اسراف: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | '''«اِسراف»''' به تجاوز از حد در هر کاری | + | '''«اِسراف»''' به معنای تجاوز از حد اعتدال در هر کاری است. دين [[اسلام]] بهرهبرداری مشروع از نعمتهاي الهی و زيبايیهای زندگی را [[مباح]] شمرده، ولی زيادهروی را [[حرام]] و ناروا و از [[گناه|گناهان]] کبیره میداند. |
==معنای اسراف== | ==معنای اسراف== | ||
− | واژه «اسراف» از ريشه «سرف» در لغت به معنای «تجاوز كردن از اعتدال و ميانه روي»، و | + | واژه «اسراف» از ريشه «سرف» در لغت به معنای «تجاوز كردن از اعتدال و ميانه روي»، و «از حد گذشتن» در هر كاري است كه انسان انجام مي دهد.<ref>قاموس قرآن، ج3، ص257</ref> مفهوم «حدّ وسط» که دو طرف آن، افراط و تفریط است، مفهومی نسبی است که به اختلاف اشخاص، زمان و مکان فرق میکند. از کلمات فقها برمیآید هر کاری که غرض عقلایی به آن تعلّق گرفته باشد اسراف نیست؛ به این معنا که خروج از حدّ اعتدال در آنجا مصداق پیدا نمیکند. |
البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمیشود و بیشتر در زیادهروی ظهور دارد، بدینجهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» که به معنای تضییق و بخل است دانستهاند. | البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمیشود و بیشتر در زیادهروی ظهور دارد، بدینجهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» که به معنای تضییق و بخل است دانستهاند. | ||
− | گرچه استعمال اسراف در موارد زيادهروي در انفاق مال بيشتر است و گاهي به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زماني هم به چگونگي بذل مال و مورد آن اطلاق مي شود<ref>اسراف و تبذير در قرآن، محمدرضا عطايي، مجلة مشكاه، ش 55</ref>، اما قرآن از این واژه برای بیان گونه های مختلف تجاوزكاري و زيادهروي استفاده نموده است | + | گرچه استعمال اسراف در موارد زيادهروي در انفاق مال بيشتر است و گاهي به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زماني هم به چگونگي بذل مال و مورد آن اطلاق مي شود<ref>اسراف و تبذير در قرآن، محمدرضا عطايي، مجلة مشكاه، ش 55</ref>، اما [[قرآن]] از این واژه برای بیان گونه های مختلف تجاوزكاري و زيادهروي استفاده نموده است. |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==فرق اسراف و تبذیر== | ==فرق اسراف و تبذیر== | ||
بین اسراف و [[تبذیر]] ارتباط و تفاوتی هست. اسراف به معنای تجاوز نمودن از حد [[اعتدال]] و میانه روی است، اما تبذیر عبارت است از بی جهت مصرف کردن چیزی که موجب اتلاف آن شود. این واژه در لغت به معنای تباه ساختن اموال است که از دور ریختن یا پاشیدن بذر در مکانی نامساعد و به روشی نادرست به استعاره گرفته شده و همیشه با نوعی پاشیدگی، بینظمی و بیبرنامگی همراه است. | بین اسراف و [[تبذیر]] ارتباط و تفاوتی هست. اسراف به معنای تجاوز نمودن از حد [[اعتدال]] و میانه روی است، اما تبذیر عبارت است از بی جهت مصرف کردن چیزی که موجب اتلاف آن شود. این واژه در لغت به معنای تباه ساختن اموال است که از دور ریختن یا پاشیدن بذر در مکانی نامساعد و به روشی نادرست به استعاره گرفته شده و همیشه با نوعی پاشیدگی، بینظمی و بیبرنامگی همراه است. | ||
− | اسراف، مفهومی فراگیر بوده، شامل هرگونه انحراف (اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و...) میشود؛ امّا تبذیر، بیشتر در امور مالی و اقتصادی، و به ندرت در موارد دیگر بهکار میرود | + | اسراف، مفهومی فراگیر بوده، شامل هرگونه انحراف (اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و...) میشود؛ امّا تبذیر، بیشتر در امور مالی و اقتصادی، و به ندرت در موارد دیگر بهکار میرود. اسراف در مال، هزینه کردن آن بیش از حدّ سزاوار است، ولی تبذیر، صرف مال در مسیری است که سزاوار نیست مانند هزینه کردن آن در راه معصیت. |
اسراف، گاه بر زیادهروی در انجام دادن عملی [[مباح]]، اطلاق میشود؛ مانند زیادهروی در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و ناشایست، اگرچه اندک باشد؛ مانند دور ریختن مواد غذایی که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست. بنابراین، مصادیق آن را میتوان از دو نوعِ کمّی و کیفی دانست؛ امّا تبذیر غالباً بهصورت کیفی و در خصوص مصارف ناشایست تحقق مییابد؛ مثلا به شخصی [[انفاق]] کند تا با آن، حرامی را مرتکب شود. پس تبذیر بر خلاف اسراف، هیچگاه برای بیان زیادهروی در امور خیر، چون انفاق بهکار نرفته است. | اسراف، گاه بر زیادهروی در انجام دادن عملی [[مباح]]، اطلاق میشود؛ مانند زیادهروی در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و ناشایست، اگرچه اندک باشد؛ مانند دور ریختن مواد غذایی که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست. بنابراین، مصادیق آن را میتوان از دو نوعِ کمّی و کیفی دانست؛ امّا تبذیر غالباً بهصورت کیفی و در خصوص مصارف ناشایست تحقق مییابد؛ مثلا به شخصی [[انفاق]] کند تا با آن، حرامی را مرتکب شود. پس تبذیر بر خلاف اسراف، هیچگاه برای بیان زیادهروی در امور خیر، چون انفاق بهکار نرفته است. | ||
سطر ۲۳: | سطر ۱۹: | ||
هر يک از انواع گوناگون اسراف، ريشههای روانی مخصوص به خود و کنش و واکنش متقابل با آنها را دارد. | هر يک از انواع گوناگون اسراف، ريشههای روانی مخصوص به خود و کنش و واکنش متقابل با آنها را دارد. | ||
− | ''' | + | '''پیروی از هوای نفس و شهوت:''' |
[[قرآن]] از زبان [[حضرت لوط]] (علیهالسلام) [[شهوت رانی|شهوترانی]] را عامل گرايش [[قوم لوط]] به اسراف اخلاقی میشمارد؛ همچنين در [[آیه 28 سوره کهف|آيه ۲۸ سوره کهف]] در مقام نهی [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (صلیاللهعلیهوآله) از اطاعت افراطگرايان، آنان را پيرو هواهای نفسانی خويش میشناساند.<span class="tooltiptext"><span class="outlink"></span></span> | [[قرآن]] از زبان [[حضرت لوط]] (علیهالسلام) [[شهوت رانی|شهوترانی]] را عامل گرايش [[قوم لوط]] به اسراف اخلاقی میشمارد؛ همچنين در [[آیه 28 سوره کهف|آيه ۲۸ سوره کهف]] در مقام نهی [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (صلیاللهعلیهوآله) از اطاعت افراطگرايان، آنان را پيرو هواهای نفسانی خويش میشناساند.<span class="tooltiptext"><span class="outlink"></span></span> | ||
− | '''غفلت از ياد خدا''' | + | '''غفلت از ياد خدا:''' |
[[آیه 28 سوره کهف|آيه ۲۸ سوره کهف]] افراطگرايان را کسانی میشمارد که قلبشان از یاد خدا غافل شده است. | [[آیه 28 سوره کهف|آيه ۲۸ سوره کهف]] افراطگرايان را کسانی میشمارد که قلبشان از یاد خدا غافل شده است. | ||
− | '''ناسپاسی و کفران نعمت''' | + | '''ناسپاسی و کفران نعمت:''' |
خداوند در آيات ۲۶-۲۷ [[سوره اِسراء|سوره اسراء]]، پس از نهی از تبذير و بيان اخوت مبذّران با شياطين، میفرمايد: [[شيطان]] در برابر پروردگارش بسيار ناسپاس بود. | خداوند در آيات ۲۶-۲۷ [[سوره اِسراء|سوره اسراء]]، پس از نهی از تبذير و بيان اخوت مبذّران با شياطين، میفرمايد: [[شيطان]] در برابر پروردگارش بسيار ناسپاس بود. | ||
− | '''عُجب و خودبينی''' | + | '''عُجب و خودبينی:''' |
در [[آیه 12 سوره یونس|آيه ۱۲ سوره يونس]]، از انسانهايی ياد شده که هنگام سختی، از خدا ياری طلبيده و در آسايش، او را از ياد میبرند. خداوند درباره اين افراد میفرمايد: اين چنين برای اسرافکاران اعمالشان زینت داده شده که زشتی عمل خود را ادراک نمی کنند. <span class="tooltiptext"><span class="outlink"></span></span> | در [[آیه 12 سوره یونس|آيه ۱۲ سوره يونس]]، از انسانهايی ياد شده که هنگام سختی، از خدا ياری طلبيده و در آسايش، او را از ياد میبرند. خداوند درباره اين افراد میفرمايد: اين چنين برای اسرافکاران اعمالشان زینت داده شده که زشتی عمل خود را ادراک نمی کنند. <span class="tooltiptext"><span class="outlink"></span></span> | ||
سطر ۴۶: | سطر ۴۲: | ||
برخی از آیاتی که در آنها از تعبیر اسراف استفاده شده است: | برخی از آیاتی که در آنها از تعبیر اسراف استفاده شده است: | ||
− | * | + | *«... لا تُبَذِّرْ تَبْذيراً * إِنَّ الْمُبَذِّرينَ کانُوا إِخْوانَ الشَّياطينِ وَ کانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً»؛<ref>[[سوره اسراء]]، 26-27.</ref> اسراف مکن و مال خودت را پراکنده مساز، به درستی که اسرافکنندگان برادران شیاطینند (و در دوزخ با ایشان قریناند) و شیطان به پروردگارش (و نعمتهای بیپایان او) سخت (منکر و) کفرانکننده است. |
− | * {{متن قرآن|«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»}}<ref>زمر /53.</ref>؛ بگو اي بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مي آمرزد. در این آیه هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حريم انساني اسراف بر نفس شمرده مي شود. | + | *{{متن قرآن|«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»}}<ref>زمر /53.</ref>؛ بگو اي بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مي آمرزد. در این آیه هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حريم انساني اسراف بر نفس شمرده مي شود. |
− | * {{متن قرآن|«وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»}}<ref>آل عمران /147.</ref>؛ گفتار آنها فقط اين بود كه پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندروي هاي ما در كارها چشم بپوش، قدم هاي ما را ثابت بدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز بگردان. این آیه بیانگر دعای مجاهدان [[جنگ احد]] است که در جریان جنگ از اطاعت امر [[پیامبر اسلام|پيامبر]](ص) عدول کردند. | + | *{{متن قرآن|«وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»}}<ref>آل عمران /147.</ref>؛ گفتار آنها فقط اين بود كه پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندروي هاي ما در كارها چشم بپوش، قدم هاي ما را ثابت بدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز بگردان. این آیه بیانگر دعای مجاهدان [[جنگ احد]] است که در جریان جنگ از اطاعت امر [[پیامبر اسلام|پيامبر]](ص) عدول کردند. |
− | * {{متن قرآن|«وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَٰلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ»}}<ref>آیه 32 سوره مائده</ref>؛ و رسولان، با دلايل روشن به سوي [[بنی اسرائیل|بني اسرائيل]] آمدند، اما بسياري از آنها بر روي زمين تعدي و اسراف كردند. | + | *{{متن قرآن|«وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَٰلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ»}}<ref>آیه 32 سوره مائده</ref>؛ و رسولان، با دلايل روشن به سوي [[بنی اسرائیل|بني اسرائيل]] آمدند، اما بسياري از آنها بر روي زمين تعدي و اسراف كردند. |
− | * {{متن قرآن|«وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ»}}.<ref>يونس /83.</ref>؛ و به راستي [[فرعون]] برتري جويي (و طغيان) در زمين روا داشت و او از اسرافكاران بود. | + | *{{متن قرآن|«وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ»}}.<ref>يونس /83.</ref>؛ و به راستي [[فرعون]] برتري جويي (و طغيان) در زمين روا داشت و او از اسرافكاران بود. |
− | * {{متن قرآن|«يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»}}.<ref>[[سوره اعراف]]، آيه 31</ref>؛ اى فرزندان آدم! هنگام رفتن به [[مسجد]]، زينت يافته باشيد و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه خداوند اسرافكنندگان را دوست نمىدارد. | + | *{{متن قرآن|«يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»}}.<ref>[[سوره اعراف]]، آيه 31</ref>؛ اى فرزندان آدم! هنگام رفتن به [[مسجد]]، زينت يافته باشيد و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه خداوند اسرافكنندگان را دوست نمىدارد. |
− | * {{متن قرآن|«وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا»}}<ref>[[سوره فرقان]]، آیه 67</ref>؛ كساني هستند كه هرگاه [[انفاق]] كنند نه اسراف ميكنند و نه سخت گيري، بلكه در ميان اين دو اعتدالي دارند. | + | *{{متن قرآن|«وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا»}}<ref>[[سوره فرقان]]، آیه 67</ref>؛ كساني هستند كه هرگاه [[انفاق]] كنند نه اسراف ميكنند و نه سخت گيري، بلكه در ميان اين دو اعتدالي دارند. |
− | * | + | *«کُلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذا أَثمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ یومَ حَصادِهِ ولا تُسرفوا انّه لایُحبّ المُسرفین»؛<ref>[[سوره انعام|سوره انعام]]، 141.</ref> از میوه هر یک از این میوهها وقتی که میوه کرد بخورید و حق آن را (که خدا معین فرموده از زکات و غیره) بدهید روز درویدن آن، و از حد نگذرانید. زیرا خداوند دوست نمیدارد (و نمیپسندد اعمال) اسرافکنندگان را. |
− | * | + | *«كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ»؛<ref>[[سوره غافر|سوره مؤمن]]، 34.</ref> این چنین هدایت نمیفرماید و عقوبت میکند هر اسرافکننده و شکآورندهای را. |
− | * | + | *«کَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِآیاتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقی»؛<ref>[[سوره طه]]، 127.</ref> همچنین جزا میدهیم کسی را که اسراف کند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد و عذاب آخرت سختتر و باقیتر است. |
− | * {{متن قرآن|« فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ»}}<ref>اسراء /33.</ref>؛ و در قتل اسراف نكنيد. این آیه ردی است بر رسم [[جاهلیت|جاهلی]] که به ازای کشته شدن یک نفر، جمعی از قبیله قاتل را می کشتند. | + | *{{متن قرآن|« فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ»}}<ref>اسراء /33.</ref>؛ و در قتل اسراف نكنيد. این آیه ردی است بر رسم [[جاهلیت|جاهلی]] که به ازای کشته شدن یک نفر، جمعی از قبیله قاتل را می کشتند. |
==اسراف در احادیث== | ==اسراف در احادیث== | ||
− | * در روایت [[اعمش]] از [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] (علیهالسّلام) ضمن | + | *امام علي (علیهالسّلام) مي فرمايد: «ما فوق الکفاف اسراف»؛ هر چيزي كه بيش از نياز مصرف شود اسراف است. |
− | * | + | *در روایت [[اعمش]] از [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] (علیهالسّلام) ضمن شمارش گناهان کبیره، اسراف و تبذیر را ذکر فرمودهاند: «وَالْكَبَائِرُ مُحَرَّمَةٌ وَهِی... وَالْإِسْرَافُ وَالتَّبْذِيرُ»؛ اسراف و تبذير، از [[گناهان كبيره]] است.<ref>وسائل الشيعة، ج15، ص331.</ref> |
− | * امام صادق | + | *إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِيمَا أَفْسَدَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَن؛ امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: اسراف، جائی است كه مال را فاسد كند يا به بدن ضرر بزند. راوی پرسيد: «اقتار» (بخل و تنگ نظری) چيست؟ فرمود: خوردن نان و نمك در حالي كه قدرت بيش از آن را داشته باشی.<ref>كافي، ج4، ص53.</ref> |
− | * امام صادق | + | *امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: كم خوری از عفاف و پاكی است و پرخوری از اسراف است.<ref>مستدرك الوسائل، ج16، ص213.</ref> |
− | * امام صادق | + | *امام صادق (علیهالسّلام): از نافرمانی خدا بپرهيز و اسراف (زياده روی) نكن و تقتير (تنگ نظری) هم نكن و حد وسط را رعايت كن بعد فرمود [[تبذیر|تبذير]] از اسراف است كه خداوند از آن نهی كرده است.<ref>كافي، ج3، ص501.</ref> |
− | * امام صادق | + | *امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: چيزی كه برای بدن مفيد است، اسراف نيست.<ref>كافی، ج4، ص53.</ref> |
− | * | + | *امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً أَلْهَمَهُ الِاقْتِصَادَ و َحُسْنَ التَّدْبِيرِ وَ جَنَّبَهُ سُوءَ التَّدْبِيرِ وَ الْإِسْرَافَ»؛ زمانی كه خداوند بخواهد به بنده ای خير برساند به او الهام می كند، ميانه روی وانتخاب راه و روش خوب و درست در زندگی را و به او دوری و پرهيز ازاسراف و برگزيدن روش های بد و غلط در زندگی را الهام می كند.<ref>مستدرك الوسائل، ج15، ص266.</ref> |
− | * | + | *امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «ان القصد امر یحبه الله عزّوجلّ و ان السرف یبغضه الله عزّوجلّ حتی طرحک النواة فانها تصلح لشیء و حتی صبک فضل شرابک؛ جز این نیست که خداوند اقتصاد (میانهروی) را دوست و اسراف را دشمن میدارد حتی دور انداختن تو هسته خرما را. زیرا آن هم به کار میآید (چنانچه در عربستان بذر نخل و خوراک شتر است). و همچنین ریختن تتمه آبی که خوردهای (زیرا آن هم در پارهای از مواقع به کار میآید)». |
− | * | + | *امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «اتق الله ولا تسرف ولا تقتر و کن بین ذلک قواماً ان الاسراف من التبذیر قال الله تعالی ولا تبذر، ان الله لایعذب علی القصد»؛ از خدا بترس و زیادهروی مکن و سختگیری هم منما و همیشه در حد وسط باش. به درستی که اسراف از تبذیر است و خداوند فرموده است: تبذیر مکن جز این نیست که هیچگاه خداوند کسی را بر میانهروی عذاب نخواهد فرمود. |
− | * عباسی میگوید از [[امام رضا علیه السلام|حضرت رضا]] (علیهالسّلام) در مخارج عائلهام طلب اذن نمودم. فرمود: «حد وسط بین دو چیزی که ناپسند (مبغوض) است». گفتم فدایت شوم به خدا سوگند که دو چیز ناپسند را نمیشناسم. فرمود «خدا تو را رحمت کند آیا نمیدانی که خدا دشمن میدارد زیادهروی را و سختگیری را.» سپس آیه شریفه را تلاوت فرمود که «بندگان رحمان آنهایند که هر گاه مال خود را خرج میکنند اسراف نمیکنند و تنگ هم نمیگیرند (بخل نمیورزند) و انفاقشان همیشه بین اسراف و بخل است.» | + | *امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «آیا گمان میکنی خدا به کسی که مال داده به سبب احترام او است، یا به کسی که نداده به واسطه پستی او است. نه چنین است، بلکه مال، مال خدا است آن را به عنوان امانت نزد شخص قرار میدهد و اذن داده که بهطور میانهروی از آن بخورد و بیاشامد و لباس بپوشد و ازدواج کند و بر مرکب سوار شود و زیادتی آن مال را به فقرا برساند و رفع احتیاجشان کند. پس هر کس به این دستور رفتار کند، آنچه را خورده و آشامیده و پوشیده و سوار شده و نکاح نموده تمام بر او حلال است و اگر چنین نکرده تمام بر او حرام است، پس آیه شریفه را خواند که «اسراف نکنید زیرا خداوند اسرافکنندگان را دوست نمیدارد» سپس در توضیح فرمود: آیا گمان میکنی خدا مالی به عنوان امانت به کسی داد پس او اسبی بخرد برای سواری به مبلغ ده هزار درهم، در حالی که میتوانست اسبی به مبلغ بیست درهم بخرد و کفایتش را میکرد. و کنیزی را به هزار دینار بخرد در حالی که میتوانست کنیزی به بیست دینار بگیرد و او را کافی بود در حالی که خداوند فرموده اسراف نکنید. |
− | + | *عباسی میگوید از [[امام رضا علیه السلام|حضرت رضا]] (علیهالسّلام) در مخارج عائلهام طلب اذن نمودم. فرمود: «حد وسط بین دو چیزی که ناپسند (مبغوض) است». گفتم فدایت شوم به خدا سوگند که دو چیز ناپسند را نمیشناسم. فرمود «خدا تو را رحمت کند آیا نمیدانی که خدا دشمن میدارد زیادهروی را و سختگیری را.» سپس آیه شریفه را تلاوت فرمود که «بندگان رحمان آنهایند که هر گاه مال خود را خرج میکنند اسراف نمیکنند و تنگ هم نمیگیرند (بخل نمیورزند) و انفاقشان همیشه بین اسراف و بخل است.» | |
− | <span class="tooltiptext"><span class="outlink"></span></span> | + | *از حضرت صادق (علیهالسّلام) مروی است که: «کسی که مالش را به سبب اسراف تلف کرد و فقیر شد دعایش مستجاب نمیشود و چون بگوید خدایا به من مال ده حق تعالی میفرماید آیا تو را به اقتصاد (میانهروی) امر نکردم؟». |
+ | <span class="tooltiptext"><span class="outlink"></span></span><span class="tooltiptext"><span class="outlink"></span></span> | ||
+ | ==معیار اسراف== | ||
+ | آن قسمت از مخارج و هزينه هايى كه با موقعيت اجتماعى و شئون زندگى انسان موافق و سازگار است، اقتصاد و تقدير معيشت است و آنچه از اين حد و مقدار تجاوز كند، اسراف و زياده روى است. قول مشهور این است که در خیر اسراف نیست. یعنی اگر کسی برای خدا -نه هوای نفس-، در موردی که دانسته شود رضای خداوند در [[انفاق]] است، هر چه بدهد اسراف نیست و آیات و روایاتی که دلالت بر حرمت اسراف و لزوم اقتصاد دارد، با آن معارضه ندارد. | ||
+ | |||
+ | چنانکه نسبت به اشخاص، اسراف فرق میکند، همچنین به اعتبار زمان هم مختلف است. زیرا ممکن است صرف مقداری از مال برای معیشت نسبت به شخصی اسراف نباشد، در حالی که اگر سال قحطی و فقر عمومی پیش آید، صرف چنین مقدار برای همین شخص اسراف باشد و بر او واجب میشود که به کمتر از آن معیشت کند و مازاد را به دیگران که گرفتارند بدهد. | ||
− | + | باید دانست که سه قسم اسراف است که در جمیع حالات حرام و اختصاص به شخص یا زمان یا جایی ندارد: | |
− | باید دانست که سه قسم اسراف است که | ||
'''قسم اول:''' | '''قسم اول:''' | ||
− | ضایع کردن مال و بیفایده کردن آن هر چند آن مال کم باشد مانند هسته خرما را دور انداختن، هنگامی که قابل استفاده باشد. یا بقیه ظرف آب را ریختن در جایی که آب نایاب باشد و به مقدار رفع نیازمندی میگردد. چنانچه در ضمن احادیث گذشته ذکر گردید. یا لباسی که قابل استفاده خود یا دیگری است پاره کردن و یا دور انداختن. یا خوراکی را نگه داشتن و به دیگری ندادن تا اینکه ضایع شود مانند روشن کردن چراغ در روشنایی آفتاب و مانند دادن مال به دست سفیه یا صغیری که قدر آن را نمیداند و آن را تلف میکند و نظایر اینها. «عن الصادق (علیهالسّلام) انه نظر الی فاکهة قد رمیت من داره لم یستقص اکلها فغضب وقال ما هذا ان کنتم شبعتم فان کثیراً من الناس لم یشبعوا فاطعموه من یحتاج الیه؛ | + | ضایع کردن مال و بیفایده کردن آن هر چند آن مال کم باشد مانند هسته خرما را دور انداختن، هنگامی که قابل استفاده باشد. یا بقیه ظرف آب را ریختن در جایی که آب نایاب باشد و به مقدار رفع نیازمندی میگردد. چنانچه در ضمن احادیث گذشته ذکر گردید. یا لباسی که قابل استفاده خود یا دیگری است پاره کردن و یا دور انداختن. یا خوراکی را نگه داشتن و به دیگری ندادن تا اینکه ضایع شود مانند روشن کردن چراغ در روشنایی آفتاب و مانند دادن مال به دست سفیه یا صغیری که قدر آن را نمیداند و آن را تلف میکند و نظایر اینها. «عن الصادق (علیهالسّلام) انه نظر الی فاکهة قد رمیت من داره لم یستقص اکلها فغضب وقال ما هذا ان کنتم شبعتم فان کثیراً من الناس لم یشبعوا فاطعموه من یحتاج الیه؛ حضرت صادق (علیهالسّلام) میوه نیم خوردهای را دیدند که از منزل ایشان بیرون انداخته شده بود (مانند اناری که تمام دانههایش را نخورند و دور اندازند یا خربزه و هنداونه را که مقداری از مغزش باقیست دور اندازند). پس آن حضرت خشمناک شد و فرمود: این چه کاری است که کردید اگر شما سیر شدید، بسیاری از مردم هستند که سیر نشدند پس به آنهایی که نیازمندند بدهید.» |
'''قسم دوم:''' | '''قسم دوم:''' | ||
− | صرف کردن مال است در آنچه به بدن ضرر برساند، از خوردنی و آشامیدنی و غیر آنها. مانند خوردن چیزی پس از سیری هرگاه مضر باشد. | + | صرف کردن مال است در آنچه به بدن ضرر برساند، از خوردنی و آشامیدنی و غیر آنها. مانند خوردن چیزی پس از سیری هرگاه مضر باشد. اما صرف مال در آنچه که برای بدن نافع و صلاح آن است اسراف نیست. |
'''قسم سوم:'''<span class="tooltiptext"><span class="outlink"></span></span> | '''قسم سوم:'''<span class="tooltiptext"><span class="outlink"></span></span> | ||
− | صرف کردن مال در مصرفهایی که شرعاً حرام است مانند خریدن شراب و آلات قمار و اجرت فاحشه و خواننده و رشوه دادن به حکام و صرف نمودن مال در چیزی که ظلمی دربردارد، یا ستمی به مسلمانی میزند و نظیر اینها. و در چنین مواردی از دو جهت مخالفت امر خدا و معصیت است: یکی گناه بودن اصل عمل و دیگر اسراف بودن صرف مال در آنها. در تفسیر عیاشی از عبدالرحمن بن حجاج روایت کرده که از حضرت صادق (علیهالسّلام) معنی آیه «لاتبذر تبذیرا» را پرسید. فرمود: کسی که در غیر طاعت خدا خرج میکند مبذر است و کسی که در راه خدا صرف میکند میانهرو است. | + | صرف کردن مال در مصرفهایی که شرعاً [[حرام]] است مانند خریدن شراب و آلات [[قمار]] و اجرت فاحشه و خواننده و [[رشوه خواری|رشوه]] دادن به حکام و صرف نمودن مال در چیزی که ظلمی دربردارد، یا ستمی به مسلمانی میزند و نظیر اینها. و در چنین مواردی از دو جهت مخالفت امر خدا و معصیت است: یکی گناه بودن اصل عمل و دیگر اسراف بودن صرف مال در آنها. در [[تفسیر عیاشی (کتاب)|تفسیر عیاشی]] از عبدالرحمن بن حجاج روایت کرده که از حضرت صادق (علیهالسّلام) معنی آیه «لاتبذر تبذیرا» را پرسید. فرمود: کسی که در غیر طاعت خدا خرج میکند مبذر است و کسی که در راه خدا صرف میکند میانهرو است. |
+ | |||
+ | == آثار و پيامدهاي اسراف == | ||
+ | بر اساس آيات [[قرآن مجيد]] و روايات، اسراف، داراي زيانهاي گوناگون فردي، اجتماعي، مادي و معنوي است كه به گوشه ای از آنها اشاره مي شود: | ||
+ | |||
+ | 1. خشم الهى؛ اسرافكار چون تعادل و توازن اقتصادى جامعه را برهم مى زند، از رحمت خداوند دور شده و گرفتار خشم خدا مى شود، همانگونه كه در قرآن آمده است: «انه لايحب المسرفين» خداوند اسرافكاران را دوست نمى دارد و [[امام صادق]] فرمود: «ان السرف امر يبغضه الله»؛ اسراف مورد غضب خداست. | ||
+ | |||
+ | 2. محروميت از هدايت؛ خداى متعال كه همواره درهاى رحمتش بر بندگان گشوده است و خود را «[[غافر الذنب (اسم الله)|غافر الذنب]] و [[قابلالتوب|قابل التوب]]» معرفى كرده است، نسبت به اسرافكاران مى فرمايد: «ان الله لا يهدى من هو مسرف كذاب» همانا خداوند كسى را كه اسرافكار و دروغگو است هدايت نمى كند. | ||
+ | |||
+ | 3. فقر؛ از روشن ترين زيانهاي اسراف فقر است و مسرفان سرانجام بدست فقر و تهيدستي خواهد افتاد و بر عكس، ميانه روي و بيهوده صرف نكردن ثروت ها باعث عزت و سربلندي و رشد اقتصادي خواهد شد. [[پيامبر اكرم]] مي فرمايد: «با رعايت اقتصاد و ميانه روي هيچ فردي فقير نخواهد شد». و حضرت على مى فرمايد: «سبب الفقر اسراف»؛ ولخرجى عامل فقر است. امام صادق نيز مي فرمايد: هر كس در زندگي خود ميانه روي كند من ضمانت مي كنم كه هرگز فقير نشود. | ||
+ | |||
+ | 4. هلاكت؛ اسراف از هر نوعى كه باشد، انسان را به نابودى مى كشاند. قرآن مجيد اين حقيقت را چنين بيان مى فرمايد: «ما به وعده هايى كه به انبياء و اوليا داديم وفا كرديم و سپس آنها را با هر كه اراده كرديم نجات داديم؛ اما مسرفان و ستمگران را هلاك نموديم». و حضرت على مى فرمايد: «كثرة السرف تدمر» اسرافكارى زياد انسان را به هلاكت مى كشاند. | ||
+ | |||
+ | 5. كيفر اخروى؛ كيفر كسانى كه از حدود الهى تجاوز كرده و اوامر و نواهى خدا را ناديده گرفته باشند، علاوه بر فقر و تنگدستى در دنيا، عذاب اخروى نيز در انتظار آنان است. قرآن مى فرمايد: «كذلك نجزى من اسرف و لم يؤمن بآيات ربه ولعذاب الآخرة اشد و ابقى»؛ و در جاى ديگر مى فرمايد: «وان المسرفين هم اصحاب النار»؛ به راستى كه مسرفان اهل دوزخند. | ||
+ | |||
+ | 6. تزلزل و سستى؛ انسانهاى معتدل در فراز و نشيبهاى زندگى هرگز نمى لغزند ولى افراد اسرافكار -كه ولخرجى و مصرف زدگى تمام ابعاد زندگيشان را فراگرفته- چون روحيه مقاومت ندارند شكست خورده و متزلزل خواهند بود. | ||
+ | |||
+ | 7. احتياج به ديگران: جامعه پرمصرف در نهايت براى تأمين مايحتاج خود به بيگانه روى مى آورد و تمام دارايي خود را بايد صرف واردات، كند تا نيازمنديهاي خود را تأمين كند. | ||
+ | |||
+ | 8. سقوط مسرف از درجه اخلاق اسلامي؛ زندگي اسراف گرايانه روح عاطفي و انساني را از بين مي برد و انسان را از درد و سوز ديگران بي خبر مي سازد، ولخرجي و ريخت و پاشهاي نابجا، انسان را در مسير عياشي قرار مي دهد و اسراف كار براي اينكه بتواند مخارج بيش از حد خود را تامين كند، بناچار به كارهاي خلاف دين و قانون روي آورد؛ مثل آنكه [[رشوه خواری|رشوه]] بگيرد یا دزدي كند و... . همانطور كه در قرآن مي فرمايد: «مسرفان برادران شيطان اند.» | ||
+ | |||
+ | 9. اختلاف طبقاتى؛ يكى از علل اساسى اختلاف طبقاتى به طور قطع همين اسرافكاريها است. از نتايج مسلم ولخرجيها و بى بندوباري ها، تضييع حقوق ديگران است كه موجب دغدغه خاطر و گرفتاريهاى روحى و بيماريهاى جسمى و روانى و اختلاف طبقاتي در جامعه مي شود. | ||
+ | |||
+ | 10. كم رنگ شدن ارزشهاي اجتماعي و آموزه هاي ديني؛ يكي ديگر از پيامدهاي مصرف گرايي تأثيرات منفي در فضاي معنوي جامعه است؛ چرا كه در بسياري از مواقع، مصرف گرايي باعث رواج خود خواهي، رشد روحيه فرد گرايي و ناديده انگاشتن بسياري از اصول اجتماعي و اخلاقي مي شود. | ||
+ | |||
+ | 11. فساد اجتماعي؛ از ديدگاه قرآن يكي از آثار پيامدهاي اسراف، [[فساد]] در زمين است؛ زيرا هرگونه تجاوز از حد، موجب فساد و از هم گسيختگي مي شود. قرآن كريم مي فرمايد: «فاتقوا الله وأطيعون ولا تطيعوا امر المسرفين الذين يفسدون في الارض ولايصلحون.» از خدا بترسيد و مرا اطاعت كنيد و فرمان مسرفان را اطاعت نكنيد، آنان كه در زمين فساد مي كنند و اصلاح نمي كنند. | ||
+ | |||
+ | 12. افزايش واردات؛ اشاعه فرهنگ مصرف گرايي، باعث افزايش تجمل گرايي و نيازهاي غيرضروري در جامعه مي شود و همين امر نيز باعث سيل ورود كالاهاي خارجي مي شود و افزايش واردات، موجب تضعيف توليد كنندگان داخلي مي گردد. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
سطر ۱۰۷: | سطر ۱۳۴: | ||
*سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اسراف»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۵/۱۱. | *سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اسراف»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۵/۱۱. | ||
*فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۵۰۷-۵۰۹. | *فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۵۰۷-۵۰۹. | ||
− | *"اسراف"، دانشنامه موضوعی قرآن. | + | *"اسراف"، دانشنامه موضوعی قرآن. |
[[رده:اخلاق فردی]] | [[رده:اخلاق فردی]] |
نسخهٔ ۱۳ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۳
«اِسراف» به معنای تجاوز از حد اعتدال در هر کاری است. دين اسلام بهرهبرداری مشروع از نعمتهاي الهی و زيبايیهای زندگی را مباح شمرده، ولی زيادهروی را حرام و ناروا و از گناهان کبیره میداند.
محتویات
معنای اسراف
واژه «اسراف» از ريشه «سرف» در لغت به معنای «تجاوز كردن از اعتدال و ميانه روي»، و «از حد گذشتن» در هر كاري است كه انسان انجام مي دهد.[۱] مفهوم «حدّ وسط» که دو طرف آن، افراط و تفریط است، مفهومی نسبی است که به اختلاف اشخاص، زمان و مکان فرق میکند. از کلمات فقها برمیآید هر کاری که غرض عقلایی به آن تعلّق گرفته باشد اسراف نیست؛ به این معنا که خروج از حدّ اعتدال در آنجا مصداق پیدا نمیکند.
البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمیشود و بیشتر در زیادهروی ظهور دارد، بدینجهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» که به معنای تضییق و بخل است دانستهاند.
گرچه استعمال اسراف در موارد زيادهروي در انفاق مال بيشتر است و گاهي به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زماني هم به چگونگي بذل مال و مورد آن اطلاق مي شود[۲]، اما قرآن از این واژه برای بیان گونه های مختلف تجاوزكاري و زيادهروي استفاده نموده است.
فرق اسراف و تبذیر
بین اسراف و تبذیر ارتباط و تفاوتی هست. اسراف به معنای تجاوز نمودن از حد اعتدال و میانه روی است، اما تبذیر عبارت است از بی جهت مصرف کردن چیزی که موجب اتلاف آن شود. این واژه در لغت به معنای تباه ساختن اموال است که از دور ریختن یا پاشیدن بذر در مکانی نامساعد و به روشی نادرست به استعاره گرفته شده و همیشه با نوعی پاشیدگی، بینظمی و بیبرنامگی همراه است.
اسراف، مفهومی فراگیر بوده، شامل هرگونه انحراف (اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و...) میشود؛ امّا تبذیر، بیشتر در امور مالی و اقتصادی، و به ندرت در موارد دیگر بهکار میرود. اسراف در مال، هزینه کردن آن بیش از حدّ سزاوار است، ولی تبذیر، صرف مال در مسیری است که سزاوار نیست مانند هزینه کردن آن در راه معصیت.
اسراف، گاه بر زیادهروی در انجام دادن عملی مباح، اطلاق میشود؛ مانند زیادهروی در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و ناشایست، اگرچه اندک باشد؛ مانند دور ریختن مواد غذایی که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست. بنابراین، مصادیق آن را میتوان از دو نوعِ کمّی و کیفی دانست؛ امّا تبذیر غالباً بهصورت کیفی و در خصوص مصارف ناشایست تحقق مییابد؛ مثلا به شخصی انفاق کند تا با آن، حرامی را مرتکب شود. پس تبذیر بر خلاف اسراف، هیچگاه برای بیان زیادهروی در امور خیر، چون انفاق بهکار نرفته است.
عوامل اسراف
هر يک از انواع گوناگون اسراف، ريشههای روانی مخصوص به خود و کنش و واکنش متقابل با آنها را دارد.
پیروی از هوای نفس و شهوت:
قرآن از زبان حضرت لوط (علیهالسلام) شهوترانی را عامل گرايش قوم لوط به اسراف اخلاقی میشمارد؛ همچنين در آيه ۲۸ سوره کهف در مقام نهی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از اطاعت افراطگرايان، آنان را پيرو هواهای نفسانی خويش میشناساند.
غفلت از ياد خدا:
آيه ۲۸ سوره کهف افراطگرايان را کسانی میشمارد که قلبشان از یاد خدا غافل شده است.
ناسپاسی و کفران نعمت:
خداوند در آيات ۲۶-۲۷ سوره اسراء، پس از نهی از تبذير و بيان اخوت مبذّران با شياطين، میفرمايد: شيطان در برابر پروردگارش بسيار ناسپاس بود.
عُجب و خودبينی:
در آيه ۱۲ سوره يونس، از انسانهايی ياد شده که هنگام سختی، از خدا ياری طلبيده و در آسايش، او را از ياد میبرند. خداوند درباره اين افراد میفرمايد: اين چنين برای اسرافکاران اعمالشان زینت داده شده که زشتی عمل خود را ادراک نمی کنند.
افزون بر عوامل پيشگفته، میتوان تقلید و چشموهمچشمی، وسواس، تربيت خانوادگی، احساس حقارت و خودکمبينی و داشتن ثروت فراوان، بدون برخورداری از اخلاق دینی را جزو عوامل اسراف دانست.
اسراف در قرآن
در قرآن كريم واژه «اسراف» و مشتقات آن مكرر به كار رفته است ولي در بيست و سه مورد لفظ «اسراف» استعمال شده كه در هر مورد، مفهومي ويژه دارد. در غالب موارد، مقصود از اسراف جنبههاي اخلاقي، عقيدتي و تجاوز از حدود الهي است، و تنها در چهار مورد جنبه مالي را شامل مي شود.[۳]
برخی از آیاتی که در آنها از تعبیر اسراف استفاده شده است:
- «... لا تُبَذِّرْ تَبْذيراً * إِنَّ الْمُبَذِّرينَ کانُوا إِخْوانَ الشَّياطينِ وَ کانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً»؛[۴] اسراف مکن و مال خودت را پراکنده مساز، به درستی که اسرافکنندگان برادران شیاطینند (و در دوزخ با ایشان قریناند) و شیطان به پروردگارش (و نعمتهای بیپایان او) سخت (منکر و) کفرانکننده است.
- «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»[۵]؛ بگو اي بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مي آمرزد. در این آیه هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حريم انساني اسراف بر نفس شمرده مي شود.
- «وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»[۶]؛ گفتار آنها فقط اين بود كه پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندروي هاي ما در كارها چشم بپوش، قدم هاي ما را ثابت بدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز بگردان. این آیه بیانگر دعای مجاهدان جنگ احد است که در جریان جنگ از اطاعت امر پيامبر(ص) عدول کردند.
- «وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَٰلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ»[۷]؛ و رسولان، با دلايل روشن به سوي بني اسرائيل آمدند، اما بسياري از آنها بر روي زمين تعدي و اسراف كردند.
- «وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ».[۸]؛ و به راستي فرعون برتري جويي (و طغيان) در زمين روا داشت و او از اسرافكاران بود.
- «يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ».[۹]؛ اى فرزندان آدم! هنگام رفتن به مسجد، زينت يافته باشيد و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه خداوند اسرافكنندگان را دوست نمىدارد.
- «وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا»[۱۰]؛ كساني هستند كه هرگاه انفاق كنند نه اسراف ميكنند و نه سخت گيري، بلكه در ميان اين دو اعتدالي دارند.
- «کُلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذا أَثمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ یومَ حَصادِهِ ولا تُسرفوا انّه لایُحبّ المُسرفین»؛[۱۱] از میوه هر یک از این میوهها وقتی که میوه کرد بخورید و حق آن را (که خدا معین فرموده از زکات و غیره) بدهید روز درویدن آن، و از حد نگذرانید. زیرا خداوند دوست نمیدارد (و نمیپسندد اعمال) اسرافکنندگان را.
- «كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ»؛[۱۲] این چنین هدایت نمیفرماید و عقوبت میکند هر اسرافکننده و شکآورندهای را.
- «کَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِآیاتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقی»؛[۱۳] همچنین جزا میدهیم کسی را که اسراف کند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد و عذاب آخرت سختتر و باقیتر است.
- « فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ»[۱۴]؛ و در قتل اسراف نكنيد. این آیه ردی است بر رسم جاهلی که به ازای کشته شدن یک نفر، جمعی از قبیله قاتل را می کشتند.
اسراف در احادیث
- امام علي (علیهالسّلام) مي فرمايد: «ما فوق الکفاف اسراف»؛ هر چيزي كه بيش از نياز مصرف شود اسراف است.
- در روایت اعمش از امام صادق (علیهالسّلام) ضمن شمارش گناهان کبیره، اسراف و تبذیر را ذکر فرمودهاند: «وَالْكَبَائِرُ مُحَرَّمَةٌ وَهِی... وَالْإِسْرَافُ وَالتَّبْذِيرُ»؛ اسراف و تبذير، از گناهان كبيره است.[۱۵]
- إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِيمَا أَفْسَدَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَن؛ امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: اسراف، جائی است كه مال را فاسد كند يا به بدن ضرر بزند. راوی پرسيد: «اقتار» (بخل و تنگ نظری) چيست؟ فرمود: خوردن نان و نمك در حالي كه قدرت بيش از آن را داشته باشی.[۱۶]
- امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: كم خوری از عفاف و پاكی است و پرخوری از اسراف است.[۱۷]
- امام صادق (علیهالسّلام): از نافرمانی خدا بپرهيز و اسراف (زياده روی) نكن و تقتير (تنگ نظری) هم نكن و حد وسط را رعايت كن بعد فرمود تبذير از اسراف است كه خداوند از آن نهی كرده است.[۱۸]
- امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: چيزی كه برای بدن مفيد است، اسراف نيست.[۱۹]
- امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً أَلْهَمَهُ الِاقْتِصَادَ و َحُسْنَ التَّدْبِيرِ وَ جَنَّبَهُ سُوءَ التَّدْبِيرِ وَ الْإِسْرَافَ»؛ زمانی كه خداوند بخواهد به بنده ای خير برساند به او الهام می كند، ميانه روی وانتخاب راه و روش خوب و درست در زندگی را و به او دوری و پرهيز ازاسراف و برگزيدن روش های بد و غلط در زندگی را الهام می كند.[۲۰]
- امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «ان القصد امر یحبه الله عزّوجلّ و ان السرف یبغضه الله عزّوجلّ حتی طرحک النواة فانها تصلح لشیء و حتی صبک فضل شرابک؛ جز این نیست که خداوند اقتصاد (میانهروی) را دوست و اسراف را دشمن میدارد حتی دور انداختن تو هسته خرما را. زیرا آن هم به کار میآید (چنانچه در عربستان بذر نخل و خوراک شتر است). و همچنین ریختن تتمه آبی که خوردهای (زیرا آن هم در پارهای از مواقع به کار میآید)».
- امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «اتق الله ولا تسرف ولا تقتر و کن بین ذلک قواماً ان الاسراف من التبذیر قال الله تعالی ولا تبذر، ان الله لایعذب علی القصد»؛ از خدا بترس و زیادهروی مکن و سختگیری هم منما و همیشه در حد وسط باش. به درستی که اسراف از تبذیر است و خداوند فرموده است: تبذیر مکن جز این نیست که هیچگاه خداوند کسی را بر میانهروی عذاب نخواهد فرمود.
- امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «آیا گمان میکنی خدا به کسی که مال داده به سبب احترام او است، یا به کسی که نداده به واسطه پستی او است. نه چنین است، بلکه مال، مال خدا است آن را به عنوان امانت نزد شخص قرار میدهد و اذن داده که بهطور میانهروی از آن بخورد و بیاشامد و لباس بپوشد و ازدواج کند و بر مرکب سوار شود و زیادتی آن مال را به فقرا برساند و رفع احتیاجشان کند. پس هر کس به این دستور رفتار کند، آنچه را خورده و آشامیده و پوشیده و سوار شده و نکاح نموده تمام بر او حلال است و اگر چنین نکرده تمام بر او حرام است، پس آیه شریفه را خواند که «اسراف نکنید زیرا خداوند اسرافکنندگان را دوست نمیدارد» سپس در توضیح فرمود: آیا گمان میکنی خدا مالی به عنوان امانت به کسی داد پس او اسبی بخرد برای سواری به مبلغ ده هزار درهم، در حالی که میتوانست اسبی به مبلغ بیست درهم بخرد و کفایتش را میکرد. و کنیزی را به هزار دینار بخرد در حالی که میتوانست کنیزی به بیست دینار بگیرد و او را کافی بود در حالی که خداوند فرموده اسراف نکنید.
- عباسی میگوید از حضرت رضا (علیهالسّلام) در مخارج عائلهام طلب اذن نمودم. فرمود: «حد وسط بین دو چیزی که ناپسند (مبغوض) است». گفتم فدایت شوم به خدا سوگند که دو چیز ناپسند را نمیشناسم. فرمود «خدا تو را رحمت کند آیا نمیدانی که خدا دشمن میدارد زیادهروی را و سختگیری را.» سپس آیه شریفه را تلاوت فرمود که «بندگان رحمان آنهایند که هر گاه مال خود را خرج میکنند اسراف نمیکنند و تنگ هم نمیگیرند (بخل نمیورزند) و انفاقشان همیشه بین اسراف و بخل است.»
- از حضرت صادق (علیهالسّلام) مروی است که: «کسی که مالش را به سبب اسراف تلف کرد و فقیر شد دعایش مستجاب نمیشود و چون بگوید خدایا به من مال ده حق تعالی میفرماید آیا تو را به اقتصاد (میانهروی) امر نکردم؟».
معیار اسراف
آن قسمت از مخارج و هزينه هايى كه با موقعيت اجتماعى و شئون زندگى انسان موافق و سازگار است، اقتصاد و تقدير معيشت است و آنچه از اين حد و مقدار تجاوز كند، اسراف و زياده روى است. قول مشهور این است که در خیر اسراف نیست. یعنی اگر کسی برای خدا -نه هوای نفس-، در موردی که دانسته شود رضای خداوند در انفاق است، هر چه بدهد اسراف نیست و آیات و روایاتی که دلالت بر حرمت اسراف و لزوم اقتصاد دارد، با آن معارضه ندارد.
چنانکه نسبت به اشخاص، اسراف فرق میکند، همچنین به اعتبار زمان هم مختلف است. زیرا ممکن است صرف مقداری از مال برای معیشت نسبت به شخصی اسراف نباشد، در حالی که اگر سال قحطی و فقر عمومی پیش آید، صرف چنین مقدار برای همین شخص اسراف باشد و بر او واجب میشود که به کمتر از آن معیشت کند و مازاد را به دیگران که گرفتارند بدهد.
باید دانست که سه قسم اسراف است که در جمیع حالات حرام و اختصاص به شخص یا زمان یا جایی ندارد:
قسم اول:
ضایع کردن مال و بیفایده کردن آن هر چند آن مال کم باشد مانند هسته خرما را دور انداختن، هنگامی که قابل استفاده باشد. یا بقیه ظرف آب را ریختن در جایی که آب نایاب باشد و به مقدار رفع نیازمندی میگردد. چنانچه در ضمن احادیث گذشته ذکر گردید. یا لباسی که قابل استفاده خود یا دیگری است پاره کردن و یا دور انداختن. یا خوراکی را نگه داشتن و به دیگری ندادن تا اینکه ضایع شود مانند روشن کردن چراغ در روشنایی آفتاب و مانند دادن مال به دست سفیه یا صغیری که قدر آن را نمیداند و آن را تلف میکند و نظایر اینها. «عن الصادق (علیهالسّلام) انه نظر الی فاکهة قد رمیت من داره لم یستقص اکلها فغضب وقال ما هذا ان کنتم شبعتم فان کثیراً من الناس لم یشبعوا فاطعموه من یحتاج الیه؛ حضرت صادق (علیهالسّلام) میوه نیم خوردهای را دیدند که از منزل ایشان بیرون انداخته شده بود (مانند اناری که تمام دانههایش را نخورند و دور اندازند یا خربزه و هنداونه را که مقداری از مغزش باقیست دور اندازند). پس آن حضرت خشمناک شد و فرمود: این چه کاری است که کردید اگر شما سیر شدید، بسیاری از مردم هستند که سیر نشدند پس به آنهایی که نیازمندند بدهید.»
قسم دوم:
صرف کردن مال است در آنچه به بدن ضرر برساند، از خوردنی و آشامیدنی و غیر آنها. مانند خوردن چیزی پس از سیری هرگاه مضر باشد. اما صرف مال در آنچه که برای بدن نافع و صلاح آن است اسراف نیست.
قسم سوم:
صرف کردن مال در مصرفهایی که شرعاً حرام است مانند خریدن شراب و آلات قمار و اجرت فاحشه و خواننده و رشوه دادن به حکام و صرف نمودن مال در چیزی که ظلمی دربردارد، یا ستمی به مسلمانی میزند و نظیر اینها. و در چنین مواردی از دو جهت مخالفت امر خدا و معصیت است: یکی گناه بودن اصل عمل و دیگر اسراف بودن صرف مال در آنها. در تفسیر عیاشی از عبدالرحمن بن حجاج روایت کرده که از حضرت صادق (علیهالسّلام) معنی آیه «لاتبذر تبذیرا» را پرسید. فرمود: کسی که در غیر طاعت خدا خرج میکند مبذر است و کسی که در راه خدا صرف میکند میانهرو است.
آثار و پيامدهاي اسراف
بر اساس آيات قرآن مجيد و روايات، اسراف، داراي زيانهاي گوناگون فردي، اجتماعي، مادي و معنوي است كه به گوشه ای از آنها اشاره مي شود:
1. خشم الهى؛ اسرافكار چون تعادل و توازن اقتصادى جامعه را برهم مى زند، از رحمت خداوند دور شده و گرفتار خشم خدا مى شود، همانگونه كه در قرآن آمده است: «انه لايحب المسرفين» خداوند اسرافكاران را دوست نمى دارد و امام صادق فرمود: «ان السرف امر يبغضه الله»؛ اسراف مورد غضب خداست.
2. محروميت از هدايت؛ خداى متعال كه همواره درهاى رحمتش بر بندگان گشوده است و خود را «غافر الذنب و قابل التوب» معرفى كرده است، نسبت به اسرافكاران مى فرمايد: «ان الله لا يهدى من هو مسرف كذاب» همانا خداوند كسى را كه اسرافكار و دروغگو است هدايت نمى كند.
3. فقر؛ از روشن ترين زيانهاي اسراف فقر است و مسرفان سرانجام بدست فقر و تهيدستي خواهد افتاد و بر عكس، ميانه روي و بيهوده صرف نكردن ثروت ها باعث عزت و سربلندي و رشد اقتصادي خواهد شد. پيامبر اكرم مي فرمايد: «با رعايت اقتصاد و ميانه روي هيچ فردي فقير نخواهد شد». و حضرت على مى فرمايد: «سبب الفقر اسراف»؛ ولخرجى عامل فقر است. امام صادق نيز مي فرمايد: هر كس در زندگي خود ميانه روي كند من ضمانت مي كنم كه هرگز فقير نشود.
4. هلاكت؛ اسراف از هر نوعى كه باشد، انسان را به نابودى مى كشاند. قرآن مجيد اين حقيقت را چنين بيان مى فرمايد: «ما به وعده هايى كه به انبياء و اوليا داديم وفا كرديم و سپس آنها را با هر كه اراده كرديم نجات داديم؛ اما مسرفان و ستمگران را هلاك نموديم». و حضرت على مى فرمايد: «كثرة السرف تدمر» اسرافكارى زياد انسان را به هلاكت مى كشاند.
5. كيفر اخروى؛ كيفر كسانى كه از حدود الهى تجاوز كرده و اوامر و نواهى خدا را ناديده گرفته باشند، علاوه بر فقر و تنگدستى در دنيا، عذاب اخروى نيز در انتظار آنان است. قرآن مى فرمايد: «كذلك نجزى من اسرف و لم يؤمن بآيات ربه ولعذاب الآخرة اشد و ابقى»؛ و در جاى ديگر مى فرمايد: «وان المسرفين هم اصحاب النار»؛ به راستى كه مسرفان اهل دوزخند.
6. تزلزل و سستى؛ انسانهاى معتدل در فراز و نشيبهاى زندگى هرگز نمى لغزند ولى افراد اسرافكار -كه ولخرجى و مصرف زدگى تمام ابعاد زندگيشان را فراگرفته- چون روحيه مقاومت ندارند شكست خورده و متزلزل خواهند بود.
7. احتياج به ديگران: جامعه پرمصرف در نهايت براى تأمين مايحتاج خود به بيگانه روى مى آورد و تمام دارايي خود را بايد صرف واردات، كند تا نيازمنديهاي خود را تأمين كند.
8. سقوط مسرف از درجه اخلاق اسلامي؛ زندگي اسراف گرايانه روح عاطفي و انساني را از بين مي برد و انسان را از درد و سوز ديگران بي خبر مي سازد، ولخرجي و ريخت و پاشهاي نابجا، انسان را در مسير عياشي قرار مي دهد و اسراف كار براي اينكه بتواند مخارج بيش از حد خود را تامين كند، بناچار به كارهاي خلاف دين و قانون روي آورد؛ مثل آنكه رشوه بگيرد یا دزدي كند و... . همانطور كه در قرآن مي فرمايد: «مسرفان برادران شيطان اند.»
9. اختلاف طبقاتى؛ يكى از علل اساسى اختلاف طبقاتى به طور قطع همين اسرافكاريها است. از نتايج مسلم ولخرجيها و بى بندوباري ها، تضييع حقوق ديگران است كه موجب دغدغه خاطر و گرفتاريهاى روحى و بيماريهاى جسمى و روانى و اختلاف طبقاتي در جامعه مي شود.
10. كم رنگ شدن ارزشهاي اجتماعي و آموزه هاي ديني؛ يكي ديگر از پيامدهاي مصرف گرايي تأثيرات منفي در فضاي معنوي جامعه است؛ چرا كه در بسياري از مواقع، مصرف گرايي باعث رواج خود خواهي، رشد روحيه فرد گرايي و ناديده انگاشتن بسياري از اصول اجتماعي و اخلاقي مي شود.
11. فساد اجتماعي؛ از ديدگاه قرآن يكي از آثار پيامدهاي اسراف، فساد در زمين است؛ زيرا هرگونه تجاوز از حد، موجب فساد و از هم گسيختگي مي شود. قرآن كريم مي فرمايد: «فاتقوا الله وأطيعون ولا تطيعوا امر المسرفين الذين يفسدون في الارض ولايصلحون.» از خدا بترسيد و مرا اطاعت كنيد و فرمان مسرفان را اطاعت نكنيد، آنان كه در زمين فساد مي كنند و اصلاح نمي كنند.
12. افزايش واردات؛ اشاعه فرهنگ مصرف گرايي، باعث افزايش تجمل گرايي و نيازهاي غيرضروري در جامعه مي شود و همين امر نيز باعث سيل ورود كالاهاي خارجي مي شود و افزايش واردات، موجب تضعيف توليد كنندگان داخلي مي گردد.
پانویس
- ↑ قاموس قرآن، ج3، ص257
- ↑ اسراف و تبذير در قرآن، محمدرضا عطايي، مجلة مشكاه، ش 55
- ↑ اسراف و تبذير در قرآن، محمدرضا عطايي، مجلة مشكاه، ش 55
- ↑ سوره اسراء، 26-27.
- ↑ زمر /53.
- ↑ آل عمران /147.
- ↑ آیه 32 سوره مائده
- ↑ يونس /83.
- ↑ سوره اعراف، آيه 31
- ↑ سوره فرقان، آیه 67
- ↑ سوره انعام، 141.
- ↑ سوره مؤمن، 34.
- ↑ سوره طه، 127.
- ↑ اسراء /33.
- ↑ وسائل الشيعة، ج15، ص331.
- ↑ كافي، ج4، ص53.
- ↑ مستدرك الوسائل، ج16، ص213.
- ↑ كافي، ج3، ص501.
- ↑ كافی، ج4، ص53.
- ↑ مستدرك الوسائل، ج15، ص266.
منابع
- سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اسراف»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۵/۱۱.
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۵۰۷-۵۰۹.
- "اسراف"، دانشنامه موضوعی قرآن.