آیه 71 سوره اسراء: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ ۖ فَمَنْ أُوتِيَ كِ...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | فتيلا: فتل: تابيدن. فتيل: تابيده. چيز نخ مانندى را كه در شيار هسته خرماست نيز فتيل گويند | |
+ | «فتيل» در آيه به معنى ليف هسته خرما، يا چرك و نخى است كه ميان دو انگشت مىتابند، | ||
+ | شىء حقير را بآن مثل مىزنند..<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۲۶
<<70 | آیه 71 سوره اسراء | 72>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(به یاد آر) روزی که ما هر گروهی از مردم را با پیشوایشان (به پیشگاه حقیقت) میخوانیم، پس هر کس نامه عملش را به دست راست دهند آنها نامه خود را قرائت کنند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.
[یاد کن] روزی را که هر گروهی از مردم را با پیشوایشان می خوانیم؛ پس کسانی که نامه اعمالشان را به دست راستشان دهند، پس آنان نامه خود را [با شادی و خوشحالی] می خوانند و به اندازه رشته میان هسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند.
[ياد كن] روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مىخوانيم. پس هر كس كارنامهاش را به دست راستش دهند، آنان كارنامه خود را مىخوانند و به قدر نخك هسته خرمايى به آنها ستم نمىشود.
روزى كه هر گروه از مردم را به پيشوايانشان بخوانيم، نامه هر كه به دست راستش داده شود، چون بخواند بيند كه به اندازه رشته باريكى كه درون هسته خرماست، به او ستم نشده است.
(به یاد آورید) روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان میخوانیم! کسانی که نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را (با شادی و سرور) میخوانند؛ و بقدر رشته شکاف هسته خرمایی به آنان ستم نمیشود!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
فتيلا: فتل: تابيدن. فتيل: تابيده. چيز نخ مانندى را كه در شيار هسته خرماست نيز فتيل گويند «فتيل» در آيه به معنى ليف هسته خرما، يا چرك و نخى است كه ميان دو انگشت مىتابند، شىء حقير را بآن مثل مىزنند..[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا «71»
روزى كه هر گروهى از مردم را با پيشوايشان فرامىخوانيم، پس هر كس نامهى عملش به دست راستش داده شود، پس آنان نامهى خود را (با شادى) مىخوانند و كمترين ستمى بر آنان نمىشود.
نکته ها
«فتيل»، رشتهى باريك ميان شكاف هستهى خرماست، كنايه از چيز بسيار اندك و كوچك و حقير مىباشد.
قرآن از دو گونه پيشوا نام برده است: يكى امام نور و هدايت، «أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» «2»* و
«1». تفسير كنزالدقائق.
«2». انبياء، 73.
جلد 5 - صفحه 96
ديگرى امام نار و ضلالت، «أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» «1» كه گروه دوّم، با زور و تهديد و تطميع و تحقير، مردم را به اطاعت خود وامىدارند.
ابوبصير به امام صادق عليه السلام گفت: «أشهد أنك امامى»، گواهى مىدهم كه تو امام من هستى. امام فرمود: در قيامت، هر گروهى با امامشان محشور مىشوند، خورشيدپرستان با خورشيد و ماه پرستان با ماه. «2»
پیام ها
1- قيامت رافراموش نكنيم. «يَوْمَ نَدْعُوا»
2- تقسيمبندى مردم در قيامت، براساس رهبرانشان خواهد بود. «كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»
3- انسان، ناگزير الگو و رهبرى را براى خود انتخاب مىكند. «كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»
4- مسلمان نبايد در مسائل رهبرى، منزوى و بىتفاوت باشد. «نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» زيرا در قيامت به همراه او محشور مىشود.
5- آثار مسأله انتخاب رهبرى و اطاعت از او، تا دامنهى قيامت ادامه دارد. «نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»
6- قيامت، نه تنها دادگاه افراد، بلكه محكمهى بزرگ امّتها و ملّتها و احزاب و مكتبها و حكومتها نيز هست. «نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»
7- امامت و ولايت، در متن زندگى مطرح است، نه آنكه صرفاً موضوعى اعتقادى و در حاشيهى زندگى باشد. رهبر، زمينهساز سعادت يا شقاوت مردم مىباشد. «كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»
8- در قيامت، نيكان از خواندن نامهى عمل خود شاد مىشوند. «يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ» و يكديگر را صدا مىزنند كه بياييد نامهى مرا بخوانيد. «هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ» «3»
9- انسان عملكرد خود رابه صورت مكتوب دريافت خواهد كرد. «كِتابَهُ»
«1». قصص، 41.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». حاقّه، 19.
جلد 5 - صفحه 97
10- محاكمهى انسانها در قيامت بر اساس دلائل و اسناد مكتوب است. «وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا»
11- كيفر و پاداش در قيامت، صددرصد عادلانه است. «وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً (71)
بعد از ذكر تفضيل بنى آدم بيان فرمايد آن را:
يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ: ياد بياور روزى را كه بخوانيم هر دستهاى از مردم را به پيشوا و مقتداى ايشان.
بيان: در آيه شريفه اقوالى است: «1» 1- به نام مقدم و پيشوائى كه در مذهب متابعت او نموده باشند از ائمه هدايت يا ضلالت، چنانكه گويند: (يا امامى يا حنفى يا شافعى).
2- به نام دين و ملت خوانند، مانند (يا مسلم يا يهودى يا مجوسى).
3- به نام پيغمبرى كه به آنها مبعوث بوده (يا امت موسى عليه السّلام يا امت عيسى عليه السّلام يا امت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم).
4- به نام كتاب آنها خوانده شوند (يا اهل التورية يا اهل الانجيل يا اهل القران).
5- تفسير برهان «2»- از حضرت رضا عليه السّلام از اجداد گرام خود فرمود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: يدعى كلّ قوم بامام زمانهم و كتاب ربّهم و سنّة نبيّهم:
خوانده شوند هر قومى به امام زمانشان، و كتاب پروردگارشان، و سنت پيغمبرشان.
و نيز يعقوب بن شعيب گويد «3» به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم
«1» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 429.
«2» تفسير برهان، جلد 2، صفحه 429.
«3» همان مدرك.
جلد 7 - صفحه 419
(يوم ندعوا كلّ اناس بامامهم) فرمود: مىخوانند هر قرنى از اين امت را به امام ايشان. پس مىآيد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در قرن خود، و حضرت على عليه السّلام با اهل قرن خود، و حضرت امام حسن در قرن خود، و حضرت امام حسين با اهل قرن خود.
جابر بن عبد اللّه از حضرت باقر روايت نموده كه «1»: وقتى اين آيه نازل شد، مسلمانان عرض كردند: يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيا امام تمام مردم نيستى؟ فرمود: من پيغمبر خدا هستم به مردمان تماما، و لكن بعد از من ائمهاى باشند بر مردم از جانب خدا از اهل بيت من، قيام نمايند در مردم. پس تكذيب ايشان كنند و ظلم نمايند به آنها ائمه كفر و ضلالت و پيروان آنها. پس هر كس دوست بدارد ائمه اهل بيت مرا و پيروى و تصديق نمايد ايشان را، پس او از من، و با من و مرا ملاقات كند. آگاه باشيد و هر كه ظلم و تكذيب كند ايشان را، از من نباشد و با من نخواهد بود، و من از او بيزار هستم.
فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ: پس هر كه داده شود نامه اعمالش به دست راستش. فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ: پس آن جماعت بخوانند نامه اعمال خود را آشكارا به خوشحالى. وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا: و ظلم گرديده نشوند به نقص اجر، و ثوابشان به قدرت پوستى كه در شكاف هسته است، كنايه از كمى و كوچكى باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلاً (70) يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً (71) وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِيلاً (72)
ترجمه
و بتحقيق گرامى داشتيم فرزندان آدم را و گردانديم آنها را سواره در صحرا و دريا و روزى داديمشان از پاكيزهها و فضيلت داديم ايشانرا بر بسيارى از آنانكه خلق نموديم فضيلت دادنى
روز كه ميخوانيم هر گروه از مردمى را با پيشواشان پس كسانيكه داده شود كتابشان بدست راستشان آنگروه ميخوانند كتابشانرا و ستم كرده نميشوند ذرهاى
و كسيكه باشد در اين دنيا كور پس او در آخرت كور است و گمراهتر از كور.
تفسير
- خداوند گرامى داشت نوع بشر را كه اولاد آدم ابو البشرند و مصوّر فرمود آنها را بصورت زيبا و قامت رعنا و زبان گويا و گوش شنوا و عقل و علم و حكمت و سلطنت بر حيوانات و نباتات و جمادات و ساير كرامات كه از حدّ شمار بيرون است و مهيّا فرمود براى ايشان وسائل گردش و تفريح و تجارت و سياحت را در سفر دريا و صحرا از كشتى و مراكب طبيعى و مصنوعى و روزى داد بآنها از انواع اطعمه و اشربه حلال طيّب لذيذ نافع و برترى داد ايشانرا بر ساير مخلوقات كه بسيارند نه كم برترى مخصوصى كه آن استعداد و قابليّت ترقى است بمقاميكه دست
جلد 3 صفحه 377
احدى از مخلوقات بآن نرسد چنانچه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيد بمقام قاب قوسين او ادنى و جبرئيل و همراهان از رفتار بازماندند كه اجمالى از آن در آيه اوّل اين سوره گذشت و بنابراين كلمه من در ممّن خلقنا بيانيّه است نه تبعيضيّه و اتّصاف خلق بكثير براى اثبات كثرت مفضول است كه موجب مزيد امتنان بشر گردد نه براى اخراج بعضى از خلق از مفضوليّت تا لازم آيد عدم فضيلت بنى آدم بر آن بعض چنانچه بعضى گفتهاند كه آنها ملائكهاند كه بشر بر آنها فضيلت ندارد با آنكه انبياء و اولياء از بشرند و افضليّت ايشان بر ملائكه مسلّم است بلى بعضى از افراد بشر از قبيل كفّار و فجّار از حيوانات هم پستترند ولى فضيلت هر نوعى باستعداد كمال و وجود صاحبان كمال در آنها است و وجود كسانى در نوع كه استعداد كمال خود را بسوء اختيار خودشان باطل نمودهاند موجب سلب فضيلت از نوع نميشود و اينمعنى بر ارباب خرد واضح است و محتاج به بيان نيست و اين استعداد و قابليّت در بشر بد و بال علم و عمل تربيت و تكميل ميشود تا بمقام فعليّت برسد و از آن مقام بنفس قدسى و روح رحمانى ايمانى تعبير ميشود كه موجب تفضيل بر ملائكه مقرّبين است چنانچه در امالى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد فضيلت دادن خداوند است بنى آدم را بر ساير خلق و تسلّط آنها است برتر و خشك و روزى دادن ايشان است از تمام ميوههاى پاكيزه و قمّى ره از آنحضرت نقل نموده كه خداوند گرامى نداشته روح كافر را ولى گرامى داشته ارواح اهل ايمان را جز اين نيست كه كرامت نفس و خون بروح است و روزى پاكيزه علم است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده در صورت آدميزاد كه آن گرامىترين صورت است نزد خدا و مفاد همه همان است كه بيان شد و اين فضيلت و امتياز براى بشر روزى واضح و آشكار ميشود كه هر فرقهاى از مردم با پيشواى خودشان اعمّ از اهل حقّ و باطل داعى حقّ را اجابت نمايند و در پيشگاه الهى حاضر شوند مثلا پيروان على عليه السّلام با على و پيروان عمر با عمر و پيروان موسى عليه السّلام با موسى و پيروان فرعون با فرعون و اتباع امام حسين عليه السّلام با آنحضرت و اتباع يزيد با آنملعون خلاصه آنكه رؤساء دينى هر زمان با اتباعشان در محشر مجتمع شوند و در مقاميكه خداوند براى آنها مقدّر فرموده از بهشت و دوزخ مستقرّ گردند آنوقت معلوم ميشود كه خداوند چه كرامت و فضيلتى به بشر
جلد 3 صفحه 378
عنايت فرموده كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بقلب احدى خطور نكرده است پس كسانيكه صحيفه اعمال آنها را بدست راستشان بدهند ميخوانند آنرا با كمال مسرّت و ابتهاج و بقدر مفتولى هم كه در ميان هسته خرما است بآنها ظلم نميشود كه از اجرشان كاسته گردد و كسانيكه در دنيا كور بودند از ديدن و يافتن راه حقّ در آخرت هم كورند از ديدن و يافتن راه بهشت و نميتوانند بخوانند كتابشانرا و بيابند راه نجاتى براى خود از شدّت غم و اندوه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اهل هر عصرى خوانده شوند با امامى كه در ميان آنها بوده كه او قائم بامر آنها است و از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميآيد با قومش و على و حسن و حسين عليهم السلام هر يك با اقوامشان ميآيند و هر امامى در ميان قومى وفات نموده با قومش ميآيد و در مجالس از امام حسين عليه السّلام نقل نموده كه امامى كه دعوت بهدايت نموده و اجابتش را كردند ميآيد و امامى كه دعوت بضلالت كرده و اجابتش را نمودند ميآيد و آنها ببهشت ميروند و اينها بجهنّم و در اين باب روايات ديگرى هم وارد شده كه دلالت بر اينمعنى دارد و بر آنكه كسيكه در دنيا از مشاهده آيات الهى بصيرت بحقّ پيدا نكرده در آخرت بىبصيرت و گمراهتر است و از ابن عباس نقل شده كه مراد آنستكه كسيكه در مشاهده اين نعمتهاى گوناگون كه در آيات سابقه ذكر شده بصيرت بمنعم پيدا نكند در امر آخرت بىبصيرت و گمراهتر است و بعضى گمراهتر بودن او را كه مخصوص بآخرت است براى سدّ ابواب نجات و توبه در قيامت دانستهاند و بنظر حقير اختصاصى بآخرت ندارد بلكه مراد گمراهتر بودن كور باطنى است از كور ظاهرى چون او است كه در دنيا و آخرت كور است و بنابراين تقدير كلام آنستكه كسيكه در دنيا بىبصيرت شد در آخرت هم بىبصيرت است و او گمراهتر است از كور و هر گمراهى در دنيا و آخرت و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَومَ نَدعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم فَمَن أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقرَؤُنَ كِتابَهُم وَ لا يُظلَمُونَ فَتِيلاً (71)
روزي که ميخوانيم هر اناسي را با پيشواي آنها پس كسي که داده شود كتاب او بدست راست او پس اينها قرائت ميكنند كتاب خود را و ظلم نميشود بآنها و لو بمقدار فتيل بسيار قليلي يَومَ نَدعُوا روز قيامت که تمام جن و انس را ميخوانند و دعوت ميكنند در صحراي محشر کل اناس دسته دسته بامامهم باء بمعني مع يعني مع امامهم اهل باطل با پيشواي خود که ميفرمايد وَ جَعَلناهُم أَئِمَّةً يَدعُونَ إِلَي النّارِ قصص آيه 41.
و اهل حق با امام حق «حشر محبان علي با علي حشر محبان عمر با عمر» فَمَن أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ مؤمنين نامه عملشان بدست راست آنها داده ميشود فَأُولئِكَ يَقرَؤُنَ كِتابَهُم با فرح و انبساط ميخوانند بر اهل محشر نامه عمل خود را که مملو از اعمال صالحه است بلكه از آنها هم تقاضا ميكنند که بيائيد نامه اعمال ما را بخوانيد که ميفرمايد:
فَأَمّا مَن أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقرَؤُا كِتابِيَه حاقه آيه 19.
وَ لا يُظلَمُونَ فَتِيلًا خداوند باحدي ظلم نميكند نه بمؤمن و نه بكافر و مشرك و ضال و گمراه نه باهل حق و نه باهل باطل نه در دنيا و نه در آخرت مؤمن چيزي از مثوبات و فيوضات را كسر نميگذارد و كافر و اهل باطل را زائد بر استحقاق خود عذاب نميكند فَما كانَ اللّهُ لِيَظلِمَهُم وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ توبه آيه 70.
و ظلم يكي از معاني عدل ترك ظلم است و يكي ترك لغو و يكي ترك فعل قبيح توضيحا مسئله عدل يكي از اصول خمسه است توحيد عدل نبوت امامت معاد و مسئله عدل و امامت از اصول مذهب شيعه و اهل خلاف منكر هستند ولي توحيد و نبوت و معاد معتقد جميع فرق مسلمين است و عدل هم سه قسم عدل است بمعني
جلد 12 - صفحه 287
ترك ظلم و بمعني ترك لغو نص قرآنست و تمام فرق مسلمين معترف هستند و اما بمعني ترك قبيح را اشاعره منكرند نه اينكه بگويند خدا فعل قبيح بجا ميآورد بلكه اصل حسن و قبح را عقلا منكر هستند حتي اگر خدا بخواهد پيغمبر خود را جهنم ببرد و ابو جهل و ابو لهب را بهشت فعل قبيحي نكرده و جواب آنها اينست که حسن و قبح از ضروريات اوليه است حتي اطفال رضيع اگر مادر آنها بصورت آنها بخندد تبسم ميكنند و اگر رو ترش كند زجّه ميزنند حتي حيوانات حتي سگ اگر لقمه عظيمي نزد او بيندازي دم خود را حركت ميدهد و اگر سنگ بيندازي پارس ميكند بگذاريم و بگذريم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 71)- این آیه به یکی دیگر از مواهب الهی نسبت به انسان، و سپس مسؤولیتهای سنگینی را که به موازات این مواهب متوجه او میشود اشاره میکند:
در آغاز به «مسأله رهبری» و نقش آن در سرنوشت انسانها پرداخته، میگوید: «روز قیامت هر گروهی را با امام و رهبرشان میخوانیم» (یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ).
یعنی آنها که رهبری پیامبران و جانشینان آنان را در هر عصر و زمان پذیرفتند، همراه پیشوایانشان خواهند بود، و آنها که رهبری شیطان و ائمه ضلال و پیشوایان جبّار و ستمگر را انتخاب کردند همراه آنها خواهند بود.
این تعبیر در عین این که یکی از اسباب تکامل انسان را بیان میکند، هشداری است به همه افراد بشر که در انتخاب رهبر فوق العاده دقیق و سختگیر باشند، و زمام فکر و برنامه خود را به دست هر کس نسپرند.
ج2، ص657
لذا در دنباله آیه میگوید: آنجا مردم دو گروه میشوند «پس کسانی که نامه اعمالشان به دست راستشان داده میشود آنها (با سرفرازی و افتخار و خوشحالی و سرور) نامه اعمالشان را میخوانند و کوچکترین ظلم و ستمی به آنها نمیشود» (فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم