آیه 148 سوره انعام: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۱۷۴: | سطر ۱۷۴: | ||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | ===برگزیده تفسیر نمونه=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | (آیه 148) | ||
+ | |||
+ | '''فرار از مسؤولیت به بهانه «جبر»؟ ''' | ||
+ | |||
+ | به دنبال سخنانی که از مشرکان در آیات سابق گذشت، در این آیه اشاره به پاره ای از استدلالات واهی و پاسخ آن شده است، نخست می گوید: «به زودی مشرکان (در پاسخ ایرادات تو در زمینه شرک و تحریم روزیهای حلال) چنین می گویند که اگر خداوند می خواست نه ما مشرک می شدیم و نه نیاکان ما بت پرست بودند، و نه چیزی را تحریم می کردیم»، پس آنچه ما کرده ایم و می گوییم همه خواست اوست (سَیقُولُ الَّذِینَ أَشرَکوا لَو شاءَ اللّهُ ما أَشرَکنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمنا مِن شَیءٍ). | ||
+ | |||
+ | مشرکان مانند بسیاری از گناهکاران می خواستند با استتار تحت عنوان جبر از مسؤولیت خلافکاریهای خود فرار کنند. در حقیقت آنها مدعی بوده اند سکوت خدا در برابر بت پرستی و تحریم پاره ای از حیوانات، دلیل بر رضایت اوست زیرا اگر راضی نبود می بایست به نوعی ما را از این کار بازدارد. | ||
+ | |||
+ | اما قرآن در پاسخ آنها به طرز قاطعی بحث کرده، نخست می گوید: تنها اینها نیستند که چنین دروغهایی را بر خدا می بندند «بلکه جمعی از اقوام گذشته نیز همین دروغها را می گفتند ولی سر انجام گرفتار عواقب سوء اعمالشان شدند و طعم مجازات ما را چشیدند» (کذلِکَ کذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم حَتّی ذاقُوا بَأسَنا). | ||
+ | |||
+ | آنها در حقیقت با این گفته های خود، هم دروغ می گفتند و هم انبیاء را تکذیب می کردند، اگر او به این اعمال راضی بود چگونه پیامبران خود را برای دعوت به توحید می فرستاد، اصولا دعوت انبیاء خود مهمترین دلیل برای آزادی اراده و اختیار انسان است. | ||
+ | |||
+ | سپس می گوید: «به آنها بگو: آیا راستی دلیل قطعی و مسلّمی بر این ادعا دارید اگر دارید چرا نشان نمی دهید» (قُل هَل عِندَکم مِن عِلمٍ فَتُخرِجُوهُ لَنا). | ||
+ | |||
+ | و سر انجام اضافه می کند که «شما بطور قطع هیچ دلیلی بر این ادعاها ندارید، تنها از پندارها و خیالات خام پیروی می کنید» (إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِن أَنتُم إِلّا تَخرُصُونَ). | ||
}} | }} |
نسخهٔ ۱۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۳
<<147 | آیه 148 سوره انعام | 149>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنان که شرک آوردند خواهند گفت: اگر خدا میخواست ما و پدرانمان مشرک نمیشدیم و چیزی را حرام نمیکردیم. بدین گفتار، پیشینیان ایشان نیز تکذیب (رسل) کردند تا آنکه طعم عذاب ما را چشیدند. بگو: آیا شما بر این سخن مدرک قطعی دارید تا به ما ارائه دهید؟ همانا شما پیروی جز از خیالات باطل نمیکنید و جز به گزافه و دروغ سخن نمیگویید.
کسانی که برای خدا شریک و همتا قرار دادند به زودی خواهند گفت: اگر خدا می خواست نه ما شرک می ورزیدیم و نه پدرانمان، و نه چیزی [از حلال خدا را خودسرانه] حرام می کردیم [پس شرک و تحریم ما جبری بوده نه اختیاری] کسانی که پیش از اینان بودند [بر اساس همین عقیده باطل پیامبران را] تکذیب کردند تا عذاب و انتقام ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزد شما دانشی [استوار و منطقی مُستدل بر عقایدتان] هست که آن را برای ما آشکار کنید؟ شما فقط از پندارهای واهی و پوچ پیروی می کنید و جز به حدس و گمان تکیه نمی زنید.
كسانى كه شرك آوردند به زودى خواهند گفت: «اگر خدا مىخواست، نه ما و نه پدرانمان شرك نمىآورديم، و چيزى را [خودسرانه] تحريم نمىكرديم.» كسانى هم كه پيش از آنان بودند، همين گونه [پيامبران خود را] تكذيب كردند، تا عقوبت ما را چشيدند. بگو: «آيا نزد شما دانشى هست كه آن را براى ما آشكار كنيد؟ شما جز از گمان پيروى نمىكنيد، و جز دروغ نمىگوييد.»
مشركان خواهند گفت: اگر خدا مىخواست، ما و پدرانمان مشرك نمىشديم و چيزى را حرام نمىكرديم. همچنين كسانى كه پيش از آنها بودند پيامبران را تكذيب كردند و خشم و عذاب ما را چشيدند. بگو: اگر شما را دانشى هست آن را براى ما آشكار سازيد. ولى شما، تنها، از گمان خويش پيروى مىكنيد و گزافهگويانى بيش نيستند.
بزودی مشرکان (برای تبرئه خویش) میگویند: «اگر خدا میخواست، نه ما مشرک میشدیم و نه پدران ما؛ و نه چیزی را تحریم میکردیم!» کسانی که پیش از آنها بودند نیز، همین گونه دروغ میگفتند؛ و سرانجام (طعم) کیفر ما را چشیدند. بگو: «آیا دلیل روشنی (بر این موضوع) دارید؟ پس آن را به ما نشان دهید؟ شما فقط از پندارهای بیاساس پیروی میکنید، و تخمینهای نابجا میزنید.»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تخرصون: خرص: تخمين، حدس دروغ. «تخرصون» به حدس سخن مى گويند.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْءٍ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذاقُوا بَأْسَنا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ «148»
به زودى كسانى كه شرك ورزيدهاند، خواهند گفت: اگر خدا مىخواست، نه ما و نه پدرانمان شرك نمىآورديم و هيچ چيزى را (از سوى خود) حرام نمىكرديم. كسانى كه پيش از آنها بودند (نيز پيامبران قبلى را) اينگونه تكذيب كردند تا آنكه طعم قهر و عذاب مارا چشيدند. بگو: آيا براى شما دانشى هست؟ آن را براى ما آشكار كنيد! شما جز از گمان و خيال پيروى نمىكنيد و شما جز حدسزن و دروغگويانى بيش نيستيد.
نکته ها
در اين آيه يك خبر غيبى از آينده مطرح است كه مشركان چه خواهند گفت، «سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا» آن آينده به وقوع پيوست و آنچه پيشگويى شده بود آنان گفتند. «وَ قالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا» «1»
اين بهانه كه «اگر خدامىخواست، ما و پدرانمان مشرك نمىشديم» بارها توسّط مشركان مطرح شده است، چنانكه در آيه 35 سورهى نحل و آيه 20 سوره زخرف نيز آمده است.
سؤال: اين آيه سخن مشركان را نقل مىكند كه اگر خدا از شرك ما راضى نيست، چرا ما را از آن باز نمىدارد؟ پس شرك ما مورد رضاى خداست!
پاسخ: انجام هر كار از هر كسى، از مَدار قدرت خداوند بيرون نيست، ليكن اراده و مشيّت خداوند آن است كه انسان راه خود را آزادانه انتخاب كند. دولت كه آب و برق و گاز را به منزل ما مىآورد، اين امكانات، دليل راضى بودن دولت به سوءاستفاده ما نيست. خداوند به
«1». نحل، 35.
جلد 2 - صفحه 577
انسان عقل و وحى عطا كرده و راه حقّ و باطل را به او نشان داده و او را در انتخاب آزاد گذاشته، ولى اراده و اختيار، نشانهى راضى بودن او به خلاف ما نيست.
خداوند، خواهان ايمان اختيارى مردم است نه اجبار آنان به ايمان آوردن. در قرآن بارها آمده است كه: اگر خدا مىخواست، همه را هدايت مىكرد و پيامبر هم حقّ اكراه و اجبار مردم به ايمان را ندارد.
پیام ها
1- رهبران و انديشمندان دينى بايد خود را براى پاسخگويى به شبهات و بهانهجويىهاى آينده آماده كنند. «سَيَقُولُ»
2- فرستادن انبيا و كتب آسمانى براى آنست كه مردم با آزادى و اختيار، موحد شوند. پس منطق مشركان (كه اگر خدا مىخواست با قهر و قدرت مانع شرك ما مىشد) غلط است. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا»
3- بدتر از گناه، توجيه آن است. مشركان، شرك خود را توجيه كرده و آن را مشيّت الهى مىدانستند. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا» (جبرگرايى، بهانهاى است براى فرار از مسئوليّت)
4- مشركان، انحراف خود را با تاريخ نياكان خود توجيه مىكردند. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا»
5- عقيده به جبر، از توجيهات بىاساس منحرفان است. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا». شيطان هم كه رهبر منحرفان است، گمراهى خود را به خدا نسبت داد و چنين گفت: «رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي» «1»
6- مخالفان، همواره با اهرم جبر، به تكذيب پيامبران پرداختهاند. «كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
«1». حجر، 39.
جلد 2 - صفحه 578
7- قرآن از مخالفان هم تقاضاى حجّت و دليل مىكند. «قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ»
8- آنان كه به بهانهى سرنوشت، از مسئوليّت مىگريزند، منتظر چشيدن قهر خدا باشند. «ذاقُوا بَأْسَنا»
9- طرفداران جبر، منطق ندارند و در پى خيالاتند. «إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»
10- اگر به جاى علم و يقين، در پى ظن و گمان باشيم، گمراه خواهيم شد. «إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْءٍ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذاقُوا بَأْسَنا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُونَ (148)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 398
بعد از رد اعتقادات باطله كفار، بيان اقوال فاسده آنها را فرمايد:
سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا: زود باشد كه بگويند بر وجه اعتذار آنانكه شرك آوردند. در اين آيه اعجاز قرآن ظاهر است، زيرا از نيامده خبر دهد، چه بعد از نزول اين آيه مشركان از روى تمرد و فرط كفر گفتند لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا: اگر خواستى خدا، شرك نمىآورديم ما و نه پدران ما وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْءٍ: و حرام نمىكرديم هيچ چيز را، يعنى شرك و تحريم را. اين قول مستلزم است تكذيب خدا و رسل و كتب او و نقض ادله عقليه و سمعيه، و لذا حق تعالى تكذيب آنها مىفرمايد كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ: همچنانكه قوم تكذيب تو نمايند در منع الهى از شرك و تحريم امر مذكور همچنين تكذيب كردهاند آنانكه پيش از ايشان بودهاند حَتَّى ذاقُوا بَأْسَنا: تا اينكه چشيدند و دريافتند عذاب ما را به جهت تكذيب قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ: بگو بر سبيل تهكم به ايشان: آيا هست نزد شما هيچ امر معلوم صحيحى كه بدان حجت آريد بر سخنان خود. فَتُخْرِجُوهُ لَنا: پس خارج كنيد و ظاهر نمائيد آن را براى ما، آنگاه به جهت تأكيد در ردّ و تكذيب ايشان فرمايد إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَ: پيروى نمىكنند در مقالات خود مگر ظن را وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ: و نيستيد شما مگر كه دروغ مىگوئيد بر خداى تعالى و تخمين مىزنيد در احكام.
تتمه- در تفسير شيخ ابو الفتوح- فرمايد: در اين آيه حق تعالى بيان فرموده كه مشركان مجبرانند؛ و جبر، مذهب اهل شرك مىباشد. و هرگاه ملامت كفار بر جبر و تكذيب آنها را نمايد، پس چگونه تجويز مسلمانان كند كه قائل به جبر شوند. و اگر كفر و ظلم و فسق به مشيت الهى بودى، انكار آن ننمودى، و نهى نفرمودى. و ايضا اگر به اراده او بودى بايستى هيچ كافر و ظالم و فاسق را عاصى خطاب نكردى و مورد عتاب و عقاب قرار ندادى، بلكه او را مطيع خواندى، زيرا مطيع كسى است كه افعال او موافق مشيت و اراده حق باشد، پس قول اشاعره مطرود، و معتقدين آن مردود درگاه سبحانى خواهند بود.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 399
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْءٍ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذاقُوا بَأْسَنا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُونَ (148)
ترجمه
زود باشد كه بگويند آنانكه شرك آوردند اگر خواسته بود خدا شرك نمىآورديم ما و نه پدرانمان و نه حرام ميكرديم ما چيزى را اين چنين تكذيب نمودند آنانكه بودند پيش از آنها تا چشيدند عذاب ما را بگو آيا نزد شما است چيزى از دانش پس بيرون آوريد آنرا براى ما پيروى نميكنيد مگر گمان را و نيستيد شما مگر آنكه افترا مىبنديد.
تفسير
خداوند پيغمبر خود را خبر داد از مغالطه اهل شرك در مقابل براهين توحيد و حليّت محرّمات جعليّه آنها باين تقريب كه خدا خواسته است ما و پدرانمان مشرك باشيم و اشياء مذكوره در آيات سابقه را بر خود حرام نمائيم و الا ميتوانست ما را منصرف نمايد و چون ننموده است معلوم ميشود راضى است بفعل ما و ما را منع از شرك و تحريم اشيائى ننموده است و جواب آنستكه خداوند نخواسته است بندگانرا مجبور بعقائد
جلد 2 صفحه 395
و اعمال نمايد و اراده تكوينى با نهى تكليفى منافات ندارد و مانع از اختياريّت افعال نيست و شما خلط نموديد بين اراده تكوينى و تكليفى آنچه منافى با نهى تكليفى است اراده تكليفى است كه امر است نه اراده تكوينى است كه فعل است ولى چون اين جواب علمى بود و دور از فهم عامّه و ممكن بود مورد مشاجره و مجادله شود خداوند بجواب اقناعى مسلّمى اكتفا فرمود كه محلّ بحث نشود و آن آنستكه اگر خداوند نهى نفرموده بود از شرك و بدعت چرا بر كسانيكه تكذيب نمودند انبياء سابق را كه نهى از شرك و بدعت مينمودند عذاب نازل فرمود با اينحال اگر شما دليل واضحى بر شرك و احكام مجعوله خودتان داريد اقامه نمائيد و الّا معلوم ميشود شما بعقل ناقص و گمان فاسد خودتان عمل ميكنيد و افترا بخدا مىبنديد و احكام الهى را ملعبه خود قرار داديد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشرَكُوا لَو شاءَ اللّهُ ما أَشرَكنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمنا مِن شَيءٍ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم حَتّي ذاقُوا بَأسَنا قُل هَل عِندَكُم مِن عِلمٍ فَتُخرِجُوهُ لَنا إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِن أَنتُم إِلاّ تَخرُصُونَ (148)
زود باشد که بگويند كساني که شرك آوردهاند اگر خدا ميخواست ما شرك نميآورديم و پدران ما هم شرك نميآوردند و نيز ما تحريم بعض حيوانات را نميكرديم تمام بمشيت اللّه است و همين نحو پيشيان آنها هم تكذيب انبياء كردند باستناد شرك و افعال خود را بمشيت اللّه تا زماني که چشيدند بأس و عذاب ما را بگو باينها که آيا بر اينکه دعوي مدركي داريد که موجب علم باشد پس براي ما ظاهر كنيد متابعت نميكنيد شما مگر گمان را و نيستيد مگر تخمين زدهگان.
سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشرَكُوا اينکه مقاله مقاله جبريه است که بسياري از حكماء و مذاهب باطله از كفار و اهل خلاف و غير اينها قائل بجبر شدند و گفتند افعال صادره از عباد تماما مستند بمشيئت الهي است عبد هيچگونه اختياري ندارد و اينکه مقاله علاوه بر اينكه بر خلاف حسّ و و جدان است منافي با دستگاه دين است.
اما مخالف حسّ و و جدان ميبينيم که دست آدم رعشهدار با اينكه باختيار دست خود را حركت دهد تفاوت دارد و سقوط از بام با نزول درج مختلف است و اما با دستگاه دين زيرا بعث رسل و انزال كتب و جعل احكام و دستگاه معاد و ثواب و عقاب تماما لغو ميشود و مطيع و عاصي، كافر و مؤمن، ظالم و مظلوم هيچ تفاوتي ندارند پس افعال اختياريه عبد چه امور اعتقاديه باشد و چه تكميل اخلاقيه و چه افعال جوارحيه تماما باختيار عبد است (ان شاء فعل و ان لم يشأ لم يفعل) غاية الامر مستقل نيست که تفويض لازم آيد بلكه موافقت با مشية حق بايد بكند که اگر خداوند بخواهد جلوگيري كند قدرت دارد چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام منقول است فرمود
(عرفت اللّه بفسخ العزائم و نقض الهمم
پس اينکه مقاله مشركين
جلد 7 - صفحه 235
باطل است که گفتند.
لَو شاءَ اللّهُ ما أَشرَكنا بلي چون بسوء اختيار خود اختيار توحيد و ايمان نميكنيد و خداوند هم شما را مجبور بايمان نكرده بشرك باقي ميمانيد وَ لا آباؤُنا آنها هم بسوء اختيار خود در شرك زيست كردند وَ لا حَرَّمنا مِن شَيءٍ که بعضي حيوانات را بر خود حرام كردند يا بر زنهاي خود که اينکه هم بدون مدرك است و بدعت در دين است فقط بمجرد خيال و گمان و حدس و تخمين است و اينکه همان قياس و استحساناتيست که عامه مدرك احكام قرار دادهاند.
كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم که قول بجبر نه فقط مقاله مشركين زمان نبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بود بلكه كفار زمان انبياء سلف هم اينکه مقاله را داشتند و در اثر آن تكذيب انبياء كردند که خدا نميخواهد ما ايمان بياوريم حَتّي ذاقُوا بَأسَنا بأس عذاب و بليات دنيويست که بر امم سابقه نازل شده مثل غرق قوم نوح و فرعونيان و نزول باد بر قوم عاد و صاعقه بر ثمود و نزول حجاره بر قوم لوط و صيحه بر قوم شعيب و ابابيل بر لشگر ابرهه و غير اينها و اينکه جمله تخويف و انذار است بر مشركين که اگر ايمان نياوريد باين نوع عذابها بسا گرفتار خواهيد شد چنانچه بقتل و اسارت مبتلا شدند.
قُل هَل عِندَكُم مِن عِلمٍ كدام پيغمبري و كدام دليل عقلي بر شرك داريد اگر مدركي داريد فَتُخرِجُوهُ لَنا بيان كنيد تا ما هم با شما موافقت كنيم ابدا هيچ عقلي حكم بشرك نميكند با اينکه همه ادله عقليه بر توحيد و هيچ نبيّي دستور نداده اولين مقاله انبياء توحيد و نفي شرك بوده.
إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ که ظن ابدا اعتباري ندارد بخصوص در باب عقائد که تا يقين پيدا نشود عقيده تحقق پيدا نميكند وَ إِن أَنتُم إِلّا تَخرُصُونَ فقط حدس و تخمين و خيالبافيست.
236
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 148)
فرار از مسؤولیت به بهانه «جبر»؟
به دنبال سخنانی که از مشرکان در آیات سابق گذشت، در این آیه اشاره به پاره ای از استدلالات واهی و پاسخ آن شده است، نخست می گوید: «به زودی مشرکان (در پاسخ ایرادات تو در زمینه شرک و تحریم روزیهای حلال) چنین می گویند که اگر خداوند می خواست نه ما مشرک می شدیم و نه نیاکان ما بت پرست بودند، و نه چیزی را تحریم می کردیم»، پس آنچه ما کرده ایم و می گوییم همه خواست اوست (سَیقُولُ الَّذِینَ أَشرَکوا لَو شاءَ اللّهُ ما أَشرَکنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمنا مِن شَیءٍ).
مشرکان مانند بسیاری از گناهکاران می خواستند با استتار تحت عنوان جبر از مسؤولیت خلافکاریهای خود فرار کنند. در حقیقت آنها مدعی بوده اند سکوت خدا در برابر بت پرستی و تحریم پاره ای از حیوانات، دلیل بر رضایت اوست زیرا اگر راضی نبود می بایست به نوعی ما را از این کار بازدارد.
اما قرآن در پاسخ آنها به طرز قاطعی بحث کرده، نخست می گوید: تنها اینها نیستند که چنین دروغهایی را بر خدا می بندند «بلکه جمعی از اقوام گذشته نیز همین دروغها را می گفتند ولی سر انجام گرفتار عواقب سوء اعمالشان شدند و طعم مجازات ما را چشیدند» (کذلِکَ کذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم حَتّی ذاقُوا بَأسَنا).
آنها در حقیقت با این گفته های خود، هم دروغ می گفتند و هم انبیاء را تکذیب می کردند، اگر او به این اعمال راضی بود چگونه پیامبران خود را برای دعوت به توحید می فرستاد، اصولا دعوت انبیاء خود مهمترین دلیل برای آزادی اراده و اختیار انسان است.
سپس می گوید: «به آنها بگو: آیا راستی دلیل قطعی و مسلّمی بر این ادعا دارید اگر دارید چرا نشان نمی دهید» (قُل هَل عِندَکم مِن عِلمٍ فَتُخرِجُوهُ لَنا).
و سر انجام اضافه می کند که «شما بطور قطع هیچ دلیلی بر این ادعاها ندارید، تنها از پندارها و خیالات خام پیروی می کنید» (إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِن أَنتُم إِلّا تَخرُصُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم