قساوت قلب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۲: سطر ۲:
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
  
 +
«قساوت قلب» یا سنگ دلی، از تعابیر [[قرآن|قرآنی]] است و به معنای سختی و عدم انعطاف و پذیرش قلب [[انسان]] در مقابل [[حق]] و حقیقت می باشد. قساوت، یکی از مهمترین عواملی است که انسانها را از شناخت [[خداوند]] و سیر به سوی او بازمی­ دارد.
  
__toc__
+
== مفهوم قساوت قلب ==
 +
"قساوت" در زبان عربی از ریشه­­­­­­­­­ "قسی" و "قسوه" است؛ که در لغت به معنی خشونت و نفوذناپذیری می­باشد؛ لذا به سنگهای خشن و سخت، "قسی" می­گویند. و در اصطلاح [[قرآن|قرآنی]] به قلب­هایی که در برابر [[حق]]، خشوع و انعطافى نداشته باشد و نور هدایت در آن نفوذ نمى‌کند، قاسیه می­گویند.<ref>[[سوره مائده]]/۱۳.</ref> در فارسی از آن به "سنگدلی" تعبیر شده که در مقابل "نرم دلی" قرار گرفته است.<ref>شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، مؤسسه چاپ و نشر آستان قدس رضوی، چاپ اول، ج۳، ص ۶۷۳.</ref>
  
"قساوت" در زبان عربی از ریشه­­­­­­­­­ی "قسی" و "قسوه" است؛ که در لغت به معنی خشونت و نفوذناپذیری می­باشد؛ لذا به سنگهای خشن و سخت، "قسی" می­گویند. و در اصطلاح قرآنی به قلب­هایی که در برابر حق، تواضع، خشوع و انعطافى نداشته باشد و نور هدایت در آن نفوذ نمى‌كند، قاسیه می­گویند.<ref>[[سوره مائده]]/13.</ref> در فارسی از آن به "سنگدلی" تعبیر شده که در مقابل "نرم دلی" قرار گرفته است.<ref>شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، مؤسسه چاپ و نشر آستان قدس رضوی، چاپ اول، ج3، ص 673.</ref>
+
"قلب" در لغت به معنی گرداندن و تحول دادن از وجهى به وجه دیگر می­باشد؛ مثل گرداندن لباس و گرداندن انسان از طریقه‌اش‌.<ref> راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودی، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ یکم، ۱۴۱۲ق، ص ۶۸۱.</ref> و در اصطلاح قرآنی به روح لطیف انسانی که با تعلق به ­قلب جسمانی، سلطه­ خود را در بدن [[انسان]] اجراء مى‌کند، قلب گویند که از آن به [[نفس]] ناطقه نیز تعبیر می­گردد. پس چون، این قسمت از بدن انسان مرکز تحولات مختلف روحی است، آن را "قلب" نامیده ­اند.<ref>مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۰ ش، چاپ اول، ج‌۱، ص ۳۶۹.</ref>
  
"قلب" در لغت به معنی گرداندن و تحول دادن از وجهى به وجه دیگر می­باشد؛ مثل گرداندن لباس و گرداندن انسان از طريقه‌اش‌.<ref> راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات في غريب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودی، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ یکم، 1412ق، ص 681.</ref> و در اصطلاح قرآنی به روح لطيف انسانی که با تعلق به ­قلب جسمانی، سلطه­ی خود را در بدن انسان اجراء مى‌كند، قلب گويند که از آن به نفس ناطقه نیز تعبیر می­گردد. پس چون، این قسمت از بدن انسان مرکز تحولات مختلف روحی است، آن را "قلب" نامیده­اند.<ref>مصطفوی، حسن؛ تفسير روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، 1380 ش، چاپ اول، ج‌1، ص 369.</ref>
+
==قساوت در قرآن==
  
==قساوت در آیینه­ی قرآن==
+
قساوت از ماده "قَسَوَ" در [[قرآن]]، هفت مرتبه بکار رفته؛<ref>[[سوره بقره]]/۷۴؛ [[سوره مائده]]/۱۳؛ [[سوره انعام]]/۴۳؛ [[سوره حج]]/۵۳؛ [[سوره زمر]]/۲۲ و [[سوره حدید]]/۱۶.</ref> که همیشه با ماده­ قلب همراه بوده است. یکی از وظایف [[انبیاء]]، آشناکردن انسان ها با حقایق و گسترش عدالت در جامعه بوده ولکن تمامی انبیاء ­الهی در راه نیل به اهداف خود، با مقاومت افراد قسیّ­ القلب روبرو بوده ­اند؛ چرا که افراد قسی ­القلب، راه نفوذ حقایق و دروازه­ عطوفت را به روی خود بسته و با زیر پانهادن اصول انسانی، با سرسختی تمام در مقابل حق می­ ایستند.<ref>قرشى، سید على اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، بنیاد بعثت‌، ۱۳۷۷ش، تهران، چاپ سوم، ج‌۱، ص ۲۲۵.</ref>
  
قساوت از ماده "قَسَوَ" در [[قرآن]]، هفت مرتبه بكار رفته؛<ref>[[سوره بقره]]/74؛ [[سوره مائده]]/13؛ [[سوره انعام]]/43؛ [[سوره حج]]/53؛ [[سوره زمر]]/22 و [[سوره حدید]]/16.</ref> که هميشه با ماده­ی قلب همراه بوده است.
+
قرآن نیز با طرح مطالب و ذکر [[قصه‌ های قرآن|قصص]] مرتبط، به مبارزه با این صفت مذموم پرداخته و با ذکر عوامل و آثار آن، به انسان های غافل، آگاهی و معرفت بخشیده است.
  
قساوت، یکی از مهمترین عواملی است که انسانها را از شناخت خداوند و سیر به سوی او بازمی­دارد. از آنجا که یکی از وظایف انبیاء، آشناکردن انسان ها با حقایق و گسترش عدالت در جامعه بوده ولکن تمامی انبیاء ­الهی در راه نیل به اهداف خود، با مقاومت افراد قسیّ­القلب روبرو بوده­اند؛ چرا که افراد قسی­القلب، راه نفوذ حقایق و دروازه­ی عطوفت را به روی خود بسته و با زیر پانهادن اصول انسانی، با سرسختی تمام در مقابل حق می­ایستند.<ref>قرشى، سيد على اكبر، تفسير أحسن الحديث، بنياد بعثت‌، 1377ش، تهران، چاپ سوم، ج‌1، ص 225.</ref> 
+
با این که این واژه و مشتقات آن هفت مرتبه در قرآن ذکر شده ولی در آیات بسیاری به طور ضمنی و مفهومی به این مسأله پرداخته است؛ که در این مقاله به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
 
 
قرآن نیز با طرح مطالب و ذکر قصص مرتبط، به مبارزه با این صفت مذموم پرداخته و با ذکر عوامل و آثار آن، به انسان های غافل، آگاهی و معرفت بخشیده است.
 
 
 
با این که این واژه و مشتقات آن هفت مرتبه در [[قرآن]] ذکر شده ولی در آیات بسیاری به طور ضمنی و مفهومی به این مسأله پرداخته است؛ که در این مقاله به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
 
  
 
==درجات قساوت==
 
==درجات قساوت==
  
قلب یکی از حساس­ترین اعضاء بدن انسان است؛ که قابلیت­های اعجاب­انگیزی در آن نهفته شده است. از جمله­ی آن قابلیت­ها اینست که قلب، در برابر عواطف انسانی تغییر پذیر بوده و بنا به شرایط و موقعیتی که برای انسان پیش می­آید، می­تواند نرم یا سخت گردد؛ و حتی این نرمی و سختی هم، دارای درجات متفاوتی بوده؛ تا جایی که دل انسان از شدت قساوت می­میرد. [[قرآن کریم]]، این درجات را با تمثیلی زیبا بیان کرده است:<ref>طالقانى، سيد محمود؛ پرتوى از قرآن‌، تهران، شركت سهامى انتشار، 1362 ش، چاپ چهارم، ج‌1، ص 202.</ref>
+
قلب یکی از حساس­ترین اعضاء بدن انسان است؛ که قابلیت­های اعجاب ­انگیزی در آن نهفته شده است. از جمله­ آن قابلیت­ها این است که قلب، در برابر عواطف انسانی تغییر پذیر بوده و بنا به شرایط و موقعیتی که برای انسان پیش می ­آید، می­ تواند نرم یا سخت گردد؛ و حتی این نرمی و سختی هم، دارای درجات متفاوتی بوده؛ تا جایی که دل انسان از شدت قساوت می ­میرد. [[قرآن کریم]]، این درجات را با تمثیلی زیبا بیان کرده است:<ref>طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن‌، تهران، شرکت سهامى انتشار، ۱۳۶۲ ش، چاپ چهارم، ج‌۱، ص ۲۰۲.</ref>  
 
 
{{متن قرآن|«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ... فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً...»}}؛ سپس دلهاى شما سخت شد... همچون سنگ، يا سخت‌تر!...
 
  
أ‌. {{متن قرآن|«وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ»}}؛ چرا كه پاره‌اى از سنگها مى‌شكافد، و از آن نهرها جارى مى‌شود.
+
* {{متن قرآن|«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکمْ... فَهِی کالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً...»}}؛ سپس دلهاى شما سخت شد... همچون سنگ، یا سخت‌تر!
ب‌. {{متن قرآن|«وَ إنَّ مِنْها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ»}}؛ و پاره‌اى از آنها شكاف برمى‌دارد و آب از آن تراوش مى‌كند.
+
* {{متن قرآن|«وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ»}}؛ چرا که پاره‌اى از سنگها مى‌شکافد، و از آن نهرها جارى مى‌شود.
ج. {{متن قرآن|«وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ...»}}؛‌<ref>[[سوره بقره]]/74.</ref> و پاره‌اى از خوف خدا به زير مى‌افتد...
+
* {{متن قرآن|«وَ إنَّ مِنْها لَما یشَّقَّقُ فَیخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ»}}؛ و پاره‌اى از آنها شکاف برمى‌دارد و آب از آن تراوش مى‌کند.
 +
* {{متن قرآن|«وَ إِنَّ مِنْها لَما یهْبِطُ مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ...»}}؛‌<ref>[[سوره بقره]]/۷۴.</ref> و پاره‌اى از خوف خدا به زیر مى‌افتد...
  
خداوند در این آیه با تمثیل زیبایی، به بیان شدت و درجه­ی قساوت مردم یهود، اشاره کرده و بیان می­کند که قلب در شدت قساوت به درجه­ای می­رسد که حتی از سخت­ترین سنگها هم، سخت­تر می­شود. نه این که چشمه­ی عواطف و علم از آن نمی­جوشد و قطرات محبت از آن تراوش نمى‌كند؛ بلکه هرگز از خوف خدا، دلِ انسان سنگدل به طپش نمی­افتد. اين تهديدى است سربسته، براى اين جمعيت بنى اسرائيل و تمام كسانى كه خط آنها را ادامه مى‌دهند.<ref>پرتوى از قرآن، ج‌1، ص 306.</ref>
+
خداوند در این آیه با تمثیل زیبایی، به بیان شدت و درجه­ قساوت مردم [[یهود]]، اشاره کرده و بیان می­کند که قلب در شدت قساوت به درجه­ ای می­رسد که حتی از سخت­ترین سنگها هم، سخت­تر می­شود. نه این که چشمه­ عواطف و علم از آن نمی­ جوشد و قطرات محبت از آن تراوش نمى‌کند؛ بلکه هرگز از خوف خدا، دلِ انسان سنگدل به طپش نمی­ افتد. این تهدیدى است سربسته، براى این جمعیت [[بنی اسرائیل|بنى اسرائیل]] و تمام کسانى که خط آنها را ادامه مى‌دهند.<ref>پرتوى از قرآن، ج‌۱، ص ۳۰۶.</ref>
  
 
==عوامل قساوت==
 
==عوامل قساوت==
سطر ۳۵: سطر ۳۲:
 
قساوت قلب، نیز مانند بسیاری از رفتارهایی که از انسان سر می­زند، دارای عواملی است که به برخی اشاره می­گردد:
 
قساوت قلب، نیز مانند بسیاری از رفتارهایی که از انسان سر می­زند، دارای عواملی است که به برخی اشاره می­گردد:
  
1. جهل و غفلت: یکی از عوامل بروز قساوت قلب در انسان، جهل و غفلت است. جهل، تصویری نادرست از واقعیت در برابر انسان ایجاد کرده و مانع نفوذ نور ایمان در قلب می­شود؛ و غفلت او را از جستجوی حقایق منحرف می­سازد؛ فلذا دل انسان در مقابل نصيحت، معجزه و دليل، سخت می­گردد؛ چنانچه خداوند در خطاب به [[پیامبر اسلام]] می­فرماید: {{متن قرآن|«فَإِنَّكَ لاتُسْمِعُ الْمَوْتى‌ وَلاتُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِين»}}‌<ref>[[سوره روم]]/52.</ref> تو نمى‌توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى و نه سخنت را به گوش كران، هنگامى كه روى برگردانند و دور شوند!
+
'''۱. جهل و غفلت:'''
 
 
در این آیه کفار، که خود را در پرده­ای از جهل و غفلت فرو برده­اند و دلهایشان به قدری سخت شده که از شنیدن حقایق محرومند، مرده و کر نامیده شده­اند.<ref> طيب، سيد عبدالحسين؛ أطيب البيان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم، ج‌10، ص 404.</ref>
 
  
2. اعراض از یاد خدا: از دیگر عوامل سخت شدن قلوب، فراموشی خدا و اعراض از یاد اوست: {{متن قرآن|«الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاء عَن ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا»}}؛<ref>[[سوره کهف]]/101.</ref> آن كسان كه ديدگانشان از ياد من در حجاب بوده و توان شنيدن نداشته‌اند.
+
یکی از عوامل بروز قساوت قلب در انسان، [[جهل]] و [[غفلت]] است. جهل، تصویری نادرست از واقعیت در برابر انسان ایجاد کرده و مانع نفوذ نور ایمان در قلب می­شود؛ و غفلت او را از جستجوی حقایق منحرف می­سازد؛ فلذا دل انسان در مقابل نصیحت، [[معجزه]] و دلیل، سخت می­گردد؛ چنانچه خداوند در خطاب به [[پیامبر اسلام]] می­فرماید: {{متن قرآن|«فَإِنَّک لاتُسْمِعُ الْمَوْتى‌ وَلاتُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِین»}}<ref>[[سوره روم]]/۵۲.</ref> تو نمى‌توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى و نه سخنت را به گوش کران، هنگامى که روى برگردانند و دور شوند! در این آیه کفار، که خود را در پرده ­ای از جهل و غفلت فرو برده ­اند و دلهایشان به قدری سخت شده که از شنیدن حقایق محرومند، مرده و کر نامیده شده ­اند.<ref> طیب، سید عبدالحسین؛ أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ ش، چاپ دوم، ج‌۱۰، ص ۴۰۴.</ref>
  
انسان يا از راه چشم و ديدنِ آيات الهی به حق می­رسد؛ و يا از طريق گوش و شنيدن كلمات [[حكمت]]، موعظه، قصص و عبرت ها خدا را یاد نموده و به سوی او راه مى‌يابد؛ ولکن کفار چون، راههای رسیدن به حق را در خود نابود کرده­ و از یاد او غفلت ­ورزیدند، دلهایشان سخت شده و در برابر حق نفوذ ناپذیر گردید.<ref>طباطبائی (علامه)، سید محمدحسین؛ تفسیر المیزان، [[قم]]، دفتر انتشارت اسلامی جامعه مدرسین، 1417ق، چاپ پنجم، ج‌13، ص 367.</ref> خداوند به شدت، این ها را مورد سرزنش قرار داده و می­فرماید: واى بر آنها كه قلب هاى سخت و نفوذناپذيرى دارند و ذكر خدا در آنها اثر نمى‌گذارد: {{متن قرآن|«فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِاللَّهِ»}}.<ref>[[سوره زمر]]/22.</ref>
+
'''۲. اعراض از یاد خدا:'''
  
3. گناه: گناه، نشانه­ی غفلت از خداوند است که موجب سياهى دل و ضعف ايمان شده و در صورت استمرار، بر دلها مُهر قساوت زده می­شود:<ref>أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‌11، ص: 157.</ref>
+
از دیگر عوامل سخت شدن قلوب، فراموشی [[خدا]] و اعراض از یاد اوست: {{متن قرآن|«الَّذِینَ کانَتْ أَعْینُهُمْ فِی غِطَاء عَن ذِکرِی وَکانُوا لَا یسْتَطِیعُونَ سَمْعًا»}}؛<ref>[[سوره کهف]]/۱۰۱.</ref> آن کسان که دیدگانشان از یاد من در حجاب بوده و توان شنیدن نداشته‌اند. انسان یا از راه چشم و دیدنِ آیات الهی به حق می­رسد؛ و یا از طریق گوش و شنیدن کلمات [[حکمت]]، موعظه، قصص و عبرت ها خدا را یاد نموده و به سوی او راه مى‌یابد؛ ولکن کفار چون، راههای رسیدن به حق را در خود نابود کرده­ و از یاد او غفلت ­ورزیدند، دلهایشان سخت شده و در برابر حق نفوذ ناپذیر گردید.<ref>طباطبائی (علامه)، سید محمدحسین؛ تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارت اسلامی جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق، چاپ پنجم، ج‌۱۳، ص ۳۶۷.</ref> خداوند به شدت، این ها را مورد سرزنش قرار داده و می­فرماید: واى بر آنها که قلب هاى سخت و نفوذناپذیرى دارند و ذکر خدا در آنها اثر نمى‌گذارد: {{متن قرآن|«فَوَیلٌ لِلْقاسِیةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکرِاللَّهِ»}}.<ref>[[سوره زمر]]/۲۲.</ref>
  
{{متن قرآن|«أَوَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذينَ يَرِثُونَ الْأَرْض‌ مِن بَعدِ أهلِهَا أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ نَطْبَعُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لايَسْمَعُون»}}؛ آيا كسانى كه وارث روى زمين بعد از صاحبان آن مى‌شوند، عبرت نمى‌گيرند كه اگر بخواهيم، آنها را نيز به گناهانشان هلاك مى‌كنيم و در دلهايشان مهر مى‌نهيم تا (صداى حق را) نشنوند؟! <ref>[[سوره اعراف]]/100.</ref>
+
'''۳. گناه:'''
  
طبع قلب، به معنى بسته شدن است که موجب محدود شدن از جهت ديد و درك حقايق و أنوار ملکوتی خواهد بود و این چیزی جز، قساوت قلب نیست.<ref>تفسير روشن، ج‌9، ص 77.</ref>
+
[[گناه]]، نشانه­ غفلت از خداوند است که موجب سیاهى دل و ضعف [[ایمان|ایمان]] شده و در صورت استمرار، بر دلها مُهر قساوت زده می­شود:<ref>أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۱، ص: ۱۵۷.</ref> {{متن قرآن|«أَوَ لَمْ یهْدِ لِلَّذینَ یرِثُونَ الْأَرْض‌ مِن بَعدِ أهلِهَا أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ نَطْبَعُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لایسْمَعُون»}}؛ آیا کسانى که وارث روى زمین بعد از صاحبان آن مى‌شوند، عبرت نمى‌گیرند که اگر بخواهیم، آنها را نیز به گناهانشان هلاک مى‌کنیم و در دلهایشان مهر مى‌نهیم تا (صداى حق را) نشنوند؟! <ref>[[سوره اعراف]]/۱۰۰.</ref> طبع قلب، به معنى بسته شدن است که موجب محدود شدن از جهت دید و درک حقایق و أنوار ملکوتی خواهد بود و این چیزی جز، قساوت قلب نیست.<ref>تفسیر روشن، ج‌۹، ص ۷۷.</ref>
  
4. لجاجت: انسان از روی لجاجت، چشم خود را در برابر نشانه­های الهی بسته و بر جهل خود پافشاری می­کند: {{متن قرآن|«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً...»}}؛ سپس دلهاى شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سخت‌تر!... <ref>[[سوره بقره]]/74.</ref>
+
'''۴. لجاجت:'''
  
قساوت در آیه­ی شریفه، اشاره به لجاجت­های قوم بنى­اسرائيل در جریان ذبح گاوی بود که خدای متعال جهت روشن شدن حقیقت امر در قتل شخصی از بنى­اسرائيل، دستور داده بود.<ref>جهت مطالعه­ی بیشتر به تفاسیر ذیل آیات 67-74 [[سوره­ بقره]] مراجعه فرمایید.</ref>این آیات بیان­گر اوضاعی است که آن قوم بعد از دیدن معجزات الهی به جای تقویت ایمان از روی لجاجت به آنها بی­توجهی کرده تا آنجا که خداوند سختی دلهای آنها را، به سنگ تشبیه نموده است.<ref>قرائتی، محسن؛ تفسیرنور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، 1383، ج‌1، ص 140 و 141.</ref>
+
انسان از روی [[لجاجت]]، چشم خود را در برابر نشانه ­های الهی بسته و بر جهل خود پافشاری می­کند: {{متن قرآن|«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکمْ مِنْ بَعْدِ ذلِک فَهِی کالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً...»}}؛ سپس دلهاى شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سخت‌تر!... <ref>[[سوره بقره]]/۷۴.</ref> قساوت در آیه­ شریفه، اشاره به لجاجت­های قوم [[بنی اسرائیل|بنى ­اسرائیل]] در جریان ذبح گاوی بود که خدای متعال جهت روشن شدن حقیقت امر در قتل شخصی از بنى ­اسرائیل، دستور داده بود.<ref>جهت مطالعه­ی بیشتر به تفاسیر ذیل آیات ۶۷-۷۴ [[سوره­ بقره]] مراجعه فرمایید.</ref> این آیات بیان­گر اوضاعی است که آن قوم بعد از دیدن معجزات الهی به جای تقویت ایمان از روی لجاجت به آنها بی ­توجهی کرده تا آنجا که خداوند سختی دلهای آنها را، به سنگ تشبیه نموده است.<ref>قرائتی، محسن؛ تفسیرنور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳، ج‌۱، ص ۱۴۰ و ۱۴۱.</ref>
  
 
==آثار قساوت==
 
==آثار قساوت==
  
قلب، مرکز عواطف انسانی و عشق در وجود انسان بوده که با سخت شدن آن، آثار زیان­بار و جبران ناپذیری برای انسان بار می­شود؛ که در اینجا به گوشه­هایی از آن اشاره شده است:
+
قلب، مرکز عواطف انسانی و عشق در وجود [[انسان]] بوده که با سخت شدن آن، آثار زیان­بار و جبران ناپذیری برای انسان بار می­شود؛ که در اینجا به گوشه ­هایی از آن اشاره شده است:
  
1. دلمردگی: یکی از بزرگترین آثار قساوت قلب اینست که دل انسان، اسیر [[مرگ]] می­شود. حقیتاً کسی که جهل و نفس اماره را پیشوای خود قرار داده و از خدا و نشانه­های او غافل مانده و تمامی راههای نفوذ نور را در وجود خود بسته باشد، گرچه به ظاهر زنده است؛ اما در واقع مرده­ی متحرکی بیش نیست؛ که خداوند درباره­ی آنها در آیه­ی 52 [[سوره­ روم]] خطاب به پیامبر می­فرماید: «تو نمى‌توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى، و نه سخنت را به گوش كَران...».
+
'''۱. دل مردگی:'''
  
بر اساس این آیه، انسان به علت قساوت درونی و سنگدلی، به مرده­ای تبدیل شده که حتی [[پیامبر اسلام]] نیز توان زنده کردن دل آنها را ندارد.<ref>أطيب البيان، ج‌10، ص 404.</ref>
+
یکی از بزرگترین آثار قساوت قلب اینست که دل انسان، اسیر مرگ می­شود. حقیتاً کسی که جهل و نفس اماره را پیشوای خود قرار داده و از خدا و نشانه­ های او غافل مانده و تمامی راههای نفوذ نور را در وجود خود بسته باشد، گرچه به ظاهر زنده است؛ اما در واقع مرده متحرکی بیش نیست؛ که خداوند درباره­ آنها در آیه ۵۲ [[سوره­ روم]] خطاب به پیامبر می­فرماید: «تو نمى‌توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى، و نه سخنت را به گوش کران...». بر اساس این آیه، انسان به علت قساوت درونی و سنگدلی، به مرده ­ای تبدیل شده که حتی [[پیامبر اسلام]] نیز توان زنده کردن دل آنها را ندارد.<ref>أطیب البیان، ج‌۱۰، ص ۴۰۴.</ref>
  
2. کاهش روزی: از دیگر آثار قساوت قلب، کاهش روزی است: {{متن قرآن|«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‌»}}؛<ref>[[سوره طه]]/124.</ref> و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قيامت، او را نابينا محشور مى‌كنيم!
+
'''۲. کاهش روزی:'''
  
بر اساس این آیه، کسانی که رابطه­ی خود را با خدا قطع کرده­اند به جز دنیا، چیزی ندارند که بتواند مایه­ی امید آنها باشد و با تمام تلاشی که در امر توسعه­ی زندگی دنیوی خود انجام می­دهند، به اندوخته­های خود قانع نگشته و راضی نمی­شوند؛ لذا با ولع بیشتری برای رسیدن به چیزی که آنها را به آرامش برساند، تلاش می­نمایند ولی هرگز پایانی برای آن متصور نیست؛ پس چنين افرادی دائما در فقر و تنگى بسر مى‌برند و با وجود اموال زیاد، روزی بسیار اندکی دارند.<ref>الميزان، ج‌14، ص 225.</ref>
+
از دیگر آثار قساوت قلب، کاهش [[رزق|روزی]] است: {{متن قرآن|«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى‌»}}؛<ref>[[سوره طه]]/۱۲۴.</ref> و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز [[قیامت|قیامت]]، او را نابینا محشور مى‌کنیم! بر اساس این آیه، کسانی که رابطه­ خود را با خدا قطع کرده ­اند به جز دنیا، چیزی ندارند که بتواند مایه امید آنها باشد و با تمام تلاشی که در امر توسعه­ زندگی دنیوی خود انجام می­دهند، به اندوخته­ های خود قانع نگشته و راضی نمی­شوند؛ لذا با ولع بیشتری برای رسیدن به چیزی که آنها را به آرامش برساند، تلاش می­نمایند ولی هرگز پایانی برای آن متصور نیست؛ پس چنین افرادی دائما در فقر و تنگى بسر مى‌برند و با وجود اموال زیاد، روزی بسیار اندکی دارند.<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص ۲۲۵.</ref>
  
 
==درمان قساوت==
 
==درمان قساوت==
  
بیان شد که اگر دل انسان بمیرد، دستگاه برقراری ارتباط در وجود او از بین رفته و حتی توفیق فکر اصلاح خویش و توبه به درگاه الهی را نخواهد داشت؛ اما مادامی که به این حد نرسیده و به شدت سختی گرفتار نشده باشد، راه درمان وجود دارد:
+
بیان شد که اگر دل انسان بمیرد، دستگاه برقراری ارتباط در وجود او از بین رفته و حتی توفیق فکر اصلاح خویش و [[توبه]] به درگاه الهی را نخواهد داشت؛ اما مادامی که به این حد نرسیده و به شدت سختی گرفتار نشده باشد، راه درمان وجود دارد: {{متن قرآن|«اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیث‌... تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‌ ذِکرِاللَّه‌...»}}؛<ref>[[سوره زمر]]/۲۳.</ref> خداوند بهترین سخن را نازل کرده... که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانى که از پروردگارشان مى‌ترسند مى‌افتد سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذکر خدا مى‌شود...
  
{{متن قرآن|«اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيث‌... تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‌ ذِكْرِاللَّه‌...»}}؛<ref>[[سوره زمر]]/23.</ref> خداوند بهترين سخن را نازل كرده... كه از شنيدن آياتش لرزه بر اندام كسانى كه از پروردگارشان مى‌ترسند مى‌افتد سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذكر خدا مى‌شود...
+
با این که قساوت قلب از آفت های بزرگ در راه تکامل و شناخت انسان است؛ وجود یک روزنه­ کوچک در قلب، باعث نرم شدن دل و آمادگی آن برای ورود انوار رحمانیه­ الهی می­شود. تفکر که نقش بسیار مهمی را برای ایجاد این روزنه بر عهده داشته، انسان در رابطه­ اش با خود، جامعه و خدا بیشتر و دقیقتر اندیشه نموده و با دقت بیشتری به آیات خدا نظاره می­کند پس به جایگاه خویش پی ­برده و راه [[استغفار]]، [[دعا]] و تضرع به درگاه خداوند را باز خواهد نمود؛<ref> ثقفى تهرانى، محمد؛ تفسیر روان جاوید، تهران، انتشارات برهان‌، ۱۳۹۸ق، چاپ سوم، ج‌۴، ص ۴۹۲.</ref> که خداوند برای شکستن سدّ قساوت، انسان را به تفکر فراخوانده است: {{متن قرآن|«أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ...قَدْ بَینَّا لَکمُ الْآیاتِ لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ»}}؛<ref>[[سوره حدید]]/۱۶و۱۷.</ref> آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟!... ما آیات (خود) را براى شما بیان کردیم، شاید اندیشه کنید!
  
با این که قساوت قلب از آفت های بزرگ در راه تکامل و شناخت انسان است؛ وجود یک روزنه­ی کوچک در قلب، باعث نرم شدن دل و آمادگی آن برای ورود انوار رحمانیه­ی الهی می­شود. تفکر که نقش بسیار مهمی را برای ایجاد این روزنه بر عهده داشته، انسان در رابطه­اش با خود، جامعه و خدا بیشتر و دقیقتر اندیشه نموده و با دقت بیشتری به آیات خدا نظاره می­کند پس به جایگاه خویش پی ­برده و راه استغفار، دعا و تضرع به درگاه خداوند را باز خواهد نمود؛<ref> ثقفى تهرانى، محمد؛ تفسير روان جاويد، تهران، انتشارات برهان‌، 1398ق، چاپ سوم، ج‌4، ص 492.</ref> که خداوند برای شکستن سدّ قساوت، انسان را به تفکر فراخوانده است: {{متن قرآن|«أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ...قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»}}؛<ref>[[سوره حدید]]/16و17.</ref> آيا وقت آن نرسيده است كه دلهاى مؤمنان در برابر ذكر خدا و آنچه از حق نازل كرده است خاشع گردد؟!... ما آيات (خود) را براى شما بيان كرديم، شايد انديشه كنيد!
+
تفکر در آیات الهی دارویی شفابخش است که موجب آگاهی انسان و باز شدن راه دعا، [[توبه]] و [[خشوع]] در برابر خداوند و نرم شدن و روشنایی دل او می­باشد؛ لذا خداوند در این آیات، بی­درنگ ما را متوجه تعقل در آیات خود مى‌سازد.<ref>أطیب البیان، ج‌۱۲، ص ۴۳۱.</ref>
 
 
تفکر در آیات الهی دارویی شفابخش است که موجب آگاهی انسان و باز شدن راه دعا، [[توبه]] و خشوع در برابر خداوند و نرم شدن و روشنایی دل او می­باشد؛ لذا خداوند در این آیات، بی­درنگ ما را متوجه تعقل در آيات خود مى‌سازد.<ref>أطيب البيان، ج‌12، ص 431.</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=35860 قساوت قلب، حسین دانش؛ محمد مؤذنی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 12 اردیبهشت 1391.
+
 
 +
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=35860 قساوت قلب، حسین دانش؛ محمد مؤذنی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 12 اردیبهشت 1391.
  
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:اخلاق فردی]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]

نسخهٔ ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۵۸


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«قساوت قلب» یا سنگ دلی، از تعابیر قرآنی است و به معنای سختی و عدم انعطاف و پذیرش قلب انسان در مقابل حق و حقیقت می باشد. قساوت، یکی از مهمترین عواملی است که انسانها را از شناخت خداوند و سیر به سوی او بازمی­ دارد.

مفهوم قساوت قلب

"قساوت" در زبان عربی از ریشه­­­­­­­­­ "قسی" و "قسوه" است؛ که در لغت به معنی خشونت و نفوذناپذیری می­باشد؛ لذا به سنگهای خشن و سخت، "قسی" می­گویند. و در اصطلاح قرآنی به قلب­هایی که در برابر حق، خشوع و انعطافى نداشته باشد و نور هدایت در آن نفوذ نمى‌کند، قاسیه می­گویند.[۱] در فارسی از آن به "سنگدلی" تعبیر شده که در مقابل "نرم دلی" قرار گرفته است.[۲]

"قلب" در لغت به معنی گرداندن و تحول دادن از وجهى به وجه دیگر می­باشد؛ مثل گرداندن لباس و گرداندن انسان از طریقه‌اش‌.[۳] و در اصطلاح قرآنی به روح لطیف انسانی که با تعلق به ­قلب جسمانی، سلطه­ خود را در بدن انسان اجراء مى‌کند، قلب گویند که از آن به نفس ناطقه نیز تعبیر می­گردد. پس چون، این قسمت از بدن انسان مرکز تحولات مختلف روحی است، آن را "قلب" نامیده ­اند.[۴]

قساوت در قرآن

قساوت از ماده "قَسَوَ" در قرآن، هفت مرتبه بکار رفته؛[۵] که همیشه با ماده­ قلب همراه بوده است. یکی از وظایف انبیاء، آشناکردن انسان ها با حقایق و گسترش عدالت در جامعه بوده ولکن تمامی انبیاء ­الهی در راه نیل به اهداف خود، با مقاومت افراد قسیّ­ القلب روبرو بوده ­اند؛ چرا که افراد قسی ­القلب، راه نفوذ حقایق و دروازه­ عطوفت را به روی خود بسته و با زیر پانهادن اصول انسانی، با سرسختی تمام در مقابل حق می­ ایستند.[۶]

قرآن نیز با طرح مطالب و ذکر قصص مرتبط، به مبارزه با این صفت مذموم پرداخته و با ذکر عوامل و آثار آن، به انسان های غافل، آگاهی و معرفت بخشیده است.

با این که این واژه و مشتقات آن هفت مرتبه در قرآن ذکر شده ولی در آیات بسیاری به طور ضمنی و مفهومی به این مسأله پرداخته است؛ که در این مقاله به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

درجات قساوت

قلب یکی از حساس­ترین اعضاء بدن انسان است؛ که قابلیت­های اعجاب ­انگیزی در آن نهفته شده است. از جمله­ آن قابلیت­ها این است که قلب، در برابر عواطف انسانی تغییر پذیر بوده و بنا به شرایط و موقعیتی که برای انسان پیش می ­آید، می­ تواند نرم یا سخت گردد؛ و حتی این نرمی و سختی هم، دارای درجات متفاوتی بوده؛ تا جایی که دل انسان از شدت قساوت می ­میرد. قرآن کریم، این درجات را با تمثیلی زیبا بیان کرده است:[۷]

  • «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکمْ... فَهِی کالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً...»؛ سپس دلهاى شما سخت شد... همچون سنگ، یا سخت‌تر!
  • «وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ»؛ چرا که پاره‌اى از سنگها مى‌شکافد، و از آن نهرها جارى مى‌شود.
  • «وَ إنَّ مِنْها لَما یشَّقَّقُ فَیخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ»؛ و پاره‌اى از آنها شکاف برمى‌دارد و آب از آن تراوش مى‌کند.
  • «وَ إِنَّ مِنْها لَما یهْبِطُ مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ...»؛‌[۸] و پاره‌اى از خوف خدا به زیر مى‌افتد...

خداوند در این آیه با تمثیل زیبایی، به بیان شدت و درجه­ قساوت مردم یهود، اشاره کرده و بیان می­کند که قلب در شدت قساوت به درجه­ ای می­رسد که حتی از سخت­ترین سنگها هم، سخت­تر می­شود. نه این که چشمه­ عواطف و علم از آن نمی­ جوشد و قطرات محبت از آن تراوش نمى‌کند؛ بلکه هرگز از خوف خدا، دلِ انسان سنگدل به طپش نمی­ افتد. این تهدیدى است سربسته، براى این جمعیت بنى اسرائیل و تمام کسانى که خط آنها را ادامه مى‌دهند.[۹]

عوامل قساوت

قساوت قلب، نیز مانند بسیاری از رفتارهایی که از انسان سر می­زند، دارای عواملی است که به برخی اشاره می­گردد:

۱. جهل و غفلت:

یکی از عوامل بروز قساوت قلب در انسان، جهل و غفلت است. جهل، تصویری نادرست از واقعیت در برابر انسان ایجاد کرده و مانع نفوذ نور ایمان در قلب می­شود؛ و غفلت او را از جستجوی حقایق منحرف می­سازد؛ فلذا دل انسان در مقابل نصیحت، معجزه و دلیل، سخت می­گردد؛ چنانچه خداوند در خطاب به پیامبر اسلام می­فرماید: «فَإِنَّک لاتُسْمِعُ الْمَوْتى‌ وَلاتُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِین»[۱۰] تو نمى‌توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى و نه سخنت را به گوش کران، هنگامى که روى برگردانند و دور شوند! در این آیه کفار، که خود را در پرده ­ای از جهل و غفلت فرو برده ­اند و دلهایشان به قدری سخت شده که از شنیدن حقایق محرومند، مرده و کر نامیده شده ­اند.[۱۱]

۲. اعراض از یاد خدا:

از دیگر عوامل سخت شدن قلوب، فراموشی خدا و اعراض از یاد اوست: «الَّذِینَ کانَتْ أَعْینُهُمْ فِی غِطَاء عَن ذِکرِی وَکانُوا لَا یسْتَطِیعُونَ سَمْعًا»؛[۱۲] آن کسان که دیدگانشان از یاد من در حجاب بوده و توان شنیدن نداشته‌اند. انسان یا از راه چشم و دیدنِ آیات الهی به حق می­رسد؛ و یا از طریق گوش و شنیدن کلمات حکمت، موعظه، قصص و عبرت ها خدا را یاد نموده و به سوی او راه مى‌یابد؛ ولکن کفار چون، راههای رسیدن به حق را در خود نابود کرده­ و از یاد او غفلت ­ورزیدند، دلهایشان سخت شده و در برابر حق نفوذ ناپذیر گردید.[۱۳] خداوند به شدت، این ها را مورد سرزنش قرار داده و می­فرماید: واى بر آنها که قلب هاى سخت و نفوذناپذیرى دارند و ذکر خدا در آنها اثر نمى‌گذارد: «فَوَیلٌ لِلْقاسِیةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکرِاللَّهِ».[۱۴]

۳. گناه:

گناه، نشانه­ غفلت از خداوند است که موجب سیاهى دل و ضعف ایمان شده و در صورت استمرار، بر دلها مُهر قساوت زده می­شود:[۱۵] «أَوَ لَمْ یهْدِ لِلَّذینَ یرِثُونَ الْأَرْض‌ مِن بَعدِ أهلِهَا أَنْ لَوْ نَشاءُ أَصَبْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ نَطْبَعُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لایسْمَعُون»؛ آیا کسانى که وارث روى زمین بعد از صاحبان آن مى‌شوند، عبرت نمى‌گیرند که اگر بخواهیم، آنها را نیز به گناهانشان هلاک مى‌کنیم و در دلهایشان مهر مى‌نهیم تا (صداى حق را) نشنوند؟! [۱۶] طبع قلب، به معنى بسته شدن است که موجب محدود شدن از جهت دید و درک حقایق و أنوار ملکوتی خواهد بود و این چیزی جز، قساوت قلب نیست.[۱۷]

۴. لجاجت:

انسان از روی لجاجت، چشم خود را در برابر نشانه ­های الهی بسته و بر جهل خود پافشاری می­کند: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکمْ مِنْ بَعْدِ ذلِک فَهِی کالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً...»؛ سپس دلهاى شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سخت‌تر!... [۱۸] قساوت در آیه­ شریفه، اشاره به لجاجت­های قوم بنى ­اسرائیل در جریان ذبح گاوی بود که خدای متعال جهت روشن شدن حقیقت امر در قتل شخصی از بنى ­اسرائیل، دستور داده بود.[۱۹] این آیات بیان­گر اوضاعی است که آن قوم بعد از دیدن معجزات الهی به جای تقویت ایمان از روی لجاجت به آنها بی ­توجهی کرده تا آنجا که خداوند سختی دلهای آنها را، به سنگ تشبیه نموده است.[۲۰]

آثار قساوت

قلب، مرکز عواطف انسانی و عشق در وجود انسان بوده که با سخت شدن آن، آثار زیان­بار و جبران ناپذیری برای انسان بار می­شود؛ که در اینجا به گوشه ­هایی از آن اشاره شده است:

۱. دل مردگی:

یکی از بزرگترین آثار قساوت قلب اینست که دل انسان، اسیر مرگ می­شود. حقیتاً کسی که جهل و نفس اماره را پیشوای خود قرار داده و از خدا و نشانه­ های او غافل مانده و تمامی راههای نفوذ نور را در وجود خود بسته باشد، گرچه به ظاهر زنده است؛ اما در واقع مرده متحرکی بیش نیست؛ که خداوند درباره­ آنها در آیه ۵۲ سوره­ روم خطاب به پیامبر می­فرماید: «تو نمى‌توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى، و نه سخنت را به گوش کران...». بر اساس این آیه، انسان به علت قساوت درونی و سنگدلی، به مرده ­ای تبدیل شده که حتی پیامبر اسلام نیز توان زنده کردن دل آنها را ندارد.[۲۱]

۲. کاهش روزی:

از دیگر آثار قساوت قلب، کاهش روزی است: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى‌»؛[۲۲] و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور مى‌کنیم! بر اساس این آیه، کسانی که رابطه­ خود را با خدا قطع کرده ­اند به جز دنیا، چیزی ندارند که بتواند مایه امید آنها باشد و با تمام تلاشی که در امر توسعه­ زندگی دنیوی خود انجام می­دهند، به اندوخته­ های خود قانع نگشته و راضی نمی­شوند؛ لذا با ولع بیشتری برای رسیدن به چیزی که آنها را به آرامش برساند، تلاش می­نمایند ولی هرگز پایانی برای آن متصور نیست؛ پس چنین افرادی دائما در فقر و تنگى بسر مى‌برند و با وجود اموال زیاد، روزی بسیار اندکی دارند.[۲۳]

درمان قساوت

بیان شد که اگر دل انسان بمیرد، دستگاه برقراری ارتباط در وجود او از بین رفته و حتی توفیق فکر اصلاح خویش و توبه به درگاه الهی را نخواهد داشت؛ اما مادامی که به این حد نرسیده و به شدت سختی گرفتار نشده باشد، راه درمان وجود دارد: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیث‌... تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‌ ذِکرِاللَّه‌...»؛[۲۴] خداوند بهترین سخن را نازل کرده... که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانى که از پروردگارشان مى‌ترسند مى‌افتد سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذکر خدا مى‌شود...

با این که قساوت قلب از آفت های بزرگ در راه تکامل و شناخت انسان است؛ وجود یک روزنه­ کوچک در قلب، باعث نرم شدن دل و آمادگی آن برای ورود انوار رحمانیه­ الهی می­شود. تفکر که نقش بسیار مهمی را برای ایجاد این روزنه بر عهده داشته، انسان در رابطه­ اش با خود، جامعه و خدا بیشتر و دقیقتر اندیشه نموده و با دقت بیشتری به آیات خدا نظاره می­کند پس به جایگاه خویش پی ­برده و راه استغفار، دعا و تضرع به درگاه خداوند را باز خواهد نمود؛[۲۵] که خداوند برای شکستن سدّ قساوت، انسان را به تفکر فراخوانده است: «أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ...قَدْ بَینَّا لَکمُ الْآیاتِ لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ»؛[۲۶] آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟!... ما آیات (خود) را براى شما بیان کردیم، شاید اندیشه کنید!

تفکر در آیات الهی دارویی شفابخش است که موجب آگاهی انسان و باز شدن راه دعا، توبه و خشوع در برابر خداوند و نرم شدن و روشنایی دل او می­باشد؛ لذا خداوند در این آیات، بی­درنگ ما را متوجه تعقل در آیات خود مى‌سازد.[۲۷]

پانویس

  1. سوره مائده/۱۳.
  2. شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، مؤسسه چاپ و نشر آستان قدس رضوی، چاپ اول، ج۳، ص ۶۷۳.
  3. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودی، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ یکم، ۱۴۱۲ق، ص ۶۸۱.
  4. مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۰ ش، چاپ اول، ج‌۱، ص ۳۶۹.
  5. سوره بقره/۷۴؛ سوره مائده/۱۳؛ سوره انعام/۴۳؛ سوره حج/۵۳؛ سوره زمر/۲۲ و سوره حدید/۱۶.
  6. قرشى، سید على اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، بنیاد بعثت‌، ۱۳۷۷ش، تهران، چاپ سوم، ج‌۱، ص ۲۲۵.
  7. طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن‌، تهران، شرکت سهامى انتشار، ۱۳۶۲ ش، چاپ چهارم، ج‌۱، ص ۲۰۲.
  8. سوره بقره/۷۴.
  9. پرتوى از قرآن، ج‌۱، ص ۳۰۶.
  10. سوره روم/۵۲.
  11. طیب، سید عبدالحسین؛ أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ ش، چاپ دوم، ج‌۱۰، ص ۴۰۴.
  12. سوره کهف/۱۰۱.
  13. طباطبائی (علامه)، سید محمدحسین؛ تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارت اسلامی جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق، چاپ پنجم، ج‌۱۳، ص ۳۶۷.
  14. سوره زمر/۲۲.
  15. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۱، ص: ۱۵۷.
  16. سوره اعراف/۱۰۰.
  17. تفسیر روشن، ج‌۹، ص ۷۷.
  18. سوره بقره/۷۴.
  19. جهت مطالعه­ی بیشتر به تفاسیر ذیل آیات ۶۷-۷۴ سوره­ بقره مراجعه فرمایید.
  20. قرائتی، محسن؛ تفسیرنور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳، ج‌۱، ص ۱۴۰ و ۱۴۱.
  21. أطیب البیان، ج‌۱۰، ص ۴۰۴.
  22. سوره طه/۱۲۴.
  23. المیزان، ج‌۱۴، ص ۲۲۵.
  24. سوره زمر/۲۳.
  25. ثقفى تهرانى، محمد؛ تفسیر روان جاوید، تهران، انتشارات برهان‌، ۱۳۹۸ق، چاپ سوم، ج‌۴، ص ۴۹۲.
  26. سوره حدید/۱۶و۱۷.
  27. أطیب البیان، ج‌۱۲، ص ۴۳۱.

منابع