آیه 50 سوره انفال: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←نزول) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | يتوفى: توفى: اخذ كامل: منظور از آن در | + | يتوفى: توفى: اخذ كامل: منظور از آن در آيه، قبض روح است. |
ادبار: دبر: پشت. ادبار: پشتها. | ادبار: دبر: پشت. ادبار: پشتها. | ||
− | الحريق: حرق و احراق و تحريق: سوزاندن. حريق: سوزاننده. | + | الحريق: حرق و احراق و تحريق: سوزاندن. حريق: سوزاننده. وزن فعيل در اينجا، به معنى فاعل (حارق) است.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> |
==نزول== | ==نزول== | ||
− | این آیه درباره کفار و مشرکینى نازل شده که در [[جنگ بدر]] کشته شده بودند و در هنگام جنگ مزبور [[فرشتگان]] بر پشت آنها میزدند به قسمى که مردى به [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله گفت: یا رسول الله به پشت ابوجهل نگریستم آثار ضرب بر پشت او نمایان بوده است. پیامبر فرمود: ضرب مزبور از ناحیه [[فرشتگان]] بوده است | + | این آیه درباره کفار و مشرکینى نازل شده که در [[جنگ بدر]] کشته شده بودند و در هنگام جنگ مزبور [[فرشتگان]] بر پشت آنها میزدند به قسمى که مردى به [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله گفت: یا رسول الله به پشت ابوجهل نگریستم آثار ضرب بر پشت او نمایان بوده است. پیامبر فرمود: ضرب مزبور از ناحیه [[فرشتگان]] بوده است<ref> تفسیر کشف الاسرار.</ref>.<ref>محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص388.</ref> |
− | == تفسیر آیه == | + | ==تفسیر آیه== |
<tabber> | <tabber> | ||
تفسیر نور= | تفسیر نور= | ||
سطر ۱۹۵: | سطر ۱۹۵: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <div style="font-size:smaller"><references/></div> | + | <div style="font-size:smaller"><references /></div> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | *[[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم | ||
+ | *[[اطیب البیان فی تفسیر القرآن]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم | ||
+ | *[[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول | ||
+ | *[[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم | ||
+ | *[[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش | ||
+ | *[[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | ||
+ | *محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه. | ||
[[رده:آیات سوره انفال]] | [[رده:آیات سوره انفال]] | ||
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | [[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | ||
[[رده:آیات دارای شان نزول]] | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۴
<<49 | آیه 50 سوره انفال | 51>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و اگر بنگری سختی حال کافران را هنگامی که فرشتگان جان آنها را میگیرند و بر روی و پشت آنها میزنند و (میگویند) بچشید طعم عذاب سوزنده را!
و اگر آن زمانی را که فرشتگان جان کافران را می ستانند، مشاهده کنی [می بینی] که بر چهره و پشتشان ضربات سنگینی می کوبند و [به آنان نهیب می زنند که] عذاب سوزان را بچشید!!
و اگر ببينى آنگاه كه فرشتگان جان كافران را مىستانند، بر چهره و پشت آنان مىزنند و [گويند:] عذاب سوزان را بچشيد.
اگر ببينى آن زمان را كه فرشتگان جان كافران مىستانند، و به صورت و پشتشان مىزنند و مىگويند: عذاب سوزان را بچشيد.
و اگر ببینی کافران را هنگامی که فرشتگان (مرگ)، جانشان را میگیرند و بر صورت و پشت آنها میزنند و (میگویند:) بچشید عذاب سوزنده را (، به حال آنان تأسف خواهی خورد)!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يتوفى: توفى: اخذ كامل: منظور از آن در آيه، قبض روح است.
ادبار: دبر: پشت. ادبار: پشتها.
الحريق: حرق و احراق و تحريق: سوزاندن. حريق: سوزاننده. وزن فعيل در اينجا، به معنى فاعل (حارق) است.[۱]
نزول
این آیه درباره کفار و مشرکینى نازل شده که در جنگ بدر کشته شده بودند و در هنگام جنگ مزبور فرشتگان بر پشت آنها میزدند به قسمى که مردى به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: یا رسول الله به پشت ابوجهل نگریستم آثار ضرب بر پشت او نمایان بوده است. پیامبر فرمود: ضرب مزبور از ناحیه فرشتگان بوده است[۲].[۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ «50»
و (اى پيامبر!) اگر ببينى آن هنگام كه فرشتگان جان كافران را مىگيرند، بر چهرهها وپشتهاى آنان ضربه مىزنند (و مىگويند:) بچشيد عذاب سوزان را.
ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ «51»
اين (كيفر،) دستاورد كارهاى پيشين شماست و (گرنه) شكّى نيست كه خداوند بر بندگانش ستمگر نيست.
نکته ها
در قرآن، بارها از سخت جان دادن كفّار، سخن به ميان آمده است، از جمله در سورهى محمّد آيهى 27 و سورهى انعام آيهى 93 و در مقابل، از آسان جان دادن مؤمنان نيز سخن به ميان آمده است، از جمله در آيهى 32 سورهى نحل مىخوانيم: «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
«يَتَوَفَّى»، به معناى گرفتن است و قرآن مىفرمايد: ما كفّار را مىگيريم آنجايى كه جسم انسان در دنيا مىناند، پس معلوم مىشود كه روح او را مىگيرند. بنابراين، حقيقت انسان به روح اوست. تا انسان زنده است روح همراه جسم اوست و پس از مرگ، از جسم او جدا شده وباقى مىماند.
جلد 3 - صفحه 336
پیام ها
1- خداوند با قهر به كفّار، پيامبر و مؤمنان را دلدارى مىدهد. وَ لَوْ تَرى ...
2- فرشتگان الهى، مؤمنان و كافران را مىشناسند. «إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا»
3- قهر اخروى خداوند به كافران، از لحظهى جان دادن آغاز مىشود. إِذْ يَتَوَفَّى ... يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ ...
4- در برزخ نيز عذاب هست. «ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ»
5- مجازاتهاى الهى، كيفر كارهاى خود انسان است، نه انتقام خداوند. ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ ...
6- ظلم به يك نفر، به منزلهى ظلم به همه است. «لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» (كوچكترين ظلمى از جانب خداوند، ستمى بسيار بزرگ است و او منزّه از آن است.)
7- كيفرهاى الهى، براساس عدل است. «لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ (50)
در منهج- مروى است كه چون كفار قلت لشكر اسلام ديدند، روى به قتال نهادند. و چون ميان معركه افتادند، ملائكه تازيانه بر پشت و روى ايشان زده، آنها را هلاك نموده به جهنم فرستادند. حق تعالى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم را از اين اخبار فرمايد:
وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا: و اگر مىديدى اى پيغمبر، چون قبض روح مىگردند آن كسانى را كه كافر شدند، الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ: ملائكه اعوان ملك الموت مىزدند روىها و پشتهاى كفار را عمودهاى آتشين. مراد تعميم ضرب است، يعنى رو و پشت و ساير اعضاى ايشان را. يا به صورت هر يك كه متوجه ايشان مىشد و به پشت آنانكه هزيمت مىنمودند.
از سعيد بن جبير و ابن عباس نقل است كه: چون مشركان رو به مسلمانان مىآوردند، ملائكه با تيغ به روى آنها مىزدند. و چون پشت به هزيمت كردند، به آنها رسيده، با مقامع و تازيانه زدندى. «1» وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ: و مىگفتند به آنان كه بچشيد عذاب سوزناك را كه مقدمه عذاب جهنم است. در منهج «2»- مروى است كه در دست هر يك از ملائكه مقمع آهنين بودى كه بر هر مشرك مىزدى آتش از آن افروخته مىشد و
«1» مجمع البيان، جلد 2، صفحه 551.
«2» مجمع البيان، جلد 2، صفحه 551.
جلد 4 صفحه 358
او را مىسوزانيد. شخصى خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرضه داشت:
يا رسول اللّه، من پشت أبو جهل را ديدم مثل شراك شده بود. حضرت فرمود: اين ضربت ملائكه است. ايضا مجاهد نقل نموده كه مردى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را گفت من حمله كردم بر يكى از مشركان و هنوز شمشير من به او نرسيده بود كه سر او پران شد. فرمود: سبقت نمود تو را ملائكه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (49) وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ (50) ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (51)
ترجمه
هنگاميكه مىگفتند منافقان و آنانكه در دلهاى آنها مرض بود كه مغرور نمود اينان را دينشان و هر كس توكّل كند بر خدا پس همانا خدا غالب درست كار است
و اگر ميديدى هنگاميرا كه قبض روح مىنمودند آنانرا كه كافر شدند ملائكه كه ميزدند بر رويهاشان و پشتهاشان و بچشيد عذاب سوزان را
اين بسبب آن چيزى است كه پيش فرستاد دستهاى شما و همانا خدا نيست بيدادگر مر بندگانرا.
تفسير
در همان وقت كه كفار قريش مغرور بمقاله شيطان شدند كه در آيه سابقه اشاره شد جمعى از منافقان كه در دلهاى آنها مرض شك و ريا جاى داشت و ظاهرا قبول اسلام نموده بودند ميگفتند مسلمانان حقيقى بدين خودشان و وعده فتح مغرور شدند و با اين عدّه كم اقدام بجنگ عدّه زياد نمودند و خداوند از آنها جواب فرمود كه كسانى كه بوعده خدا و پيغمبر (ص) وثوق و اعتماد نمايند مغرور نيستند خداوند غالب است و غلبه ميدهد ضعيف متوكّل را بر قوىّ مغرور و افعالش بر وفق حكمت و مصلحت است نميگذارد دوستانش مقهور دشمنانش شوند و اگر ميديدى اى پيغمبر آنروز كه ملائكه قبض روح مينمودند از كفار و ميزدند بصورتها و اسافل اعضاء آنها يا به پيشرو و پشت سرشان
جلد 2 صفحه 542
و ميگفتند اين عذاب دنياى شما بود و بعدا بچشيد عذاب آخرت را و گفتهاند گرزهاى آهنين در دست آنها بود كه وقتى ميزدند بر بدن كفار آتش شعلهور ميگرديد و از پيغمبر (ص) نقل شده است كه مردى بآنحضرت عرض كرد من حمله نمودم بيكى از كفار پيش از آنكه شمشيرم باو برسد سرش افتاد فرمود سبقت گرفتند بر تو ملائكه و جواب شرط محذوف است براى توسعه و تعظيم يعنى اگر ميديدى اين حال را ديده بودى امر شگفت آوريرا كه موجب بسى مسرّت بود و ملائكه فاعل يتوفّى و جمله يضربون وجوههم حال است و بعضى تتوّفى بتا قرائت نمودهاند و از كلمه ذوقوا ببعد مقول قول ملائكه است و خداوند بهيچ وجه ظلم بر بندگان نمىنمايد و اگر بخواهد آنها را بدون استحقاق عذاب فرمايد بسيار ظلم نموده اعمال خودشان موجب عقوبت آنها شده است و اين نكته تعبير بصيغه مبالغه و ردّ مجبّره است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَو تَري إِذ يَتَوَفَّي الَّذِينَ كَفَرُوا المَلائِكَةُ يَضرِبُونَ وُجُوهَهُم وَ أَدبارَهُم وَ ذُوقُوا عَذابَ الحَرِيقِ (50)
و اگر مشاهده ميكردي زماني که ميگيرند و قبض روح ميكنند كساني را
جلد 8 - صفحه 141
که كافر شدند ملائكه ميزنند صورت آنها و پشت آنها را و بچشيد عذاب سوزنده را وَ لَو تَري جزاء آن محذوف است يعني لرأيت منظرا عجيبا عظيما، إِذ يَتَوَفَّي توفي قبض بشدّت و قوت است و از اينکه باب است توفي دين که دائن از مديون اتخاذ ميكند و باين سبب حضرت ملك الموت را قابض ارواح گفتند، و نسبت توفي در آيات شريفه گاهي بخداوند داده شده اللّهُ يَتَوَفَّي الأَنفُسَ حِينَ مَوتِها زمر آيه 43، گاهي نسبت بملك الموت داده شده قُل يَتَوَفّاكُم مَلَكُ المَوتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُم سجده آيه 110، گاهي بملائكه مثل همين آيه و اينها طولي است قبض ملائكه بامر ملك عزرائيل، حضرت ملك الموت و او مأمور بامر خدا، و ملائكه اعوان او هم ملائكه رحمت و هم ملائكه عذاب هستند الَّذِينَ كَفَرُوا شامل جميع كفار و كساني که در حكم كفار هستند که بر خلاف دين حق هستند ميشود نه خصوص مشركين بدر که بدست ملائكه كشته شدند چنانچه مفسرين توهم كردند بمناسبت آيات قبل، و شاهد بر اينکه عموم علاوه بر ظهور نفس اينکه جمله آيه شريفه فَكَيفَ إِذا تَوَفَّتهُمُ المَلائِكَةُ يَضرِبُونَ وُجُوهَهُم وَ أَدبارَهُم محمّد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم آيه 29.
الملائكة ملائكه عذاب که اعوان ملك الموت هستند بخلاف اهل ايمان که ملائكه رحمت که دسته ديگر اعوان ملك الموت هستند قبض روح ميكنند يَضرِبُونَ وُجُوهَهُم وَ أَدبارَهُم ضرب با تازيانه آتشي و مراد از وجوه مقابل رو است و از ادبار عقب سر چنانچه ميفرمايد الَّذِينَ طَغَوا فِي البِلادِ فَأَكثَرُوا فِيهَا الفَسادَ فَصَبَّ عَلَيهِم رَبُّكَ سَوطَ عَذابٍ حجر آيه 10 و 11 و 12.
وَ ذُوقُوا عَذابَ الحَرِيقِ يعني ملائكه بآنها ميگويند بچشيد عذاب سوزنده را، در جاي ديگر ميفرمايد وَ لَو تَري إِذِ الظّالِمُونَ فِي غَمَراتِ المَوتِ وَ المَلائِكَةُ باسِطُوا أَيدِيهِم أَخرِجُوا أَنفُسَكُمُ اليَومَ تُجزَونَ عَذابَ الهُونِ بِما كُنتُم تَقُولُونَ عَلَي اللّهِ
جلد 8 - صفحه 142
غَيرَ الحَقِّ وَ كُنتُم عَن آياتِهِ تَستَكبِرُونَ انعام آيه 93، و بقرينه صدر اينکه آيه وَ مَن أَظلَمُ الاية و ذيل آيه مراد از ظالمين كفار هستند نه مطلق ظالم چنانچه در تفسير آيه مجلد پنجم بيان كردهايم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 50)- این آیه صحنه مرگ کفار و پایان زندگی شومشان را مجسم میکند، نخست روی سخن را به پیامبر کرده، میگوید: «و اگر ببینی وضع عبرت انگیز کفار را به هنگامی که فرشتگان مرگ به صورت و پشت آنها میزنند و به آنها گویند عذاب سوزندهای را بچشید» به حال آنان تأسف خواهی خورد (وَ لَوْ تَری
ج2، ص161
إِذْ یَتَوَفَّی الَّذِینَ کَفَرُوا الْمَلائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ).
آیه فوق اشاره به فرشتگان مرگ، و لحظه قبض روح و مجازات دردناکی است که در این لحظه بر دشمنان حق و گنهکاران بیایمان وارد میسازند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ تفسیر کشف الاسرار.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص388.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.