آیه 79 سوره مائده: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۴: | سطر ۵۴: | ||
آنان يكديگر را از كارهاى زشتى كه انجام مىدادند باز نمىداشتند (ونهى از منكر نمىكردند). به راستى چه بد است آنچه انجام مىدادند. | آنان يكديگر را از كارهاى زشتى كه انجام مىدادند باز نمىداشتند (ونهى از منكر نمىكردند). به راستى چه بد است آنچه انجام مىدادند. | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
جلد 2 - صفحه 352 | جلد 2 - صفحه 352 |
نسخهٔ ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۳۱
<<78 | آیه 79 سوره مائده | 80>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنها هیچ گاه یکدیگر را از کار زشت خود نهی نمیکردند، و آنچه میکردند بسی قبیح و ناشایسته بود.
آنان یکدیگر را ازکارهای زشتی که مرتکب می شدند بازنمی داشتند. مسلماً بد بود آنچه را انجام می دادند.
[و] از كار زشتى كه آن را مرتكب مىشدند، يكديگر را بازنمىداشتند. راستى، چه بد بود آنچه مىكردند.
از كار زشتى كه مىكردند يكديگر را نهى نمىكردند و هرآينه بدكارى مىكردند.
آنها از اعمال زشتی که انجام میدادند، یکدیگر را نهی نمیکردند؛ چه بدکاری انجام میدادند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يتناهون: تناهى: نهى كردن همديگر. ترك كردن. «لا يتناهون» يكديگر را نهى نمى كردند.
منكر: ناپسند. انكار شده.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ «79»
آنان يكديگر را از كارهاى زشتى كه انجام مىدادند باز نمىداشتند (ونهى از منكر نمىكردند). به راستى چه بد است آنچه انجام مىدادند.
جلد 2 - صفحه 352
نکته ها
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «اين دسته از بنىاسرائيل كه خداوند از آنها در اين آيه مذمّت كرده است، كسانى بودند كه در جلسات گناه وارد نمىشدند، ليكن در برخورد با گنهكاران با لبخند و انس برخورد مىكردند». «1»
درروايت ديگرى از حضرت على عليه السلام چنين آمده است: «چون بنىاسرائيل از ظالمان، منكر را مىديدند ولى به جهت منافعى كه از آنان مىبردند، نهى از منكر نمىكردند، (تا منافعشان به خطر نيافتد و يا خطرى متوجّه آنان نشود،) خداوند از آنان به بدى ياد كرده است». «2»
پیام ها
1- كسى كه نسبت به فساد، بى تفاوت باشد، ملعون انبياست. لُعِنَ ... لا يَتَناهَوْنَ
2- نهى از منكر، مخصوص دين اسلام نيست. «كانُوا لا يَتَناهَوْنَ»
3- نهى از منكر، يك وظيفهى همگانى و عمومى است. «لا يَتَناهَوْنَ»
4- در جامعهى بنىاسرائيل و يهود، فساد رواج داشته است. «مُنكَرٍ فَعَلُوهُ»
5- ترك امر به معروف، زمينهساز كفر است. لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا ... كانُوا لا يَتَناهَوْنَ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (79)
صفت ديگر آن ملعونين آنكه:
كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ: بودند كه نهى نمىكردند بعضى از ايشان بعضى را از معاوده عمل شنيعى كه مىكردند يا اراده فعل آن را مىنمودند. و يا از منكر، منتهى و منزجر نمىشدند. نزد بعضى مراد از منكر صيد ماهى بود در روز شنبه، و بقولى اخذ رشوه بود در احكام، و بقولى اكل ربا، و نزد بعضى اثمان شحوم چه بر ايشان حرام بود و آنها خريد و فروش مىكردند، غافل از آنكه چيزى كه حرام باشد بهاى آن نيز حرام مىباشد. و اولى حمل آنست بر عموم تا شامل جميع محرمات باشد. لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ: هر آينه به خدا قسم، بد چيزى است كه ايشان مىكردند.
تبصره- آيه تعجيب است از فعل قبيح ايشان، مؤكد به قسم و تهديد عظيم است آنها را كه نهى از منكر ننمايند. بنى اسرائيل سه فرقه شدند: 1- «فاعله»
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 157
كه مرتكب شدند. 2- «ساكته» كه ساكت و ترك مجالست و مؤاكله و معاشرت آنها را ننمودند 3- «ناهيه» كه پس از نهى از منكر آنها، بكلى مجالست را ترك كردند؛ فرقه اولى بسبب ارتكاب، و دومى به جهت اختلاط ملعون شدند، و لهذا حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله فرمود: «1» لتأمرنّ بالمعروف و لتنهونّ عن المنكر و لتأخذنّ على يد السّفيه و لتأطرنّه على الحق اطرا او ليضربنّ اللّه قلوب بعضكم على بعض و يلعنكم كما لعنهم. يعنى بايد كه امر بمعروف بكنيد و نهى از منكر نمائيد و دست سفيه را بگيريد و او را به راه حق داريد، و اگر نه، حق تعالى قلوب بعضى شما را بر بعضى زند و لعن فرمايد همه را، چنانچه لعن فرمود اهل كتاب را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (79)
ترجمه
بودند كه باز نمىايستادند از كار بدى كه بجا ميآوردند آنرا هر آينه بد بود آنچه بودند كه مىكردند.
تفسير
مراد بيان معصيت و تعدى آنها است يعنى بنا داشتند كه دست از معصيت بر ندارند و يكديگر را هم نهى از منكر نكنند نه آنكه تناهى بدو معنى استعمال شده باشد بلكه لازمه آنكه جمعى بنا داشته باشند از منكريكه بجا مىآورند نهى نكنند آنستكه منكر را بجا بياورند و يكديگر را نهى نكنند لذا قمى ره فرموده آنها گوشت خوك ميخوردند و شراب ميآشاميدند و با زنان در حال حيض نزديكى مىكردند و در ثواب الاعمال از امير المؤمنين (ع) نقل نموده وقتى بنى اسرائيل مقصر شدند برادر برادر خود را مىديد كه معصيت مىكند او را نهى مينمود و او منتهى نميشد باز آن برادر دست از معاشرت برادر معصيت كار خود برنمىداشت تا خداوند همه را بعذاب گرفتار فرمود و آيه لعن در باره آنها نازل شد و عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه آنها با اهل معصيت رفت و آمد و نشست و برخاست نمينمودند ولى وقتى آنها را مىديدند انس مىگرفتند با يكديگر حقير عرض ميكنم اينها همه مراتب نهى از منكر است در هر مرتبه كه كوتاهى شود آثار خود را دارد خدا بداد ما برسد و معلوم ميشود آنها مختلف بودند بعضى معصيت كار و بعضى تارك نهى از منكر باختلاف مراتب و موارد از قول و فعل و ترك و امثال آنها و قمى ره از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه پرسيدند از حال جمعى از شيعيان كه داخل در كارمندان پادشاه ميشوند و
جلد 2 صفحه 254
براى آنها كار ميكنند و دوستى و معاشرت با آنها دارند آنحضرت فرمود آن جماعت از شيعيان نيستند از آنهايند و آيه قبل را قرائت فرمود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كانُوا لا يَتَناهَونَ عَن مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئسَ ما كانُوا يَفعَلُونَ (79)
بودند اينکه كفار بني اسرائيل که منتهي نميشدند از نهي انبياء و مؤمنين از اينکه
جلد 6 - صفحه 442
منكري که مرتكب ميشدند هر آينه بد عملي است آنچه که بودند بجا ميآوردند معلوم ميشود که در بني اسرائيل مؤمنيني بودند که اينها را نهي ميكردند از صيد ماهي و ساير معاصي ولي اينها اثري بر نهي آنها بار نميكردند و اعتناء بكلام آنها نداشتند و بر عمل زشت خود ادامه ميدادند، و در باب نهي از منكر يكي از شرائط آن احتمال تأثير است و با قطع بعدم تأثير واجب نيست لكن بجهت اتمام حجت و اينكه احكام الهيه از بين نرود بايد گوشزد فساق و فجار كرد که فرداي قيامت نگويند نميدانستيم كسي بما نگفت در سوره مباركه اعراف در چند آيه شرح اينکه جمله را بيان ميفرمايد از آيه 162 الي 166 وَ سئَلهُم عَنِ القَريَةِ الَّتِي كانَت حاضِرَةَ البَحرِ إِذ يَعدُونَ فِي السَّبتِ إِذ تَأتِيهِم حِيتانُهُم يَومَ سَبتِهِم شُرَّعاً وَ يَومَ لا يَسبِتُونَ لا تَأتِيهِم كَذلِكَ نَبلُوهُم بِما كانُوا يَفسُقُونَ، وَ إِذ قالَت أُمَّةٌ مِنهُم لِمَ تَعِظُونَ قَوماً اللّهُ مُهلِكُهُم أَو مُعَذِّبُهُم عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعذِرَةً إِلي رَبِّكُم وَ لَعَلَّهُم يَتَّقُونَ، فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنجَينَا الَّذِينَ يَنهَونَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفسُقُونَ، فَلَمّا عَتَوا عَن ما نُهُوا عَنهُ قُلنا لَهُم كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ.
رجوع كنيم بشرح آيه كانُوا لا يَتَناهَونَ تناهي قبول نهي است و اينها قبول نهي نميكردند و دست بر نميداشتند عَن مُنكَرٍ فَعَلُوهُ منكر عمل زشت و قبيح است و تمام محرمات الهيه منكر است از اينکه جهت نهي از منكر شامل جميع محرمات ميشود زيرا حرام شرعي نزد عقل منكر است زيرا احكام شرعيه طبق مذهب شيعه تابع مصالح و مفاسد نفس الامريه است.
لَبِئسَ ما كانُوا يَفعَلُونَ لام لبئس لام قسم است، بئس اسم فعل است اضافه بفاعل شده که كلمه ما باشد و ما موصوله است صله آن مدخول ما است و توهم اينكه ما در لبئس ما مثل انما، باشد جزو كلمه فاسد است بلكه كلمه مستقله است چنانچه گفتيم.
443
برگزیده تفسیر نمونه
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم