رعایت سطح مخاطب عام متوسط است
مختصر نویسی متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اسرافیل: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۳: سطر ۳:
  
 
==واژه شناسی==
 
==واژه شناسی==
واژه إسرافیل را به صورت‌هاى دیگرى نیز از قبیل «اسرافین»، «سرافین» و «سرافیل» ذكر كرده‌اند.<ref> لسان‌العرب، ج‌ 5، ص‌ 245؛ مجمع‌البحرین، ج‌ 2، ص‌ 366، «سرفل»؛ تاج‌العروس، ج‌ 23، ص‌ 431، «سرف».</ref> برخى واژه إسرافیل را رباعى و گروهى با اصلى دانستن همزه، آن را خماسى مى‌دانند.<ref> لسان‌العرب، ج‌ 5، ص‌ 245، «سرفل»؛ ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.</ref>
 
 
 
بیشتر لغت‌دانان اسرافیل را واژه‌اى غیرعربى دانسته‌اند؛<ref> تاج‌العروس، ج‌ 23، ص‌ 431، «سرف»؛ المعرب، ج‌ 1، ص‌ 97؛ ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.</ref> برخى آن را برگرفته از سریانى و مركب از اسرا (بنده) و ایل (خدا) مى‌دانند.<ref> لغت‌نامه، ج‌ 2، ص ‌1925، «اسرافیل».</ref> نام‌هاى دیگر اسرافیل (عبدالله<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 15، ص‌ 352.</ref>، عبیداللّه <ref> همان، ج‌ 56، ص‌ 250. </ref>، عبدالرحمن<ref> الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 225.</ref>) نیز با این معنا انطباق دارند. در روایاتى به نقل از پیامبر صلى الله علیه و آله، [[امام سجاد]] علیه‌السلام، صحابه و تابعان گفته شده است: هر اسم مركبى كه بخش دوم آن واژه ایل باشد (مانند [[جبرئیل]]، [[میكائیل]] و [[عزرائیل]]) به نحوى بندگى خدا را مى‌رساند.<ref> همان؛ ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.</ref>
 
بیشتر لغت‌دانان اسرافیل را واژه‌اى غیرعربى دانسته‌اند؛<ref> تاج‌العروس، ج‌ 23، ص‌ 431، «سرف»؛ المعرب، ج‌ 1، ص‌ 97؛ ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.</ref> برخى آن را برگرفته از سریانى و مركب از اسرا (بنده) و ایل (خدا) مى‌دانند.<ref> لغت‌نامه، ج‌ 2، ص ‌1925، «اسرافیل».</ref> نام‌هاى دیگر اسرافیل (عبدالله<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 15، ص‌ 352.</ref>، عبیداللّه <ref> همان، ج‌ 56، ص‌ 250. </ref>، عبدالرحمن<ref> الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 225.</ref>) نیز با این معنا انطباق دارند. در روایاتى به نقل از پیامبر صلى الله علیه و آله، [[امام سجاد]] علیه‌السلام، صحابه و تابعان گفته شده است: هر اسم مركبى كه بخش دوم آن واژه ایل باشد (مانند [[جبرئیل]]، [[میكائیل]] و [[عزرائیل]]) به نحوى بندگى خدا را مى‌رساند.<ref> همان؛ ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.</ref>
  

نسخهٔ ‏۱۱ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۵۹

فرشته‌اى مقرب، ابلاغ‌كننده فرمان الهى به دیگر فرشتگان، دمنده صور و از حاملان عرش الهى در قیامت.

واژه شناسی

بیشتر لغت‌دانان اسرافیل را واژه‌اى غیرعربى دانسته‌اند؛[۱] برخى آن را برگرفته از سریانى و مركب از اسرا (بنده) و ایل (خدا) مى‌دانند.[۲] نام‌هاى دیگر اسرافیل (عبدالله[۳]، عبیداللّه [۴]، عبدالرحمن[۵]) نیز با این معنا انطباق دارند. در روایاتى به نقل از پیامبر صلى الله علیه و آله، امام سجاد علیه‌السلام، صحابه و تابعان گفته شده است: هر اسم مركبى كه بخش دوم آن واژه ایل باشد (مانند جبرئیل، میكائیل و عزرائیل) به نحوى بندگى خدا را مى‌رساند.[۶]

برخى دیگر احتمال داده‌اند مأخذ این واژه، لغت عبرىِ «سرافیم» باشد[۷] كه بر اساس تورات، نام جمعى از فرشتگان است كه بر بالاى كرسى خداوند ایستاده و داراى 6 بال هستند كه با دو بال روى خود را و با دو بال دیگر پاهاى خود را پوشانیده‌اند و با دو بال دیگر پرواز مى‌كنند و هنگام آواز جمله «قدّوس قدّوس، پروردگارِ لشكرهاست، تمامى زمین از جلال او مملو است» را بر زبان مى‌آورند.[۸]

اما اندكى توجه روشن مى‌سازد كه لغت سرافیم در زبان عبرى به رغم برخى شباهت‌هاى لفظى و وصفى، تفاوت‌هاى آشكارى با واژه اسرافیل در فرهنگ اسلامى دارد:

  1. سرافیم جمع و در تورات به معناى گروهى از فرشتگان مقرب است و اسرافیل مفرد و در فرهنگ اسلامى نام فرشته‌اى مقرب.
  2. در فرهنگ اسلامى مسئولیت اسرافیل، ابلاغ پیام الهى به دیگر فرشتگان[۹] و دمیدن در صور معرفى شده است؛ ولى در تورات نه تنها فرشتگان تسبیح‌گوى سرافیم چنین مسئولیت‌هایى ندارند بلكه از هیچ فرشته‌اى حتى با لفظى دیگر براى چنین مسئولیتى نامى به میان نیامده است.


اسرافیل در قرآن

واژه اسرافیل در قرآن كریم نیامده است؛ اما مفسران در ذیل آیات بسیارى از این فرشته سخن گفته‌اند:

  1. نفخ صور و دمیدن در ناقور. (سوره نمل/27،87؛ سوره زمر/39،68؛ سوره انعام/6، 73؛ سوره كهف/18، 99[۱۰]؛ سوره مدثر/ 74، 8)
  2. دعوت و ندا. (سوره روم/30، 25 و 27؛ سوره ق/50،41‌ـ‌42) طبق نظر مفسران مقصود از دعوت و ندا دمیدن اسرافیل در صور است.[۱۱]
  3. برانگیخته شدن در قیامت.[۱۲] (سوره نازعات/ 79، 6‌ـ‌7؛ سوره انعام/6، 94)
  4. در ذیل آیات «دَنَا فَتَدَلَّى... وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى» (سوره نجم/53، 8‌ـ‌13)، «وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ» (سوره تكویر/81‌، 23)، مفسران روایاتى را ذكر كرده‌اند كه در آن‌ها اسرافیل داراى عظمتى بیشتر از جبرئیل وصف شده است.[۱۳]

افزون بر این در ذیل برخى از آیات نیز به مناسبت خاصى از اسرافیل سخن به میان آمده است؛ مانند پیوستن ذریه مؤمنان به ایشان[۱۴] در قیامت، (سوره طور/52،21) شادكامى بهشتیان[۱۵] (سوره روم/30، 15) و فرستادن فرشته پیامبر براى فرشتگان بر فرض زندگى آن‌ها در زمین.[۱۶] (سوره اسراء/17،95)

جایگاه إسرافیل

بر اساس روایات، اسرافیل ولىّ لوح محفوظ[۱۷] و واسطه امین بین خداوند و سه فرشته برگزیده دیگر معرفى شده است[۱۸] و بر این نكته تصریح شده كه وحى خدا بر جبرئیل توسط او ابلاغ مى‌گردد.[۱۹]

بر اساس این روایات فرمان‌ها و وحى الهى در لوح محفوظ ظاهر مى‌شود و اسرافیل آن را به دیگر فرشتگان ابلاغ مى‌كند. علامه مجلسى در ذیل روایات پیشگفته، از برخى نقل مى‌كند كه وى بر اساس روایتى، همه فرشتگان لوح را تحت امر و پیرو اسرافیل دانسته‌ است.[۲۰]

در روایتى دیگر علم جبرئیل از میكائیل، و علم میكائیل برگرفته از اسرافیل و دانش اسرافیل از لوح محفوظ معرفى شده است[۲۱] و در سلسله سند روایات قدسى نیز پیامبر سخن خداوند را از جبرئیل و او از میكائیل و میكائیل از اسرافیل و او از لوح و لوح از قلم و در نهایت آن را از خداوند نقل مى‌كند؛[۲۲] همچنین در روایات از نگاشته شدن قرآن[۲۳] و نامى از اسماى الهى[۲۴] و 4 حرف از حروف گشایش امور بر پیشانى اسرافیل[۲۵] گزارش‌هایى ارائه شده و در دعا،[۲۶] تعقیقات[۲۷] و حرزهاى بسیارى[۲۸] از او نام برده شده است.

در بسیارى از روایات نیز براى اسرافیل جایگاهى والاتر از سایر فرشتگان برگزیده تصویر شده و با تعابیرى مانند نزدیك‌ترین فرشته به خداوند،[۲۹] نزدیك‌ترین مخلوق‌ها به خداوند،[۳۰] دربان پروردگار[۳۱] و اولین فرشته‌اى كه پس از حجاب‌هاست[۳۲] و سید ملائكه[۳۳] از او یاد شده است.

این گونه روایات با نظر به نقش هر یك از فرشتگان برگزیده قابل تبیین است زیرا بدون احیا كه بر عهده اسرافیل است زمینه‌اى براى ایفاى نقش تعلیم و روزى دادن و اماته كه به ترتیب بر عهده جبرئیل و میكائیل و عزرائیل است[۳۴] نمى‌ماند.

بر اساس ظاهرِ گونه‌هایى از روایات، اسرافیل با جبرئیل و میكائیل همسان و این سه از گرامى‌ترین آفریده‌ها نزد خداوند،[۳۵] آفریده شده از گوهرى واحد،[۳۶] از رؤساى فرشتگان[۳۷] و هر سه از كروبیان فرشتگان مقرب هستند.[۳۸]

شایان ذكر است كه فضیلت‌هاى مشترك یاد شده در پاره‌اى از این ‌روایات و به دنبال آن فرشتگان برخوردار از آن‌ها مى‌توانند داراى مراتب باشند بنابراین بین این روایات و روایاتى كه مفاد آن‌ها برترى اسرافیل بر سایر فرشتگان برگزیده است، تنافى نیست. در برخى روایات نام اسرافیل پس از جبرئیل و میكائیل ذكر شده[۳۹] یا مقام و جایگاه آن دو برتر دانسته شده است.[۴۰]

ویژگى اسرافیل

فرشتگان داراى بال‌هاى دوگانه، سه‌گانه و چهارگانه‌اند: « أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ» (سوره فاطر/35، 1) در برخى از روایات اسرافیل داراى 4 بال معرفى شده است.[۴۱]

برابر روایات اسرافیل فرشته‌اى بسیار بزرگ، باشكوه و داراى قدرت فراوان است. ابن‌عباس در روایتى مبسوط مى‌گوید: اسرافیل داراى قدرت 7 زمین، كوه‌ها، بادها، درندگان و سراپاى وجود او برخوردار از شعور، قدرت بیان و زبان است كه خداوند را به هزار هزار لغت تسبیح مى‌گوید... و اسرافیل در هر شبانه روز سه بار به جهنم نگریسته، مى‌گرید... میكائیل 500 سال پس از اسرافیل و جبرئیل 500‌ سال پس از میكائیل آفریده شده است.[۴۲]

ذوالقرنین او را همانند مردى جوان، سفید چهره، زیبا صورت و داراى لباسى سپید معرفى كرده است.[۴۳] او در هنگام نزول بر حضرت ابراهیم و حضرت لوط با هیبتى نیكو و لباس و عمامه‌اى سفید نمایان شده است.[۴۴] چشمانش همانند دو كوكب درّى (ستاره درخشان) دانسته شده است.[۴۵] این ‌گونه اوصاف برگرفته از نحوه تمثل اسرافیل در برابر وصف كنندگان یا حاكى از عظمت و مرتبه وجودى اوست كه به ‌صورت تشبیه معقول به محسوس بیان شده است.

مسئولیت و مأموریت اسرافیل

بخشى از آیات، مربوط به مسئولیت‌هاى فرشتگان در نظام آفرینش است: «جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا» (سوره فاطر/35، 1) كه مصداق آن 4 فرشته برگزیده معرفى شده‌اند[۴۶] و در ذیل آیه «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا» (سوره نازعات/79، 5) برابر روایات، جبرئیل موكَل وحى الهى، بادها و لشكرها، میكائیل موكَل باران و نباتِ زمین، اسرافیل مأمور رساندن فرمان الهى به ایشان و عزرائیل مأمور گرفتن جان‌ها معرفى شده ‌است.[۴۷]

در آیات بعد تنها به نفخ در صور اشاره شده ‌است:[۴۸] «وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ...» (سوره زمر/39، 68) دمیدن در صور مهم‌ترین مسئولیت اسرافیل است. بیشتر مفسران شیعى و برخى از مفسران اهل ‌سنت بر اساس روایات تفسیرى[۴۹] دمیدن در صور را دو بار دانسته‌اند كه در پى نفخه نخست، همگان مى‌میرند و در پى نفخه دوم براى حضور در قیامت زنده مى‌شوند؛[۵۰] اما برخى به استناد تعابیر قرآنى «فَزَع، صَعق و احیاء» و برابر پاره‌اى از روایات آن را سه بار و برخى 4 بار (فزع، صعق، احیاء و جمع) دانسته‌اند.[۵۱] (‌=>‌نفخ‌ صور)

اسرافیل یكى از 8 حامل عرش الهى در قیامت دانسته شده است:[۵۲] « وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ»(سوره حاقه/69، 17) بر اساس بسیارى از روایات، وى از حاملان عرش الهى است.[۵۳]

در روایتى پس از اشاره به عبادت به دور از خستگى فرشتگان حامل عرش، نام اسرافیل و مسئولیت وى در نفخ صور ذكر شده است.[۵۴] شارحان، این سخن را ذكر خاص پس از عام و دلیل آن را فضیلت و اهمیت این مسئولیت وى دانسته‌اند.[۵۵]

برابر روایات در مورد آیه «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ» (سوره بقره/2، 34) اسرافیل اولین كسى بود كه براى خدا و بر حضرت آدم سجده كرد.[۵۶] بر اساس روایتى از امام صادق علیه‌السلام در ذیل آیه «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ × ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ» (سوره فجر/89‌، 27‌ـ‌28) در هنگام مرگ مؤمن، پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل ‌بیت علیهم‌السلام و فرشتگان برگزیده، از جمله اسرافیل حضور یافته و بر اساس درخواست امیرمؤمنان علیه‌السلام همگى به فرشته مرگ توصیه مى‌كنند كه با او به مدارا رفتار شود.[۵۷]

مورد دیگر درباره مژده ‌دادن به حضرت ‌ابراهیم است: «وَلَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُـشْرَى» (سوره هود/11، 69) بر اساس روایات، فرشتگانى كه براى بشارت فرزند نزد ابراهیم فرستاده شده‌اند سه،[۵۸][۵۹] 9 یا 11[۶۰] تن بوده‌اند كه در همه موارد اسرافیل یكى از آنان گزارش شده است. این فرشتگان به دلیل آیات بعد مأمور عذاب قوم لوط نیز بوده‌اند.

در تفسیر آیه معراج پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله: «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ» (سوره اسراء/17، 1) از همراهى اسرافیل و دو فرشته برگزیده دیگر، جبرئیل و میكائیل با پیامبر سخن گفته شده است؛[۶۱] همچنین در ذیل آیه «قُل لَّوْ كَانَ فِي الأَرْضِ مَلآئِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ» (سوره اسراء/17، 95) بر اساس روایتى اسرافیل بر پیامبر ‌اكرم صلى الله علیه و آله نازل و از سوى خداوند او را بین پیامبرىِ همراه با سلطنت و شوكت ظاهرى و پیامبرىِ همراه با عبودیت، مخیر ساخت و پیامبر به اشارت جبرئیل بندگى را برگزید. در این روایت جبرئیل بر رفعت درجه اسرافیل تأكید كرده است.[۶۲]

برخى از مفسران در ذیل آیه «يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ» (سوره نبا/78، 38) كه حضور فرشتگان را در قیامت گزارش مى‌كند از حضور ویژه اسرافیل سخن گفته‌اند.[۶۳] بر اساس روایتى از پیامبر صلى الله علیه و آله در ذیل آیه «وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» (سوره طور/52، 21) اسرافیل با سه حلّه از نور براى پوشش به نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام آمده، او را براى حضور در محشر فرامى‌خواند.[۶۴]

در ذیل آیه «فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ» (سوره روم/30، 15) یكى از عوامل شادكامى بهشتیان، خواندن اسرافیل با آوازى بسیار خوش معرفى شده است. زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل از همه الحان، برتر است[۶۵] و به هنگام آواز اسرافیل، درختان و حوریان و پرندگان بهشتى نیز با وى همنوا شده او را همراهى مى‌كنند[۶۶] و به نقل كشف‌الاسرار وى براى بهشتیان، قرآن مى‌خواند.[۶۷] شاید بتوان گفت زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل و همنوا شدن درختان و حوریان و پرندگان بهشتى با وى از آن روست كه آواز او، آواز احیا و زندگى‌آفرین است.

افزون بر موارد پیشگفته، برابر روایات، اسرافیل داراى مأموریت‌هاى دیگرى است؛ مانند: مؤذن اهل آسمان،[۶۸] احیاى اصحاب كهف،[۶۹] احیاى جرجیس پس از سوزانده شدن جسد وى بدست پادشاه زمان.[۷۰]

فرجام اسرافیل

مفسران برابر روایات، اسرافیل و سه فرشته برگزیده دیگر (جبرئیل، میكائیل و عزرائیل) را مصداق مستثنا در آیه «وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ» (سوره زمر/39، 68 و نیز سوره نمل/27،87) به هنگام نفخ صور و از مرگ بر كنار دانسته‌اند؛[۷۱] اما در نهایت اسرافیل نیز همچون فرشتگان برگزیده دیگر طعم مرگ را خواهد چشید؛ طبق برخى روایات پس از دمیدن نخست و مرگ همگان، خداوند یا عزرائیل ابتدا جان جبرئیل سپس میكائیل و در پایان اسرافیل و[۷۲] برابر روایتى ابتدا جان اسرافیل سپس دو فرشته دیگر را مى‌گیرد و خود عزرائیل نیز قبض روح مى‌شود.[۷۳]

برابر روایت دیگر به نقل از امام على ‌بن ‌الحسین علیهماالسلام همه اهل آسمان بر اثر نفخه ‌نخست مى‌میرند و اسرافیل آخرین كسى است كه قبض روح مى‌شود.[۷۴] نكته اخیر در روایت و نیز برخى منابع ذكر شده است.[۷۵] به نظر برخى مرگ مجردات مانند ملائكه به معناى محو نسبتِ وجود آن‌ها به ماهیاتشان است.[۷۶]

در روایتى اسرافیل به ‌عنوان اولین كسى كه زنده مى‌شود[۷۷] معرفى‌ شده و در روز قیامت نیز پس از لوح و قلم اولین فرشته‌اى است كه در مورد ابلاغ فرمان خدا از او پرسش مى‌شود.[۷۸] با توجه به مسئولیت مهم اسرافیل در احیا شاید سر این كه او آخرین فردى است كه قبض روح مى‌شود و اولین كسى است كه زنده مى‌شود، این باشد كه وى مجراى افاضه حیات از ناحیه خداوند به سایر موجودات است.

پانویس

  1. تاج‌العروس، ج‌ 23، ص‌ 431، «سرف»؛ المعرب، ج‌ 1، ص‌ 97؛ ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.
  2. لغت‌نامه، ج‌ 2، ص ‌1925، «اسرافیل».
  3. بحارالانوار، ج‌ 15، ص‌ 352.
  4. همان، ج‌ 56، ص‌ 250.
  5. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 225.
  6. همان؛ ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.
  7. الملائكه، ص 45؛ المعرب، ص 97ـ98؛ دائرة‌المعارف الاسلامیه، ج‌ 2، ص‌ 113.
  8. كتاب مقدس، اشعیاء نبى، 6: 2‌ـ‌7.
  9. التوحید، ص‌ 264؛ مجمع‌البیان، ج ‌10، ص‌ 652.
  10. روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 363.
  11. مجمع البیان‌، ج‌ 8‌، ص‌ 47‌؛ ج‌ 9‌، ص‌ 226‌؛ التفسیر‌الكبیر، ج‌ 28، ص‌ 188؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 15.
  12. مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 653‌؛ روض‌الجنان، ج‌ 7، ص‌ 380.
  13. البرهان، ج‌ 5، ص‌ 199‌ـ‌200؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 9، ص‌ 157.
  14. تفسیر فرات الكوفى، ص‌ 445.
  15. كشف‌الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 440.
  16. تفسیر قمى، ج‌ 2، ص‌ 27.
  17. عالم الملائكه، ص‌ 63؛ البدایة والنهایه، ج‌ 1، ص‌ 59.
  18. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 230؛ بحارالانوار، ج‌ 56، ص‌ 260.
  19. بحارالانوار، ج ‌54، ص‌ 366، 368؛ التوحید، ص‌ 264.
  20. بحارالانوار، ج‌ 54، ص‌ 319؛ التفسیر الكبیر، ج‌ 2، ص‌ 162.
  21. الاختصاص، ص‌ 45.
  22. همان،؛ بحارالانوار، ج‌ 39، ص‌ 246؛ وسائل‌الشیعه، ج‌ 8‌، ص‌ 42، 86؛ ج‌ 27، ص‌ 187.
  23. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 123.
  24. بحارالانوار، ج‌ 56، ص‌ 253.
  25. الخصال، ج‌ 2، ص‌ 510؛ اعلام القرآن، ص‌ 89.
  26. بحارالانوار، ج‌ 87، ص‌ 213؛ ج‌ 86، ص‌ 316؛ ج‌ 90، ص‌ 261‌ـ‌262.
  27. همان، ج‌ 56، ص‌ 93، 253؛ ج ‌83، ص‌ 75، 88.
  28. همان، ج‌ 83، ص‌ 311؛ ج‌ 87، ص‌ 191.
  29. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 269؛ بحارالانوار، ج ‌55، ص‌ 44.
  30. تفسیر قمى، ج 2، ص 28؛ بحارالانوار، ج 18، ص 327.
  31. تفسیر قمى، ج 2، ص 27؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 230.
  32. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 229؛ ریاض السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.
  33. بحارالانوار، ج‌ 40، ص‌ 47.
  34. روض‌الجنان، ج‌ 20، ص‌ 133؛ عجائب المخلوقات، ص‌ 260‌ـ‌261.
  35. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 230.
  36. بحارالانوار، ج‌ 56، ص‌ 175.
  37. همان، ج 9، ص 339؛ ج‌ 10، ص‌ 86‌؛ الاختصاص، ص‌ 46؛ اعلام القرآن، ص‌ 89‌.
  38. المفصل، ج‌ 2، ص‌ 269.
  39. الخصال، ج‌ 1، ص‌ 225؛ ج‌ 2، ص‌ 457.
  40. ریاض السالكین، ج‌ 1، ص‌ 86.
  41. الدر‌المنثور، ج‌ 7‌، ص‌ 253‌؛ بحارالانوار، ج ‌56‌، ص‌ 262.
  42. البرهان، ج‌ 5، ص‌ 200‌ـ‌201.
  43. تفسیر عیاشى، ج‌ 2، ص‌ 347.
  44. همان، ص‌ 153، 155.
  45. الدرالمنثور، ج‌ 7، ص‌ 253.
  46. تفسیر قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 204.
  47. مجمع‌البیان، ج ‌10، ص ‌652‌؛ روض‌الجنان، ج‌ 20، ص‌ 133؛ المیزان، ج‌ 20، ص‌ 180.
  48. روض‌الجنان، ج‌ 20، ص‌ 134.
  49. جامع‌البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 41؛ مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 653.
  50. التبیان، ج‌ 4، ص‌ 174؛ مجمع‌البیان، ج‌ 4، ص‌ 496؛ تفسیر‌قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 159.
  51. مجمع‌البیان، ج 6‌، ص 766؛ المیزان، ج 17، ص 293؛ روح‌البیان، ج‌ 8‌، ص‌ 138‌ـ‌139.
  52. الدرالمنثور، ج‌ 7، ص‌ 258، 276؛ عالم الملائكه، ص ‌61‌.
  53. ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 84‌ـ‌85‌؛ الدرالمنثور، ج‌ 7، ص‌ 276؛ ج‌ 8‌، ص‌ 270.
  54. صحیفه سجادیه، دعاى 3.
  55. ریاض‌السالكین، ج‌ 1، ص‌ 85‌.
  56. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 123؛ البدایة والنهایه، ج‌ 1، ص‌ 59؛ التعریف والاعلام، ص‌ 57.
  57. تفسیر فرات الكوفى، ص‌ 553.
  58. جامع‌البیان، مج‌ 7، ج‌ 12، ص ‌89‌؛ روض‌الجنان، ج ‌10، ص‌ 300؛ بحارالانوار، ج‌ 12، ص‌ 88‌.
  59. تفسیر عیاشى، ج‌ 2، ص‌ 153، 155؛ مجمع‌البیان، ج‌ 5، ص‌ 272؛ بحارالانوار، ج‌ 12، ص 88‌.
  60. روض‌الجنان، ج‌ 10، ص‌ 300؛ بحارالانوار، ج‌ 12، ص‌ 88‌.
  61. تفسیر قمى، ج‌ 2، ص‌ 3.
  62. همان، ص‌ 27‌؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ 1، ص‌ 58‌؛ الایمان بالملائكه، ص‌ 90‌ـ‌91.
  63. روض‌الجنان، ج‌ 12، ص‌ 152.
  64. تفسیر فرات الكوفى، ص‌ 445.
  65. روض‌الجنان، ج‌ 15، ص‌ 247.
  66. تفسیر قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 10.
  67. كشف‌الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 440.
  68. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 229‌ـ‌230.
  69. بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 417.
  70. بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 447.
  71. تفسیر قرطبى، ج‌ 13، ص‌ 160؛ روض‌الجنان، ج‌ 15، ص‌ 81‌.
  72. البرهان، ج 4، ص 730‌ـ‌731؛ روض‌الجنان، ج‌ 15، ص‌ 81‌.
  73. كشف‌الاسرار، ج‌ 8‌، ص‌ 436؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 15، ص‌ 182.
  74. البرهان، ج‌ 4، ص‌ 729.
  75. تفسیر قمى، ج‌ 2، ص‌ 255.
  76. اسفار، ج‌ 9، ص‌ 278.
  77. البرهان، ج‌ 4، ص‌ 731؛ روح‌البیان، ج ‌8‌، ص‌ 138‌ـ‌139؛ البدایةوالنهایه، ج‌ 1، ص‌ 59‌.
  78. بحارالانوار، ج‌ 7، ص‌ 281.

منبع

منبع این مقاله، مدخل اسرافیل از على محمدى‌آشنانى در دائرة المعارف قرآن کریم(جلد 3، صفحه 212-220) است که در آن تصرفاتی صورت گرفته است.