قوم هود در پاسخ گفتند: آیا تو آمدهای ما را از پرستش بتان که خدایان ما هستند منع کنی؟! پس تو (زود) وعده عذابی را که به ما میدهی بیار اگر راست میگویی.
گفتند: آیا آمده ای تا ما را از [پرستش] معبودانمان بر گردانی، پس اگر راستگویی عذابی که ما را تهدید می کنی بیاور!
گفتند: «آيا آمدهاى كه ما را از خدايانمان برگردانى؟ پس اگر راست مىگويى، آنچه به ما وعده مىدهى [بر سرمان] بياور.»
گفتند: آيا آمدهاى تا ما را از خدايانمان رويگردان سازى؟ اگر راست مىگويى، هر چه به ما وعده دادهاى بياور.
آنها گفتند: «آیا آمدهای که ما را (با دروغهایت) از معبودانمان بازگردانی؟! اگر راست میگویی عذابی را که به ما وعده میدهی بیاور!»
They said, ‘Have you come to turn us away from our gods? Then bring us what you threaten us with, if you are truthful.
They said: Have you come to us to turn us away from our gods; then bring us what you threaten us with, if you are of the truthful ones.
They said: Hast come to turn us away from our gods? Then bring upon us that wherewith thou threatenest us, if thou art of the truthful.
They said: "Hast thou come in order to turn us aside from our gods? Then bring upon us the (calamity) with which thou dost threaten us, if thou art telling the truth?"
معانی کلمات آیه
لتأفكنا: افك: برگرداندن چيزى از حقيقتش. دروغ را بدان جهت افك گويند كه از واقع برگردانده شده است.[۱]
قالُوا أَ جِئْتَنا: گفتند عاديان در جواب او كه اى هود آيا آمدهاى ما را، لِتَأْفِكَنا عَنْ آلِهَتِنا: تا برگردانى ما را از پرستش خدايان ما به تهديد و وعيد، فَأْتِنا بِما تَعِدُنا: پس بياور ما را به آنچه مىترسانى ما را از نزول عذاب، إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ: اگر هستى از راستگويان در اين وعيد.
و ياد كن برادر قوم عاد را هنگاميكه بيم داد قوم خود را در بلاد احقاف با آنكه آمدند بيم دهندگان پيش از او و بعد از او كه پرستش نكنيد مگر خدا را همانا من ميترسم بر شما از عذاب روزى بزرگ
گفتند آيا آمدى نزد ما كه برگردانى ما را از معبودهايمان پس بياور براى ما آنچه وعده ميدهى ما را اگر هستى از راستگويان
گفت جز اين نيست كه آن علم نزد خدا است و ميرسانم بشما آنچه را فرستاده شدم بآن ولى من مىبينم شما را گروهى كه نميدانيد
پس چون ديدند آنرا كه ابر پهناورى است رو آورنده بواديهاى آنها
جلد 4 صفحه 654
گفتند اين ابر پهنى است باران دهنده ما را نه چنين است بلكه آن چيزى است كه شتاب ميكرديد بآن بادى است كه در آن عذابى است دردناك
نابود ميكند هر چيزى را بامر پروردگارش پس درآمدند بحاليكه ديده نميشد جز مسكنهاشان اينچنين پاداش ميدهيم گروه گناهكاران را.
تفسير
خداوند متعال دستور فرموده به پيغمبر خود كه يادآورى فرمايد كفّار مكّه را از قصّه هود پيغمبر كه از قبيله عاد بود و عرب اهل يك قبيله را برادر ميخوانند و انذار و تخويف فرمود قوم خود را از عبادت غير خدا در احقاف كه گفتهاند جمع حقف است كه آن تپّه شن طولانى است و بر بلادى از يمن كه در ساحل بحر عمّان بوده باعتبار شنزار بودن غلبه استعمال پيدا كرده و آن ديار باين نام خوانده ميشود در صورتى كه قبل از آنحضرت و بعد از او پيغمبرانى را خداوند فرستاده بود كه مردم را دعوت بتوحيد ميكردند و او فرمود من بر شما از عذاب روز بزرگ پر هول و هراس تاريخى كه در نتيجه اعمال شما پيش مىآيد ميترسم و آنها در جواب گفتند تو آمدى كه ما را از عبادت خدايانمان برگردانى بعبادت خداى ناديده كه خودت ادّعاء ميكنى بوعده و وعيد اگر راست ميگوئى در روز معيّنى آن عذاب را بر ما نازل نما و حضرت در جواب فرمود علم بموعد عذاب نزد خدا است هر وقت مقدّر باشد نازل ميفرمايد وظيفه من فقط ابلاغ رسالت است ولى شما مردم نادانى هستيد كه بوظيفه خودتان عمل نميكنيد پس چون ديدند عذاب موعود را بصورت ابر سياه پهناورى در آسمان كه متوجّه بلاد آنها است گفتند اين ابر عريض باران خوبى بما ميدهد و چون سالها بود باران در بلاد آنها نيامده و بقحطى دچار شده بودند خوشحال شدند و حضرت هود فرمود اشتباه نكنيد اين همان است كه بعجله از من مطالبه مينموديد آن بادى است كه در آن عذاب اليم شما است هلاك و نابود ميكند هر چه را اصابت نمايد از انسان و حيوان و اموال شما و حضرت با اتباعش از آنها كناره كرد و در محوّطهاى از چوب يا نىجاى گزين گرديد و باد آمد و هفت شب و هشت روز ادامه داشت و تپّههاى شن را كنده و بر سر كفّار ريخت و آنها زير شنها ماندند تا مردند و بعدا بدنهاى آنها را آشكار نمود و بدريا پرتاب كرد و به اهل ايمان و
جلد 4 صفحه 655
متعلّقات آنها ابدا آسيبى نرسيد چنانچه از بعضى روايات و بيانات مفسّرين استفاده ميشود و عجب در آنستكه گفتهاند آن باد بحضرت هود عليه السّلام و اهل ايمان هم ميرسيد با آنكه سبك و ملايم با طبع بود كه از آن لذّت ميبردند ولى كفّار را از زمين ميكند و در هوا ميراند بطوريكه مانند ملخ در آسمان مشهود ميگشتند و بزمين ميريختند لذا قمّى ره در ذيل تدمّر كلّ شىء بأمر ربّها فرموده لفظ آيه عامّ و معناى آن خاص است چون آن باد باشياء بسيارى اصابت نمود و نابود ننمود آنها را ولى مال كفار را نابود كرد بتمامى و تمام اين اخبار از هلاك امّتها تحذير و تخويف است براى اين امّت و خدا فرموده امر آنها بجائى رسيد كه جز منازلشان اثرى از آن قوم مشهود نميشد و ترى بصيغه خطاب و نصب مساكن نيز قرائت شده يعنى اگر آنجا بر وى جز منازلشان را نميبينى اين طور مجازات ميكنيم ما گروه كفّار و گناهكاران را كه با انبياء و اولياء خدا مخالفت نمايند.
(آیه 22)- اما این قوم لجوج سرکش در برابر این دعوت الهی ایستادگی کردند، و به هود «گفتند: آیا تو به سوی ما آمدهای که ما را با دروغهایت از خدایانمان برگردانی» (قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَأْفِکَنا عَنْ آلِهَتِنا).
«پس اگر راست میگوئی عذابی را که به ما وعده میدهی بیاور»! (فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: