آیه 73 سوره واقعه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
(معانی کلمات آیه)
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«تَذْکِرَةً»: به یاد آوردن قدرت خدا. چرا که ذخیره کردن انرژیها در درختان و گیاهان و بازگرداندن انرژیها، دالّ بر قدرت خدا در میراندن مردمان و رستاخیز مردگان است. «الْمُقْوِینَ»: صحرانشینان. فقراء. ثروتمندان. بطور کلی استفاده‌کنندگان از آن (نگا: روح المعانی، صفوه التفاسیر، أضواء البیان).
+
*'''مقوين''': اغنياء و فقراء. در اقرب الموارد گويد: «اقوى فلان» به سه معنى است يعنى: فلان بيابان نازل شد، فقير گرديد، غنى شد.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص529</ref>
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==

نسخهٔ ‏۲ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۴

مشاهده آیه در سوره

نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<72 آیه 73 سوره واقعه 74>>
سوره : سوره واقعه (56)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

ما آن را مایه پند و عبرت و توشه مسافران (کوه و بیابان عالم) گردانیدیم.

ما آن را وسیله تذکر و مایه استفاده برای صحرانشینان و بیابانگردان قرار داده ایم.

ما آن را [مايه‌] عبرت و [وسيله‌] استفاده براى بيابانگردان قرار داده‌ايم.

ما آن را هشدارى و براى مسافران رهنورد، متاعى ساختيم.

ما آن را وسیله یادآوری (برای همگان) و وسیله زندگی برای مسافران قرار داده‌ایم!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

It was We who made it a reminder and a boon for the desert-dwellers.

We have made it a reminder and an advantage for the wayfarers of the desert.

We, even We, appointed it a memorial and a comfort for the dwellers in the wilderness.

We have made it a memorial (of Our handiwork), and an article of comfort and convenience for the denizens of deserts.

معانی کلمات آیه

  • مقوين: اغنياء و فقراء. در اقرب الموارد گويد: «اقوى فلان» به سه معنى است يعنى: فلان بيابان نازل شد، فقير گرديد، غنى شد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ «71» أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ «72» نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ «73»

آيا آتشى را كه مى‌افروزيد، ديده‌ايد؟ آيا شما درخت آن را ايجاد كرده‌ايد يا ما ايجاد كننده‌ايم؟ ما آتش را وسيله تذكّر (آتش قيامت) و نعمتى براى مسافران قرار داده‌ايم.

فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ «74»

پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى.

نکته ها

«تُورُونَ» از «ورى» به معناى خارج كردن چيزى پنهان است، «وراء» يعنى باطن و پشت چيز. به آتشى كه در وسائل آتش افروزى نهفته و با جرقه‌زدن بيرون مى‌آورند، «ايراء» مى‌گويند. در حجاز دو نوع درختى بود كه به عنوان دو چوب آتش‌زنه از آن استفاده مى‌كردند، همچون جرقه‌اى كه از زدن دو سنگ چخماق به دست مى‌آيد.

«مقوين» از «قوايها» به معناى بيابان است. به بيابان‌گرد و مسافر، «مقوى‌» گفته مى‌شود.

از آيه 47 كه ترديد در معاد مطرح شد، تا اين آيات، خداوند بيش از بيست مرتبه مردم را خطاب كرده و آنان را به فكر و تدبير در چگونگى به وجود آمدن كشت و آب و آتش و آفرينش انسان دعوت كرده است تا ترديد نابجاى كافران را برطرف كند.

در اين آيات، عناصر چهارگانه آب، خاك، باد و آتش، مطرح شده است كه همه تحت فرمان‌

جلد 9 - صفحه 439

الهى و وسيله‌اى براى شناخت خداوند و پى بردن به قدرت او هستند.

خداوند در اين سوره، چهار مرتبه از مردم اقرار گرفته كه آيا شما در آفرينش خود، نزول باران، خروج گياهان و توليد آتش نقشى داريد؟

نياز به آتش در بيابان، بارزتر از نياز به آن در محلّ مسكونى است. مسافر در بيابان، براى حفظ خود از سرما، پيدا كردن راه در شب و مقابله با خطر حيوانات وحشى، نياز به نور و حرارت و آتش دارد.

پیام ها

1- همان خدايى كه آتش را از دل چوب و درخت بيرون مى‌آورد، مرده‌ها را از دل زمين بيرون مى‌آورد. «أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ»

2- خروج آتش از درخت، از دو جهت مى‌تواند يادآور قيامت باشد: يكى از جهت خروج انرژى ذخيره شده در آن كه در قالب جرقه و آتش بروز مى‌كند، ديگر آن كه آتش دنيا، انسان را به ياد آتش دوزخ مى‌اندازد. «جَعَلْناها تَذْكِرَةً»

3- خداوند آنچه را براى رفع استبعاد معاد بود ذكر كرد، خواه اثر كند يا نكند. اى پيامبر! وظيفه تو تسبيح خداوند است. «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ (73)

نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً: ما قرار داده‌ايم آتش را ياد كردنى تا چون آن را ببينيد، آتش جهنم را ياد كنيد. و از اين جهت است كه همه اسباب معايش را به آن معلق و همه شما را محتاج آن ساخته، اكثر اوقات نزد شما حاضر باشد و شما آن را منظور نظر داشته از آتش جهنم متذكر شويد. يا اين آتش را نمونه آتش جهنم قرار داده‌ايم چنانچه از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله مروى است كه: انّ ناركم هذه الّتى توقدها بنو آدم جزء من سبعين جزء من نار جهنّم: «1» اين آتش شما، مى‌افروزند آن را فرزند آدم، جزوى است از هفتاد جزء آتش جهنم. يا اين آتش را به بصيرت شما ساختيم تا اهل بصيرت بدانند كه ذاتى كه قادر است بر احداث آتش در درخت سبز و تر كه متضمن اجزاء مائيه باشد كه در كيفيت ضد آنست، هر آينه قادر باشد بر تازه ساختن نهال وجود انسانى بعد از خشكى و مردگى آن.

وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ‌: و گردانيديم آتش را برخوردارى، يعنى سبب نفع مر كسانى را كه نزول كننده‌اند در قواء كه بيابانى است كه از آبادانى خالى باشد، يعنى آن را منفعت مسافران گردانيديم. يا منفعت كسانى كه شكم ايشان از طعام خالى باشد. حاصل آنكه آتش را سبب انتفاع جميع مردمان گردانيديم تا در تاريكى به روشنائى آن مى‌نشيند و در سرما به آن گرم مى‌شوند و در طبخ و غير آن بدان نفع يابند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


نَحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ (57) أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ (58) أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ (59) نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ (60) عَلى‌ أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَكُمْ وَ نُنْشِئَكُمْ فِي ما لا تَعْلَمُونَ (61)

وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولى‌ فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ (62) أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ (63) أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ (64) لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ (65) إِنَّا لَمُغْرَمُونَ (66)

بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ (67) أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ (68) أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ (69) لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ (70) أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ (71)

أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ (72) نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ (73) فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ (74)

ترجمه‌

ما آفريديم شما را پس چرا تصديق نميكنيد

بگوئيد بدانم آنچه را كه ميريزيد در رحمها

آيا شما مى‌آفرينيد آنرا يا ما آفريننده آنيم‌

ما مقدّر و مقرّر نموديم ميان شما مرگ را و نيستيم ما عاجزشدگان‌

از آنكه بدل نمائيم شما را بأمثال خودتان و ايجاد كنيم شما را در آفرينشى كه نميدانيد

و بتحقيق دانستيد آفرينش نخستين را پس چرا ياد نميكنيد

بگوئيد بدانم آنچه را كه كشت ميكنيد

آيا شما ميرويانيد آنرا يا ما روياننده‌ايم‌

اگر بخواهيم هر آينه ميگردانيم آنرا خشك و خورد پس در روز ذكر آنرا مكرّر نمائيد

همانا ما ضرر كشيده و خسارت‌

جلد 5 صفحه 133

زدگانيم‌

بلكه ما بى‌بهرگانيم‌

بگوئيد بدانم آبى را كه مينوشيد

آيا شما فرو ريخته‌ايد آنرا از ابر يا مائيم فرو ريزندگان‌

اگر بخواهيم ميگردانيم آنرا تلخ و شور پس چرا شكر نميكنيد

آيا ديديد آتشى را كه بيرون ميآوريد

آيا شما آفريديد درختش را يا ما آفرينندگانيم‌

ما قرار داديم آنرا موجب تذكرى و مايه برخوردارى براى محتاجان‌

پس تسبيح گوى بنام پروردگارت كه بزرگ است.

تفسير

خداوند سبحان بعد از نقل انكار منكرين معاد در آيات سابقه اثبات فرموده است آنرا به بيانات مختلفه شگفت‌آورى كه حقّا الزام‌آور است از اين قبيل كه ما شما را از آب و خاك خلق نموديم و شما هم قبول داريد اين معنى را پس چرا تصديق نميكنيد كه ما شما را دو مرتبه از آب و خاك خلق ميكنيم با آنكه ميدانيد كسيكه يك مرتبه كارى را انجام داد دو مرتبه ميتواند انجام دهد خبر دهيد مرا از آبى كه ميريزيد شما در ارحام زنها كه آيا شما خلق ميكنيد آنرا و بصورت آدمى بيرون ميآوريد و جان ميدهيد او را يا ما اين كار را انجام ميدهيم ما خودمان مقدّر نموديم براى شما مرگ را در اوقات معيّنى و كسى عاجز ننموده است ما را از آنكه بعد از مردن شما و خاك شدن بدنهاتان امثال همان بدنهاتان را از همان خاك خلق نمائيم و روح شما را بآنها عودت دهيم در وقتى كه شما نميدانيد موعد آنرا كه قيامت است يا در ضمن هيئت و صورتى كه شما نميدانيد خوب است يا بد تا اشاره باشد به تبديل صورتها در قيامت از مؤمن و كافر بخوب و بد و اينكه امثال فرموده براى آنست كه وقتى بدن كه قالب روح است از روح خالى و خاك شد و دو مرتبه بصورت اوّل در آمد مثل آن بدن است تا آن روح بآن برگردد آن وقت همان شخص ميشود چون شخصيّت بروح است نه بجسم اين معنى در صورتى است كه قول خداوند على أن نبدّل متعلّق باشد بمسبوقين و محتمل است متعلق بقدّرنا باشد و ما نحن بمسبوقين جمله معترضه و بنابراين مراد آنستكه ما مقدّر نموديم ميان شما مرگ را براى آنكه شما را دو مرتبه زنده نمائيم و كسى در اين امر بر ما سبقت نگرفته است و اين معنى الطف از سابق است و آن اسهل از اين خلاصه آنكه قدرت ما باقى است و عجزى بر ما طارى نشده كه شما بگوئيد خدا دو مرتبه نميتواند ما را خلق نمايد شما كه دانستيد

جلد 5 صفحه 134

خلقت اوليّه ما را و ديديد كه چگونه از نطفه خلق شديد پس چگونه منكر ميشويد خلقت ثانويّه خودتان را و متذكّر نميشويد كه همان كس كه اوّلا شما را خلق نمود ميتواند دو مرتبه خلق كند در كافى از امام سجاد عليه السّلام نقل نموده كه خيلى تعجب است از كسيكه منكر خلقت ديگر شده با آنكه خلقت اولى را ديده در خلقت خودتان كه واضح است خودتان هيچ كاره‌ايد بفرمائيد بدانم آن تخمى را كه شما در زمين كشت ميكنيد و خودتان را زارع ميپنداريد و ميخوانيد شما از آن تخم پوسيده در زمين صد تخم يا كمتر يا بيشتر برداشت ميكنيد يا ما آنرا عمل ميآوريم و تحويل شما ميدهيم و اگر بخواهيم آنرا گياه خشك خرد يا كاه بى‌دانه ميسازيم پس شما بعدا روز خودتان را از ندامت بسخنان گوناگون اسف‌آميز در آن زمينه بپايان ميرسانيد از قبيل آنكه ما ضرر كرديم و غرامت كشيديم ما اصلا روزى نداريم بهره‌اى از دنيا خدا قسمت ما نكرده بگوئيد تا معلوم شود همين آبى كه ميآشاميد شما از ابر نازل نموديد يا ما اگر از اوامر ما تخلف نمائيد و ما بخواهيم ميتوانيم آنرا تلخ و شور كنيم كه قابل آشاميدن نباشد پس چرا شكر نميكنيد اين نعمت و امثال آنرا با آنكه با اينهمه معاصى باز ما اينكار را نكرده و نميكنيم آيا ديديد شما آتشى را كه از چوب تر بيرون ميآوريد شما آن درخت را خلق نموديد يا ما براى آنكه قدرت خودمان را بشما تذكر و ارائه دهيم و بهره‌بردارى كنند از آن محتاجان و مسافران در وقت نزول در بيابان بى‌آب و گياه چنانچه در سوره يس ذكر شد كه دو چوب تر از دو درخت را بهم ميسايند و از آن آتش بيرون ميآيد و اين از عجائب صنع الهى است در باديه عربستان و بنابراين ضمير در جعلناها بنار زناد يا شجره آن راجع است و مقصود متذكر شدن بقدرت الهى است ولى قمى ره فرموده تا متذكر آتش قيامت شوند و مقوى كه مفرد مقوين است كسى را گويند كه نازل در وادى قفر شده و قمى ره نقل فرموده كه مراد محتاجانند و جمله أ فرأيتم در اين مقامات اگر چه بمعناى اخبرونى است ولى باز معناى اصلى خود را از دست نميدهد و مقصود از استفهام گرفتن اقرار از طرف مقابل است پس بايد تنزيه و تقديس نمود خداوند را از آنچه لايق مقام او نيست و مشغول بود بذكر نام نامى او و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده‌

جلد 5 صفحه 135

كه چون اين آيه نازل شد فرمود قرار دهيد آنرا در ركوع خودتان و در فقيه نيز مانند آنرا نقل نموده پس بايد گفت سبحان ربّى العظيم و بحمده.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


نَحن‌ُ جَعَلناها تَذكِرَةً وَ مَتاعاً لِلمُقوِين‌َ (73)

‌ما ‌اينکه‌ آتش‌ ‌را‌ قرار داديم‌ ‌براي‌ تذكر ‌شما‌ و ‌براي‌ تعيش‌ و زندگاني‌ مقوين‌ ‌که‌ ‌هم‌ استضائه‌ كنند ‌در‌ شبهاي‌ ظلماني‌ و ‌هم‌ طبخ‌ خبز و ساير مأكولات‌ و ‌هم‌ ساير فوايد ‌حتي‌ ‌در‌ جادّه‌ها و بيابانها ‌که‌ راه‌ پيدا كنند و بمخاطرات‌ برخورد نكنند و ‌در‌ حفره‌ها سقوط نكنند، و گفتند: مقوين‌ ‌از‌ لغت‌ اضداد ‌است‌ شامل‌ اغنياء و ثروتمندان‌ مي‌شود ‌که‌ صاحب‌ قوت‌ و شوكت‌ هستند و شامل‌ فقراء و ضعفاء ‌که‌ قدرت‌ ندارند بتوسط ‌اينکه‌ آتش‌ تقويت‌ پيدا مي‌كنند، بالجمله‌ فوايدش‌ بسيار ‌است‌ خبر ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌است‌ ‌که‌ امتحان‌ كنيد ‌خود‌ ‌را‌ باين‌ آتش‌ دنيا ‌که‌ ‌از‌ روي‌ رحمت‌ و تفضل‌ خلق‌ ‌شده‌ آيا طاقت‌ ميآوريد ‌اگر‌ يك‌ قسمت‌ بدن‌ ‌شما‌ ‌را‌ تماس‌ّ كند ‌پس‌ چگونه‌ طاقت‌ ميآوريد بآتش‌ آخرت‌ ‌که‌ ‌از‌ روي‌ غضب‌ و عقوبت‌ خلق‌ ‌شده‌ و ‌در‌ دعاء كميل‌ ميخواني‌

(فكيف‌ احتمالي‌ لبلاء الاخرة ‌الي‌ ‌قوله‌: و ‌هذا‌ ‌ما ‌لا‌ تقوم‌ ‌له‌ السماوات‌ و ‌الإرض‌)

و ‌در‌ قرآن‌ مي‌فرمايد: فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِي‌ وَقُودُهَا النّاس‌ُ وَ الحِجارَةُ أُعِدَّت‌ لِلكافِرِين‌َ بقره‌ آيه 22 و نيز مي‌فرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُم‌ وَ أَهلِيكُم‌ ناراً وَقُودُهَا النّاس‌ُ وَ الحِجارَةُ عَلَيها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعصُون‌َ اللّه‌َ ما أَمَرَهُم‌ وَ يَفعَلُون‌َ ما يُؤمَرُون‌َ تحريم‌ آيه 6.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 73)- در این آیه برای تأکید بحثهای فوق می‌افزاید: «ما آن را وسیله یادآوری (برای همگان) و وسیله زندگی برای مسافران قرار داده‌ایم» (نَحْنُ جَعَلْناها تَذْکِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِینَ).

بازگشت آتش از درون درختان سبز از یک سو یادآور بازگشت روح به بدنهای بی‌جان در رستاخیز است، و از سوی دیگر این آتش تذکری است نسبت به آتش دوزخ، چرا که طبق حدیثی پیغمبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «این آتشی که بر می‌افروزید یک جزء از هفتاد جزء آتش دوزخ است»! تعبیر «مَتاعاً لِلْمُقْوِینَ» اشاره کوتاه و پرمعنی به فوائد دنیوی این آتش است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص529

منابع