آیه 127 سوره اعراف: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۲: | سطر ۴۲: | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
ملاء: راجع به ملاء در ذيل آيه 103 توضيح داده شد. مراد از آن در آيه ، بزرگان است. | ملاء: راجع به ملاء در ذيل آيه 103 توضيح داده شد. مراد از آن در آيه ، بزرگان است. | ||
+ | |||
تذر: و ذر: ترك كردن. أَ تَذَرُ مُوسى : آيا ترك مى كنى موسى را، ايضا «يذرك». | تذر: و ذر: ترك كردن. أَ تَذَرُ مُوسى : آيا ترك مى كنى موسى را، ايضا «يذرك». | ||
+ | |||
نستحيي: استحياء: طلب زنده ماندن. «نستحيي»: زنده مى گذاريم. | نستحيي: استحياء: طلب زنده ماندن. «نستحيي»: زنده مى گذاريم. | ||
+ | |||
نسائهم: نساء: زنان و دختران (قاموس قرآن) مراد از آن ، معناى دوم است. | نسائهم: نساء: زنان و دختران (قاموس قرآن) مراد از آن ، معناى دوم است. | ||
+ | |||
قاهرون: قهر: غلبه و ذليل كردن. قاهر: غالب، بالا دست.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | قاهرون: قهر: غلبه و ذليل كردن. قاهر: غالب، بالا دست.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۱۵
<<126 | آیه 127 سوره اعراف | 128>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و سران قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را واگذاری تا در این سرزمین فساد کنند و تو و خدایان تو را رها سازند؟ فرعون گفت: به زودی پسرانشان را کشته و زنانشان را زنده گذاریم (و در رنج و عذاب خدمت و اسارت نگاه داریم) و ما بر آنها غالب و مقتدریم.
اشراف و سران قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را رها می کنی تا در این سرزمین فساد و تباهی کنند و تو و معبودهایت را واگذارند؟ گفت: به زودی پسرانشان را به صورتی وسیع و گسترده به قتل می رسانیم و زنانشان را زنده می گذاریم و ما بر آنان چیره و مُسلّطیم.
و سران قوم فرعون گفتند: «آيا موسى و قومش را رها مىكنى تا در اين سرزمين فساد كنند و [موسى] تو و خدايانت را رها كند؟» [فرعون] گفت: «بزودى پسرانشان را مىكُشيم و زنانشان را زنده نگاه مىداريم، و ما بر آنان مسلطيم.»
مهتران قوم فرعون گفتند: آيا موسى و قومش را مىگذارى تا در زمين فساد كنند و تو و خدايانت را ترك گويد؟ گفت: پسرانشان را خواهم كشت و زنانشان را زنده خواهم گذاشت. ما بالاتر از ايشانيم و بر آنها غلبه مىيابيم.
و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: «آیا موسی و قومش را رها میکنی که در زمین فساد کنند، و تو و خدایانت را رها سازد؟!» گفت: «بزودی پسرانشان را میکشیم، و دخترانشان را زنده نگه میداریم (تا به ما خدمت کنند)؛ و ما بر آنها کاملاً مسلّطیم!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
ملاء: راجع به ملاء در ذيل آيه 103 توضيح داده شد. مراد از آن در آيه ، بزرگان است.
تذر: و ذر: ترك كردن. أَ تَذَرُ مُوسى : آيا ترك مى كنى موسى را، ايضا «يذرك».
نستحيي: استحياء: طلب زنده ماندن. «نستحيي»: زنده مى گذاريم.
نسائهم: نساء: زنان و دختران (قاموس قرآن) مراد از آن ، معناى دوم است.
قاهرون: قهر: غلبه و ذليل كردن. قاهر: غالب، بالا دست.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسى وَ قَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ «127»
و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: آيا موسى و قومش را رها مىكنى تا در زمين فساد نمايند و موسى، تو و خدايانت را رها كند؟! (فرعون) گفت: به زودى پسرانشان را مىكشيم و زنانشان را (براى كنيزى) زنده نگاه مىداريم و ما بر آنان تسلّط كامل داريم.
نکته ها
فرعون پس از شكست در برابر موسى، از آن حضرت وبنىاسرائيل دست برداشت. در اين مدّت تبليغات پيروان موسى زياد شد تا آنجا كه اشراف قوم فرعون از سكوت او احساس خطر كرده و خواستار جلوگيرى و برخورد با آنان شدند.
فرعون خود را خالق نمىدانست، بلكه «ربّ» مىپنداشت: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى» «1» و مىگفت: براى شما معبودى جز خود سراغ ندارم، «ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِي» «2» ولى او و مردمش معبودهايى داشتند و آنها را به عنوان مظاهرى از خالق مىپرستيدند. «آلِهَتَكَ»
پیام ها
1- بخشى از مفاسد طاغوتها، به خاطر فساد اطرافيان است. «وَ قالَ الْمَلَأُ»
2- رژيمهاى باطل طاغوتى، در مواجه با حقّ و مردان حقّ، دچار تصميمهاى متضادّ و سردرگم مىشوند. لذا فرعون گاهى تصميم به قتل موسى مىگيرد، «ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسى» «3» و گاهى او را آزاد مىگذارد تا آنجا كه مورد اعتراض اطرافيان قرار مىگيرد. «أَ تَذَرُ مُوسى وَ قَوْمَهُ»
3- حركت اصلاحى پيامبران از ديد طاغوتها، فساد، فتنه، اغتشاش و خلاف
«1». نازعات، 24.
«2». قصص، 38.
«3». غافر، 26.
جلد 3 - صفحه 147
مصالح عمومى است. «لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ»
4- حذف پسران و حفظ زنان، يك سياست فرعونى است تا جوانمردى و غيرت از مردان رخت بربندد و زنان، ابزار برنامهها و سياستهاى آنان شوند. مثل سياست استعمارى امروز. «سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسى وَ قَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ (127)
وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ: و گفتند اشراف و اعيان قوم فرعون و ملازمان او بر وجه انكار، أَ تَذَرُ مُوسى وَ قَوْمَهُ: آيا مىگذارى موسى و قومش را و دست برمىدارى از آنها، لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ: تا فساد كنند در زمين مصر و مردم را تو باز دارند و تسلط بر ما يابند، وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ: و ترك مىكند موسى تو را و باز مىدارد از پرستش خدايان تو.
تنبيه: در اعتقاد فرعون اقوالى است: 1- فرعون اصنامى براى قوم تعيين و امر به عبادت آنها، و خود را رب الاعلى نام نموده.
2- فرعون مردم را به عبادت خود امر مىنمود و خود كوكب را مىپرستيد. 3- بت پرست بوده، پس او، هم عابد و هم معبود بود. 4- فرعون قبل از ادعا، گوساله پرست و قوم او نيز گوساله مىپرستيدند. 5- فرعون فقط معبود بود. 6- فخر رازى در تفسير خود بيان نموده كه فرعون اگر عاقل نبود، هر آينه در حكمت جايز نيست ارسال خداى تعالى رسول را به سوى او، و اگر عاقل بود هر آينه عقلا جايز نيست خود را خالق سماوات و ارضين داند و در عامه مردم چنين ادعاى فاسدى نمايد؛ زيرا فسادش معلوم البطلان است بالضروره، پس اقرب آنكه: فرعون دهرى و منكر وجود صانع بوده، مدبر عالم سفلى را كواكب دانسته، و اما مربى عالم خلق، و منعم و مطعم آنها، خود را دانسته، پس قول: أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى، اى: مربّيكم و المنعم عليكم و المطعم لكم: و چون مذهب او اين بود، شايد اصنامى به صور كواكب، ستايش مىنمود؛ بنابراين مانعى ندارد حمل آيه شريفه بر ظاهر خود.
حاصل آنكه: اشراف، دفع موسى را از قوم مىخواستند، زيرا هر گاه موسى
جلد 4 صفحه 173
برطرف شود، قوم مخذول و قوتى نخواهند داشت كه تمرد كنند و از اطاعت فرعون بيرون روند، لذا فرعون را تحريص نمودند بر قتل موسى و قوم او، و لكن چون مىدانست كه قادر بر قتل موسى نيست، قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ: فرعون گفت زود باشد بكشيم پسران ايشان را، وَ نَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ: و زنده گذاريم زنان ايشان را تا خدمت كنند مانند سابق، و موسى بداند قهر و غلبه پيش را داريم، و به سبب او، فتورى در شوكت و سلطنت ما راه نيافته، و توهّم ننمايد او آن مولودى است كه منجمان حكم كردهاند بر زوال ملك ما به دست او، وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ: و بدرستى كه ما برايشان غالبيم و سلطه داريم و آنها مقهور حكم ما خواهند بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 127 تا 129
وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسى وَ قَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ (127) قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (128) قالُوا أُوذِينا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنا وَ مِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا قالَ عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَ يَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ (129)
جلد 2 صفحه 463
ترجمه
گفتند آن جماعت از قوم فرعون آيا مىگذارى موسى و قومش را تا فساد كنند در زمين و واگذارد تو را و معبودهاى تو را گفت بزودى ميكشم پسران آنها را و باقى مىگذارم زنهاى آنها را و همانا ما فوق آنها قاهرانيم
گفت موسى بقومش استعانت جوئيد بخدا و صبر كنيد همانا زمين از آن خدا است بميراث ميدهد هر كس را بخواهد از بندگانش و انجام كار بر نفع پرهيزكاران است
گفتند اذيّت شديم پيش از آنكه بيائى ما را و بعد از آنكه آمدى ما را گفت اميد است پروردگار شما كه هلاك كند دشمن شما را و جانشين كند شما را در زمين پس به بيند كه چگونه عمل مىنمائيد.
تفسير
قبطيان كه اقوام و اركان دولت فرعون بودند بر سبيل انكار از او سؤال نمودند كه آيا بعد از اين موسى و اتباعش را بحال خودشان واميگذارى كه مردم را بر تو بشورانند و اوضاع مملكت را مختل نمايند و از عبادت تو و بتهائى كه براى مردم وضع و اختراع نمودى كه براى تقرب بتو آنها را پرستش نمايند صرف نظر كنند چون گفتهاند فرعون چنين كارى كرده بود و براى اين بود كه گفت من پروردگار اعلاى شما هستم حقير عرض ميكنم شايد شبيه بخودش بوده چنانچه اخيرا مشاهده مىشد كه در برابر تمثال سلام مىدادند و تعظيم مىنمودند و چنانچه نسبت ببعضى فرق از صوفيه مىدهند كه ملتزمند در نماز تمثال وهمى مرشد را در نظر داشته باشند و خطاب اياك نعبد و اياك نستعين را بآن متوجّه نمايند پناه ميبريم بخدا از تسويلات شيطان و قمّى فرموده كه فرعون در ابتدا بت پرست بود بعد از آن ادعاء خدائى كرد و در مجمع از امير المؤمنين (ع) نقل نموده كه و يذرك و آلهتك بكسر همزه قرائت فرموده يعنى و واگذارد تو را و عبادتت را در هر حال فرعون آنها را مطمئن نمود كه همان سلوك سابق را كه كشتن پسرها و نگهدارى زنهاى بنى اسرائيل براى خدمت بود نسبت بآنها ادامه خواهم داد و در اركان قهر و غلبه ما رخنه و فتورى از اين پيش آمد پيدا نشده و در سلطنت ما تزلزلى روى نداده است و حضرت موسى براى تسليت قوم خود به بيان مذكور در آيه شريفه آنها را امر بصبر و سكون و توكّل و استعانت بحق فرمود و بايشان وعده نصرت و ظفر داد چون خداوند باو وعده داده بود كه قبطيانرا هلاك و مملكت آنها را بتصرف بنى اسرائيل درآورد و عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه زمين از آن خدا است بميراث ميدهد
جلد 2 صفحه 464
آنرا بهر كس بخواهد از بندگانش و هر چه ملك خدا است ملك پيغمبر است و هر چه ملك پيغمبر است ملك امام است بعد از پيغمبر (ص) و قريب به اين مضمون را از امام باقر (ع) نيز نقل نموده و بنى اسرائيل در جواب شمه از مظالم فرعون را قبل از بعثت آنحضرت و بعد از آن نسبت بخودشان بيان نمودند و قمى ره مظالم قبل را بكشتن پسرها و بعد را بحبس فرعون آنها را براى ايمانشان بحضرت موسى تفسير فرموده است و حضرت موسى اخيرا در جواب وعده نصرتيرا كه سابقا بطور كنايه بيان فرموده بود تصريح فرمود چون ديد مطمئن نشدند و ذيلا اشاره فرمود بآنكه پس از نصرت الهى بايد شكر گذار و فرمانبردار شويد و الّا خداوند شما را بپاداش عملتان خواهد رساند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالَ المَلَأُ مِن قَومِ فِرعَونَ أَ تَذَرُ مُوسي وَ قَومَهُ لِيُفسِدُوا فِي الأَرضِ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ قالَ سَنُقَتِّلُ أَبناءَهُم وَ نَستَحيِي نِساءَهُم وَ إِنّا فَوقَهُم قاهِرُونَ (127)
و گفتند جماعت درباريان فرعون آيا واميگذاري موسي و قوم او را تا اينكه فساد كنند در روي زمين و تو و آلهه تو را رها كنند گفت زود باشد که پسران آنها را بكشيم و زنهاي آنها را نگاه داريم و ما محققا فوق آنها و مسلط بر آنها هستيم وَ قالَ المَلَأُ مِن قَومِ فِرعَونَ ملاء عبارت از جماعت اشراف و اعيان مثل درباريان و وزراء و امراء و رؤساء و سرلشكريان و امثال اينها که بفرعون گفتند چرا موسي و قوم او را نميكشي أَ تَذَرُ مُوسي وَ قَومَهُ اينها را رها كردهاي آزادانه هر كاري ميخواهند ميكنند لِيُفسِدُوا فِي الأَرضِ مملكت تو را آشوب كردند و مردم را از تو برگردانيدند که از إبن عباس روايت كردند که گفت ششصد هزار بعد از ايمان سحره بحضرت موسي عليه السّلام ايمان آوردند بخصوص بني اسرائيل که در چنگال فرعون بودند و گرفتار ظلمها و اذيتهاي او بودند و يك همچه موقعي را بدست آوردند البته مملكت او را درهم ميكوبند.
وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ مفسرين در تفسير اينکه جمله در دست و پا افتادند زيرا فرعون دعوي الوهيت داشت حتي گفت أَنَا رَبُّكُمُ الأَعلي نازعات آيه 24 چگونه از براي او آلهه بوده، بعضي گفتند فرعون عبادت بتها ميكرد و قومش عبادت او را ميكردند بجهت تقرب ببتها و اينکه منافات دارد با كلمه أَنَا رَبُّكُمُ الأَعلي بعضي گفتند قوم آلهه داشتند از بتها و فرعون را هم يكي از آنها ميدانستند غاية الامر اعلي از آنها ميگفتند اينکه هم با كلمه آلهتك منافيست زيرا بايد بگويند آلهتنا، بعضي گفتند در خفاء فرعون بت ميپرستيد و در ظاهر دعوي الوهيت ميكرد اينهم درست نيست زيرا اگر در خفاء بوده قوم نميدانستند که بگويند آلهتك، و آنچه
جلد 7 - صفحه 428
بنظر ميرسد و اللّه العالم اينكه مراد از آلهتك نه خدايان تو است بلكه خدائيهاي تو که قوم موسي تو را رها كردند و از خدايي تو دست برداشتند که مدّعي بود من شما را خلق كردم و تربيت نمودم که مفاد ربّكم است و من روزي ميدهم شما را و امثال اينکه مزخرفات.
قالَ سَنُقَتِّلُ أَبناءَهُم فرعون ديگر قدرت بر موسي و قوم موسي نداشت و الّا بايد بگويد سنقتّلهم و در مقابل قوم خود هم نميخواست اظهار ضعف كند گفت همان معامله را که قبل از ولادت موسي با بني اسرائيل ميكردم که موسي بوجود نيايد همان معامله را ادامه ميدهم که هر كجا اطفال آنها را که قوّت دفع ندارند و ضعيف هستند ميگيريم و بقتل ميرسانيم و لو ببزرگان آنها ظفر پيدا نكنيم.
وَ نَستَحيِي نِساءَهُم اينکه جمله در بسياري از آيات شريفه ذكر شده و نوع مفسرين بلكه کل آنها تفسير كردند که زنهاي آنها را نميكشيم و اينکه تهديدي نيست بر بني اسرائيل زيرا اگر زنها را هم ميكشتند آن هم اذيت و ظلم بود نه زنده بدارند بلكه مراد اينست که زنهاي آنها که ضعيف هستند و قوّه دفع ندارند ما ميگيريم براي كنيزي و كلفتي و باعمال شاقّه آنها را وادار ميكنيم و اينکه بر بني اسرائيل از قتل سختتر است حتي از قتل ابناء وَ إِنّا فَوقَهُم قاهِرُونَ زيرا عدّه ما بيشتر از آنها است و نيروي ما زيادتر و قدرت و قوت ما بر آنها بالاتر است چنانچه چنين معامله ميكردند که قوم موسي بحضرت موسي عرض كردند در آيات بعد قالُوا أُوذِينا مِن قَبلِ أَن تَأتِيَنا وَ مِن بَعدِ ما جِئتَنا.
429
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 127)- باز قرآن صحنه دیگری را از گفتگوی فرعون و اطرافیانش پیرامون وضع موسی (ع) بیان میکند.
در این آیه میگوید: «جمعیت اشراف و اطرافیان فرعون به عنوان اعتراض به او گفتند: آیا موسی و قومش را به حال خود رها میکنی که در زمین فساد کنند، و تو و خدایانت را رها سازند»؟! (وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسی وَ قَوْمَهُ لِیُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ یَذَرَکَ وَ آلِهَتَکَ).
از این تعبیر استفاده میشود که فرعون بعد از شکست در برابر موسی (ع) مدتی او و بنی اسرائیل را آزاد گذارد و آنها نیز بیکار ننشستند و به تبلیغ آیین موسی (ع) پرداختند و نیز فرعون هم برای خود بتها و معبودها و خدایانی داشت.
فرعون با اخطار اطرافیان به شدت عمل در برابر بنی اسرائیل تشویق شد و در پاسخ هواخواهانش چنین «گفت: به زودی پسران آنها را به قتل میرسانیم و نابود میکنیم و زنانشان را (برای خدمت) زنده میگذاریم، و ما بر آنها تسلط کامل داریم» (قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم