منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
عنوان بندی متوسط
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن ادریس حلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
{{خوب}}
+
{{خوب}}'''«محمد بن ادريس حلى»''' (۵۹۸-543 ق)، از فقها و مجتهدین بزرگ [[شيعه]] است. کتاب «[[السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (کتاب)|السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی]]» او یکی از مهم‌ترین منابع فقهی شیعه است.
 +
 
 
==ولادت==
 
==ولادت==
  
ابن إدريس حلى در سال 543 هجرى در شهر حله به دنيا آمد. وى از فحول علماى [[شيعه]] است. او عرب است و [[شيخ طوسى]] جد مادرى او (البته با واسطه)، به شمار مى رود.
+
ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی بنابر روايت مشهور در سال 543 هجرى در شهر [[حله]] به دنيا آمد. برخی [[شيخ طوسى]] را جد مادرى او (البته با واسطه)، به شمار آورده اند.
  
ابن ادريس به حريت فكر معروف است. شجاعت علمی ابن ادریس در شکستن سنت تقلید از آرای شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه و خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشه آزاد، بیان‌گر ارزش اوست. تا یکصد سال پس از درگذشت شیخ طوسی، همه دانشمندان شیعه امامیه از فتاوای او پیروی کرده و چه بسا اظهار نظر در قبال فتاوای او را اهانت بدو تلقی می‌کردند. در چنین وضعی، ابن‌ادریس پا را از دایره تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت. کتاب السرائر او که یکی از مهم‌ترین منابع فقهی شیعه است، بهترین نمودار این پدیده است <ref>تاریخ فقه و فقهاء، ابوالقاسم گرجی، ص ۱۱۳–۲۲۲.</ref>
+
==اساتيد و مشایخ==
گفته اند ابن إدريس از شاگردان سيد ابوالمكارم ابن زهره بوده است؛ اما از تعبيراتى كه ابن إدريس در كتاب وديعه «سرائر» از ابن زهره دارد، چنين برمى آيد كه صرفاً معاصر وى بوده و او را ملاقات كرده است و در برخى مسائل فقهى ميان آنها مكاتباتى رد و بدل شده است.
 
  
==در نظر محققان==
+
ابن ادریس خود می‌نویسد كه از [[ابن زهره|سید ابوالمكارم بن زهره]] حضوراً و مكاتبتاً استفاده كرده است.<ref>نك‍ ‍: مجلسی، بحارالانوار، ۱۰۴ / ۷۹.</ref> گرچه برخی گفته اند از تعبيراتى كه ابن إدريس در كتاب وديعه «[[السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (کتاب)|سرائر]]» از ابن زهره دارد، چنين برمى آيد كه صرفاً معاصر وى بوده و او را ملاقات كرده است و در برخى مسائل فقهى ميان آنها مكاتباتى رد و بدل شده است.
  
[[علامه نورى]] در فائده سوم از خاتمه مستدرك مى نويسد: «ابوعبدالله محمد بن احمد بن ادريس عجلى حلى، عالم بزرگوار و معروفى است كه بزرگان فقها در اجازات خود به عظمت مقام علمى، فهم و دقت او اعتراف كرده و او را ستوده اند».
+
از دیگر [[مشایخ]] وی چنانكه از اسناد روایات و [[اجازه (علم الحدیث)|اجازات]] برمی‌آید، می‌توان عمادالدین محمد بن ابی‌القاسم طبری، عربی بن مسافر عبادی، حسین بن هبةالله بن رطبة سوراوی، [[ابن شهر آشوب|ابن شهرآشوب مازندرانى]] و عبدالله ابن جعفر دوریستی را نام برد.<ref>شهید اول، الاربعون حدیثاً، ۲۲؛ حُر عاملی، امل الآمل، ۲ / ۸۰.</ref> به گفتۀ ذهبی، ابن ادریس از راشد بن ابراهیم بحرانی و شریف شرفشاه نیز بهره برده است.
 +
==شاگردان و راویان==
  
ابن داود در رجال خود آورده است: «وى پيشواى فقهاى حله، متقن در علوم و داراى تصنيفات بسيار است».
+
بعضى از شاگردان و راویان او عبارتند از:
  
فقيه بزرگ، شهيد اول رحمه الله در اجازه خود به او. وى را با عبارات «شيخ، امام، علامه، شيخ العلما و رئيس مذهب» ستوده است.
+
#شيخ نجيب الدين [[محمد بن نما حلی]]
 +
#شمس الدين [[فخار بن معد موسوی|فخار بن معد موسوى]]
 +
#محمد بن عبدالله بن علی بن زهره حلبى
 +
#شيخ طومان بن احمد عاملى
 +
#علی بن یحیی خیاط
 +
#احمد بن مسعود اسدی 
 +
#علی بن ابراهیم علوی عریضی
  
[[شيخ حر عاملى]] در كتاب «امل الآمل» مى نويسد: «دانشمندان متأخر ما، ابن إدريس را بسيار ستوده اند و كتاب «سرائر» او را با آنچه در آخر آن از كتاب و اصول متقدمين نقل كرده است، مورد اعتماد قرار داده اند».
+
==تأليفات==
  
==پيرامون خبر واحد==
+
از جمله تأليفات ابن ادريس عبارتند از:
  
ابن ادریس [[خبر واحد]] را حجت نمی دانست. در ميان فقهاى ما تنها ابن إدريس نيست كه خبر واحد را حجت و معتبر نمى داند و آن را نمى پذيرد، بلكه جز او نيز بر اين عقيده بوده اند، با اين فرق كه ابن إدريس به واسطه مزاج حادى كه داشته، بيش از ديگران آن را دنبال كرده و براى قبولاندن آن پافشارى نموده است تا جايى كه نظريه او در اين باره مورد گفتگوى بسيار واقع شده است.
+
#[[السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (کتاب)|السرائر الحاوي لتحرير الفتاوى]]، این كتاب از آثار بدیع فقهی است كه ارزش و اعتبار آن پس از قرنها هنوز به قوت خود باقی است. سرائر افزون‌ بر ارزش فقهی آن، به واسطۀ آخرین بابش كه او خود آن را «باب النوادر» نامیده و شامل گزیده‌ای از كتب مشیخه و روات است، ارزش حدیثی قابل توجهی دارد.
 +
#[[مستطرفات السرائر (کتاب)|مستطرفات السرائر]]
 +
#[[منتخب كتاب التبيان|المنتخب من تفسير التبيان]]
 +
#خلاصة الاستدلال
  
جمعى از او سخت انتقاد نموده و گروهى به دفاع و توضيح هدف وى برخاسته اند و بر مخالفان او اعتراض كرده و گفته هاى ديگران را بى انصافى در حق ابن إدريس دانسته اند.
+
برخی آثار خطی نیز به او منسوب است، از جمله:
  
==اساتيد==
+
# رساله‌ای در معنی ناصب
 +
# رساله‌ای در تكلیف
 +
# رساله‌ای در مضایقه و مواسعه، در فقه
 +
# التعلیقات علی التبیان
 +
# اجوبة مسائل
 +
# مناسك.
  
از اساتيد اويند:
+
==دیدگاه‌های علمی==
# دايى وى ابى على طوسى
+
ابن ادريس به حريّت فكر معروف است. شجاعت علمی ابن ادریس در شکستن سنت تقلید از آرای شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه و خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشه آزاد، بیان‌گر ارزش اوست. تا یکصد سال پس از درگذشت شیخ طوسی، همه دانشمندان شیعه امامیه از فتاوای او پیروی کرده و چه بسا اظهار نظر در قبال فتاوای او را اهانت بدو تلقی می‌کردند، تا جایی كه می‌توان گفت باب اجتهاد تا حدودی مسدود شده بود (نك‍ ‍: شهید ثانی، ۲۸). در چنین وضعی، ابن‌ادریس پا را از دایره تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت. کتاب السرائر او که یکی از مهم‌ترین منابع فقهی شیعه است، بهترین نمودار این پدیده است.<ref>تاریخ فقه و فقهاء، ابوالقاسم گرجی، ص ۱۱۳–۲۲۲.</ref>
# شيخ عماد، محمد بن ابى القاسم طبرى
 
# عربى بن مسافر عبادى
 
# حسن بن رطبه سوارى
 
  
==شاگردان==
+
ابن ادریس [[خبر واحد]] را حجت نمی دانست. در ميان فقهاى ما تنها ابن إدريس نيست كه خبر واحد را حجت و معتبر نمى داند و آن را نمى پذيرد، بلكه جز او نيز بر اين عقيده بوده اند، با اين فرق كه ابن إدريس به واسطه مزاج تندى كه داشته، بيش از ديگران آن را دنبال كرده و براى قبولاندن آن پافشارى نموده است تا جايى كه نظريه او در اين باره مورد گفتگوى بسيار واقع شده است. جمعى از او سخت انتقاد نموده و گروهى به دفاع و توضيح هدف وى برخاسته اند و بر مخالفان او اعتراض كرده و گفته هاى ديگران را بى انصافى در حق ابن إدريس دانسته اند.
  
بعضى از شاگردان او عبارتند از:
+
==در نظر عالمان==
# شيخ نجيب الدين بن نما حلى
 
# شمس الدين فخار بن معد موسوى
 
# سيد محمد بن عبدالله بن زهره حسينى حلبى
 
# شيخ طومان بن احمد عاملى
 
  
==تأليفات==
+
صفدی وی را در فقه عدیم‌النظیر دانسته،<ref>صفدی، الوافی بالوفیات، ۲ / ۱۸۳.</ref> و [[ابن داوود حلی|ابن داود حلی]] در [[رجال ابن داود (کتاب)|رجال]] خود آورده است: «وى شیخ الفقها، متقن در علوم و داراى تصنيفات بسيار است».<ref>رجال ابن داوود، ص ۴۲۸.</ref>
 +
 
 +
محمد بن مكى عاملى ([[شهيد اول]]) از ايشان به «امام علامه» و «شيخ العلماء» و «رهبر المذهب» ياد مى‌كند.
 +
 
 +
[[قاضی نورالله شوشتری|سيد نورالله شوشترى]] او را به اين وصف طولانى مى‌ستايد: «شيخِ عالمِ دقيق‌نگر، فخرالدين ابوعبدالله محمد بن ادريس عجلى ربعى حلى، كه در فهم عميق و همه‌جانبه و بلندپروازى انديشه، از [[فخر رازى]] پيش افتاده و در علم فقه و نوآورى‌ها و نكته‌يابى‌ها [[شافعی|محمد بن ادريس شافعى]] را پشت سر نهاده است. يكى از تأليفات ارزشمند او كه دليل روشن بر دقت فهم و درك بالاى اوست، كتاب «السرائر» است. در اين كتاب بحث‌هاى فقهى‌اى مطرح شده كه در نوشته‌هاى شيخ اجل ابوجعفر طوسى وجود نداشته و مؤلف بر بسيارى از مسائل فقهى اعتراض و اشكال، و از آنها رفع خطا و توهم كرده است».<ref>قاضى نورالله شوشترى، مجالس المؤمنين، ج ١، ص ۵۶٩.</ref>
 +
 
 +
[[شيخ حر عاملى]] در كتاب «[[امل الآمل]]» مى نويسد: «دانشمندان متأخر ما، ابن إدريس را بسيار ستوده اند و كتاب «[[السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (کتاب)|سرائر]]» او را با آنچه در آخر آن از كتاب و اصول متقدمين نقل كرده است، مورد اعتماد قرار داده اند».
  
از جمله تأليفات ابن ادريس عبارتند از:
+
[[محدث نورى]] در فائده سوم از خاتمه «[[مستدرک الوسائل (کتاب)|مستدرك]]» مى نويسد: «ابوعبدالله محمد بن احمد بن ادريس عجلى حلى، عالم بزرگوار و معروفى است كه بزرگان فقها در اجازات خود به عظمت مقام علمى، فهم و دقت او اعتراف كرده و او را ستوده اند».
  
# [[السرائر الحاوي لتحرير الفتاوى]]
+
[[ابن حجر عسقلانى]] عالم [[اهل سنت]] گويد: «محمد بن ادريس عجلى حلّى، فقيه و عالم شيعى كه در فقه اماميه تأليفاتى دارد و در اين زمان عالمى مانند او در شيعه نيست».<ref>ابن‌حجر عسقلانى، لسان الميزان، ج ۵، ص ٧۵.</ref>
# كتاب التعليقات
 
# رسالة في معنى الناصب
 
# خلاصة الاستدلال
 
# [[منتخب كتاب التبيان]]
 
# [[مستطرفات السرائر ]]  
 
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
عالم بزرگوار جهان تشيع ابن إدريس حلي در سال 598 هجرى ديده از جهان فرو بست و به سوى معبود شتافت و بدن شريفش را در شهر حله به خاك سپردند.
+
عالم بزرگوار جهان تشيع ابن إدريس حلي در سال 598 هجرى ديده از جهان فرو بست و بدن شريفش را در شهر [[حله]] به خاك سپردند.
 +
 
 +
==منابع==
  
==منبع==
+
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/258892/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%A7%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B3-%D9%81%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86 "ابن ادریس"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی].
 
*[http://www.shaaer.com/nikan/gharn6/nikan34.htm پایگاه شعائر]
 
*[http://www.shaaer.com/nikan/gharn6/nikan34.htm پایگاه شعائر]
 
*تاریخ فقه و فقهاء، ابوالقاسم گرجی، ص ۱۱۳–۲۲۲.
 
*تاریخ فقه و فقهاء، ابوالقاسم گرجی، ص ۱۱۳–۲۲۲.
  
'''تالیفات'''
 
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=66581&scope=95YYli2geUGsVzMD4RCXuE3myXWt71d8&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D9%8A%D8%B3&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true کتاب السرائر الحاوي لتحرير الفتاوى]'''
 
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=39258&scope=95YYli2geUEExGMhJQtHTgukfmwpSpoh&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D9%8A%D8%B3&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true کتاب منتخب كتاب التبيان ]'''
 
 
----
 
----
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
سطر ۷۹: سطر ۸۷:
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:اماکن مقدسه حله]]
 
[[رده:اماکن مقدسه حله]]
 +
<references />

نسخهٔ ‏۱۶ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۱۳

«محمد بن ادريس حلى» (۵۹۸-543 ق)، از فقها و مجتهدین بزرگ شيعه است. کتاب «السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی» او یکی از مهم‌ترین منابع فقهی شیعه است.

ولادت

ابوعبدالله محمد بن ادریس عِجلی حِلّی بنابر روايت مشهور در سال 543 هجرى در شهر حله به دنيا آمد. برخی شيخ طوسى را جد مادرى او (البته با واسطه)، به شمار آورده اند.

اساتيد و مشایخ

ابن ادریس خود می‌نویسد كه از سید ابوالمكارم بن زهره حضوراً و مكاتبتاً استفاده كرده است.[۱] گرچه برخی گفته اند از تعبيراتى كه ابن إدريس در كتاب وديعه «سرائر» از ابن زهره دارد، چنين برمى آيد كه صرفاً معاصر وى بوده و او را ملاقات كرده است و در برخى مسائل فقهى ميان آنها مكاتباتى رد و بدل شده است.

از دیگر مشایخ وی چنانكه از اسناد روایات و اجازات برمی‌آید، می‌توان عمادالدین محمد بن ابی‌القاسم طبری، عربی بن مسافر عبادی، حسین بن هبةالله بن رطبة سوراوی، ابن شهرآشوب مازندرانى و عبدالله ابن جعفر دوریستی را نام برد.[۲] به گفتۀ ذهبی، ابن ادریس از راشد بن ابراهیم بحرانی و شریف شرفشاه نیز بهره برده است.

شاگردان و راویان

بعضى از شاگردان و راویان او عبارتند از:

  1. شيخ نجيب الدين محمد بن نما حلی
  2. شمس الدين فخار بن معد موسوى
  3. محمد بن عبدالله بن علی بن زهره حلبى
  4. شيخ طومان بن احمد عاملى
  5. علی بن یحیی خیاط
  6. احمد بن مسعود اسدی
  7. علی بن ابراهیم علوی عریضی

تأليفات

از جمله تأليفات ابن ادريس عبارتند از:

  1. السرائر الحاوي لتحرير الفتاوى، این كتاب از آثار بدیع فقهی است كه ارزش و اعتبار آن پس از قرنها هنوز به قوت خود باقی است. سرائر افزون‌ بر ارزش فقهی آن، به واسطۀ آخرین بابش كه او خود آن را «باب النوادر» نامیده و شامل گزیده‌ای از كتب مشیخه و روات است، ارزش حدیثی قابل توجهی دارد.
  2. مستطرفات السرائر
  3. المنتخب من تفسير التبيان
  4. خلاصة الاستدلال

برخی آثار خطی نیز به او منسوب است، از جمله:

  1. رساله‌ای در معنی ناصب
  2. رساله‌ای در تكلیف
  3. رساله‌ای در مضایقه و مواسعه، در فقه
  4. التعلیقات علی التبیان
  5. اجوبة مسائل
  6. مناسك.

دیدگاه‌های علمی

ابن ادريس به حريّت فكر معروف است. شجاعت علمی ابن ادریس در شکستن سنت تقلید از آرای شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه و خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشه آزاد، بیان‌گر ارزش اوست. تا یکصد سال پس از درگذشت شیخ طوسی، همه دانشمندان شیعه امامیه از فتاوای او پیروی کرده و چه بسا اظهار نظر در قبال فتاوای او را اهانت بدو تلقی می‌کردند، تا جایی كه می‌توان گفت باب اجتهاد تا حدودی مسدود شده بود (نك‍ ‍: شهید ثانی، ۲۸). در چنین وضعی، ابن‌ادریس پا را از دایره تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت. کتاب السرائر او که یکی از مهم‌ترین منابع فقهی شیعه است، بهترین نمودار این پدیده است.[۳]

ابن ادریس خبر واحد را حجت نمی دانست. در ميان فقهاى ما تنها ابن إدريس نيست كه خبر واحد را حجت و معتبر نمى داند و آن را نمى پذيرد، بلكه جز او نيز بر اين عقيده بوده اند، با اين فرق كه ابن إدريس به واسطه مزاج تندى كه داشته، بيش از ديگران آن را دنبال كرده و براى قبولاندن آن پافشارى نموده است تا جايى كه نظريه او در اين باره مورد گفتگوى بسيار واقع شده است. جمعى از او سخت انتقاد نموده و گروهى به دفاع و توضيح هدف وى برخاسته اند و بر مخالفان او اعتراض كرده و گفته هاى ديگران را بى انصافى در حق ابن إدريس دانسته اند.

در نظر عالمان

صفدی وی را در فقه عدیم‌النظیر دانسته،[۴] و ابن داود حلی در رجال خود آورده است: «وى شیخ الفقها، متقن در علوم و داراى تصنيفات بسيار است».[۵]

محمد بن مكى عاملى (شهيد اول) از ايشان به «امام علامه» و «شيخ العلماء» و «رهبر المذهب» ياد مى‌كند.

سيد نورالله شوشترى او را به اين وصف طولانى مى‌ستايد: «شيخِ عالمِ دقيق‌نگر، فخرالدين ابوعبدالله محمد بن ادريس عجلى ربعى حلى، كه در فهم عميق و همه‌جانبه و بلندپروازى انديشه، از فخر رازى پيش افتاده و در علم فقه و نوآورى‌ها و نكته‌يابى‌ها محمد بن ادريس شافعى را پشت سر نهاده است. يكى از تأليفات ارزشمند او كه دليل روشن بر دقت فهم و درك بالاى اوست، كتاب «السرائر» است. در اين كتاب بحث‌هاى فقهى‌اى مطرح شده كه در نوشته‌هاى شيخ اجل ابوجعفر طوسى وجود نداشته و مؤلف بر بسيارى از مسائل فقهى اعتراض و اشكال، و از آنها رفع خطا و توهم كرده است».[۶]

شيخ حر عاملى در كتاب «امل الآمل» مى نويسد: «دانشمندان متأخر ما، ابن إدريس را بسيار ستوده اند و كتاب «سرائر» او را با آنچه در آخر آن از كتاب و اصول متقدمين نقل كرده است، مورد اعتماد قرار داده اند».

محدث نورى در فائده سوم از خاتمه «مستدرك» مى نويسد: «ابوعبدالله محمد بن احمد بن ادريس عجلى حلى، عالم بزرگوار و معروفى است كه بزرگان فقها در اجازات خود به عظمت مقام علمى، فهم و دقت او اعتراف كرده و او را ستوده اند».

ابن حجر عسقلانى عالم اهل سنت گويد: «محمد بن ادريس عجلى حلّى، فقيه و عالم شيعى كه در فقه اماميه تأليفاتى دارد و در اين زمان عالمى مانند او در شيعه نيست».[۷]

وفات

عالم بزرگوار جهان تشيع ابن إدريس حلي در سال 598 هجرى ديده از جهان فرو بست و بدن شريفش را در شهر حله به خاك سپردند.

منابع





  1. نك‍ ‍: مجلسی، بحارالانوار، ۱۰۴ / ۷۹.
  2. شهید اول، الاربعون حدیثاً، ۲۲؛ حُر عاملی، امل الآمل، ۲ / ۸۰.
  3. تاریخ فقه و فقهاء، ابوالقاسم گرجی، ص ۱۱۳–۲۲۲.
  4. صفدی، الوافی بالوفیات، ۲ / ۱۸۳.
  5. رجال ابن داوود، ص ۴۲۸.
  6. قاضى نورالله شوشترى، مجالس المؤمنين، ج ١، ص ۵۶٩.
  7. ابن‌حجر عسقلانى، لسان الميزان، ج ۵، ص ٧۵.