تاریخ طبری (کتاب): تفاوت بین نسخهها
(←منابع) |
(←واقعه عاشورا) |
||
سطر ۶۱: | سطر ۶۱: | ||
− | == واقعه عاشورا == | + | == واقعه عاشورا در تاریخ طبری== |
− | قدیمی ترین و شاید معتبرترین تاریخی که حاوی گزارش های مربوط به این واقعه | + | تاریخ طبری قدیمی ترین و شاید معتبرترین تاریخی است که حاوی گزارش های مربوط به این واقعه است. طبری اخبار و گزارش های [[هشام کلبی]] را در ذیل حوادث سال های ۶۰ و ۶۱ آورده است. با دقت در عبارات طبری آشکار می شود که وی این اخبار را از کتابی که در اختیار داشته، نقل کرده است و بر پایه قرائنی، می توان دریافت که کتاب های هشام کلبی تا سده های بعد، مثلاً تا سده هفتم هجری، موجود بوده است. |
==وضعیت چاپ== | ==وضعیت چاپ== |
نسخهٔ ۲۴ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۰۷
کتابی است از ابوجعفر طبری تاریخنگار قرن سوم، شامل تاریخ پیش از اسلام و پس از اسلام
محتویات
معرفی اجمالی نویسنده
ابوجعفر محمد بن جریدبن یزید طبری، محدث و فقیه و مورخ قرن سوم بود که در اوایل سال 225 هـ.ق در آمل که آن زمان از شهرهای طبرستان بود به دنیا آمد، بعد از علمای عراق و شام و مصر، علوم مختلف را یاد گرفت و در بغداد ساکن بود و تا زمان وفاتش هم در آنجا ماند.
طبری در علوم زیادی تبحر داشت و حافظ و عارف به قرآن و معانی و احکام آن بود. اطلاعاتش راجع به صحابه و تابعین و افراد بعد از آنان زیاد بود و در مسائل راجع به ایام و اخبار مردم، آگاهی کامل داشت و از همین رو، کتابی در تفسیر قرآن نگاشته و تالیفاتی در فقه و حدیث و نحو و لغت و عروض دارد.
کتاب تفسیر قرآن او به نام «جامع البیان عن تاویل القرآن» میباشد و بعد از این کتاب، تاریخ طبری را شروع کرد. از زهد و ورع او، سخن گویند و از کثرت تالیفات و نوشتههایش نیز بسیار مشهور است. او بر مذهب اهل تسنن بود ولی برخی چون به تشیع او را متهم میکردند، این بود که بعد از وفاتش از ترس مردم عوام، او را شبانه دفن کردند. البته او بر مذهب اهل سنت بود ولی چون در گفتههایش، بعضی حقایق را به مردم آگاهی داده بود، از همین جهت برخی او را شیعه میگفتند. طبری در سال 310 هـ.ق، در سن 86 سالگی در بغداد از دنیا رفت.
معرفی اثر
تاریخِ طَبَری، بزرگترین و پرآوازهترین اثر مکتوب تاریخیِ بر جای مانده از سدههای 3-4 ق، مشتمل بر یک دوره تاریخ عمومی از آفرینش تا سال 302 ق، تألیف محمد بن جریر طبری (د 310 ق/ 923 م) است. نام کامل آن: تاریخ الرسل والانبیاء والملوک والخلفاء آمده است.
بخشهای کتاب تاریخ طبری
این کتاب شامل دو بخش بزرگ است: پیش از اسلام و پس از اسلام. بخش نخست در برابر بخش پس از اسلام بسیار اندک، و مشتمل است بر مقدمه مؤلف، گفتارهایی در باب ماهیت زمان، چگونگی آفرینش، بعثت پیامبران، پادشاهان ایران، اقوام و قبایل عرب، نیاکان حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سیره آن حضرت تا زمان هجرت.
بخش دوم کتاب، مشتمل بر تاریخ دوره اسلامی، با بحثی در باب تاریخگذاری مسلمانان آغاز میشود، زیرا مؤلف پس از این تا پایان کتاب، وقایع را به صورت سال شماری مینگارد. البته در همین قسمت، 3 بخش فرعی قابل تشخیص است: خلیفه نخستین و دوره خلافت امام علی علیهالسلام؛ خلافت بنیامیه، از معاویه تا مروان بن محمد؛ خلافت عباسی از ابوالعباس سفاح تا المقتدر بالله.
روش کتاب در تاریخنگاری
طبری در آغاز کتاب در باب روش خویش توضیح داده و نوشته است که او اخبار و آثار را با استناد به راویان نقل کرده و از این میان، آنچه با «ادله عقلی» استنباط شده، بسی اندک است زیرا از نظر او، اخبار گذشتگان برای کسی که زمان ایشان را درنیافته است، جز از طریق نقل و اخبار بدست نمیآید و نمیتوان با عقل و اندیشه بدان راه یافت: «پس اگر در این کتاب من، چیزی در باب اخبار گذشتگان یافت شود که خواننده و شنونده آن را به سبب آن که در آن وجهی از صحت نشناخته و معنایی از حقیقت نیافته است، زشت و ناپسند شمرد، دانسته باشد که از جانب ما نیست و از سوی کسانی است که آن را برای ما نقل کردهاند». (1/7-8، نیز 58)
روش تقریباً ثابت طبری این است که در آغاز هر حادثه تاریخی و به ویژه در آغاز هر سال، خلاصهای چند سطری از اهم حوادث بدست میدهد، آنگاه تفصیل مطلب را غالباً به نقل از راویان گوناگون بیان میکند. در برخی از موارد، مؤلف فقط در جزئیات یک حادثه اقوال گوناگون را مقایسه میکند. اشتیاق طبری به نقل غالب روایات در یک حادثه - که برای محقق امروزی بسیار مهم است - تا حدی موجب گسیختگی در وحدت متن شده است.
منابع و مآخذ طبری
بیگمان یکی از مهمترین مباحث در باب تاریخ طبری، موضوع منابع و مآخذ این کتاب است. طبری برای نگارش تاریخ، چه درباره انبیاء و ملوک پیش از اسلام و چه درباره 3 سده نخست هجری، طیف وسیعی از منابع و مآخذ را بکار گرفته است؛ چندان که این کتاب را افزون بر سودمندیهای بسیار دیگر، میتوان مجموعهای از سنتهای تاریخی مسلمانان و حتى نامسلمانان محسوب داشت.
البته ارزشهای هر یک از این مآخذ و شیوه استفاده طبری از آنها به نسبت اهمیت موضوع، متفاوت است. در واقع، شیوه طبری در تاریخنگاری نیز، تا حدود بسیاری به شناخت مآخذ وی بستگی دارد. طبری در غالب موارد، مأخذ خود را متناسب با شیوه دریافت خبر، با عباراتی همچون «حَدَّثَنی»، «حَدَّثَنا»، «قال»، «ذَکَرَ» و در مواردی با صیغه مجهولِ «ذُکِرَ عَن...» یاد میکند، اما تعیین دقیق این که کدام یک از آنها مبتنی بر سماع بوده است و کدام یک بر سند مکتوب، دشوار به نظر میرسد.
طبری اخبار انبیاء و امتهای دیگر را همراه اخبار خاص ایران پیش از اسلام، با رعایت تقدم و تأخر تاریخی، تقریباً در عرض یکدیگر آورده است. مآخذ او در باب تاریخ ادیان و مذاهب دیگر، غالباً مبتنی بر روایات مشهور به اسرائیلیات (ه.م) و تحت تأثیر ادبیات دینی اهل کتاب است که وهب بن مُنَبّه و ابن اسحاق (ه.م)، دو تن از مهمترین ناقلان این گونه روایات بودند. از آنجا که این موضوع با معارف قرآنی نیز در باب امتهای پیشین پیوند نزدیک دارد. این بخش از تاریخ، تا حدی جنبه تفسیری هم یافته است.
بیگمان یکی از مهمترین بخشهای این قسمت از تاریخ طبری، اخباری است که مؤلف از ادوار اساطیری و تاریخی ایران در پیش از اسلام نقل کرده است؛ چندان که این بخش از کتاب از مآخذ درجه اول ایران باستان محسوب میشود. یک مأخذ مهم طبری در این باب هشام بن محمد کلبی (د 206 ق) است که به نحوی بر اخبار خاندانها و سلسلههای ایرانی احاطه داشته است.
مسلم است که طبری به مآخذ مهم دیگری نیز در این زمینه دسترسی داشته و گاه روایت هشام را با آن دسته از روایات دیگر مقایسه کرده است (مثلاً نک: 2/68، 82).
اگرچه طبری در باب ایران باستان، در مواردی به منابع مبهم ارجاع میدهد (مثلاً نک: 2/68: «اما العلماء من الفرس باخبارهم و امورهم فانهم یقولون...»، نیز 2/63، 86، 93، جم)، اما روشن است که او به منابع دوره باستانی ایران مانند خدای نامهها دسترسی داشته و از آنها در این بخش از تاریخ خود استفاده کرده است.
در سیره نبوی مهمترین مأخذ طبری، ابن اسحاق است و روایات او به ویژه در این بخش، برای بازسازی اثر از میان رفته ابن اسحاق اهمیت بسیار دارد.
اما بحثانگیزترین مأخذ طبری، در باب حوادث پس از وفات حضرت رسول صلی الله علیه و آله - مشهور به «رِدّه» - و فتوحات و حوادثی از دوره خلافت امیرالمومنین علی علیهالسلام، روایات سیف بن عمر تمیمی است (مثلاً نک: 3/279، 281، جم) راست است که اصحاب حدیث و رجالشناسان، تقریباً همه اعضای طبقه اخباریان مانند ابن اسحاق، واقدی و ابومخنف را به ادله گوناگون مورد طعن و قَدح قرار داده و روایات ایشان را قابل اعتنا ندانستهاند، اما سیف بن عمر وضعی دیگر دارد و حتى مورخانی مانند بلاذری که همچون طبری اما به نحوی دیگر، آثار طبقه اخباریان را گرد میآوردند و نقد اصحاب حدیث بر اخباریان را نادیده میگرفتند جز چند مورد اندک، از نقل روایات سیف پرهیز داشتند. البته طبری در همین موضوعات نیز از ابن اسحاق (3/288، 300، 302) یا واقدی (3/343) یا ابومخنف و هشام کلبی (3/344) روایت نقل میکند، ولی میزان روایت از سیف بسی بیشتر است.
تکملههای تاریخ طبری
تاریخ طبری با توجه به منزلت علمی مؤلف در سراسر سرزمینهای اسلامی مورد توجه قرار گرفت؛ چندان که شماری تکمله و صله و ذیل و خلاصه از آن پدید آمد، اما ظاهراً از این میان، تاکنون تنها اثر عریب بن سعد قرطبی و نیز محمد بن عبدالملک همدانی در ادامه و تکمیل تاریخ طبری بدست ما رسیده است. کسانی از تاریخنگاران نیز در سدههای بعد، به نحوی تحت تأثیر او بودهاند.
تاریخ بلعمی ترجمه تاریخ طبری
رواج و شهرتی که تاریخ طبری در اندک زمانی پس از تألیف در سرزمینهای اسلامی یافت، باعث شد که حدود نیم قرن پس از مرگ طبری، منصور بن نوح سامانی در خراسان، به ابوعلی بلعمی فرمان دهد تا تاریخ طبری را به فارسی ترجمه کند. این ترجمه به تاریخ بلعمی شهرت یافت.
واقعه عاشورا در تاریخ طبری
تاریخ طبری قدیمی ترین و شاید معتبرترین تاریخی است که حاوی گزارش های مربوط به این واقعه است. طبری اخبار و گزارش های هشام کلبی را در ذیل حوادث سال های ۶۰ و ۶۱ آورده است. با دقت در عبارات طبری آشکار می شود که وی این اخبار را از کتابی که در اختیار داشته، نقل کرده است و بر پایه قرائنی، می توان دریافت که کتاب های هشام کلبی تا سده های بعد، مثلاً تا سده هفتم هجری، موجود بوده است.
وضعیت چاپ
تاریخ طبری بارها چاپ شده است. اما نخستین چاپ علمی از آن، به ضمیمه دنباله عریب بن سعد و کتاب ذیل المُذَیَّل به کوشش و سرپرستی دخویه در سالهای 1879-1901 م در لیدن صورت گرفت. چاپ محققانه بعدی از آنِ محمدابوالفضل ابراهیم است که در سالهای 1380-1387 ق/ 1960-1967 م با توجه به نسخههای کهنتر و کاملتری، در قاهره منتشر شد.
اخبار و روایات تاریخ طبری مربوط به ایران باستان را تئودُر نولد که به طور مستقل به آلمانی ترجمه و همراه حواشی و تعلیقات سودمند در 1879 م در لیدن منتشر کرد و ترجمه فارسی آن، با عنوان تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، به قلم عباس زریاب خویی در تهران (1358 ش) چاپ شده است.
ترجمه فارسی تاریخ طبری با حذف اسانید کتاب به قلم ابوالقاسم پاینده، در 1352-1354 ش در تهران منتشر شده و ترجمه انگلیسی متن کامل آن نیز به کوشش و زیر نظر احسان یارشاطر، در نیویورک (1985-1995 م) به چاپ رسیده است.
منابع
- دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد 14، مدخل "تاریخ طبری" از علی بهرامیان.
- سید علی حسین پور،راویان عاشورا چه کسانی هستند؟،پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: 27آبان 1392.