جلال الدین ابوالفضل عنقای طالقانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
{{مدخل دائرة المعارف|[[اثر آفرینان]]}}
+
'''جلال الدین ابوالفضل عنقای طالقانی''' (1333-1266 ق)، نویسنده، شاعر، [[تخلص|متخلص]] به «عنقاء» و احياگر سلسله عرفاني اويسيه و بزرگ خاندان «عنقا» در قرن 13 قمری است. 
  
'''''جلال الدین ابوالفضل عنقای طالقانی'''''
+
<br />
  
قرن: 13
+
== تحصیل و استادان ==
 +
جلال الدين ابوالفضل عنقا در سال 1266 قمری در قزوین به دنیا آمد. او تحصيلات اوليه خود را در شهر قزوين گذراند و پدرش علي بن هاشم کرکبودي طالقاني اولين استاد او بود. جلال الدين در همان شهر در حوزه درس سيدرضي حکيم اللهي، [[حکمت]] و [[کلام]] آموخت. آقا سيد علي صاحب حاشيه بر [[قوانين الاصول]] و شيخ محمدصادق برغاني و آخوند ملا علي النقي خيارجي قزويني نیز اساتید او در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] کردند.
  
(1333/1332-1266 ق)
+
ميرزا ابوالفضل در آغاز 19 سالگي (1284ق) اقامت در [[تهران]] را وجهه همت خويش کرد تا به خوشه چيني از خرمن معارف اساتيد بزرگي چون آقا محمدرضا و آقا علي زنوزي (مشهور به مدرس) و حاج ملا هادي مدرس (شاگرد [[صاحب جواهر]]) و آقا سيد علي قزويني (مشهور به علاقبند) در زمينه هاي حکمت و کلام، فقه، اصول، علم نقطه و اسرار حروف و [[ریاضی|رياضيات]] بپردازد؛ البته با اين تفاوت که او در تهران ديگر فقط شاگرد نبود بلکه به تدريس علوم متداول آن روزگار هم همت گماشته بود. عنقا که در جواني خود تحت تأثير دايي اش سيدحسين قريشي ذهبي، آشناي اهل [[تصوف]] و [[عرفان]] قزوين شده بود، در تهران نيز دست ارادت از دامان اهل تصوف برنداشت و با کسوت روحانيت به محفل عرفاني شيخ محمد جاسبي (متخلص به فنا) پيوست.
  
نویسنده، شاعر، متخلص به عنقاء. در قزوین به دنیا آمد. پس از تحصیلات نزد پدر خویش و استادانى چون [[سید رضى]] حكیم‌الهى، شیخ محمدصادق بن [[شهید ثالث]] از قزوین به تهران آمد و در این شهر نزد استادانى چون آقا على مدرس كه از مشاهیر [[حكمت]] بود و نیز حاج ملاهادى مدرس به تحصیل پرداخت و رد سلك دراویش اویسیه درآمد.
+
ديدار عبدالقادر جهرمي از پيران و بزرگان متصوفه يک باره عنقا را به کناره گيري از خلق و ترک غوغاي تدريس علوم رسمي واداشت؛ در اين باره آمده است: «روزي پير عبدالقادر به مجلس درس عنقا آمد و از او پرسيد: چه درسي مي گويي؟ عنقا گفت: «[[علم نحو|نحو]]»، عبدالقادر پرسيد: «آيا علم محو هم مي داني؟» و بي آنکه منتظر پاسخ عنقا بماند از مجلس درس او خارج شد. درست پس از اين ديدار بود که عنقا يکسره دگرگون شد و دل خويش را سراپرده محبت او کرد. عنقا پس از درگذشت عبدالقادر (1302ق) به احياي سلسله عرفاني اويسيه مبادرت کرد.  
  
عنقا از فضایل علمى و ادبى و حسن خط بهره داشت و سالیان دراز با غلامحسین‌خان غفارى صاحب اختیار ارتباط و معاشرت داشت، گویند كه بعضى اشعارى كه به نام صاحب اختیار شهرت داشته از سروده‌هاى عنقاست.
 
  
وى در تهران درگذشت و در ابن‌بابویه دفن شد. از آثارش: [[غنچۀ باز در شرح گلشن راز]] ؛ رساله‌ى «آئینه‌ى جهانبانى»؛ رساله‌اى در «اثبات نبوت و ولایت»؛ «اشارت حسینیه»، مثنوى؛ «انوار قلوب السالكین»، مثنوى؛ «دیوان» غزلیات؛ «عقاید حقه»، در اصول دین.
+
از خامه ماندگار عنقا آثار منظوم و منثور به يادگار مانده است که آثار منظوم او را با خواندن دو بيت مطلع غزلي از او بر مي شماريم:« به کوي عشق، شهان جهان گداي رهند/ که تخت فقر به اورنگ خسروي ندهند/ برهنه پاي ولي تاج بخش سلطنتند/ نژند روي ولي نور پاش مهر و مهند.»
 +
 
 +
حقايق المناقب، مجموعه شعر در مدح اهل بيت (ع)؛
 +
 
 +
انوار قلوب السالکين، مجموعه شعر، (مثنوى)؛
 +
 
 +
مسمط عشقيه؛
 +
 
 +
مثنوي آيين جهانباني و آيين جهانداري؛
 +
 
 +
اشارت حسينيه، در رثاي خامس آل عبا بر وزن مثنوي معنوي که در 1312ق سروده شده است؛
 +
 
 +
منتخب ديوان عنقا (غزلیات).  
 +
 
 +
و آثار منثور عنقا:  
 +
 
 +
[[غنچۀ باز در شرح گلشن راز (کتاب)|غنچۀ باز در شرح گلشن راز]]
 +
 
 +
عقايد حقه در اثبات اصول دين و مذهب؛
 +
 
 +
رساله اثبات نبوت و ولايت خاصه؛
 +
 
 +
رساله در بيان اسرار حروف؛
 +
 
 +
رساله صحو؛ بررسي احاديث قدسي؛
 +
 
 +
رساله اصطلاح.
 +
 
 +
 
 +
عنقا در پايان حيات عرفاني خويش در 67 سالگي (1333 ق) در تهران به ديار باقي شتافت و در گورستان ابن بابويه در جوار آرامگاه [[شيخ صدوق]] به خاک سپرده شد.
 +
 
 +
=
 +
 
 +
 
 +
عنقا از فضایل علمى و ادبى و حسن خط بهره داشت و سالیان دراز با غلامحسین خان غفارى صاحب «اختیار» ارتباط و معاشرت داشت، گویند كه بعضى اشعارى كه به نام صاحب اختیار شهرت داشته از سروده‌هاى عنقاست.
 +
 
 +
<br />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* [[انجمن مفاخر فرهنگی]]، [[اثرآفرینان]]، ج4، ص222.
+
 
 +
*كتاب سيماي علي در آينه شعر فارسي، جلد اول.
 +
*[[انجمن مفاخر فرهنگی]]، [[اثرآفرینان]]، ج4، ص222.
  
 
[[رده:شعرای پارسی گوی قرن سیزدهم]]
 
[[رده:شعرای پارسی گوی قرن سیزدهم]]
 
[[رده:خطاطان]]
 
[[رده:خطاطان]]
 
[[رده:ادیبان]]
 
[[رده:ادیبان]]

نسخهٔ ‏۵ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۴۹

جلال الدین ابوالفضل عنقای طالقانی (1333-1266 ق)، نویسنده، شاعر، متخلص به «عنقاء» و احياگر سلسله عرفاني اويسيه و بزرگ خاندان «عنقا» در قرن 13 قمری است.


تحصیل و استادان

جلال الدين ابوالفضل عنقا در سال 1266 قمری در قزوین به دنیا آمد. او تحصيلات اوليه خود را در شهر قزوين گذراند و پدرش علي بن هاشم کرکبودي طالقاني اولين استاد او بود. جلال الدين در همان شهر در حوزه درس سيدرضي حکيم اللهي، حکمت و کلام آموخت. آقا سيد علي صاحب حاشيه بر قوانين الاصول و شيخ محمدصادق برغاني و آخوند ملا علي النقي خيارجي قزويني نیز اساتید او در فقه و اصول کردند.

ميرزا ابوالفضل در آغاز 19 سالگي (1284ق) اقامت در تهران را وجهه همت خويش کرد تا به خوشه چيني از خرمن معارف اساتيد بزرگي چون آقا محمدرضا و آقا علي زنوزي (مشهور به مدرس) و حاج ملا هادي مدرس (شاگرد صاحب جواهر) و آقا سيد علي قزويني (مشهور به علاقبند) در زمينه هاي حکمت و کلام، فقه، اصول، علم نقطه و اسرار حروف و رياضيات بپردازد؛ البته با اين تفاوت که او در تهران ديگر فقط شاگرد نبود بلکه به تدريس علوم متداول آن روزگار هم همت گماشته بود. عنقا که در جواني خود تحت تأثير دايي اش سيدحسين قريشي ذهبي، آشناي اهل تصوف و عرفان قزوين شده بود، در تهران نيز دست ارادت از دامان اهل تصوف برنداشت و با کسوت روحانيت به محفل عرفاني شيخ محمد جاسبي (متخلص به فنا) پيوست.

ديدار عبدالقادر جهرمي از پيران و بزرگان متصوفه يک باره عنقا را به کناره گيري از خلق و ترک غوغاي تدريس علوم رسمي واداشت؛ در اين باره آمده است: «روزي پير عبدالقادر به مجلس درس عنقا آمد و از او پرسيد: چه درسي مي گويي؟ عنقا گفت: «نحو»، عبدالقادر پرسيد: «آيا علم محو هم مي داني؟» و بي آنکه منتظر پاسخ عنقا بماند از مجلس درس او خارج شد. درست پس از اين ديدار بود که عنقا يکسره دگرگون شد و دل خويش را سراپرده محبت او کرد. عنقا پس از درگذشت عبدالقادر (1302ق) به احياي سلسله عرفاني اويسيه مبادرت کرد.


از خامه ماندگار عنقا آثار منظوم و منثور به يادگار مانده است که آثار منظوم او را با خواندن دو بيت مطلع غزلي از او بر مي شماريم:« به کوي عشق، شهان جهان گداي رهند/ که تخت فقر به اورنگ خسروي ندهند/ برهنه پاي ولي تاج بخش سلطنتند/ نژند روي ولي نور پاش مهر و مهند.»

حقايق المناقب، مجموعه شعر در مدح اهل بيت (ع)؛

انوار قلوب السالکين، مجموعه شعر، (مثنوى)؛

مسمط عشقيه؛

مثنوي آيين جهانباني و آيين جهانداري؛

اشارت حسينيه، در رثاي خامس آل عبا بر وزن مثنوي معنوي که در 1312ق سروده شده است؛

منتخب ديوان عنقا (غزلیات).

و آثار منثور عنقا:

غنچۀ باز در شرح گلشن راز

عقايد حقه در اثبات اصول دين و مذهب؛

رساله اثبات نبوت و ولايت خاصه؛

رساله در بيان اسرار حروف؛

رساله صحو؛ بررسي احاديث قدسي؛

رساله اصطلاح.


عنقا در پايان حيات عرفاني خويش در 67 سالگي (1333 ق) در تهران به ديار باقي شتافت و در گورستان ابن بابويه در جوار آرامگاه شيخ صدوق به خاک سپرده شد.

=


عنقا از فضایل علمى و ادبى و حسن خط بهره داشت و سالیان دراز با غلامحسین خان غفارى صاحب «اختیار» ارتباط و معاشرت داشت، گویند كه بعضى اشعارى كه به نام صاحب اختیار شهرت داشته از سروده‌هاى عنقاست.


منابع