محمد فاضل قاينى نجفى: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} ==محمدفاضل قاينى نجفى == '''آيت فضيلت''' محقق و علامه فرزانه، آي...' ایجاد کرد)
 
(اضافه کردن رده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
==محمدفاضل قاينى نجفى ==
 
  
 
'''آيت فضيلت'''
 
'''آيت فضيلت'''
سطر ۲۵۵: سطر ۲۵۴:
  
 
على فاضل قاينى نجفى , ستارگان حرم، جلد 11
 
على فاضل قاينى نجفى , ستارگان حرم، جلد 11
 +
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]

نسخهٔ ‏۶ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۰۳

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


آيت فضيلت

محقق و علامه فرزانه، آيت الله شيخ محمدفاضل قاينى نجفى از جمله كسانى است كه به دست تقدير و لطف الهى، توانست در رشته هاى مختلف علوم و فرهنگ اسلامى؛ از قبيل فقه، اصول و علم كلام آثار ارزشمندى از خود به جاى گذارد.

بررسى تمام ابعاد زندگانى چنين مردان بزرگى، كار بسيار دشوار و عظيم است؛ ولى به طور خلاصه گوشه هايى از زندگى اين استوانه علم و تقوا را در اختيار علاقه مندان و پژوهندگان محترم مى گذاريم.

ولادت و زادگاه

تاريخ تولد ايشان در حدود سال 1310 ه.ق مى باشد. زادگاه ايشان، روستاى خرمنج، كه اخيراً به پاس احترام معظم له به «فضل آباد» تغيير نام داده شده، يكى از روستاهاى حومه پسكوه شهرستان قائن در جنوب استان خراسان است.

پدرشان، مرحوم آقا شيخ عبدالكريم بنى اسدى، از معمرين آن ديار بوده و از علم و فضل بهره اى داشته است. وى همواره فرزند خويش را به فراگيرى علوم و معارف حيات بخش اسلام ترغيب و راهنمايى مى كرد.

نياكان

اجداد مرحوم آيت الله فاضل، از طايفه بنى اسد مى باشند. آنان بعد از دفن اجساد مطهر شهداى كربلا، از ترس تعقيب مأمورين ابن زياد به ايران آمده و در اطراف شهرستان قائن ساكن شدند و به جهت دفن شهداى كربلا، مورد تكريم و محبت سلاطين صفويه قرار گرفتند. در اولين سال هاى سلطنت شاه اسماعيل، او فرمان معافيت اين طايفه از ماليات را صادر كرد كه سلاطين بعدى نيز از او تبعيت نمودند. اين اسناد در ميان اين طائفه حفظ و تا به امروز نگهدارى شده است. (تصوير دو فرمان از فرمان هاى فوق ضميمه اين مقاله مى باشد.)

تحصيلات

وى پس از طى دوران كودكى و تربيت در محيط صميمى خانواده و پرورش در دامان پاك مادرى مهربان و پدرى فاضل، براى فراگيرى خواندن و نوشتن به روستاى مجاور (نوغاب پسكوه)، رهسپار شد و در محضر يكى از علماى عارف آن محل، به نام مرحوم ملا عبدالجواد، حاضر شد و شب و روز از فضل و دانش وى بهره مند گرديد؛ به طورى كه مرتب سؤالات درسى خويش را از استاد مى پرسيد و از پاسخ هاى وى استفاده مى نمود.

يكى از اهالى زادگاه وى مى گويد: «در دوران نوجوانى، مرحوم فاضل خواب ديده بود كه عمامه بر سر مى بندد و هر چه از آن عمامه را به سر مى پيچد به انتها نمى رسد. تعبير اين خواب را، از استادش ملا عبدالجواد مى پرسد. ايشان در پاسخ مى گويد: از چنان مقام علمى بالايى برخوردار خواهى شد كه به علمى بى پايان متصل است».

وى پس از به پايان رساندن دروس مقدماتى، به شهرستان قاين كه بزرگانى نيز در آن اقامت داشتند، رفته و در مدرسه علميه جعفريه مشغول تحصيل شد. پس از مدتى، دروس سطح را از استادان بزرگ آن ديار فراگرفت و در اثناى اين دوران به «فضل» معروف گرديد و در همان حوزه نيز به تدريس اشتغال ورزيد.

مقابله با ستمگر

حاكم آن ديار شوكت الملك (پدر اسداللّه عَلَم)، نام داشت كه در موقوفات آن شهر به دلخواه تصرف مى كرد. اين عمل وى، با اعتراض علماى آن زمان، از جمله آقاى فاضل مواجه مى شود. اميرقاين نيز در واكنش به اين اعتراض، دستور جلب و دستگيرى آقاى فاضل را صادر مى نمايد. بدين جهت ايشان دستگير(1) و به شهرستان بيرجند، محل اقامت امير منتقل مى شود.

وقتى كه ايشان را نزد امير حاضر مى كنند، وى پس از سؤالاتى متوجه مى شود كه اعتراض آقاى فاضل به سبب ديانت و پاكى وى بوده، نه به علت عناد و غرض ورزى شخصى. بنابراين ضمن عذرخواهى از آقاى فاضل، وجهى را نيز به ايشان اهدا مى نمايد كه ايشان نمى پذيرند و اين على رغم اصرار امير بود. هنگامى كه امير، مى خواهد مرحوم فاضل قاينى را به قاين برگرداند ايشان به دلايلى از بازگشت به شهر خود منصرف شده، راهى سبزوار مى شود.

هجرت به نجف

تقدير الهى سبب شد تا پس از مراجعت ايشان از بيرجند و مدتى توقف در شهرهاى ميان راه، از قبيل سبزوار و تهران، سرانجام اين سفر به عراق و نجف اشرف بيانجامد. معظم له جوار مولا امیرالمومنین‌ علیه السلام را براى اقامت دائم برگزيد و در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند خراسانى - كه در «محله حويش» قرار داشت. - به تحصيل خود ادامه داد. عاقبت پس از سال ها تلاش و تحقيق و تدبر در علوم و معارف اسلامى به مقام اجتهاد نايل گرديد.

همسر و فرزندان

همسر ايشان، دختر آيت الله شيخ على همدانى - نوه حاج آقا رضا همدانى، فقيه، مرجع تقليد و صاحب كتاب مصباح الفقيه - مى باشد. ثمره اين ازدواج چهار پسر و پنج دختر مى باشد. از آنجا كه فرزندان پسر وى، داراى آثار و بركاتى بوده اند، به معرفى اجمالى هر يك مى پردازيم:

1. شيخ مهدى، كه از علما و صاحب تأليفات فراوانى مى باشد. وى كه ساكن شهرستان بيرجند بود، در آن جا مسجد و مدرسه اى بنا نمود. همچنين در مشهد مقدس، مدرسه اى تأسيس كرد كه در حال حاضر فرزند ايشان آقاى شيخ محمدرضا فاضل آن را اداره مى كند. شيخ مهدى در زمان حيات پدر بزرگوارش در سال 1402 ه.ق درگذشت و در همان شهر خود نيز به خاك سپرده شد.

2. شهيد شيخ احمد، كه در ضمن تحصيل در حوزه علميه قم، بر ضد رژيم ستم شاهى مبارزه مى كرد و چندين بار دستگير و زندانى گرديد. در سال 1348 ش. كه به عتبات مشرف شده بود، هنگام مراجعت به ايران، به دليل اين كه كتاب حكومت اسلامى، امام خمينى را همراه خود داشت، در گمرك خسروى دستگير مى شود و از همان جا به تهران انتقال مى يابد و مدت ها در سلول انفرادى زندان قزل قلعه در كنار شهيد بزرگوار سيد محمدرضا سعيدى حبس مى گردد.

خود شهيد شيخ احمد فاضل نقل مى كند: روزى شهيد سعيدى از سلول خود با من صحبت مى كرد، مرا شناخت و گفت: در تهران نزد پدر شما رفته ام. بعد از چند شب، آيت الله سعيدى را به شهادت رساندند و چندى وضعيت زندان از حالت طبيعى خارج مى شود.

در سال 1354 ش. كه طلاب در مدرسه فيضيه، بر ضد رژيم پهلوى تجمع كردند و درِ مدرسه به وسيله عمال رژيم بسته شد، عده اى از طلاب دستگير و زندانى مى شوند. در ميان دستگير شدگان فردى به نام محدث (كه بعد از انقلاب به گروه منافقين پيوست و اعدام شد)، شهيد شيخ احمد فاضل را از محركين معرفى مى نمايد. لذا ساواك ايشان را هم دستگير كرد و تحت شكنجه هاى سخت قرار داد. شدت شكنجه ها به حدى بود كه وى چندين بار بيهوش مى شود و پاهاى ايشان زخم و جراحات برمى دارد؛ به طورى كه به ناچار او را به بيمارستان انتقال مى دهند. شهيد شيخ احمد فاضل در دادگاه رژيم منحوس پهلوى، به سه سال زندان محكوم و با پيروزى انقلاب اسلامى آزاد مى گردد.

در سال 1402 ق. كه برادر بزرگ وى، مرحوم شيخ مهدى، سال ها در شهرستان بيرجند به فعاليت دينى اشتغال داشت، بدرود حيات گفت، كسبه و اصناف شهر از ايشان تقاضا مى كنند كه در مسجد برادر خود اقامه نماز و انجام وظايف شرعى را بر عهده گيرد. ايشان هم دعوت مردم را مى پذيرد و مسجد و مدرسه برادر خود را به بهترين وجه اداره مى نمايد كه مورد توجه اهالى و مردم متدين بيرجند قرار مى گيرد.

در ضمن، شهيد شيخ احمد چندين بار با وجود ضعف و بيمارى، كه بر اثر شكنجه هاى زمان طاغوت بر او عارض شده بود، همراه جوانان غيور بيرجند در جبهه هاى حق عليه باطل شركت نمود و سرانجام در عمليات ماووت هشت، به سال 1366 ش. به فيض شهادت نايل گرديد و در گلزار شهداى امامزاده على بن جعفر در قم به خاك سپرده شد.

3. شيخ على (راقم اين سطور)، فرزند ديگر مرحوم آيت الله فاضل قاينى است. ايشان نيز چندين سال در حوزه نجف اشرف به تحصيل اشتغال داشت. دروس سطح و مقدارى از درس خارج را نزد بزرگان و اساتيد آن حوزه خواند. در سال 1352 ش. به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و دروس فقه و اصول را نزد اساتيد فراگرفت. وى اكنون به تدريس و تأليف اشتغال دارد.

ايشان تاكنون، بيش از چهارده كتاب و رساله تأليف، تحقيق و منتشر نموده است؛ از آن جمله كتاب هاى: «معجم مؤلفى الشيعة» كه به وسيله وزارت ارشاد منتشر شده؛ «علم الاصول تاريخاً و تطوّراً» كه دفتر تبليغات اسلام حوزه علميه قم دو مرتبه آن را تجديد چاپ كرده است؛ تحقيق كتاب «حدود و قصص» علامه مجلسى؛ تحقيق رساله ارث مرحوم گنجوى با حاشيه حضرت امام خمينى كه تا به حال سه مرتبه طبع شده است؛ تحقيق كتاب «اللؤلؤة الغرويّة» كه شامل يك دوره علم اصول از مرحوم آيت الله محمدفاضل قاينى است. اين كتاب نيز در سه جلد حروفچينى شده است كه بزودى به چاپ خواهد رسيد؛ همچنين تحقيق كتاب «بيع و خيارات» از مرحوم آيت الله محمدفاضل قاينى است. اين كتاب نيز در دو مجلد حروفچينى شده و آماده چاپ است. ايشان چندين كتاب و رساله ديگر تأليف نموده، كه هنوز به طبع نرسيده است.

4. شيخ محمود، كه در ضمن تحصيل و تبليغ، دو اثر چاپ شده به نام هاى: «گلستان صالحين» و «طب از ديدگاه معصومين علیهم السلام» از خود باقى گذاشته است. وى در روز 5 محرم سال 1416 ه.ق در سفر تبليغى به «خنداب» اراك، بعد از منبر، بر اثر سكته قلبى دارفانى را وداع گفت و مهمان سيدالشهداء علیه السلام شد. پيكر آن مرحوم به شهرستان مقدس قم انتقال يافت و پس از تشييع در مقبره علما در قبرستان باغ بهشت، دفن گرديد.

دامادهاى مرحوم آيت الله محمدفاضل قاينى نيز كه جملگى از علما و داراى موقعيت والاى علمى و اجتماعى مى باشند، عبارتند از حضرات آيات و حجج اسلام: حاج شيخ محمد رحمتى سيرجانى، مؤلف كتاب القصاص، الحدود والديات، كه هر كدام در دو جلد به طبع رسيده اند؛ حاج شيخ محمدابراهيم ربانى بيرجندى؛ شيخ على آزاد قزوينى و حاج شيخ خليل نائينى. همچنين آقاى عبدالله جوادى (ابوسلام)، فرزند ميرزا جميل طبيب نجفى، كه به كسب اشتغال دارند.

اساتيد فاضل قاينى در نجف اشرف

چنان كه گذشت، آيت الله فاضل قاينى سال ها در حوزه نجف اشرف به تحصيل پرداخته و از محضر بزرگان و اساتيد آن جا كسب فيض كرده است؛ كه به نام بعضى از اين بزرگواران اشاره مى شود:

  • 1- آيت الله ميرزا حسين نائينى، (1277-1355 ق).
  • 2- آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى.
  • 3- آيت الله سيد ابراهيم ميرزا آقا اصطهباناتى، (1297-1378 ق).
  • 4- آيت الله سيد ابوتراب خوانسارى، (1291-1346 ق) در حديث و رجال.

وى مدتى طولانى در درس آيت الله نائينى و درس سيد ابوالحسن اصفهانى، كه مرجع تقليد شيعيان در آن زمان بود، شركت كرد. سطوح عالى را هم نزد آيت الله سيدابراهيم ميرزا آقا اصطهباناتى گذراند و از محضر ايشان خارج فقه و اصول را فراگرفت. رابطه ايشان با مرحوم اصطهباناتى از حد ارتباط بين استاد و شاگرد، فراتر و صميمى تر بود و علاقه اى طرفينى بين آنان برقرار بود.

بعد از رحلت آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى، عده اى از اهالى نجف و اهل علم از آيت الله فاضل درباره تقليد پس از مرحوم اصفهانى سؤال مى كردند و ايشان آن ها را به مرحوم اصطهباناتى معرفى و ارجاع مى نمودند و ضمناً به اعلميت ايشان هم شهادت مى دادند. اين عمل آيت الله فاضل قاينى، در رجوع مردم واهل علم به تقليد از آيت الله اصطهباناتى، تأثير زيادى داشت.

مورد فوق، نشان دهنده و گواه بر موقعيت علمى و شخصيتى آيت الله فاضل قاينى در مجامع علمى، مذهبى آن روزگار، در نجف اشرف مى باشد.

گواهى اجتهاد

در حوزه نجف مرسوم بود كه اگر شخصى در فقه و اصول به درجه اجتهاد مى رسيد، استادان حوزه اجتهاد او را گواهى مى كردند. گواهى بر اجتهاد آيت الله فاضل قاينى را نيز مرحوم آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم آيت الله اصطهباناتى تأييد و تقرير كرده و اجازه اجتهاد به ايشان صادر نموده اند. آيت الله اصفهانى در قسمتى از اجازه خود آورده است:

«به درستى جناب عالم عامل، ستون علماى عاملين و گواهى شده فقهاى بزرگ جامع معقول و منقول در فروع و اصول، ركن و ستون اسلام، مورد اعتماد و شخص جليل و صاحب مقام و مرتبه عالى و والا، آقاى شيخ محمد قاينى معروف به فاضل (دامت بركاته)، عمر شريف خويش را در حوزه نجف اشرف، در تحصيل علوم شرعى صرف نموده و نزد اساتيد بزرگ آن حاضر و كوشش و رنج زياد به خود داده و به خواسته خويش رسيده كه رسيدن به درجه اجتهاد و استنباط احكام شرعى و الهى مى باشد».

مشابه همين متن را، مرحوم آيت الله اصطهباناتى در گواهى اجتهاد ايشان آورده و اضافه كرده اند كه ايشان (آيت الله فاضل) از معدود مجتهدين مى باشد. علاوه بر اجازه اجتهاد از مراجع فوق، وى از استاد حديث و رجال حوزه، مرحوم سيد ابوتراب خوانسارى (1217-1346 ق) نيز، اجازه نقل احاديث و روايات دريافت كرده است.

شاگردان

يكى از ويژگى هاى ايشان در حوزه و مجامع علمى، روش تدريس و بيان شيواى آن استاد فرزانه بود. تسلّط ايشان بر مسائل و مطالب علمى، ويژگى ديگرى بود كه سبب جذب طلاّب به مجلس درس ايشان مى شد. اين دو عامل باعث شد كه بيشتر وقت ايشان صرف تدريس شود و در اين مدت شاگردان بسيارى از محضر ايشان استفاده كنند، كه بسيارى از آن ها از علماى بلاد و عده اى نيز از مدرسين حوزه هاى علمى در شهرهاى نجف، قم، مشهد و... هستند. برخى از اين علما عبارتند از حضرات آيات:

  • 1- شهيد شيخ مرتضى بروجردى نويسنده «كتاب المستند» شرح عروة الوثقى، از شاگردان كتاب كفايه ايشان مى باشد.
  • 2- حاج سيد محمود ده سرخى، نويسنده كتاب دائرة المعارف «مفتاح الكتب الاربعه» و تأليفات سودمند ديگر.
  • 3- حاج شيخ محمد غروى، مؤلف كتاب «الامثال النبوية»؛ وى كتاب شرح تجريد را نزد ايشان خوانده است.
  • 4- حاج شيخ على آزاد قزوينى، از مدرسين درس خارج فقه در حوزه علميه قم و مؤلف كتاب «غاية القصوى فى شرح العروة الوثقى» (ايشان داماد مرحوم آيت اللّه فاضل نيز مى باشند).
  • 5- حاج سيد محمدتقى اراكى سجادى.
  • 6- حاج سيد ابراهيم خراسانى كاظمينى.
  • 7- حاج شيخ حسن اصفهانى قهدريجانى.
  • 8- شيخ موسى، فرزند آيت الله شيخ هادى زين العابدين نجفى.
  • 9- حاج شيخ على مردان (ظهيرالاسلام) از مدرسين حوزه علميه قم.
  • 10- حاج ميرزا محمدجواد غروى على عليارى تبريزى، ساكن تهران.
  • 11- حاج سيد على شاهرودى، فرزند مرجع فقيد شيعه آيت الله حاج سيد محمود شاهرودى، كه از شاگردان كتاب مكاسب ايشان مى باشد.
  • 12- حاج سيد مهدى خلخالى، كه از شاگردان كتاب كفايه ايشان مى باشد.
  • 13- حاج شيخ كاظم شمشاد هندى استاد (منتدى النشر).
  • 14- حاج سيد مصطفى علم الهدى جزائرى.
  • 15- حاج سيد محمدرضا واعظى قاينى.
  • 16- حاج سيد مرتضى نقوى، كه از علماى بزرگ هند بودند.

ويژگى هاى اخلاقى

رفع نيازهاى مردم:

مرحوم آيت الله فاضل با مردم و شاگردان خود خوش رفتار بود؛ مخصوصاً براى جوانان، احترام زيادى قائل بود و به آنان علاقه داشت. به مسائل دينى افراد با تأنى و حوصله تمام جواب مى داد و هيچ احساس خستگى نمى كرد.

در برآوردن حاجات مردم، سعى وافر داشت. هنگامى كه برخى از طلاب غريب، احتياج به سكونت در مدرسه داشتند و از ايشان مى خواستند سفارش به متوليان مدارس كند، بى تكلف همراه آنان مى رفت و واسطه مى شد و براى آنان حجره تهيه مى كرد و شهريه و مايحتاج ضرورى زندگى آنان را، مخصوصاً در زمان مرحوم آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى، كه احترام زيادى به ايشان قائل بود، فراهم مى كرد.

به دليل علاقه فراوانى كه به طلاب داشت، چهار دختر خود را به ازدواج چهار نفر از طلاب فاضل درآورد. اين در حالى بود كه افراد ديگرى وضع مادى بهترى داشتند، خواهان ازدواج بودند. ايشان كه خود شيفته معارف و علوم دينى بود، فرزندان خود را نيز به فراگيرى دروس حوزه ترغيب مى كرد و از اين رو هر چهار فرزند پسر وى به تحصيل دروس حوزوى روى آوردند. وقتى كه شخصى بر اين كار اشكال گرفت كه خوب بود كه تنها يكى از فرزندان به تحصيل دروس حوزه بپردازد و ديگران را به امور مادى و تجارت مى گماشتيد، ايشان در جواب فرمود: «چه كارى بهتر از طلبگى است؛ خداوند، خود روزى آنها را به عهده گرفته است و از اين طريق ما به جامعه بهتر مى توانيم خدمت كنيم».

كوشا در تدريس

در تابستان و زمستان و حتى روزى كه طفل سقط شده داشت، درس را تعطيل نكرد؛ بلكه او را غسل داده و در ميان زنبيلى نهاد و همراه خود به مسجد آورد و طبق روال هميشگى درس خود را گفت. سپس در پايان متذكر شدكه مى خواهد به قبرستان برود و طفل سقط شده خود را دفن كند، كه شاگردان از توجه ايشان به تعليم و تدريس شگفت زده شدند.

ايشان در تدريس بسيار جدى بودند؛ به طورى كه هر روز، صبح و عصر، چندين جلسه تدريس داشتند. اضافه بر آن در شب هاى ماه مبارك رمضان علم كلام و الهيات را تدريس مى نمودند و بقيه آن مباحث را در شب هاى پنج شنبه و جمعه، در طول سال بيان مى كردند.

شيداى اهل بيت

يكى ديگر از صفات ايشان، علاقه زياد به اهل بيت رسالت علیهم السلام بود؛ بخصوص هرگاه نام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را مى بردند، اشك او جارى مى شد و هرگاه ذكر مصيبت سالار شهيدان علیه السلام را مى شنيد، چنان مى گريست كه شانه هايش تكان مى خورد.

بينش سياسى

در عراق، انقلابى به رهبرى عبدالكريم قاسم انجام گرفت و عوامل انگليسى ها را از بين برد. مردمى كه سال ها از حكومت سلطنتى رنج ديده بودند، جذب احزاب منحرفى شدند كه با شعارهاى كاذب و آزادى خواهانه، عقايد مردم را به بازى گرفته بودند. هنگامى كه از مرحوم آيت الله فاضل قاينى درباره اين قبيل افراد سؤال شد كه آيا اينان كافرند؟ ايشان، به سبب بينش صحيح سياسى كه داشت، دريافته بودند توطئه اى براى از بين بردن شيعه در كار است، جواب دادند كه: اگر كسى از نظر اقتصادى تصور كند كه احزاب منحرف راه نجات است، اين سبب نمى شود كه حكم به كفر آنان كنيم. در اين معنى بزرگان ديگرى بودند كه با ايشان همفكر بودند؛ ولى عده اى ديگر از علما حكم به كفر آنان دادند، و همين حكم سبب شد كه شيعيان زيادى نابود شدند.

زهد و ساده زيستى

يكى از صفات پسندیده مرحوم آيت الله فاضل، زندگى ساده و بى تشريفات او بود. وى، خود تمام خريد خانه حتى نان را به عهده داشت. در فكر تجملات زندگى نبود. لباس و خوراك ساده داشت. در تمام مدت زندگى در نجف اشرف چندين خانه استيجارى عوض نمود. وقتى كه به ايران آمد نيز همان زندگى ساده را پيش گرفت و در خانه اى كه مربوط به مسجد بود زندگى مى كرد و تا هنگام رحلت، خانه ملكى تهيه نكرد.

تأليفات

آيت الله فاضل قاينى از دانشمندانى بشمار مى آيد كه در بارور كردن فرهنگ غنى اسلام سهم بسزايى داشته اند. وى در علوم مختلف، مانند: فقه، اصول و كلام، آثار فراوانى از خود به جاى گذاشت كه به طور خلاصه به معرفى آن ها مى پردازيم:

الف- آثار خطى :

1. آثار ايشان در فقه عبارت است از: «الدرر النجفية»، كه مشتمل بر مباحث مختلف فقهى است؛ رساله اى در رضاع؛ رساله اى نيز در ارث؛ شرح استدلالى مختصر بر «عروةالوثقى» از آيت الله سيد كاظم يزدى؛ شرح استدلالى مختصر بر تبصره علامه حلى.

2. آثار ايشان در علم اصول: يك دوره علم اصول به نام «الؤلؤة الغرويّة»، كه در سه جلد آماده چاپ مى باشد.

3. و اما تأليف ايشان در علم كلام، عبارت است از: كتابى بزرگ، كه مشتمل است بر: اثبات توحيد و صفات جمال و جلال، اثبات نبوت خاتم الانبيا، حضرت محمد صلی الله علیه و آله، اثبات معاد جسمانى، اثبات امامت دوازده امام علیهم السلام، اثبات عدالت حضرت بارى تعالى، اثبات اختيار و نفى جبر و تفويض و بيان فلسفه و حكمت تشريع فروع دين.

ب- آثار چاپ شده :

رساله اى در مسأله ترتب، كه در نجف اشرف به سال 1350 ق. در مطبعة الحيدرية چاپ گرديده است؛ كتاب «الدرر النجفية» كه در باب خمس و زكات و در سال 1354 ق. در نجف اشرف، در مطبعة الحيدرية چاپ و در سال 1406 ق. نيز در قم افست گرديد. «حاشيه بر زادالمقلدين» مرحوم آيت الله شيخ محمدحسين كاشف الغطاء؛ «حاشيه بر تبصرة المتعلمين» علامه حلى، كه در نجف اشرف در مطبعة الآداب در سال 1381 ق. چاپ شد و در قم نيز در سال 1406 ق. بار ديگر افست گرديد؛ «مختصر الدرّالثمين فى معرفة اصول الدين»، در نجف اشرف به سال 1381 ق. به چاپ رسيد.

ايشان بعد از هجرت به ايران و سكونت در تهران به فعاليت علمى خود ادامه دادند و كتاب مفصل كلامى خود را خلاصه و به نام «گوهر دين» در اصول و فروع دين در سال 1389 ق. در چاپخانه حيدرى تهران طبع نمود. همچنين «ناظم الشتات» را تأليف و در سال 1398 ق. در همان چاپخانه به چاپ رساند. نيز، ايشان كتابى درباره حضرت رسول صلی الله علیه و آله و ائمه طاهرين علیهم السلام به نام «العقل الاول» را نگاشت.

از ديدگاه بزرگان

شرح حال اين فقيه نامدار را مى توان در كتب رجال شناسان و فهرست نويسان معروف به دست آورد كه در اين جا به بعضى از آن ها اشاره مى كنيم:

1. علامه بزرگوار آيت الله حاج شيخ آقا بزرگ تهرانى در «طبقات اعلام الشيعه» قسمت نقباء البشر ذيل حرف ميم به زندگى و آثار ايشان اشاره كرده است.

2. دكتر شيخ محمدهادى امينى، فرزند علامه مجاهد آيت الله امينى نويسنده كتاب الغدير، در كتال «معجم رجال الفكر والادب فى النجف خلال الف عام» صفحه 959، شرح حال ايشان را ذكر نموده و به آثار ايشان نيز اشاره داشته است.

3. دكتر سيد جعفر شهيدى، استاد دانشگاه تهران و سرپرست لغت نامه دهخدا در كتاب خاطرات خود، «در ديار آشنايان»، درباره آيت الله فاضل چنين مى نويسد: «از همه روشن تر خاطره مسجد كوچكى به نام حمال ها را در ذهن داشتم كه آقاى فاضل قاينى در آن مجلسكى داشت و درس معقول مى گفت. اين مرد برخلاف بسيارى از ملقبان بدين لقب، علاوه بر اسم، مسمى هم دارد؛ مردى به حقيقت فاضل است و از معقول و منقول برخوردار، داراى طبعى منيع...».

4. شيخ آقا بزرگ تهرانى در كتاب «الذريعه» از «الدرر النجفيه» كه تأليف آيت الله فاضل است، در قسمت خمس و زكات جلد هشتم صفحه 140 (چاپ نجف اشرف) اشاره كرده است.

5. علامه بزرگوار، حاج شيخ محمد رازى نيز در جلد نهم كتاب «گنجينه دانشمندان» صفحه 257، به تاريخ ولادت، شرح زندگى، مهاجرت، اجازه اجتهاد و آثار آيت الله فاضل پرداخته است.

6. فرزند مرحوم سيد امين عاملى در «مستدرك اعيان الشيعه»، شرح مبسوطى راجع به آيت الله فاضل دارد.

7. در «المطبوعات النجفيه»، صفحه 162 و در «معجم المطبوعات العراقيين»، ج سوم، صفحه 225، نيز شرح احوال آثار ايشان درج گرديده است.

8. خانبابا مشار در كتاب «مؤلفين كتب چاپى»، جلد چهارم، صفحه 568 نيز از كتاب «الدرر النجفيه» ياد كرده است.

علاوه بر آنچه گذشت، «روزنامه خراسان»، مورخه 1372/10/11 در صفحه اى با عنوان «ستاره هاى درخشان» شرح مفصلى از زندگانى آيت الله فاضل ارائه كرده و مجله «نور علم» هم در شماره هشتم از دوره سوم، راجع به «شرح كفايه» و مختصرى از شرح حال ايشان به بحث پرداخته است.

وفات و آرامگاه

سرانجام پس از سال ها تلاش در راه اسلام و نشر احكام دينى، عمر شريفش به سرآمد و در روز جمعه، سيزدهم ربيع الاول سال يك هزار و چهارصد و پنج هجرى قمرى در ساعت سه بعد از ظهر، در شهر قم روحش به سوى حضرت حق پرواز نمود و بعد از تشييع و گزاردن نماز به وسيله حضرت آيت الله حاج سيد محمد شاهرودى، در قبرستان باغ بهشت قم، در قطعه معروف به مقبره علما، دفن گرديد.

خبر درگذشت اين عالم جليل القدر از طريق خبرگزارى جمهورى اسلامى ايران پخش شد و روزنامه ها نيز خبر رحلت وى را منتشر نمودند. به دنبال اين خبر، مجالس ترحيم و بزرگداشت آن عالم بزرگ در شهرهاى قم، تهران، قاين، بيرجند و زادگاهش روستاى فضل آباد برگزار شد و شخصيت هاى مختلف اجتماعى، دينى، علمى و فرهنگى در آن مجالس شركت نمودند. روحش شاد.

در انتهاى اين نوشتار بجاست، اشعارى كه درباره آيت الله محمدفاضل قاينى سروده شده را بياوريم. آقاى دكتر غلامحسين رضانژاد «نوشين» اشعارى خطاب به حضرت معصومه سلام الله علیها سروده، كه در ضمن يادى از دو استاد خود مى كند:

...در پناهت آرميده، خوبتر از جان من × يعنى اندر خاك تو، دفنند، استادان من

آن فقيه بى بديل و، اين حكيم بى مثيل × اين ز قزوين، آن ز قائن، حجت و برهان من

عقل آن در اصل حكمت، نقل اين در فرع دين × پايه كيش من و شالوده ايمان من

اين «رفيعى» شهرت و آن «قائنى» مولد كه هست × تا قيامت حقشان پاينده اندر جان من

اين دو را بر من، حقوق اوستادى محرز است × ثبت شد، با نام اين دو، تا أبد عنوان من

«بوالحسن» آن و «محمد» اين، كه شرع و دين حق × امتزاجى يافت از اين دو، بچار اركان من

آن حكيم و اين كلامى، شيخ اين و سيد آن × زين دو تن، رنگ كمال آميخت، با نقصان من

هر دو بى همتا و يكتا، اين بحكمت، آن بفقه × زين دو، در پهنه باشد، قوت جولان من

زين دو آيات الهى، زين دو نفس نفيس × گشت رام اين نفس كافر كيش و پُر عصيان من

گر چه رفتند و كسى برجاى خود، نگذاشتند × جايشان در خُلد باد از رحمت يزدان من

اى مليك مقتدر، ارواح آنان شاد دار × در نعيمت، جايگاه صدقشان، آباد دار.

يكى ديگر از علاقمندان، كه در مدح ايشان اشعارى به عربى سروده، چنين مى گويد: تقديم به حضور مبارك حضرت آيت الله العظمى جناب آقاى شيخ محمد القاينى الشهير بالفاضل، دام ظله العالى، فى ربیع الثانی 1400 - اسفند 1358 - من الهجرة النبوية عليه الصلاة والسلام. س-ح-م.

انّما القائنى فى العلماء × هو كالبدر فى نجوم السماء

عالمٌ فاضلٌ فقيهٌ تقىٌ × هو شمسٌ مفيضةٌ بضياء

برع الفقه فاق مجتهداً فيه × حجّة الدين أفضل الفقهاء

آية اللّه فى الشريعة حقّاً × جامع العلم مقتدى الفضلاء

ألّف (ناظم الشتات) كتاباً × كاشفاً للعلوم كلّ غطاء

وله فى الكلام (گوهر دين) × نافع المعضلات للحكماء

وكذا أنشأ الرسائل ماذا × أشرقت فى قلوبنا ببهاء

بلّغ الشرع جاهداً بكمال × فلهُ ينبغى جميل ثناءٍ

و به تنتهى الفضائلُ طُرّاً × انّما فيه وجهةُ الصلحاء

و يُسمّى محمّدٌ خيرُ الأسما × ءسميّاً بخاتم الانبياء.

ترجمه: قائنى در ميان علما، همانند ماه است ميان ستارگان آسمان. عالمى فاضل و فقيهى پارسا است، كه مانند خورشيد نورافشانى مى كند. چنان بر مسائل فقه آگاهى يافت، كه در آن صاحب نظر شد. او گواه بر دين و سرآمد فقيهان است. آيت بر حق الهى، در شريعت است.

جامع علوم و مقتداى فضلا است، كتاب «ناظم الشتات» اثر او است، كه روشن كننده علوم است، و نيز در علم كلام كتاب «گوهر دين» كه برطرف كننده مشكلات علمى حكيمان است، اثر ديگر اوست. رسائل و نوشته هايى دارد كه دل هاى ما را روشن مى كند.

پيام شرعى خود را با كمال كوشش و خوبى انجام داد، ولذا سزاوار ستايش مى باشد. خوبى ها به او منتهى مى شود. نشانه صالحان در چهره او نمايان است. نام او محمد است كه بهترين نام ها است؛ چرا كه برگرفته از نام خاتم پيامبران صلی الله علیه و آله است.

پى نوشت

(1). دستگيرى ايشان در روزنامه آزادى قاينات (مورخه 15 آبان 1331) انعكاس يافت.

منبع

على فاضل قاينى نجفى , ستارگان حرم، جلد 11