ادب: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
__toc__ | __toc__ | ||
− | <br /> | + | <br />از توصیه های مهم دین اسلام در امر تربیت فرزندان، آموزش ادب به آنان از دوران کودکی است. روایات در اهمیت و ارزش ادب |
− | == واژهشناسی == | + | ==واژهشناسی== |
«اَدَب» جمع آن آداب است. اصل اين واژه به معناى دعا (فراخواندن) بوده و اَدْب به معناى دعوت و جمع كردن مردم بر سر سفره خود نيز از همين ريشه است.<ref> مقاييساللغه، ج1، ص74.</ref> | «اَدَب» جمع آن آداب است. اصل اين واژه به معناى دعا (فراخواندن) بوده و اَدْب به معناى دعوت و جمع كردن مردم بر سر سفره خود نيز از همين ريشه است.<ref> مقاييساللغه، ج1، ص74.</ref> | ||
سطر ۱۳: | سطر ۱۳: | ||
واژه اَدَب در [[قرآن کریم]] بکار نرفته، ولى در آيات فراوانى به مفهوم آن كه مجموعه گستردهاى از روابط فردى و اجتماعى را دربرمىگيرد، اشاره شده است. | واژه اَدَب در [[قرآن کریم]] بکار نرفته، ولى در آيات فراوانى به مفهوم آن كه مجموعه گستردهاى از روابط فردى و اجتماعى را دربرمىگيرد، اشاره شده است. | ||
− | |||
− | ===ادب حضور در مكانهاى | + | «ادب»، نوعي رفتار خاص و سنجيده با افراد پيرامون (از كوچك و بزرگ و آشنا و بيگانه) است. اين رفتار كه از تربيت شايسته نشأت مي گيرد، به نحوه سخن گفتن، راه رفتن، معاشرت، نگاه، درخواست، سؤال، جواب و ... مربوط مي شود. |
+ | |||
+ | يكي از نكات مهم مربوط به معاشرت، آن است كه آنچه را درباره خود نمي پسندي، در باره ديگران هم روا نداني و آنچه نسبت به خويش دوست مي داري، براي ديگران هم بخواهي و آنچه را در كار ديگران زشت مي شماري، براي خود نيز زشت بداني. به فرموده [[حضرت علی]] (عليه السّلام): «كَفاكَ أدَبا لِنَفسِكَ اجتِنابُ ما تَكرَهُهُ مِن غَيرِكَ»؛<ref>حکمت 412 نهج البلاغه.</ref> در ادب كردن تو نسبت به خويشتن، همين تو را بس كه آنچه را از ديگري ناپسند مي بيني از آن پرهيز كني. | ||
+ | |||
+ | امير مؤمنان (عليه السّلام) فرمود: «اذا رأيت في غيرك خلقا ذميماً فتجنب من نفسك امثاله»؛<ref>ميزان الحكمه، ج 1، ص 70، حديث 374.</ref> هر گاه در ديگري اخلاق ناپسندي را ديدي، بپرهيز كه آن گونه رفتار در خودت نباشد! | ||
+ | |||
+ | هر كس حدّ و مرز خود را بشناسد و از آن فراتر نرود، داراي ادب است. بي ادبي، نوعي ورود به منطقه ممنوعه و پايمال كردن حدّ و حريم در برخوردهاست. اين سخن بلند علويّ را هم در اين زمينه بخوانيم كه فرمود: «افضل الادب ان يقف الانسان علي حدّه و لا يتعدّي قدره»؛<ref>غررالحكم و دررالکلم.</ref> برترين ادب، آن است كه انسان بر سر حدّ و مرز و اندازه خويش بايستد و از قدر خود فراتر نرود. | ||
+ | |||
+ | ادب، به خودي خود يك ارزش اخلاقي و اجتماعي است و ارزش آفرين، هم براي فرزندان، هم براي اولياء كه تربيت كننده آنانند. ادب در هر كه و هر كجا باشد، هاله اي از محبت و مجذوبيت را بر گرد خود پديد مي آورد و انسان با ادب را عزيز و دوست داشتني مي كند. | ||
+ | |||
+ | حسب و نسب هم با ادب، ارج مي يابد. شرافت نسب و اعتبار خانوادگي و آبرو و وجهه اجتماعی، بدون داشتن ادب، آرايشي سطحي بر چهرهاي زشت است. اين سخن حضرت علي (عليه السلام) است كه فرمود: «لا شرفَ مع سوء الادب»؛ با بي ادبي هيچ شرافتي نيست. | ||
+ | |||
+ | امام علی علیه السلام میفرمایند: «و باید از کسانی نباشی که پند دادن به آنها سود نرساند مگر هنگامی که به آزردن و رنجاندنشان بکوشی. زیرا خردمند (عاقل) به ادب و یاد دادن پند میآموزد و چهارپایان پیروی نمیکنند مگر به کتک.»<ref>ترجمه نهج البلاغه، سید رضی،نامه۳۱، ص۹۳۵.</ref> | ||
+ | |||
+ | در روایات، بهترین ارثی را که برای فرزندان میتوان به جای گذاشت، ادب، معرفی کردهاند. امام علی علیه السلام میفرمایند: «بخشش و تفضل هیچ پدری به فرزندش بهتر از عطیه ادب و تربیت پسندیده نیست».<ref>الحدیث، محمد تقی فلسفی ج۱، ص۴۹.</ref> | ||
+ | |||
+ | شخصیت آدمی مرتبط با ادب میباشد و هر قدر ادب افزوده گردد شخصیت آدمی نیز بالاتر میرود. امام علی علیه السلام میفرمایند: « ای مؤمن علم و ادب، ارزش وجود توست. در تحصیل علم کوشش نما. چه به هر مقداری که بر دانش و ادبت افزوده شود قدر و قیمت تو افزایش مییابد.»<ref>مشکاة الانوار، ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، ص۲۶۷. </ref> | ||
+ | |||
+ | <br /> | ||
+ | |||
+ | === ۵.۲ - ادب و ارث === | ||
+ | در روایات، بهترین ارثی را که برای فرزندان میتوان به جای گذاشت، ادب، معرفی کردهاند. امام علی علیه السلام میفرمایند: «بخشش و تفضل هیچ پدری به فرزندش بهتر از عطیه ادب و تربیت پسندیده نیست» | ||
+ | <sup>[۱۶]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib2.eshia.ir/50082/22/140/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%D8%A7 تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰.]<span class="outlink"> </span></span> | ||
+ | |||
+ | === ۵.۳ - ادب و کمال انسانی === | ||
+ | یکی از نکاتی که در روایات، درباره ادب دیده میشود ارتباط ادب با کمال انسانی است؛ اینکه شخصیت آدمی مرتبط با ادب میباشد و هر قدر ادب افزوده گردد شخصیت آدمی نیز بالاتر میرود. امام علی علیه السلام میفرمایند: « ای مؤمن علم و ادب، ارزش وجود توست. در تحصیل علم کوشش نما. چه به هر مقداری که بر دانش و ادبت افزوده شود قدر و قیمت تو افزایش مییابد.» | ||
+ | <sup>[۱۷]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib.eshia.ir/15253/1/239/%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86]<span class="outlink"></span></span> | ||
+ | |||
+ | === ۵.۴ - ادب و حسب === | ||
+ | شرافت خانوادگی وقتی تکمیل میشود که همراه با ادب باشد پس حسب و نسب آدمی بدون رعایت ادب هیچ ارزشی ندارد. امام علی علیه السلام:« ادب نیکوترین حسبی است و زیادتی دارد بر سایر حسبها.» | ||
+ | <sup>[۱۸]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib2.eshia.ir/50082/22/140/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%D8%A7 تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰.]<span class="outlink"> </span></span> | ||
+ | |||
+ | <sup>[۱۹]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib.eshia.ir/11025/6/221/%D8%A2%D8%AF%D8%A8%D9%87%D9%85%D8%A7]<span class="outlink"></span></span> | ||
+ | |||
+ | === ۵.۵ - ادب و تربیت === | ||
+ | در تربیت فرزند مهمترین نکتهای که باید مد نظر داشت آموزش ادب است. وظیفه هر پدر و مادری این است که فرزند را ادب پسندیده بیاموزد. حضرت سجاد زین العابدین علیه السلام فرمود: «حق فرزندت به تو این است که بدانی...، موظفی فرزندت را با آداب و اخلاق پسندیده پرورش دهی... .» | ||
+ | <sup>[۲۰]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib2.eshia.ir/50082/22/140/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%D8%A7 تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰.]<span class="outlink"> </span></span> | ||
+ | امام علی علیه السلام در ضمن نامه خود به فرزندش امام حسن علیه السلام نوشته است: « فرزند عزیز در راه ادب آموزی تو از فرصت استفاده کردم و قبل از آنکه دل کودکانهات سخت شود و عقل به اندیشههای دیگری مشغول گردد به تربیت مبادرت نمودم و وظیفه پدری خود را انجام دادم.» | ||
+ | <sup>[۲۱]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib2.eshia.ir/50082/22/140/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%D8%A7 تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰.]<span class="outlink"> </span></span> | ||
+ | |||
+ | [ویرایش] | ||
+ | ----ادب بر دو قسم است: ادب با خدای عز و جل و ادب با بندههای او. | ||
+ | <sup>[۲۲]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib2.eshia.ir/50082/22/140/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%D8%A7 تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰.]<span class="outlink"> </span></span> | ||
+ | علامه طباطبایی رحمه الله درباره وجود این دو قسم از گونههای ادب در سیره انبیاء چنین میفرمایند: ادب اعم است از ادب نسبت به خدا و ادب نسبت به مردم.» | ||
+ | <sup>[۲۳]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib.eshia.ir/12016/6/262/%D9%81%D8%B0%D9%83%D8%B1]<span class="outlink"></span></span> | ||
+ | همچنین ایشان ادب نسبت به خداوند و ادب در برابر مردم را ادب فردی و اجتماعی دانستهاند. ادب فردی رعایت آداب عبودیت و بندگی در پیشگاه احدیت است و ادب اجتماعی رعایت آداب معاشرت با مردم میباشد. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [ویرایش] | ||
+ | ----هر کس با ادب همراه باشد سرانجام مؤدب به آداب الهی میشود و این ادب، نیکو یاوری برای او میگردد. | ||
+ | <sup>[۲۴]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib2.eshia.ir/50082/22/140/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%D8%A7 تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰.]<span class="outlink"> </span></span> | ||
+ | امام هادی علیه السلام میفرمایند: «ادب یک بار گران است. هر که این بار را به دوش کشید سرانجام بدان دست یافت.» | ||
+ | <sup>[۲۵]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib2.eshia.ir/50082/22/140/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%D8%A7 تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰.]<span class="outlink"> </span></span> | ||
+ | پس ادب، نیکو یاوری است که انسان را در تمام مراحل زندگی هدایت میکند و رعایت آداب به زندگی او ظرافتی میبخشد که حدود الهی در آن محفوظ میماند. «اولئِکَ یُجزَوْنَ الغُرفَه بِمَا صَبَروا و یَلقَّونَ فیها تَحِیَّه و سلاماً ـ خالدین فیها حَسُنَتْ مُسْتَقَراً و مُقاماً » | ||
+ | <sup>[۲۶]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib.eshia.ir/17001/1/366/75]<span class="outlink"></span></span> | ||
+ | |||
+ | [ویرایش] | ||
+ | ----در بسیاری از روایات به فراگیری ادب، دستور داده شده است. امام علی علیه السلام درباره پیشوایان میفرمایند: « هر که خود را پیشوای مردم نمود... باید پیش از ادب کردن و آراستن دیگری به زبان، به روش و اعمال و رفتار خویش، او را ادب و آراسته سازد و آموزنده و ادب کننده نفس خود، از آموزنده و ادب کننده مردم، به تعظیم و احترام سزاوارتر است(چون پیرو هوی نیست).» | ||
+ | <sup>[۲۷]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib2.eshia.ir/50082/22/140/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%D8%A7 تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰.]<span class="outlink"> </span></span> | ||
+ | فراگیری ادب در درجه اول باید از خود انسان شروع شود و مبادرت به ادب خویش نماید و حال کسی که خود را ادب کرد میتواند ادب کننده دیگری باشد و میتوان با پیروی کردن از رفتار پسندیده دیگران و دوری کردن از عملکرد زشت آنان خود را مؤدب به آداب نمود | ||
+ | <sup>[۲۸]</sup><span class="tooltiptext">[http://lib2.eshia.ir/50082/22/140/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%D8%A7 تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰.]<span class="outlink"> </span></span> | ||
+ | و از آن بهرهمند گردید. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [ویرایش] | ||
+ | ---- | ||
+ | {| class="wikitable" | ||
+ | |} | ||
+ | {| class="wikitable" | ||
+ | |۱. | ||
+ | |↑ لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا، ج۱، ص۱۵۵۷ – ۱۵۵۸. | ||
+ | |- | ||
+ | |۲. | ||
+ | |↑ فرهنگ عمید، حسن عمید ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲. | ||
+ | |- | ||
+ | |۳. | ||
+ | |↑ مصباح المنیر، احمد بن محمد معزی فیومی ج۲، ص۹. | ||
+ | |- | ||
+ | |۴. | ||
+ | |↑ مجمع البحرین، شیخ فخرالدین الطریحی،ج۱، ص۵۱. | ||
+ | |- | ||
+ | |۵. | ||
+ | |↑ لسان العرب، ابن منظور ج۱، ص۲۰۶. | ||
+ | |- | ||
+ | |۶. | ||
+ | |↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، موسوی بجنوردی ج۷، ص۲۹۶. | ||
+ | |- | ||
+ | |۷. | ||
+ | |↑ الاداب الدینیة للخزانة المعینیة، شیخ طبرسی، ص۱۹۹. | ||
+ | |- | ||
+ | |۸. | ||
+ | |↑ شرح منازل السائرین، خواجه عبدالله انصاری،ترجمه شرح عبدالرزاق لاهیجی کاشانی، ص۱۵۱-۱۵۲. | ||
+ | |- | ||
+ | |۹. | ||
+ | |↑ ارشاد القلوب الی الصواب، حسن بن ابی الحسن دیلمی،ترجمه عبدالحسین رضایی، ص۳۸۳. | ||
+ | |- | ||
+ | |۱۰. | ||
+ | |↑ تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج۶، ص۲۵۶. | ||
+ | |- | ||
+ | |۱۱. | ||
+ | |↑ تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج۶، ص۲۶۰. | ||
+ | |- | ||
+ | |۱۲. | ||
+ | |↑ فرهنگ قرآن، اکبر هاشمی رفسنجانی ج۲، ص۴۹۹. | ||
+ | |- | ||
+ | |۱۳. | ||
+ | |↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۴. | ||
+ | |- | ||
+ | |۱۴. | ||
+ | |↑ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰. | ||
+ | |- | ||
+ | |۱۵. | ||
+ | |↑ ترجمه نهج البلاغه، سید رضی،نامه۳۱، ص۹۳۵. | ||
+ | |- | ||
+ | |۱۶. | ||
+ | |↑ الحدیث، محمد تقی فلسفی ج۱، ص۴۹. | ||
+ | |- | ||
+ | |۱۷. | ||
+ | |↑ مشکاة الانوار، ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، ص۲۶۷. | ||
+ | |- | ||
+ | |۱۸. | ||
+ | |↑ شرح بر غررالحکم، آقا جمالالدین خوانساری ج۱، ص۷۶. | ||
+ | |- | ||
+ | |۱۹. | ||
+ | |↑ وسایل الشیعه، شیخ حر عاملی ج۶، ص۲۲۱. | ||
+ | |- | ||
+ | |۲۰. | ||
+ | |↑ مکارم الاخلاق، شیخ حسن فرزند شیخ طبرسی ج۲، ص۳۴۵. | ||
+ | |- | ||
+ | |۲۱. | ||
+ | |↑ ترجمه و شرح نهجالبلاغه، سید رضی،ترجمه سید علی نقص فیضالاسلام، نامه ۳۱، ص۹۰۹. | ||
+ | |- | ||
+ | |۲۲. | ||
+ | |↑ آداب اسلامی، هیئت محمد امین ج۲، ص۱۲. | ||
+ | |- | ||
+ | |۲۳. | ||
+ | |↑ تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی ج۶، ص۲۶۲. | ||
+ | |- | ||
+ | |۲۴. | ||
+ | |↑ معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی ج۲، ص۴۴. | ||
+ | |- | ||
+ | |۲۵. | ||
+ | |↑ معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، ص۴۴. | ||
+ | |- | ||
+ | |۲۶. | ||
+ | |↑ فرقان/سوره۲۵، آیه۷۵-۷۶. | ||
+ | |- | ||
+ | |۲۷. | ||
+ | |↑ ترجمه البلاغه، سید رضی،حکمت۷۰، ص۹۳۵. | ||
+ | |- | ||
+ | |۲۸. | ||
+ | |↑ ترجمه البلاغه، سید رضی،حکمت ۴۰۴. | ||
+ | |} | ||
+ | [ویرایش] | ||
+ | ---- | ||
+ | |||
+ | ==برخی از آداب عمومى== | ||
+ | |||
+ | ===ادب حضور در مكانهاى مقدس=== | ||
− | يكى از آداب مورد توجه [[قرآن]]، ادب حضور در مكانهايى است كه نوعى | + | يكى از آداب مورد توجه [[قرآن]]، ادب حضور در مكانهايى است كه نوعى تقدّس دارند. اين مكانها يا همانند [[مسجد|مساجد]] و معابد از آغاز، مكانى مقدس در نظر گرفته شدهاند؛ چنانكه خداوند به [[حضرت موسى]] عليه السلام فرمان مىدهد. هنگام حضور در سرزمين مقدس «طُوى» كفشها را درآورده، پاى برهنه باشد: {{متن قرآن|«فَاخلَع نَعلَيكَ اِنَّكَ بِالوادِ المُقَدَّسِ طُوًى»}}. ([[سوره طه]]، 12) |
يا به واسطه حضور اولياى خاص الهى مانند [[پيامبران]]، قداست يافتهاند؛ چنان كه افراد باايمان موظفاند هنگام حضور در خانههاى [[پیامبر اکرم]] صلى الله عليه و آله ادب را رعايت كرده با اجازه وارد شوند: {{متن قرآن|«ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُيوتَ النَّبىِّ اِلاّ اَن يُؤذَنَ لَكُم...»}}. ([[سوره احزاب]]، 53) | يا به واسطه حضور اولياى خاص الهى مانند [[پيامبران]]، قداست يافتهاند؛ چنان كه افراد باايمان موظفاند هنگام حضور در خانههاى [[پیامبر اکرم]] صلى الله عليه و آله ادب را رعايت كرده با اجازه وارد شوند: {{متن قرآن|«ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُيوتَ النَّبىِّ اِلاّ اَن يُؤذَنَ لَكُم...»}}. ([[سوره احزاب]]، 53) | ||
سطر ۲۵: | سطر ۱۸۲: | ||
===ادب برخورد با اولياى الهى=== | ===ادب برخورد با اولياى الهى=== | ||
− | خداوند در قرآن به مؤمنان فرمان مىدهد هنگام سخن گفتن با [[پيامبر]] صلى الله عليه وآله، صداى خود را بلند نكنند: {{متن قرآن|«ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَرفَعوا اَصوتَكُم فَوقَ صَوتِ النَّبىِّ ولا تَجهَروا لَهُ بِالقَولِ...»}}. ([[سوره حجرات]]، 2) | + | خداوند در قرآن به مؤمنان فرمان مىدهد هنگام سخن گفتن با [[پیامبر اسلام|پيامبر]] صلى الله عليه وآله، صداى خود را بلند نكنند: {{متن قرآن|«ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَرفَعوا اَصوتَكُم فَوقَ صَوتِ النَّبىِّ ولا تَجهَروا لَهُ بِالقَولِ...»}}. ([[سوره حجرات]]، 2) |
افزون بر اين، سخن گفتن آرام و مؤدّبانه با آن حضرت، نشانه پرهيزكارى دانسته شده:{{متن قرآن|«إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَىٰ...»}} (سوره حجرات، 3). | افزون بر اين، سخن گفتن آرام و مؤدّبانه با آن حضرت، نشانه پرهيزكارى دانسته شده:{{متن قرآن|«إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَىٰ...»}} (سوره حجرات، 3). | ||
− | و كسانى كه بدون رعايت حرمت پيامبر، وى را از فراسوى حجرهها (از درون خانههاى خود) صدا مىزنند، افرادى نابخرد و نادان شمرده شدهاند: {{متن قرآن|«اِنَّ الَّذينَ يُنادونَكَ مِن وراءِ الحُجُرتِ اَكثَرُهُم لايَعقِلون»}} (حجرات، 4)؛ | + | و كسانى كه بدون رعايت حرمت پيامبر، وى را از فراسوى حجرهها (از درون خانههاى خود) صدا مىزنند، افرادى نابخرد و نادان شمرده شدهاند: {{متن قرآن|«اِنَّ الَّذينَ يُنادونَكَ مِن وراءِ الحُجُرتِ اَكثَرُهُم لايَعقِلون»}} (حجرات، 4)؛ [[آیت الله مکارم شیرازی]] در این باره میفرماید: «اصولاً هر قدر سطح خرد و [[عقل]] شخص بالاتر رود بر ادب او افزوده میشود؛ زیرا ارزشها و ضد ارزشها را بهتر درک میکند و به همین دلیل، بیادبی همیشه نشانه بیخردی است، یا به تعبیر دیگر بیادبی، کار حیوان و ادب، کار انسان است.»<ref>تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰. </ref> |
در قرآن كريم، رعايت اين ادب در برابر ديگران نيز سفارش شده است: {{متن قرآن|«...واغضُض مِن صَوتِكَ...»}}. ([[سوره لقمان]]، 19) | در قرآن كريم، رعايت اين ادب در برابر ديگران نيز سفارش شده است: {{متن قرآن|«...واغضُض مِن صَوتِكَ...»}}. ([[سوره لقمان]]، 19) | ||
سطر ۵۱: | سطر ۲۰۸: | ||
مؤمنان بايد هنگام ورود به خانه ديگران اجازه بگيرند و چنانچه به عللى به آنها اجازه ورود داده نشد، برگردند: {{متن قرآن|«ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُيوتـًا غَيرَ بُيوتِكُم حَتّى تَستَأنِسوا... فَلاتَدخُلوها حَتّى يُؤذَنَ لَكُم واِن قيلَ لَكُمُ ارجِعوا فَارجِعوا هُوَ اَزكى...»}} ([[سوره نور]]، 27ـ28). | مؤمنان بايد هنگام ورود به خانه ديگران اجازه بگيرند و چنانچه به عللى به آنها اجازه ورود داده نشد، برگردند: {{متن قرآن|«ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُيوتـًا غَيرَ بُيوتِكُم حَتّى تَستَأنِسوا... فَلاتَدخُلوها حَتّى يُؤذَنَ لَكُم واِن قيلَ لَكُمُ ارجِعوا فَارجِعوا هُوَ اَزكى...»}} ([[سوره نور]]، 27ـ28). | ||
− | ===ادب سلام=== | + | ===ادب سلام کردن=== |
تحيّت ويژه مسلمانان به استناد آيات و روايات بسيار، [[سلام]] كردن است. سلام كردن، خود رفتارى [[مستحب]]، ولى پاسخ به آن [[واجب]] است.<ref> الكافى، ج2، ص644ـ647؛ بحارالانوار، ج76، ص10.</ref> در آيات قرآن در موارد ذيل از تحيت «سلام» ياد شده است: | تحيّت ويژه مسلمانان به استناد آيات و روايات بسيار، [[سلام]] كردن است. سلام كردن، خود رفتارى [[مستحب]]، ولى پاسخ به آن [[واجب]] است.<ref> الكافى، ج2، ص644ـ647؛ بحارالانوار، ج76، ص10.</ref> در آيات قرآن در موارد ذيل از تحيت «سلام» ياد شده است: | ||
سطر ۶۱: | سطر ۲۱۸: | ||
*تحيّت و اظهار ادب بهشتيان به يكديگر با سلام كردن: {{متن قرآن|«...و تَحِيَّتُهُم فِيها سَلمٌ...»}} ([[سوره يونس]]، 10). | *تحيّت و اظهار ادب بهشتيان به يكديگر با سلام كردن: {{متن قرآن|«...و تَحِيَّتُهُم فِيها سَلمٌ...»}} ([[سوره يونس]]، 10). | ||
− | ===ادب مهمانی=== | + | ===ادب مهمانی و مهمانداری=== |
برخى مفسران از آيات قرآن كريم، آدابى را براى [[مهمانی و مهمانداری|مهمان دارى]] استفاده كردهاند: پس از ورود مهمان بىدرنگ به پذيرايى او مبادرت شود و مهمان كمتر در انتظار پذيرايى بماند و ميزبان، پنهانى و دور از چشم مهمان براى فراهم ساختن غذا اقدام كند تا او وى را از اين كار بازندارد:<ref> مجمعالبيان، ج9، ص237؛ الصافى، ج5، ص71.</ref>{{متن قرآن|«هَل اَتكَ حَديثُ ضَيفِ اِبرهيمَ المُكرَمين... فَراغَ اِلى اَهلِهِ فَجاءَ بِعِجل سَمين»}} (ذاريات، 24ـ26). | برخى مفسران از آيات قرآن كريم، آدابى را براى [[مهمانی و مهمانداری|مهمان دارى]] استفاده كردهاند: پس از ورود مهمان بىدرنگ به پذيرايى او مبادرت شود و مهمان كمتر در انتظار پذيرايى بماند و ميزبان، پنهانى و دور از چشم مهمان براى فراهم ساختن غذا اقدام كند تا او وى را از اين كار بازندارد:<ref> مجمعالبيان، ج9، ص237؛ الصافى، ج5، ص71.</ref>{{متن قرآن|«هَل اَتكَ حَديثُ ضَيفِ اِبرهيمَ المُكرَمين... فَراغَ اِلى اَهلِهِ فَجاءَ بِعِجل سَمين»}} (ذاريات، 24ـ26). | ||
سطر ۹۸: | سطر ۲۵۵: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * دائرة المعارف قرآن كريم، محمد ابوطالبی، جلد دوم. | + | *دائرة المعارف قرآن كريم، محمد ابوطالبی، جلد دوم. |
+ | *[https://www.hawzahnews.com/news/457853/%D8%A7%D8%AF%D8%A8-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%87-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%DB%8C%D9%85 "ادب چیست و از که آموزیم؟"، خبرگزاری حوزه]. | ||
+ | *سایت پژوهه | ||
[[رده:صفات پسندیده]] | [[رده:صفات پسندیده]] | ||
[[رده:اخلاق اجتماعی]] | [[رده:اخلاق اجتماعی]] |
نسخهٔ ۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۴
محتویات
- ۱ واژهشناسی
- ۲ برخی از آداب عمومى
- ۲.۱ ادب حضور در مكانهاى مقدس
- ۲.۲ ادب برخورد با اولياى الهى
- ۲.۳ ادب برخورد با پدر و مادر
- ۲.۴ ادب شاگرد در برابر استاد
- ۲.۵ ادب ورود به خانه ديگران
- ۲.۶ ادب سلام کردن
- ۲.۷ ادب مهمانی و مهمانداری
- ۲.۸ ادب نشستن در مجالس عمومى
- ۲.۹ ادب برخورد با سفيهان و نادانان
- ۲.۱۰ ادب برخورد با مخالفان عقيدتى
- ۲.۱۱ ادب در امور جنسى
- ۳ پانویس
- ۴ منابع
از توصیه های مهم دین اسلام در امر تربیت فرزندان، آموزش ادب به آنان از دوران کودکی است. روایات در اهمیت و ارزش ادب
واژهشناسی
«اَدَب» جمع آن آداب است. اصل اين واژه به معناى دعا (فراخواندن) بوده و اَدْب به معناى دعوت و جمع كردن مردم بر سر سفره خود نيز از همين ريشه است.[۱]
مفهوم متعارف اَدَب نيز با معناى لغوى آن ارتباط دارد. گويا ادب سفرهاى از نيكىها است كه مردم بر گرد آن جمع مىشوند و همگان آن را نيكو مىشمارند. اين واژه در فارسى با كلمات ديگرى مانند فرهنگ، هنر، حُسن معاشرت، طور پسنديده، حرمت و... پيوند معنايى دارد.
تعاريف متعددى از اين واژه در فرهنگ نامههاى فارسى ارائه شده كه در عمده آنها به عناصرى مانند: نيكى احوال و رفتار پسنديده و شايستهبودن و حُسن معاشرت و رعايت حرمت اشخاص توجه شده است.[۲]
واژه اَدَب در قرآن کریم بکار نرفته، ولى در آيات فراوانى به مفهوم آن كه مجموعه گستردهاى از روابط فردى و اجتماعى را دربرمىگيرد، اشاره شده است.
«ادب»، نوعي رفتار خاص و سنجيده با افراد پيرامون (از كوچك و بزرگ و آشنا و بيگانه) است. اين رفتار كه از تربيت شايسته نشأت مي گيرد، به نحوه سخن گفتن، راه رفتن، معاشرت، نگاه، درخواست، سؤال، جواب و ... مربوط مي شود.
يكي از نكات مهم مربوط به معاشرت، آن است كه آنچه را درباره خود نمي پسندي، در باره ديگران هم روا نداني و آنچه نسبت به خويش دوست مي داري، براي ديگران هم بخواهي و آنچه را در كار ديگران زشت مي شماري، براي خود نيز زشت بداني. به فرموده حضرت علی (عليه السّلام): «كَفاكَ أدَبا لِنَفسِكَ اجتِنابُ ما تَكرَهُهُ مِن غَيرِكَ»؛[۳] در ادب كردن تو نسبت به خويشتن، همين تو را بس كه آنچه را از ديگري ناپسند مي بيني از آن پرهيز كني.
امير مؤمنان (عليه السّلام) فرمود: «اذا رأيت في غيرك خلقا ذميماً فتجنب من نفسك امثاله»؛[۴] هر گاه در ديگري اخلاق ناپسندي را ديدي، بپرهيز كه آن گونه رفتار در خودت نباشد!
هر كس حدّ و مرز خود را بشناسد و از آن فراتر نرود، داراي ادب است. بي ادبي، نوعي ورود به منطقه ممنوعه و پايمال كردن حدّ و حريم در برخوردهاست. اين سخن بلند علويّ را هم در اين زمينه بخوانيم كه فرمود: «افضل الادب ان يقف الانسان علي حدّه و لا يتعدّي قدره»؛[۵] برترين ادب، آن است كه انسان بر سر حدّ و مرز و اندازه خويش بايستد و از قدر خود فراتر نرود.
ادب، به خودي خود يك ارزش اخلاقي و اجتماعي است و ارزش آفرين، هم براي فرزندان، هم براي اولياء كه تربيت كننده آنانند. ادب در هر كه و هر كجا باشد، هاله اي از محبت و مجذوبيت را بر گرد خود پديد مي آورد و انسان با ادب را عزيز و دوست داشتني مي كند.
حسب و نسب هم با ادب، ارج مي يابد. شرافت نسب و اعتبار خانوادگي و آبرو و وجهه اجتماعی، بدون داشتن ادب، آرايشي سطحي بر چهرهاي زشت است. اين سخن حضرت علي (عليه السلام) است كه فرمود: «لا شرفَ مع سوء الادب»؛ با بي ادبي هيچ شرافتي نيست.
امام علی علیه السلام میفرمایند: «و باید از کسانی نباشی که پند دادن به آنها سود نرساند مگر هنگامی که به آزردن و رنجاندنشان بکوشی. زیرا خردمند (عاقل) به ادب و یاد دادن پند میآموزد و چهارپایان پیروی نمیکنند مگر به کتک.»[۶]
در روایات، بهترین ارثی را که برای فرزندان میتوان به جای گذاشت، ادب، معرفی کردهاند. امام علی علیه السلام میفرمایند: «بخشش و تفضل هیچ پدری به فرزندش بهتر از عطیه ادب و تربیت پسندیده نیست».[۷]
شخصیت آدمی مرتبط با ادب میباشد و هر قدر ادب افزوده گردد شخصیت آدمی نیز بالاتر میرود. امام علی علیه السلام میفرمایند: « ای مؤمن علم و ادب، ارزش وجود توست. در تحصیل علم کوشش نما. چه به هر مقداری که بر دانش و ادبت افزوده شود قدر و قیمت تو افزایش مییابد.»[۸]
۵.۲ - ادب و ارث
در روایات، بهترین ارثی را که برای فرزندان میتوان به جای گذاشت، ادب، معرفی کردهاند. امام علی علیه السلام میفرمایند: «بخشش و تفضل هیچ پدری به فرزندش بهتر از عطیه ادب و تربیت پسندیده نیست» [۱۶]تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰.
۵.۳ - ادب و کمال انسانی
یکی از نکاتی که در روایات، درباره ادب دیده میشود ارتباط ادب با کمال انسانی است؛ اینکه شخصیت آدمی مرتبط با ادب میباشد و هر قدر ادب افزوده گردد شخصیت آدمی نیز بالاتر میرود. امام علی علیه السلام میفرمایند: « ای مؤمن علم و ادب، ارزش وجود توست. در تحصیل علم کوشش نما. چه به هر مقداری که بر دانش و ادبت افزوده شود قدر و قیمت تو افزایش مییابد.» [۱۷][۱]
۵.۴ - ادب و حسب
شرافت خانوادگی وقتی تکمیل میشود که همراه با ادب باشد پس حسب و نسب آدمی بدون رعایت ادب هیچ ارزشی ندارد. امام علی علیه السلام:« ادب نیکوترین حسبی است و زیادتی دارد بر سایر حسبها.» [۱۸]تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰.
[۱۹][۲]
۵.۵ - ادب و تربیت
در تربیت فرزند مهمترین نکتهای که باید مد نظر داشت آموزش ادب است. وظیفه هر پدر و مادری این است که فرزند را ادب پسندیده بیاموزد. حضرت سجاد زین العابدین علیه السلام فرمود: «حق فرزندت به تو این است که بدانی...، موظفی فرزندت را با آداب و اخلاق پسندیده پرورش دهی... .» [۲۰]تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰. امام علی علیه السلام در ضمن نامه خود به فرزندش امام حسن علیه السلام نوشته است: « فرزند عزیز در راه ادب آموزی تو از فرصت استفاده کردم و قبل از آنکه دل کودکانهات سخت شود و عقل به اندیشههای دیگری مشغول گردد به تربیت مبادرت نمودم و وظیفه پدری خود را انجام دادم.» [۲۱]تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰.
[ویرایش]
ادب بر دو قسم است: ادب با خدای عز و جل و ادب با بندههای او.
[۲۲]تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰. علامه طباطبایی رحمه الله درباره وجود این دو قسم از گونههای ادب در سیره انبیاء چنین میفرمایند: ادب اعم است از ادب نسبت به خدا و ادب نسبت به مردم.» [۲۳][۳] همچنین ایشان ادب نسبت به خداوند و ادب در برابر مردم را ادب فردی و اجتماعی دانستهاند. ادب فردی رعایت آداب عبودیت و بندگی در پیشگاه احدیت است و ادب اجتماعی رعایت آداب معاشرت با مردم میباشد.
[ویرایش]
هر کس با ادب همراه باشد سرانجام مؤدب به آداب الهی میشود و این ادب، نیکو یاوری برای او میگردد.
[۲۴]تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰. امام هادی علیه السلام میفرمایند: «ادب یک بار گران است. هر که این بار را به دوش کشید سرانجام بدان دست یافت.» [۲۵]تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰. پس ادب، نیکو یاوری است که انسان را در تمام مراحل زندگی هدایت میکند و رعایت آداب به زندگی او ظرافتی میبخشد که حدود الهی در آن محفوظ میماند. «اولئِکَ یُجزَوْنَ الغُرفَه بِمَا صَبَروا و یَلقَّونَ فیها تَحِیَّه و سلاماً ـ خالدین فیها حَسُنَتْ مُسْتَقَراً و مُقاماً » [۲۶][۴]
[ویرایش]
در بسیاری از روایات به فراگیری ادب، دستور داده شده است. امام علی علیه السلام درباره پیشوایان میفرمایند: « هر که خود را پیشوای مردم نمود... باید پیش از ادب کردن و آراستن دیگری به زبان، به روش و اعمال و رفتار خویش، او را ادب و آراسته سازد و آموزنده و ادب کننده نفس خود، از آموزنده و ادب کننده مردم، به تعظیم و احترام سزاوارتر است(چون پیرو هوی نیست).»
[۲۷]تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰. فراگیری ادب در درجه اول باید از خود انسان شروع شود و مبادرت به ادب خویش نماید و حال کسی که خود را ادب کرد میتواند ادب کننده دیگری باشد و میتوان با پیروی کردن از رفتار پسندیده دیگران و دوری کردن از عملکرد زشت آنان خود را مؤدب به آداب نمود [۲۸]تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰. و از آن بهرهمند گردید.
[ویرایش]
۱. | ↑ لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا، ج۱، ص۱۵۵۷ – ۱۵۵۸. |
۲. | ↑ فرهنگ عمید، حسن عمید ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲. |
۳. | ↑ مصباح المنیر، احمد بن محمد معزی فیومی ج۲، ص۹. |
۴. | ↑ مجمع البحرین، شیخ فخرالدین الطریحی،ج۱، ص۵۱. |
۵. | ↑ لسان العرب، ابن منظور ج۱، ص۲۰۶. |
۶. | ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، موسوی بجنوردی ج۷، ص۲۹۶. |
۷. | ↑ الاداب الدینیة للخزانة المعینیة، شیخ طبرسی، ص۱۹۹. |
۸. | ↑ شرح منازل السائرین، خواجه عبدالله انصاری،ترجمه شرح عبدالرزاق لاهیجی کاشانی، ص۱۵۱-۱۵۲. |
۹. | ↑ ارشاد القلوب الی الصواب، حسن بن ابی الحسن دیلمی،ترجمه عبدالحسین رضایی، ص۳۸۳. |
۱۰. | ↑ تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج۶، ص۲۵۶. |
۱۱. | ↑ تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج۶، ص۲۶۰. |
۱۲. | ↑ فرهنگ قرآن، اکبر هاشمی رفسنجانی ج۲، ص۴۹۹. |
۱۳. | ↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۴. |
۱۴. | ↑ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰. |
۱۵. | ↑ ترجمه نهج البلاغه، سید رضی،نامه۳۱، ص۹۳۵. |
۱۶. | ↑ الحدیث، محمد تقی فلسفی ج۱، ص۴۹. |
۱۷. | ↑ مشکاة الانوار، ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، ص۲۶۷. |
۱۸. | ↑ شرح بر غررالحکم، آقا جمالالدین خوانساری ج۱، ص۷۶. |
۱۹. | ↑ وسایل الشیعه، شیخ حر عاملی ج۶، ص۲۲۱. |
۲۰. | ↑ مکارم الاخلاق، شیخ حسن فرزند شیخ طبرسی ج۲، ص۳۴۵. |
۲۱. | ↑ ترجمه و شرح نهجالبلاغه، سید رضی،ترجمه سید علی نقص فیضالاسلام، نامه ۳۱، ص۹۰۹. |
۲۲. | ↑ آداب اسلامی، هیئت محمد امین ج۲، ص۱۲. |
۲۳. | ↑ تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی ج۶، ص۲۶۲. |
۲۴. | ↑ معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی ج۲، ص۴۴. |
۲۵. | ↑ معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، ص۴۴. |
۲۶. | ↑ فرقان/سوره۲۵، آیه۷۵-۷۶. |
۲۷. | ↑ ترجمه البلاغه، سید رضی،حکمت۷۰، ص۹۳۵. |
۲۸. | ↑ ترجمه البلاغه، سید رضی،حکمت ۴۰۴. |
[ویرایش]
برخی از آداب عمومى
ادب حضور در مكانهاى مقدس
يكى از آداب مورد توجه قرآن، ادب حضور در مكانهايى است كه نوعى تقدّس دارند. اين مكانها يا همانند مساجد و معابد از آغاز، مكانى مقدس در نظر گرفته شدهاند؛ چنانكه خداوند به حضرت موسى عليه السلام فرمان مىدهد. هنگام حضور در سرزمين مقدس «طُوى» كفشها را درآورده، پاى برهنه باشد: «فَاخلَع نَعلَيكَ اِنَّكَ بِالوادِ المُقَدَّسِ طُوًى». (سوره طه، 12)
يا به واسطه حضور اولياى خاص الهى مانند پيامبران، قداست يافتهاند؛ چنان كه افراد باايمان موظفاند هنگام حضور در خانههاى پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله ادب را رعايت كرده با اجازه وارد شوند: «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُيوتَ النَّبىِّ اِلاّ اَن يُؤذَنَ لَكُم...». (سوره احزاب، 53)
رعايت اين ادب پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله نيز نيكو شمرده شده است؛ چنان كه در جوامع حديثى شيعه، خواندن اذن دخول از آداب زيارت آن حضرت بشمار مىرود و رعايت اين ادب هنگام حضور در مرقدهاى مطهر امامان عليهم السلام نيز سفارش شده است.[۹]
ادب برخورد با اولياى الهى
خداوند در قرآن به مؤمنان فرمان مىدهد هنگام سخن گفتن با پيامبر صلى الله عليه وآله، صداى خود را بلند نكنند: «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَرفَعوا اَصوتَكُم فَوقَ صَوتِ النَّبىِّ ولا تَجهَروا لَهُ بِالقَولِ...». (سوره حجرات، 2)
افزون بر اين، سخن گفتن آرام و مؤدّبانه با آن حضرت، نشانه پرهيزكارى دانسته شده:«إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَىٰ...» (سوره حجرات، 3).
و كسانى كه بدون رعايت حرمت پيامبر، وى را از فراسوى حجرهها (از درون خانههاى خود) صدا مىزنند، افرادى نابخرد و نادان شمرده شدهاند: «اِنَّ الَّذينَ يُنادونَكَ مِن وراءِ الحُجُرتِ اَكثَرُهُم لايَعقِلون» (حجرات، 4)؛ آیت الله مکارم شیرازی در این باره میفرماید: «اصولاً هر قدر سطح خرد و عقل شخص بالاتر رود بر ادب او افزوده میشود؛ زیرا ارزشها و ضد ارزشها را بهتر درک میکند و به همین دلیل، بیادبی همیشه نشانه بیخردی است، یا به تعبیر دیگر بیادبی، کار حیوان و ادب، کار انسان است.»[۱۰]
در قرآن كريم، رعايت اين ادب در برابر ديگران نيز سفارش شده است: «...واغضُض مِن صَوتِكَ...». (سوره لقمان، 19)
ادب برخورد با پدر و مادر
يكى از مهمترين آدابى كه اسلام بر آن تأكيد فراوان دارد، ادب برخورد با پدر و مادر است. در آياتى از قرآن كريم به اين مسأله اشاره شده؛ از جمله سفارش خداوند به گفتار كريمانه با والدين و لزوم پرهيز از تندخويى با آنان است: «وقَضى رَبُّكَ اَلاّ تَعبُدوا اِلاّ اِيّاهُ وبِالولِدَينِ اِحسنـًا اِمّا يَبلُغَنَّ عِندَكَ الكِبَرَ اَحَدُهُما اَو كِلاهُما فَلاتَقُل لَهُما اُفّ و لاتَنهَرهُما وقُل لَهُما قَولاً كَريمـا × واخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَةِ...». (سوره اسراء، 23ـ24) برخى مفسّران مقصود از گفتار كريمانه را نخواندن آنها به اسم دانستهاند.
حتی پدر و مادر بىايمان نيز از نگاه قرآن داراى ارج ويژهاى هستند و رعايت ادب و ملاطفت با آنها نيز لازم شمرده شده است: «و اِن جهَداكَ عَلى اَن تُشرِكَ بى ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ فَلا تُطِعهُما وصاحِبهُما فِى الدُّنيا مَعروفـًا...» (سوره لقمان، 15).
ادب شاگرد در برابر استاد
بر اساس آيات قرآن، شكيبا بودن و اطاعت از استاد، ادب و شرط تعلّم است؛ چنان كه حضرت موسى عليه السلام بر اطاعت كامل خود از حضرت خضر عليه السلام و سرپيچى نكردن از فرمانهاى او تأكيد كرد. به گفته برخى مفسران، موارد فراوانى از ادب و متانت در كلام موسى عليه السلام ديده مىشود:
- درخواست خود را جهت يادگيرى با استفهام آغاز كرد: «قالَ لَهُ موسى هَل اَتَّبِعُكَ عَلى اَن تُعَلِّمَنِ...» (سوره كهف، 66).
- مبدأ علم خضر را به جهت تكريم ذكر نكرد و با صيغه مجهول آورد.
- علم او را رشدآفرين دانست: «مِمّا عُلِّمتَ رُشدا» (سوره كهف، 66).[۱۱]
ادب ورود به خانه ديگران
مؤمنان بايد هنگام ورود به خانه ديگران اجازه بگيرند و چنانچه به عللى به آنها اجازه ورود داده نشد، برگردند: «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُيوتـًا غَيرَ بُيوتِكُم حَتّى تَستَأنِسوا... فَلاتَدخُلوها حَتّى يُؤذَنَ لَكُم واِن قيلَ لَكُمُ ارجِعوا فَارجِعوا هُوَ اَزكى...» (سوره نور، 27ـ28).
ادب سلام کردن
تحيّت ويژه مسلمانان به استناد آيات و روايات بسيار، سلام كردن است. سلام كردن، خود رفتارى مستحب، ولى پاسخ به آن واجب است.[۱۲] در آيات قرآن در موارد ذيل از تحيت «سلام» ياد شده است:
- سلام كردن هنگام ورود به خانه: «فَاِذا دَخَلتُم بُيوتـًا فَسَلِّموا عَلى اَنفُسِكُم تَحِيَّةً مِن عِندِاللّهِ مُبـرَكَةً طَيِّبَةً» (سوره نور، 61).
- اظهار ادب فرشتگان مهمان حضرت ابراهيم عليه السلام با سلام كردن بر ابراهيم و پاسخ آن حضرت: «هَل اَتكَ حَديثُ ضَيفِ اِبرهيمَ المُكرَمين × اِذ دَخَلوا عَلَيهِ فَقالوا سَلمـًا قالَ سَلمٌ...» (سوره ذاريات، 24ـ25).
- پاسخ سلام با عبارتى بهتر و نيكوتر: «واِذَا حُيّيتُم بِتَحِيَّة فَحَيّوا بِاَحسَنَ مِنها...» (سوره نساء، 86).
- سفارش خداوند به پيامبر مبنى بر سلام به مؤمنان: «واِذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤمِنونَ بِايتِنا فَقُل سَلمٌ عَلَيكُم...» (سوره انعام، 54).
- تحيّت و اظهار ادب بهشتيان به يكديگر با سلام كردن: «...و تَحِيَّتُهُم فِيها سَلمٌ...» (سوره يونس، 10).
ادب مهمانی و مهمانداری
برخى مفسران از آيات قرآن كريم، آدابى را براى مهمان دارى استفاده كردهاند: پس از ورود مهمان بىدرنگ به پذيرايى او مبادرت شود و مهمان كمتر در انتظار پذيرايى بماند و ميزبان، پنهانى و دور از چشم مهمان براى فراهم ساختن غذا اقدام كند تا او وى را از اين كار بازندارد:[۱۳]«هَل اَتكَ حَديثُ ضَيفِ اِبرهيمَ المُكرَمين... فَراغَ اِلى اَهلِهِ فَجاءَ بِعِجل سَمين» (ذاريات، 24ـ26).
مهمان نيز نبايد بدون دعوت به خانه كسى برود و پس از پذيرايى و تناول غذا نيز بيش از حد معمول در خانه ميزبان نماند تا مزاحم او و خانوادهاش نشود: «اِذا دُعيتُم فَادخُلوا فَاِذا طَعِمتُم فَانتَشِروا...» (سوره احزاب، 53).
ادب نشستن در مجالس عمومى
از آداب اجتماعى مورد توجه قرآن، جا دادن به تازه واردان در مجالس عمومى است: «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اِذا قيلَ لَكُم تَفَسَّحوا فِى المَجلِسِ فَافسَحوا يَفسَحِ اللّهُ لَكُم... يَرفَعِ اللّهُ الَّذينَ ءامَنوا مِنكُم والَّذينَ اوتُواالعِلمَ دَرَجت...» (سوره مجادله، 11).
شأن نزول این آيه درباره گروهى از شركت كنندگان در جنگ بدر است كه در «صفّه» بر پيامبر و يارانش وارد شدند. پيامبر دستور داد كه حاضران به آنان جاى دهند. برخى اين عمل پيامبر صلى الله عليه و آله را نوعى ادب آموزى و درس احترام گذاشتن به پيشگامان جهاد و ايمان دانستهاند.[۱۴]
ادب برخورد با سفيهان و نادانان
رعايت ادب در برخورد با جاهلان و نادانان از ويژگىهاى بندگان ممتاز خداوند است: «وعِبادُ الرَّحمنِ الَّذينَ يَمشونَ عَلَى الاَرضِ هَونـًا و اِذا خاطَبَهُمُ الجهِلونَ قالوا سَلما» (سوره فرقان، 63).
و اين ادب چيزى جز برخورد و رفتارى كريمانه با آنان نيست: «...واِذا مَرّوا بِاللَّغوِ مَرّوا كِراما» (سوره فرقان، 72)؛ چنانكه در آياتى ديگر به حسن گفتار با سفيهان و نادانان سفارش شده است: «...وقولوا لَهُم قَولاً مَعروفا» (سوره نساء، 5).
ادب برخورد با مخالفان عقيدتى
دین اسلام، افزون بر آن كه مسلمانان را به رعايت اخلاق و آداب با يكديگر مىخواند، به آنان سفارش مىكند كه در برخورد با مخالفان عقيدتى هم آداب را رعايت كنند:
- رعايت ادب در گفتار و پرهيز از سبّ و ناسزاگويى: «ولاتَسُبُّوا الَّذينَ يَدعونَ مِن دونِ اللّهِ فَيَسُبُّوا اللّهَ عَدوًا بِغَيرِ عِلم...». (سوره انعام، 108)
- سخن گفتن با آنان با نرمى و مدارا: «اِذهَبا اِلى فِرعَونَ اِنَّهُ طَغى × فَقولا لَهُ قَولاً لَيِّنـًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ اَو يَخشى».(سوره طه، 43ـ44)
- دعوت آنان همراه با پند نيكو: «اُدعُ اِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ والمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ».(سوره نحل، 125) و... .
ادب در امور جنسى
يكى از آداب مورد تأكيد قرآن، عدم تصريح به عناوين جنسى است؛ براى مثال از عمل آميزش همواره با الفاظ كنايى مانند «رفث» (سوره بقره، 187)، «لمس» (سوره مائده، 6)، «مسّ» (سوره آل عمران، 47؛ سوره مريم، 20)، «اتيان» (سوره بقره، 222)، «مباشره» (سوره بقره، 187)، «دخول» (سوره نساء، 23) و «قرب» (سوره بقره، 222) استفاده كرده است.
يكى ديگر از آداب امور جنسى، عدم حضور در خلوتِ زن و شوهر است. بر اساس آيات قرآن، خدمتگزاران و كودكان بالغ موظفند هنگام ورود به اتاقى كه پدر و مادر در آن قرار دارند، اجازه بگيرند؛ (سوره نور، 58ـ59)؛ حتى كودكان نابالغ كه پيوسته نزد پدر و مادر هستند، لازم است اينگونه تأديب شوند كه دست كم در سه زمان (پيش از نماز صبح پس از نماز عشاء و هنگام ظهر) كه به طور معمول پدر و مادر به استراحت مىپردازند، بدون اجازه به اتاق آنان وارد نشوند. (سوره نور، 58) برخى از مفسران اين دستور قرآنى را نوعى ادب اسلامى دانستهاند.[۱۵]
پانویس
- ↑ مقاييساللغه، ج1، ص74.
- ↑ فرهنگ فارسى، ص178.
- ↑ حکمت 412 نهج البلاغه.
- ↑ ميزان الحكمه، ج 1، ص 70، حديث 374.
- ↑ غررالحكم و دررالکلم.
- ↑ ترجمه نهج البلاغه، سید رضی،نامه۳۱، ص۹۳۵.
- ↑ الحدیث، محمد تقی فلسفی ج۱، ص۴۹.
- ↑ مشکاة الانوار، ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، ص۲۶۷.
- ↑ بحارالانوار، ج97، ص211.
- ↑ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰.
- ↑ الميزان، ج13، ص343.
- ↑ الكافى، ج2، ص644ـ647؛ بحارالانوار، ج76، ص10.
- ↑ مجمعالبيان، ج9، ص237؛ الصافى، ج5، ص71.
- ↑ تفسیر نمونه، ج23، ص439.
- ↑ تفسیر نمونه، ج14، ص545.
منابع
- دائرة المعارف قرآن كريم، محمد ابوطالبی، جلد دوم.
- "ادب چیست و از که آموزیم؟"، خبرگزاری حوزه.
- سایت پژوهه