آیه 81 سوره مائده: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
|||
سطر ۱۵۴: | سطر ۱۵۴: | ||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | ===برگزیده تفسیر نمونه=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | (آیه 81) | ||
+ | |||
+ | این آیه راه نجات از این برنامه غلط و نادرست را به آنها نشان می دهد که «اگر راستی ایمان به خدا و پیامبر و آنچه بر او نازل شده است می داشتند هیچ گاه تن به دوستی بیگانگان و دشمنان خدا در نمی دادند و آنان را به عنوان تکیه گاه خود انتخاب نمی کردند» (وَ لَو کانُوا یؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ النَّبِیِّ وَ ما أُنزِلَ إِلَیهِ مَا اتَّخَذُوهُم أَولِیاءَ). | ||
+ | |||
+ | ولی متأسفانه در میان آنها کسانی که مطیع فرمان الهی باشند کمند «و بسیاری از آنها از دایره فرمان خدا خارج شده، راه فسق را پیش گرفته اند» (وَ لکنَّ کثِیراً مِنهُم فاسِقُونَ). | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۹
<<80 | آیه 81 سوره مائده | 82>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و اگر به خدا و پیغمبر و کتابی که بر او نازل شده ایمان آورده بودند البته کافران را دوست خود نمیگرفتند، ولیکن بسیاری از آنها فاسق و بدکردارند.
اگر به خدا و پیامبر و آنچه بر او نازل شده ایمان می آوردند، [از برکت آن ایمان] کفّار و مشرکان را سرپرست و دوست خود نمی گرفتند؛ ولی بسیاری از آنان فاسق اند.
و اگر به خدا و پيامبر و آنچه كه به سوى او فرود آمده ايمان مىآوردند، آنان را به دوستى نمىگرفتند، ليكن بسيارى از ايشان نافرمانند.
اگر به خدا و پيامبر و آنچه بر او نازل شده ايمان آورده بودند كافران را به دوستى نمىگرفتند، ولى بيشترشان فاسقانند.
و اگر به خدا و پیامبر (ص) و آنچه بر او نازل شده، ایمان میآوردند، (هرگز) آنان [= کافران] را به دوستی اختیار نمیکردند؛ ولی بسیاری از آنها فاسقند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«النَّبِیِّ»: مراد پیغمبر اسلام محمّدبن عبدالّله یا موسی است. «مَآ أُنزِلَ إِلَیْهِ»: مراد قرآن یا تورات است. «فَاسِقُونَ»: بیرونروندگان از دین. مراد منافقان یا یهودیان بیایمان است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ «81»
و اگر به خداوند و پيامبر و آنچه بر او نازل شده ايمان مىآوردند، هرگز آنان (كافران) را (سرپرست و) دوست خود نمىگرفتند، ولى بسيارى از آنان فاسقند.
نکته ها
در معناى اين آيه، چند احتمال دادهاند، از جمله:
الف: اگر يهوديان مسلمان مىشدند، كفّاررا ولىّ خود قرار نمىدادند. «1»
ب: اگر يهود، به موسى عليه السلام وتورات ايمان داشتند، هرگز مشركان را ولىّ خود نمىگرفتند. «2»
ج: اگر كفّار و مشركان مسلمان مىشدند، يهود آنان را دوست خود انتخاب نمىكرد. «3»
ظاهر آيه با توجّه به آيات قبل، احتمال اوّل را تقويت مىكند.
پیام ها
1- ايمان آوردن اهلكتاب، چنان بعيد است كه به يك آرزو مىماند. وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... (كلمهى «لَوْ» در موردى به كارى مىرود كه كار نشدنى باشد، مانند پيرمردى كه بگويد: اگر جوان مىشدم!)
2- كسى كه به خدا و پيامبر ايمان قلبى داشته باشد، حاضر نيست ولايت غير الهى را بپذيرد. لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ (راه رسيدن به استقلال واقعى و رهائى از سلطهى كفّار، ايمان است)
3- فسق و بىايمانى، سبب پذيرش سلطه كفّار است. لَوْ كانُوا ... مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ
4- ايمان، با ولايت كفار سازگار نيست. سلطهپذير سازشكار، بىدين و فاسق است. لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ
5- فسق، با ايمان در تعارض است. لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ ... وَ لكِنَ ... فاسِقُونَ
«1». تفسير نمونه.
«2». تفسير روحالمعانى.
«3». تفسير نمونه.
جلد 2 - صفحه 355
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ (81)
وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِ: و اگر باشند منافقان كه ايمان آرند از روى حقيقت به خدا و پيغمبر و آنچه نازل شده است بسوى او، يعنى قرآن مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ: هر آينه اتخاذ نمىكردند مشركان را دوستان.
مراد آنست كه اگر ايشان به حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله و قرآن ايمان داشتندى، با اهل كفر دوستى نكردندى. اكثر برآنند كه معنى آنست كه اگر يهود ايمان به خدا و تورات داشتندى، با مشركان دوستى نمىكردند، چه فرمان
«1». مجمع البيان ج 2 ص 232.
«2» ثواب الاعمال، و عقاب الاعمال، صفحه 310، حديث 2.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 159
خدا و موسى عليه السّلام و حكم تورات آنست كه با كفار دوستى نكنند. وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ: و لكن بسيارى از يهودان يا منافقان خارجند از دايره ايمان، يا متمردند در نفاق خود.
تبصره- آيه شريفه عام است نسبت به تمام مسلمين در دوستى ننمودن با كفار، زيرا از لوازم ايمان تبرّى و تولّى باشد:
1- در كتاب كافى- از حضرت صادق عليه السّلام: من احبّ للّه و ابغض للّه و اعطى للّه فهو مؤمن كمل ايمانه. «1» از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام مروى است فرمود: هر كه دوستى كند براى خدا و دشمن دارد براى خدا و عطا نمايد براى خدا، پس او مؤمن است كه كامل است ايمان او.
2- از حضرت باقر عليه السّلام مروى است: قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله ودّ المؤمن للمؤمن فى اللّه من اعظم شعب الايمان، و من احبّ فى اللّه و ابغض فى اللّه و اعطى فى اللّه و منع فى اللّه فهو من اصفياء اللّه «2»- فرمود پيغمبر صلى اللّه عليه و آله: دوست داشتن مؤمن، مؤمن را در راه خدا از بزرگترين شاخهاى درخت ايمان است. هر كه دوست دارد در راه خدا و دشمن دارد در راه خدا و عطا كند در راه خدا و باز دارد در راه خدا، پس او از اصفياى خدا باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ (81)
ترجمه
و اگر بودند كه ايمان ميآوردند بخدا و پيغمبر و آنچه فرستاده شد باو نميگرفتند آنها را دوستان ولى بسيارى از آنها متمردانند.
تفسير
بعضى گفتهاند مراد آنستكه اگر يهود ايمان بخدا و پيغمبر و كتاب خودشان داشتند با مشركان قريش دوستى نمىكردند چون در شريعت حضرت موسى (ع) از دوستى با كفار منع شده است و ليكن چون بسيارى از آنها متمرد از حكم مذهبى خودشانند معلوم ميشود بآنچه اظهار عقيده هم مىكنند ايمان ندارند و بعضى گفتهاند اگر مسلمانان اسلام حقيقى داشتند و داراى ايمان واقعى به پيغمبر (ص) و قرآن بودند با كفار دوستى و معاشرت نمينمودند ليكن بسيارى از آنها متمرد از حكم خدا و پيغمبرند پس معلوم ميشود ايمان كامل ندارند.
جلد 2 صفحه 255
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَو كانُوا يُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنزِلَ إِلَيهِ مَا اتَّخَذُوهُم أَولِياءَ وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنهُم فاسِقُونَ (81)
و اگر بودند آن كثير از بني اسرائيل که ايمان بموسي داشتند ايمان ميآوردند بخدا و پيغمبر و آنچه که بر او نازل شده ديگر كفار بني اسرائيل را نميگرفتند دوست خود و لكن كثيري از اينها فاسق هستند.
اينکه آيه شريفه نيز بني اسرائيل را سه قسمت ميفرمايد: يك قسمت كفار بني اسرائيل که بعقيده خود يهود اينها متعدي و متجاوز هستند اينها در دين خود هم پا بر جا نيستند و بايد يهود از آنها كنارهگيري كنند. و يك قسمت که بسيار قليل از مؤمنين يهود هستند که بشرف اسلام مشرف شدند و از سايرين كناره گرفتند و قسمت سوم كثيري از يهود که اظهار ايمان ميكنند که اينکه آيه در مذمت آنها است که وَ لَو كانُوا يُؤمِنُونَ بِاللّهِ که تمام اديان عالم مؤمن بخدا هستند (و النبي) که در تورات آنها بشاراتي بوجود او داده شده و مؤمنين بتورات بايد ايمان بنبي صلي اللّه عليه و آله و سلّم داشته باشند وَ ما أُنزِلَ إِلَيهِ که لازمه ايمان بخدا و رسول است.
جلد 6 - صفحه 445
مَا اتَّخَذُوهُم أَولِياءَ آن كفار يهود را دوست خود نميگرفتند لكن لو امتناعيه است تصدق عن كاذبين چون با آنها كمال آميزش را دارند ايمان نميآورند.
وَ لكِنَّ كَثِيراً مِنهُم فاسِقُونَ اكثريت با اينها است که اكثر يهود با اينكه اعتراف بموسي و تورات دارند و اينکه بشارات را هم مشاهده كردهاند و يقين هم دارند بصدق اينکه نبي ولي از روي عناد و عصبيت که مورث فسق ميشود ايمان نميآورند و با كفار و يهود آميزش دارند که آن هم فسق ديگري است و از اينکه جهت تعبير بفاسقين فرموده زيرا كفر آنها از روي فسق آنها است و تعبير بكافرين نفرمود البته كافر هستند چون ايمان نياوردند لكن علة و سبب كفر آنها فسق است که همان لجاج و عناد و عصبيت آنها بوده اگر فاسق نبودند ايمان ميآوردند و آميزش و دوستي با آن كفار نميكردند و نداشتند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 81)
این آیه راه نجات از این برنامه غلط و نادرست را به آنها نشان می دهد که «اگر راستی ایمان به خدا و پیامبر و آنچه بر او نازل شده است می داشتند هیچ گاه تن به دوستی بیگانگان و دشمنان خدا در نمی دادند و آنان را به عنوان تکیه گاه خود انتخاب نمی کردند» (وَ لَو کانُوا یؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ النَّبِیِّ وَ ما أُنزِلَ إِلَیهِ مَا اتَّخَذُوهُم أَولِیاءَ).
ولی متأسفانه در میان آنها کسانی که مطیع فرمان الهی باشند کمند «و بسیاری از آنها از دایره فرمان خدا خارج شده، راه فسق را پیش گرفته اند» (وَ لکنَّ کثِیراً مِنهُم فاسِقُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم