آیه 6 سوره انفطار: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ|سو...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۲۹۳: | سطر ۲۹۳: | ||
* محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه. | * محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه. | ||
− | + | ==عکس نوشته ها== | |
+ | [[پرونده:Quran 82-6.jpg|400px|thumb|center|طرح از موسسه اهل بیت علیهم السلام- ([[:رده:عکس نوشته های قرآنی موسسه اهل البیت|سایر عکس نوشته های این موسسه]])]] | ||
[[رده:آیات سوره انفطار]] | [[رده:آیات سوره انفطار]] | ||
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | [[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | ||
[[رده:آیات دارای شان نزول]] | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ ۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۳۳
<<5 | آیه 6 سوره انفطار | 7>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای انسان، چه باعث شد که به خدای کریم بزرگوار خود مغرور گشتی (و نافرمانی او کردی).
ای انسان! چه چیزی تو را به پروردگار بزرگوارت مغرور کرده است؟
اى انسان، چه چيز تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته؟
اى آدمى، چه چيز تو را به پروردگار كريمت مغرور كرده است؟
ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«مَا غَرَّکَ»: چه چیز تو را فریفته است؟ چه چیز مغرورت ساخته است؟ این پرسش، بیانگر تهدید شدیدی، و در عین حال توأم با نوعی لطف و محبّت است. «الْکَرِیمِ»: عظیم. بزگوار (نگا: المراغی).
نزول
این آیه درباره اسود بن کلدة الجمحى نازل گردیده که خیال سوء قصد نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله داشته است ولى نتوانست منظور خویش را عملى سازد و خداوند هم او را در این خیال سوء مورد مؤاخذه قرار نداد و درباره او این آیة نازل گردید و نیز گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل شده و همچنین گویند: آیه مزبور براى جمیع کفار عمومیت خواهد داشت.[۱]
عکرمه گوید: این آیه درباره أبی بن خلف نازل شده است.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ «6» الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ «7» فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ «8» كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ «9» وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ «10» كِراماً كاتِبِينَ «11» يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ «12»
جلد 10 - صفحه 407
اى انسان! چه چيز تو را در برابر پروردگار بزرگوارت مغرور و فريب داده است؟ همان كه تو را آفريد و (اندامت را) استوار ساخت و متعادل كرد. و به هر صورت كه خواست، تو را تركيب كرد. با اين همه، (شما روز) جزا را دروغ مىپنداريد. در حالى كه قطعاً بر شما نگهبانانى (از فرشتگان) گمارده شدهاند. نويسندگانى بزرگوار، كه به آنچه انجام مىدهيد آگاهند.
نکته ها
«غر» از «غرور» به معناى غفلت، فريب و مغرور، «سواك» به معناى استوارى و استقامت و دورى از اعوجاج است و «فَعَدَلَكَ» بيانگر تعادل و توازن ميان اعضا و جوارح انسان است.
به عمل خود تكيه كنيد نه بر كرم خداوند، انبيا از كرم خدا آگاه بودند امّا اهل عمل بودند.
خداوند كريم است: «بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» فرشتگان مأمور او كريماند: «كِراماً كاتِبِينَ» رسولان او كريماند: «رَسُولٍ كَرِيمٍ» «1» كتاب او كريم است: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ» «2» و پاداش او كريمانه است. «أَجْرٍ كَرِيمٍ» «3»
خداوند كريم است؛ هم گناهان را مىبخشد، هم عيبها را مىپوشاند و هم پاداش را چند برابر مىدهد.
پیام ها
1- انسان، موجودى غافل و فريب خورده است و خود را از عواقب كار و قهر خدا در امان مىپندارد. «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ»
2- چرا انسان با آن همه نياز و ضعف، مغرور باشد؟ «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ»
3- بدترين نوع كبر و غرور، آن است كه در برابر پروردگار كريم و هستى بخش باشد. «غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ الَّذِي خَلَقَكَ»
4- غرور و غفلت انسان، سوء استفاده از لطف و كرم و پردهپوشى خداست. «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ»
«1». حاقّه، 40.
«2». واقعه، 77.
«3». يس، 11.
جلد 10 - صفحه 408
5- لطف و كرم ابتدايى خدا تنها نسبت به مؤمنان نيست، بلكه نسبت به همه انسانهاست. يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ .... بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ
6- غرور انسان، بيانگر غفلت او از نعمتهاى الهى و عظمت آفريدگار است. «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ»
7- درمان غرور، توجّه به الطاف كريمانه است. الْكَرِيمِ ... خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ
8- آفرينش، نشانه قدرت، «خَلَقَكَ» تسويه، نشانه حكمت، «فَسَوَّاكَ» و اعتدال، دليل علم او به تمام نيازهاست. «فَعَدَلَكَ»
9- آفرينش انسان و هماهنگى و تعادل ميان اعضاى او، جلوهاى از كرم خداوند است. «الْكَرِيمِ الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ»
10- تنوّع شكل و قيافه انسانها، براساس خواستِ حكيمانه خداوند است. «فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ»
11- براى شكستن غرور، بايد نعمتهاى الهى را پىدرپى گوشزد كرد. «خَلَقَكَ، فَسَوَّاكَ، فَعَدَلَكَ، رَكَّبَكَ»
12- آنكه در دنيا تو را آفريد، در آخرت نيز تو را خلق مىكند، پس تكذيب چرا؟
«كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ»
13- كسى كه به دنيا مغرور شود، آخرت را انكار مىكند. «غَرَّكَ- تُكَذِّبُونَ»
14- گرچه شما قيامت را منكر مىشويد، ولى فرشتگان كار خود را انجام مىدهند. تُكَذِّبُونَ ... إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ
15- فرشتگان متعدّد، مسئول حفظ و حراست از انسانها هستند. «لَحافِظِينَ»
16- فرشتگان، مسئول ثبت و ضبط كارهاى انسانند. «كِراماً كاتِبِينَ»
17- فرشتگانِ مراقب، در ثبت اعمال برخوردى كريمانه دارند. «كِراماً كاتِبِينَ»
18- فرشتگان هم متعدّدند، هم تيزبين و هم ريزبين. «يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ»
19- توجّه به ثبت اعمال توسط فرشتگان معصوم، سبب حيا و تقواى انسان مىشود. «يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 409
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ «6»
يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ: خطاب متوجه به نوع انسان. ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ:
چه چيز مغرور ساخت تو را به پروردگار بزرگوار خود كه كافر شدى و عصيان نمودى.
تنبيه- آيه را اشاراتى است: 1- ذكر كرم جهت مبالغه است در منع از اغترار. چه محض كرم، مقتضى اهمال ظالم و تسويه دوست و دشمن و مطيع و عاصى نيست. چه جاى آنكه صفت قهر و انتقام به آن منضم شود. 2- اشعار است به آنچه شيطان انسان را به آن مغرور ساخته و به او گويد آنچه مىخواهى بكن كه پروردگار كريم و رحيم است. هيچ كس را عذاب نكند و به عقوبت عجله ننمايد. 3- دال است بر آنكه كثرت كرم او موجب و مستدعى كوشش است در طاعت. نه انهماك در معصيت او به جهت غرور به كرم سبحانى يعنى فضل و عنايت منعم حقيقى به انعام و افضال موجب سپاسدارى و شكرگزارى او خواهد بود نه آنكه به عكس باعث بر كفران و حق ناشناسى گردد. و البته اين طريق، غايت جهل و خلاف وجدان خواهد بود و لذا حضرت رسالت وقتى اين آيه تلاوت نمود، فرمود: غرّ جهله: مغرور ساخت او را نادانى
«1» منهج الصادقين، (چ سوم اسلاميه) ج 10 ص 170.
جلد 14 - صفحه 85
و جهالت او.
از ابن مسعود منقول است كه ما منكم من احد الّا سيخلو اللّه به يوم القيامة فيقول يابن آدم ما غرّك بى؟ يابن آدم ما ذا عملت فيما علمت؟ يابن آدم ما ذا اجبت المرسلين: نباشد از شما كسى مگر كه حق سبحانه در روز قيامت در خفيه او را گويد اى فرزند آدم چه چيز تو را مغرور ساخت به من و چه كردى به آنچه دانستى و چه جواب دادى پيغمبران را؟ «1» حاصل آيه: خطاب فرمايد عموم بندگان را كه اى آدمى چه چيز مغرور ساخت تو را تا عاصى شدى به پروردگار خود و دلير گشتى به نافرمانى او.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ «1» وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ «2» وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ «3» وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ «4»
عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ «5» يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ «6» الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ «7» فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ «8» كَلاَّ بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ «9»
وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ «10» كِراماً كاتِبِينَ «11» يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ «12» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «13» وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ «14»
يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ «15» وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ «16» وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «17» ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «18» يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ «19»
ترجمه
هنگاميكه آسمان شكافته شود
و هنگاميكه ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند
و هنگاميكه درياها بهم راه يافته يكى گردد
و هنگاميكه قبرها زير و زبر گردد
خواهد دانست هر كس از اعمال خود و آثار آنها آنچه پيش فرستاده و آنچه مؤخر داشته است
اى انسان چه چيز فريب داد تو را بنا فرمانى پروردگار خود كه داراى جود و بخشش است
آنكه آفريد تو را پس راست و درست نمود تو را پس معتدل و متناسب نمود تو را
در هر صورتى كه خواست تركيب نمود تو را
نبايد مغرور بكرم خدا شد بلكه تكذيب ميكنيد جزاء را
و همانا بر شما نگهبانانى هستند
بزرگواران نويسندگان
ميدانند آنچه را بجا ميآوريد
همانا نيكوكاران در نعمتهاى بهشتند
و همانا بدكاران در دوزخند
وارد ميشوند در آن در روز جزا
و نيستند آنها از آن دور شدگان
و چه ميدانى تو چيست روز جزا
پس چه ميدانى تو چيست روز جزا
روز كه اختيار ندارد كسى براى كسى چيزى را و كارها در آن روز با خدا است.
تفسير
خداوند متعال در اين سوره شريفه هم متعرّض اوضاع قيامت شده ميفرمايد
جلد 5 صفحه 355
وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند و درياها بيكديگر راه پيدا كرده و يكى گردند و قبرها زير و زبر شوند و مردگان از آنها بيرون آيند در چنين وقت كه روز قيامت است هر كس هر عمل خير و شرّى كه در زمان حيات بجا آورده و هر اثر خوب و بدى كه از اعمال او بعد از مرگ باقى مانده ميداند و در نامه اعمال خود ميبيند چون هر كس سنّت خوبى از خود باقى گذارد هر كس بآن عمل نمايد ثوابش باو ميرسد و هر كس سنّت بدى بگذارد هر كس بآن عمل نمايد گناهش بعهده او است و از ثواب و گناه عمل كنندگان چيزى كم نميشود و پس از اين خداوند خطاب به بنى آدم فرموده كه اى انسان چه چيز فريب داد تو را كه مأمون شدى از عذاب الهى و معصيت نمودى خداوند بخشنده بدون غرض و عوض را و اختيار كريم از بين اوصاف الهى ظاهرا براى اشاره بعلّت قبح معصيت است كه كفران نعمت خداوند منعم باشد و اشعار بآنكه شيطان فريب ميدهد آدمى را كه خدا كريم است معصيت كن ميبخشد و نبايد باين مغرور شد و براى تعليم عذر خواهى از گناه و توبه است كه بنده بگويد پروردگارا اينكه من مرتكب گناه شدم براى اهانت بامر تو نبود بلكه براى اميدوارى بكرم تو بود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون تلاوت نمود اين آيه را فرمود مغرور نمود او را جهلش و آن خداوند كريم آن چنان قادر حكيمى است كه خلق فرمود تو را راست و درست داراى اعضاء سليم و آماده براى منافع مستقيم پس معتدل و متناسب فرمود اجزاء و اعضاء تو را با يكديگر براى حسن منظر و مزيد انتفاع و قيام باعتدال و عدّلك بتشديد نيز قرائت شده و برحسب معنى تفاوتى ندارد و بهر صورت و شكل و شمائلى كه خواست و پسنديد و مصلحت ديد تو را تركيب و خلق فرمود يعنى بهترين صورتها را براى تو اختيار نمود يا تو را بهر صورتى كه خواست از صور آباء و امّهاتت در آورد چنانچه از حديثى كه در مجمع از امام رضا عليه السّلام نقل نموده استفاده ميشود و در هر حال كلمه ما زائده است و در مجمع از امام صادق (ع) و قمّى ره نقل فرموده كه اگر ميخواست تركيب كرده بود تو را بر غير اين صورت و ظاهرا مراد آنست كه اگر ميخواست ميتوانست
جلد 5 صفحه 356
تو را بصورت حيوان در آورد ولى باحسان خود تو را با حسن تقويم در آورد نبايد مغرور بكرم خدا شد و معصيت نمود بلى سبب اصلى معصيت شما آنست كه منكر روز جزا يا دين اسلاميد و همانا بر شما نگهبانانى هستند كه ضبط اعمال شما را مينمايند از جنس ملائكه كه گرامى و مكرّمند نزد خدا و نويسندگانند اعمال بندگان را از خير و شرّ و فيض ره نقل فرموده كه آنها دو ملكى هستند كه موكّلند بر افراد انسان مبادرت مينمايند بنوشتن حسنات و تأنّى ميكنند در نوشتن سيّئات شايد گناهكاران توبه و استغفار نمايند و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه چون بنده قصد كار خوب كند نفس او خوشبو بيرون آيد پس ملك موكّل دست راست بملك موكّل دست چپ ميگويد صبر كن اين بنده قصد كار خوب كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او و مركّب او آب دهانش ميباشد پس مينويسد براى او و چون قصد كار بد نمايد نفس او بد بو بيرون آيد پس ملك موكّل دست چپ بملك موكّل دست راست ميگويد صبر كن اين قصد كار بد كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او است و مركّبش آب دهنش پس مينويسد براى او حقير عرض ميكنم امر بصبر شايد براى ذهاب سيّئات بحسنات و حسنات بسيّئات باشد و گفته شده اينكه خداوند آنها را كرام خوانده براى آنست كه كار خوب را نوشته و بالا ميبرند و بر خدا عرضه ميدارند ولى كار بد را عرضه نميدارند و ميگويند خدايا تو ستّار العيوبى و بندگانت را بآن امر فرمودى و علام الغيوبى حاجت باظهار ما ندارى و براى اين كرام الكاتبين خوانده شدهاند و آنها ميدانند آنچه را بندگان بجا ميآورند و فراموش نميكنند و از روى دانش و علم ثبت مينمايند و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند خداوند كه خود عالم السّرّ و الخفيّات است چرا دو ملك را مأمور بنوشتن اعمال بندگان فرموده فرمود خداوند آنها را بعبادت خود وادار فرموده بارجاع اين امر و قرار داده گواهان بر اعمال بندگان تا مردم بيشتر مواظب بر طاعت و محترز از معصيت باشند براى آنكه ميدانند دو ملك ملازم آنانند و شهادت ميدهند نزد خدا بر نفع يا ضرر آنها و چه بسيار كه اراده گناه ميكنند و چون بياد آن دو ميآيند ترك مينمايند و ميگويند خدا
جلد 5 صفحه 357
ميبيند و ملائكه شهادت ميدهند اين خلاصه روايت بود كه ذكر شد اينها همه براى آنست كه روز قيامت تكليف نيكوكاران معلوم باشد كه مستحق نعيم جاودانند و بايد ببهشت بروند و تكليف بدكاران هم معلوم باشد كه مستحق عذابند و بايد بجهنّم بروند و در آن فرود آيند و بسوزند و چون روى سخن با كفّار مكه است كه منكر معاد بودند ميفرمايد كه هيچ وقت از جهنّم غائب نميشوند و بيرون نميآيند و بعضى گفتهاند مراد آنست كه قبل از ورود در جهنّم هم از آن غائب نيستند چون باد گرم آن در قبر هم بر آنها ميوزد و براى تشديد اهوال و تعظيم احوال و تكثير احمال و اثقال آن روز خداوند مكرّر فرموده چه ميدانى چه روزى است روز جزا و حقّا هم نميتوان حقيقت آن روز و كيفيّت اوضاع آنرا بدست آورد از قيامت خبرى ميشنوى دستى از دور بر آتش دارى هيچ كس در آن روز نميتواند براى كسى كارى انجام دهد و اختيار امرى را نمايد تمام اختيارات آن روز با خدا است ألان هم همين طور است نهايت آنكه بنظر ميآيد بعضى حاكمند و اختيار بعضى از امور را دارند آن روز اين هم نيست فقط شفاعت است آن هم بايد با اذن خدا باشد چنانچه از روايت مجمع از امام باقر عليه السّلام استفاده ميشود كه زمام امور هميشه بدست خدا بوده و هست و خواهد بود ولى آن روز حكّام ظاهرى هم از بين ميروند و باقى نميماند حاكمى جز خدا در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره اذا السّماء انفطرت و اذا السّماء انشقّت را بخواند و در نماز واجب و مستحبّ نصب العين خود قرار دهد خداوند تمام حوائج او را بر آورد و حاجزى بين او و خدا باقى نماند و هميشه او ناظر بخدا و خدا ناظر باو باشد تا از حساب فارغ شود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين.
جلد 5 صفحه 358
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الإِنسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الكَرِيمِ «6»
اي انسان بيچاره چه چيز تو را مغرور كرد بخداي تو و پروردگارت که بتو چه اندازه كرم فرموده.
دو معصيت است که از كبار معاصي است امن من مكر اللّه و ياس من روح اللّه انسان بايد بين خوف و رجاء باشد که در بعض اخبار دارد بايد متساوي باشد مثل دو سبابه نه مثل سبابه و وسطي، و در بعض ديگر دارد که رجاء بيشتر باشد از خوف.
اقول: سرتاسر افراد انسان را غرور گرفته اما كفار و مشركين و ضالين و مضلين منشأ غرور آنها يا انكار معاد است يا تخيّل اينكه طريقه آنها حق است که تمامش از روي جهل و حماقت. و اما فساق و فجار اهل ايمان منشأ غرور آنها ايمان است که اهل ايمان نجات پيدا ميكنند و بشفاعت شفعاء و مغفرت الهي و عفو الهي نائل ميشوند لكن غافل از اينکه هستند که چه بسياري بواسطه كثرت معاصي و ترك واجبات الهي ايمان آنها از دست ميرود و بدون ايمان از دنيا ميروند چنانچه امروز مشاهده
جلد 18 - صفحه 24
ميكنيد بالحس و الوجدان در جامعه خودمان که اينکه هايي که علنا متجاهر بمعاصي هستند پا بند بهيچ عقيدهاي نيستند. بلي اگر خداوند حفظ فرمود و تمام صفحه قلب سياه نشد قساوت نگرفت و با ايمان از دنيا رفتند منشأ غرور آنها اميد بفضل الهي و ستّاريت حق و عفو و غفران او و شفاعت شفعاء و دعاء مؤمنين و استغفار ملائكه و ساير اسباب مغفرت است ميگويند:
(و غرني سترك المرخي علي)
(و غرني عفوك و مغفرتك و رحمتك و فضلك و كرمك و شفاعة من اذنت لهم الشفاعة و غير ذلک من عناياتك و ألطافك).
از فضيل بن عياض است باو گفتند: لو اقامك اللّه يوم القيامة بين يديه فيقول، ما غرك بربك الكريم ما ذا كنت تقول له!- قال: اقول! غرني سترك المرخاة، و از يحيي بن معاذ است گفت: لو اقامني اللّه بين يديه فقال: ما غرك بي! قلت: غرني بك برك سالفا و آنفا: از بعض ديگر: قال: غرني حلمك و از بعض ديگر قال: غرني كرم الكريم اقول: ممكن است بلكه بعيد نيست اينكه تعبير فرمود:
يا أَيُّهَا الإِنسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الكَرِيمِ تلقين بندگان است که بگويند كرمك و الا ميفرمود: بربك الجبار القهار المنتقم. سپس خداوند بيان كرم خود را نسبت بانسان ميفرمايد و الطافي که باو عنايت فرموده ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- ای انسان! چه چیز تو را مغرور ساخته؟ در تعقیب آیات گذشته که پیرامون معاد سخن میگفت، در اینجا برای بیدار کردن انسان از خواب غفلت، و توجه او به مسؤولیتهایش در برابر خداوند، نخست او را مخاطب ساخته، و با یک
ج5، ص430
استفهام توبیخی شدید و در عین حال توأم با نوعی لطف و محبت میفرماید: «ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته»؟ (یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم).
به مقتضای ربوبیتش پیوسته او را در کنف حمایت خود قرار داده، و تربیت و تکامل را بر عهده گرفته، و به مقتضای کرمش او را بر سر خوان نعمت خود نشانده، و از تمام مواهب مادی و معنوی برخوردار ساخته است.
در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله آمده است که هنگام تلاوت این آیه فرمود: «غرّه جهله جهل و نادانیش او را مغرور و غافل ساخته است»! و از اینجا روشن میشود هدف این است که با تکیه بر مسأله ربوبیت و کرم خداوند غرور و غفلت و جهل انسان را در هم بشکند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.