شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

عبیدالله بن زیاد: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۳: سطر ۳:
  
 
==نام و نسب==
 
==نام و نسب==
ابن زياد را «ابن مرجانه‌» هم مى‌گويند، زيرا نام مادرش كنيزى زناكار و مجوسى به نام‌ «مرجانه‌» بود. در كوفه پس از [[عاشورا]] كه اسراى اهل بيت علیهم السلام را وارد دارالاماره‌ كردند، [[حضرت زینب‌]] سلام الله علیها در خطاب به ابن زياد، او را «يابن مرجانه‌» خواند و اين اشاره به‌ نسبت ناپاك او بود که همیشه مایه رسوایی او بود. نسب پدر ابن زیاد هم نامعلوم بوده است.از این رو پدرش را را «زیاد بن ابیه» یعنی «پسر پدرش» می خواندند. ابوسفیان، زیاد را حاصل زنای خود با سمیه، مادر زیاد می‌دانست و به همین دلیل معاویه، زیاد را برادر خویش می‌خواند. «زیاد» فردی قسی القلب بود که در سرکوب شورشهایی که علیه بنی امیه در مناطق مختلف اسلامی اتفاق می افتاد بی رحمی زیادی از خود نشان می داد.<ref>نک:الاستیعاب، ج ۲، ص۵۲۵.</ref>
+
ابن زياد را «ابن مرجانه‌» هم مى‌گويند، زيرا مادرش كنيزى زناكار و مجوسى به نام‌ «مرجانه‌» بود. در كوفه پس از [[عاشورا]] كه اسراى اهل بيت علیهم السلام را وارد دارالاماره‌ كردند، [[حضرت زینب‌]] سلام الله علیها در خطاب به ابن زياد، او را به اسم «ابن مرجانه‌» خطاب نمود و اين اشاره به‌ نسبت ناپاك او بود که همیشه مایه رسوایی او بود. نسب پدر ابن زیاد هم نامعلوم بوده است. مادرش سميّه نام داشت که كنيز حارث بن كلده طبيب عرب بود و او را شوهر داده بودند به عبيد نامى از بندگان زرخريد بنى ثقيف و به او زياد بن عبيد می گفتند تا اینکه در سال 44 معاويه او را فرزند ابو سفيان و برادر خود خواند چون ابو سفيان گفته بود: من با سميّه زنا كردم و اين فرزند از نطفه من متولّد شد.<ref>شعرانی، دمع السجوم (ترجمه نفس المهموم)، ص۱۲۴</ref> زیاد خود از اینکه به ابوسفیان و بنی امیه ملحق شد بسیار خشنود شد اما مردم در نسب او سرگردان شدند و او را «زیاد بن ابیه» یعنی «پسر پدرش» می خواندند.<ref>امين عاملى، سیره معصومان، ۱۳۷۶ش‏، ج۵، ص۴۶ تا ۴۸</ref>
ابن زیاد هم کم از پدر خونریزش نداشت و فردی سنگدل و جبار بود<ref>زرکلی، الاعلام، ج۴، ص۱۹۳.</ref> همین ویژگی باعث شده بود بخصوص در جنگ با غیر مسلمانان به پیروزی های زیادی دست پیدا کند <ref>نک: زرکلی، الاعلام، ج۴، ص۱۹۳.</ref>
+
 
 
 
 
== مناسب حکومتی ابن زیاد==
 
== مناسب حکومتی ابن زیاد==
او از سرداران مشهور اموى بود كه در سال 54 هجرى از طرف معاويه به حكومت ‌خراسان منصوب شد. در سال 56 از آنجا معزول و به حكمرانى بصره منصوب گشت. عبیدالله در  بصره شورش خوارج را با خشونت فروان سرکوب کرد و بسیاری از آنها را به قتل رساند<ref>تاریخ الطبری، ج۷، ص۱۸۵-۱۸۷و ج۷، ص۲۲۸.</ref>پس از [[مرگ]] معاويه و روى كار آمدن يزيد، وقتى نهضت مسلم بن عقيل در [[كوفه]] آغاز شد، با حفظ سمت، والى كوفه نيز شد
+
او از سرداران مشهور اموى بود كه در سال 54 هجرى از طرف معاويه به حكومت ‌خراسان منصوب شد. در سال 56 از آنجا معزول و به حكمرانى بصره منصوب گشت. عبیدالله در  بصره شورش خوارج را با خشونت فروان سرکوب کرد و بسیاری از آنها را به قتل رساند<ref>تاریخ الطبری، ج۷، ص۱۸۵-۱۸۷و ج۷، ص۲۲۸.</ref>پس از [[مرگ]] معاويه و روى كار آمدن يزيد، وقتى نهضت مسلم بن عقيل در [[كوفه]] آغاز شد، با حفظ سمت، والى كوفه نيز شد.
  
 
==نقش ابن زیاد در شهادت امام حسین علیه السلام ==
 
==نقش ابن زیاد در شهادت امام حسین علیه السلام ==
سطر ۱۳: سطر ۱۲:
 
ابن زیاد موفق شد با نیرنگ مسلم را دستگیر و به شهادت برساند <ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۲۹-۲۳۱ و ۲۷۰</ref> و مردم را تهدید و تطمیع با خود همراه کند <ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج۱، ص۹۷.</ref> و بسیاری از کوفیان را در لشکری به فرماندهی عمرسعد برای جنگ با امام حسین علیه السلام روانه کند. <ref> سفینة البحار ، ج 1 ، ص 580 .</ref>
 
ابن زیاد موفق شد با نیرنگ مسلم را دستگیر و به شهادت برساند <ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۲۹-۲۳۱ و ۲۷۰</ref> و مردم را تهدید و تطمیع با خود همراه کند <ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج۱، ص۹۷.</ref> و بسیاری از کوفیان را در لشکری به فرماندهی عمرسعد برای جنگ با امام حسین علیه السلام روانه کند. <ref> سفینة البحار ، ج 1 ، ص 580 .</ref>
  
طبرانی در این مورده به سند خود روایت کرده می‌نویسد: یزید در نامه‌ای به ابن زیاد نوشت: ... اگر حسین را نکشی به نسب سابق خود بر خواهی گشت از این رو عبیدالله بن زیاد، حسین (علیه‌السّلام) را به قتل رساند و سر مبارک آن جناب را برای یزید فرستاد.<ref>طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۵، ح۲۸۴۶.</ref>
+
طبرانی در این مورد به سند خود روایت کرده می‌نویسد: یزید در نامه‌ای به ابن زیاد نوشت: ... اگر حسین را نکشی به نسب سابق خود بر خواهی گشت از این رو عبیدالله بن زیاد، حسین (علیه‌السّلام) را به قتل رساند و سر مبارک آن جناب را برای یزید فرستاد.<ref>طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۵، ح۲۸۴۶.</ref>
  
 
==ابن زیاد پس از مرگ یزید==
 
==ابن زیاد پس از مرگ یزید==
سطر ۲۹: سطر ۲۸:
 
*دائرة المعارف بزرگ اسلامی
 
*دائرة المعارف بزرگ اسلامی
 
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج ۷،‌ دار التراث، بیروت، ۱۳۸۷ق.
 
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج ۷،‌ دار التراث، بیروت، ۱۳۸۷ق.
 
+
*امين عاملى، سيد محسن، سیره معصومان، مترجم على حجتى كرمانى‏، تهران‏، سروش، ۱۳۷۶ش‏.
 +
* شعرانی، دمع السجوم، قم، هجرت‏، ۱۳۸۱ش.
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده

نسخهٔ ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۵۷

والى كوفه در زمان حادثه عاشورا كه شهادت امام حسين‌ علیه السلام و يارانش به دستور او انجام گرفت.

نام و نسب

ابن زياد را «ابن مرجانه‌» هم مى‌گويند، زيرا مادرش كنيزى زناكار و مجوسى به نام‌ «مرجانه‌» بود. در كوفه پس از عاشورا كه اسراى اهل بيت علیهم السلام را وارد دارالاماره‌ كردند، حضرت زینب‌ سلام الله علیها در خطاب به ابن زياد، او را به اسم «ابن مرجانه‌» خطاب نمود و اين اشاره به‌ نسبت ناپاك او بود که همیشه مایه رسوایی او بود. نسب پدر ابن زیاد هم نامعلوم بوده است. مادرش سميّه نام داشت که كنيز حارث بن كلده طبيب عرب بود و او را شوهر داده بودند به عبيد نامى از بندگان زرخريد بنى ثقيف و به او زياد بن عبيد می گفتند تا اینکه در سال 44 معاويه او را فرزند ابو سفيان و برادر خود خواند چون ابو سفيان گفته بود: من با سميّه زنا كردم و اين فرزند از نطفه من متولّد شد.[۱] زیاد خود از اینکه به ابوسفیان و بنی امیه ملحق شد بسیار خشنود شد اما مردم در نسب او سرگردان شدند و او را «زیاد بن ابیه» یعنی «پسر پدرش» می خواندند.[۲]

مناسب حکومتی ابن زیاد

او از سرداران مشهور اموى بود كه در سال 54 هجرى از طرف معاويه به حكومت ‌خراسان منصوب شد. در سال 56 از آنجا معزول و به حكمرانى بصره منصوب گشت. عبیدالله در بصره شورش خوارج را با خشونت فروان سرکوب کرد و بسیاری از آنها را به قتل رساند[۳]پس از مرگ معاويه و روى كار آمدن يزيد، وقتى نهضت مسلم بن عقيل در كوفه آغاز شد، با حفظ سمت، والى كوفه نيز شد.

نقش ابن زیاد در شهادت امام حسین علیه السلام

پس از بیعت کوفیان با امام حسین علیه السلام مسلم بن عقیل به نمایندگی از امام وارد کوفه شد. در همین زمان حاکم جدید کوفه ابن زیاد با روی پوشیده وارد شهر شد. مردم به خیال اینکه او حسین(ع) است از او استقبال کردند ولی به زودی دریافتند که عبیدالله بوده است. نخستین اقدام عبیدالله جست و جو برای یافتن نماینده امام حسین(ع)، مسلم بن عقیل بود.[۴] ابن زیاد موفق شد با نیرنگ مسلم را دستگیر و به شهادت برساند [۵] و مردم را تهدید و تطمیع با خود همراه کند [۶] و بسیاری از کوفیان را در لشکری به فرماندهی عمرسعد برای جنگ با امام حسین علیه السلام روانه کند. [۷]

طبرانی در این مورد به سند خود روایت کرده می‌نویسد: یزید در نامه‌ای به ابن زیاد نوشت: ... اگر حسین را نکشی به نسب سابق خود بر خواهی گشت از این رو عبیدالله بن زیاد، حسین (علیه‌السّلام) را به قتل رساند و سر مبارک آن جناب را برای یزید فرستاد.[۸]

ابن زیاد پس از مرگ یزید

ابن زياد پس از مرگ يزيد، ادعاى خلافت كرد و اهل بصره و كوفه را به بيعت فراخواند ولى كوفيان دعوتگران او را از شهر بيرون كردند، وى سپس از بيم انتقام فرارى شد و مدتى‌ به شام رفت، همزمان با نهضت توابين، ماموريت ‌سركوب توابين را يافت.[۹] در سال 65 هجرى با لشكرى به جنگ سليمان بن صرد رفت و در عين الورده با او درگير شد.

مرگ ابن زیاد

ابن زیاد پس از پیروزی بر توابین مأموریت یافت تا با مختار مقابله کند. مختار که اساساً در پی هلاک ابن زیاد و کسان دیگری بود که در واقعه کربلا دست داشتند، ابراهیم بن مالک اشتر را با سپاه به مقابله ابن زیاد فرستاد. ابراهیم که می‌خواست قبل از ورود ابن زیاد به سرزمین عراق، به وی برسد، در ساحل رود خازر نزدیک روستایی به نام باربیثا در ۵ فرسخی موصل به لشکر شام رسید. در جنگ شدیدی که میان عراقیان و شامیان آغاز شد، ابن زیاد شکست خورد (محرم ۶۷) و همراه با یارانش به قتل رسید. براساس روایتی از ابومخنف، گویا ابراهیم بن اشتر خود در جنگ تن به تن، ابن زیاد را به قتل رسانید.طبری، [۱۰] وى از كسانى است كه در زیارت عاشورا، مورد لعن قرار گرفته است: «لعن الله ابن‌ مرجانة‌» و «والعن عبيدالله بن زياد وابن مرجانة‌».

پانویس

  1. شعرانی، دمع السجوم (ترجمه نفس المهموم)، ص۱۲۴
  2. امين عاملى، سیره معصومان، ۱۳۷۶ش‏، ج۵، ص۴۶ تا ۴۸
  3. تاریخ الطبری، ج۷، ص۱۸۵-۱۸۷و ج۷، ص۲۲۸.
  4. طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۲۹.
  5. طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۲۲۹-۲۳۱ و ۲۷۰
  6. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج۱، ص۹۷.
  7. سفینة البحار ، ج 1 ، ص 580 .
  8. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۵، ح۲۸۴۶.
  9. معارف و معاریف ، ج 4 ، ص 1530
  10. تاریخ الطبری، ج۸، ص۶۴۳، ۶۴۹، ۶۴۶ و ۷۰۷-۷۱۳.

منابع

  • جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
  • دائرة المعارف بزرگ اسلامی
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج ۷،‌ دار التراث، بیروت، ۱۳۸۷ق.
  • امين عاملى، سيد محسن، سیره معصومان، مترجم على حجتى كرمانى‏، تهران‏، سروش، ۱۳۷۶ش‏.
  • شعرانی، دمع السجوم، قم، هجرت‏، ۱۳۸۱ش.


11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها