شهید اول: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۸۴: سطر ۸۴:
 
# النفلیه كه با الفوائد المكیه كه شرح شهید ثانی بر همان كتاب می باشد، در تهران چاپ سنگی شده است.
 
# النفلیه كه با الفوائد المكیه كه شرح شهید ثانی بر همان كتاب می باشد، در تهران چاپ سنگی شده است.
 
# نكت الاشاد كه همان غایه المراد می باشد.<ref> [[ریحانه الادب]]، ج 3، ص 277.</ref>
 
# نكت الاشاد كه همان غایه المراد می باشد.<ref> [[ریحانه الادب]]، ج 3، ص 277.</ref>
 +
 +
==تقیه شهید اول==
 +
حکومت مصر و شام در زمان شهید اول در دست [[ممالیک]] بود. ممالیک با گرایش مذهبی سنی، تلاش فراوانی را برای قدرت گیری مذاهب اهل سنت انجام دادند که این تلاش بیشتر به جهت کسب مشروعیت سیاسی و ذهبی از علما بود.<ref>[http://fpq.bou.ac.ir/article_63961_f020eef195f78a5a834483b0e5dd05f7.pdf  نسرین رهبری، بررسی تعاملات ممالیک با مذاهب اربعه، فصلنامه علمی ـ تخصصی فرهنگ پژوهش، شماره 25 ،بهار 1395]</ref> در چنین فضایی کسانی مانند شهید اول نمی توانستند مذهب خود را ابراز دارند و قرائن نشان می دهد که ایشان در دمشق به عنوان فقیهی شافعی معروف بودند. برای تفصیل در این خصوص رجوع کنید به <ref>[http://thaqalain.ir/?p=3268 ویژه برنامه ی بزرگداشت شهید اول، مدرسه علمیه امام خمینی (ره)]</ref>  و آنچه از تالیفات در خصوص فقه شیعه داشته اند یا به تربیت شاگرد در این زمینه اهتمام داشته اند در اختفا و به صورت پنهانی بوده است. خود ایشان در خصوص نگارش کتاب اللمعه الدمشقیه می گویند:
 +
 +
مجلس من در دمشق از دانشمندان اهل سنت به موجب نزدیکی و رابطه ای که با آنها داشتم خالی نبود ولی وقتی آغاز به نوشتن کتاب لمعه کردم بیم آن داشتم که فردی از متعصبان وارد شود و ببیند، اما از لحظه شروع تا پایان کتاب هیچ یک از آنان بر من وارد نشدند و این از الطاف غیبی الهی بود. <ref>گلشن ابرار، ج 1، شرح حال شهید اول از محمد حسن امانی به نقل از مقدمه لمعه، ص 24.</ref>
  
 
==شهادت==
 
==شهادت==
 +
حکومت مصر و شام در زمان شهید اول در دست [[ممالیک]] بود. در زمانی که بیدمر از طرف برقوق (نخستین پادشاه از ممالیک برجی<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details/6390 دانشنامه جهان اسلام، مدخل "برقوق ملک ظاهر سیف الدین" از گاستون ویه ( د. اسلام )]</ref>) به عنوان حاکم دمشق منصوب شده بود.
 +
 +
در مورد جریاناتی که منجر به شهادت او شد گفته شده :
 +
بعضى از عوامل نفوذى براى ايجاد اختلاف بين مسلمين امور ناروائى را كه بسيار تفرقه انداز بود به شهيد نسبت داده و آن را نزد قاضى صيدا به ثبوت رسانيدند. از جمله این افراد نفوذی می توان به وابستگان فرقه منحرف یالوشیه اشاره نمود. سرکرده این فرقه فردی به نام «محمد یالوشى»  از علماى كرد شيعه بود. وی ابتدا جزو شاگردان شهید بود ولى پس از مدتی با وى اختلاف نظر پيدا كرد و عقاید فاسدی را ابراز نمود و جمع زیادی از شیعیان ناآگاه را به دور خود جمع کرد.
 +
 +
گفته شده کتابی در زمينه اصول و قواعد شعبده به دست شهيد رسيد، وی کتاب مذکور را به يالوش داد تا آن را از بين ببرد ولی او کتاب را مخفی نموده و به دروغ اعلام کرد کتاب را از بين برده است. او سپس با مطالعة کتاب و فراگيری مطالب آن و اجرای کارهای شعبده نظر عوام و مردم جاهل را به سوی خود جلب کرد و ادعای پيامبری نمود. شهيد اول که وضع را چنین دید وى را تكفير كرد و حکومت وقت را در جریان فتنه یالوش قرار داد. حکومت وقت به مقابله با شيخ یالوشى پرداخت و وی در كارزار با حکومت كشته شد. با کشته شدن او کينة طرفدارانش نسبت به شهيد اول دوچندان شد بنابر این به دسيسه شيخ تقى الدين جبلى خيّامى و پس از او یوسف بن یحیی که هر کدام به ترتیب جانشين شيخ یالوشى گردیدند، بسيارى از شيعيان مرتد و پیروان فرقه یالوشيه نزد قضات بیروت و حلب و دمشق و نیز «بیدمر» حاکم دمشق که دست نشانده برقوق پادشاه مصر بود، از وی بدگویی نمودند و بر ارتداد و کفر وی شهادت دادند.  این امر باعث شد که وى را با اتهامات ساختگی دستگیر کرده و به مدت يك سال در قلعه دمشق زندانى نمودند.
 +
 +
با طولانی شدن مدت حبس شهید اعتراض دوستداران وی بلند شد و این امر باعث نگرانی «بیدمر» حاکم دمشق گردید، وی از بیم شورش مردم و حمله آنان به زندان و آزادی شهید و برای از بین بردن شخصیت شهید در نزد مردم و سپس قتل وی بدون این که اعتراضی متوجه حکومت شود  نقشه ای شوم را  طراحی نمود. بر این اساس پیروان فرقه یالوشيه گزارشی بر عليه شهيد اول آماده کردند و در آن گفتارهای باطل و نادرستی را به ايشان نسبت دادند و هفتاد نفر از آنان بر درستی آن گزارش شهادت دادند. از طرف ديگر عباد بن جماعه قاضی دمشق هزار نفر از پيروانش را تحريک کرد تا بر صحت آن گزارشات شهادت دادند. گفته شده عباد بن جماعه در دوران جوانی با شهيد همدرس بوده است و چون شهید به واسطه هوش سرشار و فضل و کمال بر او و ساير هم دوره‌ای هايش مقدم بوده، ‌وی نسبت به موقعيت شهید حسادت خاصی داشته و در مواقع گوناگون در صدد سعايت و بدگويی از ايشان بوده و هر روز توطئه جديدی را بر عليه وی طراحی می کرده است.
 +
 +
وقتی گزارش مذکور به دست ابن‌جماعه قاضی دمشق افتاد، وی آن را برای قاضی برهان‌الدين مالکی ارسال نمود و از او خواست در اين پرونده طبق نظر خود حکم کند و گرنه او را از منصب قضا عزل خواهد کرد. مجلسی ترتيب داده شد که در آن «بیدمر» حاکم دمشق و قضات و جمع زيادی از مردم در آن حضور داشتند. در آن مجلس اتهامات شهيد مطرح گرديد ولی وی اتهامات ذکر شده را انکار نمود تا مبادا جرم نسبت داده شده در حق او ثابت گردد. اما انها این رو از او نپذیرفتند و سرانجام قاضی برهان‌الدين مالکی حکم به قتل او را صادر کرد.<ref>[http://www.ardebili.com/fa/Article/View/20/ شهید اول نمونه دفاع خردمندانه از معارف اهل بیت علیهم السلام، ناصر مکاریان، پایگاه آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی] همچنین رجوع شود به : شهید اول و مسئله شهادت او، محمد کاظم رحمتی، مطالعات تاریخ اسلام سال دوم زمستان 1389 شماره 7
 +
</ref>
  
شهید اول در  سال 786 قمری به فتوای یك فقیه مالكی مذهب و تایید یك فقیه شافعی مذهب، شهید شد. عامل شهادت را سعایت و پرونده سازی در مورد تشیع او و ابراز برخی از مقالات بر ضد معتقدات گروه های اسلامی بوده است كه نقل و بازگویی آن ها ما را با جهانی از قساوت و عناد و جهل روبرو می سازد چه بهتر قضاوت و حكم او را به خداوند [[احكم الحاكمین]] واگذار نماییم. تفصیل شهادت آن فقیه بزرگوار را می توان از نوشته [[شیخ حر عاملی]] و [[روضات الجنات]]، ج 7، ص 12 استفاده نمود.<ref> روضات الجنات، ج 7، ص 210. </ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۹۳: سطر ۱۰۸:
  
 
==منابع==
 
==منابع==
عقيقي بخشايشي، فقهاي نامدار شيعه
+
*عقيقي بخشايشي، فقهاي نامدار شيعه
 +
*شهید اول نمونه دفاع خردمندانه از معارف اهل بیت علیهم السلام، ناصر مکاریان، پایگاه آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
 +
*شهید اول و مسئله شهادت او، محمد کاظم رحمتی، مطالعات تاریخ اسلام سال دوم زمستان 1389 شماره 7
  
 
==پیوندها==
 
==پیوندها==

نسخهٔ ‏۲۷ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۱۳

محمد بن مکی بن محمد شامی عاملی جزینی(734-786 ق)، مشهور به شهید اول از فقهای نامدار شیعه و شاگرد فـخرالـمحــققين، در قرن هشتم هجری است. از کتب فقهی وی می توان اللمعه الدمشقیه را نام برد.

Shahide-aval1.jpg
نام کامل محمد بن مکی بن محمد شامی عاملی جزینی
زادروز 734 قمری
وفات 786 قمری

Line.png

اساتید

فـخرالـمحــققين، سید عمیدالدین بن عبدالمطلب حلی، سید ضیاءالدین عبدالله حلی،...

شاگردان

شیخ مقداد سیوری، شیخ حسن بن سلیمان حلی ، سید بدرالدین حسن بن ایوب،...

آثار

اختصار الجعفر، الأربعون حدیث، الاربعون مساله، اللمعه الدمشقیه،...

ولادت

محمد بن مكی معروف به شهید اول در سال 734 متولد شده است. وی اهل جبل عامل منطقه ای است در جنوب لبنان و از قدیمی ترین مراكز تشیع است و هم اكنون نیز یك مركز شیعی است.[۱]

خاندان

شهید اول در خانواده علم و فضیلت رشد و نما یافته بود. پدر، جد، تا چندین پشت از علماء و فقها بوده اند، آن چنان كه فرزندان و خاندان او اعم از پسر و دختر، از دانشمندان و اهل كمال و معرفت بوده اند و از او سه پسر مجتهد و عالم و یك همسر فقیهه و یك دختر عالمه و فاضله به یادگار مانده و در جمع پربركت آنان آمده است:

  1. شیخ رضی الدین ابوطالب محمد بن محمد بن مكی عاملی جزینی، از پدر روایت می كند كه او در عصر خویش فقیه و مجتهد وارسته بوده است.
  2. شیخ ضیاءالدین ابوالقاسم او نیز دارای علم و شایستگی لازم بوده است، به حدی كه فردی مثل ابن مؤذن از او روایت می كند.
  3. شیخ جمال الدین ابومنصور حسن بن محمد بن مكی عاملی جزینی صاحب امل الامل او را فاضل محقق و فقیه توصیف نموده است.
  4. فاطمه ام الحسن ست المشایخ (سیده المشایخ)، یعنی سرور اساتید و مشایخ روایتی، چنان چه ست معصومه علیه السلام گویند، یعنی سیده معصومه علیه السلام سیده و سرور مشایخ روایتی.

شرح حال هر كدام از این یادگارهای ارزنده امت اسلامی در كتاب های رجال و تراجم، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است كه ما از روضات الجنات خوانساری، فشرده ای در این باره می آوریم.

اساتید

او یكی از پراستادترین فقهای نامدار شیعه است و از سید صدر كركی دخترزاده محقق نقل شده است كه او بیش از هزار اجازه روایتی و اجتهادی از اساتید را با خود همراه داشته است كه در محضر بیشتر آنان تلمذ نموده بود.

  1. فخرالمحققین، پسر علامه حلی شهید اول بیش از هفت ماه از محضر او استفاده كرده است شهید به قصد تلمذ از محضر علامه حلی عازم حله شده بود كه در بین راه مصادف با تشییع جنازه او گردید شهید اول از فخرالمخققین اجازه روایتی نیز دارد كه پشت كتاب القواعد آمده است و صورت آن چنین است: امام علامه بزرگ افضل علماء و سید فضلا، مولانا شمس الحق والدین، محمد بن مكی بن محمد بن حامد مشكلات این كتاب را بر من خواند و من به او، روایت تمام كتاب های پدر و تمام تالیفاتی كه پیشینیان بزرگوار ما گردآوری نموده اند، بر اساس آن طرقی كه به آنان منتهی می گردد، اجازه دادم.[۲]
  2. سید عمیدالدین بن عبدالمطلب حلی.
  3. سید ضیاءالدین عبدالله حلی هر دو فرزندان دختر علامه حلی می باشند.

مشایخ روایتی و اجازه

مشایخ اجازه او متعدد می باشند كه از آن میان می توان به اسامی زیر اشاره كرد:

  1. سید تاج الدین بن معیه حسینی.
  2. سید علاالدین بن زهره حسینی.
  3. شیخ علی بن طران مطار آبادی ملقب به رضی الدین.
  4. الشیخ رضی الدین علی بن احمد مزیدی.
  5. شیخ جلال الدین محمد بن الشیخ شمس الدین حارثی.
  6. شیخ محمد بن جعفر مشهدی.
  7. شیخ قطب الدین بویهی رازی و از جمعی دیگر از علماء عامه نیز، قریب چهل تن از آنان اجازه روایتی كسب كرده است.

شاگردان

حوزه علمی پربركت شهید اول بهره وران و شاگردان متعددی را پرورده است كه هر كدام سند اعتبار و حجت وقت در علم و عمل بوده اند. سه فرزند دانشمند و عالم همسر فاضله اش ام علی و دختر فاضله و فقیهه اش فاطمه ام الحسن این دو مادر و دختر هر دو از كسانی بودند كه شهید مرحوم در مورد هر دو تعریف و توصیف داشت و زنان و دختران را در مورد مسائل شرعی به آنان ارجاع می داد و از كسانی كه از شهید اول تلمذ و اجازه روایتی داشته اند:

  1. شیخ مقداد سیوری صاحب كتاب التنقیح.
  2. شیخ حسن بن سلیمان حلی صاحب كتاب مختصر بصائر الدرجات.
  3. سید بدرالدین حسن بن ایوب مشهور به نجم الدین اعرج الحسینی.
  4. صاحب كتاب المحجه البیضا در طهارت.
  5. شیخ شمس الدین محمد مشهور به ابن عبدالعال كركی عاملی.
  6. شیخ زین الدین علی بن خازن حائری، استاد روایت احمد بن فهد حلی، صاحب المهذب والموجز و عده الداعی.

شهید اول در تاریخ 12 رمضان 784 ه.ق، دو سال قبل از شهادت خویش به افتخار او اجازه روایتی مفصلی صادر فرموده اند كه متن آن در روضات الجنات آمده است.[۳]

تالیفات و آثار

او در مدت پنجاه و دو سال عمر پربركت خویش، با وجود آن همه مسافرت ها و مهاجرت ها كه ضرورتا پیش می آمد، باز موفق به تالیف تعداد كثیری از كتاب های مفید و اصولی گردیده است كه اسامی و محتویات كتاب ها نشان دهنده تبحر او در رشته های مختلف علوم اسلامی است. اینك فهرست تالیفات او از ریحانة الادب مرحوم مدرس نقل می شود:

  1. اختصار الجعفر.
  2. الأربعون حدیث.
  3. الاربعون مساله.
  4. الاعتقادیه.
  5. الالفیه فی فقه الصلوه، با شرحی كه شهید ثانی بر آن مرقوم داشته اند، تحت نام المقاصد العلیه در تهران چاپ سنگی شده است.
  6. الباقیات الصالحات.
  7. البیان در فقه (مطبوع).
  8. التكلیف یا تكلیفیه.
  9. جامع البین یا الجامع بین شرحی الاخوین كه شرح تهذیب الاصول علامه حلی است كه ما بین دو شرح تهذیب كه از سید عمیدالدین و سید ضیاءالدین خواهرزادگان خود علامه حلی می باشد، جمع و تالیف نموده است.
  10. حاشیه شرح ارشاد علامه حلی كه نامش غایه المراد فی شرح نكت الارشاد می باشد و در ایران چاپ سنگی گردیده است.
  11. حاشیه قواعد علامه.
  12. خلاصه الاعتبار فی الحج والاعتمار.
  13. الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه (مطبوع).
  14. الذكری در فقه امامیه (مطبوع).
  15. غایه المراد كه به نام حاشیه ارشاد مذكور شد.
  16. القواعد الكلیه فی الاصول والفروع، كه به قواعد شهید معروف است و چاپ سنگی شده است.
  17. اللمعه الدمشقیه كه بارها در ایران چاپ گردیده و جز كتاب های درسی حوزه علمیه اسلامی است.
  18. مجامیع ثلثه در سه مجلد.
  19. المزار.
  20. المسائل، كه به مسائل ابن مكی معروف است.
  21. النفلیه كه با الفوائد المكیه كه شرح شهید ثانی بر همان كتاب می باشد، در تهران چاپ سنگی شده است.
  22. نكت الاشاد كه همان غایه المراد می باشد.[۴]

تقیه شهید اول

حکومت مصر و شام در زمان شهید اول در دست ممالیک بود. ممالیک با گرایش مذهبی سنی، تلاش فراوانی را برای قدرت گیری مذاهب اهل سنت انجام دادند که این تلاش بیشتر به جهت کسب مشروعیت سیاسی و ذهبی از علما بود.[۵] در چنین فضایی کسانی مانند شهید اول نمی توانستند مذهب خود را ابراز دارند و قرائن نشان می دهد که ایشان در دمشق به عنوان فقیهی شافعی معروف بودند. برای تفصیل در این خصوص رجوع کنید به [۶] و آنچه از تالیفات در خصوص فقه شیعه داشته اند یا به تربیت شاگرد در این زمینه اهتمام داشته اند در اختفا و به صورت پنهانی بوده است. خود ایشان در خصوص نگارش کتاب اللمعه الدمشقیه می گویند:

مجلس من در دمشق از دانشمندان اهل سنت به موجب نزدیکی و رابطه ای که با آنها داشتم خالی نبود ولی وقتی آغاز به نوشتن کتاب لمعه کردم بیم آن داشتم که فردی از متعصبان وارد شود و ببیند، اما از لحظه شروع تا پایان کتاب هیچ یک از آنان بر من وارد نشدند و این از الطاف غیبی الهی بود. [۷]

شهادت

حکومت مصر و شام در زمان شهید اول در دست ممالیک بود. در زمانی که بیدمر از طرف برقوق (نخستین پادشاه از ممالیک برجی[۸]) به عنوان حاکم دمشق منصوب شده بود.

در مورد جریاناتی که منجر به شهادت او شد گفته شده : بعضى از عوامل نفوذى براى ايجاد اختلاف بين مسلمين امور ناروائى را كه بسيار تفرقه انداز بود به شهيد نسبت داده و آن را نزد قاضى صيدا به ثبوت رسانيدند. از جمله این افراد نفوذی می توان به وابستگان فرقه منحرف یالوشیه اشاره نمود. سرکرده این فرقه فردی به نام «محمد یالوشى» از علماى كرد شيعه بود. وی ابتدا جزو شاگردان شهید بود ولى پس از مدتی با وى اختلاف نظر پيدا كرد و عقاید فاسدی را ابراز نمود و جمع زیادی از شیعیان ناآگاه را به دور خود جمع کرد.

گفته شده کتابی در زمينه اصول و قواعد شعبده به دست شهيد رسيد، وی کتاب مذکور را به يالوش داد تا آن را از بين ببرد ولی او کتاب را مخفی نموده و به دروغ اعلام کرد کتاب را از بين برده است. او سپس با مطالعة کتاب و فراگيری مطالب آن و اجرای کارهای شعبده نظر عوام و مردم جاهل را به سوی خود جلب کرد و ادعای پيامبری نمود. شهيد اول که وضع را چنین دید وى را تكفير كرد و حکومت وقت را در جریان فتنه یالوش قرار داد. حکومت وقت به مقابله با شيخ یالوشى پرداخت و وی در كارزار با حکومت كشته شد. با کشته شدن او کينة طرفدارانش نسبت به شهيد اول دوچندان شد بنابر این به دسيسه شيخ تقى الدين جبلى خيّامى و پس از او یوسف بن یحیی که هر کدام به ترتیب جانشين شيخ یالوشى گردیدند، بسيارى از شيعيان مرتد و پیروان فرقه یالوشيه نزد قضات بیروت و حلب و دمشق و نیز «بیدمر» حاکم دمشق که دست نشانده برقوق پادشاه مصر بود، از وی بدگویی نمودند و بر ارتداد و کفر وی شهادت دادند. این امر باعث شد که وى را با اتهامات ساختگی دستگیر کرده و به مدت يك سال در قلعه دمشق زندانى نمودند.

با طولانی شدن مدت حبس شهید اعتراض دوستداران وی بلند شد و این امر باعث نگرانی «بیدمر» حاکم دمشق گردید، وی از بیم شورش مردم و حمله آنان به زندان و آزادی شهید و برای از بین بردن شخصیت شهید در نزد مردم و سپس قتل وی بدون این که اعتراضی متوجه حکومت شود نقشه ای شوم را طراحی نمود. بر این اساس پیروان فرقه یالوشيه گزارشی بر عليه شهيد اول آماده کردند و در آن گفتارهای باطل و نادرستی را به ايشان نسبت دادند و هفتاد نفر از آنان بر درستی آن گزارش شهادت دادند. از طرف ديگر عباد بن جماعه قاضی دمشق هزار نفر از پيروانش را تحريک کرد تا بر صحت آن گزارشات شهادت دادند. گفته شده عباد بن جماعه در دوران جوانی با شهيد همدرس بوده است و چون شهید به واسطه هوش سرشار و فضل و کمال بر او و ساير هم دوره‌ای هايش مقدم بوده، ‌وی نسبت به موقعيت شهید حسادت خاصی داشته و در مواقع گوناگون در صدد سعايت و بدگويی از ايشان بوده و هر روز توطئه جديدی را بر عليه وی طراحی می کرده است.

وقتی گزارش مذکور به دست ابن‌جماعه قاضی دمشق افتاد، وی آن را برای قاضی برهان‌الدين مالکی ارسال نمود و از او خواست در اين پرونده طبق نظر خود حکم کند و گرنه او را از منصب قضا عزل خواهد کرد. مجلسی ترتيب داده شد که در آن «بیدمر» حاکم دمشق و قضات و جمع زيادی از مردم در آن حضور داشتند. در آن مجلس اتهامات شهيد مطرح گرديد ولی وی اتهامات ذکر شده را انکار نمود تا مبادا جرم نسبت داده شده در حق او ثابت گردد. اما انها این رو از او نپذیرفتند و سرانجام قاضی برهان‌الدين مالکی حکم به قتل او را صادر کرد.[۹]


پانویس

  1. این منطقه مدتی به چنگال دژخیمان صهیونیستی درآمد، ولی با همت و پشتكاری رزمندگان اسلام و بافضل و عنایت الهی آزاد گردید.
  2. روضات الجنات، ج 6، ص 5.
  3. روضات الجنات، ج 7، ص 8.
  4. ریحانه الادب، ج 3، ص 277.
  5. نسرین رهبری، بررسی تعاملات ممالیک با مذاهب اربعه، فصلنامه علمی ـ تخصصی فرهنگ پژوهش، شماره 25 ،بهار 1395
  6. ویژه برنامه ی بزرگداشت شهید اول، مدرسه علمیه امام خمینی (ره)
  7. گلشن ابرار، ج 1، شرح حال شهید اول از محمد حسن امانی به نقل از مقدمه لمعه، ص 24.
  8. دانشنامه جهان اسلام، مدخل "برقوق ملک ظاهر سیف الدین" از گاستون ویه ( د. اسلام )
  9. شهید اول نمونه دفاع خردمندانه از معارف اهل بیت علیهم السلام، ناصر مکاریان، پایگاه آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی همچنین رجوع شود به : شهید اول و مسئله شهادت او، محمد کاظم رحمتی، مطالعات تاریخ اسلام سال دوم زمستان 1389 شماره 7

منابع

  • عقيقي بخشايشي، فقهاي نامدار شيعه
  • شهید اول نمونه دفاع خردمندانه از معارف اهل بیت علیهم السلام، ناصر مکاریان، پایگاه آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
  • شهید اول و مسئله شهادت او، محمد کاظم رحمتی، مطالعات تاریخ اسلام سال دوم زمستان 1389 شماره 7

پیوندها