ادب: تفاوت بین نسخهها
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) (تصحیح رده) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
__toc__ | __toc__ | ||
− | «اَدَب» جمع آن آداب است. اصل اين واژه به معناى دعا ( | + | «اَدَب» جمع آن آداب است. اصل اين واژه به معناى دعا (فراخواندن) بوده و اَدْب به معناى دعوت و جمع كردن مردم بر سر سفره خود نيز از همين ريشه است.<ref> مقاييساللغه، ج1، ص74.</ref> |
− | مفهوم متعارف اَدَب نيز با معناى لغوى آن ارتباط دارد. | + | مفهوم متعارف اَدَب نيز با معناى لغوى آن ارتباط دارد. گويا ادب سفرهاى از نيكىها است كه مردم بر گرد آن جمع مىشوند و همگان آن را نيكو مىشمارند. اين واژه در فارسى با كلمات متعدد ديگرى مانند فرهنگ، هنر، حُسن معاشرت، حُسن محضر، طور پسنديده، حرمت، و... پيوند معنايى دارد. |
− | تعاريف | + | تعاريف متعددى از اين واژه در فرهنگ نامههاى فارسى ارائه شده كه در عمده آنها به عناصرى مانند: نيكى احوال و رفتار پسنديده و شايستهبودن و حُسن معاشرت و رعايت حرمت اشخاص توجه شده است.<ref>فرهنگ فارسى، ص178.</ref> |
− | واژه اَدَب در [[قرآن کریم]] | + | واژه اَدَب در [[قرآن کریم]] بکار نرفته ولى در آيات فراوانى به مفهوم آن كه مجموعه گستردهاى از روابط فردى و اجتماعى را دربرمىگيرد، اشاره شده است. |
− | در اين | + | در اين مقاله به بحث از آداب عمومى بسنده مىشود. |
+ | ==ادب حضور در مكانهاى مقدّس== | ||
− | + | يكى از آداب مورد توجه قرآن، ادب حضور در مكانهايى است كه نوعى تقدس دارند. اين مكانها يا همانند مساجد و معابد از آغاز، مكانى مقدس در نظر گرفته شدهاند؛ چنانكه خداوند به [[حضرت موسى]] عليه السلام فرمان مىدهد. هنگام حضور در سرزمين مقدس «طُوى» كفشها را درآورده، پاى برهنه باشد: {{متن قرآن|«فَاخلَع نَعلَيكَ اِنَّكَ بِالوادِ المُقَدَّسِ طُوًى»}}. ([[سوره طه]]/20،12) | |
− | + | يا به واسطه حضور اولياى خاص الهى مانند [[پيامبران]]، قداست يافتهاند؛ چنان كه افراد باايمان موظفاند هنگام حضور در خانههاى [[پیامبر اکرم]] صلى الله عليه و آله ادب را رعايت كرده با اجازه وارد شوند: {{متن قرآن|«ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُيوتَ النَّبىِّ اِلاّ اَن يُؤذَنَ لَكُم...»}}. ([[سوره احزاب]]/33،53) | |
− | + | رعايت اين ادب پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله نيز نيكو شمرده شده است؛ چنان كه در جوامع حديثى [[شيعه]]، خواندن اذن دخول از آداب زيارت حضرت بشمار مىرود و رعايت اين ادب هنگام حضور در مرقدهاى مطهر امامان عليهم السلام نيز سفارش شده است.<ref>بحارالانوار، ج97، ص211.</ref> | |
− | + | ==ادب برخورد با اولياى الهى== | |
+ | خداوند در قرآن به مؤمنان فرمان مىدهد هنگام سخن گفتن با پيامبر صلى الله عليه و آله، صداى خود را بلند نكنند: {{متن قرآن|«ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَرفَعوا اَصوتَكُم فَوقَ صَوتِ النَّبىِّ ولا تَجهَروا لَهُ بِالقَولِ...»}}. ([[سوره حجرات]]/49،2) | ||
− | + | افزون بر اين سخن گفتن آرام و مؤدّبانه با حضرت، نشانه پرهيزكارى دانسته شده:«اِنَّ الَّذينَ يَغُضّونَ اَصوتَهُم عِندَ رَسولِ اللّهِ اُولـئِكَ الَّذينَ امتَحَنَ اللّهُ قُلوبَهُم لِلتَّقوى...».([[سوره حجرات]]/49،3) | |
− | + | و كسانى كه بدون رعايت حرمت پيامبر، وى را از فراسوى حجرهها (از درون خانههاى خود) صدا مىزنند، افرادى نابخرد و نادان شمرده شدهاند: {{متن قرآن|«اِنَّ الَّذينَ يُنادونَكَ مِن وراءِ الحُجُرتِ اَكثَرُهُم لايَعقِلون»}} (حجرات/49،4)، {{متن قرآن|«لاتَجعَلوا دُعاءَ الرَّسولِ بَينَكُم كَدُعاءِ بَعضِكُم بَعضـًا»}}. ([[سوره نور]]/24، 63) | |
− | + | در قرآن كريم، رعايت اين ادب در برابر ديگران نيز سفارش شده است: {{متن قرآن|«...واغضُض مِن صَوتِكَ...»}}. ([[سوره لقمان]]/31، 19) | |
− | و | + | ==ادب برخورد با پدر و مادر== |
− | + | يكى از مهمترين آدابى كه اسلام بر آن تأكيد فراوان دارد، ادب برخورد با پدر و مادر است. در آياتى از قرآن كريم به اين مسأله اشاره شده؛ از جمله سفارش خداوند به گفتار كريمانه با والدين و لزوم پرهيز از تندخويى با آنان است: {{متن قرآن|«وقَضى رَبُّكَ اَلاّ تَعبُدوا اِلاّ اِيّاهُ وبِالولِدَينِ اِحسنـًا اِمّا يَبلُغَنَّ عِندَكَ الكِبَرَ اَحَدُهُما اَو كِلاهُما فَلاتَقُل لَهُما اُفّ و لاتَنهَرهُما وقُل لَهُما قَولاً كَريمـا × واخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَةِ...»}}. ([[سوره اسراء]]/17، 23ـ24) برخى مفسّران مقصود از گفتار كريمانه را نخواندن آنها به اسم دانستهاند. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | يكى از مهمترين آدابى كه اسلام بر آن تأكيد فراوان دارد، ادب برخورد با پدر و مادر است. در آياتى از قرآن كريم به اين مسأله اشاره | ||
− | |||
− | |||
+ | حتی پدر و مادر بىايمان نيز از نگاه قرآن داراى ارج ويژهاى هستند و رعايت ادب و ملاطفت با آنها نيز لازم شمرده شده است: {{متن قرآن|«و اِن جهَداكَ عَلى اَن تُشرِكَ بى ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ فَلا تُطِعهُما وصاحِبهُما فِى الدُّنيا مَعروفـًا...»}}.([[سوره لقمان]]/31،15) | ||
'''ادب پدر در برابر فرزند''' | '''ادب پدر در برابر فرزند''' | ||
− | همانطور كه رعايت احترام والدين و مراعات ادب در محضر آنان براى فرزندان لازم شمرده شده، در | + | همانطور كه رعايت احترام والدين و مراعات ادب در محضر آنان براى فرزندان لازم شمرده شده، در برابر مراعات ادب در برخورد پدر و مادر با فرزندان نيز لازم و پسنديده است. برخى مفسران، نظرخواهى ابراهيم عليه السلام از فرزندش اسماعيل درباره فرمان الهى مبنى بر ذبح او را ادبى از ناحيه پدر در برابر فرزند برشمردهاند:<ref>الميزان، ج6، ص273.</ref>{{متن قرآن|«قالَ يبُنَىَّ اِنّى اَرى فِى المَنامِ اَنّى اَذبَحُكَ فَانظُر ماذا تَرى...»}}.([[سوره صافات]]/37،102) |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | == ادب | + | ==ادب شاگرد در برابر استاد== |
− | برخى | + | بر اساس آيات قرآن، شكيبا بودن و اطاعت از استاد، ادب و شرط تعلّم است؛ چنان كه موسى عليه السلام بر اطاعت كامل خود از [[حضرت خضر]] عليه السلام و سرپيچى نكردن از فرمانهاى او تأكيد كرد. به گفته برخى مفسران موارد فراوانى از ادب و متانت در كلام موسى عليه السلام ديده مىشود: |
+ | # درخواست خود را جهت يادگيرى با استفهام آغاز كرد: «قالَ لَهُ موسى هَل اَتَّبِعُكَ عَلى اَن تُعَلِّمَنِ...». ([[سوره كهف]]/18، 66) | ||
+ | # مبدأ علم خضر را به جهت تكريم ذكر نكرد و با صيغه مجهول آورد. | ||
+ | # علم او را رشدآفرين دانست: {{متن قرآن|«مِمّا عُلِّمتَ رُشدا»}}.([[سوره كهف]]/18، 66)<ref>الميزان، ج13، ص343.</ref> | ||
− | + | ==ادب ورود به خانه ديگران== | |
+ | مؤمنان بايد هنگام ورود به خانه ديگران اجازه بگيرند و چنانچه به عللى به آنها اجازه ورود داده نشد، برگردند: {{متن قرآن|«ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُيوتـًا غَيرَ بُيوتِكُم حَتّى تَستَأنِسوا... فَلاتَدخُلوها حَتّى يُؤذَنَ لَكُم واِن قيلَ لَكُمُ ارجِعوا فَارجِعوا هُوَ اَزكى...»}}.([[سوره نور]]/24، 27ـ28) | ||
− | == ادب | + | ==ادب سلام== |
− | + | تحيّت ويژه مسلمانان به استناد آيات و روايات بسيار، سلام كردن است. سلام كردن، خود رفتارى مستحب ولى پاسخ به آن واجب است.<ref> الكافى، ج2، ص644ـ647؛ بحارالانوار، ج76، ص10.</ref> | |
− | + | در آيات قرآن در موارد ذيل از تحيت «سلام» ياد شده است: | |
− | [[ | + | * سلام كردن هنگام ورود به خانه: {{متن قرآن|«فَاِذا دَخَلتُم بُيوتـًا فَسَلِّموا عَلى اَنفُسِكُم تَحِيَّةً مِن عِندِاللّهِ مُبـرَكَةً طَيِّبَةً»}}.([[سوره نور]]/24،61) |
+ | * اظهار ادب فرشتگان مهمان [[حضرت ابراهيم]] عليه السلام با سلام كردن بر ابراهيم و پاسخ حضرت: {{متن قرآن|«هَل اَتكَ حَديثُ ضَيفِ اِبرهيمَ المُكرَمين × اِذ دَخَلوا عَلَيهِ فَقالوا سَلمـًا قالَ سَلمٌ...»}}. ([[سوره ذاريات]]/51،24ـ25) | ||
+ | * پاسخ سلام با عبارتى بهتر و نيكوتر: {{متن قرآن|«واِذَا حُيّيتُم بِتَحِيَّة فَحَيّوا بِاَحسَنَ مِنها...»}}.([[سوره نساء]]/4، 86) | ||
+ | * سفارش خداوند به پيامبر مبنى بر سلام به مؤمنان: {{متن قرآن|«واِذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤمِنونَ بِايتِنا فَقُل سَلمٌ عَلَيكُم...»}}. ([[سوره انعام]]/6،54) | ||
+ | * تحيّت و اظهار ادب بهشتيان به يكديگر با سلام كردن: {{متن قرآن|«...و تَحِيَّتُهُم فِيها سَلمٌ...»}}. ([[سوره يونس]]/10،10) و... | ||
+ | ==ادب ضيافت== | ||
− | + | برخى مفسران از آيات قرآن كريم، آدابى را براى مهمان دارى استفاده كردهاند: پس از ورود مهمان بىدرنگ به پذيرايى او مبادرت شود و مهمان كمتر در انتظار پذيرايى بماند و ميزبان، پنهانى و دور از چشم مهمان براى فراهم ساختن غذا اقدام كند تا او وى را از اين كار بازندارد:<ref> مجمعالبيان، ج9، ص237؛ الصافى، ج5، ص71.</ref>{{متن قرآن|«هَل اَتكَ حَديثُ ضَيفِ اِبرهيمَ المُكرَمين... فَراغَ اِلى اَهلِهِ فَجاءَ بِعِجل سَمين»}}. (ذاريات/51،24ـ26) | |
− | + | مهمان نيز نبايد بدون دعوت به خانه كسى برود و پس از پذيرايى و تناول غذا نيز بيش از حد معمول در خانه ميزبان نماند تا مزاحم او و خانوادهاش نشود: {{متن قرآن|«اِذا دُعيتُم فَادخُلوا فَاِذا طَعِمتُم فَانتَشِروا...»}}. ([[سوره احزاب]]/33،53) | |
− | + | ==ادب نشستن درمجالس عمومى== | |
− | + | از آداب اجتماعى مورد توجه قرآن، جا دادن به تازه واردان در مجالس عمومى است: {{متن قرآن|«ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اِذا قيلَ لَكُم تَفَسَّحوا فِى المَجلِسِ فَافسَحوا يَفسَحِ اللّهُ لَكُم... يَرفَعِ اللّهُ الَّذينَ ءامَنوا مِنكُم والَّذينَ اوتُواالعِلمَ دَرَجت...»}}.([[سوره مجادله]]،/58،11) | |
− | + | [[شأن نزول]] آيه درباره گروهى از شركت كنندگان در [[جنگ بدر]] است كه در «صفّه» بر پيامبر و يارانش وارد شدند. پيامبر دستور داد كه حاضران به آنان جاى دهند. برخى اين عمل پيامبر صلى الله عليه و آله را نوعى ادب آموزى و درس احترام گذاشتن به پيشگامان جهاد و ايمان دانستهاند.<ref>[[تفسیر نمونه]]، ج23، ص439.</ref> | |
+ | ==ادب برخورد با سفيهان و نادانان== | ||
− | + | رعايت ادب در برخورد با جاهلان و نادانان از ويژگىهاى بندگان ممتاز خداوند است: {{متن قرآن|«وعِبادُ الرَّحمنِ الَّذينَ يَمشونَ عَلَى الاَرضِ هَونـًا و اِذا خاطَبَهُمُ الجهِلونَ قالوا سَلما»}}.([[سوره فرقان]]/25،63) | |
− | + | و اين ادب چيزى جز برخورد و رفتارى كريمانه با آنان نيست: {{متن قرآن|«...واِذا مَرّوا بِاللَّغوِ مَرّوا كِراما»}} ([[سوره فرقان]]/25،72)؛ چنانكه در آياتى ديگر به حسن گفتار با سفيهان و نادانان سفارش شده است: {{متن قرآن|«...وقولوا لَهُم قَولاً مَعروفا»}}. ([[سوره نساء]]/4،5) | |
− | |||
− | + | ==ادب برخورد با مخالفان عقيدتى== | |
− | + | اسلام، افزون بر آن كه مسلمانان را به رعايت اخلاق و آداب، با يكديگر مىخواند به مسلمانان سفارش مىكند كه در برخورد با مخالفان عقيدتى هم آداب را رعايت كنند: | |
− | و... | + | * رعايت ادب در گفتار و پرهيز از سبّ و ناسزاگويى: {{متن قرآن|«ولاتَسُبُّوا الَّذينَ يَدعونَ مِن دونِ اللّهِ فَيَسُبُّوا اللّهَ عَدوًا بِغَيرِ عِلم...».}} ([[سوره انعام]]/6،108) |
+ | * سخن گفتن با آنان با نرمى و مدارا: {{متن قرآن|«اِذهَبا اِلى فِرعَونَ اِنَّهُ طَغى × فَقولا لَهُ قَولاً لَيِّنـًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ اَو يَخشى»}}.([[سوره طه]]/20، 43ـ44) | ||
+ | * دعوت آنان همراه با پند نيكو: {{متن قرآن|«اُدعُ اِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ والمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ»}}.([[سوره نحل]]/16،125) و... | ||
− | == ادب در امور جنسى == | + | ==ادب در امور جنسى== |
− | يكى از آداب مورد تأكيد قرآن، عدم تصريح به عناوين جنسى | + | يكى از آداب مورد تأكيد قرآن، عدم تصريح به عناوين جنسى است؛ براى مثال از عمل آميزش همواره با الفاظ كنايى مانند «رفث» ([[سوره بقره]]/2،187)، «لمس» ([[سوره مائده]]/5،6)، «مسّ» ([[سوره آل عمران]]/3، 47؛ [[سوره مريم]]/19، 16و20)، «اتيان» ([[سوره بقره]]/2،222)، «مباشره» (سوره بقره/2،187)، «دخول» (سوره نساء/4،23) و «قرب» (سوره بقره/2،222) استفاده كرده است. |
− | يكى ديگر از آداب امور جنسى، عدم حضور در خلوتِ زن و شوهر است. بر اساس آيات قرآن، خدمتگزاران و كودكان بالغ | + | يكى ديگر از آداب امور جنسى، عدم حضور در خلوتِ زن و شوهر است. بر اساس آيات قرآن، خدمتگزاران و كودكان بالغ موظفند هنگام ورود به اتاقى كه پدر و مادر در آن قرار دارند، اجازه بگيرند؛ ([[سوره نور]]/24، 58ـ59)؛ حتى كودكان نابالغ كه پيوسته نزد پدر و مادر هستند، لازم است اينگونه تأديب شوند كه دست كم در سه زمان (پيش از نماز صبح پس از نماز عشاء و هنگام ظهر) كه به طور معمول پدر و مادر به استراحت مىپردازند، بدون اجازه به اتاق آنان وارد نشوند.(سوره نور/24،58) برخى از مفسران اين دستور قرآنى را نوعى ادب اسلامى دانستهاند.<ref>تفسیر نمونه، ج14، ص545.</ref> |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references/> | ||
− | + | ==منابع== | |
− | + | محمد ابوطالبی، دائرة المعارف قرآن كريم - جلد دوم. | |
− | |||
− | |||
[[رده:صفات پسندیده]] | [[رده:صفات پسندیده]] | ||
− | |||
[[رده:اخلاق اجتماعی]] | [[رده:اخلاق اجتماعی]] |
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۸
محتویات
«اَدَب» جمع آن آداب است. اصل اين واژه به معناى دعا (فراخواندن) بوده و اَدْب به معناى دعوت و جمع كردن مردم بر سر سفره خود نيز از همين ريشه است.[۱]
مفهوم متعارف اَدَب نيز با معناى لغوى آن ارتباط دارد. گويا ادب سفرهاى از نيكىها است كه مردم بر گرد آن جمع مىشوند و همگان آن را نيكو مىشمارند. اين واژه در فارسى با كلمات متعدد ديگرى مانند فرهنگ، هنر، حُسن معاشرت، حُسن محضر، طور پسنديده، حرمت، و... پيوند معنايى دارد.
تعاريف متعددى از اين واژه در فرهنگ نامههاى فارسى ارائه شده كه در عمده آنها به عناصرى مانند: نيكى احوال و رفتار پسنديده و شايستهبودن و حُسن معاشرت و رعايت حرمت اشخاص توجه شده است.[۲]
واژه اَدَب در قرآن کریم بکار نرفته ولى در آيات فراوانى به مفهوم آن كه مجموعه گستردهاى از روابط فردى و اجتماعى را دربرمىگيرد، اشاره شده است.
در اين مقاله به بحث از آداب عمومى بسنده مىشود.
ادب حضور در مكانهاى مقدّس
يكى از آداب مورد توجه قرآن، ادب حضور در مكانهايى است كه نوعى تقدس دارند. اين مكانها يا همانند مساجد و معابد از آغاز، مكانى مقدس در نظر گرفته شدهاند؛ چنانكه خداوند به حضرت موسى عليه السلام فرمان مىدهد. هنگام حضور در سرزمين مقدس «طُوى» كفشها را درآورده، پاى برهنه باشد: «فَاخلَع نَعلَيكَ اِنَّكَ بِالوادِ المُقَدَّسِ طُوًى». (سوره طه/20،12)
يا به واسطه حضور اولياى خاص الهى مانند پيامبران، قداست يافتهاند؛ چنان كه افراد باايمان موظفاند هنگام حضور در خانههاى پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله ادب را رعايت كرده با اجازه وارد شوند: «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُيوتَ النَّبىِّ اِلاّ اَن يُؤذَنَ لَكُم...». (سوره احزاب/33،53)
رعايت اين ادب پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله نيز نيكو شمرده شده است؛ چنان كه در جوامع حديثى شيعه، خواندن اذن دخول از آداب زيارت حضرت بشمار مىرود و رعايت اين ادب هنگام حضور در مرقدهاى مطهر امامان عليهم السلام نيز سفارش شده است.[۳]
ادب برخورد با اولياى الهى
خداوند در قرآن به مؤمنان فرمان مىدهد هنگام سخن گفتن با پيامبر صلى الله عليه و آله، صداى خود را بلند نكنند: «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَرفَعوا اَصوتَكُم فَوقَ صَوتِ النَّبىِّ ولا تَجهَروا لَهُ بِالقَولِ...». (سوره حجرات/49،2)
افزون بر اين سخن گفتن آرام و مؤدّبانه با حضرت، نشانه پرهيزكارى دانسته شده:«اِنَّ الَّذينَ يَغُضّونَ اَصوتَهُم عِندَ رَسولِ اللّهِ اُولـئِكَ الَّذينَ امتَحَنَ اللّهُ قُلوبَهُم لِلتَّقوى...».(سوره حجرات/49،3)
و كسانى كه بدون رعايت حرمت پيامبر، وى را از فراسوى حجرهها (از درون خانههاى خود) صدا مىزنند، افرادى نابخرد و نادان شمرده شدهاند: «اِنَّ الَّذينَ يُنادونَكَ مِن وراءِ الحُجُرتِ اَكثَرُهُم لايَعقِلون» (حجرات/49،4)، «لاتَجعَلوا دُعاءَ الرَّسولِ بَينَكُم كَدُعاءِ بَعضِكُم بَعضـًا». (سوره نور/24، 63)
در قرآن كريم، رعايت اين ادب در برابر ديگران نيز سفارش شده است: «...واغضُض مِن صَوتِكَ...». (سوره لقمان/31، 19)
ادب برخورد با پدر و مادر
يكى از مهمترين آدابى كه اسلام بر آن تأكيد فراوان دارد، ادب برخورد با پدر و مادر است. در آياتى از قرآن كريم به اين مسأله اشاره شده؛ از جمله سفارش خداوند به گفتار كريمانه با والدين و لزوم پرهيز از تندخويى با آنان است: «وقَضى رَبُّكَ اَلاّ تَعبُدوا اِلاّ اِيّاهُ وبِالولِدَينِ اِحسنـًا اِمّا يَبلُغَنَّ عِندَكَ الكِبَرَ اَحَدُهُما اَو كِلاهُما فَلاتَقُل لَهُما اُفّ و لاتَنهَرهُما وقُل لَهُما قَولاً كَريمـا × واخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَةِ...». (سوره اسراء/17، 23ـ24) برخى مفسّران مقصود از گفتار كريمانه را نخواندن آنها به اسم دانستهاند.
حتی پدر و مادر بىايمان نيز از نگاه قرآن داراى ارج ويژهاى هستند و رعايت ادب و ملاطفت با آنها نيز لازم شمرده شده است: «و اِن جهَداكَ عَلى اَن تُشرِكَ بى ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ فَلا تُطِعهُما وصاحِبهُما فِى الدُّنيا مَعروفـًا...».(سوره لقمان/31،15)
ادب پدر در برابر فرزند
همانطور كه رعايت احترام والدين و مراعات ادب در محضر آنان براى فرزندان لازم شمرده شده، در برابر مراعات ادب در برخورد پدر و مادر با فرزندان نيز لازم و پسنديده است. برخى مفسران، نظرخواهى ابراهيم عليه السلام از فرزندش اسماعيل درباره فرمان الهى مبنى بر ذبح او را ادبى از ناحيه پدر در برابر فرزند برشمردهاند:[۴]«قالَ يبُنَىَّ اِنّى اَرى فِى المَنامِ اَنّى اَذبَحُكَ فَانظُر ماذا تَرى...».(سوره صافات/37،102)
ادب شاگرد در برابر استاد
بر اساس آيات قرآن، شكيبا بودن و اطاعت از استاد، ادب و شرط تعلّم است؛ چنان كه موسى عليه السلام بر اطاعت كامل خود از حضرت خضر عليه السلام و سرپيچى نكردن از فرمانهاى او تأكيد كرد. به گفته برخى مفسران موارد فراوانى از ادب و متانت در كلام موسى عليه السلام ديده مىشود:
- درخواست خود را جهت يادگيرى با استفهام آغاز كرد: «قالَ لَهُ موسى هَل اَتَّبِعُكَ عَلى اَن تُعَلِّمَنِ...». (سوره كهف/18، 66)
- مبدأ علم خضر را به جهت تكريم ذكر نكرد و با صيغه مجهول آورد.
- علم او را رشدآفرين دانست: «مِمّا عُلِّمتَ رُشدا».(سوره كهف/18، 66)[۵]
ادب ورود به خانه ديگران
مؤمنان بايد هنگام ورود به خانه ديگران اجازه بگيرند و چنانچه به عللى به آنها اجازه ورود داده نشد، برگردند: «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُيوتـًا غَيرَ بُيوتِكُم حَتّى تَستَأنِسوا... فَلاتَدخُلوها حَتّى يُؤذَنَ لَكُم واِن قيلَ لَكُمُ ارجِعوا فَارجِعوا هُوَ اَزكى...».(سوره نور/24، 27ـ28)
ادب سلام
تحيّت ويژه مسلمانان به استناد آيات و روايات بسيار، سلام كردن است. سلام كردن، خود رفتارى مستحب ولى پاسخ به آن واجب است.[۶]
در آيات قرآن در موارد ذيل از تحيت «سلام» ياد شده است:
- سلام كردن هنگام ورود به خانه: «فَاِذا دَخَلتُم بُيوتـًا فَسَلِّموا عَلى اَنفُسِكُم تَحِيَّةً مِن عِندِاللّهِ مُبـرَكَةً طَيِّبَةً».(سوره نور/24،61)
- اظهار ادب فرشتگان مهمان حضرت ابراهيم عليه السلام با سلام كردن بر ابراهيم و پاسخ حضرت: «هَل اَتكَ حَديثُ ضَيفِ اِبرهيمَ المُكرَمين × اِذ دَخَلوا عَلَيهِ فَقالوا سَلمـًا قالَ سَلمٌ...». (سوره ذاريات/51،24ـ25)
- پاسخ سلام با عبارتى بهتر و نيكوتر: «واِذَا حُيّيتُم بِتَحِيَّة فَحَيّوا بِاَحسَنَ مِنها...».(سوره نساء/4، 86)
- سفارش خداوند به پيامبر مبنى بر سلام به مؤمنان: «واِذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤمِنونَ بِايتِنا فَقُل سَلمٌ عَلَيكُم...». (سوره انعام/6،54)
- تحيّت و اظهار ادب بهشتيان به يكديگر با سلام كردن: «...و تَحِيَّتُهُم فِيها سَلمٌ...». (سوره يونس/10،10) و...
ادب ضيافت
برخى مفسران از آيات قرآن كريم، آدابى را براى مهمان دارى استفاده كردهاند: پس از ورود مهمان بىدرنگ به پذيرايى او مبادرت شود و مهمان كمتر در انتظار پذيرايى بماند و ميزبان، پنهانى و دور از چشم مهمان براى فراهم ساختن غذا اقدام كند تا او وى را از اين كار بازندارد:[۷]«هَل اَتكَ حَديثُ ضَيفِ اِبرهيمَ المُكرَمين... فَراغَ اِلى اَهلِهِ فَجاءَ بِعِجل سَمين». (ذاريات/51،24ـ26)
مهمان نيز نبايد بدون دعوت به خانه كسى برود و پس از پذيرايى و تناول غذا نيز بيش از حد معمول در خانه ميزبان نماند تا مزاحم او و خانوادهاش نشود: «اِذا دُعيتُم فَادخُلوا فَاِذا طَعِمتُم فَانتَشِروا...». (سوره احزاب/33،53)
ادب نشستن درمجالس عمومى
از آداب اجتماعى مورد توجه قرآن، جا دادن به تازه واردان در مجالس عمومى است: «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اِذا قيلَ لَكُم تَفَسَّحوا فِى المَجلِسِ فَافسَحوا يَفسَحِ اللّهُ لَكُم... يَرفَعِ اللّهُ الَّذينَ ءامَنوا مِنكُم والَّذينَ اوتُواالعِلمَ دَرَجت...».(سوره مجادله،/58،11)
شأن نزول آيه درباره گروهى از شركت كنندگان در جنگ بدر است كه در «صفّه» بر پيامبر و يارانش وارد شدند. پيامبر دستور داد كه حاضران به آنان جاى دهند. برخى اين عمل پيامبر صلى الله عليه و آله را نوعى ادب آموزى و درس احترام گذاشتن به پيشگامان جهاد و ايمان دانستهاند.[۸]
ادب برخورد با سفيهان و نادانان
رعايت ادب در برخورد با جاهلان و نادانان از ويژگىهاى بندگان ممتاز خداوند است: «وعِبادُ الرَّحمنِ الَّذينَ يَمشونَ عَلَى الاَرضِ هَونـًا و اِذا خاطَبَهُمُ الجهِلونَ قالوا سَلما».(سوره فرقان/25،63)
و اين ادب چيزى جز برخورد و رفتارى كريمانه با آنان نيست: «...واِذا مَرّوا بِاللَّغوِ مَرّوا كِراما» (سوره فرقان/25،72)؛ چنانكه در آياتى ديگر به حسن گفتار با سفيهان و نادانان سفارش شده است: «...وقولوا لَهُم قَولاً مَعروفا». (سوره نساء/4،5)
ادب برخورد با مخالفان عقيدتى
اسلام، افزون بر آن كه مسلمانان را به رعايت اخلاق و آداب، با يكديگر مىخواند به مسلمانان سفارش مىكند كه در برخورد با مخالفان عقيدتى هم آداب را رعايت كنند:
- رعايت ادب در گفتار و پرهيز از سبّ و ناسزاگويى: «ولاتَسُبُّوا الَّذينَ يَدعونَ مِن دونِ اللّهِ فَيَسُبُّوا اللّهَ عَدوًا بِغَيرِ عِلم...». (سوره انعام/6،108)
- سخن گفتن با آنان با نرمى و مدارا: «اِذهَبا اِلى فِرعَونَ اِنَّهُ طَغى × فَقولا لَهُ قَولاً لَيِّنـًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ اَو يَخشى».(سوره طه/20، 43ـ44)
- دعوت آنان همراه با پند نيكو: «اُدعُ اِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ والمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ».(سوره نحل/16،125) و...
ادب در امور جنسى
يكى از آداب مورد تأكيد قرآن، عدم تصريح به عناوين جنسى است؛ براى مثال از عمل آميزش همواره با الفاظ كنايى مانند «رفث» (سوره بقره/2،187)، «لمس» (سوره مائده/5،6)، «مسّ» (سوره آل عمران/3، 47؛ سوره مريم/19، 16و20)، «اتيان» (سوره بقره/2،222)، «مباشره» (سوره بقره/2،187)، «دخول» (سوره نساء/4،23) و «قرب» (سوره بقره/2،222) استفاده كرده است.
يكى ديگر از آداب امور جنسى، عدم حضور در خلوتِ زن و شوهر است. بر اساس آيات قرآن، خدمتگزاران و كودكان بالغ موظفند هنگام ورود به اتاقى كه پدر و مادر در آن قرار دارند، اجازه بگيرند؛ (سوره نور/24، 58ـ59)؛ حتى كودكان نابالغ كه پيوسته نزد پدر و مادر هستند، لازم است اينگونه تأديب شوند كه دست كم در سه زمان (پيش از نماز صبح پس از نماز عشاء و هنگام ظهر) كه به طور معمول پدر و مادر به استراحت مىپردازند، بدون اجازه به اتاق آنان وارد نشوند.(سوره نور/24،58) برخى از مفسران اين دستور قرآنى را نوعى ادب اسلامى دانستهاند.[۹]
پانویس
منابع
محمد ابوطالبی، دائرة المعارف قرآن كريم - جلد دوم.