آیه 21 سوره احقاف: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۴: | سطر ۴۴: | ||
*'''عاد''': نام قومى است كه هود عليه السّلام بر آنها مبعوث شد، آنها از اعراب ما قبل تاريخ هستند. | *'''عاد''': نام قومى است كه هود عليه السّلام بر آنها مبعوث شد، آنها از اعراب ما قبل تاريخ هستند. | ||
*'''احقاف''': حقف (بر وزن جسر) تپه ريك كه به طور مستطيل باشد، بعضى پيچ و خمدار بودن را نيز قيد كردهاند، جمع آن احقاف است احقاف در جنوب جزيرة العرب و از قسمتهاى ربع الخالى (وادى دهناء) است در روزگار گذشته مسكن قوم عاد بود و از قرآن كريم معلوم مىشود كه آن روز سرزمين آباد و پر حاصلى بود، اكنون ريگزار و بيابان خشك و غير قابل سكونت است (قاموس قرآن) آن فقط يك بار در قرآن مجيد آمده است. | *'''احقاف''': حقف (بر وزن جسر) تپه ريك كه به طور مستطيل باشد، بعضى پيچ و خمدار بودن را نيز قيد كردهاند، جمع آن احقاف است احقاف در جنوب جزيرة العرب و از قسمتهاى ربع الخالى (وادى دهناء) است در روزگار گذشته مسكن قوم عاد بود و از قرآن كريم معلوم مىشود كه آن روز سرزمين آباد و پر حاصلى بود، اكنون ريگزار و بيابان خشك و غير قابل سكونت است (قاموس قرآن) آن فقط يك بار در قرآن مجيد آمده است. | ||
− | *'''نذر''': (بضم اول و دوم): جمع نذير است به معنى مصدر (انذار) نيز آيد نظير: فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ قمر/ 18. | + | *'''نذر''': (بضم اول و دوم): جمع نذير است به معنى مصدر (انذار) نيز آيد نظير: فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ قمر/ 18.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص154- 155</ref> |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۲۶
<<20 | آیه 21 سوره احقاف | 22>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و یاد آر حال هود پیغمبر قوم عاد را که چون در سرزمین احقاف امتش را وعظ و اندرز کرد و (از قهر خدا) بترسانید و پیش از هود و بعد از او هم بسیار پیمبر بر انذار خلق آمد. باری هود قومش را گفت: هرگز جز خدای عالم کسی را نپرستید که من بر شما از عذاب روز بزرگ قیامت میترسم.
و [سرگذشت هود] برادر قوم عاد را یاد کن، هنگامی که قومش را در سرزمین احقاف بیم داد، و بی تردید بیم دهندگانی پیش از او و پس از او [در آن سرزمین] گذشته بودند که فقط خدا را بپرستید؛ زیرا من بر شما از عذاب روزی بزرگ می ترسم.
و برادر عاديان را به ياد آور، آنگاه كه قوم خويش را در ريگستان بيم داد -در حالى كه پيش از او و پس از او [نيز] قطعاً هشداردهندگانى گذشته بودند- كه: «جز خدا را مپرستيد؛ واقعاً من بر شما از عذاب روزى هولناك مىترسم.»
برادر قوم عاد را به ياد بياور كه چون قوم خود را در احقاف بيم داد -و پيش از او پيامبرانى بودند و رفتند و پس از او پيامبرانى آمدند- كه جز خداى يكتا را نپرستيد كه من از عذاب روزى بزرگ بر شما بيمناكم.
(سرگذشت هود) برادر قوم عاد را یاد کن، آن زمان که قومش را در سرزمین «احقاف» بیم داد در حالی که پیامبران زیادی قبل از او در گذشتههای دور و نزدیک آمده بودند که: جز خدای یگانه را نپرستید! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزی بزرگ میترسم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- أخا عاد: منظور از آن هود عليه السّلام است كه بر قوم عاد مبعوث شد، وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً اعراف/ 65.
- عاد: نام قومى است كه هود عليه السّلام بر آنها مبعوث شد، آنها از اعراب ما قبل تاريخ هستند.
- احقاف: حقف (بر وزن جسر) تپه ريك كه به طور مستطيل باشد، بعضى پيچ و خمدار بودن را نيز قيد كردهاند، جمع آن احقاف است احقاف در جنوب جزيرة العرب و از قسمتهاى ربع الخالى (وادى دهناء) است در روزگار گذشته مسكن قوم عاد بود و از قرآن كريم معلوم مىشود كه آن روز سرزمين آباد و پر حاصلى بود، اكنون ريگزار و بيابان خشك و غير قابل سكونت است (قاموس قرآن) آن فقط يك بار در قرآن مجيد آمده است.
- نذر: (بضم اول و دوم): جمع نذير است به معنى مصدر (انذار) نيز آيد نظير: فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ قمر/ 18.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «21»
و سرگذشت برادر قوم عاد (حضرت هود) را ياد كن، آنگاه كه قومش را در منطقه احقاف هشدار داد. در حالى كه پيش از او و پس از او هشدار دهندگانى آمده بودند. (او به مردم گفت:) جز خدا را نپرستيد كه من از عذاب روز بزرگ بر شما مى ترسم.
نكته ها
«احقاف» از «حقف» به معناى شن روان، نام منطقه اى شن زار و رمل خيز در جنوب
تفسير نور، ج 9، ص: 42
عربستان بين يمن، عمان و عدن است كه محل سكونت قوم عاد بوده است. «2»
تعبير به برادر كه در مورد پيامبرانى همچون صالح و شعيب و هود آمده است.«1» حضرت هود «أَخا عادٍ»، يا به خاطر وابستگى فاميلى اين پيامبران با قوم خود بوده و يا به خاطر انگيزه و سوز برادرانه پيامبران براى هدايت مردم است.
در تفسير نورالثقلين مى خوانيم: در زمان معتصم عباسى، براى دسترسى به آب، چاهى را در منطقه بطائنيه عراق حفر كردند. با آنكه چاه عميقى كندند امّا به آب نرسيد و آن را رها كردند. در زمان متوكل باز به حفر چاه پرداختند تا به تخته سنگى سخت رسيدند. هنگامى كه آن را شكستند، ناگهان باد سردى وزيد و عده اى را هلاك كرد.
اين حادثه عجيب را از امام هادى عليه السلام سؤال كردند، آن حضرت فرمود: آنجا سرزمين احقاف و قوم مشرك هود بوده كه با وزيدن باد سردى به هلاكت رسيدند.
پيام ها
1- آشنايى با تاريخ گذشتگان و يادآورى حوادث مهم تاريخى، مايه ى درس و عبرت است. وَ اذْكُرْ ...
2- انبيا با مردم برخورد برادرانه داشتند. «أَخا عادٍ»
3- در بيان تاريخ، مقدّمات بيهوده را حذف و راز و رمز حركت ها و رشدها و سقوطها را مطرح كنيم. وَ اذْكُرْ ... إِذْ أَنْذَرَ ...
4- شيوه انبيا در برابر منحرفان، هشدار است. «إِذْ أَنْذَرَ»
5- اولين مخاطب انبيا، اطرافيان و قوم خودشان بودند. «قَوْمَهُ»
(1). التحقيق فى كلمات القرآن.
(2). هود، 50، 61، 84.
تفسير نور، ج 9، ص: 43
6- شرايط سخت جغرافيايى و محيطى، مانع كار انبيا نبوده است. «بِالْأَحْقافِ»
7- از سنّت هاى خداوند، فرستادن پيامبران متعدّد بوده است. «خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ»
8- سرلوحه ى كار انبيا، دعوت به يكتاپرستى است. «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ»
9- بهترين راه دعوت، تذكر به پيامد اعمال و آينده نگرى است. «إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «21»
بعد از آن براى تسليه خاطر حضرت رسالت شمهاى از گزارشات قوم عاد را فرمايد:
وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ: و ياد كن اى پيغمبر برادر خود عاد را، يعنى پيغمبرى را كه از قبيله عاد بود، مراد حضرت هود عليه السّلام است، يعنى حال او و قوم او با معاندان قريش بگو. إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ: چون ترسانيد قوم خود را از عذاب الهى و عقاب سبحانى، بِالْأَحْقافِ: به مكان احقاف و آن زمين ريگستانى بود
«1» امالى شيخ مفيد (ج اسلاميه 1403 ق) مجلس 16 ص 134 روايت 2.
«2» تفسير منهج الصّادقين، ج 8، ص 322، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 12 - صفحه 83
نزديك حضر موت كه در ولايت يمن است مشرف بر درياى عمان و آن محل شجر گويند، و هود عليه السّلام به ايشان مبعوث شد. وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ: در حالتى كه گذشته بودند پيغمبران ترساننده، مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ: از پيش از هود، وَ مِنْ خَلْفِهِ: و از پس او، يعنى حضرت هود اولين پيغمبرى نبود بلكه پيش از او و بعد از او نيز انبياء بر امم خود مبعوث شده و ايشان را به توحيد دعوت كرده بودند، حضرت هود هم مانند آنان دعوت فرمود كه: أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ: آنكه مپرستيد مگر خداى يگانه را، چه او مستحق پرستش باشند نه غير او، إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ: و بدرستى كه مىترسم بر شما، عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ: عذاب روز بزرگ و پر هول را به سبب شآمت شرك و كفر شما.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «21» قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَأْفِكَنا عَنْ آلِهَتِنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «22» قالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ «23» فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ «24» تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّها فَأَصْبَحُوا لا يُرى إِلاَّ مَساكِنُهُمْ كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ «25»
ترجمه
و ياد كن برادر قوم عاد را هنگاميكه بيم داد قوم خود را در بلاد احقاف با آنكه آمدند بيم دهندگان پيش از او و بعد از او كه پرستش نكنيد مگر خدا را همانا من ميترسم بر شما از عذاب روزى بزرگ
گفتند آيا آمدى نزد ما كه برگردانى ما را از معبودهايمان پس بياور براى ما آنچه وعده ميدهى ما را اگر هستى از راستگويان
گفت جز اين نيست كه آن علم نزد خدا است و ميرسانم بشما آنچه را فرستاده شدم بآن ولى من مىبينم شما را گروهى كه نميدانيد
پس چون ديدند آنرا كه ابر پهناورى است رو آورنده بواديهاى آنها
جلد 4 صفحه 654
گفتند اين ابر پهنى است باران دهنده ما را نه چنين است بلكه آن چيزى است كه شتاب ميكرديد بآن بادى است كه در آن عذابى است دردناك
نابود ميكند هر چيزى را بامر پروردگارش پس درآمدند بحاليكه ديده نميشد جز مسكنهاشان اينچنين پاداش ميدهيم گروه گناهكاران را.
تفسير
خداوند متعال دستور فرموده به پيغمبر خود كه يادآورى فرمايد كفّار مكّه را از قصّه هود پيغمبر كه از قبيله عاد بود و عرب اهل يك قبيله را برادر ميخوانند و انذار و تخويف فرمود قوم خود را از عبادت غير خدا در احقاف كه گفتهاند جمع حقف است كه آن تپّه شن طولانى است و بر بلادى از يمن كه در ساحل بحر عمّان بوده باعتبار شنزار بودن غلبه استعمال پيدا كرده و آن ديار باين نام خوانده ميشود در صورتى كه قبل از آنحضرت و بعد از او پيغمبرانى را خداوند فرستاده بود كه مردم را دعوت بتوحيد ميكردند و او فرمود من بر شما از عذاب روز بزرگ پر هول و هراس تاريخى كه در نتيجه اعمال شما پيش مىآيد ميترسم و آنها در جواب گفتند تو آمدى كه ما را از عبادت خدايانمان برگردانى بعبادت خداى ناديده كه خودت ادّعاء ميكنى بوعده و وعيد اگر راست ميگوئى در روز معيّنى آن عذاب را بر ما نازل نما و حضرت در جواب فرمود علم بموعد عذاب نزد خدا است هر وقت مقدّر باشد نازل ميفرمايد وظيفه من فقط ابلاغ رسالت است ولى شما مردم نادانى هستيد كه بوظيفه خودتان عمل نميكنيد پس چون ديدند عذاب موعود را بصورت ابر سياه پهناورى در آسمان كه متوجّه بلاد آنها است گفتند اين ابر عريض باران خوبى بما ميدهد و چون سالها بود باران در بلاد آنها نيامده و بقحطى دچار شده بودند خوشحال شدند و حضرت هود فرمود اشتباه نكنيد اين همان است كه بعجله از من مطالبه مينموديد آن بادى است كه در آن عذاب اليم شما است هلاك و نابود ميكند هر چه را اصابت نمايد از انسان و حيوان و اموال شما و حضرت با اتباعش از آنها كناره كرد و در محوّطهاى از چوب يا نىجاى گزين گرديد و باد آمد و هفت شب و هشت روز ادامه داشت و تپّههاى شن را كنده و بر سر كفّار ريخت و آنها زير شنها ماندند تا مردند و بعدا بدنهاى آنها را آشكار نمود و بدريا پرتاب كرد و به اهل ايمان و
جلد 4 صفحه 655
متعلّقات آنها ابدا آسيبى نرسيد چنانچه از بعضى روايات و بيانات مفسّرين استفاده ميشود و عجب در آنستكه گفتهاند آن باد بحضرت هود عليه السّلام و اهل ايمان هم ميرسيد با آنكه سبك و ملايم با طبع بود كه از آن لذّت ميبردند ولى كفّار را از زمين ميكند و در هوا ميراند بطوريكه مانند ملخ در آسمان مشهود ميگشتند و بزمين ميريختند لذا قمّى ره در ذيل تدمّر كلّ شىء بأمر ربّها فرموده لفظ آيه عامّ و معناى آن خاص است چون آن باد باشياء بسيارى اصابت نمود و نابود ننمود آنها را ولى مال كفار را نابود كرد بتمامى و تمام اين اخبار از هلاك امّتها تحذير و تخويف است براى اين امّت و خدا فرموده امر آنها بجائى رسيد كه جز منازلشان اثرى از آن قوم مشهود نميشد و ترى بصيغه خطاب و نصب مساكن نيز قرائت شده يعنى اگر آنجا بر وى جز منازلشان را نميبينى اين طور مجازات ميكنيم ما گروه كفّار و گناهكاران را كه با انبياء و اولياء خدا مخالفت نمايند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اذكُر أَخا عادٍ إِذ أَنذَرَ قَومَهُ بِالأَحقافِ وَ قَد خَلَتِ النُّذُرُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ مِن خَلفِهِ أَلاّ تَعبُدُوا إِلاَّ اللّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيكُم عَذابَ يَومٍ عَظِيمٍ «21»
و ياد كن براي قوم خود برادر عاد را که حضرت هود باشد زماني که انذار كرد قوم خود را که عاد باشند بالاحقاف در زمين رمل سار و بتحقيق گذشت از پيش از آن انذار كننده و از بعد از آن اينكه عبادت نكنيد مگر خداي متعال را محققا من ميترسم بر شما عذاب روز با عظمتي را.
وَ اذكُر أَخا عادٍ تعبير ببرادر براي اينکه است که حضرت هود از همين
جلد 16 - صفحه 151
قوم عاد بود که بعد از حضرت نوح مبعوث برسالت شد و بين نوح و هود طول زماني فاصله شد زيرا بعد از طوفان تمام هلاك شدند و آنچه بشر در زمان هود دنيا را پر كرده بودند اولاد نوح بودند که او را آدم ثاني گفتند.
إِذ أَنذَرَ قَومَهُ که عاد باشند و جمعيت زياد با ثروت و مكنت بودند و عمارات عاليه داشتند که ميفرمايد: أَ لَم تَرَ كَيفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ إِرَمَ ذاتِ العِمادِ الَّتِي لَم يُخلَق مِثلُها فِي البِلادِ فجر آيه 5 و 6 و 7.
بِالأَحقافِ جمع حقف بياباني که رمل زياد داشته باشد که مثل كوه روي هم ريخته و نزديك دريا و اطراف آن اشجار روئيده که قوم عاد در اطراف آن رملسار بود.
وَ قَد خَلَتِ النُّذُرُ مِن بَينِ يَدَيهِ از آدم و شيث، ادريس، نوح و انبياء بين آنها که تمام انذار ميكردند.
وَ مِن خَلفِهِ مثل صالح، ابراهيم، اسمعيل، لوط، اسحاق، يعقوب، يوسف، شعيب، موسي، هارون، زكريا، يحيي، عيسي و غير اينها اشاره به اينكه در هر عصري انبياء بسيار بودند که انذار ميكردند و انذار هود اينکه بود که:
أَلّا تَعبُدُوا إِلَّا اللّهَ که دعوت ميكرد بتوحيد که اول وظيفه انبياء بوده.
إِنِّي أَخافُ عَلَيكُم عَذابَ يَومٍ عَظِيمٍ ممكن است يوم القيامة باشد يا روزي که بباد هلاك شوند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 21)- قوم عاد و تند باد مرگبار! از آنجا که قرآن مجید بعد از ذکر قضایای کلی به بیان مصداقهای قابل ملاحظه آن میپردازد تا آن کلیات را پیاده کند، در اینجا نیز بعد از شرح حال مستکبران سرکش و هوسران به ذکر داستان قوم عاد که نمونه واضحی از آن است میپردازد.
میگوید: «و (برای این مشرکان مکه) سرگذشت (هود) برادر قوم عاد را یاد آوری کن» (وَ اذْکُرْ أَخا عادٍ).
سپس میافزاید: «در آن هنگام که قومش را در سرزمین احقاف انذار کرد، در حالی که پیامبران بسیاری قبل از او در گذشتههای دور و نزدیک آمدند و به انذار این اقوام پرداختند» (إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ).
اکنون ببینیم محتوای دعوت این پیامبر بزرگ چه بود قرآن میافزاید: به آنها گفت: «جز خداوند یگانه را نپرستید» (أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ).
سپس آنها را تهدید کرده، گفت: «من بر شما از عذاب روز بزرگی میترسم» (إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص154- 155
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم