آیه 25 سوره کهف: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←نزول) |
||
سطر ۴۴: | سطر ۴۴: | ||
==نزول== | ==نزول== | ||
− | ابن عباس <ref>تفسیر ابن مردویه.</ref> و ضحاک<ref> طبرى صاحب جامع البیان.</ref> گویند: وقتى که این قسمت آیه «وَلَبِثُوا فِی کهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ» نازل | + | [[ابن عباس]]<ref>تفسیر ابن مردویه.</ref> و ضحاک<ref> طبرى صاحب جامع البیان.</ref> گویند: وقتى که این قسمت آیه «وَلَبِثُوا فِی کهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ» نازل شد، از [[پیامبر اسلام|پیامبر]] سؤال کردند که آیا این عدد سیصد درباره سال است یا ماه؟ خداوند نازل کرد: «سِنِینَ وَازْدَادُوا تِسْعاً»<ref> معروف است که یهودیان از [[امام على]] مرتضى علیهالسلام سؤال کردند که مدت درنگ اصحاب کهف در [[تورات]] سیصد سال ذکر شده چرا در قرآن شما نه سال افزوده شده است؟ امام فرمود: سال شما شمسى بوده ولى سال ما قمرى است.</ref>.<ref>محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 518.</ref> |
− | == تفسیر آیه == | + | ==تفسیر آیه== |
<tabber> | <tabber> | ||
تفسیر نور= | تفسیر نور= | ||
سطر ۶۵: | سطر ۶۵: | ||
حضرت فرمود: 309 سال. گفتند: در كتاب ما 300 سال آمده است! آن حضرت فرمود: | حضرت فرمود: 309 سال. گفتند: در كتاب ما 300 سال آمده است! آن حضرت فرمود: | ||
− | |||
9 سال به خاطر تفاوت سال شمسى و قمرى است. «1» | 9 سال به خاطر تفاوت سال شمسى و قمرى است. «1» | ||
سطر ۷۱: | سطر ۷۰: | ||
ممكن است گفته شود: مقدار، همان سيصد سال بوده كه مردم نه سال به آن افزودهاند، | ممكن است گفته شود: مقدار، همان سيصد سال بوده كه مردم نه سال به آن افزودهاند، | ||
− | + | ------ | |
«1». تفسير مجمع البيان. | «1». تفسير مجمع البيان. | ||
سطر ۸۵: | سطر ۸۴: | ||
2- دقّت در بيان ارقام و آمار، آن را در ذهن، ماندگارتر مىكند. «ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً» | 2- دقّت در بيان ارقام و آمار، آن را در ذهن، ماندگارتر مىكند. «ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً» | ||
+ | ------- | ||
+ | «1». تفسير نمونه. | ||
}} | }} | ||
سطر ۱۸۲: | سطر ۱۸۳: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <div style="font-size:smaller"><references/></div> | + | <div style="font-size:smaller"><references /></div> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | *[[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم | ||
+ | *[[اطیب البیان فی تفسیر القرآن]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم | ||
+ | *[[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول | ||
+ | *[[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم | ||
+ | *[[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش | ||
+ | *[[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | ||
+ | *محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه. | ||
[[رده:آیات سوره کهف]] | [[رده:آیات سوره کهف]] | ||
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | [[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | ||
[[رده:آیات دارای شان نزول]] | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۳۵
<<24 | آیه 25 سوره کهف | 26>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و آنها در کهف کوه سیصد سال، نه سال هم افزون درنگ کردند (یهود بر علی علیه السّلام در این آیه اعتراض کردند که نه سال زیاده در تورات ما نیست. حضرت پاسخ داد که این نه سال بر این است که سال شما شمسی و سال ما قمری است).
[اصحاب کهف] سیصد سال در غارشان ماندند و نُه سال به آن افزودند.
و سيصد سال در غارشان درنگ كردند و نه سال [نيز بر آن] افزودند.
و آنان در غار خود سيصد سال آرميدند و نُه سال بدان افزودهاند.
آنها در غارشان سیصد سال درنگ کردند، و نه سال (نیز) بر آن افزودند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«إِزْدادُوا تِسْعاً»: نه سال بر آن افزودند. مراد این است که اصحاب کهف سیصد سال شمسی زنده و در حال خواب بوده که اگر با سال قمری حساب شود، نه سال بر آن افزوده میگردد. چرا که سیصد سال شمسی مساوی با سیصد و نه سال قمری است. در اینجا قرآن مجید حقیقتی را بیان داشته است که سالها بعد علم نجوم بدان پی برده است.
نزول
ابن عباس[۱] و ضحاک[۲] گویند: وقتى که این قسمت آیه «وَلَبِثُوا فِی کهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ» نازل شد، از پیامبر سؤال کردند که آیا این عدد سیصد درباره سال است یا ماه؟ خداوند نازل کرد: «سِنِینَ وَازْدَادُوا تِسْعاً»[۳].[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً «25»
و آنان در غارشان سيصد سال ماندند و نُه سال (نيز بر آن) افزودند.
قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً «26»
بگو: خداوند به مدّتى كه در غار ماندند، داناتر است. غيب آسمانها و زمين از آنِ اوست. چه بينا و شنواست! جز او براى مردم هيچ يار و ياورى نيست و هيچ كس را در حكم و فرمانروايى خود شريك نمىگيرد.
نکته ها
يهوديان در مورد مقدار توقّف اصحاب كهف در غار، از حضرت على عليه السلام سؤال كردند.
حضرت فرمود: 309 سال. گفتند: در كتاب ما 300 سال آمده است! آن حضرت فرمود: 9 سال به خاطر تفاوت سال شمسى و قمرى است. «1»
در تفسير مراغى اين تفاوت نه سال را، نشانهى معجزه بودن قرآن دانسته كه چه اندازه دقيق است و تفاوت سالهاى قمرى و شمسى را هم در نظر گرفته است.
ممكن است گفته شود: مقدار، همان سيصد سال بوده كه مردم نه سال به آن افزودهاند،
«1». تفسير مجمع البيان.
جلد 5 - صفحه 161
«وَ ازْدَادُوا تِسْعاً» از اين رو خداوند در جواب مىفرمايد: «قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا» بگو: خدا داناتر است. عمر انسان حدّ معيّنى ندارد، مثل آب نيست كه در صد درجه بجوشد و در درجهى صفر يخ بزند. در آزمايشها عمر بعضى موجودات زنده تا دوازده برابر افزايش يافته است. چنانچه در جرايد نوشتند: ماهى منجمدى كه مربوط به چند هزار سال پيش بود و در ميان يخهاى قطبى پيدا شد، پس از قرار گرفتن در آب ملايم، زندگى را از سر گرفت. «1»
اگر آمار، ساده وعادّى بيان شود، ممكن است يا فراموش شود و ياشنونده به آن توجّه خاص نكند. مثلا اگر بيمارى به پزشك بگويد: من چهار ساعت در نوبت نشستهام، يا بگويد چهار ساعت 7 دقيقه كم، توجّه پزشك تفاوت دارد. زيرا ارقام گاهى براى بيان كم وزياد است وخيلى درآن دقّت نيست، ولى اگر ريز ودقيق بيان شود، شنونده را جذب مىكند. لذا درباره مدّت تبليغ حضرت نوح مىفرمايد: هزار سال مگر پنجاه سال، تا اعلام كند ارقام دقيق است. در اين آيه نيز مىفرمايد: سيصد سال وسپس مىفرمايد: نه سال اضافه. تا بگويد آمار دقيق است.
پیام ها
1- شيوه بيان آمار واعداد بايد دقيق باشد. «ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً»
2- دقّت در بيان ارقام و آمار، آن را در ذهن، ماندگارتر مىكند. «ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً»
«1». تفسير نمونه.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً «25»
بعد از آن در مقدار درنگ نمودن اصحاب كهف بيان فرمايد:
وَ لَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ: و درنگ كردند جوانان در غار خود وقتى كه خواب بودند سيصد سال. وَ ازْدَادُوا تِسْعاً: و زياد كردند و افزودند نه سال ديگر، از زمان دخول در غار تا بيدار شدن آنان سيصد و نه سال گذشته بود.
در لباب آورده كه: سيصد سال شمسى بود و نه سال بر آن افزودند تا سال قمرى شد، چه تفاوت بين سال شمسى و قمرى هر سالى قريب يازده روز و تحقيقا سيصد سال شمسى سيصد و نه سال قمرى و نوزده روز باشد.
نكته: قوله تعالى «ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ» حمزه و كسائى بدون تنوين خوانده، بنابراين اضافه و يا تميز باشد و رفع شبهه افراديت تميز آنكه جايز است قرار دادن جمع را موضع مفرد در تميز مانند قوله تعالى «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا» و اما باقى قراء به تنوين خوانده، چنانچه قرائت مشهوره است، بنابراين عطف بيان باشد؛ زيرا وقتى فرمود «ثلث مائة» شناخته نشود كه اين عدد روز است يا ماه يا سال به فرمايش «سنين» مبين شود. مروى است كه حضرت امير المؤمنين عليه السلام مدت را سيصد و نه سال فرمود، يهودى گفت: ما در
جلد 8 - صفحه 41
كتاب خود سيصد سال يافتيم. فرمود، آنچه من گفتم سال قمرى است.
نصارى گفتند: سيصد سال را دانيم و نه سال را نشناسيم؛ حق تعالى فرمود: «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً «25» قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً «26» وَ اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتابِ رَبِّكَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً «27»
ترجمه
و درنگ نمودند در غارشان سيصد سال و افزودند نه سال را
بگو خدا داناتر است بمدّت درنگ ايشان اختصاص بعلم او دارد امور نهانى آسمانها و زمين چه بينا است او و چه شنوا است نيست براى اهل عالم غير از او هيچ سرپرستى و شريك نميكند در حكمش احدى را
و بخوان آنچه را وحى شد بتو از كتاب پروردگارت نيست بدل كنندهاى مر سخنان او را و هرگز نيابى غير او پناهى.
تفسير
- خداوند متعال بعد از بيان عدّه اصحاب كهف بيان فرمود مدّت درنگ ايشان را در غار كه آنهم مورد اختلاف شده بود در ميان اهل كتاب و تصريح فرمود بآنكه مدّت درنگ ايشان سيصد سال بود بعلاوه نه سال بسال قمرى كه
جلد 3 صفحه 421
سيصد سال تمام است بسال شمسى چنانچه در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه يكنفر يهودى از آنحضرت سؤال نمود از مدّت درنگ اصحاب كهف در غار و او جواب فرمود مطابق با قرآن يهودى گفت ما در كتاب خودمان يافتيم كه سيصد سال بوده حضرت فرمود آن بسال شمسى است و اين بقمرى حقير عرض ميكنم از اينجا ممكن است استفاده شود كه مسلمانان بايد حساب سنوات را بسال قمرى تعيين كنند نه بشمسى و الا آنحضرت جواب را بحساب سال شمسى ميداد كه بقبول و تسليم يهودى نزديكتر باشد و مورد اشكال و محتاج بجواب نشود و شايد سرّ آنكه خداوند نفرموده سيصد و نه سال بلكه اوّلا فرموده سيصد سال و بعدا نه سال را اضافه فرموده آن باشد كه كلام شروع شود بر طبق حساب اهل كتاب و در معرض انكار نباشد و ختم شود بدستور حساب در شرع اسلام مانند آنكه بفرمايد درنگ كردند سيصد سال و افزودند نه سال را بحساب اسلام و بعد از بيان اين حقيقت با اين تعبير لطيف به پيغمبر خود دستور فرموده كه باز اگر اختلاف نمودند در مدّت درنگ ايشان بفرمايد خداوند داناتر است از هر كس بمدّت درنگ ايشان چون علم او احاطه دارد بآنچه در آسمانها و زمين است پيدا و نهان و جاى تعجّب است از بينائى و شنوائى خداوند چون غير از بينائى و شنوائى خلق است كه حاجب و مانعى براى آن متصوّر نيست و لطيف و كثيف و بزرگ و كوچك و پيدا و نهان در برابر او يكسان است نيست براى اهل آسمانها و زمين جز خداوند مدير و مدبّر و صاحب اختيار و كار گذارى و شريك نفرموده خدا در حكم و اخبار از غيب با خود هيچ كس را و نبايد كسى با او در حكم شركت نمايد و بعد از اخبار خداوند از مدّت درنگ اصحاب كهف سخنى بر خلاف بگويد و در آيه اخيره دستور تلاوت قرآن را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم داده اعمّ از قصص و حكايات و اخبار از مغيبات و غيرها و آنكه تا دامنه قيامت تغيير و تبديلى در آن روى نخواهد داد و آنكه جز خداوند براى احدى در هيچ زمان ملجأ و پناه و مأمن و آرامگاهى نخواهد بود.
جلد 3 صفحه 422
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَبِثُوا فِي كَهفِهِم ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَ ازدَادُوا تِسعاً «25»
و درنگ كردند در كهف خود از ابتداء ورود تا زماني که بيدار شدند و بر اهل شهر معلوم شد سيصد سال و زياد كردند نه سال که 309 سال که مدت خواب آنها اينکه مقدار بوده در خبر دارد از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال كردند که چرا خداوند نفرمود ثلاث مائة و تسع سنين بلكه فرمود وَ لَبِثُوا فِي كَهفِهِم ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ پس از آن فرمود وَ ازدَادُوا تِسعاً حضرت فرمود سيصد سال شمسي مطابق با سيصد و نه سال قمريست يعني كساني که از اهل كتاب گفتند سيصد سال بحساب شمسي بود ولي به حساب قمري که سال شرعيست و در حجاز باين سال تاريخ ميگذاردند سيصد و نه
جلد 12 - صفحه 344
سال ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 25)- خواب اصحاب کهف: از قرائن موجود در آیات گذشته اجمالا به دست آمد که خواب اصحاب کهف یک خواب بسیار طولانی بود، این موضوع حس کنجکاوی هر شنوندهای را بر میانگیزد و میخواهد دقیقا بداند آنها چند سال در این خواب طولانی بودهاند؟
این آیه شنونده را از تردید بیرون میآورد و میگوید: «آنها در غار خود سیصد سال درنگ کردند و نه سال نیز بر آن افزودند»! (وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِینَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً).
بنابراین مجموع مدت توقف و خواب آنها در غار سیصد و نه سال بود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر ابن مردویه.
- ↑ طبرى صاحب جامع البیان.
- ↑ معروف است که یهودیان از امام على مرتضى علیهالسلام سؤال کردند که مدت درنگ اصحاب کهف در تورات سیصد سال ذکر شده چرا در قرآن شما نه سال افزوده شده است؟ امام فرمود: سال شما شمسى بوده ولى سال ما قمرى است.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 518.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.