زرارة بن اعین: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ زرارة بن اعين شيبانى را به زرارة بن اعین که تغییرمسیر بود منتقل کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | '''زرارة بن اعین شیبانی''' (م، ۱۴۸ ق)، از فقها، راویان و متکلمان بزرگ [[امامیه]] در قرن دوم هجری و از شاگردان مورد اعتماد [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] و [[امام صادق]] (علیهماالسلام) است که در دیانت و فقاهت و وثاقت، گوی سبقت از معاصرین خود ربوده بود. او یکی از [[اصحاب اجماع]] محسوب می شود.<ref> [http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=130&avaid=3592 دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل "اصحاب اجماع" از حسن انصاری].</ref> | |
− | ==نام | + | ==نام و نسب== |
− | نام اصلی | + | نام اصلی «زراره»، عبدربّه و [[کنیه|کنیهاش]] ابوالحسن یا ابوعلی است. او فرزند اعین بن سُنْسُن شیبانی و از خاندان اصیل و عریق [[آل اعین]] است. |
− | == | + | ==زراره در کلام امام صادق== |
− | + | روایت است که وقتى [[امام صادق]] علیهالسلام به او فرمود: اى زراره اسم تو در نامهاى اهل [[بهشت]] بى الف است. گفت: بلى فدایت شوم، اسم من عبدربه است ولکن ملقب شدم به زراره؛ و از او نقل شده که مى گفته: به هر حرف که از امام جعفرصادق علیهالسلام مى شنوم، [[ایمان]] من زیاده مى شود.<ref name="طوسی">[http://lib.eshia.ir/14015/1/345 اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۳۴۵.]، تاریخ بازیابی: ۲ دی ماه ۱۳۹۱.</ref> | |
− | + | روایت شده که امام صادق علیه السلام به فیض بن مختار فرمود که هر وقت خواستى [[حدیث]] ما را، پس اخذ کن از این شخص نشسته، و اشاره فرمود به زراره. | |
− | + | و نیز از آن حضرت مروى است که درباره زراره فرمود: «لولا زرارة لقُلتُ انّ احادیث ابى ستذهب».<ref name="طوسی" /> اگر زراره نبود احادیث پدرم از بین می رفت. | |
− | + | حضرت صادق علیه السلام او را در کنار سه تن دیگر، یعنی [[محمد بن مسلم ثقفی کوفی|محمد بن مسلم]] و [[برید بن معاویه|برید بن معاویه]] و [[ابوبصیر مرادی|لیث بن البخترى المرادى]]، از اوتاد زمین و اعلام دین دانسته است.<ref>شیخ عباس قمی، منتهی الآمال قسمت دوم، باب نهم: در تاریخ حضرت امام صادق علیهالسلام.</ref> | |
+ | ==زراره از زبان دیگران== | ||
− | + | از [[محمد بن ابی عمیر|ابن ابى عمیر]] - که از بزرگان فضلاى [[شیعه]] است - نقل است که وقتى به [[جمیل بن دراج|جمیل بن دراج]] - که از اعاظم فقها و محدثین این طایفه است - گفت که: چه نیکو است محضر تو و چه زینت دارد مجلس افاده تو؟ گفت: بلى، لکن به خدا سوگند که نبودیم ما در نزدیک زراره مگر به منزله اطفال مکتبى که در نزد معلم خود باشند.<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۳۴۶.</ref> | |
− | و | + | و [[ابوغالب زراری|ابوغالب زرارى]] در رساله اى که به جهت فرزند فرزندش محمد بن عبدالله نوشته، فرموده: روایت شده که زراره مردى وسیم و جسیم و ابیض اللّون بود و بر دست خود عصایى داشت، مردم احتشام او را بپا مى داشتند و صف مى زدند و نظر به حسن و هیأت و جمال او مى نمودند و در جدل و مخاصمت در کلام امتیازى تمام داشت و هیچ کس را قدرت آن نبود که در مناظره او را مغلوب سازد، الا آن که کثرت [[عبادت]] او را از کلام واداشته بود و متکلمین شیعه در سلک تلامیذ او بودند، هفتاد سال عمر کرد و از براى [[آل اعین|آل اعین]] فضایل بسیارى است و آنچه در حق ایشان روایت شده زیاده از آن است که براى تو بنویسم.<ref>رساله ابوغالب زرارى، ص۱۳۶.</ref> |
− | + | ==روایات زراره== | |
− | |||
− | == | ||
− | |||
− | |||
− | + | طبق نقل کتاب [[معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة (کتاب)|معجم رجال الحدیث]]، بیش از دو هزار و نود و چهار روایت از طریق زراره به ما رسیده است و طبق نقل کتاب مفتاح الکتب الاربعة، روایاتی که به مباشرت از [[معصوم]] علیه السلام در [[کتب اربعه]] دارد، هزار و دویست و پنجاه و چهار روایت است.<ref> [http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/5354?ParentID=78491 ناصر باقری بیدهندی، اصحاب اجماع، فصلنامه علوم حدیث، شماره ۹].</ref> | |
− | جمع کثیری از متکلمان شیعه در زمره شاگردان او هستند. روایت کنندگان او را بالغ بر یکصد تن نوشته اند، از جمله: موسی بن بکر واسطی، ابان بن تغلب | + | جمع کثیری از متکلمان [[شیعه]] در زمره شاگردان او هستند. روایت کنندگان او را بالغ بر یکصد تن نوشته اند، از جمله: موسی بن بکر واسطی، [[ابان بن تغلب|ابان بن تغلب حریزی]]، حنان بن سدیر، [[جمیل بن دراج]]، هشام بن سالم، [[عبدالله بن بکیر شیبانی|ابن بکیر]]، [[عبدالله بن مسکان|ابن مسکان]]، ابوخالد، ثعلبه بن میمون، علی بن عطیه، عمر بن اذنیه، محمد بن حمران، حریز، حسن بن موسی. |
− | + | ==وفات == | |
+ | وفات زراره به فاصله دو ماه یا کمتر بعد از شهادت [[امام صادق علیه السلام|حضرت صادق]] علیهالسلام در سال ۱۴۸ هجری واقع شده، و زراره در وقت وفات آن حضرت مریض بوده و به همان مرض رحلت کرد. البته برخی از محدثین وفات او را در سال ۱۵۰ هجری ذکر کردهاند. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | [http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/5354?ParentID=78491 ناصر باقری بیدهندی، اصحاب اجماع، فصلنامه علوم حدیث، شماره | + | * [http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/5354?ParentID=78491 ناصر باقری بیدهندی، اصحاب اجماع، فصلنامه علوم حدیث، شماره ۹]. |
− | + | * [[شیخ عباس قمی]]، منتهی الآمال قسمت دوم، باب نهم: در تاریخ حضرت امام صادق علیهالسلام. | |
− | + | * [[شیخ طوسی]]، اختیار معرفة الرجال. | |
− | |||
− | شیخ | ||
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | [[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] |
نسخهٔ ۳ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۷
زرارة بن اعین شیبانی (م، ۱۴۸ ق)، از فقها، راویان و متکلمان بزرگ امامیه در قرن دوم هجری و از شاگردان مورد اعتماد امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) است که در دیانت و فقاهت و وثاقت، گوی سبقت از معاصرین خود ربوده بود. او یکی از اصحاب اجماع محسوب می شود.[۱]
محتویات
نام و نسب
نام اصلی «زراره»، عبدربّه و کنیهاش ابوالحسن یا ابوعلی است. او فرزند اعین بن سُنْسُن شیبانی و از خاندان اصیل و عریق آل اعین است.
زراره در کلام امام صادق
روایت است که وقتى امام صادق علیهالسلام به او فرمود: اى زراره اسم تو در نامهاى اهل بهشت بى الف است. گفت: بلى فدایت شوم، اسم من عبدربه است ولکن ملقب شدم به زراره؛ و از او نقل شده که مى گفته: به هر حرف که از امام جعفرصادق علیهالسلام مى شنوم، ایمان من زیاده مى شود.[۲]
روایت شده که امام صادق علیه السلام به فیض بن مختار فرمود که هر وقت خواستى حدیث ما را، پس اخذ کن از این شخص نشسته، و اشاره فرمود به زراره.
و نیز از آن حضرت مروى است که درباره زراره فرمود: «لولا زرارة لقُلتُ انّ احادیث ابى ستذهب».[۲] اگر زراره نبود احادیث پدرم از بین می رفت.
حضرت صادق علیه السلام او را در کنار سه تن دیگر، یعنی محمد بن مسلم و برید بن معاویه و لیث بن البخترى المرادى، از اوتاد زمین و اعلام دین دانسته است.[۳]
زراره از زبان دیگران
از ابن ابى عمیر - که از بزرگان فضلاى شیعه است - نقل است که وقتى به جمیل بن دراج - که از اعاظم فقها و محدثین این طایفه است - گفت که: چه نیکو است محضر تو و چه زینت دارد مجلس افاده تو؟ گفت: بلى، لکن به خدا سوگند که نبودیم ما در نزدیک زراره مگر به منزله اطفال مکتبى که در نزد معلم خود باشند.[۴]
و ابوغالب زرارى در رساله اى که به جهت فرزند فرزندش محمد بن عبدالله نوشته، فرموده: روایت شده که زراره مردى وسیم و جسیم و ابیض اللّون بود و بر دست خود عصایى داشت، مردم احتشام او را بپا مى داشتند و صف مى زدند و نظر به حسن و هیأت و جمال او مى نمودند و در جدل و مخاصمت در کلام امتیازى تمام داشت و هیچ کس را قدرت آن نبود که در مناظره او را مغلوب سازد، الا آن که کثرت عبادت او را از کلام واداشته بود و متکلمین شیعه در سلک تلامیذ او بودند، هفتاد سال عمر کرد و از براى آل اعین فضایل بسیارى است و آنچه در حق ایشان روایت شده زیاده از آن است که براى تو بنویسم.[۵]
روایات زراره
طبق نقل کتاب معجم رجال الحدیث، بیش از دو هزار و نود و چهار روایت از طریق زراره به ما رسیده است و طبق نقل کتاب مفتاح الکتب الاربعة، روایاتی که به مباشرت از معصوم علیه السلام در کتب اربعه دارد، هزار و دویست و پنجاه و چهار روایت است.[۶]
جمع کثیری از متکلمان شیعه در زمره شاگردان او هستند. روایت کنندگان او را بالغ بر یکصد تن نوشته اند، از جمله: موسی بن بکر واسطی، ابان بن تغلب حریزی، حنان بن سدیر، جمیل بن دراج، هشام بن سالم، ابن بکیر، ابن مسکان، ابوخالد، ثعلبه بن میمون، علی بن عطیه، عمر بن اذنیه، محمد بن حمران، حریز، حسن بن موسی.
وفات
وفات زراره به فاصله دو ماه یا کمتر بعد از شهادت حضرت صادق علیهالسلام در سال ۱۴۸ هجری واقع شده، و زراره در وقت وفات آن حضرت مریض بوده و به همان مرض رحلت کرد. البته برخی از محدثین وفات او را در سال ۱۵۰ هجری ذکر کردهاند.
پانویس
- ↑ دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل "اصحاب اجماع" از حسن انصاری.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۳۴۵.، تاریخ بازیابی: ۲ دی ماه ۱۳۹۱.
- ↑ شیخ عباس قمی، منتهی الآمال قسمت دوم، باب نهم: در تاریخ حضرت امام صادق علیهالسلام.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۳۴۶.
- ↑ رساله ابوغالب زرارى، ص۱۳۶.
- ↑ ناصر باقری بیدهندی، اصحاب اجماع، فصلنامه علوم حدیث، شماره ۹.
منابع
- ناصر باقری بیدهندی، اصحاب اجماع، فصلنامه علوم حدیث، شماره ۹.
- شیخ عباس قمی، منتهی الآمال قسمت دوم، باب نهم: در تاریخ حضرت امام صادق علیهالسلام.
- شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال.