آیه 7 سوره سجدة: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''طين''': گل، راغب گويد: گاهى به آن طين گويند هر چند كه خشك شده باشد؟ اين سخن با صلصال كه در آيات ديگر هست تطبيق مىشود، ظاهرا منظور از آن، در آيه گل خشك شده است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج8، ص: 278</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۷ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۰۸
<<6 | آیه 7 سوره سجدة | 8>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آن خدایی که هر چیز را به نیکوترین وجه خلقت کرد و آدمی را نخست از خاک (پست بدین حسن و کمال) بیافرید.
همان کسی که آنچه را آفرید نیکو ساخت، و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد،
همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده، و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد؛
آن كه هر چه را آفريد به نيكوترين وجه آفريد و خلقت انسان را از گل آغاز كرد.
او همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید؛ و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد؛
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- طين: گل، راغب گويد: گاهى به آن طين گويند هر چند كه خشك شده باشد؟ اين سخن با صلصال كه در آيات ديگر هست تطبيق مىشود، ظاهرا منظور از آن، در آيه گل خشك شده است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «6»
اوست (خداوندى) كه از پنهان و آشكار آگاه، (و) شكستناپذير و مهربان است.
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ «7»
كسى كه هر چه را آفريد نيكو آفريد، و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد.
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ «8»
سپس (بقاى) نسل او را از عصارهاى از آب پست و بىمقدار مقرّر فرمود.
«1». تفسير نمونه.
تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 304
ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ «9»
سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خويش در وى دميد، و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد، (ولى) اندكى از شما سپاس مىگزاريد.
نکته ها
كلمهى «سوى» از «تسواه»، به معناى ايجاد تعادل و تناسب و دورى از هرگونه افراط و تفريط است.
حقايق جهان براى ما دو گونه است: پيدا و نا پيدا؛ امّا نزد خدا چيزى غايب و پنهان نيست.
پیام ها
1- قوانين حاكم بر جهان، براساس علم بىپايان الهى است. يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ... عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ (آرى، تدبير و اداره هر مجموعهاى به آگاهى از آن نياز دارد.)
2- علم الهى، نسبت به پيدا و پنهان يكسان است. «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»
3- قدرت الهى با مهر همراه است. «الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»
4- همهى آفريدهها نيكوست. «أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ» (حتّى زهر در بدن مار يك ارزش است، درست مثل آب دهان كه در دهان انسان نعمت است؛ امّا اگر خارج شود، به هر كجا بيفتد يك اهانت است.)
5- همه چيز آفريدهى خداست. «كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ»
6- ذكر جداگانهى انسان، در كنار همهى هستى، نشانهى اهميّت و ارزش ويژهى انسان است. «كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ- خَلْقَ الْإِنْسانِ»
7- آنچه نطفه مىشود، تنها يك سلّول و اسپرم بيش نيست. «سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ»
8- هنرمند، خداوند است كه قطرهاى آب ناچيز و پست، موجودى شريف و ارزشمند مىسازد. خَلْقَ ... مِنْ ماءٍ مَهِينٍ
9- آفرينش حضرت آدم با آفرينش بنىآدم متفاوت است. «بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ» (آفرينش حضرت آدم از خاك بود، ولى
جلد 7 - صفحه 305
نسل او از نطفه و آب آفريده شدند.)
10- دريافت كمالات الهى، به آمادگى و تعادل نياز دارد. (اوّل اندام موزون، سپس دميده شدن روح الهى) «ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ»
11- از نشانههاى شرافت انسان، دميده شدن روح الهى در اوست. «مِنْ رُوحِهِ»
12- آفرينش انسان اوليه تدريجى بوده است. بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ ... ثُمَّ سَوَّاهُ
13- وسعت دايره ديد انسان بيش از گوش اوست. (انسان در يك لحظه نمىتواند دو صدا را مجزّا از هم بشنود، ولى مىتواند چند چيز را با هم تماشا كند، به علاوه انسان از راه گوش تنها صداى اشياى و افراد را مىشنود، ولى از راه چشم، موقعيّت، رنگ، حجم، حركت و سكون را مىبيند.) ( «السَّمْعَ» مفرد و «الْأَبْصارَ» جمع آمده است.)
14- در ميان اعضاى بدن، آنچه وسيلهى شناخت و معرفت است، مهمتر است.
(لذا تنها نام گوش و چشم و دل برده شده است.) «السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ»
15- توجّه به دورانهاى پيدايش انسان، راهى به سوى خودشناسى و خداشناسى و شكرگزارى است. «قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ»
16- انسان بايد شكرگزار باشد، وگرنه سزاوار توبيخ است. «قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ «7»
الَّذِي أَحْسَنَ: آن خدائى كه نيكو كرد، كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ: هر چيزى را كه آفريده است آن را، يعنى بياراست آن را بر وجهى نيكو كه سزاوار و لايق او بود به آن به مقتضاى حكمت و بر وفق مصلحت، زيرا هيچ چيز خلق نفرموده مگر بر آنچه حكمت مقتضى است، پس جميع مخلوقات حسن باشند، اگرچه متفاوتند، در صورت حسن. پس هرگاه شخص عاقل منصف چشم عقل بگشايد و ديده بصيرت باز كند و سير در آفاق و انفس مخلوقات الهى نمايد، البته تصديق كند كه آنچه در عالم خلق مشاهده كند تمام را به احسن وجه و اتمّ وضع مقرر گرديده و امكان بهتر از آن متصور نخواهد شد. نعم ما قيل:
جهان چون خط و خال و چشم و ابروست
كه هر چيزى بجاى خويش نيكوست
وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ: و ابتدا فرمود آفرينش آدم را از گل.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ذلِكَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «6» الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ «7» ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ «8» ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ «9» وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ «10»
ترجمه
آن داناى پنهان و آشكار است كه تواناى مهربان است
آنكه نيكو ساخت هر چيزيرا كه آفريد آنرا و ابتدا كرد آفريدن انسان را از گل
پس قرار داد نسلش را از خلاصه ريخته شده از آبى پست
پس مستوى كرد آنرا و دميد در آن از روحش و قرار داد براى شما گوشها و چشمها و دلها اندكى شكر ميكنيد
و گفتند آيا چون گم شويم در زمين آيا همانا مائيم هر آينه در آفرينشى تازه بلكه آنها بملاقات پروردگارشان كافرانند.
تفسير
آنخداوندى كه در آيات سابقه اشاره بعظمت امر و جلالت شأن او شد عالم است بتمام عوالم غيب و شهود و آنچه پنهان و آشكار است از دنيا و آخرت و امور هر دو را بحكمت اداره ميفرمايد و در كار خود مقتدر و بخلق مهربان است و آنچنان آفرينندهاى است كه هر چه را آفريد خوب آفريد مقدّريكه بگل نكهت و بگل جانداد بهر كه هر چه سزا ديد حكمتش آن داد و همه را بكمال لايق خودشان رسانيد و بهيچ كس كمتر از حدّ قابليّت او خلعت هستى نپوشاند و عطاى خود را بهيچ موجودى ناقص نگذاشت «هر چه هست از قامت ناساز بىاندام ما است ورنه تشريف تو بر بالاى كس كوتاه نيست» و خلقه بسكون لام نيز قرائت شده است و در بدو امر انسانرا از گل خلق فرمود كه قمى ره نقل فرموده او آدم عليه السّلام بود و بعد اولاد او را از خلاصه و صفوه خوردنيها و آشاميدنيهاى ريخته شده از صلب مرد در رحم زن از جنس آب پست
جلد 4 صفحه 289
پليدى كه منى است خلق فرمود پس تسويه و تعديل فرمود اعضاء و جوارح و مزاج آنرا بر حسب حكمت و مصلحت و قمى ره فرموده استحاله فرمود آنرا از نطفه بصلقه و از علقه بمضغه تا دميد در آن روح را و بر هر تقدير پس از وصول بحدّ قابليّت براى افاضه روح انسانيّت خداوند اشرف انواع ارواح را كه براى اقربيّتش بساحت ربوبى آنرا اضافه بخود فرموده باو افاضه فرمود و خلاصه اخبار و تحقيق اين مقام در سوره حجر ذيل آيه و اذ قال ربّك للملائكه گذشت تكرار نميشود و قرار داد خداوند از براى نوع انسان و خلق فرمود در آنها گوشها و چشمها و دلها را تا آيات الهى را از اولياء او بشنوند و آيات يگانگى او را در عالم به بينند و مطالب حقه را بفهمند و بعقل دريابند و كمى از مردم در كمى از اوقات از نعمتهاى زياد خدا شكرگزارى مينمايند و عدول از غيبت بخطاب ظاهرا براى جلب توجه خلق و تحقّق عتاب است و لفظ سمع در مفرد و جمع استعمال ميشود و اينجا مناسب جمع است و كلمه ما بعد از قليلا ظاهرا زائده است و ميشود مصدريه باشد يعنى كم است شكر شما در مقابل اين نعمتها و كفارى كه منكر بعث بودند از روى تعجب و انكار گفتند كه آيا چون ما گم شويم در زمين يعنى مخلوط شويم با خاك بطوريكه ممتاز نباشيم يا مخفى و غائب گرديم در آن از انظار بعد از دفن چون بهر دو معنى استعمال ميشود آيا ما در اينحال در آفرينش نو و جديدى قرار خواهيم گرفت نه چنين است و در جوامع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت صللنا بصاد مهمله و كسر لام قرائت فرمود يعنى بوى بد گرفتيم و فاسد شديم و اذا بدون همزه استفهام نيز قرائت شده است و بقرائت مشهور تكرار همزه براى مبالغه در انكار است و گفتهاند خداوند در جواب آنها فرموده اين مردم نه تنها منكر بعث و نشورند بلكه آنها عالم آخرت و انتقال بآن و ملاقات رحمت و عذاب خدا را منكرند ولى در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد بعث است خداوند آنرا لقاء ناميده و شايد در مقابل كسانيكه احتمال ملاقات ذات احديّت را دادهاند فرموده باشد و اللّه اعلم
جلد 4 صفحه 290
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِي أَحسَنَ كُلَّ شَيءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلقَ الإِنسانِ مِن طِينٍ «7»
آن خداوندي که نيكو كرد هر چيزي را که خلق فرمود او را و ابتدا فرمود در خلق انسان از گل.
الَّذِي أَحسَنَ كُلَّ شَيءٍ خَلَقَهُ خداوند حكيم تمام افعالش از روي حكمت و مصلحت و درست و بجا است و تمام نيكو و جميل است «کل فعل منك جميل» فعل قبيح و زشت و بد از
جلد 14 - صفحه 449
او محال است صادر شود حتي سگ که پستترين مخلوقات است حتي حيوانات موذيه مثل درندگان و گزندگان حتي علفهاي بياباني و خارهاي مغيلاني تمام صورت آنها در حد خود زيبا و وجودش موافق حكمت و مصلحت و مفيد است، چنانچه صفاتش و اسماء شريفه او تمام صفات كمال و جلال و جمال است: وَ لِلّهِ الأَسماءُ الحُسني فَادعُوهُ بِها (اعراف آيه 180).
قُلِ ادعُوا اللّهَ أَوِ ادعُوا الرَّحمنَ أَيًّا ما تَدعُوا فَلَهُ الأَسماءُ الحُسني (اسري آيه 110).
وَ بَدَأَ خَلقَ الإِنسانِ مِن طِينٍ حضرت آدم (ع) را از گل خلق فرمود و مبدء خلقت تمام بشر از گل است که از حيوانات و فواكه و مأكولات خارج ميشود تا نطفه گردد:
إِنّا خَلَقناهُم مِن طِينٍ لازِبٍ (و الصافات آيه 11).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 7)- این آیه اشارهای به نظام احسن آفرینش بطور عموم، و سرآغازی برای بیان خلقت انسان و مراحل تکامل او بطور خصوص است، میفرماید: «او
ج3، ص573
همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید» (الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ).
و به هر چیز آنچه نیاز داشت داد و بنای کاخ عظیم خلقت را بر «نظام احسن» یعنی بر چنان نظمی استوار کرد که از آن کاملتر تصور نمیشد.
دهندهای که به گل نکهت و به گل جان داد به هر که آنچه سزا دید حکمتش آن داد!
قرآن سپس با ذکر این مقدمه «آفاقی» وارد بحث «انفسی» میشود و همان گونه که در بحث آیات آفاقی از چند شاخه توحید سخن گفت در اینجا نیز از چند موهبت بزرگ در مورد انسانها سخن میگوید.
نخست میفرماید: خداوند «آغاز آفرینش انسان را از گل قرار داد» (وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِینٍ). تا هم عظمت و قدرت خود را نشان دهد و هم به این انسان هشدار دهد که تو از کجا آمدهای و به کجا خواهی رفت.
پیداست این آیه سخن از آفرینش «آدم» میگوید، نه همه انسانها، چرا که ادامه نسل او در آیه بعد مطرح است، و ظاهر این آیه دلیل روشنی است بر خلقت مستقل انسان که بدون واسطه از گل صورت گرفته است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج8، ص: 278
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم