علامه محمدتقی جعفری: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | {{شناسنامه عالم | ||
+ | |نام کامل = محمدتقی جعفری | ||
+ | |زادروز = 1304 شمسی | ||
+ | |زادگاه = تبریز | ||
+ | |وفات = 25 آبان 1377 شمسی | ||
+ | |مدفن = | ||
+ | |اساتید = میرزا مهدی آشتیانی، مهدی مازندرانی، محمدتقی زرگر | ||
+ | |شاگردان = عبدالرحیم گواهی، عبدالله نصری، محمدمهدی گرجیان | ||
+ | |آثار = رسائل فقهی، حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب (فارسی و انگلیسی)،الرضاع،جبر و اختیار، برهان کمالی دکارت بر وجود خداوند، برهان کمالی (وجوبی) در اثبات خدا | ||
+ | |||
{{عالی}} | {{عالی}} | ||
محمدتقی جعفری (مرداد۱۳۰۴ - ۲۵آبان۱۳۷۷هـ.ش) (۱۳۴۳-۱۴۱۹هـ.ق)، فیلسوف مسلمان معاصر ایرانی است که از او آثار متعددی برجای مانده است. "ترجمه و تفسیر [[نهج البلاغه]]" و "تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی" دو نمونه از آثار ارزشمند اوست. | محمدتقی جعفری (مرداد۱۳۰۴ - ۲۵آبان۱۳۷۷هـ.ش) (۱۳۴۳-۱۴۱۹هـ.ق)، فیلسوف مسلمان معاصر ایرانی است که از او آثار متعددی برجای مانده است. "ترجمه و تفسیر [[نهج البلاغه]]" و "تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی" دو نمونه از آثار ارزشمند اوست. | ||
− | ==ولادت | + | ==ولادت== |
استاد محمدتقی جعفری در سال 1304 هـ.ش در شهر تبریز به دنیا آمد.<ref> فیلسوف شرق، محمدرضا جوادی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ اول، 1378، ص 6.</ref> پدرش، «كریم» درس نخوانده بود، اما صدق و صفای خاصی داشت. پدرش نانوا بود و هیچ وقت بدون [[وضو]] دست به خمیر نان نمیزد. حافظه این نانوای مكتب نرفته چنان قوی بود كه اغلب سخنان واعظان شهر را با دقت و تفصیل، برای دیگران بیان میكرد. | استاد محمدتقی جعفری در سال 1304 هـ.ش در شهر تبریز به دنیا آمد.<ref> فیلسوف شرق، محمدرضا جوادی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ اول، 1378، ص 6.</ref> پدرش، «كریم» درس نخوانده بود، اما صدق و صفای خاصی داشت. پدرش نانوا بود و هیچ وقت بدون [[وضو]] دست به خمیر نان نمیزد. حافظه این نانوای مكتب نرفته چنان قوی بود كه اغلب سخنان واعظان شهر را با دقت و تفصیل، برای دیگران بیان میكرد. | ||
سطر ۸: | سطر ۱۸: | ||
در روزگاری كه تبریز دچار قحطی شده بود، در یكی از شبها، كریم با هزار زحمت دو عدد نان سنگگ و مقداری شیرینی خرید، در بین راه منزل، دو نفر را در خرابهای دید كه مشغول خوردن استخوان و لاشه گوسفند و مرغ مردهای بودهاند،او كه چنین دید، دلش به حال آنان سوخت و یكی از نانها و شیرینی را به آنها داد. چند قدمی دور نشده بود كه به نزد آن دو برگشت تا شاید بتواند كمك دیگری انجام دهد. در این هنگام دید كه آنان دست به [[دعا]] بلند كردند و با سوزدل گفتند: ای مرد مهربان! خدای بزرگ و بخشنده به تو فرزندی صالح و نیك عنایت فرماید. همچنان كه ما را خوشحال كردی، خدای رحیم چشم تو را روشن كند.<ref> آقای مرزبانی، عبدالله نصری، انتشارات سروش، چاپ اول، 1377، ص 21 و 22.</ref> | در روزگاری كه تبریز دچار قحطی شده بود، در یكی از شبها، كریم با هزار زحمت دو عدد نان سنگگ و مقداری شیرینی خرید، در بین راه منزل، دو نفر را در خرابهای دید كه مشغول خوردن استخوان و لاشه گوسفند و مرغ مردهای بودهاند،او كه چنین دید، دلش به حال آنان سوخت و یكی از نانها و شیرینی را به آنها داد. چند قدمی دور نشده بود كه به نزد آن دو برگشت تا شاید بتواند كمك دیگری انجام دهد. در این هنگام دید كه آنان دست به [[دعا]] بلند كردند و با سوزدل گفتند: ای مرد مهربان! خدای بزرگ و بخشنده به تو فرزندی صالح و نیك عنایت فرماید. همچنان كه ما را خوشحال كردی، خدای رحیم چشم تو را روشن كند.<ref> آقای مرزبانی، عبدالله نصری، انتشارات سروش، چاپ اول، 1377، ص 21 و 22.</ref> | ||
− | ==تحصیلات | + | ==تحصیلات == |
همسر كریم باسواد بود و [[قرآن]] را به خوبی میخواند. او قرائت قرآن را به محمدتقی تعلیم داد. محمدتقی چنان خوب قرائت قرآن را فراگرفته بود كه وقتی در 6 سالگی، در سال 1310 هـ.ش برای اولین بار وارد مدرسه «اعتماد» تبریز شد، مدیر مدرسه، آقای جواد اقتصاد خواه، بعد از شنیدن قرائت قرآن او لبخندی زد و گفت: بارك الله! خیلی خوب خواندی! نیازی به درسهای كلاس اول و دوم نداری؛ از فردا وارد كلاس سوم شو!<ref> علامه جعفری، محمد ناصری، دفتر انتشارات كمك آموزشی، چ اول، 1377، ص 10.</ref> | همسر كریم باسواد بود و [[قرآن]] را به خوبی میخواند. او قرائت قرآن را به محمدتقی تعلیم داد. محمدتقی چنان خوب قرائت قرآن را فراگرفته بود كه وقتی در 6 سالگی، در سال 1310 هـ.ش برای اولین بار وارد مدرسه «اعتماد» تبریز شد، مدیر مدرسه، آقای جواد اقتصاد خواه، بعد از شنیدن قرائت قرآن او لبخندی زد و گفت: بارك الله! خیلی خوب خواندی! نیازی به درسهای كلاس اول و دوم نداری؛ از فردا وارد كلاس سوم شو!<ref> علامه جعفری، محمد ناصری، دفتر انتشارات كمك آموزشی، چ اول، 1377، ص 10.</ref> | ||
سطر ۲۶: | سطر ۳۶: | ||
بعد از مدتی، محمدتقی برای ادامه تحصیل به [[قم]] رفت و در مدرسه دارالشفاء اقامت كرد. روزی آیت الله سید محمد حجت كوهكمریای (1310ـ1372 هـ.ق) و آیت الله شهید محمد صدوقی به حجره او آمدند و لباس روحانیت را به او پوشانیدند.<ref>فیلسوف شرق، ص24 و علامه جعفری، ص28.</ref> | بعد از مدتی، محمدتقی برای ادامه تحصیل به [[قم]] رفت و در مدرسه دارالشفاء اقامت كرد. روزی آیت الله سید محمد حجت كوهكمریای (1310ـ1372 هـ.ق) و آیت الله شهید محمد صدوقی به حجره او آمدند و لباس روحانیت را به او پوشانیدند.<ref>فیلسوف شرق، ص24 و علامه جعفری، ص28.</ref> | ||
− | ==اساتید | + | ==اساتید== |
آیت الله میرزا مهدی آشتیانی (1306ـ1372 هـ.ق) حكیمی بود كه در مدرسه مروی تدریس میكرد. محمدتقی نزد آن استاد بزرگ رفت و [[حكمت]] منظومه حكیم ملا هادی سبزواری و بخشی از امور عامه اسفار را از ایشان یاد گرفت. | آیت الله میرزا مهدی آشتیانی (1306ـ1372 هـ.ق) حكیمی بود كه در مدرسه مروی تدریس میكرد. محمدتقی نزد آن استاد بزرگ رفت و [[حكمت]] منظومه حكیم ملا هادی سبزواری و بخشی از امور عامه اسفار را از ایشان یاد گرفت. | ||
سطر ۶۱: | سطر ۷۱: | ||
به این ترتیب، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه آغاز شد و تا پایان عمر استاد ادامه یافت و 27 جلد از آن منتشر شد. علامه جعفری با تمام صلاحیتهایی كه در شناخت هستی و جهان بینیهای شرقی و غربی داشت، كوشید كلام امیرالمؤمنین علیه السلام را به درستی بشناسد و به بهترین شكلی بشناساند. در این راه، او مكاتب گوناگون و نظریههای مختلف را به میدان طلبید و با قدرت استدلال نشان داد كه [[نهج البلاغه]] كلام خالق نیست، اما برتر از كلام هر مخلوقی است و مطالب آن اگر درست و كامل روشن گردد، سراسر حقیقت و درستی است و در آن هیچ كژی و اشتباهی راه ندارد. | به این ترتیب، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه آغاز شد و تا پایان عمر استاد ادامه یافت و 27 جلد از آن منتشر شد. علامه جعفری با تمام صلاحیتهایی كه در شناخت هستی و جهان بینیهای شرقی و غربی داشت، كوشید كلام امیرالمؤمنین علیه السلام را به درستی بشناسد و به بهترین شكلی بشناساند. در این راه، او مكاتب گوناگون و نظریههای مختلف را به میدان طلبید و با قدرت استدلال نشان داد كه [[نهج البلاغه]] كلام خالق نیست، اما برتر از كلام هر مخلوقی است و مطالب آن اگر درست و كامل روشن گردد، سراسر حقیقت و درستی است و در آن هیچ كژی و اشتباهی راه ندارد. | ||
− | ==شاگردان | + | ==شاگردان== |
استاد جعفری حدود 50 سال به تعلیم و تربیت جامعه اشتغال داشت. در این مدت طولانی بسیاری از پژوهشگران حوزه و دانشگاه از دروس ایشان استفاده كرده و نكتهها آموختند كه از جمله میتوان به دكتر «عبدالرحیم گواهی»؛ دكتر «عبدالله نصری» حجت الاسلام دكتر «محمدمهدی گرجیان» اشاره كرد. | استاد جعفری حدود 50 سال به تعلیم و تربیت جامعه اشتغال داشت. در این مدت طولانی بسیاری از پژوهشگران حوزه و دانشگاه از دروس ایشان استفاده كرده و نكتهها آموختند كه از جمله میتوان به دكتر «عبدالرحیم گواهی»؛ دكتر «عبدالله نصری» حجت الاسلام دكتر «محمدمهدی گرجیان» اشاره كرد. | ||
− | ==آثار | + | ==آثار== |
از استاد، بیش از 100 كتاب باقی مانده است؛ از جمله: | از استاد، بیش از 100 كتاب باقی مانده است؛ از جمله: |
نسخهٔ ۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۳۶
{{شناسنامه عالم |نام کامل = محمدتقی جعفری |زادروز = 1304 شمسی |زادگاه = تبریز |وفات = 25 آبان 1377 شمسی |مدفن = |اساتید = میرزا مهدی آشتیانی، مهدی مازندرانی، محمدتقی زرگر |شاگردان = عبدالرحیم گواهی، عبدالله نصری، محمدمهدی گرجیان |آثار = رسائل فقهی، حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب (فارسی و انگلیسی)،الرضاع،جبر و اختیار، برهان کمالی دکارت بر وجود خداوند، برهان کمالی (وجوبی) در اثبات خدا
محمدتقی جعفری (مرداد۱۳۰۴ - ۲۵آبان۱۳۷۷هـ.ش) (۱۳۴۳-۱۴۱۹هـ.ق)، فیلسوف مسلمان معاصر ایرانی است که از او آثار متعددی برجای مانده است. "ترجمه و تفسیر نهج البلاغه" و "تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی" دو نمونه از آثار ارزشمند اوست.
محتویات
ولادت
استاد محمدتقی جعفری در سال 1304 هـ.ش در شهر تبریز به دنیا آمد.[۱] پدرش، «كریم» درس نخوانده بود، اما صدق و صفای خاصی داشت. پدرش نانوا بود و هیچ وقت بدون وضو دست به خمیر نان نمیزد. حافظه این نانوای مكتب نرفته چنان قوی بود كه اغلب سخنان واعظان شهر را با دقت و تفصیل، برای دیگران بیان میكرد.
در روزگاری كه تبریز دچار قحطی شده بود، در یكی از شبها، كریم با هزار زحمت دو عدد نان سنگگ و مقداری شیرینی خرید، در بین راه منزل، دو نفر را در خرابهای دید كه مشغول خوردن استخوان و لاشه گوسفند و مرغ مردهای بودهاند،او كه چنین دید، دلش به حال آنان سوخت و یكی از نانها و شیرینی را به آنها داد. چند قدمی دور نشده بود كه به نزد آن دو برگشت تا شاید بتواند كمك دیگری انجام دهد. در این هنگام دید كه آنان دست به دعا بلند كردند و با سوزدل گفتند: ای مرد مهربان! خدای بزرگ و بخشنده به تو فرزندی صالح و نیك عنایت فرماید. همچنان كه ما را خوشحال كردی، خدای رحیم چشم تو را روشن كند.[۲]
تحصیلات
همسر كریم باسواد بود و قرآن را به خوبی میخواند. او قرائت قرآن را به محمدتقی تعلیم داد. محمدتقی چنان خوب قرائت قرآن را فراگرفته بود كه وقتی در 6 سالگی، در سال 1310 هـ.ش برای اولین بار وارد مدرسه «اعتماد» تبریز شد، مدیر مدرسه، آقای جواد اقتصاد خواه، بعد از شنیدن قرائت قرآن او لبخندی زد و گفت: بارك الله! خیلی خوب خواندی! نیازی به درسهای كلاس اول و دوم نداری؛ از فردا وارد كلاس سوم شو![۳]
حافظه قوی محمدتقی همگان را به شگفتی وامیداشت؛ به طوری كه متن كلیله و دمنه را از حفظ میتواند و معنای عبارات مشكل را شرح میداد. معلمان مدرسه اعتماد، همواره او را تشویق میكردند.[۴]
تربیت و پرورش
روزی اقتصادخواه مدیر مدرسه، برای بازرسی به كلاس رفت و به همه بچهها گفت: دفترهای مشقتان را روی میز بگذارید. آقای مدیر وقتی دفتر مشق محمدتقی را دید، آن را برداشت و با ناراحتی پرسید: جعفری! این چه خطی است كه تو داری؟! محمدتقی با خونسردی پاسخ داد: من ایرادی در خطم نمیبینم. خیلی خوب است! آقای اقتصادخواه با تعجب گفت: پس خودت مینویسی و خودت هم آن را تأیید میكنی؟! بیا بیرون ببینم! سپس با تركه قرمز رنگ درخت آلبالو بر كف دست محمدتقی زد و گفت: این خط از نظر من خیلی هم بد است. باید از همین امروز یاد بگیری كه خوش خطتر بنویسی! فهمیدی؟! محمدتقی كه دستش از شدت درد میسوخت، اندكی رنجید؛ ولی وقتی بیشتر در خط خود دقت كرد، به آقای مدیر حق داد و از آن به بعد تصمیم گرفت خواناتر و بهتر بنویسد. دهها سال بعد (حدود سال های 1340ـ1350) روزی دانشگاه مشهد، استاد محمدتقی جعفری را دعوت كرد تا در آن جا سخنرانی كند.
جمعیت بسیاری جمع شده و منتظر آمدن ایشان بودند؛ همه صندلیها پر شده و عده فراوانی نیز ایستاده بودند. محمدتقی كه دیگر «علامه جعفری» نامیده میشد و اسلام شناس و صاحب نظری مشهور شده بود؛ پشت میكروفون قرار گرفت. در بین نگاههای مشتاق، چشمش به یك پیر دانا خیره شد و حدود یك دقیقه به سكوت گذشت. بعد از اتمام سخنرانی، آن استاد كهن سال كه كسی جز آقای جواد اقتصادخواه، مدیر مدرسه اعتماد تبریز نبود، جلو آمد و در حلقه كسانی درآمد كه بعد از سخنرانی به دور علامه جعفری جمع شده بودند. علامه جعفری بعد از سلام و احترام، پرسید: یادتان هست با آن تركه آلبالوی قرمز رنگ مرا زدید؟ آقای اقتصادخواه سر به زیر انداخت، اما علامه جعفری با احترام و مهربانی گفت: كاش خیلی از آن چوبها به من میزدید. این مركب بدن، تازیانه میخواهد تا روح را حركت بدهد و جلو ببرد. علامه جعفری به گرمی دست استاد پیرش را گرفته و فشرد.[۵]
هجرت برای ادامه تحصیل
محمدتقی در 15 سالگی و در سال 1319 ش. برای ادامه تحصیل، تبریز را به مقصد تهران ترك كرد. مدرسه فیلسوف، واقع در جوار امامزاده اسماعیل و ابتدای یكی از ورودیهای بازار قدیمی تهران،[۶] اولین جایی بود كه محمدتقی برای كسب دانش قدم به آن جا گذارد. او در مدرسه فیلسوف؛ از استاد آیت الله حاج شیخ محمدرضا تنكابنی (1283ـ1385 هـ.ق) پدر حجت اسلام محمدتقی فلسفی «مكاسب» و «كفایه» را آموخت.[۷]
بعد از مدتی، محمدتقی برای ادامه تحصیل به قم رفت و در مدرسه دارالشفاء اقامت كرد. روزی آیت الله سید محمد حجت كوهكمریای (1310ـ1372 هـ.ق) و آیت الله شهید محمد صدوقی به حجره او آمدند و لباس روحانیت را به او پوشانیدند.[۸]
اساتید
آیت الله میرزا مهدی آشتیانی (1306ـ1372 هـ.ق) حكیمی بود كه در مدرسه مروی تدریس میكرد. محمدتقی نزد آن استاد بزرگ رفت و حكمت منظومه حكیم ملا هادی سبزواری و بخشی از امور عامه اسفار را از ایشان یاد گرفت.
حجت الاسلام محمدتقی جعفری معقول را از آیت الله شیخ مهدی مازندرانی و عرفان را از آیت الله شیخ محمدتقی زرگر فراگرفت. درس اخلاق امام خمینی در مدرسه فیضیه، روح تشنه محمدتقی را سیراب كرد. روز اولی كه او در درس امام خمینی شركت كرده بود، مشاهده كرد كه استاد، آیات آخر سوره حشر را تفسیر میكند او دریافت كه این درس خیلی ژرف است و امام خمینی از مواهبی برخوردار است كه دیگران از آن بیبهرهاند.[۹]
حضور در انقلاب اسلامی
به تدریج، استاد جعفری برای اقشار گوناگون مردم در دانشگاهها و مساجد و... به سخنرانی پرداخت. ساواك برای كنترل این جلسات، مأمورانی را میفرستاد تا از آن گزارش تهیه كنند. هم اكنون بیش از 180 سند گزارشهای ساواك درباره علامه جعفری در دست است كه در كتاب «چراغ فروزان» منتشر شده است.[۱۰]
چون مأموران ساواك به درستی نمیتوانستند از مباحث علمی و فلسفی استاد آگاه شوند، به ناچار از طریق منابع و مأموران متعدد از جلسات استاد گزارش تهیه میكردند؛ به طوری كه در طول سالیانی كه استاد زیر نظر ساواك بود، بیش از 20 منبع از جلسههای ایشان گزارش دادهاند.[۱۱] بنابر اسناد ساواك، در جلسات استاد جعفری، عموماً جوانان و دانشجویان شركت میكردند و تعداد آن ها زیاد و حدود 500 نفر و... شركت داشتند.[۱۲]
ساواك در سال 1344 استاد را احضار كرد و تأكید كه در درسهای خودتان دو موضوع را رعایت كنید: «1. نسبت به شاه مطلبی نگویید؛ 2. نسبت به اسرائیل حمله و اعتراض نكنید».[۱۳]
در بهمن 1346، استاد برای بار دوم به ساواك احضار شد. در آبان ماه سال 1351 ساواك تهران به مدیر كل اداره پنجم دستور داد كه مكالمات تلفنی محمدتقی جعفری را كنترل و شنود كند.[۱۴] ساواك یك بار نیز در ساعت 2 نیمه شب به منزل استاد جعفری حمله كردند و تا ساعتی كتابخانه ایشان را بازرسی كردند، اما چیزی نیافتند و دست خالی برگشتند.[۱۵]
یكی از بازجویان ساواك، با اشاره به مباحث فلسفی استاد جعفری میگوید: «ایشان با همین حركت جوهری و همین حرفها، جوانان را به مبارز تبدیل میكند و به جان حكومت میاندازند.»[۱۶]
«بر اساس اسناد ساواك، تعداد قابل توجهی از عناصر گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران (منافقین) به منظور بالابردن بینش و اطلاعات فلسفی خود، در جلسات استاد جعفری شركت میكردند. یكی از این اسناد در تاریخ 8/12/1353 و سند دیگر در تاریخ 4/9/1353 تنظیم شده است و این مطلب نشان میدهد كه حضور آن ها قبل از تغییر ایدئولوژی سازمان بوده است؛ زیرا كودتای خونین درون سازمانی و كشتن عناصر مذهبی سازمان ـ مثل مجید شریف واقفی ـ و تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به ماركسیسم، در سال 1354 روی داد.[۱۷]
مدتی بعد از آن كه استاد جعفری از مشهد به تهران رفت، اطلاع یافت كه در منزل دكتر محمود حسابی ـ فیزیكدان ـ جلسات علمی برگزار میشود. استاد در این جلسات هفتگی، شركت میكرد. این جلسات 24 سال ـ تا پایان عمر دكتر حسابی ـ ادامه یافت. دكتر محمود حسابی نظریه جدیدی درباره «ذرات بنیادی» داشت. در یكی از این جلسهها دكتر حسابی توضیحاتی درباره نظریه خود و ملاقاتش با انیشتین داد و گفت: هر ذرهای كه در نظر گرفته شود؛ مثل الكترونها یا پروتونها، دامنه موجودیتش تا كهكشانها نیز كشانده شده است و برای شناسایی دقیق آن باید اجزای دیگر عالم را نیز در نظر گرفت. استاد جعفری گفت: شیخ محمود شبستری مطلبی گفته است كه شبیه به نظریه شماست:
جهان چون خط و خال و چشم و ابروست كه هر جزئی به جای خویش نیكوست
اگر یك ذره را برگیری از جای خلل یابد همه عالم سراپای
استاد حسابی كه بیشتر اهل سكوت بود و بسیار كم حرف میزد، با وجد و هیجان بلند شد و فریاد زد: شبستر كجاست؟ شبستری كیست؟! استاد جعفری با احترام پاسخ داد: شبستر یكی از شهرهای نزدیك تبریز و شیخ محمود شبستری از عرفای بزرگ قرن هشتم است. دكتر حسابی كه شور و نشاط بیشتری یافته بود، خودكاری آورد و از استاد جعفری خواست كه دوباره اشعار شبستری را بگوید تا یادداشت كند و در اولین فرصت آن را در كتاب گلشن راز بیابد.[۱۸] در این جلسات هفتگی، جمعی از دانشمندان از جمله دكتر ریاحی، كرمانی، دكتر فرشاد، دكتر جمارانی و دكتر كاشیگر شركت میكردند.[۱۹]
ترجمه و تفسیر نهج البلاغه
استاد جعفری به تفسیر مثنوی پرداخت تا مقدمهای باشد برای شناخت و تفسیر كلام امیرالمومنین علیه السلام (نهج البلاغه). یكی از بستگان نزدیك استاد، در خواب دید كه در برابر علامه عبدالحسین امینی (1320ـ1390 هـ.ق) ـ صاحب الغدیر ـ نشسته است. علامه امینی پرسید: آیا شما جعفری را میشناسید؟ گفت: آری. علامه امینی گفت: نامهای میدهم به ایشان بدهید.
پرسید: اجازه دارم نامه را باز كنم و بخوانم؟ وقتی پاسخ مثبت شنید، در نامه نظر انداخت؛ دید خیلی معنوی و ملكوتی است؛ به قدری نورانی بود كه حالی خاص پیدا كرد. علامه امینی با تأكید گفت: این نامه را بدهید به جعفری و به ایشان بگویید ما اكنون در این عالم (برزخ) دیگر نمیتوانیم كاری بكنیم ولی شما در آن دنیا در میدان كار هستید و میتوانید درباره امیرالمؤمنین علیه السلام كار كنید.
به این ترتیب، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه آغاز شد و تا پایان عمر استاد ادامه یافت و 27 جلد از آن منتشر شد. علامه جعفری با تمام صلاحیتهایی كه در شناخت هستی و جهان بینیهای شرقی و غربی داشت، كوشید كلام امیرالمؤمنین علیه السلام را به درستی بشناسد و به بهترین شكلی بشناساند. در این راه، او مكاتب گوناگون و نظریههای مختلف را به میدان طلبید و با قدرت استدلال نشان داد كه نهج البلاغه كلام خالق نیست، اما برتر از كلام هر مخلوقی است و مطالب آن اگر درست و كامل روشن گردد، سراسر حقیقت و درستی است و در آن هیچ كژی و اشتباهی راه ندارد.
شاگردان
استاد جعفری حدود 50 سال به تعلیم و تربیت جامعه اشتغال داشت. در این مدت طولانی بسیاری از پژوهشگران حوزه و دانشگاه از دروس ایشان استفاده كرده و نكتهها آموختند كه از جمله میتوان به دكتر «عبدالرحیم گواهی»؛ دكتر «عبدالله نصری» حجت الاسلام دكتر «محمدمهدی گرجیان» اشاره كرد.
آثار
از استاد، بیش از 100 كتاب باقی مانده است؛ از جمله:
در فقه
- رسائل فقهی
- حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب (فارسی و انگلیسی)
- الرضاع
در فلسفه
- جبر و اختیار
- مجموعه مقالات که شامل موضوعات زیر است:
- برهان کمالی دکارت بر وجود خداوند
- برهان کمالی (وجوبی) در اثبات خدا
- هدف زندگی
- مقدمه ای بر مفهوم فلسفه مالکیت
- حرکت و تحول
- حرکت و تحول از دیدگاه قرآن
- طبیعت و ماورای طبیعت
- علم در خدمت انسان
- رابطه علم و حقیقت
- علم و عرفان از دیدگاه ابن سینا
- علم از دیدگاه اسلام
- امید و انتظار
- ارتباط انسان و جهان
- ایده آل زندگی و زندگی ایده آل
- نقد نظریات دیوید هیوم در چهار موضوع فلسفی:
- مفاهیم و اندیشه های مجرد
- خویشتن
- علیت
- استی و بایستی
- بررسی و نقد برگزیده افکار راسل
- زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام
- حکمت اصول سیاسی اسلام (فلسفه سیاسی اسلام)
- بررسی و نقد کتاب (سرگذشت اندیشهها)
- پیام خرد
- فلسفه دین
- تحقیقی در فلسفه علم
- فلسفه و هدف زندگی
- فلسفه و نقد سکولاریزم
- مقدمه ای بر فلسفه
- مولوی و جهان بینیها
- تعاون الدین والعلم
- الامر بین الامرین
- نهایت الادراک الواقعی بین الفلسفة القدیمة والحدیثة
- آفرینش و انسان
- موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی
در عرفان
- عرفان اسلامی
- آیا شریعت طریقت و حقیقت با یکدیگر متفاوتند؟
- نیایش امام حسین علیه السلام در صحرای عرفات (به زبان فارسی و عربی)
- تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی (15 جلد)
- حضرت امام علی علیه السلام و عرفان
- علل و عومال جذابیت سخنان مولوی
در علم النفس
- آیا جنگ در طبیعت انسان است؟
- وجدان
در معارف اسلامی
- ترجمه و تفسیر نهج البلاغه (27 جلد)
- ترجمه کامل نهج البلاغه (1 جلد)
- انسان در دیدگاه قرآن
- مبدا اعلا
- امام حسین علیه السلام شهید فرهنگ پیشرو انسانیت
- شناخت انسان در تصعید حیات تکاملی
- علم از دیدگاه علی علیه السلام
- علم و دین در حیات معقول
- اخلاق و مذهب
- شناخت از دیدگاه علمی و قرآن
در ادبیات و تحقیقات در مبانی آنها
- سه شاعر (حافظ، سعدی، نظامی)
- حکمت و اخلاق و عرفان در شعر نظامی گنجوی (به زبان فارس و روسی)
- تحلیل شخصیت خیام (بررسی آرا فلسفی، ادبی، علمی و دینی)
- از دریا به دریا (کشف الابیات مثنوی مولوی در 4 جلد)
در مباحث علمی
- عمل تجوید ذهن
- بحثی در قانون تعادل در روش تجزیهای و ترکیبی
- دانشها و ارزشها در مجرای قوانین علمی
در مدیریت
- انگیزش مدیریت در اسلام و نقد انگیزشهای معاصر
در فرهنگ
- فرهنگ پیرو ـ فرهنگ پیشرو
- طرحی برای انقلاب فرهنگی
وفات علامه محمدتقی جعفری
استاد در اواخر زندگی، دچار بیماری سرطان ریه شد. پزشكان این بیماری را در ایشان در مرداد ماه 1377 تشخیص دادند. فرزند علامه ـ دكتر غلامرضا جعفری ـ كه در نروژ مشغول تحصیل در دوره فوق دكترا، به ایران آمد تا ایشان را برای ادامه معالجه به آن جا ببرد. استاد هنگام خداحافظی با خانواده گفت: «این سفر بدون بازگشت است. پس از مرگ من، درباره من اغراق نكنید.» و به فرزندش گفت: «جلال الدین! حال كه به عمر خود نگاه میكنم میبینم كه چقدر سریع گذشت».
در نروژ ماجرای جالبی روی داد: شبی یكی از دوستان دكتر غلامرضا جعفری او و استاد را برای شام به منزل خود دعوت كرد. استاد و فرزندش در موقع مقرر به آن جا رفتند. هنگام شام، استاد ناراحت شد و گفت: «بوی تعفن میآید!» هر چه به او گفته شد كه تعفنی در كار نیست، نپذیرفت؛ سرانجام دكتر غلامرضا جعفری برخاست و همراه پدر؛ شام نخورده از آن جا خارج شدند. صبح روز بعد دكتر جعفری با آن دوست تماس گرفت تا عذرخواهی كند، اما با كمال تعجب دوستش گفت: برای شام شب گذشته نتوانستم مرغ ذبح اسلامی تهیه كنم، به ناچار از مرغهای معمولی استفاده كردم. از این كه داشتم مرغ نجس به استاد میدادم؛ بسیار ناراحت بودم؛ و خیلی خوشحال شدم كه ایشان شام نخوردند!
استاد جعفری در بیمارستان «لیستر» شهر لندن نیز بستری شد؛ اما سرانجام در 25 آبان 1377 ش به ملكوت اعلی پیوست.[۲۰]
پانویس
- ↑ فیلسوف شرق، محمدرضا جوادی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ اول، 1378، ص 6.
- ↑ آقای مرزبانی، عبدالله نصری، انتشارات سروش، چاپ اول، 1377، ص 21 و 22.
- ↑ علامه جعفری، محمد ناصری، دفتر انتشارات كمك آموزشی، چ اول، 1377، ص 10.
- ↑ همان، ص 11.
- ↑ ر.ك: علامه جعفری، ص 14 و 15، 46ـ48.
- ↑ همان، ص 20.
- ↑ همان، ص 21 و 22.
- ↑ فیلسوف شرق، ص24 و علامه جعفری، ص28.
- ↑ آفاق مرزبانی، ص 23 و فیلسوف شرق، ص 24 و 25.
- ↑ «چراغ فروزان» از مجموعه یاران امام به روایت اسناد ساواك، مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، 1377.
- ↑ فیلسوف شرق، ص 74.
- ↑ چراغ فروزان، ص 200، 175، 231 و...
- ↑ همان، ص 34.
- ↑ همان، ص 126.
- ↑ همان، ص 165.
- ↑ همان، ص 194.
- ↑ فیلسوف شرق، ص 88 و 89 و چراغ فروزان، ص 205 و 187.
- ↑ فیلسوف شرق، ص 105 و 106 و علامه جعفری، ص 51ـ13 و آفاق مرزبانی، ص 49.
- ↑ علامه جعفری، ص 51.
- ↑ فیلسوف شرق، ص 158ـ164 و ص 208، 209 و 213.
منابع
- تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 3، زندگی نامه "علامه محمدتقی جعفری" از محمد خردمند.
- زندگینامه محمدتقی جعفری، روزنامه همشهری، چهارشنبه 20 آبان 1388، در دسترس در همشهری آنلاین، بازیابی: 18 اسفند 1392.