
  
و چه‌ بسيار ‌از‌ شهرستانهايي‌ ‌که‌ ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ هلاك‌ كرديم‌ بعذاب‌ ‌خود‌ ‌پس‌ عذاب‌ ‌ما آمد ‌آنها‌ ‌را‌ شبانه‌ ‌ يا ‌ ‌آنها‌ ‌در‌ موقع‌ اشتغال‌ بكارها ‌که‌ قبل‌ ‌از‌ ظهر بوده‌.
+
‌پس‌ نبود دعواي‌ ‌آنها‌ زماني‌ ‌که‌ بأس‌ ‌ما آمد ‌آنها‌ ‌را‌ مگر آنكه‌ گفتند محققا ‌ما ظالم‌ بوديم‌.
  
‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ تهديد ميكند كفار و اهل‌ معاصي‌ ‌را‌ ‌که‌ ايمن‌ ‌از‌ نزول‌ عذاب‌ نباشيد ‌که‌ بسا ‌در‌ حال‌ غفلت‌ بغتة عذاب‌ نازل‌ ميشود ‌ يا ‌ ‌در‌ نيمه‌ شب‌ موقعي‌ ‌که‌ ‌در‌ خواب‌ راحت‌ خوابيده‌ باشيد ‌ يا ‌ ‌در‌ موقعي‌ ‌که‌ ‌در‌ بازار مشغول‌ كار ‌ يا ‌ خواب‌ قيلوله‌ رفته‌ باشيد چنانچه‌ سابقين‌ ‌شما‌ گرفتار شدند.
+
اعتراف‌ بظلم‌ و معاصي‌ و اقرار بشرك‌ و كفر ‌بعد‌ ‌از‌ معاينه‌ عذاب‌ سودي‌ ندارد وَ لَيسَت‌ِ التَّوبَةُ لِلَّذِين‌َ يَعمَلُون‌َ السَّيِّئات‌ِ حَتّي‌ إِذا حَضَرَ أَحَدَهُم‌ُ المَوت‌ُ الاية نساء ‌آيه‌ 22، و همچنين‌ اعتراف‌ فرعون‌ إِذا أَدرَكَه‌ُ الغَرَق‌ُ الاية يونس‌ ‌آيه‌ 90.
  
وَ كَم‌ مِن‌ قَريَةٍ كم‌ ‌در‌ اينجا بمعني‌ كثرت‌ ‌است‌ ‌يعني‌ چه‌ بسيار، و ‌من‌ تبعيضيه‌ ‌يعني‌ بعض‌، و قرية مراد اهل‌ قريه‌ ‌است‌ ‌يعني‌ چه‌ بسيار ‌از‌ اهالي‌ شهرستانها ‌را‌ و ممكن‌ ‌است‌ مراد ‌خود‌ شهرستانها ‌باشد‌ مثل‌ نقاطي‌ ‌که‌ بسيل‌ ‌ يا ‌ بزلزله‌ و خسف‌ ‌ يا ‌ بطوفان‌ بكلي‌ منهدم‌ ‌شده‌ و اهل‌ ‌آنها‌ نابود شده‌اند مثل‌ زمان‌ نوح‌ ‌که‌ بغرق‌ تمام‌ عمارات‌ دنيا خراب‌ شد ‌ يا ‌ زمان‌ هود ‌که‌ بباد منهدم‌ گرديد ‌ يا ‌ زمان‌ لوط ‌که‌ عاليها سافلها شد.
+
فقط يك‌ مورد ‌را‌ خداوند استثناء فرموده‌ قوم‌ يونس‌ فَلَو لا كانَت‌ قَريَةٌ آمَنَت‌ فَنَفَعَها إِيمانُها إِلّا قَوم‌َ يُونُس‌َ لَمّا آمَنُوا كَشَفنا عَنهُم‌ عَذاب‌َ الخِزي‌ِ فِي‌ الحَياةِ الدُّنيا
  
أَهلَكناها ‌آن‌ قريه‌ها ‌را‌ ‌ يا ‌ اهل‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نابود كرديم‌، ‌اگر‌ مراد هلاكت‌
+
جلد 7 - صفحه 272
  
جلد 7 - صفحه 271
+
وَ مَتَّعناهُم‌ إِلي‌ حِين‌ٍ يونس‌ ‌آيه‌ 98.
  
دنيوي‌ ‌باشد‌ و اما ‌اگر‌ مراد هلاكت‌ اخروي‌ ‌باشد‌ ‌يعني‌ گرفتار عذاب‌ ابدي‌ شدند و بعيد نيست‌ ‌که‌ ‌هر‌ دو ‌باشد‌ ‌هم‌ ‌در‌ دنيا بعذابهاي‌ الهي‌ معذب‌ شدند و ‌هم‌ ‌در‌ آخرت‌ فَجاءَها بَأسُنا بَياتاً فاء فاء تفريع‌ ‌است‌ و معني‌ ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ هلاكت‌ بأس‌ الهي‌ آمده‌ ‌باشد‌ بلكه‌ قضيه‌ عكس‌ ‌است‌ بأس‌ ‌که‌ آمد ‌آنها‌ هلاك‌ شدند و لكن‌ ‌اينکه‌ جمله‌ بيان‌ كيفيت‌ هلاكت‌ ‌است‌ ‌يعني‌ هلاكت‌ ‌آنها‌ دو نحوه‌ ‌بود‌ ‌ يا ‌ نزول‌ بأس‌ بوده‌ ‌که‌ همه‌ خواب‌ بودند مثل‌ قوم‌ لوط، و كلمه‌ بيات‌ ‌از‌ بيتوته‌ ‌يعني‌ ‌در‌ مكاني‌ شب‌ ‌را‌ بصبح‌ آوردن‌ و بيت‌ ‌را‌ ‌هم‌ بيت‌ گفتند چون‌ محل‌ بيتوته‌ ‌است‌.
+
فَما كان‌َ دَعواهُم‌ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ هيچ‌ راه‌ عذري‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ باقي‌ نمانده‌ و حجت‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ‌هر‌ جهتي‌ تمام‌ ‌شده‌ إِذ جاءَهُم‌ بَأسُنا ‌يعني‌ آثار عذاب‌ ظاهر شد و الّا ‌بعد‌ ‌از‌ نزول‌ عذاب‌ ‌که‌ ‌آنها‌ هلاك‌ شده‌اند جاي‌ دعوي‌ باقي‌ نمانده‌ إِلّا أَن‌ قالُوا اعتراف‌ بتقصير و معاصي‌ ‌خود‌ كنند و بگويند إِنّا كُنّا ظالِمِين‌َ چه‌ ظلم‌ ‌در‌ دين‌ ‌که‌ شرك‌ و كفر و عناد و عصبيت‌ و ساير اموري‌ ‌که‌ باعث‌ زوال‌ ايمان‌ شود و چه‌ ظلم‌ بنفس‌ ‌از‌ ارتكاب‌ معاصي‌ و ترك‌ واجبات‌ و كوتاهي‌ ‌در‌ ازاله‌ اخلاق‌ رذيله‌ و ‌در‌ تحصيل‌ علم‌ واجب‌، و چه‌ ظلم‌ بغير ‌از‌ غيبت‌ و تهمت‌ و نمّامي‌ و زخم‌زبان‌ و سب‌ّ و فحش‌ و لعن‌ و سعايت‌ و همچنين‌ اذهاب‌ مال‌ و مقام‌ و آزار جسمي‌ و روحي‌.
 
 
أَو هُم‌ قائِلُون‌َ ‌از‌ ماده‌ قيلوله‌ ‌است‌ كنايه‌ ‌از‌ قبل‌ الزوال‌ ‌است‌ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ بأس‌ الهي‌ ‌در‌ نهار بوده‌، و ممكن‌ ‌است‌ ‌از‌ ماده‌ قول‌ ‌باشد‌ ‌يعني‌ مشغول‌ گفتگو و مقاوله‌ ‌در‌ بازار خريد و فروش‌ بودند ‌که‌ بأس‌ آمد مثل‌ صيحه‌ و صاعقه‌ ‌براي‌ ثمود و قوم‌ شعيب‌ و ‌اينکه‌ دو مورد ‌از‌ باب‌ مثال‌ ‌است‌ و الّا عذاب‌ قوم‌ نوح‌ بغرق‌ و همچنين‌ فرعونيان‌ و عذاب‌ عاد بباد و قوم‌ ابرهه‌ بسنگريزه‌ و خسف‌ قارون‌ و اموالش‌ و ‌غير‌ اينها بسيار بوده‌ ‌ يا ‌ روز ‌ يا ‌ شب‌.
 
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۱۸: سطر ۱۶۱:
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 4)- اقوامی که نابود شدند! این آیه و آیه بعد در واقع «فهرستی» است، اجمالی از سرگذشت اقوام متعددی همچون قوم نوح و فرعون و عاد و ثمود و لوط که بعدا خواهد آمد.
+
(آیه 5)- در این آیه سخن را چنین ادامه می‌دهد: «آنها به هنگامی که در گرداب بلا گرفتار می‌شدند و توفان مجازات، زندگیشان را درهم می‌کوبید (از مرکب غرور و نخوت پیاده شده) فریاد می‌زدند: ما ستمگر بودیم» و اعتراف می‌کردند که ظلم و ستمهایشان دامانشان را گرفته است! (فَما کانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلَّا أَنْ قالُوا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ).
 +
 
 +
ولی اعترافی که سودی به حال آنها نداشت، زیرا یک نوع اعتراف «اجباری و اضطراری» بود که حتی مغرورترین افراد خود را از آن ناگزیر می‌بینند، و کمترین
 +
 
 +
ج2، ص26
 +
 
 +
نشانه‌ای از انقلاب روحی در آن نیست.
  
قرآن در اینجا به آنهایی که از تعلیمات انبیاء سرپیچی می‌کنند و به جای اصلاح خویش و دیگران بذر فساد می‌پاشند، شدیدا اخطار می‌کند که نگاهی به زندگانی اقوام پیشین بیفکنید و ببینید «چقدر از شهرها و آبادیها را ویران کردیم» و مردم فاسد آنها را به نابودی کشانیدیم! (وَ کَمْ مِنْ قَرْیَةٍ أَهْلَکْناها).
+
قابل ذکر است که این گونه آیات اخطارهای کوبنده‌ای است برای امروز و برای فردا، برای ما و همه اقوام آینده، زیرا در سنّت و قانون الهی تبعیض مفهوم ندارد.
  
سپس چگونگی هلاکت آنها را چنین تشریح می‌کند: «عذاب دردناک ما، در دل شب (در ساعاتی که در آرامش فرو رفته بودند) یا در وسط روز، به هنگامی که پس از فعالیتهای روزانه به استراحت پرداخته بودند به سراغ آنها آمد» (فَجاءَها بَأْسُنا بَیاتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ).
+
هم اکنون، انسان صنعتی با تمام قدرتی که پیدا کرده است، در مقابل یک زلزله، یک توفان، یک باران شدید و مانند اینها به همان اندازه ضعیف و ناتوان است که انسانهای قبل از تاریخ ناتوان بودند، بنابراین همان عواقب شوم و دردناکی که ستمکاران اقوام گذشته و انسانهای مست غرور و شهوت و افراد سرکش و آلوده پیدا کردند، از انسانهای امروز دور نیست.
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۳۰: سطر ۱۷۹:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=4}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=5}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=4}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=5}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=4}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=5}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=4}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=5}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=4}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=5}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=4}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=5}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=4}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=5}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=4}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=5}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=4}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=5}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ ‏۷ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۵۱

مشاهده آیه در سوره

وَكَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءَهَا بَأْسُنَا بَيَاتًا أَوْ هُمْ قَائِلُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<3 آیه 4 سوره اعراف 5>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 8
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و چه بسیار اهالی شهرها را که هلاک کردیم و آنها را عذاب ما آمد آن گاه که در آسایش شب یا به خواب راحت نیمروز بودند.

چه بسیار شهرهایی که اهلش را [به سبب گناهانشان] هلاک کردیم و عذاب ما در حالی که شب یا نیم روز در استراحت و آرامش بودند، به آنان رسید!!

و چه بسيار شهرها كه [مردمِ‌] آن را به هلاكت رسانيديم، و در حالى كه به خواب شبانگاهى رفته يا نيمروز غنوده بودند، عذاب ما به آنها رسيد.

چه بسا قريه‌هايى كه مردمش را به هلاكت رسانيديم، و عذاب ما شب هنگام يا آنگاه كه به خواب نيمروزى فرورفته بودند، به آنان دررسيد.

چه بسیار شهرها و آبادیها که آنها را (بر اثر گناه فراوانشان) هلاک کردیم! و عذاب ما شب‌هنگام، یا در روز هنگامی که استراحت کرده بودند، به سراغشان آمد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

How many a town We have destroyed! Our punishment came to it at night, or while they were taking a midday nap.

And how many a town that We destroyed, so Our punishment came to it by night or while they slept at midday.

How many a township have We destroyed! As a raid by night, or while they slept at noon, Our terror came unto them.

How many towns have We destroyed (for their sins)? Our punishment took them on a sudden by night or while they slept for their afternoon rest.

معانی کلمات آیه

«کَمْ»: چه بسیار. «قَرْیَةٍ»: شهر. روستا. در اینجا مراد ساکنان شهر یا روستا است. «بَأْس»: عذاب. «بَیَاتاً»: شب هنگام. در حالی که شب را می‌گذراندند. این واژه می‌تواند مفعول‌فیه بوده و یا این که مصدر و به معنی (بائِتینَ) و حال باشد. «قَآئِلُونَ»: خفتگان در نیمروز. استراحت‌کنندگان در چاشتگاه. از ماده (قَیْل).

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها فَجاءَها بَأْسُنا بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ «4»

چه بسيار آبادى‌هايى كه ما اهل آنجا را (به خاطر فساد و كفرشان) نابود كرديم. پس قهر ما به هنگام شب يا روز، هنگامى كه به استراحت پرداخته بودند، به سراغشان آمد.

فَما كانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلَّا أَنْ قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ «5»

پس آن هنگام كه قهر ما سراغشان آمد، سخن و اعتراضى نداشتند، جز آنكه گفتند: ما قطعاً ستمكار بوديم.

نکته ها

«قرية»، به معناى روستا نيست، بلكه مركز اجتماع مردم است، چه شهر، چه روستا.

«بيات»، شب هنگام و شبانه است و «قائِلُونَ» از «قيلولة»، به معناى خواب يا استراحت نيمروز است. «اقاله» به معناى پس گرفتن جنس فروخته شده از همين باب است، چون خريدار، از نگرانى معامله راحت مى‌شود.

هر ستمگرى، روزى در مواجهه با قهر خدا به اشتباه خود اعتراف مى‌كند، «إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ» ولى اين اعترافات ثمرى ندارد. چنانكه در آيه‌ى ديگر مى‌خوانيم: هنگامى كه عذاب ما را

جلد 3 - صفحه 19

ديدند، گفتند: به خداى يگانه ايمان آورديم و به آنچه شرك‌ورزيديم، كافر شديم؛ امّا ايمان به هنگام عذاب سودى براى آنان نداشت. فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا ... «1»

پیام ها

1- مناطقى كه با قهر الهى نابود شدند، بسيار است. «وَ كَمْ»

2- از تجربيّات تلخ ديگران، عبرت بگيريم. «وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها»

3- قرآن با بيان هلاكت قريه‌ها به جاى هلاكت مردم، عظمت عذاب را بيان مى‌كند. «وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها»

4- كيفرهاى الهى مخصوص قيامت نيست، ممكن است در دنيا هم نمونه‌هايى از آن را ببينيم. «وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها»

5- هر كس غير خدا را سرپرست گرفت، منتظر قهر الهى باشد. وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ... وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها

6- از سنّت‌هاى الهى، نابود كردن امّت‌ها به خاطر نافرمانى و تبعيّت از ديگران است. وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ... وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها

7- اراده‌ى خداوند، همه چيز را دگرگون مى‌كند. «أَهْلَكْناها»

8- قهر الهى، گاهى ناگهانى است و روز و ساعت مشخّص و فرصتى براى فكر و چاره‌جويى ندارد. «بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ»

9- عذاب به هنگام استراحت، غافلگيرانه وتلخ‌تر است. «بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ»

10- بسيارى از شعارها در زمان رفاه است، هنگام خطر، كسى حرفى براى گفتن ندارد. فَما كانَ دَعْواهُمْ‌ ...

11- حوادث و خطرها، غرور را مى‌شكند و پرده‌هاى غفلت را كنار زده و وجدان‌ها را بيدار مى‌سازد. «إِلَّا أَنْ قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ»

«1». مؤمن، 84- 85.

جلد 3 - صفحه 20

12- اگر امروز با اختيار خضوع نكرديد، روزى به اجبار كرنش خواهيد كرد. «قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ»

13- سراغ غير خدا رفتن و عدم پيروى از انبيا (كه در دو آيه‌ى قبل بود)، ظلم است. «كُنَّا ظالِمِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


فَما كانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلاَّ أَنْ قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ «5»

فَما كانَ دَعْواهُمْ‌: پس نبود دعا و استغاثه آنها يا اعادى ايشان از صحت دين خود، إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا: وقتى كه آمد عذاب و بلاى ما، إِلَّا أَنْ قالُوا:

مگر آنكه گفتند، بر سبيل تحسر و ندامت كه، إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ‌: بدرستى كه ما بوديم ظلم كننده به نفس خود كه تكذيب رسل نموديم. يعنى اعتراف كردند به ظلم خود و آنچه بر آن بودند؛ و اقرار كردند به بطلان آن به جهت تحسر بر آن، يا به سبب مظنه‌اى كه اعتراف به جرايم سبب خلاصى از عذاب باشد؛ و حال آنكه نزول عذاب و ارتفاع تكليف مقارن يكديگرند. پس آيه شريفه دال است بر آنكه وقت نزول عذاب توبه و استغفار مفيد نباشد. و قوم يونس عليه السّلام از اين حكم مستثنى‌اند چنانكه معلوم شود، إن شاء اللّه تعالى.

ايقاظ: آيه شريفه منذر و منبه است عموم مكلفان را از مخالفت احكام خدا كه از اين واقعات عبرت گيرند و مغرور نشوند. امير المؤمنين عليه السلام در خطبه‌اى فرمايد: عباد اللّه، اين الّذين عمّروا فنعموا و علّموا ففهموا و انظروا فلهوا و سلّموا فنسوا! امهلوا طويلا و منحوا جميلا و حذّروا اليما و وعدوا جسيما! احذروا الذّنوب المورّطة و العيوب المسخطة. اولى الابصار

جلد 4 صفحه 13

و الاسماع (الخ). «1» اى بندگان خدا كجايند كسانى كه عمر داده شدند، پس زيستند به ناز و نعمت؛ و تعليم شدند پس فهم كردند به مظنه سليمه؛ و مهلت داده شدند، پس غفلت و اعراض نمودند از طاعات به لهويات؛ و صحت يافتند از آفات، پس فراموش كردند تنبيهات و تذكرات را. مهلت داده شدند زمان دراز، و متنعم شدند به عطاى جميل، و تهديد شدند به عذاب اليم، و وعده داده شدند به نعيم جسيم؛ و به سبب شغل دنيا باز ماندند از آن نعم. حذر كنيد بندگان خدا از گناهانى كه اندازنده‌اند صاحب خود را به هلاكت، و از عيوبى كه غضب آرنده‌اند حضرت عزت را؛ اى صاحبان ديده‌هاى بينا و گوشهاى شنوا.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَما كانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلاَّ أَنْ قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ «5»

ترجمه‌

پس نبود ادعاى آنها وقتى كه آمد ايشانرا عذاب ما مگر آنكه گفتند بدرستيكه ما بوديم ستمكاران.

تفسير

پس از نزول عذاب الهى بر ستمكاران بنفس و غير چاره براى آنها باقى نميماند جز آنكه اقرار بگناه نمايند و اين اعتراف بظلم هم ادّعا و حرف حساب آنها است و هم اعتذار و دعا و مسئلت عفو است از آنها كه شايد رحمت الهى شامل حال آنها شود و عذاب از ايشان مرتفع گردد چنانچه در امم سابقه از قديم مرسوم و معمول بوده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَما كان‌َ دَعواهُم‌ إِذ جاءَهُم‌ بَأسُنا إِلاّ أَن‌ قالُوا إِنّا كُنّا ظالِمِين‌َ «5»

‌پس‌ نبود دعواي‌ ‌آنها‌ زماني‌ ‌که‌ بأس‌ ‌ما آمد ‌آنها‌ ‌را‌ مگر آنكه‌ گفتند محققا ‌ما ظالم‌ بوديم‌.

اعتراف‌ بظلم‌ و معاصي‌ و اقرار بشرك‌ و كفر ‌بعد‌ ‌از‌ معاينه‌ عذاب‌ سودي‌ ندارد وَ لَيسَت‌ِ التَّوبَةُ لِلَّذِين‌َ يَعمَلُون‌َ السَّيِّئات‌ِ حَتّي‌ إِذا حَضَرَ أَحَدَهُم‌ُ المَوت‌ُ الاية نساء ‌آيه‌ 22، و همچنين‌ اعتراف‌ فرعون‌ إِذا أَدرَكَه‌ُ الغَرَق‌ُ الاية يونس‌ ‌آيه‌ 90.

فقط يك‌ مورد ‌را‌ خداوند استثناء فرموده‌ قوم‌ يونس‌ فَلَو لا كانَت‌ قَريَةٌ آمَنَت‌ فَنَفَعَها إِيمانُها إِلّا قَوم‌َ يُونُس‌َ لَمّا آمَنُوا كَشَفنا عَنهُم‌ عَذاب‌َ الخِزي‌ِ فِي‌ الحَياةِ الدُّنيا

جلد 7 - صفحه 272

وَ مَتَّعناهُم‌ إِلي‌ حِين‌ٍ يونس‌ ‌آيه‌ 98.

فَما كان‌َ دَعواهُم‌ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ هيچ‌ راه‌ عذري‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ باقي‌ نمانده‌ و حجت‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ‌هر‌ جهتي‌ تمام‌ ‌شده‌ إِذ جاءَهُم‌ بَأسُنا ‌يعني‌ آثار عذاب‌ ظاهر شد و الّا ‌بعد‌ ‌از‌ نزول‌ عذاب‌ ‌که‌ ‌آنها‌ هلاك‌ شده‌اند جاي‌ دعوي‌ باقي‌ نمانده‌ إِلّا أَن‌ قالُوا اعتراف‌ بتقصير و معاصي‌ ‌خود‌ كنند و بگويند إِنّا كُنّا ظالِمِين‌َ چه‌ ظلم‌ ‌در‌ دين‌ ‌که‌ شرك‌ و كفر و عناد و عصبيت‌ و ساير اموري‌ ‌که‌ باعث‌ زوال‌ ايمان‌ شود و چه‌ ظلم‌ بنفس‌ ‌از‌ ارتكاب‌ معاصي‌ و ترك‌ واجبات‌ و كوتاهي‌ ‌در‌ ازاله‌ اخلاق‌ رذيله‌ و ‌در‌ تحصيل‌ علم‌ واجب‌، و چه‌ ظلم‌ بغير ‌از‌ غيبت‌ و تهمت‌ و نمّامي‌ و زخم‌زبان‌ و سب‌ّ و فحش‌ و لعن‌ و سعايت‌ و همچنين‌ اذهاب‌ مال‌ و مقام‌ و آزار جسمي‌ و روحي‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 5)- در این آیه سخن را چنین ادامه می‌دهد: «آنها به هنگامی که در گرداب بلا گرفتار می‌شدند و توفان مجازات، زندگیشان را درهم می‌کوبید (از مرکب غرور و نخوت پیاده شده) فریاد می‌زدند: ما ستمگر بودیم» و اعتراف می‌کردند که ظلم و ستمهایشان دامانشان را گرفته است! (فَما کانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلَّا أَنْ قالُوا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ).

ولی اعترافی که سودی به حال آنها نداشت، زیرا یک نوع اعتراف «اجباری و اضطراری» بود که حتی مغرورترین افراد خود را از آن ناگزیر می‌بینند، و کمترین

ج2، ص26

نشانه‌ای از انقلاب روحی در آن نیست.

قابل ذکر است که این گونه آیات اخطارهای کوبنده‌ای است برای امروز و برای فردا، برای ما و همه اقوام آینده، زیرا در سنّت و قانون الهی تبعیض مفهوم ندارد.

هم اکنون، انسان صنعتی با تمام قدرتی که پیدا کرده است، در مقابل یک زلزله، یک توفان، یک باران شدید و مانند اینها به همان اندازه ضعیف و ناتوان است که انسانهای قبل از تاریخ ناتوان بودند، بنابراین همان عواقب شوم و دردناکی که ستمکاران اقوام گذشته و انسانهای مست غرور و شهوت و افراد سرکش و آلوده پیدا کردند، از انسانهای امروز دور نیست.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع